Brits Opinion on Boris Johnson: Brighton, UK | Easy English 104

I can't stand the bloke.

من نمی توانم این مرد را تحمل کنم.

He's... he's is a crafty guy.

او ... او یک مرد حیله گر است.

He's like a very sinister clown.

او مثل یک دلقک بسیار شیطانی است.

Put it this way, if I had a friend like that,

اینجوری بگم، اگه من همچین دوستی داشتم، اون

he wouldn't be a friend.

دوست نبود.

Get him out!

ببرش بیرون!

I could never vote conservative  while he was prime minister.

زمانی که او نخست وزیر بود، هرگز نتوانستم به محافظه کار رأی بدهم .

His hair's a mess, he doesn't even  look presentable and professional.

موهایش به هم ریخته است، او حتی ظاهر و حرفه ای به نظر نمی رسد.

It's the end for Boris!

این پایان برای بوریس است!

Hello, welcome to Easy English.

سلام، به Easy English خوش آمدید.

Boris Johnson is the leader  of the Conservative Party

بوریس جانسون رهبر حزب محافظه کار

and is also the current UK prime minister.

و همچنین نخست وزیر کنونی بریتانیا است.

Recently, Boris Johnson has been  headline news all across the world,

اخیراً، بوریس جانسون در سرتاسر جهان سرفصل اخبار بوده است،

so it makes sense to ask the British people;

بنابراین منطقی است که از مردم بریتانیا بپرسیم؛

what do they think about Boris Johnson?

آنها در مورد بوریس جانسون چه فکر می کنند؟

Disclaimer.

سلب مسئولیت.

These interviews are going to be  very representative of Brighton,

این مصاحبه‌ها بسیار نماینده برایتون

a Green (party) led council.

، شورایی به رهبری سبزها (حزب) خواهد بود.

Although I expect most of the  answers to be very one sided,

اگرچه انتظار دارم بیشتر پاسخ‌ها یک طرفه باشند،

I'd like to hear if there are any positives

اما مایلم بشنوم که آیا

to having Boris Johnson as the UK leader.

داشتن بوریس جانسون به عنوان رهبر بریتانیا نکات مثبتی دارد یا خیر.

Don't forget to like and subscribe,

لایک و سابسکرایب را فراموش نکنید،

here we go.

ما به اینجا می رویم.

What is your general opinion on Boris?

نظر کلی شما در مورد بوریس چیست؟

Boris Johnson is a chancer,

بوریس جانسون یک صدراعظم است

who's only ever been interested  in his own personal advancement,

که تنها به پیشرفت شخصی خود علاقه داشته است،

as evidenced by when he  had two versions of Brexit;

همانطور که زمانی که دو نسخه از برگزیت داشت، مشهود است.

yes/no and he chose yes.

بله / نه و او بله را انتخاب کرد.

Solely because, he thought that would  enhance his own personal ambition.

صرفاً به این دلیل که فکر می‌کرد این جاه‌طلبی شخصی او را افزایش می‌دهد.

I don't know much about politics, but... - Yeah.

من چیز زیادی از سیاست نمی دانم، اما... - آره.

I definitely don't like him.

من قطعا او را دوست ندارم.

My feelings on Boris is  that he's... he's a bad man.

احساس من نسبت به بوریس این است که او مرد بدی است.

Yeah? - This is... and I've always felt like that.

آره؟ - این است... و من همیشه چنین احساسی داشته ام.

Oh really? - I don't really  trust politicians, full stop.

اوه واقعا؟ - من واقعاً به سیاستمداران اعتماد ندارم.

I think he doesn't do the country any good

من فکر می‌کنم که او

in the way it's projected throughout the world.

آنطور که در سرتاسر جهان پیش‌بینی می‌شود، برای کشور مفید نیست.

I believe he's... like something out of this...

من معتقدم که او... مانند چیزی از این...

a politician out of the 18th century that er...

یک سیاستمدار قرن هجدهم است که

the elite matters, but nobody else.

... نخبگان مهم هستند، اما هیچ کس دیگری.

And er... he's a bit of a  Billy Bunter type leader,

و خب... او کمی رهبر نوع بیلی بانتر است

which, I don't think the rest  of the world takes seriously.

، که فکر نمی‌کنم بقیه دنیا آن را جدی بگیرند.

I've got them all now whenever a  conservative comes on, I think;

من فکر می‌کنم هر زمان که یک محافظه‌کار وارد می‌شود، همه آنها را دارم.

Oh my God, there we go again, another lie,

اوه خدای من، دوباره می رویم، یک دروغ دیگر،

even if they're not telling me a  lie and that's because of BoJo.

حتی اگر به من دروغ نگویند و این به خاطر بوجو باشد.

'Cos he's constantly lied.

چون دائماً دروغ می گوید.

Get him out! - You're not a fan at all, then?

ببرش بیرون! - پس تو اصلا طرفدار نیستی؟

I didn't mind him in the  beginning, he was quite fun.

اوایل برایم مهم نبود ، او بسیار سرگرم کننده بود.

He was quite funny. - I was going to say,

او کاملا بامزه بود. - می خواستم بگویم

there was an element of...  - Charisma around there.

، یک عنصر ... - کاریزما در اطراف وجود داشت.

And I thought, oh, he we go, something different.

و من فکر کردم، اوه، او می رویم، چیزی متفاوت.

In fact, I liked him as the mayor of London,

در واقع من او را به عنوان شهردار لندن

I didn't... I haven't always hated him.

دوست داشتم، نه... همیشه از او متنفر نبودم.

But I really, really do not like him now,

اما من واقعاً، واقعاً او را دوست ندارم،

and I want him to go because  I think he's very harmful.

و می‌خواهم برود زیرا به نظرم خیلی مضر است.

Yes, he does a few good things,

بله، او چند کار خوب انجام می دهد،

but I'm sure many others would do the same.

اما من مطمئن هستم که بسیاری دیگر نیز همین کار را خواهند کرد.

Let's start just generally speaking,  what are your thoughts on Boris?

بیایید به طور کلی شروع کنیم، نظر شما در مورد بوریس چیست؟

Well, before he became prime  minister, he was a unelected,

خوب، قبل از اینکه نخست وزیر شود، او مردی غیرمنتخب،

opportunistic, lying, philandering buffoon.

فرصت‌طلب، دروغ‌گو و فاحشه بود.

And then people voted for him  and he became an elected, lying,

و سپس مردم به او رای دادند و او تبدیل به یک قلدر منتخب، دروغگو

opportunistic, philandering buffoon.

، فرصت طلب و فاحشه شد.

But, I don't like him.

اما، من او را دوست ندارم

He's spent the last five years or so,

او حدوداً پنج سال گذشته را صرف

flying by the seat of his pants,

پرواز در کنار صندلی شلوار خود کرده است و

using his charm to get out of every situation

از جذابیت خود برای رهایی از هر موقعیتی

that he creates for himself.

که برای خود ایجاد می کند استفاده کرده است.

And it's not going to last,  he'll be gone by Friday.

و این دوام نخواهد داشت، او تا جمعه خواهد رفت.

And how about you? What  are your thoughts on Boris?

و شما چطور؟ نظر شما درباره بوریس چیست؟

So, I don't really have any confidence in him

بنابراین، من واقعاً به او

as a leader of our country.

به عنوان یک رهبر کشورمان اعتماد ندارم.

I don't trust the man, I  don't trust a word, he says.

او می گوید: من به آن مرد اعتماد ندارم، به یک کلمه اعتماد ندارم.

I look at someone like  Jacinda Ardern in New Zealand,

من به شخصی مانند جاسیندا آردرن در نیوزلند

and I have the greatest respect  for her as a prime minister.

نگاه می کنم و برای او به عنوان نخست وزیر بیشترین احترام را قائل هستم.

I think that the way she  handled lockdown in New Zealand,

من فکر می‌کنم نحوه برخورد او با قرنطینه در نیوزلند

the way she speaks, the way she presents herself

، نحوه صحبت کردن، نحوه ارائه

is just very professional.

خود بسیار حرفه‌ای است.

Very, very... I would put  my faith and trust in her

خیلی، خیلی... من به او ایمان و اعتماد

and feel that she's doing the best for the nation.

می کنم و احساس می کنم که او بهترین کار را برای ملت انجام می دهد.

Whereas, I feel that BoJo just does what suits him

در حالی که، من احساس می‌کنم که BoJo فقط کاری را انجام می‌دهد که برای او مناسب است

and he doesn't seem to put a  lot of thought into his actions.

و به نظر نمی‌رسد که او فکر زیادی برای اعمالش کند.

He just seems to change like the wind and...

به نظر می‌رسد که او مثل باد تغییر می‌کند و

is quite shambolic, really,  with his decisions and policies,

... واقعاً با تصمیم‌ها و سیاست‌هایش کاملاً بی‌تفاوت است.

'Cos I know that... obviously  I'm interviewing in Brighton,

so I'm only, probably, gonna get one answer.

یک جواب

So I'd like to try and have some sort  of devil's advocate role in this.

بنابراین من می‌خواهم تلاش کنم و نوعی نقش مدافع شیطان در این مورد داشته باشم.

And I just want to see if there  is any positivity that came out...

و من فقط می‌خواهم ببینم آیا چیز مثبتی وجود دارد که...

comes out of him being in charge.

از مسئولیت او بیرون می‌آید.

Oh being in charge.

اوه مسئول بودن

I mean, there are some  positive attributes to Boris

منظورم این است که ویژگی‌های مثبتی برای بوریس وجود

in that he can be very entertaining.

دارد که می‌تواند بسیار سرگرم‌کننده باشد.

But then you don't want an  entertainer as your prime minister.

اما در این صورت، شما نمی خواهید یک سرگرم کننده به عنوان نخست وزیر شما باشد.

No. - Boris Johnson in charge is  only a one way street to doom,

نه. - بوریس جانسون که مسئول آن است، فقط یک راه یک طرفه برای

despondency, despair and collapse.

نابودی، ناامیدی، ناامیدی و فروپاشی است.

OK.

خوب.

Is there a positive? Like, let's  say; you may not agree with Brexit,

آیا مثبت وجود دارد؟ مانند، بیایید بگوییم؛ ممکن است شما با برگزیت

or we agree with it. But has he handled it well?

موافق نباشید یا ما با آن موافق باشیم. اما آیا او به خوبی از عهده آن برآمده است؟

Has he delivered anything?

چیزی تحویل داده؟

I think that he just blusted  his way through Brexit.

من فکر می‌کنم که او فقط راه خود را از طریق برگزیت رد کرده است.

I don't think he had any direction.

من فکر نمی کنم او هیچ جهتی داشت.

His main purpose was to leave  the EU and think about it later.

هدف اصلی او خروج از اتحادیه اروپا و فکر کردن در مورد آن بود.

That's my view. - Yeah.

این دیدگاه من است. - آره

Let's try and like, make a positive comment.

بیایید امتحان کنیم و لایک کنیم، نظر مثبت بدهیم.

Is there anything that you'd say he's done.

آیا کاری هست که بگویی او انجام داده است؟

Like, with the COVID pandemic.

مانند همه گیری کووید.

Forgetting the parties and all this,

فراموش کردن مهمانی‌ها و همه این‌ها

the way that he's sort of, helped  guide the UK through the pandemic.

، به نوعی به او کمک کرد تا بریتانیا را از طریق همه‌گیری هدایت کند.

Is that... would you say  he's done that quite well?

آیا می‌گویید که او این کار را به خوبی انجام داده است؟

or is (there) anything he's managed quite well?

یا چیزی وجود دارد که او به خوبی مدیریت کرده است؟

I don't think he's managed it well at all.

من فکر نمی کنم که او اصلاً آن را به خوبی مدیریت نکرده است.

He's taken all the glory that  the health service have put in.

او تمام شکوهی را که سرویس بهداشتی

And the scientists. - And the scientists.

و دانشمندان به ارمغان آورده است، گرفته است. - و دانشمندان.

And it's as if, you know; ''oh, look  what I did, I saved the whole country''.

و گویی، می دانید؛ «اوه، ببین چه کردم، کل کشور را نجات دادم».

But, he's... he's lying again.

اما، او ... او دوباره دروغ می گوید.

He's grabbing somebody else's credit again.

او دوباره اعتبار دیگری را می گیرد.

Is there a positive side to him at all?

آیا اصلا جنبه مثبتی برای او وجود دارد؟

Like maybe, has he handled  something well, do you think?

به نظر شما، شاید، آیا او با چیزی خوب برخورد کرده است؟

Even if you've not agreed with, say, Brexit.

حتی اگر مثلاً با برگزیت موافق نبوده باشید.

I don't see anything positive in him,

من هیچ چیز مثبتی در او نمی‌بینم،

but I can understand how he's...

اما می‌توانم درک کنم که او چگونه است...

He's quite manipulative, he's  good at manipulating people.

او کاملاً دستکاری‌کننده است، او در دستکاری مردم خوب است.

Yeah, is that a key... - But that... that...

بله، آیا این یک کلید است... - اما این... آن...

I wouldn't say that is a  good character trait, myself.

من نمی گویم که این یک ویژگی شخصیتی خوب است، خودم.

Yeah, I don't think a  manipulative world leader is...

بله، من فکر نمی‌کنم یک رهبر جهانی دستکاری‌کننده باشد...

Yeah, yeah.

بله، بله.

Yeah, he's... he's a sociopath. - Right.

بله، او یک جامعه شناس است. - درست.

A very clever one.

یکی خیلی باهوشه

But then, do you need to be a bit of  a sociopath to be a prime minister,

اما پس، آیا فکر می‌کنید برای نخست‌وزیر شدن باید کمی جامعه‌شناس

do you think?

باشید؟

Possibly, but I think you've got to...

احتمالاً، اما من فکر

you've got to have control over  that sort of thing. - Right.

می‌کنم که باید... باید روی این نوع چیزها کنترل داشته باشید. - درست.

I think erm... no, you can't  let... being a prime minister,

من فکر می کنم خب... نه، شما نمی توانید اجازه دهید... وقتی نخست وزیر هستید،

I think you can't be egocentric all the time.

فکر می کنم نمی توانید همیشه خود محور باشید.

I mean, surely the idea is that you er...

منظورم این است که مطمئناً ایده این است

that you're there to serve the country.

که شما برای خدمت به کشور آنجا هستید.

Is there something which you  could say that he's done...

آیا چیزی وجود دارد که بتوانید بگویید که او آن را به خوبی انجام داده است

handled quite well? Or, is there certain things

؟ یا، آیا چیزهای خاصی وجود دارد

that you think he's actually quite  good as a leader of a country?

که فکر می کنید او واقعاً به عنوان رهبر یک کشور کاملاً خوب است؟

Unfortunately, I didn't want Brexit.

متأسفانه من برگزیت را نمی خواستم.

So, you know, he probably delivered  Brexit, but I didn't want it anyway.

بنابراین، می دانید، او احتمالاً برگزیت را ارائه کرد، اما به هر حال من آن را نمی خواستم.

So... - But maybe, you think he did it quite well,

بنابراین... - اما شاید فکر می کنید که او این کار را کاملاً خوب انجام داده است،

if you would have gone...

اگر می رفتید...

I don't actually because he ended  up lying about that as well.

من در واقع این کار را نمی کنم زیرا او در نهایت در مورد آن هم دروغ گفت.

You know, but at least he delivered  at it, but he lied about it.

می‌دانی، اما حداقل او به آن پاسخ داد، اما در مورد آن دروغ گفت.

He lied about what people could expect from it.

او در مورد آنچه مردم از آن انتظار دارند دروغ گفت.

And people in business have  suffered an enormous amount from it.

و افراد در کسب‌وکار از آن آسیب‌های زیادی دیده‌اند.

Yeah. - I don't know of  anybody yet, who's benefited.

آره - من هنوز کسی را نمی شناسم ، چه کسی سود برده است.

But you know, I'm willing to hear the  success stories because of Brexit.

اما می‌دانید، من حاضرم داستان‌های موفقیت را به دلیل برگزیت بشنوم.

That's nice. - He's delivered it, whether or not.

خوبه. - او آن را تحویل داده است، چه نه.

I don't think it's a plus.

من فکر نمی کنم این یک مزیت باشد.

OK, so let's think of a plus.

خوب، پس بیایید به یک نکته مثبت فکر کنیم.

I like the idea of levelling up north/south.

من ایده تراز کردن شمال/جنوب را دوست دارم.

I really like that idea, because  I'm not from the south, myself.

من واقعاً این ایده را دوست دارم، زیرا من خودم اهل جنوب نیستم.

However, I love it down here and  I wouldn't go back up north again.

با این حال، من اینجا را دوست دارم و دیگر به شمال بر نمی گردم.

But it's a great idea to try  and level up those two areas,

اما این یک ایده عالی است که سعی کنید این دو حوزه را ارتقا دهید،

but it's inevitable, as a result of that,

اما در نتیجه این امر اجتناب‌ناپذیر است

that people around here are going to think; whey!

که مردم اطراف اینجا فکر کنند. کشک!

Where's all our money going? You  know, why's it going all up north?

این همه پول ما کجا می رود؟ می‌دانی، چرا همه چیز به سمت شمال بالا می‌رود؟

What are your sort of, opinions on, there's like,

نظر شما در مورد چه

word that, maybe his time is up?

کلمه ای وجود دارد که شاید زمان او تمام شده باشد؟

Is this a... is this a positive thing right now?

آیا این در حال حاضر یک چیز مثبت است؟

Do we need to be leaderless?

آیا باید بدون رهبر باشیم؟

Well, yeah... - We've been leaderless...  - For the last, how many...

خب، آره... - ما بدون رهبر بوده‌ایم... - برای آخرین بار، چند نفر...

Throughout COVID, I feel that  we've been completely leaderless.

در طول کووید، من احساس می‌کنم که کاملاً بدون رهبر بوده‌ایم.

We haven't had a leader, that's the trouble.

ما رهبر نداشتیم، مشکل همین است.

We had a blustering fool.

ما یک احمق متعصب داشتیم.

If he goes, if he stays, is there a positive?

اگر برود، اگر بماند، آیا مثبت است؟

Do we have something to look forward to?

آیا چیزی داریم که منتظر آن باشیم؟

That's the difficulty. - Who comes in?

این سختی است. - کی میاد داخل؟

Who!?

Who now?

سازمان بهداشت جهانی!؟

حالا کی؟

I mean, I haven't got a clue.

یعنی سرنخی ندارم

I haven't got a clue, 'cos I  don't want any of his fogeys.

من سرنخی ندارم، چون هیچ یک از مه آلودهای او را نمی‌خواهم.

And then you think, what about  some of the previous lot,

و سپس فکر می‌کنید، در مورد برخی از بازی‌های قبلی

the ones that stood against him? - Yeah.

، آنهایی که در برابر او ایستاده بودند، چطور؟ - آره

The previous health secretary, but God,

وزیر بهداشت قبلی، اما خداییش،

what a mess he made of the  National Health Service.

چه افتضاحی در سرویس بهداشت ملی ایجاد کرد.

So, you know, I haven't got a clue.

بنابراین، می دانید، من سرنخی ندارم.

You need somebody else.

به یکی دیگه نیاز داری

I don't know enough about Liz Truss,

من اطلاعات کافی در مورد لیز تراس

erm... I don't know enough  about any of them, really.

ندارم، اوم... من در مورد هیچ یک از آنها اطلاعات کافی ندارم، واقعاً.

Who knows, but maybe anyone is  better than him, would you say?

چه کسی می داند، اما شاید کسی بهتر از او باشد؟

Or are we counting our chickens?

یا جوجه هایمان را می شماریم؟

No, I do think there must be better than him.

نه، من فکر می کنم باید بهتر از او وجود داشته باشد.

There must be better than him,

باید بهتر از او وجود داشته باشد،

because integrity and not  lying is extremely important.

زیرا صداقت و دروغ نگفتن بسیار مهم است.

Otherwise, you lose all respect for anything

در غیر این صورت، تمام احترام خود را برای هر کاری

that anybody expects you to do.

که کسی از شما انتظار دارد از دست می دهید.

He's had his day with me, I have no  respect for him, at all, anymore.

او روز خود را با من گذرانده است، من دیگر هیچ احترامی برای او قائل نیستم.

Thanks for watching this week's episode.

ممنون که قسمت این هفته را تماشا کردید.

If you enjoyed it, or if not,

اگر از آن لذت بردید یا نه،

then please don't forget to like and subscribe.

پس لطفا لایک و سابسکرایب را فراموش نکنید.

And we'll see you next week, bye!

و هفته آینده شما را می بینیم، خداحافظ!