CAN WE HAVE A LITTLE BIT MORE? - English Addict EXTRA Learning - LIVE CHAT - Wednesday 10th MAY 2023

Welcome to today's livestream.

به پخش زنده امروز خوش آمدید.

I hope you are feeling well.

امیدوارم حالتون خوب باشه

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

It is so nice to be here with you.

خیلی خوب است که اینجا با شما هستم.

We are back once more and it's very nice to be with you during the week.

ما یک بار دیگر برگشتیم و خیلی خوشحالم که در طول هفته با شما هستم.

Oh, very unusual.

اوه، خیلی غیرعادی

I have to say. Hi, everybody.

من باید بگویم. سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England. How are you today?

این آقای دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم. آیا

Are you happy? Are you feeling good today?

شما خوشحال هستید؟ آیا امروز احساس خوبی دارید؟

I hope you are feeling bright and gay

من امیدوارم که شما احساس شادابی و همجنس گرا بودن داشته باشید

because it is English addict Extra.

زیرا این یک معتاد انگلیسی اضافی است.

I have been listening to your comments.

من به نظرات شما گوش داده ام.

I read everything you write.

من هر چه می نویسی می خوانم.

All of the things you send to me.

همه چیزایی که برام میفرستی

I do read them.

من آنها را می خوانم

Some people say I don't, but I do.

بعضی ها می گویند من نمی دانم، اما می کنم.

I definitely do read everything you send to me.

من قطعاً همه چیزهایی را که برای من ارسال می کنید می خوانم.

And I've had a few requests for English and Extra.

و من چند درخواست برای انگلیسی و Extra داشته ام.

On Wednesday I used to do it.

چهارشنبه انجام می دادم.

Then I stopped doing it.

سپس انجام آن را متوقف کردم.

And now a lot of people want me to do it again.

و اکنون بسیاری از مردم از من می خواهند که دوباره این کار را انجام دهم.

So I am going to do it every Wednesday to pay UK.

بنابراین من می خواهم این کار را هر چهارشنبه برای پرداخت به انگلستان انجام دهم.

Time is when I'm here with you.

زمان زمانی است که من اینجا با شما هستم.

So we are going to do it on Wednesday, even though

بنابراین ما می خواهیم این کار را در روز چهارشنبه انجام دهیم، حتی اگر

it might

ممکن است

cause me a little bit of chaos,

کمی هرج و مرج برای من ایجاد کند،

A little bit more work to do perhaps.

شاید کمی کار بیشتری انجام دهم.

But if you want it, I will try my best

اما اگر شما بخواهید تمام تلاشم را می کنم

to fulfil my obligation.

تا به تعهدم عمل کنم.

Oh, I like that.

اوه، من آن را دوست دارم.

To fulfil, fulfil or something.

به انجام رساندن، انجام دادن یا چیزی.

You you carry out the task, you satisfy

شما که وظیفه را انجام می دهید،

the other person you fulfil

شخص دیگری را که

their needs or their requirements.

نیازها یا نیازهای او را برآورده می کنید، راضی می کنید.

Oh, very nice.

اوه خیلی خوبه

So I will try my best to fulfil

بنابراین تمام تلاشم را خواهم کرد تا

your requirements, your needs,

نیازهای شما، نیازهای شما و

the things you expect from me.

چیزهایی که از من انتظار دارید را برآورده کنم.

Today, by the way, we are talking all about

اتفاقاً امروز، ما همه چیز در مورد

having something extra, which seems rather appropriate

داشتن یک چیز اضافی صحبت می کنیم، که به نظر مناسب می رسد

because I'm here with you now doing my English addict extra.

زیرا من اکنون اینجا با شما هستم و اعتیاد انگلیسی خود را بیشتر انجام می دهم.

By the way, for those wondering what this is all about,

به هر حال، برای کسانی که می‌پرسند این در مورد چیست،

English,

انگلیسی،

you may have already guessed that actually.

ممکن است قبلاً آن را حدس زده باشید.

So my name is Mr. Duncan.

پس اسم من آقای دانکن است.

That's me, by the way.

اتفاقا اون منم

And I talk about the English language. I love it.

و من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم. عاشقشم.

You might say that I am one of those up there.

ممکن است بگویید من یکی از آن بالا هستم.

I am an English addict and I have a feeling perhaps

من یک معتاد انگلیسی هستم و این احساس را دارم که

maybe you are one of those as well.

شاید شما هم یکی از این افراد باشید.

It's nice to see you all here.

خوشحالم که همه شما را اینجا می بینم.

Yes, we have made it to the middle of the week because it is Wednesday.

بله ما به وسط هفته رسیدیم چون چهارشنبه است.

Doo doo doo doo doo doo doo doo doo doo.

دوو دوو دوو دوو دوو.

Wednesday has arrived.

چهارشنبه فرا رسید.

And it's lovely to be with you.

و دوست داشتنی است که با شما باشم.

I have to say, it does feel rather weird.

باید بگویم، احساس نسبتاً عجیبی دارد.

It feels slightly strange to be with you on Wednesday after such a long break

بعد از یک وقفه طولانی

from doing this during the week.

از انجام این کار در طول هفته، بودن با شما در روز چهارشنبه کمی عجیب است.

But we are back together and I know a lot of you love chatting

اما ما دوباره با هم هستیم و می دانم که بسیاری از شما عاشق چت کردن

not only to me on the live chat but also to each other.

نه تنها با من در چت زنده، بلکه با یکدیگر نیز هستید.

We do have the live chat right now.

ما در حال حاضر چت زنده را داریم.

Hello to everyone.

سلام به همگی.

I wonder who was first on today's live chat.

نمی دانم چه کسی اولین بار در چت زنده امروز بود.

Oh, very interesting. We have V test.

اوه خیلی جالبه ما تست V داریم.

V test.

تست V.

You are first.

شما اول هستید

Once again, congratulations.

یک بار دیگر تبریک می گویم.

Well done V tests.

تست های V خوب انجام شد.

It's very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

And I'm so glad.

و من خیلی خوشحالم.

I'm very glad that you have decided to Joy.

خیلی خوشحالم که تصمیم گرفتی جوی کنی.

And again, we also have Palmira.

و باز هم پالمیرا داریم.

Apparently you are only here for a short time.

ظاهرا شما فقط برای مدت کوتاهی اینجا هستید.

I would imagine you have lots of things to do,

تصور می‌کنم کارهای زیادی برای انجام دادن دارید، به

which is the reason why you are not staying long.

همین دلیل است که طولانی نمی‌مانید.

We also have your gun.

ما هم تفنگ شما را داریم.

Bart. Dan? Dan, Jad.

بارت دن؟ دن، جاد.

Who gun back?

چه کسی اسلحه را پس می گیرد؟

Jan Jad, hello to you and thank you for joining me.

جان جد، سلام به شما و ممنون که به من پیوستید.

Where are you watching at the moment?

در حال حاضر کجا را تماشا می کنید؟

Where are you in the world?

کجای دنیا هستی؟

I wonder where you are.

من تعجب می کنم شما کجا هستید.

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

We also have sash.

ارسی هم داریم.

Double sash is here as well. Nice to see you here.

ارسی دوبل اینجا هم هست خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Also on the live chat

همچنین در چت زنده ای که

we also have,

ما نیز داریم،

he is here.

او اینجاست.

Luis Mendez

لوئیس مندز

is here today. Hello, Louis.

امروز اینجاست. سلام، لویی.

Watching in Friends, a place where I will be

تماشا کردن در دوستان، جایی که

around about five weeks from now.

حدود پنج هفته دیگر در آن خواهم بود.

Not only myself, but also Mr.

نه تنها خودم، بلکه آقای

Steve and some of the English addicts.

استیو و برخی از معتادان انگلیسی را هم.

We will all be here together

همه ما اینجا با هم خواهیم بود

and we will all be there in Paris in June.

و همه ما در ژوئن در پاریس خواهیم بود.

I have to say, I am really looking forward to it.

باید بگویم، من واقعا مشتاقانه منتظر آن هستم.

Hello, Also Francesca.

سلام فرانچسکا.

We have Chee Kim.

ما چی کیم داریم.

Hello, Chee Kim, where are you watching at the moment?

سلام، چی کیم، در حال حاضر کجا را تماشا می کنی؟

I'm very interested to find out.

من بسیار علاقه مند هستم که بدانم.

We also have.

ما همچنین داریم.

Oh, I haven't done this for a long time.

اوه من خیلی وقته این کارو نکردم

Mar was

مار

more warm.

گرمتر بود.

It's so nice to see you here as well.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا هم می بینم.

Nice to see everyone.

از دیدن همه خوشحالم

Mong Golia. Hello.

مونگ گولیا. سلام.

You can bat in Mongolia now.

اکنون می توانید در مغولستان خفاش کنید.

I have been

من

very close to where you are.

به جایی که تو هستی خیلی نزدیک بوده ام. در

Not actually Mongolia, but I did live

واقع مغولستان نیست، اما من

for a certain amount of time for a few years

برای مدت معینی برای چند سال

in Inner Mongolia, which is part of China.

در مغولستان داخلی، که بخشی از چین است، زندگی کردم.

So I wasn't very far away from you.

پس من خیلی از شما دور نبودم.

And I did during my time in Inner

و من در طول مدتی که در مغولستان داخلی بودم

Mongolia, I did travel to the grasslands and I had a lovely experience

، به علفزارها سفر کردم و تجربه ای دوست داشتنی

of being there, a very beautiful place.

از بودن در آنجا داشتم، مکانی بسیار زیبا.

And I have to say I was there

و باید بگویم که من آنجا بودم

and I didn't want to leave if I was honest with you,

و نمی‌خواستم اگر با شما صادق باشم، آنجا را ترک کنم،

especially where the grasslands are, the place

مخصوصاً جایی که علفزارها هستند، مکانی که

I was actually working at, the place I was working in, in China.

واقعاً در آن کار می‌کردم، مکانی که در آن کار می‌کردم، در چین.

Wall was quite industrial, so it was lovely to go

وال کاملاً صنعتی بود، بنابراین،

to the grasslands, to be honest.

صادقانه بگویم، رفتن به علفزار دوست داشتنی بود.

I did enjoy it very much.

من از آن بسیار لذت بردم

I know that this is a surprise live stream,

من می دانم که این یک پخش زنده شگفت انگیز است،

so maybe some of you are not prepared

بنابراین شاید برخی از شما

for my arrival, but that's okay.

برای ورود من آماده نباشید، اما اشکالی ندارد. الان

I can tell you now that I will be with you next Wednesday as well.

میتونم بهت بگم که چهارشنبه آینده هم پیشت هستم.

Hello. Also Beatrice.

سلام. همچنین بئاتریس.

Beatrice is here.

بئاتریس اینجاست

I'm looking forward to seeing you as well.

من هم مشتاق دیدار شما هستم.

When we all meet up in Paris.

وقتی همه ما در پاریس ملاقات می کنیم.

H C is here.

H C اینجاست.

Hello to you.

درود بر تو.

A very mysterious name.

یک اسم بسیار مرموز عنوان

A very mysterious

بسیار مرموز

title for your presence here on the live chat.

برای حضور شما در اینجا در چت زنده.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Maria. Hello, Maria.

ماریا سلام ماریا.

Nice to see you.

از دیدن شما خوشحالم.

Also on the live chat.

همچنین در چت زنده. خیلی

It's great to see you here today.

خوب است که امروز شما را اینجا می بینم.

We have some strange weather.

هوای عجیبی داریم

We have everything at the moment.

ما در حال حاضر همه چیز داریم.

If we look outside the window, here we go.

اگر به بیرون از پنجره نگاه کنیم، می‌رویم.

So there is the view outside at the moment.

بنابراین نمای بیرون در حال حاضر وجود دارد.

It's rather windy, It is unsettled.

نسبتاً باد است، ناآرام است.

We've had a lot of rain yesterday day.

دیروز بارندگی زیادی داشتیم

We had so much rain yesterday.

دیروز خیلی بارون داشتیم

I can't begin to tell you how much rain we had,

من نمی توانم شروع کنم به شما بگویم چقدر باران داشتیم،

but we had a lot of rain and also this morning

اما ما باران زیادی داشتیم و همچنین امروز صبح

and the afternoon, apparently it's going to rain again.

و بعد از ظهر، ظاهراً دوباره باران خواهد بارید.

So during today's live stream, you might find that there is some rain

بنابراین در طول پخش زنده امروز، ممکن است متوجه شوید که

falling from the sky during this particular live stream.

در طول این پخش زنده خاص، مقداری باران از آسمان می‌بارد.

So we will see what happens.

پس خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

And of course, you can see behind me another live view looking out of the window.

و البته، شما می توانید پشت سر من نمای زنده دیگری را ببینید که از پنجره به بیرون نگاه می کند.

We have lots of lovely crop.

ما مقدار زیادی محصول دوست داشتنی داریم.

We have lots of lovely green rain.

باران سبز و دوست داشتنی زیادی داریم.

We have everything looking very summery.

ما همه چیز را بسیار تابستانی داریم. به

It looks like summer has finally arrived here in the UK.

نظر می رسد بالاخره تابستان به اینجا در بریتانیا رسیده است.

Very nice.

بسیار خوب.

Oh, by the way, I think I'm

اوه، اتفاقاً، فکر می‌کنم

not 100% sure, but I think we might be getting some animals at the back of the house

100% مطمئن نیستم، اما فکر می‌کنم ممکن است چند حیوان در پشت خانه بگیریم

because the farmer who owns the animals

زیرا کشاورز صاحب حیوانات در

was actually at the back of the house this morning.

واقع امروز صبح پشت خانه بود. آیا می

Can I just say

توانم فقط بگویم که

I have met many people in my life,

در زندگی ام با افراد زیادی ملاقات کرده ام،

many different people all around the world.

افراد مختلفی در سراسر جهان.

But this particular man

اما این مرد خاصی که

I met this morning at the back of my house,

امروز صبح در پشت خانه ام ملاقات کردم،

he might be the grumpy past,

ممکن است گذشته بداخلاق،

the most

unhappy and unfriendly person I've ever met.

ناراضی ترین و غیر دوستانه ترین فردی باشد که تا به حال دیده ام.

I said, Hello, good morning.

گفتم: سلام صبح بخیر.

And he didn't really reply.

و واقعا جواب نداد

He just looked at me

فقط اینطوری نگاهم کرد

like this

and I said, Are you all right?

و گفتم حالت خوبه؟

And he said,

و گفت:

And a lot. Hmm.

و خیلی. هوم

Yeah.

آره

So he made it very clear that he didn't want to speak to me.

بنابراین او به وضوح گفت که نمی خواهد با من صحبت کند.

He didn't want to have anything to do with me whatsoever,

او نمی خواست هیچ کاری با من داشته باشد ،

which is rather awkward because he was actually

که بسیار ناخوشایند است زیرا او در واقع

just behind my fence.

پشت حصار من بود.

Technically, he is a neighbour,

از نظر فنی، او یک همسایه است،

or at least the animal that he has will soon be my my neighbour.

یا حداقل حیوانی که دارد به زودی همسایه من خواهد شد.

But he was so unfriendly and I sometimes wonder why that is.

اما او خیلی غیر دوستانه بود و من گاهی اوقات تعجب می کنم که چرا اینطور است.

So why are some people unfriendly

پس چرا برخی افراد

when you meet them, especially for the first time?

وقتی با آنها ملاقات می کنید، مخصوصاً برای اولین بار، غیر دوستانه هستند؟

I always like to think that I make

من همیشه دوست دارم فکر کنم که

a good impression when I meet someone for the first time,

وقتی برای اولین بار با کسی ملاقات می کنم، تأثیر خوبی از خود می گذارم،

even though I kind of quite shy, quite shy and introverted.

حتی اگر خیلی خجالتی، کاملاً خجالتی و درونگرا هستم.

But I do always try to show my best side

اما من همیشه سعی می کنم بهترین جنبه ام را

to someone I've never met before.

به کسی که قبلاً ندیده ام نشان دهم.

However, this guy

با این حال، این مرد

this morning did not want to speak.

امروز صبح نمی خواست صحبت کند.

He made it very clear by his attitude,

او این را با نگرش خود

but also the look on his face as well.

و همچنین ظاهر صورتش به وضوح بیان کرد.

I don't want to speak to you.

من نمی خواهم با شما صحبت کنم.

Stop speaking to me.

با من حرف نزن

I don't want to talk to you.

من نمی خواهم با شما صحبت کنم.

Just go away.

فقط برو.

So I did. I did.

من هم همین کار را کردم. من کردم.

I did not speak to him.

من با او صحبت نکردم.

I just let him carry on with what he was doing.

فقط به او اجازه دادم به کاری که انجام می داد ادامه دهد.

But I am hopeful.

اما من امیدوار هستم.

I am hopeful that we will be getting some lovely animals at the back of the house.

من امیدوارم که در پشت خانه چند حیوان دوست داشتنی داشته باشیم.

And as you know, I do love nature very much.

و همانطور که می دانید من طبیعت را بسیار دوست دارم.

I love all the things connected to nature, not only the animals,

من همه چیزهای مرتبط با طبیعت را دوست دارم، نه تنها حیوانات،

but also, I suppose you might say, the plants and everything

بلکه فکر می‌کنم ممکن است بگویید، گیاهان و همه چیزهایی

that surrounds me here in much Wenlock.

که در اینجا در ونلاک مرا احاطه کرده است.

We will have a little bit more nature later on

ما بعداً با یک موش کوچک طبیعت بیشتری خواهیم داشت

with a little mouse because the mice are back

زیرا موش ها

after their long hibernation, they have returned

پس از خواب طولانی خواب زمستانی خود برگشته اند، آنها برگشته اند،

the mice are

موش ها

back at the back of the house, they are back

در پشت خانه هستند، آنها برگشته اند

and they have returned.

و برگشته اند.

We will be taking a look at one particular mouse in a few moments

چند لحظه دیگر نگاهی به یک موش خاص خواهیم داشت،

because I like nature and I have a feeling that you do as well.

زیرا من طبیعت را دوست دارم و این احساس را دارم که شما هم همینطور.

Apparently Beatrice was going to the bank,

ظاهراً بئاتریس به بانک می رفت،

but then she found out that I was doing my live stream,

اما بعد متوجه شد که من پخش زنده ام را انجام می دهم،

so she changed her mind and went back home.

بنابراین نظرش تغییر کرد و به خانه برگشت. آیا

Did you really change your plans just for me?

واقعا برنامه هایت را فقط برای من تغییر دادی؟

Can I say thank you very much?

میشه بگم خیلی ممنونم؟

And I feel I feel slightly honoured.

و احساس می کنم کمی احساس افتخار می کنم.

All I can say is I hope that I have not put you out too much.

تنها چیزی که می توانم بگویم این است که امیدوارم شما را بیش از حد ناامید نکرده باشم.

I hope I haven't spoilt your plans for today.

امیدوارم برنامه های امروز شما را خراب نکرده باشم.

Too much.

خیلی زیاد.

It is very nice here today.

امروز اینجا خیلی خوبه

Lots of lovely spring weather.

هوای بهاری بسیار زیبا.

It is looking really good even though we are having a lot of rain right now.

با وجود اینکه در حال حاضر باران زیادی داریم، واقعاً خوب به نظر می رسد.

Of course all of the excitement,

البته تمام هیجانات،

all of the gossip

همه شایعات

and chit chat about last weekend's

و گفتگوهای مزخرف در مورد تاجگذاری آخر هفته گذشته

coronation of King Charles, it's all vanished.

شاه چارلز، همه از بین رفته است.

No one is talking about it.

هیچ کس در مورد آن صحبت نمی کند.

Isn't it strange when you have a big event or a big thing that happens?

عجیب نیست وقتی یک اتفاق بزرگ یا یک اتفاق بزرگ رخ می دهد؟

Isn't it strange how quickly people move on?

عجیب نیست که مردم چقدر سریع حرکت می کنند؟

They forget all about it.

همه چیز را فراموش می کنند.

So? So virtually no one is talking about the coronation

بنابراین؟ بنابراین عملاً هیچ کس در حال حاضر در مورد تاجگذاری صحبت نمی کند

now, even though a lot of people today are talking about

، اگرچه امروزه بسیاری از مردم در مورد

the British royal family,

خانواده سلطنتی بریتانیا صحبت می کنند،

apparently a certain newspaper in this country

ظاهراً یک روزنامه خاص در این کشور

is actually in court at the moment.

در حال حاضر در دادگاه است.

They are being sued by some well-known

برخی از افراد مشهور مشهور از آنها شکایت می کنند

celebrities because apparently this particular newspaper

زیرا ظاهراً این روزنامه خاص

was spying and using a legal method

جاسوسی کرده و از روش قانونی

to find out or obtain information about those particular

برای کشف یا به دست آوردن اطلاعات در مورد آن

well-known people, including members of the British

افراد سرشناس خاص از جمله اعضای

royal family,

خانواده سلطنتی انگلیس

namely Prince Harry.

یعنی شاهزاده هری استفاده می کرده است.

So that is something that happened

پس این چیزی است که

this morning. It's been happening.

امروز صبح اتفاق افتاد. این اتفاق افتاده است.

And apparently the newspaper has now admitted responsibility.

و ظاهراً روزنامه اکنون مسئولیت آن را پذیرفته است.

So it would appear that they are about to to

بنابراین به نظر می رسد که آنها در حال حاضر

maybe come to some settlement out of court.

به توافقی خارج از دادگاه هستند.

So this sometimes happens when you maybe if another person decides

بنابراین گاهی اوقات این اتفاق می افتد که شما ممکن است اگر شخص دیگری تصمیم

to take legal action against you, you might have to go to court,

به اقدام قانونی علیه شما داشته باشد، ممکن است مجبور شوید به دادگاه بروید،

you might have to fight in the court

ممکن است مجبور شوید در دادگاه مبارزه کنید

to come to some arranged it.

تا به برخی از آنها رسیدگی کنید.

But of course, some people don't want to go through

اما مسلماً برخی از افراد نمی خواهند

the lengthy procedure of a court case.

روند طولانی پرونده قضایی را طی کنند.

So instead they settle.

بنابراین در عوض آنها حل و فصل می شوند.

They settle, which means that one person will probably give

آنها تسویه حساب می کنند، یعنی یک نفر احتمالاً به

the other person a lot of money and then everything is sorted out.

دیگری پول زیادی می دهد و بعد همه چیز مرتب می شود.

Hello to Aziz.

سلام به عزیز.

Hello, Aziz.

سلام عزیز.

Nice to see you here today. Hello, Mr. Duncan.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم. سلام آقای دانکن

How are you doing?

حال شما چطور است؟

How was the coronation? And it wasn't too bad.

تاج گذاری چطور بود؟ و خیلی هم بد نبود

We did watch some of it.

ما برخی از آن را تماشا کردیم.

I know that, Steve.

من این را می دانم، استیو.

Mr. Steve. By the way, Mr.

آقای استیو در ضمن، آقای

Steve is not here today.

استیو امروز اینجا نیست.

He's very busy doing something else.

او خیلی مشغول کار دیگری است.

Very busy indeed.

خیلی شلوغه واقعا

But he loved the music.

اما او موسیقی را دوست داشت.

All of the music that played during the coronation.

تمام موسیقی هایی که در زمان تاج گذاری پخش شد.

He absolutely loved it.

او کاملا آن را دوست داشت.

So I think Steve definitely

بنابراین من فکر می کنم که استیو قطعاً

was quite overwhelmed by the coronation.

از تاج گذاری غرق شده بود.

So not necessarily of the things that he saw, but

بنابراین نه لزوماً چیزهایی که دید، بلکه

the things that he heard with the beautiful music.

چیزهایی که با موسیقی زیبا شنید.

But now most people have forgotten all about it.

اما اکنون بیشتر مردم همه چیز را فراموش کرده اند.

It's all gone.

این همه رفته است.

In a few moments,

در چند لحظه

we are talking about a particular subject.

ما در مورد یک موضوع خاص صحبت می کنیم.

So this is, as you know, English Addict Extra.

بنابراین، همانطور که می دانید، English Addict Extra است.

And today we are talking about things that are extra, some things that you have.

و امروز در مورد چیزهای اضافی صحبت می کنیم، چیزهایی که شما دارید.

But then you have a little bit more.

اما پس از آن شما کمی بیشتر دارید.

Maybe you have extra

شاید

extra food,

غذای اضافی،

maybe extra water

شاید آب اضافی

or maybe an extra English addict life stream

یا شاید یک جریان زندگی معتاد انگلیسی اضافی

like this.

مانند این داشته باشید.

It always amazes me how fast a mouse can move.

همیشه من را شگفت زده می کند که یک ماوس چقدر سریع می تواند حرکت کند.

And there was a very good example of that.

و یک مثال بسیار خوب از آن وجود داشت.

So we do have lots of wildlife, lots of animals living in the back garden.

بنابراین ما حیات وحش زیادی داریم، حیوانات زیادی در باغچه پشتی زندگی می کنند.

And the mouse, that particular mouse

و ماوس، آن موش خاص،

is a regular visitor, as you can see.

همانطور که می بینید، یک بازدیدکننده معمولی است.

It has found a way into the garden by going through one of the walls.

با عبور از یکی از دیوارها راهی به باغ پیدا کرده است.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Nice to see you here. I hope you're having a good day.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشید

We have something to talk about today because this is English addict Extra.

ما امروز چیزی برای صحبت کردن داریم زیرا این یک معتاد انگلیسی است.

So this is an extra live stream.

بنابراین این یک پخش زنده اضافی است.

Something extra for you to enjoy on a Wednesday.

چیز اضافی برای لذت بردن شما در چهارشنبه.

Oh. Very nice.

اوه بسیار خوب.

Fancy pants, even.

شلوارهای فانتزی حتی

So we are talking about extra things.

بنابراین ما در مورد چیزهای اضافی صحبت می کنیم.

If you have something that is extra, something that

اگر چیزی اضافی دارید، چیزی که

maybe you want more of,

شاید بیشتر از آن می خواهید،

you want more of something extra,

چیز اضافی بیشتری می خواهید،

something that has to be added on because it is required.

چیزی که باید به آن اضافه شود زیرا لازم است.

So maybe you have so much, but

بنابراین شاید شما خیلی چیزها دارید، اما به مقدار

you need extra, you need a little bit more.

اضافی نیاز دارید، کمی بیشتر نیاز دارید.

Maybe you need some extra time.

شاید به زمان اضافی نیاز داشته باشید.

Maybe you need some extra water.

شاید به مقداری آب اضافی نیاز داشته باشید.

Perhaps you are going for a walk over

شاید شما برای پیاده روی در

a long, long distance

مسافت طولانی و طولانی می روید

and perhaps it is a hot day,

و شاید یک روز گرم باشد،

so you will need to take some extra water with you.

بنابراین باید مقداری آب اضافی با خود ببرید.

Something you need, something you need That's more than the thing

چیزی که شما نیاز دارید، چیزی که نیاز دارید، چیزی که بیشتر از چیزی است که

you have at the present time.

در حال حاضر دارید.

We often describe it as extra.

ما اغلب آن را به عنوان اضافی توصیف می کنیم.

So let's have a look at some of the words.

پس بیایید نگاهی به برخی از کلمات بیاندازیم.

You may have already realised that today's live stream is shorter than normal,

شاید قبلاً متوجه شده باشید که پخش زنده امروز کوتاه‌تر از حد معمول است،

so it isn't as long as the Sunday live stream.

بنابراین به اندازه پخش زنده یکشنبه نیست.

I will tell you that now.

الان بهت میگم

So we have a little bit more, a little bit more,

بنابراین ما کمی بیشتر، کمی بیشتر،

a little bit more than what you have already.

کمی بیشتر از آنچه شما در حال حاضر دارید، داریم. فکر می‌کنم

I suppose you might say that we all want a little bit more

ممکن است بگویید که همه ما

whatever it is, maybe a little bit more free time, perhaps a little bit more

هرچه هست کمی بیشتر می‌خواهیم، ​​شاید کمی وقت آزاد بیشتر، شاید کمی

money,

پول بیشتر،

maybe a little bit more

شاید کمی

happiness in our lives.

شادی بیشتر در زندگی‌مان. باید بگویم،

Like the guy I met this morning at the back of my house, he was really, really unhappy,

مانند مردی که امروز صبح در پشت خانه ام ملاقات کردم، واقعاً واقعاً ناراضی بود

I have to say.

.

He might be the most unhappy person I've ever met.

شاید او ناراضی ترین فردی باشد که تا به حال دیده ام.

You might want an extra portion.

ممکن است یک بخش اضافی بخواهید.

Portion.

بخش.

So when we say portion, we mean a part of something.

بنابراین وقتی می گوییم بخش، منظور بخشی از چیزی است.

A section of something, a portion,

بخشی از چیزی، یک قسمت،

maybe a portion of pie, a portion of cake,

شاید یک قسمت پای، یک قسمت از کیک،

something that is given in a certain amount.

چیزی که به مقدار مشخص داده می شود.

So maybe you have a portion of food,

بنابراین شاید شما یک سهم غذا داشته باشید،

but it isn't enough.

اما کافی نیست.

You would like an extra portion.

شما یک بخش اضافی می خواهید.

So I always find this word quite interesting portion,

بنابراین من همیشه این کلمه را بخش بسیار جالبی می دانم،

a piece of something maybe something that is measured out in a certain

یک قطعه از چیزی شاید چیزی که در یک مقدار مشخص اندازه گیری می شود

quantity can be also portion.

نیز می تواند قسمت باشد.

So perhaps you want a little bit more than you were given.

بنابراین شاید شما کمی بیشتر از آنچه به شما داده شده است بخواهید.

You want an extra portion, you want more than you were given.

شما یک سهم اضافی می خواهید، بیشتر از آنچه به شما داده شده است می خواهید.

You might want more of the same.

شما ممکن است بیشتر از همان بخواهید.

So this is an expression we use quite often in English

بنابراین این عبارتی است که ما اغلب در انگلیسی استفاده می‌کنیم

when we say we want more of the thing we are already enjoying.

وقتی می‌گوییم چیز بیشتری می‌خواهیم که قبلاً از آن لذت می‌بردیم.

You want more of the same?

شما بیشتر از همان می خواهید؟

Maybe you enjoyed a certain type of performance

شاید از نوع خاصی از اجرا

or a certain type of show,

یا نوع خاصی از نمایش

or maybe a certain type of music,

یا شاید نوع خاصی از موسیقی لذت برده باشید

and you like it so much.

و آن را بسیار دوست داشته باشید.

You want

شما

more, you want more of the same,

بیشتر می خواهید، بیشتر همان چیز را می خواهید،

you want more of that particular thing

بیشتر از آن چیز خاص را می خواهید

because you like it so much,

زیرا آن را خیلی دوست دارید،

you might want to repeat something again.

ممکن است بخواهید دوباره چیزی را تکرار کنید.

So you could say that something that is being given extra

بنابراین می توانید بگویید که چیزی که اضافه می شود

might be an extra performance of the same thing.

ممکن است عملکرد اضافی همان چیز باشد.

Quite often if you go to see a show,

اغلب اوقات اگر برای دیدن یک نمایش می روید،

maybe something being performed on stage,

شاید چیزی روی صحنه اجرا می شود،

you might want an on pool,

ممکن است بخواهید روی استخر اجرا کنید، می

you want to hear that song again, you want to see that performance.

خواهید دوباره آن آهنگ را بشنوید، می خواهید آن اجرا را ببینید.

One more time.

یک بار دیگر

So quite often an encore will be given an encore,

بنابراین اغلب به یک Encore یک Encore داده می شود

which of course comes from the French language.

که البته از زبان فرانسوی می آید.

You might go on a journey or a trip.

ممکن است به یک سفر یا سفر بروید.

You might experience something that you enjoy.

ممکن است چیزی را تجربه کنید که از آن لذت می برید.

Perhaps you are at the fairground and you go on a ride

شاید شما در میدان نمایشگاه هستید و به یک سواری می روید

and you enjoy it so much you might say,

و آنقدر از آن لذت می برید که ممکن است بگویید،

Let's go round again, let's go round again, Let's do it again.

بیایید دوباره دور برویم، بیایید دوباره دور برویم، دوباره انجامش دهیم.

Maybe you are walking through a field and you go round in a circle.

شاید شما در حال قدم زدن در یک مزرعه هستید و در یک دایره می چرخید.

You enjoy the walk so much

آنقدر از پیاده روی لذت می بری که می

you say, Let's go round again, let's do it again.

گویی، بیا دوباره دور بزنیم، دوباره انجامش دهیم. بیا

Let's go round again.

دوباره دور برویم

I believe there was also a song in the 1970s called

من معتقدم در دهه 1970 آهنگی به نام

Let's Go Round Again.

Let's Go Round Again نیز وجود داشت.

Mhm. You can have an extra portion of cake.

مهم می توانید یک قسمت اضافی از کیک بخورید.

It is true.

درست است.

And I'm sure someone will say Mr.

و من مطمئن هستم که کسی خواهد گفت آقای

Duncan, we think that you enjoy having an extra portion of cake.

دانکن، ما فکر می کنیم که شما از خوردن یک قسمت اضافی کیک لذت می برید.

Well, you might be right, but not at the moment,

خب شاید حق با شما باشد، اما در حال حاضر نه،

because as you know, I am on a diet.

چون همانطور که می دانید من رژیم دارم.

I am losing a little bit of weight

من کمی

from around my stomach.

از اطراف شکمم وزن کم می کنم.

It's going rather well, by the way.

اتفاقا خیلی خوب پیش میره

You might also have to do something extra

همچنین ممکن است مجبور شوید

during a procedure, something you are doing.

در طول یک عمل، کاری که در حال انجام آن هستید، کار اضافی انجام دهید.

So maybe if you are doing a certain thing,

بنابراین شاید اگر کار خاصی را انجام می دهید،

you might have to do it again more than once.

ممکن است مجبور شوید آن را بیش از یک بار دوباره انجام دهید.

For example, quite often if you are washing your hair,

به عنوان مثال، اغلب اوقات اگر موهای خود را می شویید،

for example, sometimes you have to put the shampoo in your hair twice,

به عنوان مثال، گاهی اوقات باید شامپو را دو بار در موهای خود قرار دهید،

so you will put the shampoo in your hair

بنابراین شامپو را در موهای خود قرار داده

and then you will rinse the shampoo out of your hair.

و سپس شامپو را از موهای خود آبکشی می کنید.

But then you have to do it again.

اما پس از آن باید دوباره این کار را انجام دهید.

Quite often they will say, rinse and repeat.

اغلب آنها می گویند، آبکشی کنید و تکرار کنید.

So something you have to do more than once as an instruction.

بنابراین کاری که باید بیش از یک بار به عنوان یک دستورالعمل انجام دهید.

Quite often, if you read the label

اغلب، اگر برچسب

on certain types of cosmetics.

روی انواع خاصی از لوازم آرایشی را بخوانید.

Shampoo is a good example.

شامپو مثال خوبی است.

You rinse and then you repeat.

آبکشی میکنی و بعد تکرار میکنی

It means you do it again.

یعنی دوباره انجامش میدی

So you have to do something more than once.

بنابراین شما باید کاری را بیش از یک بار انجام دهید.

You have to do it one more time.

باید یک بار دیگر این کار را انجام دهید.

You might have to add some more.

شاید لازم باشد مقدار بیشتری اضافه کنید.

So extra in this particular sentence is

بنابراین اضافی در این جمله خاص این است که

you have to add something to the thing

شما باید چیزی را به چیزی که

you've made already or something you have already.

قبلا ساخته اید یا چیزی که قبلا ساخته اید اضافه کنید.

You need to add some more.

باید مقداری دیگر اضافه کنید.

I suppose the best way of expressing

من فکر می کنم بهترین راه برای بیان

this is if you are adding ingredients into a meal,

این است که اگر مواد را به یک وعده غذایی اضافه کنید،

maybe you are putting things into a recipe.

شاید چیزهایی را در یک دستور غذا قرار دهید.

Perhaps you want to add a little bit more sugar or salt.

شاید بخواهید کمی شکر یا نمک اضافه کنید.

You are adding extra.

شما اضافه می کنید.

You add some more.

شما یک مقدار دیگر اضافه کنید.

So you might describe this also as as an instruction.

بنابراین شما ممکن است این را نیز به عنوان یک دستورالعمل توصیف کنید.

Maybe you have to add some more salt

شاید مجبور باشید مقداری نمک بیشتر

to a recipe because perhaps you want a little bit more flavour.

به یک دستور غذا اضافه کنید زیرا شاید کمی طعم بیشتری می خواهید.

So to add some more means

بنابراین برای اضافه کردن مقداری بیشتر به این معنی است

that you are putting extra in.

که شما اضافه می کنید

Here is a famous line

from a very well known story called Oliver Twist.

.

Please

لطفاً

can I have some more, please?

می توانم مقدار بیشتری داشته باشم، لطفا؟ آیا

Can I have some more?

می توانم مقدار بیشتری داشته باشم؟

So maybe you want extra.

بنابراین شاید شما اضافی می خواهید.

Maybe this is a way of asking for more than what you already have.

شاید این راهی برای درخواست بیشتر از آنچه در حال حاضر دارید باشد.

Maybe you are eating a meal.

شاید شما در حال خوردن یک وعده غذایی هستید.

Maybe you have some soup or some porridge, and perhaps you want some more.

شاید مقداری سوپ یا مقداری فرنی داشته باشید و شاید مقداری بیشتر بخواهید.

So you might ask if you can have extra.

بنابراین ممکن است بپرسید که آیا می توانید اضافی داشته باشید. آیا

Can I have some more, please?

می توانم بیشتر داشته باشم، لطفا؟

Can I have some more tea,

میشه لطفا یه چای دیگه بخورم

please?

Can I have some more coffee?

؟

آیا می توانم یک قهوه دیگر بخورم؟

I want extra.

من اضافی می خواهم.

Because once is not enough,

از آنجا که یک بار کافی نیست،

you might have to put more on all in or over.

ممکن است مجبور شوید مقدار بیشتری را در داخل یا بیش از آن قرار دهید.

So again, you are having to add extra.

بنابراین دوباره باید اضافه کنید.

You might have to put more on or in or over.

ممکن است مجبور شوید بیشتر روی یا داخل یا بیش از آن بگذارید.

So all those might be described as directions.

بنابراین همه آن‌ها را می‌توان به عنوان دستورالعمل توصیف کرد.

Things you have to do.

کارهایی که باید انجام دهید.

You might have to put more sugar on your grapes fruit.

ممکن است مجبور شوید قند بیشتری روی میوه انگور خود بریزید.

You might have to put more salt in

ممکن است مجبور شوید نمک بیشتری در

the stew.

خورش بریزید.

You might have to put something over.

ممکن است مجبور شوید چیزی را کنار بگذارید.

You might sprinkle flour

ممکن است

over the dough before you start to mix it properly.

قبل از شروع به مخلوط کردن درست خمیر روی آن آرد بپاشید.

Beatriz says the word encore is new.

Beatriz می گوید که کلمه Encore جدید است.

Yes, we often say on call when we want something to be repeated.

بله، ما اغلب در تماس می گوییم که می خواهیم چیزی تکرار شود.

You want an extra performance.

شما یک عملکرد اضافی می خواهید.

You want something to go on longer

شما می خواهید چیزی

by repeating it.

با تکرار آن بیشتر ادامه پیدا کند.

So yes, we often use the word encore.

بنابراین بله، ما اغلب از کلمه Encore استفاده می کنیم.

You might ask for an extra portion.

ممکن است یک بخش اضافی بخواهید.

Can I have an extra portion of pie?

آیا می توانم یک قسمت اضافی از پای داشته باشم؟

Can I have an extra sprinkle?

آیا می توانم یک اسپری اضافی داشته باشم؟

I love that word.

By the way, the word sprinkle means you are putting something on,

من عاشق این کلمه هستم

به هر حال، کلمه پاشیدن به این معنی است که شما چیزی را می پوشید،

but only a very small amount,

اما فقط مقدار بسیار کمی،

a very fine amount of something.

مقدار بسیار خوبی از چیزی.

You sprinkle or something

شما می‌پاشید یا چیزی که

you might have an extra dash of something.

ممکن است مقدار بیشتری از چیزی داشته باشید.

So the word dash is very similar to sprinkle.

بنابراین کلمه dash بسیار شبیه به sprinkle است.

It means a small amount

این به معنای مقدار کمی است که

you are putting it over or in.

شما آن را روی یا داخل آن قرار می دهید.

So when we say an extra dash,

بنابراین وقتی می گوییم خط تیره اضافی،

we mean a little bit more, a little bit extra.

منظورمان کمی بیشتر، کمی اضافی است.

And then, of course,

we can say an extra serving of something.

و سپس، البته،

می‌توانیم یک وعده اضافی از چیزی بگوییم.

Maybe you are having a dinner party

شاید شما در حال برگزاری یک مهمانی شام هستید

and maybe someone else arrives who you weren't expecting.

و شاید شخص دیگری از راه برسد که انتظارش را نداشتید.

You might have to come up or you may might have to produce

ممکن است مجبور شوید بالا بیایید یا ممکن است مجبور شوید

an extra serving because there is an extra person

یک وعده اضافی تولید کنید زیرا یک نفر اضافی به

joining the party.

حزب می پیوندد.

Extra might also be too much.

اضافی نیز ممکن است بیش از حد باشد.

You might have too much of something.

ممکن است چیزی بیش از حد داشته باشید.

So extra can also be too much.

بنابراین اضافی نیز می تواند بیش از حد باشد.

Maybe you have too much of something in your food and then the taste will be spoilt.

شاید مقدار زیادی در غذایتان وجود داشته باشد و بعد طعم آن خراب شود.

So it is possible to have too much.

بنابراین ممکن است بیش از حد داشته باشیم.

Sometimes having extra

گاهی اوقات داشتن اضافی

can cause problems or difficulties.

می تواند باعث مشکلات یا مشکلات شود.

So sometimes it is wise to make sure that

بنابراین گاهی اوقات عاقلانه است که مطمئن شوید

if you do have extra make it isn't too much.

اگر اضافی دارید، آن را خیلی زیاد نکنید.

You might put too much curry powder

ممکن است مقدار زیادی پودر کاری

in your food and then it's too spicy.

در غذایتان بریزید و سپس خیلی تند باشد.

It's too hot. You can't eat it.

خیلی گرم است. شما نمی توانید آن را بخورید.

It's too much curry powder.

پودر کاری زیاد است.

So even though you put extra in the food,

بنابراین حتی اگر مقدار اضافی در غذا می گذارید،

it might be too much.

ممکن است زیاد باشد.

Perhaps you put too much sugar in your tea or coffee.

شاید در چای یا قهوه خود قند زیادی ریخته باشید.

I know. I used to.

میدانم. من قبلا

I used to always put lots of tea and lots of sugar in my tea

من همیشه مقدار زیادی چای و شکر زیادی در چای

and in my coffee and I would do it quite often.

و قهوه ام می ریختم و اغلب این کار را انجام می دادم.

But these days I am cutting back.

اما این روزها کم می کنم.

I am cutting down on the amount of sugar I eat.

من مقدار شکری که می خورم را کم می کنم.

Hello, Tomek.

سلام تومک

Oh, Tomek is here.

اوه، تومک اینجاست.

Hello, Tomek. It's nice to see you here today.

سلام تومک خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم. آیا مشتاقانه

Are you looking forward to the big Paris rendezvous?

منتظر میعادگاه بزرگ پاریس هستید؟

I wonder.

من تعجب میکنم.

Too much love will kill you.

عشق بیش از حد شما را خواهد کشت.

Well, too much of anything can be bad for you.

خوب، زیاده روی در هر چیزی می تواند برای شما بد باشد.

Even love, even kissing and cuddling might be bad for you.

حتی عشق، حتی بوسیدن و در آغوش گرفتن ممکن است برای شما مضر باشد.

Perhaps you spend too much time in bed with your lover and then you don't lose.

شاید شما زمان زیادی را در رختخواب با معشوق خود می گذرانید و سپس ضرر نمی کنید.

And maybe your health will suffer because you are spending so much time together,

و شاید سلامتی شما آسیب ببیند زیرا زمان زیادی را با هم می گذرانید،

kissing and cuddling.

بوسید و در آغوش می گیرید. می

You see.

بینید.

So you might be right that Tomek too much love will kill you.

بنابراین ممکن است حق با شما باشد که عشق بیش از حد تومک شما را خواهد کشت.

I believe also that was a song by

همچنین معتقدم که این آهنگ از فردی

Freddie Mercury and Queen as well.

مرکوری و کوئین نیز بوده است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So you may have too much curry powder, too much sugar,

بنابراین ممکن است مقدار زیادی پودر کاری، شکر بیش از حد داشته باشید،

you might have too much exercise,

ممکن است ورزش زیادی داشته باشید،

you might do too much exercising, and perhaps you do damage to your body.

ممکن است بیش از حد ورزش کنید و شاید به بدن خود آسیب وارد کنید.

This is always something that I, I think about

این چیزی است که من همیشه

when I think about looking after my body.

وقتی به مراقبت از بدنم فکر می کنم به آن فکر می کنم.

I think it is very easy to do something too,

من فکر می کنم انجام کاری نیز بسیار آسان است،

even if that thing appears to be good for you.

حتی اگر به نظر برسد که آن کار برای شما خوب است.

So I do think doing something more than you need to

بنابراین من فکر می‌کنم انجام کاری بیشتر از آنچه که نیاز دارید

quite often can be bad for you,

اغلب می‌تواند برای شما مضر باشد،

especially things like exercise, or

به‌ویژه کارهایی مانند ورزش، یا

maybe if you are doing too much of something

شاید اگر کاری را زیاد انجام می‌دهید

so you might eat too much food,

که ممکن است زیاد غذا بخورید،

you might also exercise too much.

ممکن است بیش از حد ورزش کنید.

Maybe you will damage one of the muscles in your body.

شاید به یکی از ماهیچه های بدنتان آسیب بزنید.

Or maybe you will cause yourself some sort of injury

یا ممکن است به خودتان آسیبی وارد کنید،

as these says, extra hours.

همانطور که اینها می گویند، ساعات اضافی.

Yes, I suppose so.

بله، من هم همینطور فکر میکنم.

If you are working for a company, maybe they want you to work

اگر برای یک شرکت کار می کنید، شاید آنها از شما بخواهند که

for some extra time, some extra hours.

برای مدتی بیشتر یا ساعاتی اضافی کار کنید.

So the hours refer to the number of hours that you work,

بنابراین، ساعت‌ها به تعداد ساعاتی که کار می‌کنید،

maybe the number of hours you work each day, your hours.

شاید به تعداد ساعاتی که هر روز کار می‌کنید، ساعت‌های شما اشاره دارد.

So maybe you have to work extra hours, more hours.

بنابراین شاید مجبور باشید ساعت های اضافی، ساعات بیشتری کار کنید.

Yes, I was right.

بله حق با من بود.

Too much love will kill you as a song by Queen.

عشق بیش از حد شما را به عنوان آهنگی از کوئین خواهد کشت.

You are right.

حق با شماست.

Oh, what about an extra portion of cheese?

اوه، یک قسمت اضافی پنیر چطور؟

Well, I agree with you that if there's one thing you know about me

خوب، من با شما موافقم که اگر یک چیز در مورد من می دانید این است که

is I love food, especially food that is unhealthy.

من عاشق غذا هستم، به خصوص غذاهای ناسالم.

And yes, cheese is very high up there.

و بله، پنیر در آن بالا بسیار بالا است.

I am looking forward, by the way, to trying

به هر حال، من مشتاقانه منتظرم که وقتی برای میعادگاه بزرگ در پاریس هستیم،

some cheese, but also some lovely traditional French bread

مقداری پنیر و همچنین نان سنتی فرانسوی دوست داشتنی را امتحان کنم

when we are in Paris for the big rendezvous.

.

I'm really looking forward to that.

من واقعا مشتاقانه منتظر آن هستم.

I have a feeling maybe by the time I come back

من احساس می کنم شاید تا زمانی که

from Paris, perhaps

از پاریس برگردم، شاید

we'll have put a little bit of weight on.

کمی روی آن وزن بگذاریم.

We will have to wait and see.

باید منتظر بمانیم و ببینیم.

It's also possible not to have enough of something.

همچنین ممکن است چیزی به اندازه کافی نداشته باشید.

So maybe if you served a certain type food

بنابراین شاید اگر نوع خاصی از غذا را سرو کرده اید

and maybe you want a little bit more salt

و شاید کمی نمک بیشتر

or a little bit extra sugar.

یا کمی شکر اضافی می خواهید.

So sometimes it is possible

بنابراین گاهی اوقات ممکن است

to have not enough of something,

چیزی به اندازه کافی نباشد،

so you want a little bit more of it.

بنابراین کمی بیشتر از آن می خواهید.

So if there is not enough quite often you will add extra,

بنابراین اگر به اندازه کافی زیاد نباشد، مقدار اضافی اضافه می‌کنید، مقدار

you will put extra onto the food,

اضافی را روی غذا می‌ریزید،

you will add a little bit more.

کمی بیشتر اضافه می‌کنید.

We can also make something extra

ما همچنین می‌توانیم

by extending it or making it longer.

با طولانی‌تر کردن یا طولانی‌تر کردن آن، چیزی اضافی بسازیم.

So maybe you add some extra to a certain thing.

بنابراین شاید مقداری اضافی به یک چیز خاص اضافه کنید.

We often think of time as being extra, so maybe in sports.

ما اغلب فکر می کنیم زمان اضافی است، بنابراین شاید در ورزش.

I suppose a good example would be football.

فکر می کنم یک مثال خوب فوتبال باشد.

In football you might have some extra time

در فوتبال ممکن است

at the end of each half of the match

در پایان هر نیمه از بازی کمی وقت اضافه داشته باشید

to make up for the stoppages when there were moments where the match had to stop.

تا در مواقعی که بازی باید متوقف شود، توقف ها را جبران کنید.

So quite often they will have extra time.

بنابراین اغلب اوقات آنها وقت اضافی خواهند داشت.

In football you extend something, so if something is short

در فوتبال شما چیزی را گسترش می دهید، بنابراین اگر چیزی کوتاه است

but you want it to be longer,

اما می خواهید طولانی تر باشد، می

it can be anything.

تواند هر چیزی باشد.

You extend it, you make it longer,

تمدیدش می کنی، طولانی ترش می کنی،

something is extended.

چیزی تمدید می شود.

You can say that it is extra long,

می توان گفت که زمان زیادی طولانی است،

so maybe your break for lunch is only half an hour,

بنابراین شاید استراحت شما برای ناهار فقط نیم ساعت باشد،

but you want to extend it

اما می خواهید آن را

to an hour to one hour.

به یک ساعت تا یک ساعت افزایش دهید.

You want to make it longer.

شما می خواهید آن را طولانی تر کنید. به

You need extra time.

زمان اضافی نیاز دارید.

So that is today's subject.

پس این موضوع امروز است.

Quite often in life you will notice in life quite often

اغلب اوقات در زندگی متوجه خواهید شد که در زندگی اغلب وقت

there is not enough of what you want

کافی برای آنچه می خواهید وجود ندارد

time.

.

There is never enough time, never enough

هرگز زمان کافی وجود ندارد، هرگز

time, money There never seems to be enough money.

زمان کافی وجود ندارد، به نظر می رسد هرگز پول کافی نیست.

You always seem to need a little bit more.

به نظر می رسد که شما همیشه به کمی بیشتر نیاز دارید.

What about what else could you want more of?

در مورد چه چیز دیگری می توانید بیشتر بخواهید؟

I suppose if you are hungry, maybe your meal is not enough.

فکر می کنم اگر گرسنه هستید، شاید وعده غذایی شما کافی نباشد.

Maybe you want a little bit more because it hasn't satisfied

شاید کمی بیشتر بخواهید چون

your appetite.

اشتهای شما را برآورده نکرده است.

Tomic says.

تومیک می گوید.

You might extend a contract.

ممکن است قرارداد را تمدید کنید.

Yes, maybe if you are working for a company and perhaps they like you,

بله، شاید اگر در یک شرکت کار می کنید و شاید آنها شما را دوست داشته باشند،

maybe you are a very good worker, a very good employee,

شاید شما یک کارگر بسیار خوب، یک کارمند بسیار خوب هستید،

maybe they will extend your contract.

شاید آنها قرارداد شما را تمدید کنند.

They will allow you to stay with that company for longer,

آنها به شما این امکان را می دهند که برای مدت طولانی تری در آن شرکت بمانید،

which is better for using

که برای استفاده از

extra hours of work or extra times of work.

ساعات اضافی کار یا زمان های اضافی کار بهتر است.

We normally say extra hours,

ما معمولاً می گوییم ساعات اضافی،

so ours refers to your work period.

بنابراین ساعت ما به دوره کاری شما اشاره دارد.

So each hour is

بنابراین هر ساعت

a section or a portion of your working day.

یک بخش یا بخشی از روز کاری شما است.

So quite often we use the word hours.

بنابراین اغلب ما از کلمه ساعت استفاده می کنیم.

Maybe next week you have to work extra hours.

شاید هفته بعد باید ساعات بیشتری کار کنید.

So yes, we normally say extra hours.

بنابراین بله، ما معمولاً می گوییم ساعات اضافی.

So I hope that is helpful to you as these.

بنابراین امیدوارم که برای شما مفید باشد.

Hello, Malia, Malia Nasrat, Hello to you.

سلام، مالیا، مالیا نصرت، سلام بر شما.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

And for those who are wondering why I'm here, the reason is because

و برای کسانی که نمی‌دانند چرا من اینجا هستم، دلیل آن این است که

we're doing an extra live stream

ما در حال انجام یک پخش زنده اضافی

like we used to a long time ago.

مانند مدت‌ها قبل هستیم.

So we are doing that.

بنابراین ما این کار را انجام می دهیم.

We are having an extra live stream during the week.

در طول هفته یک پخش زنده اضافی داریم.

English addict, extra.

معتاد انگلیسی، اضافی.

So your extra hours, if you

بنابراین، اگر

are working for a company and you are given extra hours,

در یک شرکت کار می کنید و ساعات اضافی به شما داده می شود،

you might describe that as overtime.

ممکن است آن را به عنوان اضافه کاری توصیف کنید.

Your overtime is the amount of time

اضافه کاری شما مقدار زمانی است که

you work over your normal contract.

در قرارداد عادی خود کار می کنید.

So maybe if you are working full 30 hours during the week,

بنابراین شاید اگر شما 30 ساعت کامل در طول هفته کار می کنید،

maybe you have to do some overtime,

شاید مجبور باشید مقداری اضافه کاری انجام دهید،

maybe you have to work longer than that.

شاید باید بیشتر از آن کار کنید.

Perhaps you have to do another 10 hours

شاید باید 10 ساعت دیگر کار کنید

so your working week will

تا هفته کاری شما

be extended.

تمدید شود.

What about the word expand, huh?

در مورد کلمه گسترش چطور؟

Well, expand is very interesting because expand

خب، Expand بسیار جالب است زیرا expand

can also refer to the volume of something.

می تواند به حجم چیزی هم اشاره داشته باشد.

How much something holds?

چقدر چیزی نگه می دارد؟

Maybe if you are blowing up a balloon.

شاید اگر در حال منفجر کردن یک بالن هستید.

So imagine

بنابراین تصور کنید که

you are blowing up a balloon.

دارید یک بالون را منفجر می کنید.

You will notice that the balloon will expand the volume of air.

متوجه خواهید شد که بالون حجم هوا را افزایش می دهد.

Inside the balloon will increase,

داخل بالون افزایش می یابد

and then the outer surface of the balloon will expand.

و سپس سطح بیرونی بالون منبسط می شود.

So quite often expand refers

بنابراین اغلب گسترش

to volume or quantity.

به حجم یا کمیت اشاره دارد.

As something grows, extend

همانطور که چیزی رشد می کند، گسترش

normally refers to length of something length.

به طور معمول به طول چیزی اشاره دارد.

So that is the difference.

پس این تفاوت است.

I will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میرم

So this is a short live stream for Wednesday,

بنابراین این یک پخش زنده کوتاه برای چهارشنبه است،

so I will be here for just a short time today.

بنابراین من امروز برای مدت کوتاهی اینجا خواهم بود.

But don't worry because I am back with you on Sunday.

اما نگران نباشید چون من یکشنبه با شما برگشتم.

We are back with you on Sunday from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 14 با شما هستیم. به

UK time and on Sunday Mr.

وقت انگلستان و روز یکشنبه آقای

Steve will be here.

استیو اینجا خواهد بود.

So don't worry, don't fear.

پس نگران نباش، نترس.

Do not have sleepless nights.

شب های بی خوابی نداشته باشید.

I will be back on Sunday and Mr.

من یکشنبه برمی گردم و آقای

Steve will also be here as well.

استیو نیز اینجا خواهد بود.

So I hope you will join us then.

پس امیدوارم در آن زمان به ما بپیوندید.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

I will see you on Sunday and I hope you enjoy the rest of today.

یکشنبه میبینمتون و امیدوارم از بقیه امروز لذت ببرید.

I hope the weather is nice where you are.

امیدوارم جایی که هستی هوا خوب باشه به

It would appear that everything has settled down now

نظر می رسد که اکنون همه چیز حل شده است

because we were expecting some thunderstorms this afternoon.

زیرا امروز بعد از ظهر منتظر رعد و برق بودیم .

But as you can see behind me, the weather is actually quite nice.

اما همانطور که پشت سر من می بینید، هوا در واقع بسیار خوب است.

I will be back with you on Sunday.

من یکشنبه با شما برمی گردم.

Don't forget the time. 2 p.m.

زمان را فراموش نکنید. ساعت 2 بعد از ظهر

UK time is when I'm back with you.

زمان انگلستان زمانی است که من با شما برگشتم.

And if you want to watch this live stream

و اگر می‌خواهید دوباره این پخش زنده را تماشا کنید

again, you can of course watch it again

، مطمئناً می‌توانید دوباره آن را تماشا کنید

and there will be captions later on as well.

و بعداً زیرنویس‌هایی نیز وجود خواهد داشت.

Although I've noticed these days that YouTube

اگرچه این روزها متوجه شده ام که یوتیوب

is taking a long time to actually process my live streams.

زمان زیادی را صرف پردازش پخش زنده من می کند.

So there might be a slight delay between

بنابراین ممکن است کمی تأخیر بین

the subtitles appearing

نمایش زیرنویس‌ها

after the live stream has finished.

پس از پایان پخش زنده وجود داشته باشد.

So there might be a little bit of a delay.

بنابراین ممکن است کمی تاخیر وجود داشته باشد.

But yes, there will be captions coming later on as well.

اما بله، بعداً زیرنویس‌هایی نیز وجود خواهد داشت .

Thank you, Beatriz.

متشکرم، بئاتریز.

Thank you for your company today and I will see you very soon.

از همراهی امروز شما متشکرم و به زودی شما را خواهم دید.

We will be back on here.

ما به اینجا برمی گردیم

Life to the world

زندگی به دنیا

and hopefully you will be able to join us on Sunday as well.

و امیدوارم بتوانید یکشنبه نیز به ما بپیوندید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

This is Mr.

Duncan in the birthplace of English, saying Thanks for watching.

این آقای

دانکن در زادگاه انگلیسی است که می گوید ممنون از تماشا کردن.

See you soon.

به زودی میبینمت.

And of course, until the next time we meet here,

و البته، تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ملاقات می کنیم،

you know what's coming next?

می دانید که چه اتفاقی می افتد؟

Yes, you do...

بله، فعلاً...

ta ta for now.

تا تا.