Are U Ready To Learn English? | LIVE from England / Join the chat with Mr Duncan - 1st February 2023

Here we are again.

ما دوباره اینجا هستیم.

We are back once more.

ما یک بار دیگر برگشتیم.

And yes, we are coming to you live

و بله، ما به صورت زنده

from the birthplace of the English language.

از زادگاه زبان انگلیسی نزد شما می آییم.

It is English addict.

معتاد انگلیسی است.

Live from. Oh, my goodness.

زنده از. اوه خدای من.

It's England.

انگلستان است.

And it's a busy one today.

و امروز شلوغ است.

It's very busy.

خیلی شلوغه

In fact, we have lots of things to talk about.

در واقع، ما چیزهای زیادی برای گفتگو داریم.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England.

این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay? I hope so. Are you happy?

حالت خوبه؟ امیدوارم. آیا شما خوشحال هستید؟

Are you feeling good?

آیا احساس خوبی داری؟

I hope so.

امیدوارم.

Because it is a brand new month.

چون ماه جدیدی است.

A new month has arrived.

یک ماه جدید از راه رسید.

We say goodbye January.

ژانویه خداحافظی می کنیم.

Some people were complaining about January.

برخی از مردم از ژانویه شاکی بودند.

They were saying that it was too long.

می گفتند خیلی طولانی است.

I think most people, if the truth were known,

فکر می‌کنم اکثر مردم، اگر حقیقت شناخته می‌شد،

I think most people hate January and maybe even this month,

فکر می‌کنم اکثر مردم از ژانویه متنفرند و شاید حتی این ماه،

might not be everyone's favourite month, February as well.

ماه مورد علاقه همه، فوریه نیز نباشد.

Birth There is always a little bit of light at the end of the tunnel,

تولد همیشه کمی نور در انتهای تونل وجود دارد،

literally, because the days here in

به معنای واقعی کلمه، زیرا روزها در

England are slowly getting longer.

انگلیس کم کم طولانی تر می شوند.

Yes, we are slowly getting more daylight and already

بله، ما کم کم نور روز را بیشتر می کنیم و در حال

the sunlight is starting to shine into the kitchen.

حاضر نور خورشید شروع به تابش به آشپزخانه کرده است.

We always know that that is a good sign

ما همیشه می دانیم که

when the sunlight starts coming into the kitchen.

وقتی نور خورشید شروع به ورود به آشپزخانه می کند، این نشانه خوبی است.

Anyway, I.

به هر حال، من،

Mr. Duncan, I one of those up there.

آقای دانکن، من یکی از آن بالا هستم.

Can you see I'm an English addict?

آیا می توانید ببینید که من یک معتاد انگلیسی هستم؟

Technically, to be honest with you, technically, I should not be here today

از نظر فنی، صادقانه با شما، از نظر فنی، من نباید امروز اینجا

because there is a teacher strike taking place.

باشم زیرا اعتصاب معلمان در حال وقوع است.

All of the teachers are going on strike here in England.

همه معلمان اینجا در انگلیس اعتصاب می کنند.

But of course, I do not

اما البته من عضو

belong to any unions or anything like that.

هیچ اتحادیه یا چیزی شبیه این نیستم.

To be honest, I independent

راستش من استقلالی

so I don't have to go on strike.

هستم بنابراین مجبور نیستم اعتصاب کنم.

In fact, I'm not.

در واقع، من نیستم.

I'm here right now

من در حال حاضر اینجا

with you live and yes, we have made it all

با شما هستم و بله، ما

the way to the middle of another week and a brand new month.

آن را به اواسط یک هفته دیگر و یک ماه کاملاً جدید رساندیم.

Yes, it's Wednesday.

بله، چهارشنبه است.

I don't know what's wrong with my throat.

نمی دونم گلویم چه مشکلی دارد.

I hope I don't have what Mr.

امیدوارم الان چیزی که آقای

Steve has right now.

استیو دارد را نداشته باشم.

I hope I hope it's not happening.

امیدوارم که این اتفاق نیفتد.

I really do.

من حتما انجام میدم.

Here we are, then. I'm just drinking some water.

پس ما اینجا هستیم. من فقط کمی آب میخورم

I made the mistake today, by the way, of drinking water from the tap.

اتفاقا امروز اشتباه کردم که از شیر آب خوردم.

So normally I drink some lovely fresh bottled water,

بنابراین معمولاً من مقداری آب بطری تازه و دوست‌داشتنی می‌نوشم

which has come from somewhere beautiful and natural.

که از جایی زیبا و طبیعی آمده است.

But today I'm drinking water straight from the water tap.

اما امروز مستقیم از شیر آب آب میخورم.

And to be honest with you, I will be honest.

و اگر با شما صادق باشم، صادق خواهم بود.

It's not very nice.

خیلی قشنگ نیست

What about you? Where you are?

تو چطور؟ کجایی؟

Do you ever drink your local water?

آیا تا به حال آب محلی خود را می نوشید؟

Can you turn on your tap and drink the water straight from the tap?

آیا می توانید شیر خود را باز کنید و آب را مستقیماً از شیر آب بنوشید؟

I wonder if you can. So it's a bit.

تعجب می کنم که آیا می توانید. پس کمی است.

It has a strange taste sometimes.

گاهی طعم عجیبی دارد. ظاهراً در

Certain parts of the UK, the water

برخی از مناطق بریتانیا، آب

apparently is of very poor quality.

از کیفیت بسیار پایینی برخوردار است.

But it all depends on where you live in the country.

اما همه چیز بستگی به محل زندگی شما در کشور دارد.

But what about you?

اما شما چطور؟

Can you drink tap water?

آیا می توانید آب لوله کشی بنوشید؟

So can you just run your tap, fill a glass

پس آیا می‌توانید شیر خود را باز کنید، یک لیوان را پر کنید

and drink the water without having to worry about it?

و بدون نگرانی از آن آب بنوشید؟

I know in the United States there are certain parts

من می‌دانم که در ایالات متحده بخش‌های خاصی از ایالات متحده وجود دارد

of the USA where, well, let's just say

که، خوب، اجازه دهید بگوییم

the water is not of a very good standard.

که آب از استاندارد خوبی برخوردار نیست.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Then we are back.

سپس ما برگشتیم.

And I suppose I should address

و فکر می‌کنم باید

the one thing that people are asking about,

به موضوعی بپردازم که مردم در مورد آن می‌پرسند،

Mr. Duncan.

آقای دانکن.

How is Mr.

آقا

Steve?

استیو چطوره؟

Well, if you were watching on Sunday,

خوب، اگر یکشنبه تماشا می‌کردید،

you will know that Steve was not actually here.

می‌دانید که استیو واقعاً اینجا نبوده است.

However, he is here today.

با این حال، او امروز اینجاست.

He is right here

او همین

Wait there Steve.

جاست، استیو آنجا منتظر باش.

I think we have a problem, actually. With a microphone.

من فکر می کنم ما یک مشکل داریم، در واقع. با میکروفون.

With the microphone. A problem.

با میکروفون. مشکل.

Now, let's just see if I can sort this out.

حالا، بیایید ببینیم آیا می توانم این را مرتب کنم یا خیر.

We have a problem with the microphone, apparently.

ظاهراً با میکروفون مشکل داریم.

Well, I wasn't expecting that today.

خب، امروز انتظار چنین چیزی را نداشتم.

Let's just see if it's working now.

فقط ببینیم الان کار می کند یا نه.

Mr. Steve? Yes?

آقای استیو؟ آره؟

Can you hear me?

صدای من را می شنوی؟

I can hear you, yes. Because you just in the room next to

من می شنوم، بله. چون شما فقط در اتاق کنار

it. There are disturbs on the audio.

آن هستید. اختلالاتی در صدا وجود دارد.

There is a problem. The sound is not clear.

مشکلی وجود دارد. صدا واضح نیست.

Can you hear me? I can hear you. Yes.

صدای من را می شنوی؟ من می توانم شما را بشنوم. آره.

Yeah, I think we are okay now, Steve.

آره، فکر می کنم الان خوب هستیم استیو.

I'll be okay now. Right.

الان خوب میشم درست.

I'll start again. So I was taking my temperature.

دوباره شروع میکنم پس دمایم را اندازه می گرفتم.

What I was saying was.

چیزی که من می گفتم این بود.

Can you hear us?

صدای ما را می شنوید؟

Should I repeat everything or shall we wait to see if you can actually hear what I'm saying?

آیا باید همه چیز را تکرار کنم یا باید منتظر بمانیم تا ببینیم واقعاً می توانید آنچه را که می گویم بشنوید؟

It's working right now, Steve. It's working. I've got brilliance.

در حال حاضر کار می کند، استیو. آن کار می کند. من درخشش دارم

So I was taking my temperature.

پس دمایم را اندازه می گرفتم.

I was saying that this is an old, old fashioned

می گفتم این یک دماسنج جیوه ای قدیمی و قدیمی است

mercury thermometer.

.

I don't think you can buy these anymore.

فکر نمی کنم دیگر بتوانید اینها را بخرید.

So there's mercury in this thermometer.

بنابراین جیوه در این دماسنج وجود دارد.

And obviously, I did have a temperature with this damned COVID the second time I've caught it now.

و بدیهی است که من با این کووید لعنتی بار دومی که اکنون آن را گرفتم دمای بدنم را تجربه کردم.

Yeah, that's that's the point I was trying to get to.

بله، این همان نقطه ای بود که من سعی کردم به آن برسم.

Mr. Steve now has COVID.

آقای استیو اکنون مبتلا به کووید است.

It's official now.

الان رسمیه

We weren't sure.

ما مطمئن نبودیم.

Yes, we weren't sure if it was COVID.

بله، ما مطمئن نبودیم که کووید است یا خیر.

Can you see that? No,

میتونی اونو ببینی؟ نه،

it's too bright.

خیلی روشن است.

He probably.

او احتمالا

Anyway, I know I did a test this morning.

به هر حال میدونم امروز صبح تست دادم.

Just explain to us what's going on, all right?

فقط برای ما توضیح دهید که چه خبر است، خوب؟

Yeah, I did a test this morning, and it's still positive.

آره امروز صبح آزمایش دادم هنوز مثبته

Oh, yes, because yes, on Sunday,

اوه، بله، چون بله، یکشنبه

of course, we didn't know what I got.

، البته، ما نمی دانستیم که چه چیزی گرفتم.

Did we know? We know. We don't know. On Sunday.

آیا می دانستیم؟ ما میدانیم. ما نمی دانیم. روز یکشنبه.

You just had a cold on Sunday and a cold on Sunday night.

فقط یکشنبه سرما خوردی و یکشنبه شب سرما خوردی.

It was confirmed as COVID because I did a test. Yes.

به عنوان کووید تایید شد چون آزمایش دادم. آره.

And I've done another one this morning.

و امروز صبح یکی دیگر را انجام دادم.

And I've got a giant red bar on the two big red bars.

و من یک نوار قرمز بزرگ روی دو میله قرمز بزرگ دارم.

So hence I'm separated from Mr. Duncan.

بنابراین من از آقای دانکن جدا شدم.

Now, my temperature, according to this,

الان دمای من بر این اساس

now it has been above normal.

الان بالاتر از حد نرمال بوده.

But according to this right now it is way below normal.

اما با توجه به این در حال حاضر بسیار پایین تر از نرمال است.

So if you've got any doctors watching, any doctors watching, my temperature,

بنابراین، اگر پزشکانی را تماشا می‌کنید، هر دکتری را تماشا می‌کنید، دمای بدن من،

according to this, is 35.8 degrees centigrade. Yes.

بر اساس این، 35.8 درجه سانتی‌گراد است. آره.

Which according to the data I've looked at, is hypothermic.

که با توجه به داده هایی که من به آنها نگاه کردم ، هیپوترمی است.

So I'm not warm enough.

بنابراین من به اندازه کافی گرم نیستم.

Mr. Duncan, according.

طبق گفته آقای دانکن

But my temperature's always up anyway.

اما به هر حال دمای من همیشه بالاست.

I've got everything around me that I need.

من همه چیزهایی را که نیاز دارم در اطراف خود دارم.

Mr. Duncan, In order to survive the next week.

آقای دانکن، برای زنده ماندن در هفته آینده.

Can you show us your paraphernalia?

آیا می توانید لوازم خود را به ما نشان دهید؟

Well, these, of course, are very important.

خب اینها البته خیلی مهم هستند.

The lava flow tests to make sure whether I'm negative,

جریان گدازه آزمایش می‌کند تا مطمئن شود منفی هستم،

when I'm negative and I can go and cohabit with you again, Mr.

وقتی منفی هستم و می‌توانم بروم و دوباره با شما زندگی کنم، آقای

Duncan, because we're sort of in isolation at the moment.

دانکن، زیرا ما در حال حاضر به نوعی در انزوا هستیم.

Oh, yes.

آه بله.

Well, the amazing thing is and a lot of people have asked how I am.

خوب، چیز شگفت انگیز این است که بسیاری از مردم حال من را پرسیده اند.

So not not only is it about Mr.

بنابراین نه تنها مربوط به آقای

Steve, it's also about me as well, because, well, I might catch

استیو است، بلکه به من نیز مربوط می شود، زیرا، خوب، ممکن است من

coronavirus from Steve, but I haven't so far.

از استیو به ویروس کرونا مبتلا شوم، اما تاکنون این بیماری را نداشته ام.

I don't know how I've done it.

من نمی دانم چگونه آن را انجام داده ام.

Fingers crossed I have not caught coronavirus from Mr.

من از آقای

Steve, so I've been very angry, haven't I? Mr. Duncan.

استیو به ویروس کرونا مبتلا نشده ام، بنابراین خیلی عصبانی شده ام، اینطور نیست؟ آقای دانکن

Yeah, I think Steve is secretly annoyed.

بله، من فکر می کنم استیو مخفیانه اذیت شده است.

No, not because you're not getting it, but because of how I caught it.

نه، نه به این دلیل که شما آن را دریافت نمی کنید، بلکه به این دلیل که چگونه آن را گرفتم.

Dear, I'm so sick and tired of selfish people who.

عزیزم خیلی حالم از آدمای خودخواه که.

So this is the second time I've had COVID, and both times

بنابراین این دومین بار است که مبتلا به کووید هستم، و هر دو

it's been from the quiet groups that I'm in.

بار از گروه‌های ساکتی است که در آن حضور دارم.

People turn up to rehearsals and they've got a cold.

مردم به تمرین‌ها می‌آیند و سرما می‌خورند.

Well, they think it's a cold.

خوب، آنها فکر می کنند سرماخوردگی است.

Nobody's bothering to test anymore.

دیگه کسی زحمت تست کردن رو نداره

So they come to these rehearsals, they've got the sick, they're coughing, they've got sore throats,

بنابراین آنها به این تمرین‌ها می‌آیند، مریض‌ها را گرفته‌اند، سرفه می‌کنند، گلو درد دارند،

and then it turns out the next day they send an email to say, Oh, I've got COVID.

و بعد معلوم می‌شود که روز بعد ایمیلی می‌فرستند که می‌گویند، اوه، من کووید گرفتم.

And then, you know, meanwhile, they've given it to everybody.

و سپس، می دانید، در عین حال، آنها آن را به همه داده اند.

If you're sick, stay at home.

اگر مریض هستید، در خانه بمانید.

I'm furious because this has really ruined my

من عصبانی هستم زیرا این واقعاً من را خراب

you know, this is going to be a week out of my life, which is gone.

کرده است.

And just because somebody decided to turn up to a rehearsal,

و فقط به این دلیل که یک نفر تصمیم گرفت به یک تمرین حاضر شود،

who was sick.

که بیمار بود.

Now, you know, even with COVID not around,

اکنون، می‌دانید، حتی اگر کووید در اطراف شما نیست،

it's not fair to go out and give you colds and flu bugs to everybody else that's around you.

منصفانه نیست که بیرون بروید و سرماخوردگی و آنفولانزا را به افراد دیگری که در اطراف شما هستند بدهیم.

Anyway, that's my rant for the day, Mr. Duncan.

به هر حال، این حرف من برای آن روز است، آقای دانکن.

I think the sensible thing is anyway,

من فکر می کنم به هر حال چیز معقول این است

I'm not just talking about COVID, of course,

، البته من فقط در مورد کووید صحبت نمی کنم،

but any any cold or any fever.

بلکه هر سرماخوردگی یا هر تبی را مطرح می کنم.

If you feel unwell, don't go to where there are lots of people.

اگر احساس ناخوشی می کنید، به جایی که افراد زیادی هستند نروید.

It's different when it's work because if you if your work is saying you've got to go to work, if you're not

وقتی سر کار است فرق می‌کند، زیرا اگر کارتان می‌گوید باید سر کار بروید، اگر

sick enough to be in bed, then fine.

آنقدر مریض نیستید که در رختخواب باشید، خوب است.

That's that's work.

کار همینه

It's a different thing.

این یک چیز متفاوت است.

But when it's a hobby, you know, don't go spreading it to everybody else.

اما وقتی این یک سرگرمی است، می دانید، آن را به دیگران گسترش ندهید.

So if you're watching, I'm going to have a word with you next time I'm back to the rehearsal.

بنابراین اگر تماشا می کنید، دفعه بعد که به تمرین برمی گردم، با شما صحبت خواهم کرد.

Right. So I've got everything around me.

درست. بنابراین من همه چیز را در اطراف خود دارم.

Mr. Duncan, I've got tissues, plenty of those.

آقای دانکن، من دستمال کاغذی دارم، مقدار زیادی از آن.

I just scared off a pigeon. By the way, when I did that.

من فقط یک کبوتر را ترساندم. اتفاقاً وقتی این کار را کردم.

Plenty of tissues, Amanda.

دستمال کاغذی فراوان، آماندا.

I've always got those around me anyway.

به هر حال من همیشه اطرافیانم را دارم.

And paracetamol

و پاراستامول

for those aches and pains, I Rupert, I brew paraffin.

برای آن دردها، من روپرت، من پارافین دم کردم.

Got to be careful with that as it can give you stomach problems.

باید مراقب آن باشید زیرا ممکن است باعث مشکلات معده شما شود.

But I've also been trying a raft.

اما من یک قایق را نیز امتحان کرده ام.

A raft? Mr. Duncan.

یک قایق؟ آقای دانکن

A raft. It means a lot of things, doesn't it?

یک قایق این به معنای چیزهای زیادی است، اینطور نیست؟

A whole load of things.

کلی چیز.

Alternative medicines

داروهای جایگزینی

that I'm was hoping would make me feel better.

که امیدوار بودم حالم را بهتر کند.

So I've got the tried and trusted vitamin C.

بنابراین من ویتامین C آزمایش شده و قابل اعتماد را دریافت کردم.

I have zinc

من

lozenges,

قرص های روی،

I have vitamin D supplement,

مکمل ویتامین D،

I have garlic tablets.

قرص سیر دارم.

That's about it.

این در مورد آن است.

Echinacea.

اکیناسه.

I've also been trying Echinacea.

من اکیناسه را هم امتحان کردم.

Now I've tried all these.

حالا همه اینها را امتحان کردم.

And guess what, Mr. Duncan?

و حدس بزنید آقای دانکن چیست؟

Yes. What?

None of them have made a slightest jot of a difference.

آره. چی؟

هیچ یک از آنها کوچکترین تفاوتی ایجاد نکرده اند.

No, but on a positive.

نه، اما از نظر مثبت.

On a positive point, at least the vampire's staying away.

در یک نقطه مثبت، حداقل خون آشام دور می ماند.

That's true.

درست است.

So, you know, my I did quite a lot of research on all this.

بنابراین، می دانید، من در مورد همه اینها تحقیقات زیادی انجام دادم.

And apparently nothing really works at

و ظاهراً هیچ چیز واقعاً در

keeping a cold away, so

جلوگیری از سرماخوردگی مؤثر نیست، بنابراین

it's. Don't waste your money on it, is what I would say.

همینطور است. پول خود را برای آن هدر ندهید، چیزی است که من می گویم.

Just make sure you're healthy and look after yourself.

فقط مطمئن شوید که سالم هستید و مراقب خود باشید.

I'll take plenty of X anyway.

به هر حال من مقدار زیادی X می گیرم.

Enough about me, Mr. Duncan.

از من بس است آقای دانکن.

I'm not the only one who's not feeling very well.

من تنها کسی نیستم که حالم خیلی خوب نیست.

Christin is not feeling well today. She's got a toothache.

کریستین امروز حال خوبی ندارد. اون دندون درد داره

Oh, so, you know, get yourself over to Buenos Aires

اوه، پس، می دانید، خود را به بوئنوس آیرس برسانید

and Claudia will fix you up with weather for the three to fix.

و کلودیا وضعیت آب و هوا را برای شما تنظیم می کند تا آن سه تا درست شوند.

Is that what we call it?

آیا به آن می گوییم؟

Yes, a26 is closure on today.

بله، a26 امروز تعطیل است.

And I've a chance to look at the Mr.

و من این فرصت را دارم که به آقای

Duncan has has got me the live chat here on his phone.

دانکن نگاه کنم که چت زنده اینجا را با تلفنش به من داده است.

Okay.

باشه.

So what's happening on the live chat?

بنابراین در چت زنده چه اتفاقی می افتد؟

This is Mr.

این

Duncan's phone, which is now highly contaminated.

گوشی آقای دانکن است که الان به شدت آلوده است.

You're going to have to

بعد از آن باید

sterilise this phone afterwards, Mr. Duncan.

این گوشی را استریل کنید، آقای دانکن.

You won't be able to use it.

شما نمی توانید از آن استفاده کنید.

Okay, Because I've been covering it in a nothing.

خوب، چون من آن را در یک هیچ پوشش داده ام.

That's a very sensible thing to do.

این کار بسیار معقولی است.

Well, I think

خوب، من فکر می

it's very good at shielding, you know.

کنم در محافظت بسیار خوب است، می دانید.

Anyway, I'm joking, Mr. Duncan, but I.

به هر حال من شوخی می کنم آقای دانکن اما من

How can you be joking? You're actually coughing on my phone.

چطور می توانید شوخی کنید؟ تو در واقع با گوشی من سرفه می کنی.

I really am only joking.

واقعا دارم شوخی میکنم

So what have we got on the live chat?

بنابراین در چت زنده چه چیزی داریم؟

Well, Double Sash is here today and is saying that

خب، دابل ساش امروز اینجاست و می‌گوید

they love February is their favourite month

که فوریه ماه مورد علاقه‌شان است،

because it's their birthday month.

چون ماه تولدشان است.

Somebody else is having their birthday this month.

یکی دیگر در این ماه تولد دارد.

Somebody else is having a birthday in February.

شخص دیگری در ماه فوریه تولد دارد.

Who is that?

اون کیه؟

Oh, well, me.

اوه، خوب، من.

It's me, Mr. Duncan. I'm having a birthday in February.

من هستم، آقای دانکن. من در فوریه تولد دارم.

I must admit it's very nice sitting down

باید اعتراف کنم که خیلی خوب است که روی

it much, it feels much more I feel more relaxed sitting down than standing up.

آن بنشینم، خیلی بیشتر احساس آرامش می کنم تا اینکه بنشینم.

So maybe this is a way forward that I can see you and hear you.

پس شاید این راهی به جلو باشد که بتوانم شما را ببینم و بشنوم.

You feel close to relaxed now?

اکنون احساس آرامش می کنید؟

Exactly. Yes.

دقیقا. آره.

I was thinking, Mr. Duncan.

داشتم فکر می کردم آقای دانکن.

Yeah.

We've been talking about going on holiday. Yes,

آره

ما در مورد رفتن به تعطیلات صحبت کرده ایم. بله،

I was thinking that maybe we could go to Vancouver in Canada. Why?

به این فکر می کردم که شاید بتوانیم به ونکوور کانادا برویم. چرا؟

Well, they've just legalised heroin

خوب، آنها فقط هروئین را قانونی کرده اند

and, you know,

و، می دانید،

I thought what a chance we could try it, couldn't we?

من فکر کردم چه شانسی داریم که می توانیم آن را امتحان کنیم، نه؟

I mean, I've never tried drugs before, but

منظورم این است که من قبلا هرگز مواد مخدر را امتحان نکرده بودم، اما

bit of a lie, but not, not the hard drugs.

کمی دروغ است، اما نه، نه، داروهای سخت.

So I just thought, well, let's go to Vancouver.

بنابراین من فقط فکر کردم، خوب، بیایید به ونکوور برویم.

My sister's son lives in Canada.

پسر خواهرم در کانادا زندگی می کند.

I'm sure we can go and stay with him. And then

مطمئنم می توانیم برویم و پیش او بمانیم. و سپس

that's going to be a holiday destination, isn't it?

این یک مقصد تعطیلات خواهد بود، اینطور نیست؟

Now, Vancouver, anyone who wants to try heroin go there because it's now legal.

اکنون، ونکوور، هرکسی که می خواهد هروئین را امتحان کند به آنجا می رود زیرا اکنون قانونی است.

Legal in Vancouver. Hmm.

حقوقی در ونکوور هوم

Can you about.

می توانید در مورد.

I've just can I don't want to comment on that except just to mention it.

من فقط می توانم نمی خواهم در مورد آن اظهار نظر کنم جز اینکه فقط به آن اشاره کنم.

You seem almost too excited.

تقریبا خیلی هیجان زده به نظر می رسید.

I just find this unbelievable.

من فقط این را باورنکردنی می دانم.

But then again, they think it's going to work.

اما دوباره، آنها فکر می کنند که کار می کند.

So let's see what Let's stand back and see what happens to Vancouver.

پس بیایید ببینیم چه چیزی را پشت سر بگذاریم و ببینیم چه اتفاقی برای ونکوور می افتد.

I can't see that being the, you know, what's going to happen.

من نمی توانم ببینم که چه اتفاقی قرار است بیفتد.

Do you think if you legalise heroin?

آیا فکر می کنید هروئین را قانونی کنید؟

Well, it isn't.

خوب، اینطور نیست.

I suppose you would describe that kind of drug

گمان می‌کنم که شما آن نوع دارو را

as a hard drug, even though there was a time when it was given out

به عنوان یک داروی سخت توصیف می‌کنید، حتی اگر زمانی

as as medicine to people to help them relax

به عنوان دارو در اختیار مردم قرار می‌گرفت تا به آنها کمک کند آرام شوند

and kill all sorts of things.

و همه چیز را بکشند.

So heroin used to be legal.

بنابراین هروئین قبلا قانونی بود.

It used to be a medicine that was given out.

قبلاً دارویی بود که می دادند.

And then they realised eventually that it is slightly addictive,

و سپس آنها در نهایت متوجه شدند که این کمی اعتیادآور است،

just like a just slightly a

دقیقاً مانند یک

Yeah, exactly.

بله، دقیقاً.

Yes. I mean, surely if you were curious,

آره. منظورم این است که اگر کنجکاو بودید،

if you, if you were the sort of person that thought, oh, I went to a heroin

اگر شما، اگر از آن دسته افرادی بودید که فکر می کردید، اوه، من به سراغ هروئین رفتم،

like though I don't think you know, it's illegal, I don't want to get arrested.

اگرچه فکر نمی کنم بدانید، این غیرقانونی است، من نمی خواهم دستگیر شوم. .

But now if you think, well, oh it's legal, I can just go and buy it,

اما حالا اگر فکر می کنید، خب، اوه، قانونی است، من فقط می توانم بروم و آن را بخرم

you might just think I'll go and have a go.

، ممکن است فکر کنید من می روم و می روم.

I can't see how it's going to reduce

نمی توانم ببینم که چگونه وابستگی به مواد مخدر سخت را کاهش می دهد

dependency on on hard drugs.

.

But then I'm like, what do I know?

اما پس از آن من می خواهم، چه می دانم؟

By the way, Beatrice, I'm not I'm not going to abuse ibuprofen.

به هر حال، بئاتریس، من قرار نیست از ایبوپروفن سوء استفاده کنم.

It's just I just that if I'm feeling, you know what?

فقط من فقط اگر احساس می کنم، می دانید چیست؟

Because they give you very bad stomach problems.

زیرا آنها برای شما مشکلات معده بسیار بدی ایجاد می کنند.

So I'm not really I don't really take our group.

بنابراین من واقعاً نیستم و واقعاً گروه ما را قبول ندارم.

I take one with a paracetamol that works very well.

من یکی را با پاراستامول مصرف می کنم که خیلی خوب عمل می کند.

And I've only taken two of them over the last few days.

و من فقط دو تا از آنها را در چند روز گذشته مصرف کردم.

But at night you need something at night to help you sleep.

اما در شب شما به چیزی در شب نیاز دارید که به شما کمک کند بخوابید.

We had a bad night last night.

دیشب شب بدی داشتیم

There I was coughing all night.

آنجا تمام شب سرفه می کردم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

So I'm carrying on.

بنابراین من ادامه می دهم.

You know, I was just trooping through helping Mr.

می‌دانی، من امروز به آقای

Duncan with his live stream today because I just, you know, it's nice.

دانکن در پخش زنده کمک می‌کردم، زیرا می‌دانی، این خیلی خوب است.

I wanted to see you all. Welcome. Hello.

می خواستم همه شما را ببینم. خوش آمدی. سلام.

And and just to be part of Mr.

و فقط بخشی از

Duncan's live stream.

جریان زنده آقای دانکن.

It's lovely to have you here, Steve.

خیلی خوبه که اینجا هستی، استیو.

Even though you are.

با اینکه هستی

You are you are slightly under the weather at the moment.

شما در حال حاضر کمی زیر آب و هوا هستید.

So Mr.

Steve at the moment is under the weather is not feeling too well at the moment.

بنابراین آقای

استیو در حال حاضر در زیر آب و هوا است، در حال حاضر احساس خوبی ندارد.

He has coronavirus. It is official.

او کرونا دارد. رسمی است.

I don't have it.

من آن را ندارم.

Although someone said earlier Mr.

اگرچه قبلاً شخصی گفته بود آقای

Duncan you might be asymptomatic, maybe you have it,

دانکن شما ممکن است بدون علامت باشید، ممکن است آن را داشته باشید،

but you are not showing the symptoms.

اما علائم را نشان نمی دهید.

Oh, I can give you a test later,

اوه، می‌توانم بعداً آزمایشی به شما بدهم،

except in my experience and the two times that I've had COVID,

به جز در تجربه‌ام و دو باری که به کووید مبتلا شده‌ام

it's always taken four days

، همیشه چهار روز

from exposure to the person to developing symptoms.

از قرار گرفتن در معرض فرد تا ظهور علائم طول می‌کشد.

So the last time it was four days, this time it was four days afterwards when you had it.

بنابراین آخرین بار چهار روز بود، این بار چهار روز بعد بود که آن را داشتید.

For me, it was four days afterwards.

برای من چهار روز بعد بود.

But I what I find is on both occasions

اما آنچه من متوجه شدم این است که در هر دو

the test is not showing your positive

مورد آزمایش شما

until at least 24 hours after you've developed all the symptoms. Yes.

تا حداقل 24 ساعت پس از بروز همه علائم مثبت نشان داده نمی شود. آره.

So you are spreading it to.

بنابراین شما آن را پخش می کنید.

I had a sore throat on Saturday and obviously cold symptoms,

من شنبه گلو درد داشتم و علائم سرماخوردگی مشخص بود

but I tested and it was negative and it didn't go positive

اما آزمایش دادم منفی بود و

until late on Sunday night.

تا اواخر یکشنبه شب مثبت نشد.

So it shows you

بنابراین به شما نشان می دهد که

you can have it and you can be obviously spreading it before the test results show.

می توانید آن را داشته باشید و به وضوح می توانید قبل از نشان دادن نتایج آزمایش آن را پخش کنید.

But anyway, it's sort of just wait a second.

اما به هر حال، فقط یک ثانیه صبر کنید.

Now, we should explain one thing.

حالا باید یک چیز را توضیح دهیم.

We're not giving medical advice to anyone.

ما به کسی توصیه پزشکی نمی کنیم.

We're not experts on coronavirus, But

ما متخصص کرونا نیستیم، اما

we have observed from our own experience.

از تجربه خودمان مشاهده کرده‌ایم.

So I had COVID last year.

بنابراین من سال گذشته کووید داشتم.

Mr. Steve had it last year.

سال گذشته آقای استیو آن را داشت.

He, in fact, gave it to me last year, and now he has it again because one of his friends,

او در واقع آن را سال گذشته به من داد و اکنون دوباره آن را دارد زیرا یکی از دوستانش،

one of his stupid friends, actually turned up to a rehearsal

یکی از دوستان احمقش، در واقع به

for a show that Steve is now in,

تمرین نمایشی که استیو اکنون در آن حضور دارد، حاضر شد

and he was spreading his germs around and he gave COVID to Mr.

و او در حال پخش برنامه های خود بود. میکروب ها را به اطراف منتقل کرد و او کووید را به آقای

Steve.

استیو داد.

So that's that's great, isn't it?

پس این عالی است، اینطور نیست؟

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, I've lost the live chat at Press something, and I didn't.

دانکن، من چت زنده در پرس چیزی را از دست دادم، و نشد.

I had to get it back.

مجبور شدم آن را پس بگیرم.

Oh, there we go. It's back.

اوه، ما می رویم. برگشته است.

It's back to me. And technology.

به من برگشته است. و تکنولوژی.

Are we all like a dual split screen?

آیا همه ما شبیه یک صفحه نمایش دوتایی هستیم؟

Am I on all the time or are you just sort of fading me in now and then?

آیا من همیشه روشن هستم یا گاه و بیگاه به نوعی من را محو می کنید؟

Well. Well, you're there now.

خوب. خوب، شما الان آنجا هستید.

Can you see yourself?

میتونی خودتو ببینی؟

I can now, but I couldn't before. So I. Yes, that.

الان می‌توانم، اما قبلاً نمی‌توانستم. بنابراین من. بله، آن.

So that's it.

پس همین است.

So now it's just you.

بنابراین اکنون فقط شما هستید.

So you're, you're on the screen now on your own.

بنابراین شما هستید، شما اکنون به تنهایی روی صفحه نمایش هستید.

So that's just Mr.

پس فقط آقای

Steve on your on your own.

استیو به تنهایی.

I can't believe I'm having to explain this.

من نمی توانم باور کنم که باید این را توضیح دهم.

And then Mr.

و سپس آقای

Steve is, is in the corner over there.

استیو، در گوشه ای آن طرف است.

Look in his covered corner.

گوشه پوشیده اش را نگاه کن

Very nice.

بسیار خوب.

I'll get going.

من میرم

Yes, Olga is going.

بله، اولگا می رود.

She has family affairs. It's

او امور خانوادگی دارد.

interesting.

جالب است.

And we're here

و ما اینجا هستیم

to talk about all your English challenges that you are having.

تا در مورد تمام چالش های انگلیسی شما صحبت کنیم.

And we've got a theme for today, Mr. Duncan.

و ما یک موضوع برای امروز داریم، آقای دانکن.

Well, one of the one of the challenges we've had

خوب، یکی از چالش‌هایی که

today is getting the microphone to work.

امروز داشتیم، کارکردن میکروفون است.

I haven't used that particular the microphone cable for a long time,

من خیلی وقته از اون کابل میکروفون استفاده نکردم،

so I did it in a hurry and I didn't check the microphone, which which is a bad thing.

پس با عجله این کارو کردم و میکروفون رو چک نکردم که چیز بدیه.

Very normally I check to make sure that technically everything is working.

خیلی معمولی چک می کنم تا مطمئن شوم از نظر فنی همه چیز کار می کند.

But today. Oh, today.

اما امروز. اوه، امروز

You know what, Mr.

Duncan? Naughty, naughty, naughty. Mr. Duncan,

میدونی چیه آقای

دانکن؟ شیطون، شیطون، شیطون. آقای دانکن،

Christine says we have a lot of problems in the world.

کریستین می گوید ما در دنیا مشکلات زیادی داریم.

How can they think legalising heroin in

چگونه می توانند فکر کنند قانونی کردن هروئین در

Canada would be a good thing?

کانادا کار خوبی است؟

They are crazy. I think so.

آنها دیوانه هستند. من هم اینچنین فکر میکنم.

Well, when you think about it, I think it is all about opinion.

خوب، وقتی به آن فکر می کنید، فکر می کنم همه چیز در مورد نظر است.

And let's face it, everyone has their own opinion about certain things.

و اجازه دهید با آن روبرو شویم، هر کسی نظر خود را در مورد چیزهای خاص دارد.

Whatever your opinion is, maybe you agree with something or maybe you you don't agree with it.

نظر شما هر چه باشد، شاید با چیزی موافق هستید یا شاید با آن موافق نیستید.

So I think that's one of the things about having an opinion.

بنابراین من فکر می کنم این یکی از چیزهایی است که در مورد داشتن نظر وجود دارد.

So if enough people want something to happen, that is their opinion.

بنابراین اگر افراد به اندازه کافی بخواهند اتفاقی بیفتد، این نظر آنهاست.

And then maybe changes are made because of that opinion that they have.

و شاید به خاطر نظری که دارند تغییراتی ایجاد شود.

I think what's happened in Vancouver is that they must have had, I don't know.

من فکر می کنم آنچه در ونکوور اتفاق افتاده این است که آنها باید داشته باشند، من نمی دانم.

I don't know. I'm just speculating here.

من نمی دانم. من اینجا فقط حدس میزنم

Oh, but I would imagine they've probably had a

اوه، اما من تصور می کنم آنها احتمالاً

a drugs problem with heroin for a long time.

برای مدت طولانی مشکل مواد مخدر با هروئین داشته اند.

They haven't been able to sort it out and get rid of the drug pushers.

آنها نتوانسته اند آن را حل کنند و از شر هل کننده های مواد مخدر خلاص شوند.

So they've basically given up and legally used it.

بنابراین آنها اساساً منصرف شده اند و به طور قانونی از آن استفاده کرده اند.

I would imagine that's what's happened, is that they've basically

تصور می‌کنم این چیزی است که اتفاق افتاده است، آیا آنها اساساً

given up, haven't they?

تسلیم شده‌اند، اینطور نیست؟

Because you're not going to legalise something like that

زیرا شما نمی خواهید چنین چیزی را قانونی کنید

unless you've been able to bring it,

مگر اینکه بتوانید آن را به ارمغان بیاورید،

because nobody nobody wants people hooked on heroin or anything. No.

زیرا هیچ کس نمی خواهد مردم به هروئین یا چیز دیگری وابسته شوند. نه.

So they must have a big problem

بنابراین آنها باید

with drugs in Vancouver.

در ونکوور مشکل بزرگی با مواد مخدر داشته باشند.

So they've decided that if they can't beat the drug dealers,

بنابراین آنها تصمیم گرفته اند که اگر نتوانند فروشندگان مواد مخدر را شکست

they'll just legalise it.

دهند، فقط آن را قانونی کنند.

So, you know, I'm speculating here,

بنابراین، می دانید، من در اینجا گمانه زنی می کنم،

but I would imagine, you know, they've just given up basically.

اما تصور می کنم، می دانید، آنها اساساً منصرف شده اند.

Yeah, it's an admission of failure

بله، این اعتراف به شکست

by the authorities, isn't it, to control what is a very serious.

توسط مقامات است، اینطور نیست، کنترل آنچه بسیار جدی است.

I'm going to be honest with you, I don't know much about the Canadian drug problem

من می خواهم با شما صادق باشم، من در مورد مشکل مواد مخدر کانادا

or whether there is one, but they certainly have them everywhere, I suppose.

یا اینکه آیا وجود دارد اطلاعات زیادی ندارم، اما آنها مطمئناً آنها را در همه جا دارند، فکر می کنم.

I suppose it's more of the supply of of illegal drugs than actually the using of it

من فکر می کنم بیشتر از عرضه مواد مخدر غیرقانونی است تا استفاده از آن

that maybe some people feel that that's the thing that should be sorted out.

که شاید برخی از مردم احساس کنند که این چیزی است که باید حل شود.

So it's the supply.

بنابراین عرضه است.

But as you know, it's rather hard to control that particular thing,

اما همانطور که می دانید، کنترل آن چیز خاص بسیار سخت است،

especially when you think that it was the British who started it when you think about it.

به خصوص وقتی فکر می کنید که وقتی به آن فکر می کنید این بریتانیایی ها بودند که آن را شروع کردند.

So we actually started the drug trade.

بنابراین ما در واقع تجارت مواد مخدر را شروع کردیم.

The British, where we decided to get all of the

بریتانیایی‌ها، جایی که ما تصمیم گرفتیم

the Chinese hooked on what was it?

همه چینی‌ها را به چه چیزی وابسته کنیم؟

Steve Opium.

استیو اپیوم.

It was opium, wasn't it. Yes, opium.

تریاک بود، نه. بله تریاک.

And we started that.

و ما آن را شروع کردیم.

In fact, Hong Kong was a colony that was set up

در واقع، هنگ کنگ مستعمره ای بود که

to to deal with all of the the money that was made,

برای مقابله با تمام پول های به دست آمده،

all of the profits made from

تمام سودهای حاصل از

all drug trade.

تجارت مواد مخدر ایجاد شده بود.

It's true. Look it up on the Internet. That's where it is.

درسته. آن را در اینترنت جستجو کنید. همین جاست.

All of those those facts and figures

همه این حقایق و ارقام

Attiva

آتیوا

Allora is going in a few moments

آلورا چند لحظه دیگر

to study English because they have English tests,

برای مطالعه زبان انگلیسی می رود زیرا آنها آزمون های انگلیسی دارند،

so they've got to go away and study so well.

بنابراین آنها باید بروند و خیلی خوب مطالعه کنند.

We hope you do well with your with your tests

ما امیدواریم که در آزمون‌ها

or your exams and maybe you can let us know how what you've done and what those tests were

یا امتحانات خود خوب عمل کرده باشید و شاید بتوانید به ما اطلاع دهید که چگونه انجام داده‌اید و آن تست‌ها چه بوده‌اند،

would be very interesting to know what what you is

بسیار جالب خواهد بود که بدانید

this at school or are you studying for yourself?

در مدرسه چه چیزی هستید یا برای خودتان مطالعه می‌کنید. ?

We'd like to know. Please tell us

ما دوست داریم بدانیم. لطفاً به ما بگویید

what exactly you were doing.

دقیقاً چه کار می کردید.

Christina says.

کریستینا می گوید.

How are you spending your day?

روز خود را چگونه می گذرانید؟

Well,

I'm not as sick as I was the first time.

خب من مثل دفعه اول مریض نیستم.

I must admit.

باید اعتراف کنم

You. You seem worse at night.

شما. شبا بدتر به نظر میای

Yes, it's always worse at night.

بله، همیشه در شب بدتر است.

The same with a cold lying down is

همان چیزی است که دراز کشیدن سرد در حالت خوابیده

as anyone would know, if you've got a blocked up nose and a sore throat

می‌داند، اگر بینی شما مسدود شده باشد و دراز کشیدن گلو درد داشته باشید

lying down is is very bad

بسیار بد است

because everything seems to get a lot worse.

زیرا به نظر می‌رسد همه چیز بدتر می‌شود.

So I haven't felt probably Sunday

بنابراین من احساس نکردم احتمالا یکشنبه

I was not well and I wasn't well on Monday.

حالم خوب نیست و روز دوشنبه خوب نبودم.

But yes, I'm just sort of reading, watching lots of rubbish on the internet. Yes.

اما بله، من فقط در حال مطالعه هستم، و تعداد زیادی آشغال در اینترنت تماشا می کنم. آره.

Uh, trying to learn a bit of the music, but I can't really sing, so I can't do that.

اوه، سعی می کنم کمی از موسیقی را یاد بگیرم، اما واقعا نمی توانم آواز بخوانم، بنابراین نمی توانم این کار را انجام دهم.

But I haven't felt so ill that I had to go to bed.

اما من آنقدر احساس بیماری نکرده ام که مجبور شوم به رختخواب بروم.

Unlike the last time when it was two weeks of I felt ill for two weeks.

بر خلاف دفعه قبل که دو هفته بود من به مدت دو هفته احساس بیماری کردم.

I would say this feels just like a very bad cold, that it's gone onto my chest.

من می‌توانم بگویم این دقیقاً مانند یک سرماخوردگی بسیار بد است، که به سینه‌ام رفته است.

So obviously I've got some immunity from before,

بنابراین بدیهی است که من از قبل مصونیت دارم،

which is helping excuse me, helping this time.

که کمک می کند ببخشید، این بار کمک می کنم.

I don't think I helped matters yesterday by

فکر نمی‌کنم دیروز با

deciding to go for a walk.

تصمیم به پیاده روی کمکی به مسائل کردم.

Well, I did say I did wonder.

خب، من گفتم که تعجب کردم.

I thought I'd tend to think it's a good idea that Mr.

فکر کردم فکر می کنم این ایده خوبی است که آقای

Steve goes out for a walk.

استیو برای پیاده روی بیرون برود.

But he went off and he came back and he was coughing and wheezing.

اما او رفت و برگشت و سرفه و خس خس می کرد.

I just thought I felt better yourself.

من فقط فکر می کردم که خودم احساس بهتری دارم.

No, I'm just going to try.

نه، من فقط سعی می کنم.

But anyway, there you go.

اما به هر حال، شما بروید.

You know, I'm still alive and getting better.

میدونی من هنوز زنده ام و بهتر میشم.

So we all get these things, don't we?

پس همه ما این چیزها را دریافت می کنیم، اینطور نیست؟

It just feels like a very bad cold this time.

فقط این بار احساس سرماخوردگی بسیار بدی دارم.

But it's annoying because it disrupts your life, doesn't it?

اما آزاردهنده است زیرا زندگی شما را مختل می کند، اینطور نیست؟

Something like this.

چیزی مثل این.

An illness, a flu. Yeah.

یک بیماری، یک آنفولانزا. آره

There's a lot of flu around at the moment.

در حال حاضر آنفولانزای زیادی در اطراف وجود دارد.

I know someone that's had flu recently.

من کسی را می شناسم که اخیراً آنفولانزا داشته است.

It just disrupts your life and what you do, doesn't it?

این فقط زندگی شما و کاری را که انجام می دهید مختل می کند، اینطور نیست؟

You can't do the things.

شما نمی توانید کارها را انجام دهید.

I mean, now that I know I've got it, obviously I got to stay in until I'm negative now,

منظورم این است که حالا که می‌دانم متوجه شدم، بدیهی است که باید در آن بمانم تا زمانی که منفی باشم،

because otherwise I don't want to spread this around to other people.

زیرا در غیر این صورت نمی‌خواهم این موضوع را به دیگران سرایت کنم .

And the other thing the other thing, of course, is I've got to make sure I haven't got it.

و چیز دیگر، البته، چیز دیگر این است که باید مطمئن شوم که آن را ندارم.

Well, that's it.

So I'm sort of really hoping that Mr.

خب همین.

بنابراین من واقعاً امیدوارم که آقای

Duncan doesn't get it because I might have to

دانکن نتواند آن را دریافت کند، زیرا ممکن است

do the live stream on my own on Sunday.

مجبور باشم پخش زنده را در روز یکشنبه خودم انجام دهم.

I think we both know that's not going to happen.

فکر می کنم هر دوی ما می دانیم که این اتفاق نخواهد افتاد.

I can operate all your machinery, Mr.

من می توانم تمام ماشین های شما را کار کنم، آقای

Duncan.

دانکن.

Just let me loose in your studio.

فقط اجازه دهید در استودیوی شما رها شوم.

Yeah, I could just do it from an iPad or something.

بله، من فقط می توانم این کار را از طریق یک iPad یا چیزی انجام دهم.

Good in time, anyway. No, I won't.

به هر حال به موقع خوبه نه، این کار را نمی کنم.

I won't do it without you, Mr. Duncan.

من بدون شما این کار را نمی کنم، آقای دانکن.

Oh, yes.

آه بله.

So it's Damascus University and the theatre.

بنابراین دانشگاه دمشق و تئاتر است.

Theatre?

تئاتر؟

English test.

آزمون انگلیسی.

That sounds interesting. Theatre.

به نظر جالب میاد. تئاتر.

Are you involved in the theatre in Damascus?

آیا درگیر تئاتر در دمشق هستید؟

How fascinating.

چقدر جذاب

University. The theatre?

دانشگاه. تئاتر؟

Yeah.

آره

When you say theatre, what do you mean by theatre?

وقتی می گویید تئاتر، منظورتان از تئاتر چیست؟

Do you mean acting

منظورتان بازیگری

or do you mean some other kind of theatre?

است یا نوع دیگری از تئاتر؟

So, yes. More details, please.

درنتیجه بله. جزئیات بیشتر لطفا

It sounds fascinating.

به نظر جذاب می رسد.

It sounds fascinating. Yeah.

به نظر جذاب می رسد. آره

Plenty of water.

مقداری آب.

That's it.

خودشه.

Plenty of water.

مقداری آب.

No alcohol.

بدون الکل.

I think actually what they are studying

من فکر می کنم در واقع چیزی که آنها می خوانند

might be might be English literature and theatre.

ممکن است ادبیات و تئاتر انگلیسی باشد.

So maybe it's all to do connected with plays,

بنابراین شاید همه اینها مربوط به نمایشنامه ها باشد،

maybe the works of William Shakespeare, those sorts of things.

شاید کارهای ویلیام شکسپیر، این جور چیزها.

Yes. So fetus's asking where did I get the COVID?

آره. بنابراین جنین می پرسد من کووید را از کجا گرفتم؟

As you probably didn't hear me at the beginning because of the sound problem.

همانطور که احتمالاً در ابتدا به دلیل مشکل صدا صدای من را نشنیدید.

So I'm in the choir groups, I'm in two choir groups,

بنابراین من در گروه های کر هستم، من در دو گروه کر هستم،

and that's where I caught it from because somebody

و این جایی بود که متوجه شدم زیرا کسی،

so I went to the

بنابراین

choir group last Tuesday and I was sitting right by somebody.

سه شنبه گذشته به گروه کر رفتم و درست کنار کسی نشسته بودم.

There's about 35 people in this choir.

حدود 35 نفر در این گروه کر حضور دارند.

I was sitting by somebody who was not well.

کنار کسی نشسته بودم که حالش خوب نبود.

They were coughing and I saw them all got a sore throat.

سرفه می‌کردند و دیدم همه‌شان گلودرد دارند.

They got they were ill and

آنها مریض شدند و

the next day an email went out to tell everybody that

روز بعد ایمیلی فرستاده شد که به همه گفته شد

he tested positive for COVID.

که آزمایش کووید او مثبت بوده است.

So he came to a rehearsal.

بنابراین او به تمرین آمد.

Not well, didn't know he got COVID at the time, but obviously wasn't well.

خوب نیست، در آن زمان نمی دانستم که به کووید مبتلا شده است، اما بدیهی است که حالش خوب نیست.

And that's my argument.

و این استدلال من است.

If you're not well, don't go out into the public.

اگر حال شما خوب نیست، در انظار عمومی بیرون نروید.

And obviously he was singing by me the whole time,

و بدیهی است که او در تمام مدت از من آواز می خواند

releasing vast quantities of virus.

و مقادیر زیادی ویروس منتشر می کرد.

So it's not surprising that I picked stuff off him

بنابراین تعجب آور نیست که من چیزهایی را از او جدا

and that's how I got it the first time.

کردم و اولین بار اینگونه به آن رسیدم.

So it just shows you if you're in close contact with somebody who's talking a lot, singing, do it there.

بنابراین فقط به شما نشان می دهد که اگر در تماس نزدیک با کسی هستید که زیاد صحبت می کند، آواز می خواند، این کار را در آنجا انجام دهید.

That's how you're going to catch it.

اینطوری میخوای بگیریش.

So I haven't caught it from

بنابراین من آن را از

anywhere else, just from my these singing choir groups.

هیچ جای دیگری نگرفته ام، فقط از این گروه های کر آواز من.

Yes, I would describe that action as irresponsible.

بله، من آن اقدام را غیر مسئولانه توصیف می کنم.

Yes, it is irresponsible because, yes, COVID isn't so serious now.

بله، غیرمسئولانه است زیرا، بله، کووید در حال حاضر چندان جدی نیست.

But he doesn't he didn't know I could be on some

اما او نمی‌دانست که من ممکن است از

immunosuppressive drug

داروهای سرکوب‌کننده سیستم ایمنی استفاده

or I might have a relative that's sick.

کنم یا ممکن است یکی از بستگانم بیمار باشد.

And you are old.

و تو پیر شدی

Yes. And you know, it's irresponsible.

آره. و می دانید، این غیر مسئولانه است.

Even if COVID wasn't around and

حتی اگر کووید در اطراف نبود و

he just got a cold, it's not fair to go somewhere

او فقط سرما خورده بود، منصفانه نیست که به جایی بروید

knowing that you're going to be in close contact with other people and spreading adjourns around.

با دانستن اینکه قرار است در تماس نزدیک با افراد دیگر باشید و تعویق را در اطراف پخش کنید.

That's right.

درست است.

So anyway, that's my rant again today.

بنابراین به هر حال، امروز دوباره این حرف من است.

Well, I suppose if I always say that actions have consequences

خب، فرض می‌کنم اگر همیشه بگویم که اعمال عواقبی دارد

and I think this is a very good example of that.

و فکر می‌کنم این یک مثال بسیار خوب برای آن است.

Yes, exactly.

بله دقیقا.

So, yeah, well, this same person that gave it to me is always, always

بنابراین، بله، خوب، همین کسی که آن را به من داده است، همیشه،

I've always said that we should keep doors and windows open and things like that at rehearsals.

همیشه گفته ام که باید درها و پنجره ها و چیزهایی از این قبیل را در تمرینات باز نگه داریم.

And there's always been a lot of resistance to it.

و همیشه مقاومت زیادی در برابر آن وجود داشته است.

But anyway, I don't know if anybody else

اما به هر حال، نمی‌دانم آیا کس دیگری

has caught the last time in the quiet last year

آخرین بار سال گذشته را در خلوت گیر کرده است یا نه

and I had six other people caught it on the same night. Yes.

و من شش نفر دیگر را در همان شب گرفتم. آره.

And one of those people had got cancer

و یکی از آن افراد سرطان گرفته بود

and luckily had finished treatment.

و خوشبختانه درمانش تمام شده بود.

But had they been having treatment at the time, it could have been extremely serious.

اما اگر آنها در آن زمان تحت درمان بودند، ممکن بود بسیار جدی باشد.

So yeah.

پس آره.

Anyway, that's it.

به هر حال همین.

Anyway, I will let you carry on with your rest now, Mr.

به هر حال، اکنون به شما اجازه می‌دهم به استراحت خود ادامه دهید، آقای

Steve don't want to take up too much of your time because you are recuperating,

استیو نمی‌خواهد زمان زیادی را از شما بگیرد، زیرا شما در حال بهبودی هستید،

booting me off the live stream, are you, Mr. Duncan?

من را از پخش زنده حذف می‌کنید، آیا شما آقای دانکن هستید؟

I'm not booting you off.

من شما را بوت نمی کنم.

I think I'll go and

فکر کنم

have a few more parasites.

برم چند تا انگل دیگه داشته باشم.

No, I'm not.

نه من نیستم.

I'm only taking those at night. It's okay. It's

من فقط شب ها آن ها را مصرف می کنم. مشکلی نیست.

alright. It's nice to. Nice to be here.

اشکالی نداره. خوب است که خوشحالم که اینجا هستم

Mr. Duncan.

آقای دانکن

A What I've noticed today, Steve, a lot of your chat has been about drugs.

چیزی که من امروز متوجه شدم، استیو ، بسیاری از گفتگوهای شما در مورد مواد مخدر بوده است.

Exactly.

Yes, exactly.

دقیقا.

بله دقیقا.

Well, lovely to be here, Mr. Duncan.

خوب، خیلی دوست دارم که اینجا هستم، آقای دانکن.

And hopefully we will both be bored enough on Sunday.

و امیدوارم هر دو به اندازه کافی در یکشنبه خسته باشیم.

You won't have caught it. Hmm.

شما آن را نخواهید گرفت. هوم

I think today's a bit of a key day

فکر می‌کنم امروز یک روز کلیدی است،

four days after I first started Symptom.

چهار روز پس از اینکه اولین بار Symptom را شروع کردم.

So if you can get through today and tomorrow, I.

بنابراین، اگر بتوانید امروز و فردا را پشت سر بگذارید

You're pretty safe, I think, sir.

، من فکر می‌کنم که شما در امنیت کامل هستید، قربان.

I still can't believe it.

من هنوز نمی توانم آن را باور کنم.

But let's wait and see.

اما بیایید صبر کنیم و ببینیم.

And all I knows is itching.

و تنها چیزی که می دانم خارش است.

Oh, and hopefully see you on Sunday.

اوه، و امیدوارم یکشنبه شما را ببینم.

Well, I'll definitely be better by Sunday, but hopefully Mr.

خوب، قطعا تا یکشنبه بهتر می شوم، اما امیدوارم آقای

Duncan will be, too.

دانکن هم همینطور باشد.

Yes, we will see what happens.

بله، خواهیم دید که چه می شود.

But I will be back on Sunday anyway.

اما به هر حال یکشنبه برمی گردم.

Even if I catch COVID from Mr.

حتی اگر از آقای استیو کووید بگیرم

Steve, I will try to be here. Thank you, Steve.

، سعی می کنم اینجا باشم. متشکرم، استیو.

Enjoy the rest of Mr. Duncan's lesson.

از بقیه درس آقای دانکن لذت ببرید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

And hopefully we will see Steve on Sunday in the

و امیدوارم ما استیو را روز یکشنبه در

interview and

مصاحبه ببینیم و

did it 2 to 2.

این کار را 2 به 2 انجام دادیم.

Oh, so that was Mr.

اوه، این آقای

Steve from his well, not from his sickbed

استیو از چاه خود بود، نه از بستر بیماری

because, well, he is up and around,

، زیرا، خوب، او بالا و اطراف است،

but he's not feeling too great at the moment, as you can probably imagine,

اما او خیلی احساس خوبی ندارد. در حال حاضر، همانطور که احتمالاً می توانید تصور کنید،

because no one wants to have COVID if the truth was known.

زیرا اگر حقیقت شناخته شده بود، هیچ کس نمی خواهد به کووید مبتلا شود.

But I'm okay at the moment.

ولی فعلا حالم خوبه

I am still

من در حال

COVID free at the moment, but we will see what happens.

حاضر هنوز عاری از کووید هستم، اما خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

So maybe, maybe I have caught it and I'm just not sharing the symptoms.

بنابراین شاید، شاید من آن را گرفته ام و فقط علائم را به اشتراک نمی گذارم.

Who knows?

چه کسی می داند؟

So thank you very much for your suggestions as well

بنابراین از پیشنهادات شما

about the situation at the moment with poor Mr.

در مورد وضعیت فعلی آقای

Steve.

استیو بسیار سپاسگزارم.

To be honest with you, most people here in England

اگر بخواهم با شما صادق باشم، اکثر مردم اینجا در انگلستان

have sort of forgotten all about COVID.

همه چیز را در مورد COVID فراموش کرده اند.

It hardly gets mentioned, even though thousands

به سختی به آن اشاره می شود، حتی اگر هزاران

and thousands of people are still catching it, including Mr.

و هزاران نفر از جمله آقای استیو هنوز آن را می گیرند

Steve.

.

Oh, hello.

اوه سلام.

Can I say hello to Luis Mendez?

آیا می توانم به لوئیس مندز سلام کنم؟

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Nice to see you here as well on the live chat.

خوشحالم که شما را اینجا در چت زنده می بینم.

Very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

To date, apparently

تا به امروز، ظاهراً

Louis has not had COVID yet,

لوئیس هنوز کووید نداشته است،

but he has had the vaccine.

اما واکسن را زده است.

So that might that might be connected to it, to be honest.

به طوری که ممکن است به آن مرتبط باشد، صادقانه بگویم.

It might have something to do with it.

ممکن است ربطی به آن داشته باشد.

So we are hoping that Steve will be back with us on Sunday.

بنابراین ما امیدواریم که استیو روز یکشنبه با ما بازگردد.

And that's when I'm back with you as well.

و آن وقت است که من نیز با شما برگشتم.

We will be live for 2 hours on Sunday.

یکشنبه به مدت 2 ساعت زنده خواهیم بود.

Just a short one today and not a long live stream today, just a short while.

فقط یک پخش کوتاه امروز و نه یک پخش زنده طولانی امروز، فقط برای مدت کوتاهی.

And I will try also later to sort that problem out with Mr.

و من بعداً سعی خواهم کرد این مشکل را با

Steve Microphone.

میکروفون آقای استیو حل کنم.

I wonder what the problem was. I do not know.

من تعجب می کنم که مشکل چیست. نمی دانم.

Hello to Beatrice.

سلام به بئاتریس

Hello, Beatrice.

سلام بئاتریس

Can I say thank you very much, Beatrice, for your lovely donation that you sent to me a few days ago.

می توانم بگویم از شما بسیار سپاسگزارم، بئاتریس، به خاطر کمک دوست داشتنی شما که چند روز پیش برای من ارسال کردید.

Can I say thank you very much And yes, it was very nice of you to send it.

آیا می توانم بگویم بسیار سپاسگزارم و بله، بسیار خوب بود که آن را ارسال کردید.

Can I say hello to Zika?

آیا می توانم به زیکا سلام کنم؟

Francisco is here as well.

فرانسیسکو هم اینجاست.

Also, congratulations to Vitesse because you were first on

همچنین، به Vitesse تبریک می گویم زیرا شما اولین نفر در

today's live chat.

چت زنده امروز بودید.

You are probably wondering what I am talking about.

احتمالاً از خود می پرسید که من در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

We are looking at something, a habit, a habit,

ما به چیزی نگاه می کنیم، یک عادت، یک عادت،

a human habit, something that people do.

یک عادت انسانی، کاری که مردم انجام می دهند.

Some people like to do this particular thing.

برخی افراد دوست دارند این کار خاص را انجام دهند.

Today we are looking at the subject of spreading gossip and rumours.

امروز به موضوع شایعات و شایعات می پردازیم.

People like to do it.

مردم دوست دارند این کار را انجام دهند.

I think sometimes when people are bored, when they have nothing to do,

فکر می‌کنم گاهی وقتی مردم حوصله‌شان سر می‌رود، وقتی کاری برای انجام دادن ندارند،

maybe they will like they like to talk about other people,

شاید دوست داشته باشند در مورد دیگران صحبت کنند،

they like to gossip.

دوست دارند شایعات کنند.

So let's have a look at the world, shall we

پس بیایید نگاهی به جهان بیندازیم، آیا ما

too? Gossip is to speak in an ideal way.

هم؟ شایعات یعنی صحبت کردن به شیوه ای ایده آل.

So you speak in an idle way.

پس بیهوده حرف میزنی

The word idle can be used in many ways.

کلمه idle را می توان در بسیاری از موارد به کار برد.

Idle means a person who avoids work.

بیکار یعنی شخصی که از کار اجتناب می کند.

Or maybe they are always inactive.

یا شاید همیشه غیر فعال هستند.

However, we can also use the word idle

با این حال، می‌توانیم از کلمه idle

to mean things that are done carelessly as well.

به معنای کارهایی که بدون دقت انجام می‌شوند نیز استفاده کنیم.

Idle.

بیکار.

So idle gossip or idle talk

بنابراین شایعات بیهوده یا صحبت های بیهوده را

can be described as gossip.

می توان به عنوان شایعات توصیف کرد.

You are talking about things in an idle way.

شما در مورد چیزها بیهوده صحبت می کنید.

Maybe you are just passing the time and you have nothing else to talk about.

شاید شما فقط در حال گذراندن زمان هستید و چیز دیگری برای صحبت کردن ندارید.

You start to just share local gossip because you have nothing else to do.

شما شروع به به اشتراک گذاشتن شایعات محلی می کنید زیرا کار دیگری ندارید.

You might say that they started sharing the latest gossip.

ممکن است بگویید که آنها شروع به اشتراک گذاری آخرین شایعات کردند.

They stood there quite often in the garden or maybe over the garden fence.

آن‌ها اغلب در باغ یا شاید بالای حصار باغ می‌ایستادند.

Or maybe perhaps you meet a neighbour you haven't seen for a while

یا شاید همسایه‌ای را ملاقات می‌کنید که مدتی است

and maybe they have some gossip to share with you.

ندیده‌اید و شاید آنها شایعاتی برای به اشتراک گذاشتن با شما داشته باشند.

So the word gossip can be used in more than one way as well.

بنابراین کلمه شایعه را می توان در بیش از یک راه نیز به کار برد.

A gossip

یک شایعه

can refer to the thing being said,

می تواند به چیزی که گفته می شود اشاره کند،

so a gossip can be a person who is talking about that thing

بنابراین یک شایعه می تواند شخصی باشد که در مورد آن چیز صحبت می کند

or the individual doing the gossiping

یا فردی که

so gossip can refer to the thing being said.

شایعه می کند، بنابراین شایعه می تواند به چیزی که گفته می شود اشاره کند.

Gossip is a story or a thing

شایعات داستان یا چیزی

that is being spread by other people.

است که توسط افراد دیگر منتشر می شود.

There are people saying things about others.

افرادی هستند که در مورد دیگران چیزهایی می گویند.

We can describe it as gossip or of

می‌توانیم آن را شایعه‌سازی توصیف کنیم یا

it can be the person who is spreading the rumours or the gossip.

می‌توانیم فردی باشد که شایعات یا شایعات را منتشر می‌کند.

So a person can be described as a gossip.

بنابراین می توان یک فرد را به عنوان یک شایعه پراکنده توصیف کرد.

There is gossip going around about you.

شایعات در مورد شما در حال پخش است.

Don't tell her any of your business.

هیچکدام از کارهایت را به او نگو

She is the local gossip, so we can use that

او شایعات محلی است، بنابراین ما می توانیم از آن

in more than one way.

به بیش از یک روش استفاده کنیم.

So gossip can be a noun

بنابراین شایعات

and a verb depending on how you use it.

بسته به نحوه استفاده شما می توانند یک اسم و فعل باشند.

It is gossip.

شایعه است.

They like to gossip.

آنها دوست دارند غیبت کنند.

She is a gossip.

او یک شایعه پراکنی است.

So there are many ways of using

بنابراین راه های زیادی برای استفاده از

those words in sentences.

آن کلمات در جملات وجود دارد.

Gossip can also be described as hearsay.

شایعات را می توان به عنوان شایعات نیز توصیف کرد.

When we talk about hearsay, we are talking about things

وقتی درباره شنیده ها صحبت می کنیم، در مورد چیزهایی صحبت می

that people have said in conversations.

کنیم که مردم در گفتگوها گفته اند.

Maybe during a moment where you meet someone,

شاید در لحظه‌ای که با کسی،

maybe a neighbour or friend and you catch up,

شاید همسایه یا دوست آشنا می‌شوید،

you catch up with the gossip.

به شایعات می‌رسید.

Some people don't like gossip,

برخی از مردم شایعات را دوست ندارند،

some people don't like to hear gossip from other people.

برخی از مردم دوست ندارند شایعات دیگران را بشنوند.

And I think it can be a very negative thing, especially

و من فکر می کنم که می تواند یک چیز بسیار منفی باشد، به خصوص

when the things being said are not true.

وقتی چیزهایی که گفته می شود درست نیست.

A thing overheard might become gossip, so maybe a person is another person

چیزی که شنیده می شود ممکن است به شایعات تبدیل شود، بنابراین ممکن است یک نفر شخص دیگری باشد که

talking about something and then they tell someone

در مورد چیزی صحبت می کند و سپس به دیگری می گویند

else, they spread the gossip.

، آنها شایعات را پخش می کنند.

The thing being talked about

چیزی که در مورد آن صحبت

may not be true.

می شود ممکن است درست نباشد.

We might describe this thing as spiteful

ما ممکن است این چیز را به عنوان شایعات کینه توزانه

gossip or hateful gossip.

یا شایعات نفرت انگیز توصیف کنیم.

So if you are talking about something, maybe something you've heard from another person,

بنابراین اگر در مورد چیزی صحبت می کنید، شاید چیزی که از شخص دیگری شنیده اید،

but you haven't confirmed that thing,

اما آن موضوع را تایید نکرده اید،

it might be completely untrue.

ممکن است کاملاً نادرست باشد.

It might be a lie.

ممکنه دروغ باشه

So you might be spreading gossip.

بنابراین ممکن است شایعه پراکنی کنید.

You might be spreading rumours that are not true.

ممکن است شایعاتی را منتشر کنید که صحت ندارد.

We can describe that as spiteful gossip or hateful gossip.

ما می توانیم آن را به عنوان شایعات کینه توزانه یا شایعات نفرت انگیز توصیف کنیم .

People are saying things that are untrue

مردم چیزهایی می گویند که خلاف واقع است

and they are spreading those things around.

و آن چیزها را در اطراف پخش می کنند.

Rumour.

شایعه

Here is a word that is interesting.

در اینجا یک کلمه جالب است.

The word rumour is something again very similar to gossip.

کلمه شایعه دوباره چیزی شبیه شایعات است.

Rumour is something that is being said by lots of people,

شایعه چیزی است که توسط افراد زیادی گفته می شود،

but it may or may not be true.

اما ممکن است درست باشد یا نباشد.

It is something that has not been verified,

این چیزی است که تأیید نشده است،

so we don't know if that thing is true or not.

بنابراین ما نمی دانیم که آیا آن چیز درست است یا نه.

These days.

A lot of people, course, are blaming the Internet.

این روزها.

البته بسیاری از مردم اینترنت را سرزنش می کنند.

They are saying that the Internet is a place

آنها می گویند اینترنت جایی است

where many people spread rumours

که افراد زیادی در آن شایعات

or things that may or may not be true.

یا چیزهایی را منتشر می کنند که ممکن است درست باشد یا نباشد.

They have not been verified.

آنها تایید نشده اند.

So a rumour is something that is said

پس شایعه چیزی است که گفته می شود

or something that is said

یا چیزی که

between one person and another information

بین یک نفر و اطلاعات

or news that may or may not be true.

یا خبری دیگری گفته می شود که ممکن است درست باشد یا نباشد.

It has not been verified.

تایید نشده است.

We can also use the word or the phrase rumour mill.

همچنین می توانیم از کلمه یا عبارت rumor milll استفاده کنیم.

The rumour mill.

آسیاب شایعه.

It is a figurative term.

یک اصطلاح مجازی است.

We often use this term to to state the place

ما اغلب از این اصطلاح برای بیان

where the rumours are coming from.

محلی که شایعات از آنجا می آیند استفاده می کنیم.

So it's often used figuratively.

بنابراین اغلب به صورت مجازی استفاده می شود.

It isn't an actual place, it isn't an actual building, it is figurative.

این یک مکان واقعی نیست، یک ساختمان واقعی نیست، بلکه تصویری است.

So you say the rumour mill.

پس شما می گویید شایعه ساز.

The rumour mill.

آسیاب شایعه.

What's the latest from the rumour mill.

آخرین اخبار از کارخانه شایعات چیست.

A place that is figurative.

مکانی که فیگوراتیو است.

It is figurative.

فیگوراتیو است.

It is used in a way of saying a place or the source

برای گفتن یک مکان یا منبع

or the place where those rumours are coming from.

یا محلی که آن شایعات از آنجا می آید استفاده می شود.

What are people talking about?

مردم در مورد چه چیزی صحبت می کنند؟

What is the local gossip?

شایعات محلی چیست؟

What is the latest rumour from the rumour mill?

آخرین شایعه شایعه ساز چیست؟

We can use the phrase tittle tattle.

می توانیم از عبارت tittle tattle استفاده کنیم.

I like one tittle tattle.

من یک لقمه کوچک را دوست دارم.

It's fun to say tittle tattle

این جالب است که بگوییم

again is very similar to gossip.

باز هم تلقین بسیار شبیه به شایعات است.

It is idle chat.

این چت بیکار است.

People are talking to each other about various things

مردم در مورد چیزهای مختلف با یکدیگر صحبت می کنند

and maybe they are talking about things or stating things that may or may not be true.

و شاید در مورد چیزهایی صحبت می کنند یا چیزهایی را بیان می کنند که ممکن است درست باشد یا نباشد.

It is tittle tattle or idle gossip.

این شایعات بیهوده یا بیهوده است.

I would not believe that.

من این را باور نمی کنم.

It's just tittle tattle.

این فقط یک حرف کوچک است.

I would not believe that it's just tittle tattle,

من باور نمی کنم که این فقط یک حرف کوچک و

local gossip.

شایعات محلی است.

People are talking about things that may

مردم در مورد چیزهایی صحبت می کنند که ممکن

or may not be true.

است درست باشند یا نباشند.

A person might also be two faced and this can happen.

ممکن است یک فرد دو رو نیز باشد و این ممکن است اتفاق بیفتد.

This is how gossip can start.

اینگونه می توان شایعات را شروع کرد.

Sometimes.

گاهی.

Sometimes when one person tells another person

گاهی اوقات وقتی یک

some information or maybe something that they don't want other people to know,

نفر اطلاعاتی یا شاید چیزی را به دیگری می گوید که نمی خواهد دیگران بدانند،

then that person will go and tell others.

آن شخص می رود و به دیگران می گوید.

They might even add

حتی ممکن است

some information to it to make it more interesting.

اطلاعاتی به آن اضافه کنند تا جالب تر شود.

So a person might be two faced.

بنابراین یک فرد ممکن است دو رو باشد.

They say nice things to your face and then spread gossip

آنها به صورت شما چیزهای خوبی می گویند و سپس

about you behind your back.

پشت سر شما در مورد شما شایعات پخش می کنند.

I think this happens a lot in society

من فکر می کنم این اتفاق در جامعه زیاد می افتد

and to be honest, I don't like it.

و صادقانه بگویم، من آن را دوست ندارم.

So there are a lot of people around who can be described as two faced.

بنابراین افراد زیادی در اطراف هستند که می توان آنها را دو رو توصیف کرد.

A person might say nice things to your face

ممکن است شخصی به شما چیزهای خوبی بگوید

because they are trying to get your confidence.

زیرا در تلاش است اعتماد به نفس شما را جلب کند.

They want you to tell them all of your secrets and then they will go and tell other people.

آنها از شما می خواهند که همه رازهای خود را به آنها بگویید و سپس آنها می روند و به دیگران می گویند.

They will go around and they will gossip,

می گردند و غیبت می کنند،

they will spread rumours once again.

یک بار دیگر شایعه پراکنی می کنند.

As I said earlier, those things might be true.

همانطور که قبلاً گفتم، این چیزها ممکن است درست باشد.

They might not.

آنها ممکن است نه.

A rumour might be described as the word on the street,

یک شایعه را می توان به عنوان کلمه در خیابان توصیف کرد

the word on the street, people are saying a certain thing.

، کلمه در خیابان، مردم یک چیز خاصی می گویند.

They are talking about a certain subject.

آنها در مورد یک موضوع خاص صحبت می کنند.

The word on the street is that Mr.

حرف در خیابان این است که آقای

Steve and Mr. Duncan

استیو و آقای

are going on holiday.

دانکن به تعطیلات می روند.

The word on the street, the rumour.

حرف در خیابان، شایعه.

Of course it might be true.

البته ممکنه درست باشه

It might be a lie.

ممکنه دروغ باشه

You might say that rumour has it,

ممکن است بگویید که شایعه آن را دارد،

so you might begin a sentence by saying

بنابراین ممکن است یک جمله را با گفتن

rumour has it.

شایعه آن را شروع کنید.

Mr. Duncan

آقای

is going on holiday.

دانکن به تعطیلات می رود.

Rumour has it that Mr.

شایعات حاکی از آن است که آقای

Duncan is moving to another location.

دانکن به مکان دیگری نقل مکان می کند.

Rumour has it that Mr.

شایعات حاکی از آن است که آقای

Duncan is quitting YouTube.

دانکن در حال ترک یوتیوب است.

But those things are not true.

اما آن چیزها درست نیست.

They are just rumours.

آنها فقط شایعه هستند.

They are tittle tattle, they are gossip.

آنها نابغه هستند، آنها شایعه پراکنی هستند.

So the word on the streets might be the thing that people are talking about.

بنابراین ممکن است کلمه در خیابان ها همان چیزی باشد که مردم در مورد آن صحبت می کنند.

You might say that rumour has it,

ممکن است بگویید که شایعه آن را دارد،

rumour has it.

شایعه آن را دارد.

And then you will tell someone what the rumour is.

و سپس به کسی خواهید گفت که این شایعه چیست.

We can also say that the person

همچنین می توان گفت که فرد

spreads gossip to spread gossip.

شایعه پراکنی می کند تا شایعه پراکنی کند.

So there are people who actually enjoy

بنابراین افرادی هستند که واقعا از

doing that.

انجام این کار لذت می برند.

They actually enjoy spreading gossip, They like to talk to other people

آنها در واقع از انتشار شایعات لذت می برند، آنها دوست دارند با افراد دیگر صحبت

and they like to spread information or misinformation.

کنند و دوست دارند اطلاعات یا اطلاعات نادرست را منتشر کنند.

If that thing is not true.

در صورتی که آن مطلب صحت ندارد.

So to spread gossip, there is always

بنابراین برای شایعه پراکنی، همیشه

someone who likes to talk about other people.

کسی هست که دوست دارد در مورد دیگران صحبت کند.

We have one here where I live. There is one person.

ما اینجا جایی داریم که من زندگی می کنم. یک نفر وجود دارد.

I won't say who it is, but there is one person

نمی گویم کیست، اما یک نفر هست

who always likes to talk about

که همیشه دوست دارد در مورد

other people,

افراد دیگر صحبت کند

and that person is not to be trusted with any information.

و به آن شخص نباید هیچ اطلاعاتی اعتماد کرد.

So there are people in areas

بنابراین افرادی در

where there are just a few people living like where I live.

مناطقی هستند که فقط افراد کمی مانند محل زندگی من زندگی می کنند.

So the place where I live, there are not that many people living there.

بنابراین جایی که من زندگی می کنم، افراد زیادی در آنجا زندگی نمی کنند.

So here where I live,

بنابراین اینجا جایی که من زندگی می کنم،

there is a lot of gossip.

شایعات زیادی وجود دارد.

A lot of people like to talk about each other.

بسیاری از مردم دوست دارند در مورد یکدیگر صحبت کنند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So to spread gossip,

بنابراین برای شایعه پراکنی

there's a rumour going about it.

، شایعه ای در مورد آن وجود دارد.

You might say that something that may or may not be true.

ممکن است بگویید چیزی که ممکن است درست باشد یا نباشد.

You can describe it as a rumour.

می توانید آن را به عنوان یک شایعه توصیف کنید.

You might also say there's a rumour going about

همچنین ممکن است بگویید شایعه ای

there is something that is being spread around.

وجود دارد که چیزی در حال پخش شدن است.

People are saying something about that particular thing.

مردم در مورد آن چیز خاص چیزی می گویند.

There's a rumour going about.

شایعه ای در راه است

There is a story about a person,

داستانی در مورد یک شخص،

an individual, or maybe a group of people

یک فرد یا شاید گروهی از مردم وجود دارد

that people are talking about.

که مردم در مورد آن صحبت می کنند.

Someone has been saying.

کسی گفته است.

Someone has been saying You might talk about a person,

کسی گفته است ممکن است در مورد یک شخص

you might talk about the local family who lives around the corner.

صحبت کنید، ممکن است در مورد خانواده محلی که در گوشه و کنار زندگی می کنند صحبت کنید.

You might talk about them.

ممکن است در مورد آنها صحبت کنید.

Someone has been saying, So you are actually referring

شخصی گفته است، بنابراین شما در واقع

to something that other people are talking about.

به چیزی اشاره می کنید که دیگران در مورد آن صحبت می کنند.

A person who always likes to

فردی که همیشه دوست

find out about your business and the things you are doing.

دارد از کسب و کار شما و کارهایی که انجام می دهید مطلع شود.

And when we talk about business, we mean a person's private life,

و وقتی در مورد تجارت صحبت می کنیم، منظورمان زندگی خصوصی یک فرد

their business, their private life,

، تجارت، زندگی خصوصی

the things they are doing in their

آنها، کارهایی است که

in their privacy, in their private moments.

در خلوت خود، در لحظات خصوصی خود انجام می دهند.

So your privacy is the area where you like to be private.

بنابراین حریم خصوصی شما منطقه ای است که دوست دارید خصوصی باشید.

But of course, some people like to be nosy.

اما البته بعضی ها دوست دارند فضول باشند.

They like to find out all about it.

آنها دوست دارند همه چیز را در مورد آن بدانند.

We might describe that person as a busybody,

ممکن است آن شخص را فردی پرمشغله توصیف کنیم

a person who always wants to find out about what other people are doing.

، فردی که همیشه می‌خواهد بداند که دیگران چه می‌کنند.

They are very nosy.

آنها بسیار فضول هستند.

They are inquisitive.

آنها کنجکاو هستند.

Maybe they have nothing better to do.

شاید کار بهتری برای انجام دادن نداشته باشند.

They are a busybody.

آنها آدم شلوغی هستند.

Sometimes it is good to find out where

گاهی اوقات خوب

the gossip is coming from.

است بفهمیم این شایعات از کجا می آید.

Sometimes it is good to find out

گاهی اوقات خوب

where the source of the gossip is.

است بفهمیم منبع شایعات کجاست.

And this word source, you might notice.

و این منبع کلمه، ممکن است متوجه شوید.

This is where the thing originated.

این همان جایی است که آن چیز سرچشمه گرفته است.

The thing that is being said was said

مطلبی که گفته می شود در

originally by one person.

اصل توسط یک نفر گفته شده است.

You want to find out where it came from?

می خواهید بفهمید از کجا آمده است؟

You want to find out the source of the gossip?

آیا می خواهید منبع شایعات را دریابید؟

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello to Tony Harris.

سلام به تونی هریس.

Hello, Tony Harris. Nice to see you here.

سلام، تونی هریس. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Very nice to see you.

خیلی خوشحالم از دیدنت

I've never seen your name before.

تا حالا اسمت رو ندیده بودم

So you might say that being a gossip is not a good thing.

بنابراین ممکن است بگویید که شایعه پراکنی بودن چیز خوبی نیست.

Spreading rumours, talking about other people.

شایعه پراکنی، صحبت در مورد افراد دیگر.

And these days, of course, as I mentioned a few moments ago, these days,

و این روزها ، البته، همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم، این روزها

a lot of people do like to spread

، بسیاری از مردم دوست دارند

rumours and gossip, not just face to face,

شایعات و شایعات را منتشر کنند، نه فقط چهره به چهره،

but also through social media.

بلکه از طریق رسانه های اجتماعی.

And I think that's one of the reasons why these days a lot of people do not trust

و من فکر می کنم این یکی از دلایلی است که این روزها بسیاری از مردم به

what they see on the Internet because they might be reading gossip,

آنچه در اینترنت می بینند اعتماد ندارند زیرا ممکن است در حال خواندن شایعات باشند،

they might be reading something

ممکن است چیزی را بخوانند

that is not true and that is one of the problems.

که درست نیست و این یکی از مشکلات است.

The problems, the problem with rumours

مشکلات، مشکل شایعات

is that quite often they are not true.

این است که اغلب آنها درست نیستند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

I will be going in a few moments.

چند لحظه دیگه میرم

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

Something a little bit different.

یه چیز کمی متفاوت

We had Mr.

قبلاً آقای

Steve joining us earlier on the live chat

استیو در چت زنده به ما ملحق شد

and he is getting better. Now.

و او در حال بهتر شدن است. اکنون.

You may or may not know that Mr.

ممکن است ندانید که آقای

Steve at the moment is suffering from COVID, but he is getting better

استیو در حال حاضر از کووید رنج می برد، اما او در حال بهبود است

and I am hoping he will be all right

و امیدوارم

by Sunday, which is when I am back.

تا یکشنبه، یعنی زمانی که من برمی گردم، حالش خوب شود.

So I will see you on Sunday from 2 p.m.

پس یکشنبه از ساعت 14 می بینمت.

UK Time is when we are back together.

زمان انگلستان زمانی است که ما دوباره با هم هستیم.

I hope you have had a good one.

امیدوارم خوش گذشته باشه

It's been a good hour together.

ساعت خوبی با هم بودیم

Beatrice is here.

بئاتریس اینجاست

We also have NG Shan.

NG Shan هم داریم.

Hello Ang Shan, nice to see you here as well.

سلام انگ شان، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Is it your first time I wonder?

آیا اولین بار است که تعجب می کنم؟

Hello.

سلام.

Also to say hello RFA

همچنین برای گفتن سلام RFA

It seems like a long time since I last saw you here.

به نظر می رسد از آخرین باری که شما را اینجا دیده ام زمان زیادی است.

Welcome back.

خوش برگشتی.

It's nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Hello, Nicki.

سلام، نیکی.

Thank you very much for joining me again today.

از اینکه امروز دوباره به من ملحق شدید بسیار سپاسگزارم.

Yes, you might describe

بله، ممکن است

you might describe rumours as fumes.

شما شایعات را به عنوان دود توصیف کنید.

They often spread around.

آنها اغلب در اطراف پخش می شوند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Well, I suppose they are a little bit like viruses as well.

خب، من فکر می کنم که آنها نیز کمی شبیه ویروس ها هستند.

So when you think of diseases maybe if you cough on another person, you spread the disease.

بنابراین وقتی به بیماری فکر می کنید، شاید اگر روی شخص دیگری سرفه کنید، بیماری را گسترش دهید.

You might say also that spreading rumours

همچنین ممکن است بگویید که شایعه پراکنی

or gossip is very similar

یا شایعات بسیار شبیه است

and can be equally as harmful.

و می تواند به همان اندازه مضر باشد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

I will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میرم

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

It's been slightly different because Mr.

کمی متفاوت بوده است زیرا

Steve unfortunately is not very well at the moment.

متاسفانه آقای استیو در حال حاضر خیلی خوب نیست.

For those who are asking at the moment,

برای کسانی که در حال حاضر

I don't have COVID,

می پرسند، من کووید ندارم،

I haven't caught it yet.

هنوز به آن مبتلا نشده ام.

I suppose there is still time.

فکر کنم هنوز وقت هست

So as far as I know, I will see you on Sunday

پس تا جایی که من میدونم یکشنبه میبینمتون

and we will enjoy the English language for 2 hours.

و 2 ساعت از زبان انگلیسی لذت میبریم.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

So on Sunday we are here for 2 hours.

بنابراین یکشنبه ما 2 ساعت اینجا هستیم.

Hello to in a hello

سلام به در یک سلام

in a Nicko shop who says hello from Moscow.

در یک فروشگاه نیکو که از مسکو سلام می کند.

Hello and a big prove it to you.

سلام و یک اثبات بزرگ آن را به شما.

Very nice to see you. You are the best teacher ever.

خیلی خوشحالم از دیدنت تو بهترین معلمی هستی

Thanks for your work.

با تشکر از کار شما.

You are welcome. Thank you very much.

خواهش میکنم. بسیار از شما متشکرم.

I will be going in a moment

من یک لحظه

and I will see you on Sunday.

دیگر می روم و یکشنبه شما را می بینم.

Hopefully Mr. Steve will be here as well.

امیدوارم آقای استیو نیز اینجا باشد.

This is for the final time. Mr.

این برای آخرین بار است. آقای

Duncan in England saying Thanks for watching.

دانکن در انگلیس می گوید از تماشای شما متشکرم.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

And all I have to say now is enjoy

و تنها چیزی که اکنون باید بگویم این است که از

the rest of your Wednesday, enjoy February because we have a brand new month

بقیه چهارشنبه خود لذت ببرید، از فوریه لذت ببرید زیرا ما یک ماه کاملاً جدید

to share together and we will be doing that again on Sunday.

برای اشتراک گذاشتن با هم داریم و دوباره آن را یکشنبه انجام خواهیم داد.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next?

و البته، تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ملاقات می کنیم، می دانید بعد از آن چه می شود؟

Yes, you do stay happy, stay safe.

بله، شما خوشحال بمانید، ایمن بمانید.

Keep that smile upon your face as you walk amongst the human race.

هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید.

And of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.