What do BRITISH People Think About the DUTCH? | Easy English 112

Who is this person? Do you know?

این شخص کیست؟ میدونی؟

I don't know who that gentleman is, no.

من نمی دانم آن آقا کیست، نه.

No.

It's Dutch,

نه. هلندی است،

he's a member of the royal family in Holland.

او یکی از اعضای خانواده سلطنتی در هلند است.

Is that the king of the Netherlands?

آیا آن پادشاه هلند است؟

He's got like, orange on, hasn't he? - Yeah.

او رنگ نارنجی دارد، اینطور نیست؟ - آره

No.

نه.

Stieg Larsson.

استیگ لارسون.

Oh, that's chappie.

اوه، این خوشحال است.

That's the prime minister of er... - go on.

این نخست وزیر er... - ادامه بده.

Denmark.

دانمارک

No.

Sweden.

شماره

سوئد

No.

Norway.

نه

نروژ

Somewhere in Scandinavia.

جایی در اسکاندیناوی.

More south.

بیشتر جنوب.

Oh er...

اوه اوه...

Netherlands.

هلند.

Hmm...

هوم...

Dutchess something.

یه چیزی

No?

Prime minister?

نه؟

نخست وزیر؟

Not... not far off.

نه... نه چندان دور.

Looks like royalty.

به نظر می رسد سلطنتی است.

I don't actually know.

من در واقع نمی دانم.

That's a Monet, isn't it?

این یک مونه است، اینطور نیست؟

Oh, that's Vincent Van Gogh, isn't it?

اوه، این ونسان ون گوگ است، اینطور نیست؟

Yeah. - Bang on!

آره - بنگ!

Oh yeah, okie dokey.

اوه، اوکی دوکی.

Yeah, we know Van Gogh.

بله، ما ون گوگ را می شناسیم.

Oh, that one looks like a king.

اوه، اون یکی شبیه پادشاهه

Exactly, exactly.

دقیقا، دقیقا

But I don't know which king, though.

اما نمی دانم کدام پادشاه.

I don't recognise this chap either.

من این پسر را هم نمی شناسم

Looks like a king of England, of some kind.

به نظر می رسد یک پادشاه انگلستان، نوعی.

I don't know.

من نمی دانم.

Yeah, you're onto it.

بله، شما در آن هستید.

James or...

جیمز یا...

I never know any of them,

من هیچ‌کدام از آنها را نمی‌شناسم،

I could completely guess at James somebody.

می‌توانم به طور کامل جیمز کسی را حدس بزنم.

No, not quite getting who that is, no. - No?

نه، به درستی متوجه نشدم که کیست، نه. - نه؟

Er...

You know that face?

ارو

... اون چهره رو میشناسی؟

No.

D'you know who that is?

نه.

میدونی اون کیه؟

Oh, it looks like Rutger Hauer.

اوه، شبیه روتگر هاور است.

It is Rutger Hauer.

روتگر هاور است.

Wow! You're the first person to get that.

وای! تو اولین کسی هستی که بهش میرسی

No idea.

نظری ندارم.

Is that a really young (George) Best?

آیا این بهترین (جرج) جوان است؟

Oh, Johan Cruyff.

اوه، یوهان کرایف.

D'you like football?

آیا فوتبال دوست داری؟

You like football.

تو فوتبال دوست داری.

That's Johan Cruyff.

این یوهان کرایف است.

Oh, that was a disaster.

اوه، این یک فاجعه بود.

What do you think correlates them?

به نظر شما چه ارتباطی با آنها دارد؟

'Cos you got two.

چون دو تا داری

And there is a correlation of all these people.

و یک همبستگی بین همه این افراد وجود دارد.

They're all royalty.

همه آنها خانواده سلطنتی هستند.

No all royalty, but they're all from one country.

نه همه افراد سلطنتی، اما همه آنها از یک کشور هستند.

Oh, they're all from England. - No.

اوه، همه آنها از انگلیس هستند. - نه

Dutch connection?

اتصال هلندی؟

Dutch! These are all Dutch people.

هلندی! اینها همه هلندی هستند.

Oh, they're all Dutch?

اوه، همه هلندی هستند؟

Oh, they're all Dutch.

اوه، همه هلندی هستند.

So, there we go.

بنابراین، ما به آنجا برویم.

So, they're all Dutch then, aren't they?

پس همه هلندی هستند، اینطور نیست؟

They're all Dutch people.

Oh... - These people are all Dutch.

همه آنها هلندی هستند.

اوه... - این مردم همه هلندی هستند.

Hello, welcome to Easy English.

سلام، به Easy English خوش آمدید.

So today, we're making a video  with our friends Easy Dutch!

بنابراین امروز، با دوستانمان Easy Dutch یک ویدیو می‌سازیم!

I want to know what the people  of Britain think of the Dutch;

من می‌خواهم بدانم مردم بریتانیا درباره هلندی‌ها چه فکر می‌کنند.

if they've ever been to the Netherlands,

اگر آنها تا به حال به هلند رفته باشند،

if they've ever met Dutch people,

اگر تا به حال با هلندی ها ملاقات کرده باشند،

any stereotypes they had about Dutch people

هر گونه کلیشه ای که در مورد هلندی ها داشتند

and what about Dutch culture or

و در مورد فرهنگ هلندی یا

a Dutch character trait,  would improve British life?

ویژگی شخصیت هلندی چطور، زندگی بریتانیایی ها را بهبود می بخشد؟

Now our friends at Easy Dutch are making

اکنون دوستان ما در Easy Dutch در

the counter-question to our episode.

حال پاسخگویی به قسمت ما هستند.

They're asking the Dutch;  what they think of the Brits.

آنها از هلندی ها می پرسند. نظر آنها در مورد بریتانیایی ها

But back to our episode,

اما به قسمت ما برگردیم،

This is what British people think of the Dutch.

این همان چیزی است که مردم بریتانیا در مورد هلندی ها فکر می کنند.

Before we start, don't  forget to like and subscribe.

قبل از شروع، لایک و مشترک شدن را فراموش نکنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

I feel like Brits don't really have

من احساس می‌کنم که بریتانیایی‌ها

much of a Dutch connection, really.

واقعاً ارتباط هلندی زیادی ندارند.

No, no.

نه نه.

Well, Amsterdam.

خب آمستردام

Go on. - (Coffee) shops.

ادامه دادن. - (قهوه خانه ها.

In terms of Dutch people, or the...

از نظر مردم هلند، یا

nation of the Netherlands or even Holland,

ملت هلند یا حتی هلند،

what do you know about...

شما در مورد آن چه می دانید...

Nothing about that country,

هیچ چیز در مورد آن کشور،

I've nev... not even been there to visit.

من هرگز... حتی برای بازدید از آنجا نرفته ام.

Never been there at all in your life?

اصلا تو زندگیت اونجا نبودی؟

No.

نه.

Would you like to go, at  some point in you're lif...

آیا دوست داری بری،  در مرحله ای از زندگیت...

No.

نه.

Whereabouts in the Netherlands, have you been?

در هلند کجا بودی؟

Pretty much everywhere, I'd say actually.

تقریباً همه جا، در واقع می گویم.

Oh really? - Yeah, I've toured  Netherlands heavily, yeah.

اوه واقعا؟ - بله، من به‌شدت هلند را گشته‌ام، بله.

Have you ever been to the Netherlands before?

آیا قبلاً به هلند رفته اید؟

I've been to Amsterdam. - Oh, okay.

من به آمستردام رفته ام. - اوه، باشه

I've taught in Amsterdam... - Oh, okay.

من در آمستردام تدریس کرده ام... - اوه، باشه.

Which was quite exciting.

که کاملا هیجان انگیز بود

What about your experience?

در مورد تجربه شما چطور؟

Have you been... you went  to the Netherlands, right?

آیا شما... رفته اید به هلند، درست است؟

Yeah, I've been to the Netherlands.  - Whereabouts did you go?

بله، من هلند بوده ام. - کجا رفتی؟

Erm...

ارم...

Was it a hen... a hen do? - So embarrassing.

آیا این یک مرغ بود... یک مرغ بود؟ -خیلی شرم آوره

Is that... is that Amsterdam? Is that... is that?

آیا آن ... آمستردام است؟ آیا آن... همین است؟

Yeah, yeah.

آره آره.

Was it for a hen party?

برای جشن مرغ بود؟

No, it wasn't. - Oh, okay.

نه، اینطور نبود. - اوه، باشه

No. I went a lot when I was young,

نه. من در جوانی زیاد رفتم،

when I was a student and like,  when I went ''Interrailing'',

وقتی دانشجو بودم و مانند زمانی که به "Interrailing" رفتم، در

I ended up in Amsterdam. - Right.

نهایت به آمستردام رفتم. - درست.

And obviously, there was all  the things that students,

و بدیهی است که همه چیزهایی وجود داشت که دانش‌آموزان

at that age, enjoy.

در آن سن از آن لذت می‌برند.

And so, that was part of the attraction;

و بنابراین، این بخشی از جذابیت بود.

was to go there, meet our friends.

قرار بود به آنجا برویم، دوستانمان را ملاقات کنیم.

Party.

مهمانی - جشن.

Get stoned.

سنگسار شو

But have you... have you been to the Netherlands?

اما آیا شما... آیا به هلند رفته اید؟

Yeah, I've been to Amsterdam  a couple of times. - Okay.

بله، من چند بار به آمستردام رفته‌ام. - باشه.

That's where most people end up going, though.

با این حال، اکثر مردم به آنجا می روند.

Which is really cliche. - Yeah, OK.

که واقعا کلیشه ای است. - آره باشه

And when did you go? Were  you 17/18, maybe? - Yeah!

و کی رفتی؟ شاید 17/18 بود؟ - آره!

And more recently, a stag do.

و اخیراً یک گوزن نر.

So, it couldn't be any more  cliche a visiting, to be honest.

بنابراین، صادقانه بگویم، دیگر نمی‌توانست یک بازدید کلیشه‌ای باشد.

Amsterdam, for er... the usual kind of business,

آمستردام، راستی... نوع معمول کسب و کار،

fact-finding trips... - Liar. Boys.

سفرهای حقیقت یاب... - دروغگو. پسران.

And, Rotterdam, for the European  Cup Winners' Cup final in 1991.

و، روتردام، برای فینال جام برندگان جام اروپا در سال 1991.

He's been mostly everywhere,  following Manchester United, you see.

او بیشتر در همه جا بوده است ، می بینید که منچستریونایتد را دنبال می کند.

Managed by Johan Cruyff, at the time.

در آن زمان توسط یوهان کرایف مدیریت می شد.

Have you been to the Netherlands?

آیا به هلند رفته اید؟

Yeah. - Yeah. - Many times.

آره - آره - چندین بار.

She... she dated a Dutchman. - I dated a Dutchman.

او با یک هلندی قرار ملاقات گذاشت. - با یک هلندی قرار گذاشتم.

Did you really? - Yeah.

واقعا این کار را کردی؟ - آره

Oh, he didn't educate you  very well on Dutch people.

اوه، او شما را به خوبی درباره مردم هلند آموزش نداد.

Er... well...

خب...

Yeah, no.

آره، نه.

Is there like, a character trait,

آیا یک ویژگی شخصیتی وجود

that you'd recognise in Dutch people?

دارد که در هلندی ها تشخیص دهید؟

Yeah, they're very tall,  they're pretty chilled out.

بله، آنها خیلی قد بلند هستند، آنها خیلی آرام هستند.

Erm... and yeah, they're quite...

آرم... و بله، آنها کاملا...

I don't know. They're just...

من نمی دانم. آنها فقط ...

they're quite nice.

آنها بسیار خوب هستند.

I like the Dutch.

من هلندی ها را دوست دارم.

I think they're very... I  think they're very progressive

من فکر می‌کنم آنها بسیار... من فکر می‌کنم که بسیار مترقی هستند

And yet, quite old fashioned.  - Right? Interesting.

و در عین حال کاملاً قدیمی هستند. - درست؟ جالب هست.

Why'd... why'd you say old fashioned?

چرا... چرا گفتی قدیمی؟

Because they sort of, have their traditions

از آنجا که آنها به نوعی سنت ها

and their ways of doing things which  are quite traditional, you know.

و روش های خود را برای انجام کارها دارند که کاملاً سنتی است، می دانید.

I thought you were gonna say because  they also have a royal family?

فکر کردم می‌خواهی بگویی چون آنها خانواده سلطنتی هم دارند؟

Oh no, I'm not bothered about that.

اوه نه، من از این بابت ناراحت نیستم.

But yeah, that could be part of it, yeah.

اما بله، این می تواند بخشی از آن باشد، بله.

So I would say they're, in my experience,

بنابراین می‌توانم بگویم که آنها، طبق تجربه من،

usually quite outgoing,  friendly, generous. - Yeah.

معمولاً کاملاً صمیمی، دوستانه، سخاوتمند هستند. - آره

Some people might say they're kind of,

برخی از مردم ممکن است بگویند که آنها

a confident bunch of people. - Okay.

یک دسته از افراد با اعتماد به نفس هستند. - باشه.

Willing to kind of, share  their thoughts and opinions.

مایل به اشتراک گذاری افکار و نظرات خود هستند.

What you think of the Dutch people, that you met?

نظر شما در مورد مردم هلندی که با آنها ملاقات کردید چیست؟

Their English is incredible. - Yeah.

انگلیسی آنها باورنکردنی است. - آره

I once had a very amusing episode,

من یک بار یک قسمت بسیار سرگرم کننده

where I er... I went into the street

داشتم، جایی که ... من به خیابان

and I was trying to find how to get from A to B,

رفتم و سعی می کردم چگونه از A به B

'cos I was working there.

بروم، چون آنجا کار می کردم.

And I went up to this guy,

و من به سمت این مرد رفتم،

he was sort of, smartly seated and I said;

او کاملاً هوشمندانه نشسته بود و گفتم:

''do you speak English?'' And he said;

"آیا شما انگلیسی صحبت می کنید؟" و او گفت;

''yes!''

''بله!''

As in; of course I speak English!

همانطور که در; البته من انگلیسی صحبت می کنم!

Are there any stereotypes that  you had about the Dutch people,

آیا

before you went there? And how  did they kind of, match up?

قبل از اینکه به آنجا بروید، کلیشه ای درباره مردم هلند داشتید؟ و چگونه با هم مطابقت داشتند؟

Oh yeah! So stereotypes;

اوه بله! بنابراین کلیشه ها؛

cycling, flat surfaces...

دوچرخه سواری، سطوح صاف...

And the people?

The hurdy furdy furdy...

و مردم؟

تلفظ hurdy furdy furdy...

pronunciation, the people being,

، مردم بودن،

a weird combination between quite staid and

ترکیبی عجیب بین کاملاً بی‌تفاوت و بی‌تفاوت

stand-offish and then incredibly free and open

و سپس فوق‌العاده آزاد و باز

and mostly naked and sexual.

و عمدتاً برهنه و جنسی.

Before you went there, did you have a stereotype?

قبل از رفتن به آنجا، آیا کلیشه ای داشتید؟

Of what Dutch people would be like

هلندی‌ها چگونه خواهند بود

and how did that kind of, compare?

و چگونه با هم مقایسه می‌شوند؟

I think the only stereotype before I went,

فکر می‌کنم تنها کلیشه قبل از

was the Austin Powers, freaky-deaky Dutch guy,

رفتنم، آستین پاورز بود، مرد هلندی بداخلاق،

but I can't remember who his character was.

اما نمی‌توانم به یاد بیاورم که شخصیت او چه کسی بود.

Goldmember. - was it Gold... yeah!

Goldmember. - طلا بود... آره!

I don't know if that was the er...

من نمی دانم که آیا این

the most fairest representation.

منصفانه ترین نمایش بود یا نه.

Well, there's that thing about,

خوب، این موضوع در

you know, ''going Dutch'' and all that.

مورد "هلندی رفتن" و همه اینها وجود دارد.

So they could be quite mean, in a sense.

بنابراین آنها می توانند به یک معنا کاملاً بدجنس باشند.

You go out to a restaurant  or something and it's like;

شما بیرون می روید به یک رستوران یا چیزی شبیه به؛

Well, you had the drink...  - That's not being mean,

خوب، تو نوشیدنی خوردی... - این بد نیستی،

that's just being... - Yeah but, ''going Dutch''

فقط همین است... - بله، اما «هلندی رفتن

is when you share the cost of a meal.

» زمانی است که هزینه یک وعده غذایی را تقسیم می کنید.

You know, they haven't got  that English thing about,

می‌دانید، آن‌ها آن چیز انگلیسی را ندارند

the amount to pay, which is good.

، مبلغی که باید پرداخت کنند، که خوب است.

It's part of their progressiveness really.

واقعاً بخشی از پیشرفت آنهاست.

But, it could come over as slightly mean.

اما، ممکن است کمی بد باشد.

There were... I mean, there's a stereotype that,

وجود داشت... منظورم این است که یک کلیشه ای وجود دارد که،

I think the Brits have, that the...

فکر می کنم بریتانیایی ها دارند، آن...

that never bothers me, but the Brits say;

که هرگز مرا آزار نمی دهد، اما بریتانیایی ها می گویند.

''Oh, they're very direct'' and I say;

"اوه، آنها خیلی مستقیم هستند" و من می گویم;

well fine, I'm happy with direct.

خوب من از دایرکت راضی هستم

And did that match up? - Oh completely, yeah.

و آیا آن مطابقت داشت؟ - اوه کاملا، آره.

But I was completely fine with that,

اما من با آن کاملاً خوب بودم،

it makes life a lot easier.

زندگی را بسیار آسان تر می کند.

If you're asking directions; direct.

اگر مسیر را می‌پرسید؛ مستقیم.

If you're...

اگر شما ...

I don't know, asking a question.

نمی دانم، یک سوال می پرسم.

Then, you get a direct answer,  I'm... I'm fine with that, yeah.

سپس، شما یک پاسخ مستقیم دریافت می کنید، من... من با آن خوب هستم، بله.

Non of this, beating around the bush that the...

نه از این، زدن دور بوته که...

Non of this beating around the bush.

And, you know, if... if somebody bumps into you,

و، می دانید، اگر... اگر کسی با شما برخورد کند،

they say, ''sorry!'' They say;

می گویند: «متاسفم!» آنها می گویند.

''Oh, I'm terribly sorry!'' Sort of, you know,

"اوه، من خیلی متاسفم!" به نوعی، می دانید،

I'm not sure about whether  I should say sorry or not.

من مطمئن نیستم که باید ببخشم یا نه.

It's very sort of, straightforward.

خیلی ساده است.

from your experience as a 17/18 year old,

از تجربه شما به عنوان یک نوجوان 17/18 ساله،

smoking weed in Amsterdam.

سیگار کشیدن در آمستردام.

Is there like, a cultural  thing or a character trait

آیا یک چیز فرهنگی یا یک ویژگی شخصیتی وجود دارد

which you could take from the  Netherlands and put into Britain?

که بتوانید از هلند بگیرید و وارد بریتانیا کنید؟

And make it kind of, better?

و آن را به نوعی، بهتر؟

That would improve British people/culture?

این امر باعث بهبود مردم/فرهنگ بریتانیا می شود؟

Just... just by being a bit  more laid back and chilled out.

فقط... فقط با کمی آرامش و آرامش.

What would you then take,

به عنوان فردی که زیاد در هلند بوده اید، چه چیزی را انتخاب می کنید

as someone who's been to  the Netherlands quite a lot.

.

What would you take from culture/character traits,

از فرهنگ/ویژگی‌های شخصیتی،

anything from the Netherlands  that would improve like,

هر چیزی از هلند که بهبود می‌یابد، چه چیزی را می‌گیرید، مانند

British life, British people... - Oh, erm...

زندگی بریتانیایی، مردم بریتانیا... - اوه، اوه...

well, I don't know about these days,

خوب، من در مورد این روزها نمی‌دانم،

because politically, it's changed a great deal.

زیرا از نظر سیاسی، تغییر کرده است. یک معامله بزرگ

I'd say, it's not the same place  it used to be 20 years ago,

صادقانه بگویم، می‌توانم بگویم، اینجا همان جایی نیست که 20 سال

to be honest. But, what I  largely enjoyed about is...

پیش بود. اما، چیزی که تا حد زیادی از آن لذت بردم این است که...

is it's very, very friendly,  very open, very welcoming.

بسیار، بسیار دوستانه، بسیار باز، بسیار استقبال کننده است.

We are quite conservative in our thinking here,

ما در اینجا کاملاً محافظه کار هستیم،

tradition... traditionally,  unless you're in Brighton.

سنت... به طور سنتی، مگر اینکه در برایتون باشید.

But erm... and over there I would say, you know,

اما خب... و در آنجا می‌توانم بگویم، می‌دانی،

I've made friends with fruit  farmers who run festivals,

من با کشاورزان میوه دوست شده‌ام که جشنواره‌ها را برگزار می‌کنند،

as I've made friends with wild  people that run clubs and bars

همانطور که با افراد وحشی دوست شده‌ام که تا ساعات اولیه صبح کلوپ‌ها و بارها را اداره می‌کنند

through to the early hours of the morning and...

و ...

But they will actually rock up with some cloggs on

اما آنها در واقع با تعدادی گرفتگی بالا می روند

and think it's perfectly fine as well.

و فکر می کنند که کاملاً خوب است.

It's... I guess it's that they let go of what...

این... حدس می‌زنم این است که آن‌ها چیزی را رها کردند...

what we all think is cool here. - Right!

چیزی که همه ما فکر می‌کنیم اینجا جالب است. - درست!

They don't even consider that there.

آنها حتی در آنجا به این موضوع فکر نمی کنند.

So there's... there's less sort of...

بنابراین وجود دارد... نوع کمتری... بازدارندگی کمتری وجود دارد

Less inhibitions. - And you'd bring that over?

. - و شما آن را می آورید؟

Oh, I'd love to. That would be great, wouldn't it?

اوه، من دوست دارم. این عالی خواهد بود، اینطور نیست؟

Yeah, yeah. - It would actually, yeah.

آره آره. - در واقع، بله.

I get there's much more of a  sense of equality and equity,

من متوجه شدم که احساس برابری و برابری بسیار بیشتری وجود دارد

whether that's a value, I don't know.

، نمی‌دانم که آیا این یک ارزش است.

But there's a concern for the underdog

اما نگرانی برای افراد ضعیف

and more of a concern for being more equal.

و بیشتر نگرانی برای برابرتر بودن وجود دارد.

And economically, they are more equal;

و از نظر اقتصادی برابرترند.

the gap between the lowest  paid and the highest paid

فاصله بین کم‌درآمدترین و

is nowhere near as great as it is here.

پردرآمدترین به اندازه اینجا نیست.

Oh, so it's a political thing rather than  social thing. - Rather than a social thing.

اوه، پس این یک امر سیاسی است تا اجتماعی. - به جای یک امر اجتماعی.

Yeah, I'm not answering your  social question, perhaps.

بله، شاید به سؤال اجتماعی شما پاسخ نمی‌دهم.

But, as a political thing, that.

اما، به عنوان یک امر سیاسی، آن است.

But as a social thing; I don't know.

اما به عنوان یک امر اجتماعی؛ من نمی دانم.

I didn't get enough of a  sense of difference. - Yeah.

من به اندازه کافی احساس تفاوت نکردم. - آره

'Cos there was... I get a  sense that socially, maybe,

«چون وجود داشت... من این احساس را دارم که از نظر اجتماعی

they're slightly closer to us.

، شاید کمی به ما نزدیک‌تر باشند.

(Their) sense of humour is certainly closer.

حس شوخ طبعی (آنها) مطمئناً نزدیکتر است.

They do... they can do sarcasm.

آنها می کنند ... آنها می توانند طعنه بزنند.

I've been to Sweden; sarcasm  doesn't work, don't get it.

من به سوئد بوده ام. طعنه کار نمی کند، آن را درک نکنید.

Occasionally, they find it funny, 'cos they're;

گاهی اوقات، آنها آن را خنده دار می یابند.

''oh, this is the English sense  of humour, it's so amusing''.

"اوه، این حس طنز انگلیسی است، خیلی سرگرم کننده است."

They quite like. Where Dutch, it's the same.

آنها کاملا دوست دارند. جایی که هلندی هم همینطوره

We've made the wrong decision  by moving out of Europe,

ما با خروج از اروپا،

in terms of (the) European Union.

از نظر اتحادیه اروپا، تصمیم اشتباهی گرفته‌ایم.

We could be more like the Netherlands,

ما با حضور در اتحادیه اروپا می‌توانیم بیشتر شبیه هلند باشیم

by still being in the European Union.

.

But that's a kind of... that's a  bit too political for this er...

اما این یک نوع است... این برای این دوران کمی سیاسی است...

Okay, then what about a character trait?

خوب، پس در مورد یک ویژگی شخصیتی چطور؟

Is there... - Character traits, yeah.

آیا وجود دارد... - ویژگی های شخصیت، بله.

So I think they're kind  of, again, generalisations.

بنابراین من فکر می‌کنم که آنها باز هم نوعی تعمیم هستند.

But, you know, kind of,

اما، می دانید، به نوعی،

British are perhaps more reserved. - Right.

بریتانیایی ها شاید محتاط تر باشند. - درست.

Bit kind of, claim to be a  bit shyer, in that respect.

به نوعی، از این نظر ادعا کنید کمی خجالتی هستید.

and perhaps being a bit more outgoing and kind of,

و شاید کمی صمیمی

approachable, would be one thing.

تر و قابل دسترس تر بودن یک چیز باشد.

Nice, that's a good one. Brilliant!

خوب، این یکی خوب است. درخشان!

Thanks for watching this week's episode.

ممنون که قسمت این هفته را تماشا کردید.

Let us know what you thought of both episodes

نظر خود را در مورد هر دو قسمت

In the comments below

در نظرات زیر

and any opinions you have on the Dutch.

و هر نظری که در مورد هلندی دارید با ما در میان بگذارید.

And we'll see you next week, bye!

و هفته آینده شما را می بینیم، خداحافظ!