Live English Lesson - 14th October 2018 - Fame / Celebrity / Sentimentality / Weight

oh hello there here we are already halfway through October and another

اوه سلام، اینجا ما در نیمه اکتبر هستیم و

Sunday has arrived as you can see it's raining the UK right now is being bashed

یکشنبه دیگری فرا رسیده است، زیرا می‌بینید که باران می‌بارد، بریتانیا در حال حاضر

and thrashed by lots of storms and the rain is falling quite fast today I'm

توسط طوفان‌های فراوان زیر و رو شده و باران بسیار سریع می‌بارد، امروز

standing here literally getting wet just for you coming up on today's livestream

اینجا ایستاده‌ام به معنای واقعی کلمه خیس می‌شوم. فقط برای شما که در پخش زنده

we have lots of things including being famous a great subject and something

امروز حاضر می شوید، چیزهای زیادی داریم، از جمله معروف بودن، یک موضوع عالی و چیزی

that lots of people are talking about at the moment because it would appear that

که افراد زیادی در حال حاضر درباره آن صحبت می کنند، زیرا به نظر می رسد

the only way to get on in life right now is to be a celebrity would you like to

که تنها راه برای ادامه زندگی در حال حاضر این است که سلبریتی دوست

be famous would you like to be well-known we'll find out later on also

دارید معروف شوید آیا دوست دارید شناخته شده باشید بعداً

mr. Steve will be here as well talking about lots of things I will be taking a

آقای. استیو نیز اینجا خواهد بود و در مورد چیزهای زیادی صحبت خواهد کرد.

look at the first TV show that I ever watched as a child way back in the late

من به اولین برنامه تلویزیونی که در دوران کودکی در اواخر

1960s I'm not joking and of course you are more than welcome to join in as well

دهه 1960 تماشا کردم نگاهی خواهم انداخت، شوخی ندارم و البته شما از پیوستن به آن خوش آمدید. همچنین

on the live chat after all it's just after 2 o'clock here in the UK it's a

در چت زنده بعد از همه اینها دقیقاً بعد از ساعت 2 اینجا در بریتانیا است،

wet Sunday afternoon and this is live English live from Much Wenlock in

بعد از ظهر یکشنبه مرطوب است و این یک زنده انگلیسی زنده از Much Wenlock در

England on a Sunday afternoon this is live English

انگلستان در بعد از ظهر یکشنبه است.

it sure is boys and girls

go on give us your best smile give me a big smile show me those lovely white

برو بهترین لبخندت را به ما هدیه بده یک لبخند بزرگ به من بده آن دندان های سفید دوست داشتنی را به من نشان بده

teeth hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today are you okay

سلام به همه این آقای است. دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب

I hope so are you happy well are you happy are you really really really happy

هستی امیدوارم خوب خوشحالی آیا خوشحالی واقعا واقعاً خوشحالی

I hope so here we go again it's Sunday once more

امیدوارم دوباره اینجا برویم یکشنبه است

and already we are halfway through October I can't believe we are just a

و در نیمه های ماه اکتبر رسیده ایم، نمی توانم باور کنم که ما فقط

few weeks away from the end of the year it seems amazing really don't you think

چند هفته تا پایان سال باقی مانده است، واقعا شگفت انگیز به نظر می رسد، فکر نمی کنید

so today a very special lesson we are talking all about being famous as you

امروز یک درس بسیار خاص در مورد معروف بودن صحبت می کنیم، همانطور که

can see I am wearing my superstar clothing today I am dressed as a

می بینید من لباس فوق ستاره خود را پوشیده ام امروز به عنوان یک لباس پوشیده هستم.

celebrity even though in real life I'm not a lot of people think that I'm

سلبریتی با وجود اینکه در زندگی واقعی من خیلی ها فکر می کنند که من

famous but I'm not honestly I'm not a famous person not as famous as this guy

مشهور هستم اما صادقانه بگویم من یک فرد مشهور نیستم و به اندازه این مرد معروف نیستم،

yeah coming up later on we have lots of things to talk about but first of all as

بله، بعداً ما چیزهای زیادی داریم. صحبت کنید اما اول از همه همانطور

I've already mentioned it is a little bit wet outside let's take a look

که قبلاً اشاره کردم بیرون کمی مرطوب است بیایید به

outside shall we so there it is the view right now it is a very gloomy miserable

بیرون نگاهی بیندازیم بنابراین این منظره است که در حال حاضر یک روز مرطوب بسیار غم انگیز

wet day outside in the garden and as you can see the rain is falling we have been

در بیرون در باغ است و همانطور که می توانید ببینید که باران در حال باریدن است ما این هفته مورد

battered battered literally battered by storms this week we've had so much rain

ضرب و شتم قرار گرفته ایم آنقدر باران باریده‌ای

I can't begin to tell you how much rain we've had so it's still raining outside

که نمی‌توانم شروع کنم به شما بگویم چقدر باران باریده‌ایم، بنابراین فعلاً بیرون باران می‌بارد

at the moment let's have another look in a different direction shall we so let's

، بیایید نگاهی به یک جهت دیگر بیندازیم، پس

have a look over there you can see the or terminal leaves are out on the trees

بیایید نگاهی به آنجا بیندازیم و می‌توانید آن را ببینید یا برگهای انتهایی روی

looking very nice and we were outside yesterday as well having a lovely walk

درختان بسیار زیبا به نظر می رسند و ما دیروز بیرون بودیم و همچنین با داشتن یک پیاده روی دوست داشتنی

would you like to see some shots of the war

می خواهید چند نما از جنگی را

we had yesterday and we decided to take a bit of a risk yesterday because we

که دیروز داشتیم ببینید و تصمیم گرفتیم دیروز کمی ریسک کنیم زیرا ما

walked out in the windy weather and there you can see the trees are really

بیرون رفتیم. هوای بادی و در آنجا می توانید ببینید که درختان واقعاً

swaying from side to side it was a very windy day yesterday but mr. Steve and

از این طرف به آن طرف می چرخند، دیروز یک روز بسیار باد بود اما آقای. استیو و

myself we decided to brave the elements we went outside and we took a lovely

من تصمیم گرفتیم با عناصری که بیرون رفتیم شجاعانه رفتار کنیم و پیاده روی دوست داشتنی انجام

walk we went into town to have something to eat

دادیم و به شهر رفتیم تا چیزی برای خوردن داشته باشیم

but it was so windy and as we were walking under the trees we realized that

اما باد آنقدر می وزید و همانطور که زیر درختان راه می رفتیم متوجه شدیم که

some of the branches had actually fallen off and there you can see some of them

برخی از شاخه ها واقعاً سقوط کرده اند. و در آنجا می توانید چند شاخه از آنها را ببینید

some huge branches and can I just say if one of those was to hit me on the head I

و می توانم فقط بگویم اگر یکی از آنها به سر من اصابت کند

think it would kill me instantly and there is one that fell yesterday during

فکر می کنم فوراً مرا می کشد و یکی وجود دارد که دیروز در حین

our walk and you can see that's a pretty big piece of wood there a pretty large

پیاده روی ما افتاد و می توانید ببینید که یک تکه چوب بسیار بزرگ آنجا یک شاخه بسیار بزرگ است

branch and there's mr. Steve posing by the branch yes Steve we get the message

و آقای. استیو در کنار شاخه ژست می گیرد بله استیو ما این پیام را دریافت می

it is a very magnificent piece of tree and now into the garden you can see that

کنیم که یک تکه درخت بسیار باشکوه است و اکنون در باغ می توانید ببینید که

autumn is really really getting underway now there is my lovely damson tree you

پاییز واقعاً در حال شروع است، اکنون درخت زیبای من وجود دارد

can already see that many of the leaves have fallen and the leaves that are on

که می توانید بسیاری از برگ ها را ببینید. افتاده اند و برگ هایی که

the tree have now turned a beautiful gold color I know I said this last week

روی درخت هستند اکنون رنگ طلایی زیبایی پیدا کرده اند، می دانم که این را هفته گذشته

and I know I say it quite often I love autumn

گفتم و می دانم که اغلب می گویم.

I think autumn is a wonderful time of year very colorful and it's definitely a

season that gets many people excited because of the wonderful nature that you

فصلی که بسیاری از مردم را هیجان زده می کند به دلیل طبیعت فوق العاده ای که می

can see at this time of the year if you are lucky enough to have the seasons

توانید در این زمان از سال ببینید اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که فصل ها را داشته باشید،

then this is what you will see autumn is a wonderful time and there you can see

این همان چیزی است که خواهید دید پاییز زمان فوق العاده ای است و در آنجا می توانید

many of the different league on the floor on the ground lying on the

بسیاری از فصل ها را ببینید. لیگ های مختلف روی زمین روی زمین دراز کشیده روی

grass lots of different colors gold red green there are even some brown leaves

چمن تعداد زیادی رنگ مختلف طلایی قرمز سبز حتی برخی از برگ های قهوه ای وجود دارد

so as you can see the the leaves turn many different colors so quite a variety

بنابراین همانطور که می بینید برگ ها به رنگ های مختلف تغییر می کنند بنابراین رنگ های بسیار متنوعی را

of color can be seen during the autumn months and a few people have asked about

می توان در طول ماه پاییز مشاهده کرد. nths و چند نفر در

the daily air mr. Duncan how is your daily ax well there it is it is still

مورد آقای هوای روزانه پرسیده اند. دانکن چطور تبر روزانه شما خوب است آنجا هنوز

flowering can you believe it so the daily ax this year has been very very

گل می دهد می توانید باور کنید بنابراین تبر روزانه امسال بسیار دیوانه کننده بوده است که در طول سال

crazy producing lots of different flowers all through the year and there

تعداد زیادی گل مختلف تولید کرده است و آنجا

you can see it is still in flower so I hope you enjoyed that and of course the

می توانید ببینید هنوز در گل است بنابراین من امیدوارم از آن لذت برده باشید و البته

rain is falling it's not a very nice day to day everything has changed so we had

باران در حال باریدن است، روز به روز خیلی خوب نیست، همه چیز تغییر کرده است، بنابراین

wind yesterday and today we have lots and lots of rain and also wind as well

دیروز باد داشتیم و امروز باران زیاد و همچنین باد داریم،

as if it wasn't bad enough now it is raining and it's really really coming

همچنین اگر اکنون به اندازه کافی بد نبود. باران می‌بارد و واقعاً

down quite fast later on we are going to check out the spidercam it's been a

بعداً خیلی سریع پایین می‌آید، ما می‌خواهیم دوربین عنکبوتی را بررسی کنیم،

while since we've checked in on the spiders so today that's exactly what

مدتی است که عنکبوت‌ها را بررسی کرده‌ایم، بنابراین امروز این دقیقاً کاری است که

we're going to do I have placed one of the spiders in front of the camera so we

می‌خواهیم انجام دهیم، من یکی از آن‌ها را قرار دادم. عنکبوت‌ها جلوی دوربین، بنابراین

will be taking a look at the spiders today yes we still have the spiders

امروز نگاهی به عنکبوت‌ها خواهیم انداخت، بله، هنوز عنکبوت‌ها

it's nearly 5 months now that we've been looking after these spiders for one of

را داریم، اکنون نزدیک به 5 ماه است که ما به دنبال این عنکبوت‌ها برای یکی از

Steve's friends so the spiders are still here and lots of people are interested

دوستان استیو هستیم، بنابراین عنکبوت‌ها هنوز اینجا هستند و افراد زیادی علاقه

they want to find out how the spiders are doing they are ok I think they're

مند هستند که می خواهند بدانند عنکبوت ها چگونه کار می کنند خوب هستند فکر می

getting bigger I've noticed that one of them seems to be getting larger and

کنم بزرگتر می شوند من متوجه شده ام که یکی از آنها بزرگتر و

larger we are talking about Fame have you ever met anyone famous we will be

بزرگتر می شود.

taking a look at one of my video lessons that I made all about Fame we will take

درس‌های ویدیویی من که همه چیز درباره شهرت

a look at some excerpts from that lesson a little bit later on also today

ساخته‌ام، کمی بعد به گزیده‌هایی از آن درس نگاهی می‌اندازیم، همچنین امروز،

something we mentioned last week that I haven't actually got around to showing

چیزی که هفته گذشته به آن اشاره کردیم و من واقعاً نتوانستم به

you so today we will have the weigh-in we will be weighing me I can't believe

شما نشان دهم، بنابراین امروز وزن می‌کنیم. -در حال وزن کردن من نیستم باورم نمی

it so today we will find out exactly how much I weigh and perhaps you would like

شود پس امروز متوجه می شویم دقیقا چقدر وزن دارم و شاید

to make a guess at how much my body mass is so here we go it is the live English

بخواهید حدس بزنید که وزن بدن من چقدر است، بنابراین ما می رویم پخش زنده انگلیسی

stream for a Sunday afternoon lots of things to come have you ever met anyone

است. برای یک بعدازظهر یکشنبه چیزهای زیادی در راه است آیا تا به حال با شخص

famous would you like to be famous would you like to be a big celebrity do you

مشهوری ملاقات کرده اید دوست دارید مشهور شوید آیا دوست دارید یک سلبریتی بزرگ شوید به نظر شما

think it's easy being famous or do you think it's very difficult let's have a

مشهور بودن آسان است یا فکر می کنید خیلی سخت است بیایید

look at the live chat shall we because of course we are here with the live chat

به لایو نگاهی بیندازیم چت کنیم چون البته ما اینجا با چت زنده

and Wow quite a few people are already on so let's see who is there the big

و وای تعداد زیادی از مردم در حال حاضر در حال حاضر هستند، بنابراین بیایید ببینیم چه کسی آنجاست،

question is who was first on the live chat today so let's go right back to the

سوال مهم این است که چه کسی اولین نفر در چت زنده امروز بود، بنابراین بیایید درست به

beginning to see who was first eventually oh it's very busy today I've

ابتدا برگردیم تا ببینیم چه کسی اولین نفر بود در نهایت اوه امروز خیلی شلوغ است.

just noticed it's very busy on the live chat already Wow

در حال حاضر در چت زنده خیلی مشغول است وای

welcome everyone first on the live chat today was matrix matrix Trix 2018 says

همه را در چت زنده خوش آمدید.

hi you are first on the live chat and of course that means that you get a big

round of celebrity applause

well done you are now officially famous matrix tricks in second place once again

ترفندهای رسمی معروف ماتریس در رتبه دوم بار دیگر

Tomac is in second place you are second today on the live chat Blue Thunder is

توماک در رتبه دوم قرار گرفت. شما امروز در چت زنده دوم هستید.

here also Chris Morales Julie hello Julie Mathilde is here as well Sam Anne

Connell also is here on the live chat Anna Sheeran hello to Sheeran is well hi

به شیران سلام به

everyone from Laila oh Laila hello to you do you know there was a song that

همه از لیلا اوه لیلا سلام به شما آیا می دانید

was written many years ago by I think it was Eric Clapton called Layla and also

آهنگی وجود داشت که سال ها پیش توسط من نوشته شده بود به نظرم اریک کلاپتون به نام لیلا بود و همچنین

omit Rita and SK limited oh hello there it's nice to see you again the one thing

ریتا و SK محدود را حذف کنید اوه سلام خوشحالم که شما را می بینم باز هم تنها چیزی

I notice about the live chat is everyone uses false names well almost everyone

که در مورد چت زنده متوجه شدم این است که همه به خوبی از اسامی نادرست استفاده می کنند تقریباً همه

hello to emit watching in India also Mika hello Mika nice to see you back

سلام برای تماشا کردن در هند همچنین Mika سلام Mika خوشحالم که دوباره شما را می بینم

again what's the weather like in Japan right now here it's terrible it's wet

هوا در ژاپن در حال حاضر چگونه است اینجا وحشتناک است مرطوب

it's windy we've had rain all night and all day as well

است باد می وزد ما "تمام شب و تمام روز باران داشته

oh hello hello to China are you actually watching in China ak47 that's a very

ام، سلام سلام به چین، آیا شما واقعاً در چین ak47 را تماشا می کنید، این یک

interesting name there you've got also we have V tests and Belarusian hello

نام بسیار جالب است، در آنجا هم دارید، ما تست های V داریم و بلاروسی سلام

Belarusian Belarusian is already asking or should I say answering the question

بلاروسی بلاروس قبلاً می پرسد یا باید بگویم؟ در پاسخ به این سوال

no I don't want to be famous well just a little but not too much too much not too

نه من نمی خواهم خوب معروف شوم فقط کمی اما نه خیلی زیاد نه خیلی

famous hello mr. Duncan and hello to the

معروف سلام آقای. دانکن و سلام به

classmates thank you very much also am it and let's go further down oh hello

همکلاسی ها خیلی ممنونم همینطور هستم و بیایید پایین تر برویم اوه

there vinamra hi sir your philosophy helps us

سلام وینامرا سلام آقا فلسفه شما به ما کمک می کند

face the world in fact they are indispensable in our lives and an asset

با دنیا روبرو شویم در واقع آنها در زندگی ما ضروری هستند و یک دارایی

to society thank you very much VIN Armour vinamra

برای جامعه هستند. خیلی ممنون VIN Armor

I'm very very flattered by that thank you very much it's very kind of you and

vinamra من بسیار خوشحالم که از این بابت بسیار متشکرم از شما بسیار مهربان است و

it's worth mentioning at the moment that I am the final I am the last I am the

در حال حاضر قابل ذکر است که من فینال هستم من آخرین نفر هستم من

only English teacher who now does regular live English dreams there were

تنها معلم انگلیسی هستم که اکنون به طور منظم رویاهای انگلیسی زنده را انجام

quite a few people a few months ago quite a few people were putting on live

می دهم. چند نفر چند ماه پیش چند نفر در حال پخش

streams teaching English but most of them have disappeared in fact I think I

جریانی زنده آموزش زبان انگلیسی بودند، اما اکثر آنها ناپدید شده اند در واقع فکر می کنم من

might be the only English teacher who is still giving live English lessons on

تنها معلم انگلیسی هستم که هنوز در یوتیوب درس های انگلیسی زنده

YouTube I might be the only one left and the reason why so many people have given

می دهد شاید من تنها باشم. چپ و دلیل اینکه چرا بسیاری از مردم تسلیم شده اند این

up is because it's not easy to do it's not easy it's a difficult thing to do to

است که انجام دادن آن آسان نیست، آسان نیست،

stand in front of a camera talking live it's very very hard indeed Mardy is here

ایستادن در مقابل دوربین و صحبت کردن زنده کار دشواری است، واقعاً مردی اینجاست

hello everybody also Martha in Poland hello Martha nice

سلام به همه همچنین مارتا در لهستان سلام مارتا خوشحالم

to see you as well sue Jean is here and also Alessandro and

که شما را می بینم و همچنین شکایت می کنم ژان اینجاست و همچنین الساندرو و

M x.25 eh oh hello there I haven't seen you for a long time thanks for joining

M x.25 eh سلام اوه اوه سلام من مدت زیادی است که شما را ندیده ام از اینکه

us again hello from Indonesia and once again for the wrong reason Indonesia is

دوباره به ما پیوستید سلام از اندونزی و یک بار دیگر برای اشتباه دلیل اینکه اندونزی

in the news some more terrible weather conditions and natural events taking

در اخبار است شرایط آب و هوایی وحشتناک تر و رویدادهای طبیعی

place there el land as URI hello el land as re-watching Ecuador Wow

در آنجا رخ می دهد el land به عنوان URI سلام ال زمین به عنوان تماشای مجدد اکوادور عجب

people watching all around the world today it's so nice apparently SK Limited

مردمی که در سراسر جهان امروز تماشا می کنند خیلی خوب است ظاهراً SK

is in Vietnam oh hello to you I know I have a lot of viewers watching in

Limited در ویتنام است سلام به شما من می دانم که بینندگان زیادی در ویتنام دارم که تماشا می کنند

Vietnam Olga is here Ralph is here as well and all

اولگا اینجاست رالف نیز اینجاست

so Anna Giovanni Muhammad Amin and Palmyra in fact so many people are on

و آنا جووانی محمد امین و پالمیرا در واقع افراد زیادی در

the live chat right now and now we are up to date hello - sweetness Connell

حال حاضر در چت زنده هستند و اکنون به روز هستیم سلام - شیرینی کانل

Trang Sharif Caroline and motor motor Husein thank you very much

ترنگ شریف کارولین و موتور موتور حسین بسیار متشکرم

motor is watching in Bangladesh I am wearing my sunglasses because we are

موتور در بنگلادش تماشا می کند من عینک آفتابی خود را می زنم زیرا ما در

talking all about Fame today being famous so I've decided to look like a

مورد شهرت امروز صحبت می کنیم بنابراین تصمیم گرفتم که مانند یک سلبریتی به نظر بیایم

celebrity even though in real life I'm not let's have a look at something

اگرچه در زندگی واقعی هستم اجازه ندادن به چیزی

that's very suitable for today because it is raining and that can only mean one

که برای امروز بسیار مناسب است نگاهی بیندازیم زیرا باران می‌بارد و این فقط می‌تواند به معنای یک

thing it's time to do the puddle dance

چیز باشد که وقت

it is Sunday afternoon it is the 14th of October we are already halfway through

آن است که رقص گودال را انجام دهیم، بعدازظهر یکشنبه است، 14 اکتبر است، ما در

the month I can't believe how fast October is going by

نیمه‌ی ماه مانده‌ایم که می‌توانم. باور نکنید که اکتبر چقدر سریع

it's whizzing by it's going by very quickly

می گذرد، خیلی سریع

talking of doing things quickly there are many ways of telling a person to do

می گذرد، صحبت از انجام سریع کارها خیلی سریع است ، راه های زیادی وجود دارد که می توانید به یک نفر بگویید

something quickly or quicker first of all you can say hurry up hurry

کاری را سریعتر یا سریعتر انجام دهد، اول از همه می توانید بگویید عجله کنید، عجله کنید

up if you want a person to do something quicker maybe they are going too slowly

اگر شخصی را می خواهید. برای انجام سریع‌تر کاری، شاید آنها خیلی کند پیش می‌روند،

you can say hurry up hurry up mr. Duncan you're walking too slowly hurry up hurry

می‌توانید بگویید عجله کنید، عجله کنید آقای. دانکن تو خیلی آهسته راه می‌روی عجله کن با مقاله‌ات عجله

up with your essay you need to get it in by tomorrow hurry up so there is one way

کن، باید تا فردا آن را وارد کنی عجله کن، بنابراین یک راه وجود دارد

of telling a person to do something quicker you can tell them to hurry up

که به کسی بگوییم کاری را سریع‌تر انجام دهد، می‌توانید به او بگویید عجله کند،

also you can say come on come on if you want to encourage a person to move

همچنین می‌توانید بگویید بیا اگر می‌خواهید کسی را تشویق کنید

quickly or faster you can say come on come on it's a way of saying hurry up do

سریع یا سریع‌تر حرکت کند، می‌توانید بگویید بیا بیا، این راهی است برای گفتن عجله کن

something quickly come on another way of telling people to do something quickly

سریع کاری را انجام بده، روش دیگری برای گفتن به مردم برای انجام سریع کاری

get a move on get a move on do something faster than you are right now tell them

، حرکت کردن، حرکت کردن است. کاری را سریعتر از آنچه در حال حاضر هستید انجام دهید به آنها بگویید

to do it quicker get a move on do it quickly

سریعتر انجامش دهند و سریعتر انجامش دهند

also you can say chop chop chop chop that means hurry up quickly chop chop

همچنین می توانید بگویید

don't be so slow do it quicker chop chop he is possibly my favorite of all pull

سریعتر از آنچه هستید مورد علاقه من از همه انگشتت

your finger out pull your finger out if we tell someone to pull their finger out

را بیرون بکش اگر به کسی می گوییم انگشتش را بیرون بکشد به

it means that we want them to do something quicker we want them to stop

این معنی است که می خواهیم کاری را سریعتر انجام دهد ما می

being so slow or maybe they are behaving in a lazy way you want them to do

خواهیم اینقدر کند عمل نکند یا شاید رفتار تنبلی که شما می خواهید داشته باشد. آنها به سرعت کاری را انجام دهند،

something quickly but they are taking too long

اما شما بیش از حد طول

you can say pull your finger out pull your finger out like that when it's

می کشد بگویید انگشتتان را بیرون بکشید انگشتتان را بیرون بکشید وقتی

quite nice that you can simply say quickly quickly do it quickly and you

خیلی خوب است که می توانید به سادگی بگویید سریع سریع این کار را انجام دهید و

will notice also there is an exclamation mark at the end of the word so we are

متوجه خواهید شد که در آخر کلمه یک علامت تعجب وجود دارد بنابراین ما

telling someone to do something quickly quickly finally we can also say I

به کسی می گوییم کاری انجام دهد. به سرعت به سرعت در نهایت ما همچنین می توانیم

haven't got all day I haven't got all day

بگوییم من تمام روز را ندارم، تمام روز را

that means I'm in a hurry I can't wait around for you to finish you need to do

ندارم، یعنی من عجله دارم، نمی توانم منتظر بمانم تا شما تمام کنید، باید

it quickly you need to hurry up I haven't got all day so I hope those help

سریع این کار را انجام دهید، باید عجله کنید من تمام روز را ندارم، بنابراین امیدوارم کسانی به

you out with your word power and your English in general back to the live chat

شما کمک کنند که با قدرت کلمات و به طور کلی انگلیسی شما به چت زنده بازگردید

and then we are going to take a look at something that commemorates an event

و سپس ما قصد داریم به چیزی که به یاد رویدادی است

that happened this week Oh already lots of people are joining in with the the

که این هفته رخ داده است نگاهی بیندازیم. از افراد با

words and sentences you can say hit the gas oh thank you NP yes you can also say

کلمات و جملاتی که می توانید بگویید گاز را بزنید اوه متشکرم NP بله شما همچنین می توانید بگویید

hit the gas if you tell someone to hit the gas or hit more gas you normally say

گاز را بزنید اگر به کسی بگویید گاز بزن یا گاز بیشتری بزن، معمولاً می گویید

hit the gas so hit the gas means hurry up go go

گاز را بزنید پس بزنید بنزین یعنی عجله کن برو برو

quite often you will say this whilst driving a car you might want the person

اغلب این را در حین رانندگی ماشینی که ممکن است بخواهی بگویی او که

driving to go faster you can say hit the gas go faster we have also carried ass

رانندگی می کند تا سریعتر حرکت کند، می توانید بگویید گاز را بزنید سریعتر بروید، ما هم امروز اینجا را حمل کرده ایم،

here today oh hello there Kari - nice to see you here sue yo-yo says hello Thank

اوه سلام، کاری - خوشحالم که شما را اینجا می بینم سو یو یو می گوید سلام،

You mr. Duncan for your zeal teaching English live thank you very much I think

متشکرم آقای. دانکن به خاطر غیرت شما در آموزش زنده انگلیسی بسیار متشکرم. فکر

I might be the only person now doing live English streams on YouTube because

می کنم من تنها کسی باشم که اکنون پخش زنده انگلیسی را در YouTube انجام می دهد زیرا

most of the other people have given up because it's so difficult to do you have

بسیاری از افراد دیگر منصرف شده اند زیرا انجام آن بسیار دشوار است و باید

to put so much energy into doing this and of course you get a whole two hours

انرژی زیادی برای انجام آن صرف کنید. این و البته شما دو ساعت کامل انگلیسی زنده دریافت می کنید

of live English and no one else on YouTube is doing that not one person

و هیچ کس دیگری در یوتیوب این کار را نمی کند، نه یک نفر

just just me oh and also mr. Steve is well talking of mr. Steve

فقط من اوه و همچنین آقای. استیو به خوبی از آقای صحبت می کند.

there he is mr. Steve will be coming later on okay I've taken my sunglasses

استیو او آقای است. استیو بعداً می‌آید، اوکی من الان عینک آفتابی‌ام را برداشتم

off now because I couldn't really see what I was doing to be honest so let's

چون واقعاً نمی‌توانستم ببینم چه کار می‌کنم.

have a look at something special this week we celebrated here in the UK we

celebrated national egg day and I thought it would be interesting to take

و فکر کردم

a look at an excerpt from something I did on one of my live streams

نگاهی به گزیده‌ای از کاری که در یکی از پخش‌های

oh hello there welcome to my lovely little kitchen I hope you are enjoying

زنده‌ام انجام دادم جالب خواهد بود، سلام، به آشپزخانه کوچک دوست‌داشتنی من خوش آمدید، امیدوارم از

today's live English stream of course we are back together today because I wasn't

پخش زنده انگلیسی امروز لذت ببرید، البته ما امروز دوباره با هم هستیم زیرا من

here last week I do apologize once again for not being here last week but I have

هفته گذشته اینجا نبودم، یک بار دیگر از اینکه هفته گذشته اینجا نبودم عذرخواهی می کنم، اما در

a lot of things to do right now for instance I have a lot of things to do

حال حاضر کارهای زیادی برای انجام دادن دارم، به عنوان مثال، در حال حاضر کارهای زیادی برای انجام دادن

right now I am making some eggs for mr. Steve's lunch and also I going to have

دارم. ناهار استیو و همچنین من می خواهم مقداری هم بخورم،

some as well of course you can't have eggs without toast

البته شما نمی توانید تخم مرغ بدون نان تست بخورید،

as you can see earlier on I put some bread in the toaster and then eventually

همانطور که قبلاً می بینید، من مقداری نان در توستر گذاشتم و سپس در نهایت

becomes toast of course so I have the toast ready all I have to do now is to

تبدیل به نان تست شد، بنابراین من نان تست را آماده کردم.

make the eggs now of course there are many ways of making eggs you can boil

حالا باید تخم مرغ ها را درست کنید البته روش های زیادی برای درست کردن تخم مرغ ها وجود دارد که می توانید

them you can fry them you can scramble the eggs if you wish but today we are

آنها را بجوشانید، می توانید سرخ کنید ، اگر مایل بودید می توانید تخم مرغ ها را هم بزنید اما امروز

going to poach the eggs and that means that we are going to make the eggs

قرار است تخم مرغ ها را بپزیم و این به این معنی است که ما داریم می رویم. برای اینکه تخم‌مرغ‌ها

become very hot over boiling water so we don't put the eggs actually in the water

روی آب جوش خیلی داغ شوند تا تخم‌مرغ‌ها را در آب

we cook them over the water and of course the water has to be very very hot

نریزیم، آنها را روی آب می‌پزیم و البته آب باید خیلی خیلی داغ باشد

which it is now so the water behind me is now boiling on the stove

که الان گرم است، بنابراین آب پشت من است. با جوشاندن روی اجاق

and we will make some poached eggs of course eggs are super duper food look at

مقداری تخم مرغ آب پز درست می کنیم البته تخم مرغ ها غذای فوق العاده ای هستند. نگاه کنید

that a lovely box of eggs there are six eggs which of course is half a dozen as

که یک جعبه تخم مرغ دوست داشتنی شش تخم مرغ دارد که البته همان طور

I said earlier when you poach eggs it means you cook them over boiling

که قبلاً گفتم وقتی تخم مرغ ها را آب پز می کنید آنها را می پزید. روی

water you don't put them in the water so first of all we have to break some eggs

آب جوش آنها را در آب نگذارید، بنابراین اول از همه باید br مقداری تخم مرغ

there is a great expression in English which goes you can't make an omelet

یک تعبیر عالی در انگلیسی وجود دارد که می گوید شما نمی توانید

without breaking some eggs of course eggs are very good for you they have

بدون شکستن تعدادی تخم مرغ املت درست کنید، البته تخم مرغ برای شما بسیار مفید است، آنها

lots of protein and also lots of good cholesterol as well many years ago

پروتئین زیادی دارند و همچنین کلسترول بسیار خوبی دارند، همچنین سال ها پیش

people thought that eggs were bad for you but now a lot of people believe that

مردم فکر می کردند که تخم مرغ برای شما بد بود اما اکنون بسیاری از مردم بر این باورند که

eggs are actually quite good for you in fact they recommend that you eat at

تخم مرغ در واقع برای شما بسیار مفید است، در واقع توصیه

least one egg every day I'm not sure how true that is but I love eggs and so does

می کنند که حداقل یک تخم مرغ در روز

mr. Steve so without any further messing around let's get on with today's meal we

بخورید. . استیو پس بدون هیچ مزاحمت دیگری بیا غذای امروز را ادامه دهیم

are making some poached eggs we need to make sure that the eggs don't stick to

، ما در حال درست کردن تخم مرغ های آب خوری هستیم، باید مطمئن شویم که تخم مرغ ها به

these small cups can you see so we are going to break the

این فنجان های کوچک نچسبند، بنابراین ما می خواهیم

egg each egg and put it in one of these small non-stick cups but I'm going to

هر تخم مرغ را بشکنیم و بگذاریم. آن را در یکی از این فنجان های نچسب کوچک اما من می

put a little bit of oil in there as well just to make sure that the egg doesn't

خواهم کمی روغن نیز در آنجا بریزم تا مطمئن شوم که تخم مرغ نمی

stick so just a little bit of oil not too much doo-doo-doo

چسبد، بنابراین فقط کمی روغن نه زیاد دوو -دوو

now mr. Steve only wants one egg and I'm only having one egg as well so the

حالا آقای استیو فقط یک تخم مرغ می خواهد و من فقط یک تخم مرغ دارم، بنابراین

really difficult part is going to be breaking the egg now of course there are

بخش واقعاً دشوار شکستن تخم مرغ است، البته

many ways to break an egg I prefer the old-fashioned way which is to just use a

راه های زیادی برای شکستن تخم مرغ وجود دارد که من روش قدیمی را ترجیح می دهم که فقط استفاده کنم یک

knife and break the shell at the edge so

چاقو و پوسته آن را در لبه بشکنید، پس

let's do that shall we let's break some eggs I also have to make sure that and I

بیایید این کار را انجام دهیم، بیایید چند تخم مرغ را بشکنیم، همچنین باید مطمئن شوم

take some of the oil out of the cups so I'm going to take some of the oil out

که مقداری از روغن را از فنجان ها خارج می کنم، بنابراین می خواهم مقداری از روغن را بیرون بیاورم،

because there might be too much in there so there we go

زیرا ممکن است مقدار زیادی در آن وجود داشته باشد،

oh yes that's looking very nice very oily and the other one so we have some

اوه بله، خیلی خوب به نظر می رسد، بسیار روغنی است و دیگری، بنابراین ما مقداری

nice oil in there to make sure that the eggs don't stick okay here comes the

روغن خوب در آنجا داریم تا مطمئن شویم که تخم مرغ ها خوب نمی چسبند، اینجا

really difficult part now we are going to break some eggs first of all I will

قسمت واقعاً دشوار است. اول از همه تخم مرغ ها را

break the first egg then I will put it into the small nonstick cup

می شکنم، اولین تخم مرغ را می شکنم، سپس آن را در فنجان کوچک نچسب می گذارم،

yeah that's the first one broken and now I will break the second egg

بله همان اولی شکسته است و حالا تخم مرغ دوم را می شکند

yeah and he's dead so both of the eggs

بله و او مرده است، بنابراین هر دو تخم مرغ

are now broken and they are in the non-stick cup so there they are can you

در حال حاضر هستند. شکسته شده اند و در فنجان نچسب هستند، بنابراین می توانید آنها را

see and they are now waiting to be poached so here we go what - that's it

ببینید و اکنون منتظرند تا poo شوند

that's all we have to do we now have to wait for around four minutes for the

این همه کاری است که باید انجام دهیم، حالا باید حدود چهار دقیقه صبر کنیم

eggs to go solid and then I will serve them on a plate with some toast for mr.

تا تخم مرغ ها جامد شوند و سپس آنها را در بشقاب با مقداری نان تست برای آقا سرو می کنم.

Steve of course some people don't like eating eggs they don't like eating

البته استیو برخی از مردم خوردن تخم مرغ را دوست ندارند، آنها دوست ندارند

anything connected with animals and we call these people vegans so vegans don't

هر چیزی را که با حیوانات مرتبط است بخورند و ما به این افراد وگان می گوییم بنابراین گیاهخواران به

touch anything that has come from an animal and that includes eggs

چیزی که از یک حیوان آمده است و شامل تخم مرغ ها می

dip dip dip do it is a Sunday afternoon and there to commemorate national egg

شود دست نزنند. بعدازظهر یکشنبه و آنجا برای بزرگداشت روز ملی تخم مرغ

day which took place here in the UK two days ago

که دو روز پیش اینجا در بریتانیا برگزار شد،

I thought we'd have a look at the time when I decided to make some eggs for mr.

فکر کردم به زمانی نگاهی بیندازیم که تصمیم گرفتم برای آقای تخم مرغ درست کنم.

Steve I hope you enjoyed that now we are live again and guess who is in the

استیو امیدوارم از اینکه اکنون دوباره زنده هستیم لذت برده باشید و حدس بزنید چه کسی

studio with me I will give you a clue it is something very creepy something that

با من در استودیو است، من به شما سرنخی خواهم داد که چیزی بسیار ترسناک است

makes a lot of people scared and something that well terrifies little

که بسیاری از مردم را می ترساند و چیزی که بچه های کوچک را به خوبی ترسانده است،

children yes it's the giant spider did you think I was going to say mr. Steve

بله این غول است. عنکبوت فکر کردی میخوام بگم آقای استیو

well okay then what I meant to say was here is mr.

خوب پس منظورم این بود که بگویم آقای.

Steve hello hello mr. Jenkin hello to everybody out there in the world of

استیو سلام سلام آقا جنکین سلام به همه کسانی که در دنیای

English once again it's I'm very happy to be

انگلیسی هستند، یک بار دیگر خیلی خوشحالم که

here with you mr. Duncan on this well not a very nice day it is very rainy

اینجا با شما هستم. دانکن در این چاه روز نه چندان خوبی است، امروز بسیار بارانی

today it's a bit miserable there but we're inside nice and dry look at that

است، آنجا کمی بدبخت است، اما ما درونمان خوب و خشک است به آن

feeling happy I'm feeling happy just like Snow White

احساس خوشحالی نگاه کنید من احساس خوشحالی می کنم درست مثل سفید برفی

some people would say I just noticed you showed that video of you making some

برخی از مردم می گویند من همین الان متوجه شدم که شما نشان دادید. آن ویدیو از شما در حال درست کردن

eggs yeah mr. Duncan or some people described my head a shape like an egg

تخم مرغ بله آقای. دانکن یا برخی از افراد سر من را شبیه به تخم مرغ توصیف کردند،

this is looking like an egg there's an egg head this is true oh is that it I

این شبیه یک تخم مرغ است، یک سر تخم مرغ وجود دارد، این درست است، اوه این درست است که من

thought yes or some people do you know when you haven't got any hair some

فکر کردم بله یا برخی از مردم می دانید وقتی مو ندارید، برخی

people say oh it's got a bit of an egg head but of course a people like us

می گویند اوه کمی تخم مرغ دارد ، اما البته افرادی مثل ما

don't care because I'm used to not having any hair and although it

اهمیتی نمی‌دهند، چون من به نداشتن مو عادت کرده‌ام و با

devastated me my early twenties it doesn't anymore oh hello what are you

اینکه اوایل بیست سالگی‌ام را خراب کرد، دیگر اوه سلام شما چه

doing mr. Duncan okay wait do you want to hold it so today we are

کار می‌کنید آقای. دانکن باشه صبر کن میخوای نگهش داری پس امروز داریم

talking about being a celebrity put your head up slightly that's it so today we

راجع به سلبریتی بودن حرف میزنیم سرت رو کمی بالا بگیر و همینطوره پس امروز داریم

are talking about being a celebrity and today we have a special guest in the

در مورد یه سلبریتی بودن صحبت میکنیم و امروز یه مهمون ویژه در

studio it's Bruce Willis Bruce Willis from

استودیو داریم بروس ویلیس بروس ویلیس از

from such films as Hudson Hawk do you remember that film Hudson Hall no it's

از فیلم هایی مانند هادسون هاوک، آن فیلم هادسون هال را به خاطر دارید که

one of the worst films ever made and Bruce Willis was the star you will never

یکی از بدترین فیلم هایی است که تا به حال ساخته شده است و بروس ویلیس ستاره ای بود که

see that film on his oh you're gonna have to wear this the entire lesson

هرگز آن فیلم را روی او نخواهید دید، اوه مجبور خواهید بود این فیلم را تمام رزیدنت درس بپوشید.

resident so today we are talking about being a celebrity being famous and we

امروز ما در مورد مشهور بودن یک سلبریتی صحبت می کنیم و

have Bruce Willis here in the studio now what I love about Bruce Willis is he

بروس ویلیس را اینجا در استودیو داریم و چیزی که من در مورد بروس ویلیس دوست دارم این است که او

doesn't care he has he has no worries about appearing bald and I love that so

اهمیتی نمی دهد که او هیچ نگرانی در مورد طاس به نظر رسیدن ندارد و من این را دوست دارم پس

that's the reason why and I think sometimes mr. Steve does look a little

به همین دلیل است که چرا و من فکر می کنم گاهی اوقات آقای. استیو

bit like Bruce Willis let's take this off so let's reveal mr. Steve so can you

کمی شبیه بروس ویلیس است. استیو پس می‌توانی

see there so I think Steve looks a little bit like Bruce Willis what's that

آنجا را ببینی، بنابراین من فکر می‌کنم استیو کمی شبیه بروس ویلیس

expression I'm trying to get that sort of it's well it's mean it's mean and mad

show trying to get the mean and Mac I've never been good at mean in macho know

است. خوب است در ماچو می دانم

I've noticed I just I just saw that then let's just put that back there we go I

متوجه شده ام، فقط دیدم که پس بیایید آن را دوباره همانجا قرار دهیم، ما می رویم.

think we'll just keep that there for the rest of the day there we go

is that more pleasing do you think to your viewers eye that is more pleasing

به نظر بینندگان شما که

to myself and also everyone watching out there so today Bruce I'm not having that

برای خودم و همچنین همه کسانی که آنجا را تماشا می کنند خوشحال کننده تر است ، بنابراین امروز بروس من

on my head for the whole hour and a half that we have left mr. Duncan okay you

این یک ساعت و نیمی که آقای دکتر را ترک کرده ایم روی سرم ندارم. دانکن باشه، می

see I should have I should have not shaved today and actually he's more of

بینید که باید می کردم، امروز نباید ریش تراشیده می کردم و در واقع او بیشتر از

an egghead than I am yes I think so so yes so his head looks more like an egg

من یک سر تخم مرغ است

than mr. Steeves anyway last week talking of things that are round we were

. به هر حال استیوز هفته گذشته در مورد چیزهایی که گرد هستند

talking last week about my my stomach being very round see from the front

صحبت می کرد ما هفته گذشته در مورد گرد بودن شکم من صحبت می کردیم از جلوی

people can't tell now today we decided to we're going to start this off

مردم نمی توانند بگویند امروز امروز تصمیم گرفتیم این کار را به

officially today so it is my big diet it is Duncan's diet dd so this morning we

طور رسمی از امروز شروع کنیم بنابراین این کار من است رژیم غذایی بزرگ این رژیم دانکن است dd بنابراین امروز صبح

weighed ourselves or should I say I did mr. Steve weighs

خودمان را وزن کردیم یا باید بگویم من آقای دکتر را انجام دادم. استیو

himself every day he runs up behind people and goes way so

هر روز خودش را وزن می کند و پشت سر مردم می دود و راه می رود، بنابراین

I weighed myself earlier shall we have a look so let's put them on the floor some

من زودتر خودم را وزن کردم، باید نگاهی بیندازیم، پس بیایید آنها را روی زمین بگذاریم،

surprised that you didn't break them that's very you are suggesting that I'm

تعجب کرده اند که شما آنها را نشکنید، این خیلی نشان می دهد که من

very fat I did they did we get over the limit of the scales ability to measure

خیلی چاق هستم من این کار را انجام دادیم،

weight well before we before we have a look at that show you shall we ask

ما قبل از اینکه به آن نمایش نگاهی بیندازیم، از حد توانایی ترازو برای اندازه‌گیری وزن فراتر رفتیم، باید از

people to guess on the live chat because the live chat is there and there it is

مردم بخواهیم در چت زنده حدس بزنند، زیرا چت زنده وجود دارد و آن

the live chat yes lots of people want to say hello to mr. Steve and they say oh

جا زنده است. چت بله بسیاری از مردم می خواهند به آقای سلام کنند. استیو و آنها می گویند اوه

yes apparently you do look like Bruce Willis

بله ظاهراً شما شبیه بروس ویلیس هستید

according to oh oh I ol I Muhammad says you look like Bruce Willis isn't that

طبق گفته اوه اوه من محمد می گوید شبیه بروس ویلیس هستید آنقدرها هم

nice I've got to know okay yes I need to have

خوب نیست من باید بدانم خوب بله من باید یک مسابقه داشته باشم

match oh and yet and yet have have emotions at the same time that's what

اوه و هنوز و هنوز در عین حال احساساتی دارند که

men want that's what women want isn't it women want men who look like Bruce

مردها می خواهند این چیزی است که زنان می خواهند، آیا زنان نمی خواهند مردانی که شبیه بروس

Willis do they somebody who's really match oh but at the same time is kind

ویلیس به نظر می رسند آیا کسانی هستند که واقعاً مطابقت دارند اوه اما در عین حال مهربان

and gentle and won't beat them up I'm not sure I'm not sure if if Bruce Willis

و ملایم هستند و آنها را کتک نمی زنند مطمئن نیستم مطمئن نیستم که اگر بروس ویلیس

plays kind and gentle people quite often he plays violent people violent people

اغلب نقش افراد مهربان و ملایم را بازی می‌کند، او نقش افراد خشن را بازی می‌کند و

at the same time he's going to be you know he's not going to be impossible to

در عین حال

live with as a partner he's a good guy he's a good guy underneath he's violent

نقش افراد خشن را بازی می‌کند. یک پسر خوب، او پسر خوبی است که در زیر او خشن است،

but he's a good guy okay let's have a look at the live chat mr. Steve is

اما او یک پسر خوب است، خوب اجازه دهید نگاهی به چت زنده بیندازیم. استیو

famous it isn't necessary to put another celebrities face over him exactly Thank

معروف است، لازم نیست چهره افراد مشهور دیگری را روی او بگذاریم دقیقاً

You Rosa for that I am famous throughout the world mr. don't as you know my many

ممنون رزا برای اینکه من در سراسر جهان مشهور هستم. همانطور که می دانید

stage performances over the years I am famous in in places such as

اجراهای صحنه ای متعدد من در طول سال ها در مکان هایی مانند

Wolverhampton yes talking of which shall we mention what happened on Tuesday oh

ولورهمپتون مشهور هستم، بله صحبت کردن در مورد آن اتفاقی که در روز سه شنبه رخ داد را ذکر کنیم، اوه

yes the disaster was a bit of a bit of a bit of a bit of a traumatic it was a bit

بله، فاجعه کمی تا حدودی بود. یک آسیب زا بود،

of a little burning wasn't it was it was definitely a bit of a bit of a I'm gonna

کمی سوزش داشت، نه این بود که قطعاً کمی دردناک بود،

pull me up just because I stuttered a bit of my words mr. Duncan that wasn't

فقط به این دلیل که کمی از کلماتم را با لکنت زبان زدم، من را بالا می کشم. دانکن این عکس

that that was my reaction when it happened I went bit of a bit of a bit

العمل من نبود وقتی این اتفاق افتاد من رفتم

of a it was a bit of a disaster now I don't usually show the scales first and

کمی یک فاجعه بود الان معمولا اول ترازو را نشان نمی دهم و

we can have a laugh or a laugh as you would say mr. Steve can't wait now it

می توانیم بخندیم یا بخندیم همانطور که شما می گویید آقای. استیو نمی‌تواند صبر کند،

was are we gonna say what happened on Tuesday we'll have we'll mention that in

حالا می‌خواهیم بگوییم سه‌شنبه چه اتفاقی افتاده است ، خواهیم گفت که در

a moment carried on no okay you said you wanted

یک لحظه خوب نیست، گفتی که

it so here we go here I am on the scales earlier now how much do I weigh I must

آن را می‌خواهی، بنابراین ما به اینجا می‌رویم، من زودتر روی ترازو هستم، حالا چطور من چقدر وزن دارم باید

point out that this will be in stone stones stoned pounds in stone yes

اشاره کنم که این در سنگ های سنگی خواهد بود پوند سنگ در سنگ بله

because I still like to use stones we have no idea what kilograms on I don't

چون من هنوز هم دوست دارم از سنگ استفاده کنم ما نمی دانیم چه کیلویی روی چه وزنی است نمی

know what killing I don't relate to a kilogram I have no idea what a kilogram

دانم چه قتلی را به یک کیلوگرم مربوط نمی کنم نمی دانم یک کیلوگرم

is it means nothing are you ready are you ready Steve yes so

چیست، یعنی هیچ چیز آماده نیستی آیا آماده ای استیو بله پس

here it is this is mr. Duncan's weight this is something I did just before

اینجاست این آقای است. وزن دانکن این کاری است که من درست

going on air now how much do I weigh that is the big question

قبل از پخش آن انجام دادم، حالا وزنم چقدر است، این سوال بزرگ

don't keep us waiting much longer listed you get they'll keep us waiting yes okay

است که ما را خیلی بیشتر منتظر نگذارید در فهرست قرار بگیرید، متوجه می شوید که ما را منتظر نگه می دارند بله،

you don't have to shout in my ear here it comes now what appeared to be shocked

لازم نیست فریاد بزنید گوش من اینجاست که اکنون به نظر می رسد که شوکه شده

what is mr. Duncan's weight here we go whoo oh my goodness oh dear that is 12

است. وزن دانکن در اینجا ما می رویم اوه خدای من اوه عزیزم که 12

and a half stone or twelve stone five and a half pounds that is let's put that

و نیم سنگ یا دوازده سنگ است پنج و نیم پوند است که بیایید این را

in perspective well that did you weigh when we first met nearly 30 years ago

به خوبی در نظر بگیریم که آیا شما وزن داشتید وقتی اولین بار نزدیک به 30 سال پیش

when we first met 30 years ago I was about eight and a half stone eight and a

ملاقات کردیم، زمانی که برای اولین بار ملاقات کردیم. 30 سال پیش من حدوداً هشت و نیم سنگی هشت و

half because eight yes yes we heard it the first time eight and a half stone I

نیم ساله بودم چون هشت و نیم سنگی

was very very slim very skinny but over the years of course I've

را اولین بار شنیدیم.

put weight on I've got a little fatter especially over the last couple of

من به خصوص در چند

months and that's the reason why I am going to have a little diet I'm going to

ماه گذشته کمی چاق تر شده ام و به همین دلیل است که من کمی رژیم می گیرم و

eat less junk you were probably a bit underweight when we first met so

مواد غذایی کمتری می خورم. شما احتمالاً زمانی که اولین بار با هم آشنا شدیم کمی کم وزن بودید، بنابراین

probably I would say your healthy weight is around ten maybe ten and a half stone

احتمالاً می گویم شما وزن سالم حدود ده شاید ده و نیم سنگ است

because you're no you're not you're not you're slightly built your frame or your

چون نیستی نیستی نیستی اندکی بدنت ساخته شده یا

skeleton you haven't got a big skeleton well I'm tall you've quite tall but

اسکلتت اسکلت بزرگ نداری خوب من قد بلندم خیلی قد بلندی، اما

you're not very broad so I would say I think about ten and a half would be a

تو خیلی گشاد نیستی، بنابراین می‌توانم بگویم فکر می‌کنم حدود ده و نیم

good way to you say you knew your target you need to lose about a couple of stone

راه خوبی برای شما خواهد بود. بگو که می‌دانستی هدفت را می‌دانستی که باید حدود دو سنگ

I reckon so so my weight at the moment is twelve and

کم کنی، بنابراین وزن من در حال حاضر دوازده

a half so I need to lose two stone which is quite a lot that's a lot of weight

و نیم است، بنابراین باید دو سنگ از دست بدهم که بسیار زیاد است، وزن زیادی که

I've got to lose so that means that I've got to eat less junk less rubbish fewer

باید انجام دهم. از دست دادن به این معنی است که من باید کمتر آشغال بخورم کمتر آشغال کمتر

treats less snacks fewer snacks and more exercise and much more exercise so

خوراکی کمتر تنقلات کمتر تنقلات کمتر و ورزش بیشتر و ورزش بسیار بیشتر، پس همین است پس

that's it that that's it so it's it started I am now twelve and a half stone

شروع شد من الان دوازده و نیم

I've got to lose to stone and I'm hoping to do that by the end of the year so

هستم که دارم برای از دست دادن به سنگ و من امیدوار هستم که تا پایان سال این کار را به

well ideally you don't want to lose more than a couple of pounds a week maximum

خوبی انجام دهم، در حالت ایده آل شما نمی خواهید بیش از دو پوند در هفته حداکثر وزن کم کنید

that's it like we said last week yes so eight pounds a month so gradually and

، این همان چیزی است که هفته گذشته گفتیم بله، بنابراین هشت پوند در ماه بنابراین به تدریج و

we've got we've got two and a half months left I think I can do it

ما دو ماه و نیم فرصت داریم، فکر می‌کنم می‌توانم این کار را انجام دهم،

so 2020 I you could do it you could do it I think it would be stretching it to

بنابراین 2020 من می‌توانی آن را انجام بدهی، می‌توانی آن را انجام

lose to stone by Christmas I think I can do it I think that might be too fast

بدهی، فکر می‌کنم این کار طولانی‌تر است تا تا کریسمس شکست بخورد. آیا می توانم آن را انجام دهم، فکر می کنم زمان خیلی سریعی است که بتوانم

time to determine to literally a stone okay if I can lose okay but I really

به معنای واقعی کلمه یک سنگ را تعیین کنم، اگر می توانم خوب را از دست بدهم، خوب است، اما من واقعاً

want to I'm determined to do it I'm going to do whatever it takes even if I

می خواهم که مصمم به انجام آن هستم من هر کاری که لازم باشد انجام خواهم داد حتی اگر

have to cut my arm off to lose it away green mister don't if I have to cut my

مجبور باشم دستم را قطع کنم تا از دستش بدهم آقای سبز، اگر مجبور باشم دستم را قطع کنم

arm off to lose the weight I will I'm determined avidin

تا وزن کم کنم، مصمم هستم آویدین

that is my end of year resolution so most people have resolutions in the new

این پایان من است از وضوح سال، بنابراین اکثر مردم در سال جدید

year I'm going to have my resolution now before the end of the year something a

تصمیم‌گیری می‌کنند، من اکنون قبل از پایان سال تصمیم خود

bit different how about a bit of liposuction what's that a medical

را کمی متفاوت

procedure where they suck the fat out of your body and under your skin they put a

می‌کنم. بدن و زیر پوستت یک

big vacuum clean vacuum cleaner under your skin and they suck they suck suck

جاروبرقی بزرگ زیر پوستت می گذارند و می مکند

all of the fat of your body I don't like the sound of that you're not going to be

تمام چربی بدنت را می مکند.

able to do it on diet alone you're gonna have to up your exercise regime yes I've

رژیم غذایی به تنهایی شما باید رژیم ورزشی خود را افزایش دهید بله قبلاً گفته ایم

said that already we've said that we already said they're having week twice

که قبلاً گفته ایم که امروز دو بار هفته دارند

today and last week I'm going to get more exercise more exercise yes more

و هفته گذشته من بیشتر ورزش خواهم کرد بله

walking which is going to be a challenge now that we're into autumn approaching

پیاده روی بیشتر که حالا که وارد پاییز شده ایم و به زمستان نزدیک می شویم، چالشی

winter the weather's going to be bad so you're gonna have to pick your moments

خواهد بود. من باید لحظه های شما را انتخاب

so that's the only problem the weather at the moment look at that outside at

کنم تا تنها مشکل این باشد که آب و هوا در حال حاضر به بیرون نگاه کنید در

the moment it's horrible it's raining and misty and quite damp so yes I've got

حال حاضر وحشتناک است باران و مه آلود است و کاملاً مرطوب است، بنابراین بله، من

a big job to do there a big job indeed now today we are talking about being

یک کار بزرگ دارم که یک کار بزرگ در حال حاضر انجام دهم. امروز در مورد معروف بودن صحبت

famous would you like to be famous Steve now I know that now and again you like

می کنیم آیا دوست داری مشهور باشی استیو حالا می دانم که گاه و بی گاه دوست

to walk on the stage and the other night we went to see a show and that's when

داری روی صحنه راه بروی و شب دیگر ما برای دیدن یک نمایش رفتیم و آن وقت بود که

the big disaster happened so instead of being in the show we actually went along

فاجعه بزرگ اتفاق افتاد بنابراین به جای حضور در صحنه نمایشی که ما در واقع

to see the show so we were in the audience but on the way we had a couple

برای دیدن نمایش همراه شدیم، بنابراین در بین تماشاگران بودیم، اما در راه

of rather dramatic events take place one of them whilst driving along the

چند اتفاق نسبتاً دراماتیک داشتیم که یکی از آنها در حین رانندگی در امتداد

motorway suddenly there was a big traffic jam so the traffic slowed right

بزرگراه اتفاق می‌افتد که ناگهان ترافیک بزرگی ایجاد شد، بنابراین ترافیک به سمت راست کاهش یافت.

now and we were stuck but then something even worse happened whilst we were

حالا و ما گیر کرده بودیم اما بعد در حالی که در ماشین نشسته بودیم اتفاق بدتری افتاد که

sitting in the car someone hit the car from behind someone booth

یک نفر از پشت به ماشین ضربه زد یک نفر غرفه

ran into the back of us we were rear-ended rear-ended not in a good way

به پشت سرمان دوید.

it's been a while since I've been rear-ended mr. Duncan yes somebody ran

من آقاي عقب مانده بودم دانکن بله یک نفر

into the back of us I was so annoyed I crashed into the back of I'm gonna bang

به پشت سر ما دوید، من خیلی اذیت شدم که به قسمت پشتی برخورد کردم، ناگهان می خواهم بکوبم

suddenly and mr. Duncan twisted his neck I hurt my neck slightly and I jumped out

و آقای. دانکن گردنش را پیچاند من کمی گردنم را صدمه دیدم و بیرون پریدم

and ready for a fight you were very angry I was furious Steve was serious

و آماده دعوا شدم تو خیلی عصبانی بودی عصبانی بودم استیو جدی

Steve was saying some really really disgusting words like words beginning

بود استیو کلمات واقعاً منزجر کننده ای می گفت مانند کلماتی که

with the letter F words beginning with the letter B and Island but I think I

با حرف F شروع می شوند و با حرف B شروع می شوند و جزیره اما

think one one of the words began with C no it didn't

فکر می‌کنم یکی از کلمات با C شروع شد نه، نه،

no it's saturated he didn't know I didn't he said the c-word well I I line

نه، اشباع شده است.

look after my cars wait Ben I don't know how he went into

می

the back of us but yeah I left out I think we know he wasn't concentrating I

دونم چطوری پشت سر ما رفت اما آره من اینو کنار گذاشتم فکر می کنم می دونیم تمرکز نداشت

think he was texting on his phone because when he got out of the car he

فکر می کنم داشت با گوشیش پیام می داد چون وقتی از ماشین پیاده شد گوشیش

had his phone in his hand but the other thing of course was when he got out the

رو تو دستش بود اما چیز دیگه البته وقتی از

car he was very apologetic he was really worried that you were going to phone the

ماشین پیاده شد خیلی معذرت خواهی کرد و واقعا نگران بود که می خواستی تلفن

police

beat him up give me all your money I need he said to him how dare you going

بزنی پلیس او را کتک زد تمام پولت را که نیاز دارم به من بده او به او گفت چطور جرات داری

to knock at my car right boom stop stop stop doing I became Bruce Willis's Steve

به ماشین من ضربه بزنی. متوقف کن توقف انجام دادن من شدیم استیو بروس ویلیس

you're breaking you're breaking the entry for a fight mr. Duncan nobody goes

تو در حال شکستن هستی ورودی را برای یک ج می شکنی خوب آقای دانکن هیچ کس

into the back of me and gets away with it I'm gonna reduce my stress levels

به پشت سر من نمی رود و با آن فرار نمی کند، من سطح استرس خود را کاهش خواهم

it's made my stress levels go up I was angry

داد، این باعث شد سطح استرس من بالا برود.

yes okay but luckily I mean have you ever had anybody sorry but run into the

back of you you realize a hovering I've been drying off of our audience it's

متوجه می‌شوی که من داشتم تماشاگرانمان را خشک می‌کردم،

just gone because of her harp there are people watching with headphones never

فقط به خاطر چنگ او از بین رفته است، افرادی هستند که با هدفون

the other half excited and fired a watch even more but but half of our audience

تماشا می‌کنند، اما نیمی دیگر هیجان‌زده‌تر نشده‌اند و ساعتی را شلیک کرده‌اند، اما نیمی از مخاطبان

are now deaf oh they won't be dead mr. Duncan okay

ما اکنون ناشنوا هستند، اوه آنها نمی‌توانند. مرده نباشی آقای دانکن بسیار خوب،

but the thing is when some of this somebody went into the back of me only

اما مسئله این است که وقتی تعدادی از این افراد تنها

about six months ago it's happened twice in the last six months this which is

حدود شش ماه پیش به پشت سرم رفتند، در شش ماه گذشته دو بار اتفاق افتاد،

it's never happened to me ever before in in 30 odd years of driving and suddenly

که هرگز در 30 سال رانندگی عجیب و ناگهانی

twice within six months and both times it's people on their phones texting Tess

دو بار برای من اتفاق نیفتاده است. در عرض شش ماه و هر دو بار مردم در تلفن هایشان به تس پیام می دهند،

but the worst part was the guy who who hit the car didn't have any insurance no

اما بدترین قسمت آن مردی بود که با ماشین برخورد کرد، هیچ بیمه ای نداشت، نه هیچ بیمه ای

anything no insurance he begged me not to call the police yes he said don't

نداشت، او به من التماس کرد که به پلیس زنگ نزنم بله، گفت

call the police please don't call the police please don't call the police now

زنگ نزن. پلیس لطفا با پلیس تماس نگیرید لطفاً اکنون با پلیس تماس نگیرید

luckily for him and he's quite often the case in these sort of low impact rear

و خوشبختانه او اغلب در این نوع

collisions he's probably only going between five and ten miles an hour

برخوردهای کم برخورد از عقب اینطور است که احتمالاً فقط بین 5 تا 10 مایل در ساعت حرکت می کند

yes there was it done no damage to my car at all I see anything yes so that

بله این کار انجام شد. هیچ آسیبی به ماشین من وارد نشده است من چیزی می بینم بله

there might be a very tiny scratch but fortunately there isn't any damage and

بنابراین ممکن است یک خراش بسیار ریز وجود داشته باشد اما خوشبختانه هیچ آسیبی وجود ندارد

of course and of course this is something we're moving on to later

و البته و البته این چیزی است که بعداً به آن

because we're talking about cars and and this this is this is the well yes we

خواهیم پرداخت زیرا در مورد آن صحبت می کنیم ماشین ها و این چاه است بله،

this is the thing we discussed just before we started the livestream please

این همان چیزی است که درست قبل از شروع پخش زنده در مورد آن صحبت کردیم، لطفاً

tell me you remember yes oh thank goodness for that so we're talking about

به من بگویید که یادتان هست بله خدا را شکر به خاطر آن، بنابراین ما بعداً در مورد اتومبیل ها صحبت می کنیم

cars later and also being sentimental as well are you a sentimental person now I

و همچنین احساساتی بودن، آیا شما اکنون یک فرد احساساتی هستید،

think mr. Steve is quite a sentimental person maybe more sentimental than I am

فکر می کنم آقای. استیو فردی کاملا احساساتی است، شاید بیشتر از من احساساتی باشد.

you like to hold on to things that remind you of the past I do I do I don't

like to throw anything away I keep hold of everything I keep all

sort of old things that have gone past their best yes I also really like to

که از بهترین های خود گذشته اند، بله، من نیز واقعاً دوست

keep on I also mr. Duncan I also keep hold of old things things that have

دارم ادامه دهم. دانکن من همچنین چیزهای قدیمی را نگه می دارم که

passed their best you know you could get rid of them and get something new you'd

به بهترین شکل ممکن سپری شده اند، می دانی که می توانی از شر آنها خلاص شوی و چیز جدیدی به دست بیاوری،

have to keep shouting by the way I'm not shouting I'm just talking to him now

باید به فریاد زدن ادامه دهی، من فریاد نمی زنم.

getting excited you know how I get excited mr. dinner

هیجان زده میدونی چطوری هیجان زده میشم آقای. شام

well we've noticed I'm in front of a live cameras okay we've noticed that

خوب ما متوجه شدیم که من در مقابل دوربین های زنده هستم بسیار خوب ما متوجه شدیم که

we've noticed it we've noticed that people are gonna start thinking you're

متوجه شده ایم متوجه شده ایم که مردم فکر می کنند شما

on drugs or something I'm not I'm just high on life okay

مواد مخدر مصرف می کنید یا چیزی که من نیستم در زندگی بسیار خوب

which is the opposite of what I was like a few days and maybe we need to cut that

است که برعکس آن چیزی است که من چند روزی

supply off briefly so yes sentimentality so would you like

to be famous Steve that's a very difficult question

it is I don't think I would I'd like to be sort of not very no I wouldn't want

بودم من دوست دارم نه خیلی نه،

to be very famous no because I think your life becomes very difficult you

نمی خواهم خیلی معروف باشم نه چون فکر می کنم زندگی شما بسیار سخت می شود، شما

don't just do what you like everybody recognizes you so I think the answer to

فقط کاری را که دوست دارید انجام ندهید، همه شما را می شناسند، بنابراین فکر می کنم پاسخ

that would be no so it depends on how famous you are so so whether you are

این است. نه، بنابراین بستگی به این دارد که چقدر مشهور هستید، بنابراین آیا شما

just a small celebrity not not very famous yes I wouldn't mind being

فقط یک سلبریتی کوچک هستید نه چندان معروف، بله، من بدم نمی آید که

successful in something and then you know not not that you'd be recognized in

در کاری موفق باشم و آن وقت شما نمی دانید که در خیابان همه شما را می شناسند.

the street all the time I don't think I'd like that and then people following

زمانی که فکر نمی کنم این را دوست داشته باشم و سپس افرادی

you and taking photographs of you I think that would that think that would

که شما را دنبال می کنند و از شما عکس می گیرند، فکر می کنم این فکر می کند که

make your life very difficult that happened to me that happened to me in

زندگی شما را بسیار سخت می کند اتفاقی که برای من افتاد که در چین برای من اتفاق افتاد.

China I became a a minor celebrity in China and that did actually happen so I

من در چین یک سلبریتی کوچک شدم و در واقع این اتفاق افتاد، بنابراین

had a taste of being famous whilst living in China you did and I I must

من طعم معروف بودن را در زمانی که شما در چین زندگی می کردم، داشتم و باید

admit I I didn't really like it all that much I found it a little annoying have

اعتراف کنم که این کار را انجام دادم. من واقعاً این همه را دوست ندارم، به نظر من کمی آزاردهنده است،

we got anybody famous watching us now is there anybody watching us now who is in

آیا ما یک نفر مشهور را داریم که اکنون ما را تماشا می کند، آیا کسی وجود دارد که اکنون ما را تماشا می کند که در

fact a celebrity really famous on the terrible you'd what you don't know could

واقع یک سلبریتی است که واقعاً مشهور است در مورد وحشتناکی که شما نمی دانید ممکن

have people watching us who are famous there was somebody watching earlier who

است مردم داشته باشند. با تماشای ما که مشهور هستیم ، قبلاً شخصی بود که

was a professional musician in fact there were two people so they could be

موسیقی‌دان حرفه‌ای را تماشا می‌کرد، در واقع دو نفر بودند تا بتوانند مشهور باشند.

famous I'm just see that's the sort of thing

I'd like to be very good at something but not necessarily notice I'm just

wondering I'm just wondering how many people we've made deaf so let's have a

من فقط تعجب می کنم که چند نفر را ناشنوا کرده ایم، پس بیایید

look at the live chat so let's go back slightly oh yes so one pound equals

نگاهی به چت زنده بیندازیم، پس بیایید کمی به عقب برگردیم، بله، بنابراین یک پوند برابر با

point forty five kilogram that's about right

چهل و پنج کیلوگرم است که تقریباً

okay then I still don't know what that is yeah because a an old 2 pound bag of

درست است، پس من هنوز هم نمی دانم نمی دونم چیه آره چون یک کیسه شکر قدیمی 2 پوندی

sugar that we used to when you buy a bag of sugar in the UK used to be 2 pounds

که وقتی شما یک کیسه شکر را در انگلستان می خریدیم استفاده می کردیم، قبلا 2 پوند بود،

still is just no it's a kilogram now oh is it so that is that is just under it's

هنوز هم نه، یک کیلوگرم است، آه، پس این دقیقاً زیر آن

very come to 2 pounds very very confusing yeah that's right so a stone

است که به 2 رسیده است. پوند بسیار بسیار گیج کننده بله درست است پس یک سنگ

is six point three five kilograms says belarus belarus here who only six yeah

است شش نقطه سه پنج کیلوگرم می گوید بلاروس بلاروس اینجا که فقط شش

that's all right well 55 stones is six point three five kilograms is that right

بله درست است خوب 55 سنگ است شش امتیاز سه پنج کیلوگرم درست است

Oh 80 kilograms apparently I weigh I weigh 80 kilograms

اوه 80 کیلوگرم ظاهرا من وزنم 80 کیلوگرم است

that doesn't sound right to me seventy nine point sixty nine kilograms

که به نظر من درست نیست هفتاد و نه نقطه شصت و نه کیلوگرم

gret so Gretel was guessing that that's how a heavy I ha ha

گریت، بنابراین گرتل حدس می زد که این چقدر سنگین است،

I am twelve and a half stone so there it is mr. steve is furious yes he was I

من دوازده و نیم سنگ هستم، پس آقای. استیو خشمگین است بله او بود

hope it didn't hurt your ears - Thank You Albert

امیدوارم گوش های شما درد نکند - متشکرم آلبرت

Oh Thank You Albert yes Albert has guessed all of the word now I didn't use

اوه متشکرم آلبرت بله آلبرت همه کلمه را حدس زده است حالا من از

the last word mr. day are you sure I am sure okay that only is the first one

آخرین کلمه آقا استفاده نکردم. آیا مطمئن هستید که مطمئنم خوب است که ظاهراً اولین موردی است

apparently we we've we've damaged Albert's ears Albert says his ears have

که ظاهراً ما به گوش های آلبرت آسیب رسانده ایم آلبرت می گوید گوش

been damaged already hey serves you right for having headphones Chris says I

هایش آسیب دیده اند در حال حاضر سلام برای داشتن هدفون به شما خدمت می

meet local movies oh I met so the past tense of meat is met I met a local movie

کنم. زمان گذشته گوشت با یک ستاره سینمای محلی

star from my country and here's my best friend and he knows me Oh Chris so Chris

از کشورم آشنا شدم و اینجا بهترین دوست من است و او مرا می شناسد اوه کریس پس

has a famous celebrity friend well ah are you invited to all the celebrity

کریس یک دوست مشهور مشهور دارد خوب آه آیا شما به همه

parties well do you get invited to to all the events that your local movie

مهمانی های مشهور دعوت شده اید خوب به دعوت می شوید به همه رویدادهایی که ستاره فیلم محلی شما

star goes to and what is what is his name so now we need to learn a we need

به آن می رود و نام او چیست، بنابراین اکنون باید

to get to know Chris very well so maybe he can he can find a way in to show

یاد بگیریم که کریس را خیلی خوب بشناسیم تا شاید بتواند راهی برای نمایش

business for us yes yeah so who is it Chris who do you

تجارت برای ما پیدا کند بله آره پس کریس کیه که

know this famous this is our big film star this is our big chance

میدونی این معروفه این ستاره بزرگ فیلم ماست این شانس بزرگ ماست

Martha asks how tall are you mr. Duncan I am just over 183 centimeters 183 so

مارتا بپرسه قدت چنده آقای. دانکن من کمی بیش از 183 سانتی‌متر و 183 هستم، بنابراین

just over six feet in height so Mars is running quite tall that's why I look

کمی بیش از شش فوت قد دارم، بنابراین مریخ کاملاً بلند است، به همین دلیل من

taller than mr. Steve you see I can get right up on my toes mr. Duncan yes so

بلندتر از آقای به نظر می‌رسم. استیو می بینی که من می توانم درست روی انگشتانم بلند شوم آقای. دانکن بله پس

this is this is what I look like this is this is what you look like to me mr.

این همان چیزی است که من به نظر می رسم.

Steve don't exaggerate don't exaggerate hello I'm mr. Steve I'm

استیو اغراق نکن اغراق نکن سلام من آقای هستم. استیو من

very short Jack so many Polish people yes there were there were some those

خیلی قد کوتاه هستم جک خیلی از مردم لهستان بله،

people on the motorway the other night that went into the back of me yes I am

شب گذشته در بزرگراه چند نفر بودند که به پشت سرم رفتند بله من

very tall happy lion I am glad you're fine

خیلی قد بلند هستم شیر خوشحال خوشحالم که حالت خوب است

and it wasn't anything serious no it wasn't too serious fortunately but it

و اینطور نبود. هیچ چیز جدی نه خوشبختانه خیلی جدی نبود،

was a bit shocking night I was rather shaken and when we when we arrived in

اما شب کمی تکان دهنده بود، من تا حدودی تکان خوردم و وقتی به شهر رسیدیم،

town can you believe it later on we witnessed a fight in the street so there

باورتان می شود بعدا شاهد دعوا در خیابان بودیم، بنابراین

this group of people there's a group of men all having this fist fight in the

این گروه از مردم آنجا هستند. گروهی از مردان که همگی این مشت در خیابان با هم دعوا می‌کنند،

street so it was a very dramatic night wasn't it yeah so we had real drama on

پس شب بسیار دراماتیکی بود، بله، پس ما درام واقعی را در جاده‌ها داشتیم،

the roads yes fake drama in in in the when we went to watch this musical on

بله، درام جعلی در همان زمانی که برای تماشای این موزیکال روی صحنه رفتیم.

the stage and then more drama real drama came it was just a very dramatic night

سپس درام واقعی درام بیشتری آمد، فقط یک دعوای شبانه بسیار دراماتیک

fight between about 6 people someone was hitting someone's head onto a car bonnet

بین حدود 6 نفر بود که یک نفر سر کسی را به کاپوت ماشین می زد،

yes people were beating each other up in the street yes so here's a warning if

بله، مردم در خیابان یکدیگر را کتک می زدند بله، اگر می خواهید به بریتانیا بیایید این یک هشدار است.

you want to come to the UK to live or to study don't go to Wolverhampton well

برای زندگی یا تحصیل به ولورهمپتون نرو خوب

it's not I don't think it's any worse than any other town centre are you sure

من نیستم فکر نمی کنم بدتر از هر مرکز شهر دیگری باشد، آیا مطمئن هستید

positive it was voted last year the worst place to live in the UK was it

که سال گذشته به عنوان بدترین مکان برای زندگی در بریتانیا انتخاب شد،

yeah ok I'm sorry the statistics have spoken mm-hmm well I never thought it

بله خوب بود، متاسفم که آمارها به خوبی صحبت کرده اند ، من هرگز فکر نمی کردم اینطور باشد

was that when it used to be crying now that's that's why we moved away so you

وقتی قبلاً الان گریه می کرد، به همین دلیل است که ما از آنجا دور شدیم، بنابراین می

know that's probably does show how bad it's become anyway in a few moments I'm

دانید که احتمالاً نشان می دهد که به هر حال در چند لحظه چقدر بد شده است.

very embarrassingly oh my parents came to see me once it was trying to just

trying to move the show on I would live well lived in Wolverhampton a long time

من به خوبی زندگی خواهم کرد که مدت زیادی در ولورهمپتون زندگی

and I'd thought war my parents are coming over I'll take them to a nice

می کردم و فکر می کردم جنگ والدینم در راه است، آنها را به یک رستوران خوب می برم،

restaurant there was a lovely restaurant in Wolverhampton but from the car I

یک رستوران دوست داشتنی در ولورهمپتون وجود داشت، اما از ماشین

thought our parking the car park very close to the to the restaurant so that

فکر کردم پارکینگ ما پارکینگ است. خیلی نزدیک به رستوران که

we won't have to see any incidents on the streets

مجبور نباشیم هیچ اتفاقی در خیابان ها ببینیم،

so probably the car park was 50 yards from the restaurant and in that short

پس احتمالاً پارکینگ ماشین ها 50 متری رستوران بوده و در همین مدت کوتاه

space of time we saw two people arguing and fighting the street so which I

دو نفر را دیدیم که در خیابان دعوا و دعوا می کنند.

didn't impress my parents very much not at all and your parents your parents you

من پدر و مادرم را خیلی تحت تاثیر قرار ندادم و پدر و مادرت والدینت که

know expect high quality from everything well well I know your father isn't

می‌دانی از همه چیز با کیفیت بالا انتظار دارند، خوب می‌دانم که پدرت

around anymore but yes very high-class so probably going to Wolverhampton and

دیگر آنجا نیست، اما بله، خیلی باکلاس است، بنابراین احتمالاً رفتن به ولورهمپتون و

wasn't a good idea apparently Jack used to live in Wolverhampton in a place

ایده خوبی نبود، ظاهراً جک قبلاً در ولورهمپتون زندگی می‌کرد. جایی

called Penn I used to live in Penn I used to live in Penn Jack whereabouts

به نام پن من قبلاً در پن زندگی می کردم قبلاً در پن جک زندگی می کردم

there's nothing to be proud of I was on Mount Road where were you Jack and where

جایی که هیچ چیز برای افتخار کردن وجود ندارد من در جاده کوهستان بودم که تو جک کجا بودی و اکنون کجایی.

are you now you just go to share what's that phrase that people say you know

what when you when you meet people you know this it's a small world it is a

وقتی با مردم ملاقات می کنید می دانید که این یک دنیای کوچک است، یک

small world that's getting smaller but a big world but it's a small world because

دنیای کوچک است که کوچکتر می شود اما یک دنیای بزرگ اما یک دنیای کوچک است

there's somebody from that used to live in Wolverhampton in Penn yes you know

زیرا کسی از آن سابق در ولورهمپتون در پن زندگی می کرد بله می دانید

that only means like Penn you know that only means something to you and Jack it

که فقط به این معنی است که پن، می‌دانی که این فقط برای تو معنی دارد و جک

does yes Jack's got some cool sunglasses on brother look at it very very cool

، بله، جک عینک آفتابی جالبی دارد برادر، به آن نگاه کن،

Ilana you're a bike rider I like your sunglasses

ایلانا، تو دوچرخه‌سوار

tell us where you lived in Wolverhampton in pen I was on Mount Road well I don't

هستی. کوه راه خوب است،

think it does it matter no yes I want to know it's just taken over now it's me

فکر نمی‌کنم مهم باشد، نه بله، می‌خواهم بدانم که الان این

and Jack I mean it's about I mean you're not there anymore we're going to be

من هستم و جک.

sentimentalizing about about Wolverhampton

sentimentalizing they get made up a word there I don't I don't think anybody

آنها یک کلمه درست می کنند. من فکر نمی کنم کسی که

listening by the way sentimentalizing isn't a real word hi bank could be we

گوش می دهد، احساساتی کردن یک کلمه واقعی نیست سلام بانک می تواند ما

arms out we are going to get sentimental in a few moments but we are also talking

سلاح ها را از بین ببریم، ما تا چند لحظه دیگر احساساتی می شویم، اما ما همچنین صحبت می کنیم

about fainted a so what I want to do now is to show you an excerpt from one of my

در مورد fainted a بنابراین کاری که من می‌خواهم انجام دهم این است که گزیده‌ای از یکی از درس‌های انگلیسی خود را به شما نشان دهم

English lessons and this is where we talk all about being famous all I have

و اینجا جایی است که ما درباره مشهور بودن صحبت می‌کنیم تنها

to do now is find it so would you like to be famous what are the words

کاری که اکنون باید انجام دهم این است که آن را پیدا کنم، پس آیا دوست دارید معروف شوید کلمات

connected with fame you can find the full video underneath this livestream so

مرتبط با شهرت را می توانید ویدیوی کامل را در زیر این پخش زنده بیابید، بنابراین

let's take a look at an excerpt from my fame lesson

بیایید به گزیده ای از درس شهرت من نگاهی بیندازیم

hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today are you ok I

سلام به همه این آقای است. دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب هستی امیدوارم

hope so are you happy I hope so

خوشحال باشی امیدوارم

in today's lesson we are going to take a look at something that seems to take up

در درس امروز به چیزی نگاه کنیم که

so much of our attention these days in this lesson we are going to take a look

این روزها توجه ما را به خود جلب کرده است. نگاهی

at Fame and being a celebrity

به شهرت و

the word famous is an adjective that means publicly known easily recognizable

سلبریتی بودن کلمه معروف صفتی است که به معنای عمومی شناخته شده است و به راحتی قابل تشخیص است.

prominent well-known celebrated eminent in the public eye we use the word fame

to state that a thing is famous so fame is a noun and famous is an

یک

adjective we can also describe a person who is famous as a star the word is

صفت است که ما همچنین می توانیم فردی را که به عنوان یک ستاره مشهور است توصیف کنیم. این کلمه

often prefixed with the thing they are famous for doing or the field that they

اغلب با کاری که برای انجام آن مشهور هستند یا رشته ای

are in music star football star TV star movie star pop star a famous person can

که در موسیقی هستند پیشوند می شود ستاره فوتبال ستاره تلویزیون ستاره فیلم ستاره ستاره پاپ یک شخص مشهور می

be described as a star personality or as a celebrity more often than not the word

تواند باشد. توصیف شده به عنوان یک شخصیت ستاره یا یک سلبریتی اغلب از کلمه

celebrity is used especially when describing an event where famous people

سلبریتی استفاده می‌شود، به‌ویژه هنگام توصیف رویدادی که در

will be seen a celebrity dinner or a celebrity gala the word glitzy can also

آن افراد مشهور یک شام افراد مشهور یا جشن‌های جشن افراد مشهور دیده می‌شوند، کلمه Glitzy نیز

be used which describes an event where many famous people will be

می‌تواند استفاده شود که رویدادی را توصیف می‌کند. بسیاری از افراد

it is possible to be famous for anything fame is often achieved for doing

مشهور ممکن است برای هر چیزی مشهور شوند شهرت اغلب برای انجام یک کار مثبت به دست می آید،

something positive normally a famous person will have some

معمولاً یک فرد مشهور دارای

sort of outstanding talent or ability of course it is also possible to be famous

نوعی استعداد یا توانایی برجسته است، البته ممکن است به

for a negative reason being well-known for doing something bad is a kind of

دلایل منفی نیز معروف باشد. - معروف به انجام کار بد نوعی

fame but in this case we will often described them as infamous someone who

شهرت است، اما در این مورد ما اغلب آنها را به عنوان افرادی بدنام توصیف می کنیم

has gone down in history for doing something despicable and barbaric will

که به دلیل انجام کارهای نفرت انگیز و وحشیانه در تاریخ ثبت

more often than not be described as being infamous

شده است، اغلب به عنوان بدنام توصیف می شود

it's a Sunday afternoon and everything is okay in the studio outside it's wet

، بعد از ظهر یکشنبه است و همه چیز در استودیو خوب است بیرون خیس

and miserable but here in the studio it's ever so nice because we've got

و بدبخت است اما اینجا در استودیو خیلی خوب است چون

Steve and me mr. Duncan live on YouTube we are the only people now that do live

من و استیو آقا را داریم. دانکن به صورت زنده در یوتیوب ما اکنون تنها افرادی هستیم که پخش زنده

English streams on YouTube everyone else has finished of quit I can't stand the

انگلیسی را در یوتیوب انجام می‌دهیم. همه دیگر کار را ترک

pressure tell all your friends get them all to watch us yes it's only mr. Duncan

کرده‌اند. دانکن

and mr. Steve now live every Sunday on YouTube let's put the details up on the

و آقای استیو اکنون هر یکشنبه در یوتیوب به صورت زنده پخش می شود، اجازه دهید جزئیات را

screen for those who are interested so every Sunday this is the only live

برای علاقه مندان به نمایش بگذاریم، بنابراین هر یکشنبه این تنها پخش

English stream that is on every week everyone else is quit they've stopped

زنده انگلیسی است که هر هفته پخش

they can't do it it's too much presh loses it's too much pressure what a

می شود. خیلی زود باخت فشار خیلی زیادی است چه

bunch of losers losers losers no we're only joking I want to see if jack has

تعدادی از بازنده ها بازنده بازنده نه ما فقط شوخی می کنیم می خواهم ببینم آیا جک

answered oh okay my query about where he lived in pen do you know jack I don't

پاسخ داده است اوه بسیار خوب سؤال من در مورد محل زندگی او در قلم آیا می دانید جک من او را نمی

know him no you don't know jack let's see if Jack's back oh he's not going to

شناسم نه شما جک را نمی شناسید، بیایید ببینیم که آیا جک برگشته است، اوه او به ما نمی گوید که می خواهد پشت جک را دور بزند.

tell us he's getting to shunt Jack's back let's have a look shall we

so there is the live chat but the big question is I don't think Jack's going

to tell you it's a secret bless you Steve just in this studio mr. doose is

شما این یک راز است به شما استیو فقط در این استودیو آقای. دوز

going well Jack I lived him oh no that's it I think I don't think Jack wants to

داره خوب پیش میره جک من باهاش ​​زندگی کردم اوه نه همین بود فکر نمی کنم جک بخواد

tell you I think it must be a secret are you too shy Jack come on tell us where

بهت بگه فکر کنم این باید یک راز باشه آیا تو خیلی خجالتی هستی جک بیا به ما بگو

you lived I think he's probably embarrassed he's

کجا زندگی می کردی من فکر می کنم او احتمالاً خجالت می کشد که

probably embarrassed to tell people that he lived in Wolverhampton he has told

احتمالاً از اینکه به مردم بگوید در ولورهمپتون زندگی می‌کرده خجالت می‌کشید به مردم گفته بود

people yes but I think he's you know it's probably it's probably it's

بله، اما فکر می‌کنم او است که می‌دانید ، احتمالاً احتمالاً در

probably burning his computer right now and getting changing his name Tedrow

حال سوختن رایانه‌اش در حال حاضر است و تغییر نامش تدرو

says that he's lost three kilograms oh okay that's six pounds so that's quite

می‌گوید که سه کیلوگرم وزن کم کرده است، اوه خوب این شش پوند است، پس این خیلی

well done that's good well done Pedro it isn't easy losing weight you need you

خوب است، خوب است پدرو ، کاهش وزن آسان نیست، شما نیاز دارید که

need a lot of such as willpower and motivation and you

به مقدار زیادی اراده و انگیزه

really need to to believe that you can do it you need to tell yourself that yes

نیاز دارید و واقعا باید باور داشته باشید که می توانید این کار را انجام دهید، باید به خود بگویید که بله،

I can do this by the end of the year I want to lose some weight and I think I'm

من می توانم این کار را انجام دهم. تا پایان سال می‌خواهم وزن کم کنم و فکر می‌کنم این

going to do it I'm determined to lose at least one stone but but you know we'll

کار را انجام می‌دهم، مصمم هستم حداقل یک سنگ از دست بدهم، اما می‌دانی که به

see what happens anyway the only problem is Steve I will probably put all the

هر حال خواهیم دید که چه اتفاقی می‌افتد، تنها مشکل این است که استیو خواهم کرد. احتمالاً تمام

weight back on over Christmas hmm because that's what

وزن را بر سر مسیح برگردانید چون این چیزی است

happens when you when Christmas time comes you always eat too much food so

که وقتی زمان کریسمس فرا می رسد، شما همیشه غذای زیادی می خورید، بنابراین

there is a good chance that I put a couple of pounds back on so I might I

احتمال زیادی وجود دارد که من چند پوند دوباره اضافه کنم تا

might actually put more weight back on Pedro's going Pedro has got a better

شاید در رفتن پدرو وزن بیشتری به دست بیاورم. بهتر

thing that he needs to do yes so well nice to see you Pedro I wonder what

است که او باید انجام دهد بله خیلی خوب است که شما را می بینم پدرو من تعجب می کنم که

Pedro gets up to now yes he keeps believing early where you going what are

پدرو در حال حاضر به چه چیزی رسیده است بله او همیشه باور می کند به کجا می روید چه کاری

you up to yes who are you going to see hmm is it somebody new in your life so

انجام می دهید بله چه کسی را خواهید دید هوم آیا این کسی جدید در شماست؟ زندگی پس

that's more important than us I can't believe is it I can't believe that that

از ما مهمتر است، نمی توانم باور کنم آیا نمی توانم باور کنم که

Pedro is dumping us for someone else it is for somebody else I can sense it I

پدرو ما را به خاطر دیگری می اندازد، برای دیگری است، من می توانم آن را حس کنم،

know I can feel it as well friend maybe somebody new I'm am i my spider senses

می دانم که می توانم آن را به خوبی احساس کنم دوست شاید یک نفر جدید من من هستم حواس عنکبوت من

are tingling yes they really are talking of spiders

در حال گزگز کردن هستند بله آنها واقعاً از عنکبوت ها صحبت می کنند

we have to live spider cam today would you like to see the spider there

ما باید امروز با دوربین عنکبوتی زندگی کنیم آیا دوست دارید عنکبوت را آنجا ببینید

it is now every time I turn the camera away from the spider it starts moving

اکنون هر بار که دوربین را از عنکبوت دور می کنم شروع به حرکت می

around and as soon as I put the camera on it stops moving it's rather annoying

کند و به عنوان به محض اینکه دوربین را روی آن می گذارم، حرکت آن متوقف می شود، آزاردهنده است

actually so there it is the spider cam if you are afraid of spiders I'm ever so

پس اگر از عنکبوت می ترسی، دوربین عنکبوتی است، من همیشه

sorry and now we're back something even more scary we are talking about

متاسفم و اکنون ما به چیزی ترسناک تر بازگشته ایم که امروز در مورد احساسات صحبت می کنیم،

sentimentality today are you a sentimental person now I think Steve you

آیا شما یک فرد احساساتی هستید اکنون من فکر می کنم

are probably more sentimental than I am I think sometimes I'm a bit of a hard

استیو احتمالاً احساساتی تر هستید از من فکر می کنم گاهی اوقات من آدم سخت

nosed person if you are hard nosed it means you you tend to be a bit more a

بینی هستم اگر شما سخت دماغ باشید به این معنی است که شما تمایل دارید

bit less sensitive although years ago I was a very sensitive

کمی حساس تر باشید، اگرچه سال ها پیش من در کودکی لور بسیار حساسی

Laur as a child but as I've gotten older as I've got older as I've become a man I

بودم اما همانطور که من پیرتر شدم وقتی مرد شدم،

suppose I've been I don't know I've become a little bit more cynical and not

فکر می‌کنم شده‌ام، نمی‌دانم کمی بدبین‌تر شده‌ام و

so sentiment in achill but I think you are sensitive so are you a sentimental

آنقدر احساساتی نشده‌ام، اما فکر می‌کنم شما حساس هستید بنابراین آیا شما یک فرد احساساتی هستید

person now mr. Steve has some words to show that word yes that's great I didn't

آقای استیو کلماتی برای نشان دادن آن کلمه دارد بله عالی است من نمی

know you were going to do that as well mr. Duncan well we keep looking have one

دانستم که شما هم قرار است این کار را انجام دهید. دانکن خوب ما به دنبال این هستیم که

each yours is bigger than mine nothing new sentimental what does it mean mr.

هر کدام مال شما بزرگتر از مال من باشد چیز جدیدی احساسی به چه معناست آقای.

gay means you're sort of indulging your emotions doesn't it yes you're sort of

همجنس گرا به این معنی است که شما به نوعی احساسات خود را تسخیر می کنید ، نه بله، شما به نوعی به

thinking about past events often happy events from your childhood or happy

رویدادهای گذشته فکر می کنید که اغلب به رویدادهای شاد دوران کودکی یا

relationships a sentimental person will hold on to the past they will hold on to

روابط شادتان می پردازند که یک فرد احساساتی به گذشته ای نگاه می کند و

things that means something to them they will always look back with fondness they

چیزهایی را حفظ می کند. چیزی برای آنها همیشه با علاقه به گذشته نگاه می کنند

will try to hold on hold on to things like your your childhood yes or things

آنها سعی می کنند چیزهایی مانند دوران کودکی شما بله یا چیزهایی

that happened in your past then it made you happy and you don't want to let them

که در گذشته شما اتفاق افتاده است و سپس شما را خوشحال کرده است و شما نمی خواهید آنها را رها کنید

go and as this time of the year approaches autumn moving into winter

و زمانی از سال نزدیک به پاییز است که به سمت زمستان می رود

because we have very distinct seasons hmm here in in Europe

زیرا ما در اینجا در اروپا فصول بسیار متمایز داریم

well in many parts of the world do but some parts of the world don't have

و در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد، اما برخی از نقاط جهان

distinct seasons so when we're moving into autumn and then through to winter

فصول مشخصی ندارند، بنابراین وقتی به پاییز می رویم و سپس از طریق

it's a sort of it's sort of you start to become a bit more sentimental I think

زمستان یک جورهایی است که شما شروع به احساساتی‌تر شدن می‌کنید، فکر می‌کنم

because suddenly you're you're plunged into winter which is often you're

به این دلیل که ناگهان در زمستان غوطه‌ور می‌شوید که اغلب باعث می‌شود

getting member thought of things dying off cold winters approaching death and

اعضا به فکر چیزهایی باشند که زمستان‌های سرد به مرگ نزدیک می‌شوند و

so it tends to make you more reflective you tend to think more about the past

بنابراین تمایل دارد شما را متفکرتر می کند، تمایل دارید بیشتر در مورد

you've probably got more time on your hands yes inside because it's with the

گذشته فکر کنید، احتمالاً زمان بیشتری در اختیار دارید، بله در داخل، زیرا با

weather's bad outside and you may become more sentimental he may be thinking of

هوای بد در بیرون است و ممکن است احساساتی تر شوید او ممکن است

fond memories from the past and being sentimental it's it's not

به خاطرات خوش گذشته فکر کند و احساساتی باشد. اینطور نیست که

if it goes too far you can become quite ill through it currently you can become

اگر خیلی جلو برود شما می توانید از طریق آن کاملاً بیمار شوید در حال حاضر می توانید

quite negative and and emotional and depressed you become too sentimental

کاملاً منفی و احساساتی و

yeah living in the past well I think living in the past is something you tend

to do as you get older anyway I think if you ever talk to someone who is elderly

افسرده شوید. به هر حال بزرگتر شو فکر می کنم اگر با فردی مسن صحبت کنی

quite often they will talk about the past and some some times certainly

اغلب در مورد گذشته صحبت می کند و برخی اوقات قطعاً

through certain illnesses such as dementia and Alzheimer's that they might

از طریق بیماری های خاصی مانند زوال عقل و آلزایمر ممکن

actually end up living in the past as if they are actually at that point in time

است در نهایت در گذشته زندگی کند به گونه ای که گویی واقعاً زندگی می کند. در آن مقطع

so these are the fond memories that they are literally literally reliving because

زمانی، اینها خاطرات خوشایندی هستند که آنها به معنای واقعی کلمه دارند دوباره زنده می شوند، زیرا

their mind is slowly going and fading so the only things they have the only

ذهن آنها به آرامی می رود و محو می شود، بنابراین تنها چیزهایی که دارند تنها

memories they have left are the ones from many many years ago so I think

خاطراتی هستند که دارند. چپ‌ها آنهایی هستند که از خیلی سال‌ها پیش می‌آیند، بنابراین فکر می‌کنم

sentimentality is something we all get but but you you were feeling a little

احساسات‌گرایی چیزی است که همه ما به آن دچار می‌شویم ، اما شما

down last week a little unhappy because you had to say goodbye to your to your

هفته گذشته کمی احساس ناراحتی می‌کردید، زیرا مجبور بودید با

lovely car I did yes mr. Steve had to say goodbye to his car I know my eight

ماشین دوست‌داشتنی خود خداحافظی کنید، بله آقای. استیو مجبور شد با ماشینش خداحافظی کند من می دانم ماشین هشت

year old car that's done high mileage and sadly I had to sell it last week

ساله ام که مسافت پیموده شده زیادی را پشت سر گذاشته است و متأسفانه مجبور شدم آن را هفته گذشته بفروشم

because I've got a new car which work has given me to you yes because they

زیرا یک ماشین جدید دارم که کار به من داده است بله زیرا آنها

won't let me use my car my old car work anymore I used it for many years for

اجازه نمی دهند من از ماشینم استفاده می کنم کار ماشین قدیمی ام دیگر سال ها از آن برای کار استفاده می کردم

work so now Steve has a company car and because of that he had to get because we

بنابراین اکنون استیو یک ماشین شرکتی دارد و به همین دلیل مجبور شد آن را تهیه کند

haven't got space to keep two cars yes and also the other thing is that the

زیرا ما فضایی برای نگهداری دو ماشین نداریم بله و همچنین چیز دیگر این است که

Mercedes that you you've just got ridden of you've just got you've just sold had

مرسدس بنز که شما به تازگی از آن سوار شده اید، به تازگی آن را دریافت کرده اید و به تازگی فروخته اید،

lots of problems with it just starting yes hi eight miles I've done a hundred

با آن مشکلات زیادی داشته است، بله سلام هشت مایل

and seventy-five thousand miles in it anybody who drives you get attached to

درایوهایی که به ماشینت وصل میشی

your car I was very attached to that car and I didn't realize how much I was

من خیلی به اون ماشین وابسته بودم و نفهمیدم چقدر بهش

attached to it until I solved it and I was very very upset yes but you said I

چسبیده بودم تا اینکه حلش کردم و خیلی خیلی ناراحت شدم بله اما تو گفتی

was more upset over that car then I was over my father's death

که بیشتر از اون ماشین ناراحت شدم مرگ پدرم تمام شده بود

yes it is incredible so I don't think I've ever seen you so I was beside

بله باورنکردنی است پس فکر نمی کنم تا به حال تو را ندیده باشم پس من در کنار

myself you were beside yourself he was so district' you at literally distressed

خودم بودم تو کنار خودت بودی او اینقدر منطقه شما در

boys I was it's taking me well I would say over a week to get over it so it was

پسران واقعا مضطرب من داشتم حالم را خوب می‌کنم، می‌گویم بیش از یک هفته باید بر آن غلبه کنم، بنابراین

just stupid really you sold the car a few days ago and since then you you you

احمقانه بود واقعاً چند روز پیش ماشین را فروختی و از آن به بعد

haven't really been able to a week ago over a week to Tom over it now yes

واقعاً نبودی می‌توانم یک هفته پیش، بیش از یک هفته، به تام بگویم حالا بله،

you're over it now but it does take time it does take time but but I think yes if

شما در حال حاضر آن را تمام کرده‌اید، اما زمان می‌برد، زمان می‌برد، اما من فکر می‌کنم بله،

ever if ever there was a sign that mr. Steve is sentimental that has to be here

اگر هرگز نشانه‌ای وجود داشته باشد که آقای. استیو احساساتی است و باید اینجا باشد

because I'd like to hold on to things from the past I hate getting

زیرا من دوست دارم چیزهای گذشته را نگه دارم، به

particularly I don't like buying new things if the thing I've already got is

خصوص از خریدن چیزهای جدید خوشم نمی آید، اگر چیزی

still working if that really I don't like throwing out things if they're

که قبلاً دارم هنوز کار می کند. دوست ندارم چیزهایی را بیرون بیاندازم، اگر

still workable they're still serviceable I like to have something and use it till

هنوز قابل اجرا هستند، هنوز قابل استفاده هستند، من دوست دارم چیزی داشته باشم و از آن استفاده کنم تا زمانی

it falls apart it's the same with clothes shoes anything I don't just buy

که از بین برود.

something new so part of it is that enjoyment of having something and and

داشتن چیزی و

using it throughout its entire life and I thought ooh this car would have

استفاده از آن در تمام طول عمرش، و من فکر می‌کردم اوه، این ماشین

probably lasted at least 20 years so I wanted to sort of hang onto this car not

احتمالا حداقل 20 سال دوام می‌آورد، بنابراین می‌خواستم نه

for eight years but for 20 years and but it would have I logically I made it I

برای هشت سال بلکه برای 20 سال روی این ماشین آویزان کنم، اما منطقا این کار را می‌کردم. من

made a decision I made a made a head over heart decision so I used logical

تصمیم گرفتم تصمیم گرفتم یک تصمیم جدی گرفتم بنابراین از تفکر منطقی استفاده

thinking to say well it's no point in keeping all to this car I'm not going to

کردم تا بگویم خوب نگه داشتن همه چیز در این ماشین فایده ای ندارد من

be using it it's just going to deteriorate but I just wanted it they're

از آن استفاده نمی کنم فقط خراب می شود اما من فقط می خواستند آنها

still there gave me comfort anyway it's gone it's gone the car is no

هنوز آنجا هستند به من آرامش دادند به هر حال تمام شد ماشین دیگر

more please don't cry again are you really getting upset there we must get

نیست لطفا دوباره گریه نکن آیا واقعاً ناراحت می شوی باید از آنجا

through can we get Bruce Willis back ok what can we have no I got Bruce Willis

عبور کنیم می توانیم بروس ویلیس را برگردانیم خوب چه می توانیم نداشته باشیم بروس ویلیس

never cries no you never you never see Brut there we go that's it you can wear

هرگز گریه نمی کند نه شما هرگز بروت را نمی بینید ما می رویم این است که شما می توانید

the mask the mask of Bruce Willis I think you're a really good acting

ماسک ماسک بروس ویلیس را بپوشید، من فکر می کنم شما واقعاً بازیگر خوبی هستید

Oh mr. Denker but I was fight to getting slightly excited I'm not sure if that's

اوه آقای. دنکر اما من می‌جنگیدم کمی هیجان‌زده شوم، مطمئن نیستم که این

an option all right okay just just just take it to beautiful take

یک گزینه است، خیلی خوب ، فقط کافیست آن را به سمت زیبایی ببرید

a deep breath put put put yeah your head space on or whatever it is 3 s I started

، نفس عمیقی بکشید، فضای سر خود را بگذارید یا هر چیزی که باشد 3 ثانیه شروع کردم به

doing that but your meditation you're meddling waiter mr. Steve is is doing

انجام آن اما مدیتیشن شما در حال مداخله گارسون آقای. استیو دارد

his meditation so do you have an example of something that you've kept for many

مدیتیشن خود را انجام می‌دهد، پس آیا شما نمونه‌ای از چیزی دارید که سال‌ها آن را نگه

years strangely enough I've got lots of plates I think you've got one in your

داشته‌اید، به‌طور عجیبی، من

head here's one see this plate here it's

smoked it's toughened glass but it's smoked okay which you can't find anymore

بشقاب‌های زیادی دارم. شیشه سفت شده اما دودی خوب است که دیگر نمی توانید آن را پیدا کنید

and I've had this but I bought this plate when I was a student back in 1980

و من این را داشتم اما من این بشقاب را زمانی که دانشجو بودم در سال های 1980

to 1981 and I've still got it to this day and I still use it most days and it

تا 1981 خریدم و هنوز هم آن را دارم و هنوز هم بیشتر از آن استفاده می کنم. روزها و

I don't know why I just like this plate it's tough it's I don't know I just like

من نمی دانم چرا من فقط این بشقاب را دوست دارم، سخت است، نمی دانم من فقط

this plate so I I keep using this plate and look at these look at these lovely

این بشقاب را دوست دارم، بنابراین من به استفاده از این بشقاب ادامه می دهم و به این بشقاب نگاه می کنم به این

Tate's here mr. Duncan now they look very old these are my holding these

تیت های دوست داشتنی که اینجا هستند آقای. دانکن حالا خیلی قدیمی به نظر می رسند این ها در دست من هستند این

plates were my grandparents plates so they use these every day and they've got

بشقاب ها بشقاب های پدربزرگ و مادربزرگ من بودند، بنابراین آنها هر روز از این بشقاب ها استفاده می کنند و

all sorts of different colors there's a green one there's a grey one maybe this

انواع رنگ های مختلف دارند، یکی سبز، یکی خاکستری، شاید

one is that one's yellow and pink and you don't see plates like this anymore

این یکی زرد و صورتی باشد و شما دیگر این بشقاب ها را نمی بینید

and when they died I I remember I remember these plates and I wanted them

و وقتی مردند یادم می آید این بشقاب ها را به خاطر می آورم و من آنها را می خواستم

and we still use them yes but they look they look they look like

و ما هنوز از آنها استفاده می کنیم بله اما به نظر می رسد شبیه

something that the Queen might eat her sandwich because people of that

چیزی هستند که ملکه ممکن است ساندویچ او را بخورد زیرا مردم آن

generation sort of that grew up during the war years they used to like to have

نسل به نوعی که در طول سال های جنگ بزرگ شدند، آنها دوست داشتند

expensive cutlery and expensive plates and things like that to eat off it was

کارد و چنگال گران قیمت و بشقاب های گران قیمت و چیزهایی از این قبیل برای خوردن داشته باشند،

just something that people did if you look at that plate No and bizarrely

فقط کاری بود که مردم انجام می دادند اگر به آن بشقاب نگاه کنید نه و به طرز

enough you wouldn't think that plate these plates must be

عجیبی فکر نمی کنید که بشقاب این بشقاب ها باید

nearly a hundred years old so these plates are nearly the approximate I

نزدیک به صد سال قدمت داشته باشند پس این بشقاب ها تقریباً حدوداً

would say 100 years old well probably I would say they probably

100 ساله هستند خوب احتمالاً می توانم بگویم احتمالاً

bought them after the war no so probably

آنها را بعد از جنگ خریده اند نه پس احتمالاً

let's see if they let's see how strong they are I would get mad again mr.

بیایید ببینیم آیا آنها ببینیم چگونه آنها قوی هستند من دوباره عصبانی خواهم شد.

Duncan I'm going to take these very carefully away I'm not sure have you

دانکن من اینها را با احتیاط از بین می برم، مطمئن نیستم که آیا

ever stopped being mad today I think you've been mad for the whole broad can

تا به حال امروز دست از عصبانیت برداشته ای، فکر می کنم در کل دیوانه شده ای

I think they're about 70 80 years old oh okay not a hundred okay what you see

؟ خوب آنچه می بینید

I've got my grandparents old table and chairs that's are you gonna say bodies

من میز و صندلی های قدیمی پدربزرگ و مادربزرگم را دارم که می خواهید بگویید

my old grandparents table and chairs which are which I use the table in my

میز و صندلی های پدربزرگ و مادربزرگ قدیمی من که من از میز در

office and I used a chair as well and though that's probably they probably are

دفترم استفاده می کنم و از یک صندلی نیز استفاده کردم و اگرچه احتمالاً آنها همینطور هستند.

a hundred years old I mean they're worthless it's not very good quality but

صد ساله منظورم این است که آنها بی ارزش هستند، کیفیت خیلی خوبی ندارند، اما

I like keeping hold of these things I like these links to the past we've

من دوست دارم این چیزها را حفظ

noticed or the past as you would say okay then I really did think that you

کنم.

were going to say I've got my grandparents bodies maybe you've got

می خواهم بگویم من اجساد پدربزرگ و مادربزرگم را دارم، شاید شما

them in an in a sort of big cardboard box somewhere sort of like mummified

آنها را در یک جعبه مقوایی بزرگ در جایی قرار داده باشید که شبیه به مومیایی کردن

these cups of years old yes these glasses yes these glasses aren't these

این فنجان های چند ساله هستند، بله این لیوان ها بله، این لیوان ها این لیوان ها نیستند، این

glasses are fairly new here is something that I've got and this is something that

لیوان ها اینجا نسبتاً جدید هستند. چیزی است که من دارم و این چیزی است که

I'm very sentimental about I'm sure you will recognize it Steve because it is

من بسیار احساساتی هستم من در مورد من مطمئن هستم که شما آن را می شناسید استیو زیرا

the first gift you ever gave to me nearly 30 years ago so this is the first

این اولین هدیه ای است که تقریباً 30 سال پیش به من داده اید، بنابراین این اولین

thing mr. Steve gave to me can you guess what it is

چیزی است که آقای استیو. استیو به من داد آیا می توانی حدس بزنی

it is a little cat playing with a ball so there is the first thing Steve ever

این چیست گربه کوچکی است که با توپ بازی می کند، بنابراین اولین چیزی است که استیو

gave to me a present that he gave to me in nineteen eighty nine ninety nine in

به من هدیه داد که در سال نوزده و هشتاد و نهم و نود و نه در

the nineteen eighties Steve gave this to me isn't that lovely

دهه نوزده و هشتاد استیو این را به من داد. از نظر من آنقدرها هم دوست داشتنی نیست

the irony is that I don't really like cash yes'm

، طنز این است که من واقعاً پول نقد را دوست ندارم، بله،

but I didn't know that the times I didn't know you very well so that's the

اما نمی دانستم که زمان هایی که شما را به خوبی نمی شناختم، پس

real irony is I'm not a big fan of cats I probably only known you a couple of

طنز واقعی این است که من آدم بزرگی نیستم. طرفدار گربه‌ها احتمالاً فقط چند

weeks I tell you what else is a pain well maybe you nights cats are buying

هفته است که شما را می‌شناسم، به شما می‌گویم که چه درد دیگری دارد، شاید شما شب‌ها گربه‌ها می‌خرید

that I'll tell you what else is a pain Steve barking dogs I got that blowing I

، به شما می‌گویم چه درد دیگری است استیو پارس کردن سگ‌ها من آنقدر دمیدم که

can't stand barking dogs so the head okay I don't like cats and I'm not a not

نمی‌توانم تحمل کنم پارس کردن سگ‌ها پس سر خوب است من گربه‌ها را دوست ندارم و

a big fan of dogs either especially barking dogs I got that from her from a

به‌خصوص سگ‌هایی که پارس می‌کنند این را از او

a jumble sale okay.thank they were selling off old

گرفتم،

they what happens when somebody dies they do a House Clearance and then they

خیلی خوب است. آنها یک ترخیص خانه انجام می دهند و سپس آنها

sell the stuff off to whoever wants to buy it in like a jumble sale so and so

را به هر کسی که بخواهد آن را بخرد مانند یک فروش درهم و برهم

this belonged to a dead person might drop it

می فروشند. ممکن است شخصی آن را رها کند،

so this belonged to a dead person might have done I just saw it it was all this

بنابراین این متعلق به یک مرده است که ممکن است این کار را کرده باشد، من فقط دیدم که این همه چیز بود،

it was all this sort of junk they were selling it in this in the Town Hall in

این همه آشغال بود آنها آن را در این تالار شهر می فروختند،

where I used to wear my parents used to live and I just saw that and for some

جایی که من قبلاً پدر و مادرم در آن زندگی می کردند. و من همین الان دیدم و بنا به

reason I thought maybe maybe mr. Duncan likes well I didn't call you mr. Duncan

دلایلی فکر کردم شاید آقای. دانکن خیلی دوست دارد من شما را آقای صدا نزدم. دانکن

they know you didn't call me mr. Duncan then maybe Duncan the internet wasn't

آنها می دانند که تو مرا آقا صدا نکردی. دانکن پس شاید دانکن اینترنت اختراع نشده بود

invented then 1989 likes cats in 1989 there was no YouTube but there was no

پس از آن 1989 گربه ها را لایک می کرد در 1989 یوتیوب نبود اما

internet there was no no no household computers people didn't have computers

اینترنت نبود کامپیوترهای خانگی نبود مردم

in their houses there was no YouTube there was no Facebook there was no email

در خانه هایشان کامپیوتر نداشتند یوتیوب نبود فیس بوک آنجا نبود هیچ ایمیلی وجود نداشت،

so all we had was was was things that dead people used to own and that's what

بنابراین تنها چیزی که داشتیم این بود که چیزهایی بود که افراد مرده قبلاً آنها را داشتند و این چیزی بود که

mr. Steve gave to me in 1989 this beautiful little

آقای. استیو در سال 1989 این گربه کوچک زیبا را به من

cat well I would hold it a little more carefully than you are she can become

داد من آن را کمی با احتیاط بیشتر از تو نگه می دارم. او

sentimental about memories I'm not so sentimental now I know that this came

می تواند در مورد خاطرات

from a dead person you can be sentiment the mother obviously not alive anymore

احساساتی شود. بدیهی است که دیگر زنده نیست

it can be sentimental about about past memories but you can also get

، می تواند در مورد خاطرات گذشته احساساتی باشد، اما شما همچنین می توانید از نظر

sentimentally attached to material things hmm like that so if that got

احساسی به چیزهای مادی وابسته شوید، همینطور، بنابراین اگر این موضوع

smashed up you would you'd be upset because that reminds you of a happy

شکسته شد، ناراحت خواهید شد زیرا این شما را به یاد یک رویداد خوشحال کننده

event in your past yes and I was sentimentally attached to that car but

در گذشته می اندازد. و من از نظر عاطفی به آن ماشین وابسته شده بودم، اما

it's gone I'm over it now mr. Steve's car I'll never forget it mr.

دیگر از بین رفته است . ماشین استیو من هرگز آن را فراموش نمی کنم آقای.

Steve's car is no more so sure yes Gretel I am a car lover I'm you know I

ماشین استیو دیگر مطمئن نیست بله گرتل من عاشق ماشین هستم می دانم

would like to keep every car I've ever owned

که دوست دارم هر ماشینی را که تا به حال داشته ام نگه دارم

somebody tell me recently that they knew somebody who has never got rid of any of

یکی اخیراً به من بگوید که کسی را می شناسد که هرگز از شر هیچ یک از

their old cars and I keep them all under under Polly tunnels what our big plastic

ماشین های قدیمی خود خلاص نشده است. و من همه آنها را زیر تونل های پولی نگه می دارم، همان چادرهای پلاستیکی بزرگ ما

tents that farmers used to grow crops in I used to have a friend at school called

که کشاورزان برای کاشت محصولات در آن استفاده می کردند، من در مدرسه دوستی داشتم به نام

Polly tunnel really yes lovely girl

تونل پولی واقعاً بله دختر دوست داشتنی

Jamila no I don't like cats I I hate cats in fact okay

جمیلا نه من گربه را دوست ندارم من از گربه متنفرم در واقع خوب است.

I don't even know why I bought that I hate cats because they kill birds you

من حتی نمی دانم چرا خریدم که از گربه ها متنفرم زیرا آنها پرنده ها را می کشند،

know I'm getting more and more confused of the motive by the motivation that you

می دانید که انگیزه ای که

had for buying this first of all it's it's probably been owned by dead person

شما برای خرید آن داشتید بیشتر و بیشتر گیج می شوم اول از همه این که احتمالاً متعلق به یک مرده است.

and to Steve doesn't like cats and he had no idea whether or not I like cats

و برای اینکه استیو گربه‌ها را دوست ندارد و او نمی‌دانست که من گربه‌ها را دوست دارم یا نه

so so I might actually just throw this in a dustbin

، بنابراین ممکن است

after we finished suddenly I don't feel so sentimental about this I've got some

بعد از اینکه کارمان ناگهان تمام شد، آن را در سطل زباله بیندازم، من آنقدر در مورد این موضوع احساس احساساتی نمی‌کنم.

other words that are similar in menial connected with that being sentimental

که از نظر ناچیز مشابه هستند مرتبط با آن احساسی بودن

miss I like the sound of that I like the sound of that very much okay then so

خانم من صدای o را دوست دارم اگر صدای آن را خیلی دوست دارم خوب است، پس

show us some of these words then please maudlin are maudlin maudlin

برخی از این کلمات را به ما نشان دهید، سپس لطفا maudlin are maudlin maudlin است

that means extremely sentimental or extreme sentimentality almost

که به معنای بسیار احساساتی یا احساساتی افراطی تقریبا

embarrassingly so self-pity sad well it's it's it's sentimentality that gets

شرم آور است.

a bit out of control and then goes into self-pity sadness often after somebody's

کنترل کند و سپس دچار غمگینی از خود ترحمی می‌شود، اغلب پس

had too much to drink too much alcohol they might get very maudlin and talk

از مصرف بیش از حد الکل، ممکن است به شدت در

about the past or things that went wrong things they regret doing and should have

مورد گذشته صحبت کنند یا در مورد کارهای اشتباه صحبت

done differently they just they just go on a lot and dwell on negative past

کنند. زیاد روی وقایع منفی گذشته تمرکز می

events so it's it's it's sentimentality but it's the negative side of

کنند، بنابراین این جنبه احساساتی است، اما این جنبه منفی

sentimentality they dwell so much on the past it becomes almost an obsession yes

احساسات است، آنها آنقدر در گذشته متمرکز می شوند که تقریباً به یک وسواس تبدیل می شود،

it's embarrassing they can't get out of the habit it's almost embarrassing when

بله شرم آور است آنها نمی توانند این عادت را ترک کنند، تقریباً خجالت آور است وقتی

some no I'm so sorry I oh I should never treat you that way it was all you know

برخی نه من خیلی متاسفم که اوه من هرگز نباید با شما اینطور رفتار کنم، این تنها چیزی بود که می دانید

they go on and on and on about it like that about past events and they're

آنها در مورد اتفاقات گذشته اینطور در مورد آن صحبت می کنند و

they're very self pitying really that's a maudlin so that's it you don't see

آنها به شدت به خود ترحم می کنند. کلاه یک maudlin است بنابراین شما آن کلمه را نمی بینید

that word use very very often yeah more disturbing so maudlin I think I think

استفاده خیلی خیلی زیاد بله آزاردهنده تر بنابراین maudlin من فکر می کنم فکر می کنم

these people still use it it's just sort of in certain situations yes here's

این افراد هنوز هم از آن استفاده می کنند فقط در موقعیت های خاصی است بله اینجا

another word more casual I like this word this is okay this is a word that

یک کلمه دیگر معمولی تر است من این کلمه را دوست دارم این است خوب این کلمه ای است

that always resonates in my head because yes yes I will get onto that in a moment

که همیشه در ذهن من طنین انداز می شود زیرا بله، در یک لحظه به

but after I've explained what it means okay so more Koosh it's again it's a

آن خواهم پرداخت، اما بعد از اینکه معنی آن را توضیح دادم خوب است، پس بیشتر کوش، دوباره این یک

type of sentimentality but it's insincere

نوع احساساتی است، اما

sickening really sickening in flavor so it's it's a type of sentimentality

ناخوشایند است واقعاً بیمار کننده است طعم دادن پس این نوعی احساساتی است

that's sort of almost false it's sort of when you're trying to draw out sadness

که تقریباً نادرست است، زمانی است که می‌خواهید غم

or sentimentality in somebody and it's for entertainment purposes almost so

و اندوه یا احساسات را در یک نفر بیرون بکشید و این برای اهداف سرگرمی است، تقریباً

it's sort of insincere and you want to say something about more Koosh mortgage

به نوعی غیرصادقانه است و می‌خواهید چیزی در مورد وام مسکن کوش بیشتر بگویید.

behavior machinist on television I'm guessing oh

ماشین‌کار رفتار در تلویزیون حدس می‌زنم آه،

yes now that's the thing that really irritates me nowadays about watching

بله، حالا این چیزی است که این روزها در مورد تماشای تلویزیون واقعاً من را آزار

television everyone has to cry at some point you can't appear on television

می‌دهد، همه مجبورند زمانی گریه کنند، شما دیگر نمی‌توانید بدون cr در تلویزیون ظاهر شوید.

anymore without crying and I don't know why and that word more Koosh really does

یینگ و نمی دانم چرا و این کلمه more Koosh واقعاً

describe so well the way that TV now manipulates our emotions they make

به خوبی توصیف می کند که تلویزیون اکنون احساسات ما را دستکاری می کند.

everything so over sentimental they they get people to cry especially on the news

please tell me about your sad thing please please cry people like to see

لطفا گریه کنید مردم دوست

other people crying their tears are like are like beautiful lovely diamonds

دارند دیگران را ببینند که گریه می کنند اشک هایشان مثل الماس های زیبا و دوست داشتنی است

running down their faces and I think it's terrible it's terrible so quite

که روی صورتشان می ریزد و من فکر می کنم وحشتناک است این وحشتناک است بنابراین

often nowadays speech people are manipulated into getting upset over

امروزه اغلب مردم به گونه ای دستکاری می شوند که به خاطر

something maybe more upset than they normally would be so yes I think

چیزی که شاید ناراحت کننده تر از حالت عادی هستند ناراحت شوند. بنابراین بله، من فکر می کنم

television is a very good example of that especially on the news or maybe if

تلویزیون نمونه بسیار خوبی برای آن است، به خصوص در اخبار یا شاید

they're talking to a celebrity about their life and they start to remember

اگر آنها با یک سلبریتی درباره زندگی خود صحبت می کنند و شروع به یادآوری

things

Wehling too much insincere hmm insincere sentimentality

really soppy soppy someone who's sentimental it's it's really another

چیزهایی می کنند واقعاً یک

word for maudlin really silly it's a bit silly silly sentimentality if you're a

کلمه دیگر برای maudlin واقعا احمقانه است، احساساتی احمقانه

soppy person you're somebody who's who's just a bit too soft hmm who's just a bit

کمی آهسته، او که کمی

too sentimental and and and sort of too sensitive about other people's feelings

بیش از حد احساساتی است و و یا نسبت به احساسات دیگران بسیار حساس

you might also say that that's a sort of informal use so it's it's soppy maybe a

است، ممکن است بگویید که این یک نوع استفاده غیررسمی است، بنابراین خنده دار است، شاید یک

sad romantic film yes a soppy film or a romantic piece of music you can say it's

فیلم عاشقانه غمگین، بله یک فیلم غمگین یا یک قطعه موسیقی عاشقانه شما می توانم بگویم که

very soppy yes there we go and a similar word selassie effusive or insincerely

خیلی خنده دار است بله ما می رویم و یک کلمه مشابه selassie fusive یا غیر صادقانه

emotional so is slushy it means that there you have a

احساسی است بنابراین slushy به این معنی است که شما

slushy story a slushy film it's a sentimental film it's it's it's when

یک داستان شلوغ دارید یک فیلم شلوغ این یک فیلم احساساتی است این زمانی است که

you're just being if I was to say it's overly sentimental things to you in in

شما فقط هستید اگر من بودم به روشی تقریباً غیرصادقانه بگویید که برای شما چیزهای بیش از حد احساساتی است

an almost insincere way you would say that I was slushy yes if I was to say

، اگر بخواهم بگویم آقای دکتر، می گویید که من خجالتی بودم، بله

mr. Tom Kenobi Oh many years ago me is always so wonderful when we first met oh

. تام کنوبی اوه سال‌ها پیش، وقتی برای اولین بار ملاقات کردیم، من همیشه فوق‌العاده‌ام. اوه

you're just a beautiful mr. Duncan and you've just got lovely eyes and look at

شما فقط یک آقای زیبا هستید. دانکن و تو فقط چشم‌های دوست‌داشتنی داری و

the shape of your nose are and you just being too mushy and obviously I'm being

به شکل بینی‌ات نگاه می‌کنی و تو خیلی لطیف هستی و واضح است که من

insincere I can't disagree with anything you're saying there I could of course be

صادق نیستم، نمی‌توانم با هر چیزی که می‌گویی مخالفم

syrupy as well syrupy which is which is a type of sentimentality sort of sweet

خوب شربتی که نوعی احساسات گرایی است نوعی احساسات عاطفی شیرین

emotional sentimentality being very syrupy almost sickly sickly yes like

بسیار شربتی تقریباً بیمارگونه بله مانند

syrup so if you please sweet eat too much syrup you might feel sick and if

شربت پس اگر دوست دارید شیرینی بیش از حد شربت بخورید ممکن است احساس بیماری کنید و اگر

someone is too sentimental or they are they are being very insincere with their

کسی خیلی احساساتی است یا آنها بسیار احساساتی هستند. با احساساتی بودنشان غیر

sentimentality you might say that it is very syrupy that's right simp simply too

صادقانه، ممکن است بگویید که خیلی شربتی است، درست است، خیلی ساده است،

slushy really somebody's slushy those two a quite similar a sob story the sobs

واقعاً این دو نفر واقعاً لخت هستند.

literally sobbing means weeping yes so if somebody tells you a sob story it's a

tale of personal distress intended to arouse sympathy hmm so it's a

قصد برانگیختن همدردی دارد، بنابراین احتمالاً یک

sentimental story possibly and you tell this story to somebody because you want

داستان احساسی است و شما این داستان را برای کسی تعریف می کنید زیرا می خواهید با شما

them to feel sympathetic towards you because you might want them to do

احساس همدردی کند زیرا ممکن است بخواهید

something for you for example a sob story you might just be simply after a

کاری برای شما انجام دهد. به عنوان مثال یک داستان هق هق که ممکن است فقط پس از

bit of emotional support you're upset and you just want you bit of an

کمی حمایت عاطفی ناراحت باشید و فقط می خواهید کمی

attention seeker probably you're just probably telling somebody about a sad

توجه جویید، احتمالاً فقط احتمالاً دارید به کسی درباره یک داستان غم انگیز

story about when you cat died or something and you go on and on and on

درباره مرگ گربه یا چیزی می گویید و شما در

about it and you're almost pretending to be a

مورد آن ادامه دهید و در مورد آن ادامه دهید و تقریباً وانمود می کنید

because you want you want somebody to come and comfort you yes ah a sob story

که هستید زیرا می خواهید کسی بیاید و به شما آرامش دهد بله یک داستان هق هق آور است

so a sob story maybe your dog maybe your dog has run away maybe your dog has gone

بنابراین یک داستان هق هق شاید سگ شما شاید سگ شما فرار کرده است شاید سگ شما فرار کرده است.

missing its back outside yeah I don't know it's it's a pain in the neck so

پشتش گم شده است، بله، نمی دانم این یک درد در گردن است، بنابراین

maybe your dog has run away maybe it's disappeared and and perhaps

شاید سگ شما فرار کرده باشد، شاید ناپدید شده باشد و شاید

you're so desperate but you need the attention as well you think it makes you

شما خیلی ناامید باشید، اما همچنین به توجه نیاز دارید که فکر می کنید این باعث می شود

feel important because your dog has gone missing

احساس مهم بودن کنید. چون سگ شما ناپدید شده است،

so you you get lots and lots of people involved it's a great opportunity for

بنابراین شما افراد زیادی را درگیر می کنید، این یک فرصت عالی

you to get all of the sympathy from everyone around you so yes yes there are

برای شما است که همدردی همه اطرافیانتان را جلب کنید، بنابراین بله بله،

many ways of telling your sob story the word sob means to cry uncontrollably

راه های زیادی برای گفتن داستان هق هق شما وجود دارد. کلمه هق هق به معنای گریه کردن است. غیرقابل کنترل

which is what I was doing when I sold my car so I asked Wednesday so mr. Steve

چیزی بود که من انجام می دادم وقتی ماشینم را فروختم از چهارشنبه پرسیدم تا آقای. استیو

gave us a bit of a sob story I did because it's only ik its a sob story is

کمی داستان هق هق به ما داد که من انجام دادم زیرا این فقط یک داستان هق هق است که یک داستان هق هق

something anything but it's not really that sad it's a bit stupid a bit silly

چیزی است اما واقعاً آنقدرها غم انگیز نیست کمی احمقانه است کمی احمقانه

really maybe it's sad the person involved but

واقعاً شاید این غم انگیز باشد شخص درگیر اما

not to anyone else and maybe they they've they've sort of gone a bit over

نه برای دیگران و شاید آنها آنها تا حدودی

the top and they don't realise bit how silly it is really I mean I was sobbing

زیاده روی کرده اند و متوجه نمی شوند که واقعا چقدر احمقانه است، منظورم این است که من به طور

uncontrollably over selling the car but really if you were to look at it step

غیرقابل کنترلی برای فروش ماشین گریه می کردم، اما واقعاً اگر می خواهید به آن نگاه کنید، یک قدم

back and look at it you would think how ridiculous isn't just a mechanical just

عقب بروید و به آن نگاه کنید. فکر می کنید چقدر مضحک است نه فقط یک ماشین مکانیکی، فقط

a car just to get a new one it's just a lump

یک ماشین فقط برای گرفتن یک ماشین جدید، بلکه فقط یک

of metal but because you become emotionally attached to objects

تکه فلز است، بلکه به این دلیل که گاهی اوقات از نظر عاطفی به اشیاء وابسته

sometimes that makes you sad as if if I was to smash one of my grandparents

می شوید که شما را غمگین می کند گویی می خواهم یکی از وسایلم را بشکنم. پدربزرگ و مادربزرگ به

accidentally one of their plates I would be upset about it so I suppose it's a

طور تصادفی یکی از بشقاب هایشان من از این موضوع ناراحت می شوم، بنابراین فکر می کنم

bit like this thing that mr. Steve bought for me he gave me this as a gift

کمی شبیه این چیزی است که آقای. استیو برای من خرید، او این

back in 1989 so I suppose if this broke if it were to smash I would feel very

را در سال 1989 به من هدیه داد، بنابراین فکر می‌کنم اگر شکسته شود، اگر شکسته شود، بسیار ناراحت می‌شوم،

upset because this is the first thing mr. Steve ever gave to me isn't that

زیرا این اولین چیزی است که آقای. استیو که تا به حال به من داده است، آنقدرها

nice even though it's depicting a creature that you don't even like it's a

هم خوب نیست، حتی اگر موجودی را به تصویر بکشد که شما آن را دوست ندارید،

cat yes a lot of people have already said

گربه است، بله، بسیاری از مردم قبلاً گفته اند

I can't believe you don't like cats they just hunt because they are doing it in

من نمی توانم باور کنم که شما گربه ها را دوست ندارید، آنها فقط آنها را شکار می کنند. در طبیعت این کار را انجام می دهند،

nature but the problem with cats is when they catch something they torture it so

اما مشکل گربه ها این است که وقتی چیزی می گیرند، آن را شکنجه

they don't even eat it they just torture it and slowly kill it

می کنند تا حتی آن را نخورند ، فقط شکنجه می کنند و به آرامی آن را می کشند،

so that's one of the reasons why I'm not a big fan of cats an atonia has said yes

بنابراین این یکی از دلایلی است که من طرفدار زیادی از گربه نیستم. یک آتونیا گفته بله

Titanic the film Titanic is a very sentimental film yes I really it's

تایتانیک فیلم تایتانیک یک فیلم بسیار احساساتی است بله من واقعاً

harking on about thee it's really it just it's talking about that those were

در مورد تو صحبت می‌کنم، این واقعاً در مورد آن صحبت می‌کند که آن

good old days of sort of world class steam like the good old days of people

روزهای خوب قدیمی بودند که نوعی بخار کلاس جهانی بود، مانند روزهای خوب گذشته مردمی که

drowning in ships okay then yes it's it's it's it's harking back to those hay

در آن غرق می‌شدند. کشتی ها خوب است، بله، این است، این است، آن است که به آن روزهای یونجه برمی گردیم

days the heydays of when when when Britain was making these fabulous ships

، روزهای اوج زمانی که وقتی بریتانیا این کشتی های افسانه ای را می ساخت، اما آنها این کشتی های افسانه ای

but they did we were you know it's part of its that part of its history

را می ساختند، شما می دانید که این بخشی از آن بخشی از تاریخ آن است،

nostalgia but but the focus of the film wasn't really on the Titanic sinking it

نوستالژی اما تمرکز فیلم واقعاً در غرق شدن تایتانیک

was actually on this this very soppy syrupy yeah love love story so yeah so

نبود که در واقع در آن بود این داستان عاشقانه شربتی بسیار خیس است، بنابراین بله،

so they they mate maybe it was a little bit too romantic a bit too sake I think

بنابراین آنها با هم جفت می شوند، شاید این یک کمی خیلی رمانتیک بود، کمی به خاطر من فکر

so it was too long the music then of course the music by wasn't sharing I

می کنم خیلی طولانی بود موسیقی پس البته موسیقی توسط به اشتراک گذاری نشد.

want to say share but it wasn't a shit it definitely wasn't shares that French

بگو به اشتراک بگذار اما این یک مزخرف نبود، قطعاً به اشتراک گذاشتن این

woman like I can I can imagine share my heart will go on and all the name I

زن فرانسوی مثل من

can't remember name it was Celine Dion got it I wrote it oh so you didn't know

نبود. پس تو

Celine Dion yes okay then that that song my heart will go on that everybody who

سلین دیون را نمی دانستی بله خوب پس آن آهنگ قلب من به آن ادامه خواهد داد و

has come to detest that of that song now cause it this song that will go on and

هرکسی که از آن آهنگ متنفر است باعث می شود که این آهنگ ادامه پیدا کند و ادامه پیدا

on and on that's it but of course now everyone has the song from frozen you

کند و تمام شود اما البته اکنون همه آیا آهنگ از فریز

see as the one that they really hate so they liked it at first but now they hate

را به عنوان آهنگی می بینید که آنها واقعاً از آن متنفرند، بنابراین ابتدا آن را دوست داشتند، اما اکنون

the song from frozen so that's it you see so so you start liking it and then

از آهنگ یخ زده متنفرند، بنابراین شما می بینید، بنابراین شروع به دوست داشتن آن می کنید و سپس

eventually you hate it yes because it becomes it then becomes

در نهایت از آن متنفر می شوید، بله، زیرا تبدیل به آن می شود سپس

too sentimental and you can only take so much of that kind of more kiss sort of

بیش از حد احساساتی می شود و شما فقط می توانید مقدار زیادی از آن نوع بوسه بیشتر از

soapy solution a way of way of thinking and eventually

محلول صابونی مصرف کنید. طرز فکر و در

you've got to snap back into reality yes quite a few people are saying that you

نهایت باید به واقعیت بازگردی، بله ، تعداد کمی از مردم می‌گویند که تو

are more sentimental than me now is he he pretends mr. Duncan pretends not to

از من احساساتی‌تر هستی، حالا او وانمود می‌کند که آقای. دانکن تظاهر می‌کند که

be but tease you you're quite emotionally fragile whereas I am more

نیست، اما اذیتت می‌کند، تو از نظر عاطفی کاملاً شکننده‌ای، در حالی که من

resilient I think I would say I think you like to pretend you're not but

انعطاف‌پذیرتر هستم، فکر می‌کنم فکر می‌کنم دوست داری وانمود کنی که نیستی، اما

underneath your honour

apparently Olga has said every time you start your dog barking my dog also goes

ظاهراً اولگا هر بار که شروع به پارس کردن سگت می‌کنی گفته است. سگ هم دیوانه می شود

crazy really yes no so don't worry Olga we're not going to do it again we're not

واقعا بله نه پس نگران نباش اولگا ما دوباره این کار را نمی

we're definitely not going to have the barking dog again so don't worry missing

everything down boy sit sit what's Holden saying about in China many people

کنیم. هولدن می گوید در چین بسیاری از

are used actually Holden is talking about VPNs which is a way of getting

مردم استفاده می کنند در واقع هولدن در مورد VPN ها صحبت می کند که راهی برای

around the the firewall in China which blocks everything including YouTube

دور زدن فایروال در چین است که همه چیز از جمله YouTube را مسدود می کند

so yes VPN you may sit in China for instance but people will be thinking you

بنابراین بله VPN ممکن است به عنوان مثال در چین بنشینید اما مردم فکر می کنند

are in the UK so yes that's how a VPN works let's to private network that's it

شما در چین هستید. بنابراین بله، یک VPN اینگونه کار می کند، بیایید به شبکه خصوصی برویم،

yes so you can be anywhere in the world so it will be as if you are in a

بله، بنابراین شما می توانید در هر کجای دنیا باشید، طوری که انگار در

different place and that's what many people use in China so can I say a big

جای دیگری هستید و این همان چیزی است که بسیاری از مردم در چین از آن استفاده می کنند، بنابراین می توانم بگویم بزرگ

hello to those watching in China Nihao and I used to live in China for

سلام به کسانی که در چین نیهو و من سال‌ها در چین زندگی می‌کردم و

many years working teaching appearance on Oh appearing on television yes but

در اوه و در تلویزیون تدریس می‌کردم بله، اما

there are many people that don't know just because you know doesn't mean other

افراد زیادی هستند که نمی‌دانند فقط به این دلیل که شما می‌دانید به این معنی نیست که

people aren't interested I'm only joking franceska says this is very funny thank

دیگران علاقه‌ای ندارند، من فقط شوخی می‌کنم فرانچسکا این را می‌گوید. خیلی خنده دار است

you very much franceska I hope you will join us again next week so we are

خیلی ممنون فرانچسکا امیدوارم هفته آینده دوباره به ما بپیوندی، بنابراین ما

talking about lots of things today sentimentality do you have another word

امروز در مورد چیزهای زیادی صحبت می کنیم احساساتی بودن آیا شما یک کلمه دیگر

for us to you well not this one isn't really connected with it could be

برای ما دارید به شما خوب این یکی واقعاً با آن مرتبط نیست می تواند

connected with sentiment melodramatic OS ooh melodramatic

مرتبط باشد با احساسات سیستم عامل ملودراماتیک اوه، کسی ملودراماتیک

somebody that is a bit over the top in the way that they are behaving or

است که از نظر رفتار یا

reacting in certain situation so they exaggerate they exaggerate a lot their

واکنش در موقعیت خاص کمی بیش از حد است، بنابراین آنها اغراق می کنند،

emotions their emotions exactly and and it's often about something silly reason

احساسات خود را دقیقاً در احساسات خود اغراق می کنند و اغلب به دلیل چیزی احمقانه است

it makes people laugh oh you don't be so melodramatic my dog my dog where is my

که باعث می شود مردم بخندند. اوه تو اینقدر ملودراماتیک نباش سگ من سگ من سگ من کجاست من

dog I can't go on I can't live any longer without my dog

نمی توانم ادامه بدهم دیگر نمی توانم بدون سگم زندگی کنم

oh I'm hot where could my dog be I think I will go hi is that melodramatic taking

آه من داغ هستم سگ من کجا می تواند باشد فکر کنم بروم سلام این است که

the mickey out of somebody no it's just an example yes you you sort of obviously

گرفتن میکروفون ملودراماتیک کلید از کسی نه، فقط یک مثال است بله، شما

drama being dramatic acting a bit so if you're and you could do this from a

به وضوح دراماتیک هستید، بنابراین اگر هستید و می‌توانید این کار را

sentimental point of view you know you could recount the story hmm and you

از دیدگاه احساساتی انجام دهید، می‌دانید که می‌توانید داستان را بازگو کنید و می‌توانید

could be her I was devastated about the loss of my cat my cat I don't know harm

او باشید. من به خاطر از دست دادن گربه‌ام ناراحت شدم گربه‌ام نمی‌دانم ممکن است از دست دادن گربه‌ام آسیبی ببینی که می‌توانی

go to live on you could go out that would be over-the-top sort of acting

بیرون بروی که واقعاً در مورد چیزی رفتار

really over something so I've only used it in the context there because it is

می‌کنی، بنابراین من فقط از آن در زمینه‌های آنجا استفاده کرده‌ام. چون به

sort of connected with sentimentality and go on and on about things do you

نوعی با احساسات مرتبط است و در مورد چیزها ادامه دهید.

know anyone who's melodramatic I think you are Sumpter I think you are

sometimes I think you were very melodramatic last week about your car

yes possibly the fact that you you were getting up in the middle of the night

نصف شب از خواب بلند شدی

and sitting downstairs thinking about your car you were thinking deeply about

و پایین نشستی و به ماشینت فکر می‌کردی عمیقاً به این فکر می‌کردی

where your car is now I just I just love that car and I didn't realize how much

که الان ماشینت کجاست، من فقط آن ماشین را دوست دارم و نمی‌دانستم چقدر

until it had gone sometimes you don't realize how much you love things until

تا زمانی که رفته بود، گاهی اوقات نمی‌فهمی چقدر چیزها را دوست داری تا

they're gone so maybe we will have to try that out on something else there is

زمانی که از بین نروند شاید باید آن را روی چیز دیگری امتحان کنیم،

maybe maybe I could go and we will see what happens maybe I could just vanish

شاید بتوانم بروم و ببینیم چه اتفاقی می‌افتد، شاید ناپدید شوم

and disappear and then you'll be on your own how will you survive Steve how will

و ناپدید شوم و بعد تو تنها باشی چگونه زنده بمانی استیو

you get by I'm still young and handsome enough to

من هنوز آنقدر جوان و خوش تیپ هستم که بتوانم یک نفر

find somebody new yes I think you are still quite a catch

جدید پیدا کنم، بله، فکر می کنم شما هنوز هم کاملاً اهلی هستید

yes yes I'm sure there is some desperate person out there who would take you on

بله بله، مطمئن هستم که یک فرد ناامید آنجا وجود دارد که شما را

with all of your foibles and strangely Indian comes from Canada that's right

با تمام ناتوانی های شما همراه می کند و به طرز عجیبی هندی از کانادا آمده است. درست است

she is french-canadian but I remember seeing Celine Dion many years ago she

که او یک فرانسوی-کانادایی است، اما یادم می‌آید که سال‌ها پیش سلین دیون را

was on a TV show and and before she had all of the plastic surgery hmm so she's

دیدم که در یک برنامه تلویزیونی حضور داشت و قبل از انجام تمام جراحی‌های پلاستیک، اومم،

had a lot of plastic surgery on her face so she's made her teeth smaller they

خیلی جراحی پلاستیک روی صورتش انجام داده است، بنابراین دندان‌هایش را کوچک‌تر کرده است. آنها

don't stick out like this anymore and then she's had a little bit of a nose

دیگر اینطور بیرون نمی آیند و سپس او کمی بینی

job as well to make her nose look a little bit more nice little bit more

خود را عمل کرده است تا بینی اش کمی زیباتر به نظر برسد و کمی جذاب تر شود،

attractive so yeah Belarus here has used interesting word their phrase crocodile

بنابراین بله بلاروس اینجا از کلمه جالبی استفاده کرده است عبارت

tears ah yes you could connect that with being melodramatic

اشک تمساح آه بله شما می توانید آن را با من بودن مرتبط کنید

crocodile tears isn't that when they're not real tears there for you somebody's

اشک تمساح لودراماتیک این نیست که وقتی اشک واقعی نیست برای شما یک نفر دارد به

forcing tea yes again you were kind of looking for you're kind of looking for

زور چای می زند بله دوباره شما به نوعی به دنبال

attention or you are you are just pretending to be really upset about

جلب توجه بودید یا فقط وانمود می کنید که واقعاً از چیزی ناراحت هستید

something or of course you're pretending to be sorry about something so you might

یا البته شما تظاهر می کنید که برای چیزی متاسف هستید، بنابراین ممکن است

pretend to get really upset about the thing ever so sorry I'm so sorry about

وانمود کنید که واقعاً از

what I did wasn't but really you don't care you couldn't care less and that's

چیزی ناراحت شده اید. و همین است

it I've got a nice poem as well that I want to read out which is connected with

که من یک شعر زیبا هم دارم که می خواهم آن را بخوانم که مربوط به

autumn maybe we will save that towards the end yes we'll we'll have that

پاییز است، شاید تا آخر آن را ذخیره کنیم بله، خواهیم داشت که

towards the end we are going to talk about something different in a moment

در پایان در مورد چیزی صحبت خواهیم کرد در یک لحظه متفاوت است

we're going to talk about the first TV show that I ever watched as a child and

ما در مورد اولین برنامه تلویزیونی که در کودکی تماشا کردم

we are going to go right back to the late 1960s I know it seems strange it

صحبت خواهیم کرد و درست به اواخر دهه 1960 برمی گردیم، می دانم که عجیب

seems strange and maybe even impossible that I could have been a child in the in

به نظر می رسد عجیب و شاید حتی غیرممکن است که بتوانم داشته باشم.

the late 1960s but yes I was I was a child in the late 1960s just as you were

در اواخر دهه 1960 کودک بودم، اما بله، کودک بودم در اواخر دهه 1960 درست همانطور که

true slightly older than me but they so we'll be talking about that in a

شما کمی از من بزرگتر بودید اما آنها پس از مدتی در مورد آن صحبت خواهیم کرد

moment but first of all we're going to look at something I was going to have a

اما اول از همه به چیزی نگاه می کنیم که امروز قرار بود یک

mystery idiom today but I've completely forgotten all about it can you believe

اصطلاح اسرارآمیز داشته باشم اما من کاملاً همه چیز را فراموش کرده ام. در مورد آن می توانید باور کنید

that Steve till late now it's very too late very too late so let's have a look

که استیو تا دیر وقت خیلی دیر است، خیلی دیر است، پس بیایید

at one of my full English lessons shall we and then we will come back with more

به یکی از درس های انگلیسی کامل من نگاهی بیندازیم و سپس با گفتگوهای بیشتر برمی

chitchat and we will take a look at the first ever TV show that I watched as a

گردیم و اولین درس را نگاه می کنیم برنامه تلویزیونی که من سالها پیش در کودکی آن را تماشا می کردم

child many many years ago but now here is an excerpt from full English number

اما اکنون این گزیده ای از شماره 10 انگلیسی کامل است

10

you

you

do you have an affinity with something is there something or someone you have

do you a affinity with something آیا چیزی وجود دارد یا کسی که شما

an affinity with the word affinity means a natural liking for or an understanding

با آن علاقه دارید کلمه affinity به معنای علاقه طبیعی به یا

of something a natural connection means that you do not have to force yourself

درک چیزی یک ارتباط طبیعی به این معنی است که شما مجبور نیستید خود را مجبور

to do it the connection or understanding comes naturally for example to have an

به انجام آن کنید.

affinity with numbers means that you are naturally good at arithmetic a

relationship can form from the affinity between two people they get along

بین دو نفر که به

together naturally without the need to force themselves long-term friendships

طور طبیعی با هم کنار می آیند بدون اینکه نیازی به اجبار به خود داشته باشند، دوستی های طولانی مدت

and relationships are often built on a mutual affinity to have an affinity

و روابطی که اغلب بر پایه یک وابستگی متقابل ایجاد

could also mean a connection between things with similar characteristics when

می شوند، می تواند به معنای ارتباط بین چیزهایی با ویژگی های مشابه باشد، زمانی که

two things relate they have an affinity the affinity shared between animals

دو چیز به هم مربوط می شوند، آنها یک قرابت دارند. قرابت مشترک بین حیوانات

plants places and languages it's time to take a look at another current buzzword

گیاهان مکان ها و زبان ها وقت آن است که نگاهی به

a buzz word is a phrase or sentence that is used frequently or often today's buzz

یک کلمه رایج دیگر بیندازیم.

word is engage or engagement the word engage is used a lot these days to

express the interest or attention given by those watching or viewing something

ابراز علاقه یا توجهی که توسط کسانی که چیزی را تماشا می کنند یا می بینند

to engage with someone is to connect with them so as to get their attention

تا با یک نفر ارتباط برقرار کنند، این است که با آنها ارتباط برقرار کنیم تا توجه آنها را

interest or involvement if you engage with a person then they are more likely

جلب کنیم، اگر با شخصی ارتباط برقرار می کنید، احتمال بیشتری وجود دارد

to stay with you a television program must engage with a person or else they

که او با شما بماند، برنامه تلویزیونی باید درگیر شود. با یک نفر در غیر این صورت

will stop watching movie makers politicians newspaper editors all try to

آنها از تماشای فیلم سازان، سیاستمداران، سردبیران روزنامه ها دست می کشند، همه سعی می

keep people interested and involved by trying to engage with those they wish to

کنند مردم را علاقمند و درگیر نگه دارند. تلاش برای برقراری ارتباط با کسانی که می‌خواهند با آن‌ها

connect with in engagement is the action of connecting

ارتباط برقرار کنند ، اقدامی برای برقراری ارتباط

with something TV producers are finding it harder to engage with their audience

با چیزی است که تولیدکنندگان تلویزیون به سختی با مخاطبان خود ارتباط برقرار می‌کنند.

politicians need to engage more with the young

سیاستمداران باید بیشتر با جوانان ارتباط برقرار کنند.

I don't know about you but I love receiving good news hearing something

شنیدن

positive can really perk you up it makes you feel uplifted and warm

خبرهای مثبت واقعاً می تواند شما را خوشحال کند، این باعث می شود احساس شادی و گرمی کنید

there are many ways of expressing surprise and joy at someone's good news

، راه های زیادی برای ابراز تعجب و شادی از خبر خوب یک نفر وجود دارد

that's awesome really that's incredible that's amazing

که عالی است واقعاً باورنکردنی است که فوق العاده است شگفت انگیز است

fantastic Wow I'm pleased to hear that if the good

وای من خوشحال می شوم که اگر خبر خوب

news involves the person telling it to you you can say I'm pleased for you

شامل شود کسی که به شما می گوید شما می توانید بگویید من از شما خوشحالم

congratulations well done good for you you might express complete shock and

تبریک می گویم آفرین برای شما خوب است شما ممکن است

disbelief at the good news no way you're kidding oh my goodness for real I'm

از اخبار خوب کاملاً شوکه و ناباور شوید به هیچ وجه شوخی می کنید خدای من واقعاً من

speechless there are many ways of expressing joy at someone's good news

لال هستم بسیاری وجود دارند راه های ابراز خوشحالی از خبر خوب یک

when was the last time you receive some good news how did you react to it with

نفر آخرین باری که یک خبر خوب دریافت کردید چه زمانی بود که چگونه با شوک یا ناباوری به آن واکنش نشان

surprise shock or disbelief

can you see what I'm doing here I'm making myself a sandwich a sandwich

دادید می توانید ببینید که من اینجا دارم چه کار می کنم. یک ساندویچ یک

is a very convenient snack you can make one easily you can wrestle up a sandwich

ساندویچ یک میان وعده بسیار راحت است که می توانید آن را به راحتی

very fast to wrestle up means to produce or create a meal with little preparation

or time you can wrestle up a meal for someone right now I'm wrestling up a

درست کنید.

snack for myself I will cut a couple of slices of bread from this loaf spread

برای خودم میان‌وعده‌ای درست می‌کنم، از این نان

some butter on each slice then I will add some filling something to go inside

چند تکه نان برش می‌زنم، روی هر تکه‌ها مقداری کره پخش می‌کنم، سپس مقداری پرکننده اضافه می‌کنم تا داخل ساندویچ برود.

the sandwich you can put almost anything inside a sandwich cheese lettuce tomato

peanut butter even slices of banana today I'm going to put some Jam in this

برش‌های موز امروز می‌خواهم کمی مربا در این

sandwich some people just eat one slice of bread

ساندویچ بریزم برخی از افراد فقط یک تکه نان را

with something spread on top you can toast a sandwich and enjoy it

با چیزی که روی آن پخش شده است می‌خورند، می‌توانید ساندویچ را برشته کنید و از گرم شدن آن لذت ببرید.

heated up the sandwich is often considered as being a very British snack

which is not surprising when you consider that it was invented by an

تعجب آور نیست وقتی فکر می کنید که توسط یک انگلیسی جان مونتاگو اختراع شده است، ساندویچ

Englishman John Montagu the 4th Earl of Sandwich yes

چهارمین ارل ساندویچ بله

sandwich is not only a snack it is also a place

، نه تنها یک میان وعده است، بلکه مکانی است

don't forget you can catch up with all of my English lessons by clicking on the

فراموش نکنید که می توانید با cli با تمام درس های انگلیسی من آشنا شوید. ورود به

playlists learning English with mr. Duncan

لیست های پخش یادگیری زبان انگلیسی با mr. دانکن

ask mr. Duncan the word stop and of course my full English lessons as well

از آقای دانکن کلمه استاپ و البته درس‌های انگلیسی کامل من

with all of these lessons you will discover that the world of English is

با تمام این درس‌ها متوجه خواهید شد که دنیای انگلیسی

indeed a fun and exciting place to be

واقعاً مکانی سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز برای

ten minutes away from a four o'clock here in the UK I don't know what time it

ده دقیقه فاصله با ساعت چهار در اینجا در بریتانیا است. نمی‌دانم ساعت

is where you are because I'm not there and we have just ten minutes to go but

کجاست، زیرا من آنجا نیستم و فقط ده دقیقه فرصت داریم، اما

don't worry we will be back next week for those wondering a time is 2 p.m.

نگران نباشید، هفته آینده برمی‌گردیم برای کسانی که می‌دانند ساعت 2 بعد از ظهر است.

every Sunday live English we are now the only people doing regular live English

هر یکشنبه زنده انگلیسی ما اکنون تنها افرادی هستیم که به طور منظم پخش زنده انگلیسی

streams on YouTube in the world can you believe that

را در یوتیوب در جهان انجام می دهیم، می توانید باور کنید

and don't forget also this month I'm celebrating my 12th year on YouTube it's

و فراموش نکنید همچنین در این ماه من دوازدهمین سال حضورم را در یوتیوب جشن می گیرم

incredible really when you think about it you haven't aged a bit I I think I

واقعاً باورنکردنی است وقتی به آن فکر می کنید کمی پیر نشده‌ام، فکر

look quite quite good even though I need to lose a little bit of weight are you

می‌کنم خیلی خوب به نظر می‌رسم، حتی با وجود اینکه باید کمی وزن کم کنم، آیا

getting sentimental about your 12 years a little bit I YouTube to be honest the

در مورد 12 سالگی خود احساساتی می‌شوید.

the emotion that I have is just disbelief I don't quite believe that

کاملاً باور نکنید که

I've been on YouTube for nearly 12 years it's quite an achievement or I talk

من نزدیک به 12 سال است که در یوتیوب بودم، این یک موفقیت است یا

about that another time I know that well we will save it for our anniversary

یک بار دیگر در مورد آن صحبت می کنم، می دانم که خوب آن را برای سالگردمان

which is on the 31st of October I believe you have something for us Steve

که در 31 اکتبر است ذخیره خواهیم کرد، فکر می کنم شما چیزی دارید برای ما استیو

I've got a powering do you want me to leave that to me you say that to the

من قدرتی دارم، آیا می‌خواهی آن را به من بسپارم، می‌گویی که به

energy you want me to read it now I think we'll read it now so then we're

انرژی که می‌خواهی الان آن را بخوانم، فکر می‌کنم الان آن را می‌خوانیم، پس

not not in such so much of a rush at the end so here is a beautiful poem and I

آنقدر درگیر نیستیم از یک عجله در پایان، بنابراین در اینجا یک شعر زیبا است و من

think we will have some some lovely shots of autumn whilst you read the poem

فکر می کنم ما برخی از آنها خواهیم داشت عکس‌های دوست‌داشتنی از پاییز در حالی که شعری

what's it called it's called autumn leaves and it's quite a well-known

را که به آن می‌گویند برگ‌های پاییزی را می‌خوانید و یک

sentimental poem also written for song as well written to music and many

شعر احساسی کاملاً شناخته شده است که برای آهنگ نیز سروده شده است و به خوبی برای موسیقی نوشته شده است و بسیاری از

different artists have performed it the falling leaves drift by my window the

هنرمندان مختلف آن را اجرا کرده‌اند.

autumn leaves of red and gold I see your lips the summer kisses the sunburned

برگهای پاییزی قرمز و طلایی میبینم که تابستون دستای آفتاب سوخته رو میبوسه میزنه

hands I used to hold since you went away the day's grow long and soon I'll hear

از وقتی رفتی روز دراز میشن و به زودی

old winters song but I miss you most of all my darling

آهنگ قدیمی زمستون رو میشنوم اما بیشتر از همه دلم برات تنگ شده عزیزم

when autumn leaves start to fall isn't that lovely thank you very much to you

وقتی برگهای پاییزی شروع میشه سقوط خیلی دوست داشتنی نیست از شما بسیار متشکرم

that's a very well-known poem written actually by a French poet called Jacques

، این شعر بسیار معروفی است که در واقع توسط یک شاعر فرانسوی به نام ژاک

pervert although the version that I just read

منحرف سروده شده است، اگرچه نسخه ای که من همین الان

out was adapted by the famous songwriter Johnny Mercer oh okay you write many

خواندم توسط ترانه سرای معروف جانی مرسر اقتباس شده است.

songs such as Moon River the days of wine and roses to name but a few you

آهنگ هایی مانند رودخانه ماه، روزهای شراب و گل رز را نام ببریم، اما تعدادی از آنها را

wrote 1,400 different songs and about 20 20 over 20 stage shows musicals and that

نوشتید 1400 آهنگ مختلف و حدود 20 20 روی 20 نمایش های موزیکال استیج و

has there was a couple of famous versions of that particular song I'm

این چند نسخه معروف از آن آهنگ خاص وجود دارد که من

going to sing it to you of course you know the tune mr. De Luca I'm not sure

قصد دارم به آنها بپردازم. آن را برای شما بخوان، البته شما آهنگ آقای را می دانید. De Luca من مطمئن

if it's still in copyright that's the only problem you know what YouTube is

نیستم که آیا هنوز دارای حق چاپ است، این تنها مشکلی است که شما می دانید

live version of it with that being copy I'm not sure well it if the song if the

نسخه زنده YouTube چیست با اینکه کپی شده است ، مطمئن نیستم که اگر آهنگ

tune and the lyrics are in copyright then we might get told off we might get

و متن دارای حق چاپ باشد، خوب مطمئن نیستم که اگر آهنگ و متن آن دارای حق چاپ باشد، پس ما ممکن است به ما گفته شود که ممکن است

punished by YouTube we might do so I won't sing it then way back in 1969

توسط یوتیوب تنبیه شویم، ممکن است این کار را انجام دهیم، بنابراین من آن را در سال 1969

imagine a four year old boy Vinny oh I see I haven't finished mr. Duncan what

نخوانم، تصور کنید یک پسر چهار ساله وینی، اوه، می بینم که آقای را تمام نکرده ام. دانکن چه

there's more of the poem yes the what I was going to say that the poem is

چیزهای بیشتری از شعر وجود دارد بله آنچه می خواستم بگویم که شعر

expressing a sort of wistfulness a sort of a longing sadness and longing from

بیانگر نوعی غم و اندوه و اشتیاق

the past as autumn often does leading to winter dark days of death and despair

از گذشته است همانطور که پاییز اغلب منجر به روزهای سیاه زمستانی مرگ و ناامیدی می شود.

thanks and so yes it's you you you it's talking about a past relationship and

پس بله، این شما هستید، شما دارید در مورد یک رابطه گذشته صحبت می کنید و

they've left and gone away but because autumns coming it's healthy you just

آنها رفته اند و رفته اند، اما چون پاییز در راه است سالم است، شما

sort of remembering those past events and of course the song itself is written

فقط آن وقایع گذشته را به خاطر می آورید و البته خود آهنگ

in a minor key which makes it sound very sad and it is it's a very sad song a

با یک کلید کوچک نوشته شده است که باعث می شود به نظر برسد. خیلی غمگین است و این یک آهنگ بسیار غمگین است، یک

very sentimental song but also strangely uplifting at the same time

آهنگ بسیار احساسی، اما در عین حال به طرز عجیبی نشاط آور است،

so there we go I finished now carry on imagine a four year old boy sitting in

بنابراین به همین جا می رویم، حالا تمام کردم، تصور کنید یک پسر چهار ساله

front of the television and he Tunes in every weekday to watch his favorite TV

جلوی تلویزیون نشسته است و هر روز هفته به آن آهنگ می پردازد. برنامه تلویزیونی مورد علاقه او را تماشا کنید،

show I'm now going to share with you the first ever television program that I

اکنون می خواهم اولین برنامه تلویزیونی را که

started watching as a child and this was way back in 1969 and I can imagine now a

از کودکی شروع به تماشای آن کردم و این در سال 1969 بود را با شما به اشتراک بگذارم و می توانم تصور کنم که اکنون

lot of people are doing this on their fingers trying to work out how old I am

بسیاری از مردم این کار را با انگشتان خود انجام می دهند. کار ببینید من چند ساله هستم

so here it is this is the TV show that I used to watch as a child and it's the

پس اینجا این همان برنامه تلویزیونی است که در کودکی تماشا می کردم و این

first show that I actually remember watching on our little black-and-white

اولین برنامه ای است که در واقع به یاد می آورم که در تلویزیون کوچک سیاه و سفیدمان

television and you can see the title is actually in French so this was a French

تماشا کرده ام و می توانید ببینید که عنوان در واقع در آن است. فرانسوی پس این یک برنامه تلویزیونی فرانسوی بود که

TV show Steve lemaise I did to do it May it means the house of the dog or the

Steve lemaise انجام دادم تا آن را انجام دهم می این به معنای خانه سگ یا

dog's house in French but in this country in the UK it was called Hector's

خانه سگ در فرانسوی است اما در این کشور در بریتانیا به آن

house and there were some interesting characters there was a frog and can you

خانه هکتور می گفتند و شخصیت های جالبی وجود داشت. قورباغه و باورتان می شود

believe it also a cat so there was a little frog between you and me I always

که آن هم گربه است، بنابراین یک قورباغه کوچک بین من و شما وجود

found the frog to be very annoying and also the cat was quite annoying as

داشت.

well so so maybe that's the reason why I grew up hating cats but the star of the

ستاره

show was a character called Hector and he is a little dog he is a dog that

سریال شخصیتی به نام هکتور بود و او یک سگ کوچک است، او سگی است که

quite often makes mistakes in quite in fact quite often in every episode he

اغلب اشتباه می کند، در واقع اغلب در هر قسمت او

would often say Omar surly old Hector but one of the things I remember most of

اغلب می گوید عمر سورلی پیر هکتور، اما یکی از چیزهایی که من بیشتر به یاد دارم. از

all Steve is quite often he would walk around brandishing a shotgun and there

همه چیز استیو اغلب در اطراف برندیشین راه می‌رفت یک تفنگ ساچمه ای و

he is now this is something I can't quite

او اکنون آنجاست، این چیزی است که من نمی توانم کاملا

imagine this happening nowadays you know can you imagine what would happen if if

تصور کنم که این اتفاق در حال حاضر رخ می دهد، شما می دانید می توانید تصور کنید چه اتفاقی می افتد اگر

a puppet on a children's TV show was walking around waving a loaded gun

یک عروسک در یک برنامه تلویزیونی کودکان در حال راه رفتن با تفنگ پر شده

I don't think it would happen happen now so this just shows how how things have

باشد، فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد. اکنون اتفاق می افتد، بنابراین این فقط نشان می دهد که چگونه همه چیز در

changed over the years are you becoming sentimental over this program mr. Duncan

طول سال ها تغییر کرده است و شما نسبت به این برنامه احساساتی می شوید. دانکن

I I don't think I'm becoming sentimental but I am making a point as to how things

من فکر نمی‌کنم احساساتی شوم، اما به این نکته اشاره می‌کنم که چگونه همه چیز

have changed over the years so this is this is a program made in 1969 and here

در طول سال‌ها تغییر کرده است، بنابراین این برنامه‌ای است که در سال 1969 ساخته شده است و در

is Hector again once again waving his gun around in fact almost every episode

اینجا هکتور یک بار دیگر تفنگ خود را به اطراف تکان می‌دهد. هر قسمت

he would say I better get my gun and he would just walk around waving

او می گفت بهتر است اسلحه ام را بگیرم و او فقط راه می رفت و

this gun around it's incredible I can't imagine this happening now where you'd

این اسلحه را تکان می داد. باورنکردنی است.

have a children's TV show where one of the characters just walks around holding

a gun not a very good role model not a great role model so there it is that the

نه یک الگوی خیلی خوب نه یک الگوی نقش عالی، بنابراین این است که

show I used to watch as a child way back in the late 1960s oh my god I was only

نمایشی را که در دوران کودکی در اواخر دهه 1960 تماشا می کردم، خدای من، من فقط

four years old then Steve very self-indulgent of you mr. Duncan well

چهار سال داشتم و استیو خیلی از شما لذت می برد آقای. دانکن خوب

it's not really self-indulgent it's just something that I can relate to and I

این واقعاً خودپسند نیست، فقط چیزی است که من می توانم با آن ارتباط برقرار

think that's the reason why I grew up so weird watching that show that's the

کنم و فکر می کنم به همین دلیل است که با تماشای آن نمایش خیلی عجیب بزرگ شدم و به

reason why watching Hector's house and for those that are interested if you are

همین دلیل است که خانه هکتور را تماشا می کنم و برای کسانی که

interested in watching the show there are episodes right here on YouTube so

علاقه مند به تماشای آن هستند. این سریال در یوتیوب اپیزودهایی دارد، بنابراین

just look for Hector's house and you will find lots of episodes and try to

فقط به دنبال خانه هکتور بگردید و تعداد زیادی قسمت پیدا خواهید کرد و سعی کنید

count how many times he gets his gun prepared to be underwhelmed

تعداد دفعاتی را که او اسلحه خود را آماده می کند تا غرق شود

there is brilliant it's a brilliant show it's so funny even though two of the

، بسیار عالی است، نمایش درخشانی است ، حتی اگر دو قسمت باشد، بسیار خنده دار است.

characters are slightly annoying back to the live chat and then we will go

شخصیت‌ها کمی آزاردهنده هستند و به چت زنده برمی‌گردیم و سپس

anything there Steve somebody talking about Kara death talking about political

ما هر چیزی را به آنجا

correctness oh we talked about that last we talked about that last week you know

خواهیم برد.

no I think I might have said too much last week because during the week I had

هفته گذشته بسیار زیاد است زیرا در طول هفته پیام هایی داشتم که می

some messages saying mr. Duncan you said you don't like to talk about politics

گفتند آقای. دانکن گفتی دوست نداری در مورد سیاست حرف بزنی

but you seemed to be expressing some points of view now I'm not talking

اما به نظر می رسید داری نقطه نظراتی را بیان می

about my own personal point of view of course sometimes we will play devil's

کنی، من در مورد دیدگاه شخصی خودم صحبت نمی کنم البته گاهی اوقات ما وکیل مدافع شیطان را بازی می کنیم،

advocate so sometimes we will introduce themes or say things right here on the

بنابراین گاهی اوقات مضامینی را معرفی می کنیم یا همین جا در

live stream just to generate a conversation so not everything you hear

جریان مستقیم فقط برای ایجاد یک مکالمه چیزها را بگویید تا همه چیزهایی که می شنوید

is our personal opinion so sometimes we will play devil's advocate and that

نظر شخصی ما نباشد، بنابراین گاهی اوقات ما وکیل مدافع شیطان را بازی می کنیم و این

means you will go along with the other side of the argument or maybe the

بدان معنی است که شما با طرف دیگر بحث یا شاید

argument that people would disagree with so maybe you will raise the counterpoint

بحثی که مردم می خواهند همراهی کنید. با مخالفت موافق نیستید، بنابراین شاید شما نقطه مقابل را مطرح کنید

which means the opposite the opposite opinion so that is to get people talking

که به معنای مخالف نظر مخالف است، یعنی اینکه مردم را به صحبت

to get people talking and also to to be fair as well oh sorry yes go on

وادار کنید تا مردم صحبت کنند و همچنین باید منصف بود، متأسفم بله ادامه دهید

Noah mentioned that she's she's googled autumn leaves and found a version by

نوح اشاره کرد که برگ های پاییزی را در گوگل جستجو کرده و پیدا کرده است. یک نسخه از

Frank Sinatra huh there was another famous version by Nat King Cole okay

فرانک سیناترا خخخ، یک نسخه معروف دیگر از نت کینگ کول وجود داشت، خوب است،

then he said Nat King Kong Nat King Cole also said but lots and lots of singers

پس او گفت نت کینگ کونگ نات کینگ کول نیز گفت، اما تعداد زیادی از خواننده ها

have so another I think women have sung it as well but yes it's it's a famous a

دارند، بنابراین فکر می کنم زنان دیگری دارند. آن را هم خواندم اما بله این یک

famous song good we have someone watching in India now I know that we

آهنگ معروف است خوب است، ما کسی را داریم که در هند تماشا می کند، اکنون می دانم که

have a lot of Indian viewers Laxman Kumar Sharma hello to you nice to see

بینندگان هندی زیادی داریم Laxman Kumar Sharma سلام به شما خوشحالم که

you here on the live chat you are just in time to say goodbye because we are

شما را اینجا در چت زنده می بینم. زمان خداحافظی است زیرا ما در

about to go it's coming up to 4 o'clock here in the UK and we will see you next

شرف رفتن هستیم، تا ساعت 4 اینجا در انگلستان است و

week just to give you an idea of when we are on before we go the live English

هفته آینده شما را می بینیم تا قبل از اینکه هر یکشنبه 2 به پخش زنده انگلیسی برویم، ایده ای از زمان حضورمان را به شما بدهیم.

stream every Sunday 2 p.m. UK time and ever get check the time difference where

بعد از ظهر به وقت بریتانیا و همیشه تفاوت زمانی را

you are in the world so you never miss one of our live streams that's it we

که در جهان هستید بررسی کنید تا هرگز یکی از پخش‌های زنده ما را از دست ندهید، همین است که

will see you next week thank you very much to everyone on the

هفته آینده شما را

live chat today for joining in and we will see you next Sunday at 2 p.m. UK

خواهیم دید. شما یکشنبه آینده ساعت 2 بعد از ظهر

time thanks also of course mr. Steve or should I say mr. Bruce

وقت بریتانیا هم البته آقای. استیو یا باید بگویم آقای. بروس

Willis so you see what's happened there mr. Steeves greasy head I don't want

ویلیس تا ببینید آنجا چه اتفاقی افتاده است . استیو سر چرب من نمی خواهم

that stuck on me mr. Duncan I am my own man I do not need to be compared to a

که به من چسبیده آقای. دانکن من مرد خودم هستم که نیازی به مقایسه با یک

aging film star so thank you very much to Bruce Willis otherwise known as mr.

ستاره سالخورده سینما ندارم، بنابراین از بروس ویلیس که با نام آقای بروس ویلیس شناخته می شود بسیار سپاسگزارم.

Steve I'm not tough enough to be a Bruce Willis and we'll see you next week will

استیو من آنقدر سرسخت نیستم که بتوانم بروس ویلیس باشم و هفته آینده شما را می بینیم

do bye bye mr. Steve is going as we take one last look outside Oh

خداحافظ آقای. استیو می‌رود و آخرین نگاهی به بیرون

bye Steve bye he's going the rain is falling the rain is falling on my

می‌اندازیم اوه خداحافظ استیو خداحافظ او می‌رود باران دارد می‌بارد باران می‌بارد روی

windowpane hopefully we will be able to go for a walk later let's have one last

شیشه پنجره من امیدوارم بتوانیم بعداً قدم بزنیم، بیایید آخرین

look at the spider the spider is okay yes

نگاهی به عنکبوت داشته باشیم، عنکبوت خوب است

the spider is still asleep it is doing absolutely nothing and that would appear

بله، عنکبوت هنوز خواب است، مطلقاً هیچ کاری انجام نمی دهد و به نظر

to be a good time to say goodbye I'll see you next week it's mr. Denker and

می رسد زمان خوبی برای خداحافظی باشد. هفته آینده شما را می بینم. دنکر و

that's me by the way saying thanks a lot for joining me I hope you will join me

این من هستم که می‌گویم خیلی متشکرم که به من پیوستید، امیدوارم یکشنبه آینده دوباره به من بپیوندید

again next Sunday also don't forget to look out for my new grammar lessons as

همچنین فراموش نکنید که مراقب درس‌های دستور زبان جدید من و

well grammar lessons every Wednesday you will find some new grammar lessons on my

همچنین درس‌های دستور زبان هر چهارشنبه باشید.

youtube channel this is mr. duncan in the birthplace of

کانال یوتیوب من این آقای است. دانکن در زادگاه

English saying thanks for watching us see you next Sunday and of course you

انگلیسی می‌گوید متشکرم که ما را تماشا می‌کنید یکشنبه آینده شما را می‌بینیم و البته

know what's coming next yes you do what is coming next I hear you ask...

می‌دانید که بعد از آن چه می‌آید بله انجام می‌دهید آنچه در آینده می‌آید می‌شنوم می‌پرسید...

ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-)