How to use Exaggerate and Exaggeration in English - Word meanings and grammar use

Hi everybody, this is Misterduncan in England. How are you today? Are you okay? I hope so!

سلام به همه، این Misterduncan در انگلستان است. امروز چطوری؟ حالت خوبه؟ امیدوارم!

Are you happy? I hope so! Today we will take a look at something we all do, from time to time.

آیا شما خوشحال هستید؟ امیدوارم! امروز نگاهی خواهیم داشت به کاری که همه ما هر از گاهی انجام می دهیم.

Especially when we are trying to impress someone for effect.

به خصوص زمانی که ما سعی می کنیم کسی را تحت تاثیر قرار دهیم .

In this lesson I will talk about exaggerate and exaggeration.

در این درس در مورد اغراق و اغراق صحبت خواهم کرد.

The word 'exaggeration' is a noun that names the action of overstating something.

کلمه « اغراق» اسمی است که عمل افراط در چیزی را نام می برد.

That is to say that a person says something to make a thing or occurrence much better,

به این معنا که شخص چیزی را می گوید تا یک چیز یا اتفاق را بسیار بهتر

or much worse than it actually was. To overstate an event as being better than

یا بدتر از آنچه که در واقع بوده، بسازد. اغراق آمیز بودن یک رویداد به عنوان بهتر از

it was, or much worse than it actually felt, is an exaggeration. The verb form of 'exaggeration'

آنچه بود، یا بسیار بدتر از آنچه در واقع احساس می شد ، اغراق آمیز است. شکل فعل «اغراق

is 'exaggerate'. You exaggerate something. So when you exaggerate something, you are

»، «اغراق» است. شما در مورد چیزی اغراق می کنید. بنابراین وقتی چیزی را اغراق می کنید،

making an exaggeration. The adverb form is exaggeratedly. A person who exaggerates is

اغراق می کنید. شکل قید به صورت اغراق آمیز است. کسی که اغراق می کند،

exaggerating. A statement that represents something that is better or worse than it

اغراق می کند. بیانیه ای که بیانگر چیزی است که بهتر یا بدتر از

really is can be described as an exaggeration. Let's take a look at some simple examples or exaggeration.

آنچه هست می تواند به عنوان اغراق توصیف شود. بیایید به چند مثال ساده یا اغراق نگاهی بیندازیم.

You went fishing last week, but all you caught was a tiny fish that no

شما هفته گذشته برای ماهیگیری رفتید، اما تنها چیزی که گرفتید یک ماهی کوچک بود که هیچ

one would be impressed with. So when you tell your friends about the fishing trip, you tell

کس تحت تاثیر آن قرار نمی گرفت. بنابراین هنگامی که به دوستان خود در مورد سفر ماهیگیری می گویید، به آنها می گویید

them that after struggling and pulling at the line for what seemed like ages, you caught

که پس از مبارزه و کشیدن خط برای مدتی که به نظر می رسید،

a huge fish. It was this big. Of course you are exaggerating the story. The fish was nothing more than a tiddler.

ماهی بزرگی را صید کرده اید. به این بزرگی بود. البته شما در داستان اغراق می کنید. ماهی چیزی بیش از یک نی نی نی بود.

You had a slight cold for a couple of days, which lead you to take

چند روز سرماخوردگی خفیف داشتید که باعث

some time off work. After returning to work you explain to your work colleagues that you

شد کمی مرخصی بگیرید. پس از بازگشت به محل کار به همکاران خود توضیح می دهید که

were so ill. You felt really unwell. You thought you were going to die. Of course you are exaggerating

بسیار بیمار بودید. واقعا احساس بدی کردی فکر کردی داری میمیری البته شما در

the story so as to get sympathy from your work friends. You have embellished the story.

این داستان اغراق می کنید تا همدردی دوستان کارتان را جلب کنید . شما داستان را زیبا کرده اید.

It is an exaggeration of the truth.

اغراق در حقيقت است.

You get accidentally struck by a car whilst crossing the road.

هنگام عبور از جاده به طور تصادفی با ماشینی برخورد می کنید.

The incident is a minor one, but you pretend to be hurt much more than is real.

این حادثه یک حادثه جزئی است، اما شما تظاهر می کنید که خیلی بیشتر از واقعی بودن آسیب دیده اید.

You exaggerate your injuries so as to get more sympathy and perhaps even more money

شما در جراحات خود اغراق می کنید تا همدردی بیشتر و شاید حتی پول بیشتری

from the car driver's insurance. You are play-acting. You are making the situation seem worse than

از بیمه راننده ماشین بگیرید. شما در حال بازی کردن هستید. شما وضعیت را بدتر

it really is. You are exaggerating the outcome of the accident. We often exaggerate so as

از آنچه هست به نظر می رسانید. شما در مورد نتیجه تصادف اغراق می کنید . ما اغلب اغراق

We often exaggerate so as to appear better than we really are, or much worse off than is true.

می‌کنیم، همانطور که اغلب اغراق می‌کنیم تا بهتر از آنچه که هستیم، یا وضعیت بسیار بدتر از آنچه واقعی است به نظر برسیم.

An exaggeration is

اغراق

an inaccurate depiction of what occurred. To exaggerate is to blow something out of

تصویری نادرست از آنچه رخ داده است. اغراق کردن به معنای منفجر کردن چیزی است که

proportion. So a little rain becomes a monsoon. A small cough or fever becomes a serious illness.

نامتناسب است. بنابراین کمی باران تبدیل به موسمی می شود. یک سرفه کوچک یا تب به یک بیماری جدی تبدیل می شود.

A minor injury becomes a life threatening wound. A small moment of inconvenience becomes

یک آسیب جزئی تبدیل به یک زخم تهدید کننده زندگی می شود . یک لحظه کوچک ناراحتی به

a terrible situation. Sometimes it is easy to exaggerate an occurrence or personal experience

یک وضعیت وحشتناک تبدیل می شود. گاهی اوقات اغراق کردن یک رویداد یا تجربه شخصی

for effect. We might exaggerate our reaction to something for effect. The bigger the reaction,

برای تأثیر آسان است. ممکن است واکنش خود را نسبت به چیزی برای اثرگذاری اغراق کنیم. هر چه واکنش بزرگتر باشد

the more dramatic the moment appears. This particular form of exaggeration is common now

، لحظه دراماتیک تر ظاهر می شود. این شکل خاص از اغراق اکنون

on TV. Reality television encourages those taking part to overblow or overreact to something

در تلویزیون رایج است. تلويزيون واقعي، افرادي را كه در آن شركت مي‌كنند تشويق مي‌كند كه به چيزي براي دوربين‌ها بيش از حد واكنش نشان

for the cameras. It is done for effect. To keep the audience watching.

دهند. برای اثرگذاری انجام می شود. تا تماشاگر را تماشا کند.

Another form of exaggeration occurs when we describe our appearance, or how a certain part of our body

شکل دیگری از اغراق زمانی رخ می دهد که ما ظاهر خود را توصیف می کنیم، یا اینکه چگونه قسمت خاصی از بدنمان

appears. Men will often exaggerate the size of a certain part of their body. Yes really...it's

ظاهر می شود. مردان اغلب در اندازه قسمت خاصی از بدن خود اغراق می کنند. بله واقعا ...

this big. sadly that is an exaggeration. In reality it is only...this big.

اینقدر بزرگ است. متأسفانه اغراق آمیز است. در واقعیت فقط ... به این بزرگی است.

There are many ways of describing the act of exaggerating something.You embellish something.

راه های زیادی برای توصیف عمل اغراق کردن چیزی وجود دارد. شما چیزی را زینت می دهید.

You blow something out of proportion. You overstate something. You overplay something. To make

شما چیزی نامتناسب را باد می کنید. شما در مورد چیزی اغراق می کنید. شما چیزی را بیش از حد بازی می کنید.

a bad thing seem worse than it really is can be described as 'making a mountain out of

بدتر جلوه دادن یک چیز بد را می توان به عنوان «ساختن کوه از یک تپه

a molehill'. You lay it on thick. You magnify the details of the situation. To over-dramatise

خال» توصیف کرد. شما آن را روی ضخامت بگذارید. شما جزئیات وضعیت را بزرگ می کنید. نمایش بیش از

is to exaggerate. A person who is doing the exaggerating might be described as being melodramatic.

حد به معنای اغراق است. فردی که اغراق می کند ممکن است ملودراماتیک توصیف شود.

To sensationalise something is to exaggerate it. Advertisements often exaggerate reality

هیجان انگیز کردن چیزی به معنای اغراق در آن است. تبلیغات اغلب واقعیت را اغراق می

so as to add value to a product. Some might say that we now live in a world where exaggeration

کنند تا به یک محصول ارزش بیافزایند. برخی ممکن است بگویند که ما اکنون در دنیایی زندگی می کنیم که اغراق

has become the new normal. What do you think?

به یک امر عادی تبدیل شده است. شما چی فکر میکنید؟

Of course we all exaggerate from time to time. Sometimes we do it for sympathy, sometimes for glory,

البته همه ما هر از گاهی اغراق می کنیم. گاهی این کار را برای همدردی انجام می‌دهیم، گاهی برای افتخار،

and sometimes because it makes us feel in control.

و گاهی به این دلیل که به ما احساس کنترل می‌کند.

It would be fair to say that it is easy to get carried away whilst describing something.

منصفانه است که بگوییم در حین توصیف چیزی به راحتی می توان فریاد زد.

Sometimes exaggeration comes very easily. The opposite of exaggerate

گاهی اوقات اغراق خیلی راحت پیش می آید. نقطه مقابل اغراق

is 'understate'. To play down or minimise something is the opposite of exaggerate.

، «تحقیر» است. کوچک کردن یا کوچک کردن چیزی برعکس اغراق کردن است.

In its original use the word exaggerate meant 'pile up' or make into a heap.

کلمه اغراق در کاربرد اصلی خود به معنای «انباشته کردن» یا انباشته کردن بود.

I don't know about you but I think today's English lesson was the best ever in the history

شما را نمی دانم اما فکر می کنم درس امروز انگلیسی بهترین درس

of the universe. It was amazing, fantastic, unbelievable. Okay, perhaps I was exaggerating

تاریخ جهان بود. شگفت انگیز، خارق العاده، باور نکردنی بود. خوب، شاید من در

a little bit there. That is all from me for today. I will see you all soon for another lesson

آنجا کمی اغراق کردم. این همه از من برای امروز است. من شما را به زودی برای یک درس دیگر

right here on YouTube. This is Misterduncan in the birthplace of English saying stay happy

در اینجا در YouTube می بینم. این Misterduncan در زادگاه انگلیسی است که می گوید شاد باشید

and of course...

و البته...

ta ta for now. 8-)

تا تا فعلا. 8-)

http://www.youtube.com/duncaninchina

http://www.youtube.com/duncaninchina