How’s your life? Mr Duncan goes Live

Yes, we are alive again once more.

بله، ما یک بار دیگر زنده ایم.

Live as live can be.

همانطور که می توان زندگی کرد.

But today I am coming to you live from the place where I live.

اما امروز از جایی که در آن زندگی می کنم به صورت زنده نزد شما می آیم.

And as you can see right here,

و همانطور که می توانید در اینجا ببینید،

the centre of Much Wenlock.

مرکز Much Wenlock.

Once more is being dug up.

یک بار دیگر در حال حفاری است. در

There are roadworks right here and much Wenlock.

اینجا کارهای جاده ای و بسیاری از Wenlock وجود دارد.

Anyway, it's nice to see you here live.

به هر حال، خوشحالم که شما را در اینجا زنده می بینم.

Welcome to another episode of

به قسمت دیگری از

‘Spot the crazy guy with a microphone’.

«دید دیوانه با میکروفون» خوش آمدید. آیا

Can you see him yet?

هنوز می توانید او را ببینید؟

I'm waving.

من دست تکان می دهم.

There I am. Hi, everybody.

من آنجا هستم. سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England. How are you today?

این آقای دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so. Are you happy?

امیدوارم. آیا شما خوشحال هستید؟

That is the big question.

سوال اصلی این است.

How you happy today?

امروز چقدر خوشحالی؟

Well, I'm okay. Not too bad.

خوب من خوبم نه خیلی بد.

I'm having a lovely time here in Much Wenlock.

من اینجا در موچ ونلاک روزهای خوبی را سپری می کنم.

I'm walking around the town and.

من در شهر قدم می زنم و.

Yes, we have sunshine. Can you believe it?

بله، ما آفتاب داریم. می تونی باور کنی؟

After two days of terrible weather, we now actually have beautiful sunshine.

پس از دو روز هوای وحشتناک، اکنون در واقع آفتاب زیبایی داریم.

And it's very warm, in fact.

و در واقع بسیار گرم است.

In fact, in fact. In fact.

در واقع، در واقع. در حقیقت.

Let me tell you now, today it is almost 20 degrees,

حالا به شما بگویم، امروز تقریباً 20 درجه است

which is quite hot when you think about it.

که وقتی به آن فکر می کنید بسیار گرم است.

For England, it's very hot, in fact.

برای انگلستان، در واقع، هوا بسیار گرم است.

So, hello, everyone.

بنابراین، سلام، همه.

Nice to see you. Life.

از دیدن شما خوشحالم. زندگی

I wonder who is on at the moment.

من تعجب می کنم که در حال حاضر چه کسی است.

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

What is cooking in your pot today?

امروز در قابلمه شما چه می پزید؟

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

What have you got in your pot?

تو گلدانت چی داری؟

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

Is it something spicy and hot?

آیا چیزی تند و تند است؟

Is it something salty or not?

چیز شوری هست یا نه؟

Claudia, what is in your past?

کلودیا، در گذشته شما چیست؟

Hello, Claudia. Nice to see you here.

سلام، کلودیا. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Live from

زنده از

much Wenlock.

Wenlock بسیار.

A lot of people ask about this place.

افراد زیادی در مورد این مکان می پرسند.

They say, Mr. Duncan, what is much Wenlock like?

آنها می گویند، آقای دانکن، ونلاک خیلی شبیه چیست؟

Well, as you can see behind me at the moment, we have the rush hour.

خب، همانطور که در حال حاضر پشت سر من می بینید، ساعت شلوغی داریم.

This is the busiest time here in much Wenlock.

این شلوغ ترین زمان اینجا در ونلاک است.

There are at least five people

walking around the town square at the moment.

در حال حاضر حداقل پنج نفر در اطراف میدان شهر قدم می زنند.

That's how busy it is.

اینقدر سرش شلوغه

So this is the rush hour. As you can see.

بنابراین این ساعت شلوغی است. همانطور که می بینید.

It's so chaotic.

خیلی آشفته است.

There are so many things going on.

خیلی چیزها در جریان است.

I know it's

می دانم که

Wednesday afternoon, of course, here in much Wenlock.

بعد از ظهر چهارشنبه است، البته، اینجا در ونلاک بسیار.

Many of the shops close early.

بسیاری از مغازه ها زود تعطیل می شوند.

It is a tradition dating back to 1973

این یک سنت است که به سال 1973 باز می گردد،

when all of the shops were closed.

زمانی که همه مغازه ها بسته بودند.

They would pull down their shutters, they would lock their doors

کرکره‌هایشان را پایین می‌کشیدند، درها را قفل می‌کردند

and they would have the afternoon off, which I think is a good idea really,

و بعدازظهر را تعطیل می‌کردند، که فکر می‌کنم واقعاً ایده خوبی است،

when you think about it, it's a bit like what I do, except for

وقتی به آن فکر می‌کنید، کمی شبیه کاری است که من انجام می‌دهم، به جز اینکه

I have every day off.

من هر روز تعطیل هستم. .

So there you go.

بنابراین شما بروید.

Claudia

کلودیا در حال

is having what are you making today?

خوردن چیزی است که شما امروز درست می کنید؟

Please tell me, Claudia.

لطفا به من بگو، کلودیا.

Oh, it looks as if Claudia is making something with spinach.

اوه، انگار کلودیا دارد با اسفناج چیزی درست می کند.

I have to say, I do like spinach.

باید بگویم من اسفناج را دوست دارم.

Sometimes when I have my vegetable smoothies, I often cooked spinach.

گاهی اوقات وقتی اسموتی سبزیجاتم را می‌خورم، اغلب اسفناج می‌پزم.

Raw spinach into my smoothies because apparently it contains

اسفناج خام به اسموتی های من وارد می شود زیرا ظاهراً حاوی

lots of important vitamins and minerals.

بسیاری از ویتامین ها و مواد معدنی مهم است.

And of course, it is green as well.

و البته سبز هم هست.

And I like the colour green.

و من رنگ سبز را دوست دارم.

Hello also to Oh, Lewis Mendez is here today.

همچنین به اوه سلام، لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Lewis.

سلام، لوئیس.

Watching in France.

تماشا در فرانسه

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

We have Vitesse.

ما ویتسه داریم.

Hello, Vitesse, Lithuania.

سلام، Vitesse، لیتوانی.

How is the weather where you are today?

حال و هوای امروز شما چگونه است؟

I hope it is going well.

امیدوارم خوب پیش بره

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

We have a rose or a rose?

گل رز داریم یا گل سرخ؟

Hello to you also.

سلام به شما هم

Oh, Pedro is here as well.

اوه، پدرو هم اینجاست.

Pedro Belmont.

پدرو بلمونت

Hello, Pedro. Nice to see you here as well.

سلام پدرو خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Yes, I am live for those wondering,

بله، من برای کسانی که در تعجب هستند، زنده هستم،

it is now 2:23 o'clock here in the UK, England.

اکنون ساعت 2:23 اینجا در انگلستان، انگلستان است.

We also have Gilberto.

ژیلبرتو هم داریم.

Oh, Gilberto Zamora.

آه، ژیلبرتو زامورا.

I don't recognise your name.

من اسم شما را نمی شناسم

Where are you from?

شما اهل کجا هستید؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

We have Vietnam watching. Hello, Vietnam.

ما ویتنام داریم تماشا می کنیم. سلام ویتنام

A big hello Ching.

یک سلام بزرگ چینگ

Ciao to you watching in Vietnam.

Ciao به شما در حال تماشای در ویتنام.

Very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

So that would be new Yale.

بنابراین ییل جدید خواهد بود.

Nouriel, nice to see you here.

نوریل، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

We also have

I Noor as well.

من نور را هم داریم.

Where are you watching?

کجا تماشا می کنی؟

I have a feeling we might have some new viewers today.

من احساس می کنم که ممکن است امروز بینندگان جدیدی داشته باشیم. در

I have noticed over the past few days we do have a lot of new viewers

چند روز گذشته متوجه شده‌ام که تعداد زیادی بیننده جدید

joining us on a live stream.

در یک پخش زنده به ما می‌پیوندند.

And yes, I am live right now.

و بله، من در حال حاضر زنده هستم.

This is the place where I live.

این جایی است که من در آن زندگی می کنم. به

It is the beautiful town

of much Wenlock, dare I say.

جرات می توانم بگویم این شهر زیبای ونلوک است.

It's historic.

تاریخی است.

Oh, lots of things happened here.

اوه، اتفاقات زیادی اینجا افتاد.

Lots of monks used to run around

بسیاری از راهبان با

in the classics all over the place, around this area.

کلاسیک در همه جا، در اطراف این منطقه می دویدند.

And more recently, the modern Olympic Games

و اخیراً، بازی های المپیک مدرن

were actually inspired, tired by this actual place.

در واقع از این مکان واقعی خسته شده اند.

And every year the original Olympic Games

و هر سال بازی های المپیک اصلی

that occurred here in much Wenlock takes place as well.

که در اینجا در بسیاری از Wenlock برگزار می شود نیز برگزار می شود.

So this place was the inspiration for what we now have

بنابراین این مکان الهام بخش چیزی بود که اکنون داریم

or what we now call the modern Olympic Games.

یا چیزی که اکنون بازی های المپیک مدرن می نامیم.

And that is not good.

و این خوب نیست.

Getting lots of information today.

امروز اطلاعات زیادی به دست می آورید.

By the way, has anyone seen the new iPhone?

راستی کسی آیفون جدید رو دیده؟

Now I am using my iPhone at the moment.

در حال حاضر من از آیفون خود استفاده می کنم.

This is my iPhone 13.

این آیفون 13 من است.

It's a very old phone.

این یک گوشی بسیار قدیمی است.

It's two years old.

دو سالشه

And as you know, in smartphone

و همانطور که می دانید، در

years, two years is a very long time.

سال های گوشی هوشمند، دو سال زمان بسیار طولانی است.

It's almost a century.

تقریباً یک قرن است.

So my phone now is a little bit out of date.

بنابراین گوشی من در حال حاضر کمی قدیمی است.

But has anyone has anyone seen the new iPhone

اما آیا کسی تا به حال آیفون جدید

iPhone 15 oh, and the the bigger version,

آیفون 15 اوه را دیده است و نسخه بزرگتر،

the posh version is made of titanium.

نسخه شیک از تیتانیوم ساخته شده است.

It's not amazing.

این شگفت انگیز نیست.

I'm so glad that they've made the iPhone out of titanium.

من خیلی خوشحالم که آنها آیفون را از تیتانیوم ساخته اند.

I don't know why they have properly because it is very light,

من نمی دانم چرا آنها به درستی دارند زیرا بسیار سبک است، بسیار

so lightweight, so maybe the big iPhones are just too heavy.

سبک است، بنابراین شاید آیفون های بزرگ بیش از حد سنگین باشند.

Perhaps that might be the reason

شاید این دلیلی باشد که

Claudia is always cooking.

کلودیا همیشه آشپزی می کند.

Yes, I know.

بله میدانم.

I've noticed that you are always cooking.

من متوجه شده ام که شما همیشه در حال آشپزی هستید.

Hello to a rose.

سلام به گل رز

Who says you are not very far away from me?

کی گفته تو خیلی از من دور نیستی؟

I am watching in Chester.

من در چستر تماشا می کنم.

Well, I know Chester very well because I have some friends who live near Chester.

خوب، من چستر را به خوبی می شناسم زیرا دوستانی دارم که در نزدیکی چستر زندگی می کنند.

So. Yes, quite often we.

بنابراین. بله، اغلب ما.

We go up to Chester, a place called Mould.

به سمت چستر می رویم، مکانی به نام مولد.

Honestly, there is actually a place called Mould,

راستش را بخواهید، در واقع مکانی به نام قالب وجود دارد،

although the spelling is different

اگرچه املای آن

from the the smelly old cheese.

با پنیر بدبوی قدیمی متفاوت است.

Hello.

Also to who else is here?

سلام.

همچنین برای چه کسی دیگر اینجاست؟

Please excuse me if I have difficulty

لطفا ببخشید اگر در

reading the screen because it's very tiny.

خواندن صفحه مشکل دارم چون بسیار کوچک است.

Because I only have a tiny iPhone.

چون من فقط یک آیفون کوچک دارم.

My iPhone is not very big.

آیفون من خیلی بزرگ نیست.

It's not one of the big posh ones you see.

این یکی از آنهایی که می بینید بزرگ نیست.

Unfortunately, as I mentioned at the start of today's livestream,

متأسفانه، همانطور که در ابتدای پخش زنده امروز ذکر کردم،

there is a lot of building work taking place.

کارهای ساختمانی زیادی در حال انجام است.

You will notice there is some construction taking place this year.

متوجه خواهید شد که امسال ساخت و سازهایی در حال انجام است.

I don't know why, but this year a lot of building

نمی‌دانم چرا، اما امسال کارهای ساختمانی زیادی در

work has been taking place here in much Wenlock, not only

اینجا در بسیاری از ونلاک انجام شده است، نه تنها

to the streets but also to the buildings as well.

به خیابان‌ها، بلکه به ساختمان‌ها نیز.

So it's all going on here.

بنابراین همه چیز در اینجا ادامه دارد.

As you know, I was in London about four weeks ago

همانطور که می دانید، من حدود چهار هفته پیش در لندن بودم و

talking about the sites and letting you hear the sounds of the capital.

در مورد سایت ها صحبت می کردم و به شما اجازه می دادم صداهای پایتخت را بشنوید.

And I did notice that in London there is also a lot of renovation

و من متوجه شدم که در لندن نیز کارهای نوسازی زیادی

work taking place on many of the

در بسیاری از

famous landmarks as well.

مکان‌های دیدنی معروف در حال انجام است.

So I think

بنابراین فکر می کنم

everywhere at the moment, a lot of people are doing things.

در حال حاضر در همه جا، افراد زیادی در حال انجام کارهایی هستند.

They are working hard.

آنها سخت کار می کنند.

Oh, it looks like Claudia is making cannelloni.

اوه، به نظر می رسد که کلودیا در حال ساختن کانلونی است.

Cannelloni? Isn't that Italian?

کانلونی؟ این ایتالیایی نیست؟

I think it is, isn't it?

فکر کنم هست، اینطور نیست؟

A rose says who is Mr.

گل رز می گوید آقای

Steve? Well, Mr.

استیو کیست؟ خب، آقای

Steve is my partner in crime, you might say, is not here

استیو شریک جرم من است، شاید بگویید، اما امروز اینجا نیست،

today, though, because he's busy working.

چون مشغول کار است.

When I say working,

وقتی می گویم کار کردن،

I mean

منظورم

doing a little bit of work.

کمی کار کردن است.

As I often say to Mr.

همانطور که من اغلب به آقای استیو می گویم

Steve, what are you doing?

، شما چه کار می کنید؟

Are you working hard or hardly working?

آیا سخت کار می کنید یا به سختی کار می کنید؟

Quite often it is the latter.

اغلب اوقات دومی است.

Hello.

سلام.

Also to Tan Naidu.

همچنین به تان نایدو.

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

I believe you are watching in Vietnam. Is that true?

من فکر می کنم شما در ویتنام تماشا می کنید. آیا این درست است؟

Are you now in Vietnam?

اکنون در ویتنام هستید؟

Interestingly.

جالب است.

Very nice.

بسیار خوب.

By the way, I've put a new lesson on today.

اتفاقا امروز یک درس جدید گذاشتم. آیا

Did you see my new lesson all about

درس جدید من را در مورد

creativity being creative?

خلاقیت و خلاقیت دیدید؟

One of the hardest parts of being creative is coming up with new ideas.

یکی از سخت ترین بخش های خلاق بودن، ارائه ایده های جدید است.

So the lesson that I posted today

بنابراین، درسی که امروز پست کردم،

is all about that particular subject.

در مورد آن موضوع خاص است.

It is all about creative liberty.

همه چیز در مورد آزادی خلاق است.

How to find inspiration

چگونه

for your creative endeavour.

برای تلاش خلاقانه خود الهام بگیرید

Some interesting words today, by the way.

اتفاقا امروز چند کلمه جالب.

You might notice there are no captions on this live stream

ممکن است متوجه شوید که در حال حاضر هیچ شرحی در این پخش زنده وجود ندارد

at the moment as we are broadcasting life

زیرا ما در حال پخش زندگی

on my little old smartphone.

در تلفن هوشمند کوچک قدیمی من هستیم.

Unfortunately, there are no captions.

متاسفانه هیچ شرحی وجود ندارد.

But later on, if you watched this again,

اما بعداً، اگر دوباره این را تماشا کردید،

there will be captions, so don't worry too much about it.

زیرنویس‌هایی وجود خواهد داشت، پس زیاد نگران آن نباشید.

So if you can't see captions at the moment, don't worry, there will be captions later on

بنابراین اگر در حال حاضر نمی‌توانید زیرنویس‌ها را ببینید، نگران نباشید،

when this is recorded

پس از ضبط

and re published on YouTube, so don't worry too much about it.

و انتشار مجدد در یوتیوب، زیرنویس‌هایی وجود خواهد داشت، بنابراین زیاد نگران آن نباشید.

So for those wondering why much Wenlock is so quiet at the moment, there is a reason for it.

بنابراین برای کسانی که نمی‌دانند چرا ونلاک در حال حاضر خیلی ساکت است، دلیلی برای آن وجود دارد.

It is Wednesday afternoon and as I mentioned,

بعد از ظهر چهارشنبه است و همانطور که اشاره کردم،

a lot of the shops close early.

بسیاری از مغازه ها زود تعطیل می شوند.

Now I am wondering if you have a similar thing in your country.

حالا می‌پرسم که آیا شما هم در کشورتان همچین چیزی دارید؟

So what about in your country?

پس در کشور شما چطور؟

Do you ever find that the shops

آیا تا به حال متوجه شده اید که مغازه ها

will close early on a certain day?

در یک روز خاص زود تعطیل می شوند؟

So that is what we

بنابراین این همان کاری است که ما

often do.

اغلب انجام می دهیم.

It is a tradition going back many years.

این یک سنت است که به سالها قبل برمی گردد.

Can we have a look at the mini coffee shop, please,

آیا می‌توانیم نگاهی به کافی‌شاپ مینی داشته باشیم، لطفاً

If you don't mind the mini coffee shop.

اگر از مینی کافی‌شاپ ناراحت نیستید.

Which one do you mean?

منظور شما کدام یک است؟

Well, there is a coffee shop just behind me over there.

خوب، یک کافی شاپ درست پشت سر من وجود دارد.

So there is a there is a coffee shop just there.

بنابراین یک کافی شاپ در آنجا وجود دارد.

Do you mean.

منظورت این است که.

Do you mean that coffee shop?

منظورت اون کافی شاپه؟

So that is a coffee shop.

بنابراین آن یک کافی شاپ است.

That is called the old Wenlock Smoothie.

اسموتی قدیمی Wenlock نامیده می شود.

And they do lots of delicious food there,

و در آنجا غذاهای خوشمزه زیادی

including ice cream.

از جمله بستنی می‌سازند.

I tell you something,

من چیزی به شما می گویم،

I could really go for an ice cream at the moment

من واقعاً در حال حاضر می توانم برای بستنی بروم

because I did walk into town from my house and that takes half an hour.

زیرا از خانه ام به شهر رفتم و این نیم ساعت طول می کشد.

So I have already had a very long walk before coming here into much Wenlock.

بنابراین من قبلاً یک پیاده‌روی بسیار طولانی داشته‌ام قبل از اینکه به اینجا در ونلاک زیادی بیایم.

So you might notice not many people around today, but that's all right.

بنابراین ممکن است امروز متوجه افراد زیادی در اطراف شوید، اما همه چیز درست است.

That's all right.

مشکلی نیست.

You have me here to keep you company

شما من را اینجا دارید تا

on this lovely Wednesday day.

در این چهارشنبه زیبا با شما همراه باشم.

And it is a very nice day indeed.

و واقعاً روز بسیار خوبی است.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

Do you ever have certain days of the week

آیا تا به حال روزهای خاصی از هفته دارید

where shops will close?

که مغازه ها تعطیل شوند؟

Do you know?

میدونی؟

Hello, Mr.

Duncan, Can you please read my name?

سلام آقای

دانکن، لطفا اسم من را بخوانید؟

Nana Leigh.

نانا لی.

Hello, Leanne.

سلام لیان.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Are you having a nice day?

روز خوبی داری؟

I have a feeling you might be in Vietnam.

من احساس می کنم شما ممکن است در ویتنام باشید. آیا

Are you in Vietnam?

شما در ویتنام هستید؟

Please let me know and I will send you a very big special hello

لطفاً به من اطلاع دهید و من یک سلام ویژه بسیار بزرگ

and also hello to everyone watching in Vietnam at the moment.

و همچنین سلام به همه کسانی که در حال حاضر در ویتنام تماشا می کنند ارسال خواهم کرد.

Mr. Duncan, there are many girls around.

آقای دانکن، دختران زیادی در اطراف هستند.

When you say girls, do you mean females?

وقتی میگید دخترا منظورتون زنه؟

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, I could murder an ice cream.

دانکن، من می توانستم یک بستنی را بکشم.

Yes, I could.

بله من می توانم.

I feel a little hot because it is a hot day,

من کمی احساس گرما می کنم زیرا روز گرم است،

so I really do need an ice cream.

بنابراین واقعاً به یک بستنی نیاز دارم.

In fact, I would kill for an ice cream right now.

در واقع من همین الان برای بستنی میکشم.

I really would.

من واقعا این کار را خواهم کرد.

Thank you, Mr. Duncan, for staying with us.

متشکرم آقای دانکن که با ما ماندید.

Thank you, Yuan. Yuan.

ممنون یوان یوان.

But now thank you very much.

ولی الان خیلی ممنون

It's very kind of you to say so. It is a pleasure.

خیلی لطف کردی که اینطوری میگی این یک لذت است.

I would love to do live streams more often.

من دوست دارم بیشتر اوقات پخش زنده انجام دهم.

The only problem sometimes is, well,

تنها مشکل گاهی اوقات این است که خوب،

first of all, sometimes I don't have time to do it.

اولاً، گاهی اوقات وقت انجام آن را ندارم.

And the other problem is if I come outside,

و مشکل دیگه اینه که اگه بیام بیرون

I have to make sure that I can get a signal on my phone.

باید مطمئن بشم که میتونم سیگنال گوشیمو بگیرم.

Because if I can't get a signal on my phone,

زیرا اگر نتوانم سیگنالی را روی تلفنم دریافت کنم،

then I can't do a live stream.

پس نمی توانم پخش زنده انجام دهم.

That is very unfortunate.

که بسیار مایه تاسف است.

It's probably because I think it's because my iPhone is very old.

احتمالاً به این دلیل است که فکر می کنم به این دلیل است که آیفون من بسیار قدیمی است.

I think it is because it's two years old.

فکر کنم به خاطر دو سالشه

My iPhone.

آیفون من.

It's very, very, very.

خیلی خیلی خیلی خیلی

Oh, indeed.

اوه، در واقع.

Hello Can new in hello to you.

سلام می توانم جدید در سلام به شما.

I think you are watching in Vietnam as well.

فکر می کنم در ویتنام هم دارید تماشا می کنید.

I hope that in the future Mr.

امیدوارم در آینده آقای

Duncan, you will visit my country.

دانکن به کشور من سفر کنید.

Well, we will see.

خوب، خواهیم دید.

We will say

ما

hello to Mariam,

به مریم،

Mariam and Minnie.

مریم و مینی سلام خواهیم کرد.

Hello to you. Hello, Mr. Duncan.

درود بر تو. سلام آقای دانکن

My name is Mariam.

اسم من مریم است.

I have been watching your videos for 18 months.

من 18 ماه است که ویدیوهای شما را تماشا می کنم.

That's very nice to hear.

شنیدنش خیلی خوبه

I'm always nice, I'm always pleased and it is always nice to hear that new people are joining in.

من همیشه خوب هستم، همیشه خوشحالم و شنیدن این که افراد جدیدی به آن می پیوندند همیشه خوشحالم.

So welcome Mariam, and I hope you enjoy this

پس به مریم خوش آمدید، و امیدوارم از این

unusual experience.

تجربه غیرعادی لذت ببرید.

I, I hope you enjoy it as much as the people around me because

من، امیدوارم شما هم مثل اطرافیانم از آن لذت ببرید زیرا به

I seem to have made the place completely deserted.

نظر می رسد که من مکان را کاملاً خلوت کرده ام.

Everyone's disappeared.

همه ناپدید شده اند

Maybe it's my fault.

شاید تقصیر من باشد.

Maybe it's something I said. I don't know.

شاید این چیزی است که من گفتم. من نمی دانم.

Hello to Peru.

سلام به پرو

Hello, Peru.

سلام پرو

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Do you remember a student

آیا دانش آموزی به

whose name is Alex De?

نام الکس دی را به خاطر دارید؟

Well, yes, I know Alex De.

خوب، بله، من الکس دی را می شناسم.

He is a well-known YouTube sub English teacher in Vietnam.

او یک معلم معروف انگلیسی زیر یوتیوب در ویتنام است.

And I also happen to know that he is a very big fan of my videos.

و همچنین می دانم که او از طرفداران بسیار زیاد ویدیوهای من است.

And yes, he is a good English teacher as well.

و بله، او یک معلم انگلیسی خوب نیز هست.

So, yes, I do know of him and I have heard of him as well.

بنابراین، بله، من او را می شناسم و در مورد او نیز شنیده ام.

So, yes, I do know Alex de

بنابراین، بله، من الکس دی

Hello, Mr.

Duncan.

هلو، آقای

دانکن را می شناسم.

I'm watching from and watching you for the first time.

من برای اولین بار است که شما را تماشا می کنم و شما را تماشا می کنم.

Hello to I root to

سلام به من ریشه به

hello also to Teary, Teary Niang.

سلام همچنین به Teary، Teary Niang.

Hello Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

I watching for the first time. Hello.

من برای اولین بار تماشا می کنم. سلام.

If it is your first time, can I say thank you very much

اگر اولین بار است که می توانید از شما تشکر کنم که

for having the confidence to join me here today?

اعتماد به نفسی دارید که امروز در اینجا به من ملحق می شوید؟

Thank you very much. It's good to see you.

بسیار از شما متشکرم. از دیدنت خوشحالم

It's always good to see new faces and new names.

همیشه دیدن چهره های جدید و نام های جدید خوب است.

Mariam, thank you very much for your lovely donation.

مریم، از اهدای زیبای شما بسیار سپاسگزارم.

Isn't that lovely? And yes, you can make donations.

دوست داشتنی نیست؟ و بله، می توانید کمک مالی کنید.

Don't forget, everything I do is free,

فراموش نکنید، هر کاری که انجام می‌دهم رایگان است،

so I never charge anything for my English lessons.

بنابراین هیچ‌وقت هزینه‌ای برای درس‌های انگلیسی‌ام دریافت نمی‌کنم.

17 years I've been doing this.

17 سال است که این کار را انجام می دهم.

I was, of course, the first English English

البته من اولین

teacher on YouTube ever.

معلم انگلیسی انگلیسی در یوتیوب بودم.

It's true. I'm not joking.

درسته. شوخی نمی کنم.

It is true.

درست است.

Hello, Myanmar.

سلام میانمار

Oh, 2 to 3.

اوه، 2 به 3.

Niang is watching from Myanmar. Hello to you.

نیانگ از میانمار تماشا می کند. درود بر تو.

Can I send a big hello to you watching their

آیا می توانم یک سلام بزرگ به شما بفرستم که تماشای آنها

very nice to see so many people joining me.

بسیار خوب است که می بینید افراد زیادی به من می پیوندند.

And once again thank you, Mariam, for your lovely

و یک بار دیگر از شما مریم برای

super chat.

گفتگوی فوق العاده زیبای شما سپاسگزارم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I do appreciate it.

من از آن قدردانی می کنم.

As I said a few moments ago, everything I do, I do for free.

همانطور که چند لحظه پیش گفتم، هر کاری که انجام می دهم، رایگان انجام می دهم.

So not only this, I also make

بنابراین نه تنها این، بلکه دروس انگلیسی را هم می سازم

English lessons that are recorded,

که ضبط می شود،

and I also do a livestream every Sunday.

و همچنین هر یکشنبه یک پخش زنده انجام می دهم.

Every Sunday I also do a livestream.

هر یکشنبه یک پخش زنده نیز انجام می دهم.

Hello to

سلام به

Madhu who Shan Hello, Matt Hutcheon Hello Mr.

مادو که شان سلام، مت هاچئون سلام آقای

Duncan.

I am addicted to your videos.

دانکن.

من به ویدیوهای شما معتاد شدم.

I am watching in Sri Lanka.

من در سریلانکا تماشا می کنم.

Very exotic.

بسیار عجیب و غریب.

Hello.

سلام.

I think maybe it is warmer

من فکر می کنم شاید

in Sri Lanka than it is here.

در سریلانکا گرمتر از اینجا باشد.

It's only 20 degrees here today,

امروز اینجا فقط 20 درجه است،

even though for the past couple of days

حتی اگر در چند روز گذشته

we've had terrible weather, we've had so much rain

هوای بدی داشتیم، باران بسیار زیادی داشتیم

which is odd because last week

که عجیب است زیرا هفته گذشته

we had lots and lots of hot sunshine.

آفتاب گرم زیادی داشتیم.

So last week we were actually having a heatwave.

بنابراین هفته گذشته واقعاً موج گرما داشتیم.

Today,

امروز،

not so much.

نه چندان. هوا به

It's not so hot as it was last week.

اندازه هفته قبل گرم نیست.

Christine is here.

کریستین اینجاست

Oh, Christine, can I give you a virtual hug?

آه، کریستین، می توانم شما را مجازی بغل کنم؟

Is that okay? Okay. Here we go.

خوبه؟ باشه. در اینجا ما می رویم.

Christine, hello to you.

کریستین، سلام به شما.

Hello, Christina. Nice to see you here.

سلام کریستینا خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Where are you today?

امروز کجایی؟ آیا

Are you somewhere nice?

جای خوبی هستید؟ آیا

Are you somewhere exotic and sunny?

شما جایی عجیب و غریب و آفتابی هستید؟

I wonder if you are.

تعجب می کنم که آیا شما هستید؟

And if you are, please tell me where you are.

و اگر هستید لطفا به من بگویید کجا هستید.

That would be nice.

این خوب خواهد بود.

Hello to Niamh.

سلام به نیما.

Lea asks, Where are you now, Mr.

لیا می پرسد، آقای دانکن الان کجا هستید

Duncan? I am now in the place where I live.

؟ من الان در جایی هستم که در آن زندگی می کنم.

This is my hometown.

اینجا زادگاه من است.

Well, it is my home town now.

خب، الان شهر زادگاه من است.

Originally I lived in a place called Stafford.

در ابتدا در مکانی به نام استافورد زندگی می کردم.

Now, many years later,

اکنون، سال‌ها بعد،

I live in a place called Much Wenlock, which is here.

من در مکانی به نام Much Wenlock زندگی می‌کنم که اینجاست.

So this is where I am at the moment, standing in the market square.

بنابراین من در حال حاضر اینجا هستم و در میدان بازار ایستاده ام.

And if you look over there, you can see

و اگر به آنجا نگاه کنید، می توانید

one of the old telephone boxes.

یکی از جعبه های تلفن قدیمی را ببینید.

Sadly,

متأسفانه،

these telephone boxes are no longer used

این جعبه‌های تلفن دیگر مورد استفاده قرار نمی‌گیرند

because most people have smartphones.

زیرا اکثر مردم گوشی‌های هوشمند دارند.

They do they have smartphones.

آنها گوشی هوشمند دارند.

They don't have to use one of those anymore.

آنها دیگر مجبور نیستند از یکی از آنها استفاده کنند.

They can just use their smartphone, which is very clever.

آنها فقط می توانند از گوشی هوشمند خود استفاده کنند که بسیار هوشمندانه است.

Very nice.

بسیار خوب.

Hello to Eleonore.

سلام به الئونور.

Hello, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

I haven't seen you for a long time.

خیلی وقته ندیدمت

Well, I have been here.

خب من اینجا بوده ام

I've been doing my livestreams, I've been doing my recorded lessons.

من پخش زنده ام را انجام داده ام، درس های ضبط شده ام را انجام داده ام.

Nothing has changed,

هیچ چیز تغییر نکرده است،

Mr. Duncan.

How long?

آقای دانکن.

چه مدت؟

I haven't seen you.

من تو را ندیده ام

I miss your classes.

دلم برای کلاساتون تنگ شده

Unfortunately, your life videos are very early for me.

متاسفانه ویدیوهای زندگی شما برای من خیلی زود است.

Well, that is one of the problems with doing live video streams,

خوب، این یکی از مشکلات پخش زنده ویدیویی است،

because here in the UK,

زیرا در اینجا در بریتانیا،

the time difference between here and where you are

تفاوت زمانی بین اینجا و جایی که در آن هستید،

can sometimes be quite big, quite large, a very large gap.

گاهی اوقات می‌تواند بسیار زیاد، بسیار زیاد، و یک شکاف بسیار بزرگ باشد.

So for some people it is now

بنابراین برای برخی افراد اکنون

very early in the morning and for other people it is late at night

صبح زود است و برای برخی دیگر اواخر شب

and for some people it is almost tomorrow.

و برای برخی افراد تقریباً فردا.

So that is one of the things about doing livestreams.

بنابراین این یکی از چیزهایی است که در مورد انجام پخش زنده است.

You sometimes find the time difference can be a problem.

گاهی اوقات متوجه می شوید که اختلاف زمانی می تواند مشکل ساز باشد.

So that is one of the reasons why now in a game, not always.

بنابراین این یکی از دلایلی است که در حال حاضر در یک بازی، نه همیشه.

Sometimes you might miss my live streams because

گاهی اوقات ممکن است به دلیل اختلاف ساعت پخش زنده من را از دست بدهید

of the time difference.

.

Oh, Christina is back home now.

اوه، کریستینا الان به خانه برگشته است.

My holidays are over.

تعطیلات من تمام شد.

Thank you for your virtual hug, Mr.

ممنون از آغوش مجازی شما آقای

Duncan.

دانکن.

You are welcome.

خواهش میکنم.

It is not a problem, Mr.

مشکلی نیست، آقای

Steve and myself.

استیو و من.

We were talking about the Paris rendezvous,

ما در مورد قرار ملاقات پاریس صحبت می کردیم

which happened way back in June.

که در ماه ژوئن اتفاق افتاد.

Do you remember that?

آیا آن را به خاطر دارید؟

We actually met up There was myself. There was Mr.

ما در واقع با هم آشنا شدیم که خودم آنجا بودم. آقای

Steve and also six other students as well.

استیو و همچنین شش دانش آموز دیگر نیز حضور داشتند.

We were all together and we met up in Paris.

همه با هم بودیم و در پاریس با هم آشنا شدیم.

Not only that, I also did a live stream as well.

نه تنها این، من یک استریم زنده نیز انجام دادم. به

That's the reason why Mr.

همین دلیل است که آقای

Steve went back to work

استیو برای

to pay for the trip.

پرداخت هزینه سفر سر کار برگشت.

Mr. Steve isn't here today because he's working.

آقای استیو امروز اینجا نیست چون کار می کند. می

It is a work day, you see.

بینید که روز کاری است.

So at the moment Steve is busy in front of his computer,

بنابراین در حال حاضر استیو جلوی کامپیوترش مشغول است،

quite likely getting angry,

به احتمال زیاد عصبانی می شود،

maybe thumping the keyboard with his fist.

شاید با مشت به صفحه کلید می زند.

He might even be watching me at this moment.

او حتی ممکن است در این لحظه مرا تماشا کند.

Who knows?

چه کسی می داند؟

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

It's very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Oh, it is lunchtime now for Claudia.

اوه، الان وقت ناهار برای کلودیا است.

Well, I think that is quite useful, really, when you think about it, because you are cooking food

خوب، من فکر می کنم که بسیار مفید است، واقعاً، وقتی به آن فکر می کنید، زیرا شما در حال پختن غذا هستید

and I think a good time to cook food is at lunch time.

و فکر می کنم زمان خوبی برای پختن غذا در زمان ناهار است.

Yes. Maybe Steve is watching the live stream.

آره. شاید استیو در حال تماشای پخش زنده است.

Yes, maybe he is.

بله، شاید او باشد.

I don't know.

من نمی دانم.

Just in case. Hello, Mr. Steve.

محض احتیاط. سلام آقای استیو.

Are you watching at the moment?

آیا در حال حاضر تماشا می کنید؟

Are you skiving from your work.

آیا از کار خود می گذرید؟

Skiving

اسکی کردن

a person who is a skydiver

شخصی که چترباز است،

is a person who avoids work

شخصی است که از کار اجتناب می کند،

so they should be working, They should be doing their job,

بنابراین باید کار کند، آنها باید کار خود را انجام دهند،

but instead they are skiving

اما در عوض

skydive to

برای

avoid work. Mm.

اجتناب از کار، چتربازی می کنند. مم

Very interesting word.

حرف خیلی جالبیه

We use it a lot in British English, Christina says.

کریستینا می‌گوید: ما از آن در انگلیسی بریتانیایی زیاد استفاده می‌کنیم.

I always think about the time we spent in Paris.

من همیشه به زمانی که در پاریس گذراندیم فکر می کنم.

It was so magical.

خیلی جادویی بود

I'm not. Yes, you're right.

من نیستم. بله حق با شماست.

I feel the same way.

من احساس می کنم به همان شیوه.

I thought it was a magical time.

فکر می کردم زمان جادویی بود.

We had a wonderful time and hopefully one day

ما اوقات فوق العاده ای داشتیم و امیدوارم روزی

we will be able to meet up again and have fun.

بتوانیم دوباره همدیگر را ملاقات کنیم و از آن لذت ببریم.

Maybe here

شاید اینجا

in much Wenlock, we might actually meet up here.

در ونلاک زیاد، ممکن است واقعاً در اینجا ملاقات کنیم.

I imagine that.

من این را تصور می کنم.

Imagine having a rendezvous

تصور کنید که یک قرار ملاقات

right here and much Wenlock.

درست در اینجا و تعداد زیادی ونلاک داشته باشید.

Wouldn't that be amazing?

آیا این شگفت انگیز نخواهد بود؟

So maybe in the future we will meet up again.

پس شاید در آینده دوباره همدیگر را ببینیم.

Maybe with you and Beatrice and Louis

شاید با شما و بئاتریس و لوئیس

right here, and maybe some other people as well,

همین جا، و شاید هم با برخی افراد دیگر،

some other of my viewers.

برخی دیگر از بینندگان من.

We can all meet up together. Wouldn't that be nice,

همه ما می توانیم با هم ملاقات کنیم. آیا این خوب نیست،

Mr. Duncan?

آقای دانکن؟

Sabine, what are you doing?

سابین داری چیکار میکنی؟

Mr. Duncan?

آقای دانکن؟

What are you going to eat this afternoon?

امروز بعدازظهر چی می خوای بخوری؟

I don't know what I'm going to eat, but at the moment I am surrounded

نمی‌دانم قرار است چه بخورم، اما در حال حاضر

by cakes and ice cream

با کیک و بستنی احاطه شده‌ام،

because there are some cake shops here in Much Wenlock.

زیرا اینجا در Much Wenlock چند مغازه کیک فروشی وجود دارد.

And there are some places where I can go and eat some food.

و جاهایی هست که می توانم بروم و مقداری غذا بخورم.

In fact, just over there there is a small cafe

در واقع، درست آن طرف یک کافه کوچک وجود دارد

and inside they sell all sorts of delicious ice cream.

و داخل آن انواع بستنی های خوشمزه می فروشند.

I would really love

من واقعا دوست دارم

to have an ice cream.

یک بستنی بخورم.

I would, yes.

من، بله.

I think it's I think it is a good idea to meet up from time to time,

فکر می کنم این ایده خوبی است که هر از گاهی

meet up with your friends, and also people

با دوستان خود و همچنین افرادی که

you've never met before as well.

قبلاً آنها را ندیده اید ملاقات کنید.

So I think you're right. Yes. It is nice.

پس فکر می کنم حق با شماست. آره. عالیست.

Mr. Duncan, you are wrong.

آقای دانکن، شما اشتباه می کنید.

Mr. Steve is a hard working man.

آقای استیو مرد سخت کوشی است.

I know he is

من می دانم که او

sometimes.

گاهی اوقات است.

Sometimes he works hard.

گاهی اوقات سخت کار می کند.

You all right?

شما خوبی؟

Yes. Can we have

آره. آیا می‌توانیم

a meetup in much Wenlock?

در ونلاک خیلی ملاقات داشته باشیم؟

I think it's a great idea.

فکر می کنم این فکر خوبیه.

Maybe next year we could do that.

شاید سال آینده بتوانیم این کار را انجام دهیم.

We could have a rendezvous right here.

می‌توانیم همین‌جا یک قرار ملاقات داشته باشیم.

There are plenty of places to stay.

مکان های زیادی برای اقامت وجود دارد.

And there are some hotels.

و چند هتل وجود دارد.

There are some guest houses here.

در اینجا چند خانه مسافر وجود دارد.

And much Wenlock.

و خیلی ونلاک.

So maybe next year we could have a rendezvous right here

بنابراین شاید سال آینده بتوانیم یک قرار ملاقات درست

in this square.

در این میدان داشته باشیم.

I imagine that

من تصور می کنم که

Hello to.

سلام به.

Oh, we have another person in Brazil.

اوه، ما یک نفر دیگر در برزیل داریم.

Hello, Brazil.

سلام برزیل

Hello to

سلام به

I want to say

Captain Habash.

کاپیتان حبش.

Kabir, I probably pronounce your name incorrectly,

کبیر، احتمالاً نام شما را اشتباه تلفظ می‌کنم

for which I'll apologise right now, but hello to Brazil.

که همین الان عذرخواهی می‌کنم، اما سلام بر برزیل.

A big hello.

یک سلام بزرگ

A big hello to you.

یک سلام بزرگ به شما

Hello. Very nice.

سلام. بسیار خوب. امروزه

A lot of people

بسیاری از مردم

riding their bicycles today because the weather is so nice.

دوچرخه سواری می کنند زیرا هوا بسیار خوب است.

That is it.

همین است.

That house on the left with the wood is iconic.

آن خانه در سمت چپ با چوب نمادین است. آیا از

Do you know the era they were built?

دوران ساخت آنها می دانید؟

Is there a year of construction on the front?

آیا یک سال ساخت در جبهه وجود دارد؟

Well, I think that

خوب، من فکر می کنم که

that particular building over there, that is the old Guild Hall.

آن ساختمان خاص آنجا، همان تالار قدیمی انجمن است.

So that is where they used to have all of the meetings

بنابراین آنجا بود که آنها قبلاً همه جلسات را برگزار می کردند

and also the Crown Court used to meet there.

و همچنین دادگاه سلطنتی نیز در آنجا تشکیل جلسه می داد.

And a lot of the punishment would be

و بسیاری از مجازات ها

would be given out at the old Guild Hall.

در سالن انجمن قدیمی صادر می شود.

So, yes, the Guild Hall is a famous place.

بنابراین، بله، سالن اصناف مکان معروفی است.

It is quite iconic.

کاملا نمادین است.

It is probably 500 years old, maybe older than that,

احتمالاً 500 سال قدمت دارد، شاید بیشتر از آن،

but it is a very old building

اما این روزها ساختمانی بسیار قدیمی است

these days.

.

It is used as the local market.

به عنوان بازار محلی استفاده می شود.

So inside the the area beneath,

بنابراین در داخل منطقه زیر،

if you look there, you can see there is an area beneath

اگر به آنجا نگاه کنید، می بینید که منطقه ای زیر

the Guild Hall and that is now the farmers market.

سالن اصناف وجود دارد و آن اکنون بازار کشاورزان است.

So during the week

بنابراین در طول هفته

that there will be lots of vegetable

که مقدار زیادی

oils and fruit sold there in that place.

روغن گیاهی و میوه در آن مکان فروخته می شود.

But yes, it must be around 500 years old.

اما بله، باید حدود 500 سال قدمت داشته باشد.

That particular building, even though over the years it's had a lot of repair work

آن ساختمان خاص، اگرچه در طول سال ها تعمیرات زیادی داشته است،

because sometimes it would move slightly.

زیرا گاهی اوقات کمی جابجا می شد.

It was always in danger of falling down.

همیشه در خطر سقوط بود.

But now it is very safe.

اما اکنون بسیار امن است.

It's probably safer than some of our modern buildings.

احتمالاً از برخی از ساختمان های مدرن ما ایمن تر است.

I don't know if you've heard, but we are having difficulty at the moment

نمی دانم شنیده اید یا نه، اما ما در حال حاضر

with some of our modern buildings.

با برخی از ساختمان های مدرن خود مشکل داریم.

Apparently they were built using certain types of material

ظاهراً آنها با استفاده از انواع خاصی از مواد ساخته شده اند

that are now starting to deteriorate.

که اکنون شروع به خراب شدن کرده اند.

That's a great word.

این یک کلمه عالی است.

If something deteriorates, it means it starts

اگر چیزی بدتر شود، به این معنی است که شروع

to lose its natural state.

به از دست دادن حالت طبیعی خود می کند.

It starts to rot, it starts to fall apart,

شروع به پوسیدگی می کند، شروع به از هم پاشیدن می کند،

it deteriorates.

خراب می شود. این

It's a good word that

کلمه خوبی است که

it's a super word, you might say.

ممکن است بگویید یک کلمه فوق العاده است.

How many countries have you been to Mr.

چند کشور به آقای دانکن رفته اید

Duncan?

I've been to a few countries in my life.

؟

من در زندگی ام به چند کشور سفر کرده ام.

I've been to Malaysia many times.

من بارها به مالزی رفته ام.

A beautiful country, very interesting place to visit.

کشوری زیبا، مکانی بسیار جالب برای بازدید.

I've also been to France,

من هم فرانسه بوده ام،

I've been to a Netherlands, I've been to.

هلند بوده ام، بوده ام.

Where else have I been? Oh, yes,

دیگر کجا بوده ام؟ اوه، بله،

I've been to Portugal as well.

من به پرتغال هم رفته ام.

Beautiful place.

مکان زیبا.

I've also been to China.

چین هم بوده ام.

In fact, for those who don't know, I used to live in China.

در واقع، برای کسانی که نمی دانند، من قبلاً در چین زندگی می کردم.

I lived there for many years teaching English,

من سال‌ها در آنجا زندگی می‌کردم و به تدریس زبان انگلیسی می‌پرداختم،

and that is where I started my YouTube channel

و از آنجا بود که کانال YouTube خود را

way back in 2006.

در سال 2006 راه‌اندازی کردم.

So this you are watching now started

بنابراین این که اکنون تماشا می‌کنید

in the very early days of YouTube.

از همان روزهای اولیه YouTube شروع شد. کریستینا می گوید،

YouTube was still new when I started my English teaching

وقتی تدریس زبان انگلیسی را شروع کردم، یوتیوب هنوز جدید بود

and I was still living

و

at China at the time, Christina says.

در آن زمان هنوز در چین زندگی می کردم.

It looks like Shakespeare's house.

شبیه خانه شکسپیر است.

It is not Shakespeare's house,

این خانه شکسپیر نیست،

but it might be from a similar time.

اما ممکن است از زمان مشابهی باشد.

In fact, I think this is older.

در واقع، من فکر می کنم این قدیمی تر است.

This building might actually be older

این ساختمان ممکن است در واقع

than Shakespeare's house.

از خانه شکسپیر قدیمی تر باشد.

It's true.

درسته.

Why didn't you come to Vietnam?

چرا به ویتنام نیامدی؟

Well, there is a reason for that.

خوب، دلیلی برای آن وجود دارد.

And it's because there are many countries around the world.

و این به این دلیل است که کشورهای زیادی در سراسر جهان وجود دارد.

And unfortunately, because I have to have a job and I have to

و متأسفانه چون باید کار داشته باشم و باید خرج

support myself.

خودم را بکنم.

Sadly, travelling costs a lot of money,

متأسفانه، سفر هزینه زیادی دارد،

so I can't always go to the places where I would like to visit.

بنابراین من همیشه نمی توانم به مکان هایی که دوست دارم از آنها بازدید کنم، بروم.

So that is a shame, really.

پس واقعا شرم آور است.

Louis Yes, you are right, Louis.

لویی بله، حق با شماست، لویی.

I've also been to Madeira as well.

من همچنین به مادیرا رفته ام.

A very nice small island.

یک جزیره کوچک بسیار زیبا من

I went there many years ago.

سالها پیش آنجا رفتم.

I think that was way back in 2010,

فکر می‌کنم این خیلی به سال 2010،

maybe 2010, maybe even 2009.

شاید 2010، شاید حتی 2009 برمی‌گردد.

A long time ago. Yes, I did go to Madeira.

خیلی وقت پیش. بله، من به مادیرا رفتم.

You are right.

حق با شماست.

Thank you, Louis, for reminding me.

ممنون لویی که بهم یادآوری کردی

Hello, Pascale.

سلام پاسکال.

Hello, Pasquale. Nice to see you here.

سلام، پاسکوال. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Have you ever been to Italy?

تا حالا ایتالیا بودی؟

I've never been to Italy.

من هرگز به ایتالیا نرفته ام.

Even though

با وجود اینکه

Mr. Steve is very keen

آقای استیو علاقه زیادی

on going to Italy, he really wants to go there.

به رفتن به ایتالیا دارد، اما واقعاً می خواهد به آنجا برود.

I would like to visit Lake Como.

من می خواهم از دریاچه کومو دیدن کنم.

That is, that the place is not the right place.

یعنی آن مکان جای مناسبی نیست.

Very beautiful place.

جای بسیار زیبا. اینجا

It's where all the famous film stars and millionaires

جایی است که تمام ستاره های مشهور سینما و میلیونرها

live.

زندگی می کنند.

Turkey.

بوقلمون.

Yes, I've been to Turkey.

بله، من ترکیه بوده ام.

Thank you, Andrew.

متشکرم اندرو

I keep forgetting all these places I've been to.

همه این جاهایی را که رفته ام فراموش می کنم.

Of course I've been to Turkey as well.

البته من ترکیه هم بوده ام.

I visited Turkey twice and in fact,

من دوبار به ترکیه سفر کردم و در واقع

I made an English lesson in Turkey.

یک درس انگلیسی در ترکیه گذاشتم.

Whilst I was staying in Turkey, I actually made an English lesson

زمانی که در ترکیه اقامت داشتم، در واقع یک درس انگلیسی

in Turkey and yes, it is still available on my YouTube channel.

در ترکیه ساختم و بله، هنوز در کانال یوتیوب من موجود است.

It still exists.

هنوز هم وجود دارد.

Very nice.

بسیار خوب. به

It would appear that people know a lot about me.

نظر می رسد که مردم چیزهای زیادی در مورد من می دانند.

It feels very strange

خیلی عجیب است

when people around the world know more about me

وقتی مردم در سرتاسر دنیا بیشتر از

than you do

شما

or my family does.

یا خانواده ام درباره من می دانند.

Maybe you might meet George Clooney

شاید شما ممکن است جورج کلونی را ملاقات کنید

because he has a beautiful lake house

زیرا او یک خانه زیبا در دریاچه

in Italy.

در ایتالیا دارد.

Does he really know?

آیا او واقعاً می داند؟

I, I heard that George Clooney sold that.

من شنیدم که جورج کلونی آن را فروخته است.

I heard he doesn't live there anymore.

شنیده ام که دیگر آنجا زندگی نمی کند.

I think he's he's moved.

من فکر می کنم او حرکت کرده است.

In fact, I know he has a big house here in England.

در واقع، من می دانم که او یک خانه بزرگ اینجا در انگلیس دارد.

So George Clooney has a huge mansion

بنابراین جورج کلونی یک عمارت بزرگ

here in England.

در اینجا در انگلستان دارد. می

I know, because some of his neighbours were complaining

دانم، چون تعدادی از همسایه هایش شاکی بودند

and he was doing some building work on his mansion.

و او مشغول ساختن عمارتش بود.

They were all complaining about it.

همه از این موضوع شاکی بودند. سر

There was lots of noise,

و صدای زیادی به گوش می رسید

which is quite interesting.

که بسیار جالب است.

What happened to your friend in China?

چه اتفاقی برای دوستت در چین افتاد؟

He was a very nice person.

او آدم بسیار خوبی بود.

That must be my friend Jiang Wei.

این باید دوست من جیانگ وی باشد.

Well, he now lives in Australia and for many years

خوب، او اکنون در استرالیا زندگی می کند و سال هاست که

he's been working as a nurse, a medic in Australia.

به عنوان یک پرستار، یک پزشک در استرالیا کار می کند.

So he actually went to to college,

بنابراین او در واقع به کالج رفت،

he went to nursing university

به دانشگاه پرستاری

or nursing college and he got his diploma

یا دانشکده پرستاری رفت و دیپلم خود را

in medicine and now he

در رشته پزشکی گرفت و اکنون به

works as a nurse.

عنوان پرستار کار می کند.

And yes, men can be nurses.

و بله، مردان می توانند پرستار باشند.

I think that's all right.

من فکر می کنم همه چیز درست است.

I think men can be nurses.

فکر می کنم مردها می توانند پرستار باشند.

So that's what happened to Jiang Way.

پس برای جیانگ وی این اتفاق افتاد. باید بگویم که

He is now living a very nice life

او اکنون در ملبورن استرالیا زندگی بسیار خوبی دارد

in Melbourne, in Australia,

I have to say.

.

I think Melbourne must be more exciting

من فکر می کنم ملبورن باید هیجان انگیزتر

and more vibrant

و پر جنب و جوش تر

than much.

Wenlock I think it's safe to say.

از چیزهای دیگر باشد.

Wenlock من فکر می کنم آن را امن می توان گفت.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I will be going in a moment because I have to walk back home.

من یک لحظه دیگر می روم زیرا باید پیاده به خانه برگردم.

I have to make a cup of tea for Mr.

من باید برای آقای استیو یک فنجان چای درست کنم

Steve or else he will be very angry and he will shout at me

وگرنه خیلی عصبانی می شود و سر من فریاد می زند

and he will.

و خواهد کرد.

He really will.

او واقعا خواهد شد.

Thank you very much for watching today.

از تماشای امروز شما بسیار سپاسگزارم.

It's lovely to see you.

دیدنت لذت بخشه

I couldn't resist doing a live stream.

من نمی توانستم در برابر پخش زنده مقاومت کنم.

Don't forget to check out my YouTube channel.

فراموش نکنید که از کانال یوتیوب من دیدن کنید.

Details are underneath this video.

جزئیات در زیر این ویدئو موجود است.

There is also a playlist of my short video lessons.

همچنین یک لیست پخش از درس های ویدیویی کوتاه من وجود دارد.

There is a playlist underneath here of all my other videos as well.

یک لیست پخش در زیر اینجا از همه ویدیوهای دیگر من نیز وجود دارد.

And don't forget to catch me on Sunday from 2 p.m.

و فراموش نکنید که من را در روز یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر بگیرید.

UK Time is when I'm back with you

زمان انگلستان زمانی است که من با شما برگردم

and yes, Steve will be with us as well on Sunday.

و بله، استیو نیز یکشنبه با ما خواهد بود.

So I am back live on YouTube.

بنابراین من به طور زنده در یوتیوب بازگشتم.

I will probably be in the garden and if not, I will be in the studio.

احتمالاً در باغ خواهم بود و اگر نه، در استودیو خواهم بود.

Apparently Sting

ظاهرا استینگ

has a beautiful house in Tuscany.

خانه زیبایی در توسکانی دارد.

Well Tuscany is another one of those

توسکانی یکی دیگر از آن

very posh places in Italy.

مکان های بسیار شیک در ایتالیا است.

It's very exclusive, very exclusive.

این بسیار منحصر به فرد است، بسیار منحصر به فرد.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Arigato for today's broadcasting.

آریگاتو برای پخش امروز.

You are welcome. Thank you very much for joining me.

خواهش میکنم. از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I might go into the shop for an ice cream

ممکن است قبل از بسته شدن به مغازه بروم برای بستنی

before they close.

.

I really want an ice cream now.

من الان واقعاً یک بستنی می خواهم.

Thank you for watching.

ممنون که تماشا کردید

See you later. And I will be back on Sunday.

بعدا میبینمت. و یکشنبه برمیگردم

But please check out my other YouTube videos as well.

اما لطفاً ویدیوهای دیگر یوتیوب من را نیز بررسی کنید.

Don't forget to give me a thumbs up also for this

فراموش نکنید که برای این که به

to show you care.

شما اهمیت می دهم، به من هم کمک کنید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

And if anyone wants to buy me the iPhone 15, Promax,

و اگر کسی می خواهد برای من iPhone 15، Promax بخرد،

please don't hold back.

لطفا دریغ نکنید.

Feel free.

راحت باش.

Catch you later. See you soon.

بعد به شما ملحق میشم. به زودی میبینمت.

It's been a good one and I've enjoyed spending time with you.

اتفاق خوبی بود و من از گذراندن وقت با شما لذت بردم.

And of course, until the next time we meet here, know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که اینجا ملاقات می کنیم، بدانیم که در آینده چه اتفاقی می افتد.

As you do, take care of yourself.

همانطور که انجام می دهید، مراقب خود باشید.

Keep that smile upon your face as you walk amongst the human race.

هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید.

And I will see you very soon.

و خیلی زود میبینمت

And of course, until the next time we meet,

و البته، تا دفعه بعد که همدیگر را ملاقات می کنیم،

you know what's coming next...

می دانید که در آینده چه چیزی در راه است...

ta ta for now.

تا تا در حال حاضر.