Basic English: How to use SORRY & EXCUSE ME

I'm sorry!

متاسفم!

Justin... hi, sorry, I have to apologize to Justin Bieber, because I have already made

جاستین... سلام، ببخشید، باید از جاستین بیبر عذرخواهی کنم، چون قبلا

a mistake.

اشتباه کرده ام.

You might be asking, "What are you talking about, you just started the video?"

ممکن است بپرسید، "در مورد چه چیزی صحبت می کنید ، شما تازه ویدیو را شروع کردید؟"

Today's video is "sorry vs. excuse me".

ویدیوی امروز "متاسفم در مقابل ببخشید" است.

And now, I'm living in Canada and they're very - they're world-famous for saying "sorry".

و در حال حاضر، من در کانادا زندگی می کنم و آنها بسیار - آنها برای گفتن "متاسفم" در جهان شهرت دارند.

But even Canadians can learn a lesson from this particular lesson, because there's a

اما حتی کانادایی ها هم می توانند از این درس خاص درس بگیرند، زیرا

time to use "excuse me" and a time to use "sorry".

زمانی برای استفاده از «ببخشید» و زمانی برای استفاده از «متاسفم» وجود دارد.

Let's go to the board and explore it.

بیایید به تابلو برویم و آن را بررسی کنیم.

So, E. E's singing as well: I'm sorry!

بنابراین، E. E نیز می خواند: متاسفم!

And Justin Bieber is Canadian.

و جاستین بیبر کانادایی است.

I guess in this song he couldn't say "excuse me" because he already screwed up.

حدس می‌زنم در این آهنگ او نمی‌توانست بگوید " ببخشید" زیرا قبلاً اشتباه کرده بود.

How do we know?

از کجا بدانیم؟

We're going to explain on the board here.

ما در اینجا در تابلو توضیح خواهیم داد.

And I've put them in order for a specific reason, because they happen at different times.

و من آنها را به دلیل خاصی مرتب کرده ام ، زیرا در زمان های مختلف اتفاق می افتد.

We say "excuse me", "excuse me" is a phrase, okay, because it's got more than two words.

ما می گوییم "ببخشید"، "ببخشید" یک عبارت است، خوب، زیرا بیش از دو کلمه است.

It's not a word, it's a phrase, but I broke it down and said, "Well, let's look at excuse".

این یک کلمه نیست، یک عبارت است، اما من آن را شکستم و گفتم: "خب بهانه را نگاه کنیم".

I know what "me" is, right, pronoun.

من می دانم که "من" چیست، درست است، ضمیر.

But why do we say "excuse me"?

اما چرا می گوییم «ببخشید»؟

Well, we - excuse is a verb.

خوب، ما - عذر یک فعل است.

It means to judge with forgiveness.

یعنی قضاوت با بخشش.

In other words, you're about to see something and when you judge or think about it, you

به عبارت دیگر، شما در شرف دیدن چیزی هستید و وقتی در مورد آن قضاوت می کنید یا به آن فکر می کنید،

need to do it with forgiveness in your heart.

باید آن را با بخشش در قلب خود انجام دهید.

Which means you need to give me some space and not to judge me badly or be too - too

این بدان معناست که شما باید کمی به من فضا بدهید و من را بد قضاوت نکنید یا بیش از حد

hard on me.

به من سخت بگیرید.

Okay?

باشه؟

Also, it means to overlook, it means to not look at something, to go by it.

همچنین به معنای چشم پوشی، به معنای نگاه نکردن به چیزی، گذشتن از آن است.

So, if you overlook something - imagine there's a white wall and there's a little black mark

بنابراین، اگر چیزی را نادیده گرفتید - تصور کنید که یک دیوار سفید وجود دارد و یک علامت سیاه کوچک در

right there.

آنجا وجود دارد.

Now, you go "The wall is perfectly clean, but there's a little black mark."

حالا می‌روید "دیوار کاملا تمیز است، اما یک نقطه سیاه کوچک وجود دارد."

You're not going to destroy the wall, you'll just overlook it and say "Okay, I'm just going

شما قرار نیست دیوار را خراب کنید، فقط آن را نادیده خواهید گرفت و می گویید "خوب، من فقط این

to ignore that because it's a small blemish or a small - a small mark and it doesn't destroy

را نادیده می گیرم زیرا یک لکه کوچک یا کوچک است - یک علامت کوچک و

the whole thing."

همه چیز را خراب نمی کند." "

Or apologize.

یا عذرخواهی کن

So, when you say, "excuse me", you can be apologizing to someone.

بنابراین، وقتی می گویید "ببخشید"، می توانید از کسی عذرخواهی کنید.

In this case, it's a general rule, we can say excuse me is usually said before you have

در این مورد، این یک قانون کلی است، می‌توان گفت ببخشید معمولاً قبل از اینکه

done something wrong.

کار اشتباهی انجام دهید گفته می‌شود.

Okay?

باشه؟

And to give you examples where this might come in true, or be true, the first one is

و برای آوردن مثال هایی که ممکن است این موضوع درست باشد، یا درست باشد، اولین مورد این است

to get someone's attention.

که توجه کسی را جلب کنیم.

Now, in a restaurant, you'll find a lot of Canadians or - not Canadians, Americans, British

حالا، در یک رستوران، تعداد زیادی کانادایی یا - نه کانادایی، آمریکایی، بریتانیایی

people, they'll go "Excuse me, excuse me", because they want to get your attention.

را خواهید یافت، آنها می گویند "ببخشید، من را ببخشید"، زیرا می خواهند توجه شما را جلب کنند.

They're directing to get someone to look at them.

آن ها هدایت می کنند تا کسی را وادار کنند که به آنها نگاه کند.

They haven't done anything wrong, but they do need your attention.

آنها هیچ کار اشتباهی انجام نداده اند، اما به توجه شما نیاز دارند.

So "excuse me" comes up there, right?

بنابراین "ببخشید" می آید بالا، درست است؟

Remember we talk about forgiveness, overlook, and apologize?

یادتان هست که درباره بخشش صحبت می کنیم، نادیده می گیریم و عذرخواهی می کنیم؟

So, overlook me yelling in the restaurant, "excuse me", because I actually need your help.

بنابراین، از فریاد زدن من در رستوران غافل نشوید، "ببخشید"، زیرا من در واقع به کمک شما نیاز دارم.

Or in a store, I need your help.

یا در یک فروشگاه، به کمک شما نیاز دارم.

I don't know your name, your name night be "Susie", but I don't know Susie, so I have

من اسمت را نمی دانم، اسمت شب "سوزی" است، اما من سوزی را نمی دانم، پس

to go "Excuse me", okay?

باید بروم "ببخشید"، باشه؟

So, forgive me for calling you like that, but we don't know each other well enough yet.

پس ببخشید که شما را اینطور صدا زدم، اما هنوز به اندازه کافی همدیگر را نمی شناسیم.

Interrupt somebody.

حرف کسی را قطع کنید

Now, imagine I'm working at my desk and you need my attention, right?

حالا، تصور کنید من پشت میز کارم هستم و شما به توجه من نیاز دارید، درست است؟

So, going back to attention.

بنابراین، بازگشت به توجه.

But I'm actually working.

اما من در واقع دارم کار می کنم.

I'm not just standing there.

من فقط آنجا نمی ایستم.

You might say, "Excuse me", because I'm interrupting you, right?

ممکن است بگویید "ببخشید"، چون من حرف شما را قطع می کنم، درست است؟

And we go up to here, when we go, I'm apologizing for interrupting you during your work, right?

و ما تا اینجا می رویم، وقتی می رویم، از اینکه در حین کار شما را قطع کردم، عذرخواهی می کنم، درست است؟

It's very polite, because in saying that, I'm acknowledging or I know that you're working

این بسیار مودبانه است، زیرا در گفتن آن، تصدیق می کنم یا می دانم که شما کار می کنید

and I respect that, but I need your attention.

و به آن احترام می گذارم، اما به توجه شما نیاز دارم.

And the third one we have down here is: ask somebody to move.

و سومین موردی که در اینجا داریم این است: از کسی بخواهید حرکت کند.

Now, I'm apologizing in a way because I am interrupting you, but I need your attention

الان یه جورایی عذرخواهی میکنم چون حرفت رو قطع میکنم ولی به توجهت نیاز

because you have to move.

دارم چون باید حرکت کنی.

Whew.

وای

All three.

هر سه.

So, if you're getting on a bus and someone's sitting there and they have their bag there

بنابراین، اگر شما سوار اتوبوس هستید و کسی آنجا نشسته است و کیفش را آنجا دارد

and you go, "Excuse me, can I have that seat?"

و شما می‌گویید، "ببخشید، می‌توانم آن صندلی را داشته باشم؟"

Okay, excuse me, I need your attention, I don't know your name.

باشه، ببخشید، من به توجه شما نیاز دارم، نام شما را نمی دانم.

I'm interrupting you because you're sitting down, maybe you're playing a video game, I

من حرفت را قطع می کنم چون نشسته ای ، شاید داری بازی ویدیویی می

don't know.

کنی، نمی دانم.

And I'm asking you to move, please.

و من از شما می خواهم که حرکت کنید، لطفا.

Alright?

بسیار خوب؟

So, excuse me, could you move over?

پس، ببخشید، می توانید به آنجا بروید؟

I need the chair.

من به صندلی نیاز دارم

Cool?

سرد؟

Alright.

بسیار خوب.

So, we've got all that.

بنابراین، ما همه اینها را داریم.

This is "excuse me".

این "ببخشید" است.

Now, there are some exceptions to that, where I might say, "I'm sorry to interrupt" when

اکنون، استثنائاتی برای آن وجود دارد، جایی که ممکن است بگویم، "متاسفم که حرف را قطع می کنم"

- sorry, let me come back to you on that one, because I actually want to do that over here

- ببخشید، اجازه دهید در مورد آن مورد به شما بازگردم، زیرا در واقع می خواهم این کار را در اینجا انجام دهم

when we say "sorry".

وقتی می گوییم "متاسفم" ".

This is an exception that I will come back to.

این یک استثنا است که من به آن باز خواهم گشت.

Let's go over to "sorry", seeing as I started there and I'm sorry I did.

بیایید به «متاسفم» برویم، چون از آنجا شروع کردم و متاسفم که انجام دادم.

I'll go over to "sorry" to show you how that's different.

من به قسمت "متاسفم" می روم تا به شما نشان دهم که چگونه متفاوت است.

"Sorry" is an adjective, so right at the bat we can see that - right off the bat, sorry,

"متاسفم" یک صفت است، بنابراین دقیقاً در خفاش می توانیم آن را ببینیم - بلافاصله، متاسفم،

we can see that an adjective is different than a phrase.

می توانیم ببینیم که یک صفت با یک عبارت متفاوت است.

So, even in the formation they're different, right?

بنابراین، حتی در شکل گیری آنها متفاوت هستند، درست است؟

When we talk about "sorry", it means to feel distress, something is stressing you out.

وقتی از "متاسفم" صحبت می کنیم، به معنای احساس ناراحتی است، چیزی شما را تحت فشار قرار می دهد.

It means also offer sympathy, which you don't see over here, right?

این به معنای ابراز همدردی نیز است، که شما اینجا نمی بینید، درست است؟

And it's an apology, so this is where they come together and this is where people have

و این یک عذرخواهی است، بنابراین این جایی است که آنها با هم جمع می شوند و این جایی است که مردم

a problem.

مشکل دارند.

Because we know "sorry" is an apology and "excuse me" can be used to apologize for doing

چون می دانیم «متاسفم» عذرخواهی است و «ببخشید» را می توان برای عذرخواهی برای انجام

something, but apologize is a verb and an apology is a noun, okay?

کاری استفاده کرد، اما معذرت خواهی یک فعل است و عذرخواهی یک اسم است، خوب؟

So, we're offering two different things when we use these words, and we want to keep that

بنابراین، ما هنگام استفاده از این کلمات دو چیز متفاوت را ارائه می دهیم و می خواهیم آن را

in mind.

در نظر داشته باشیم.

Now, here's the other difference, besides the structure.

در حال حاضر، در اینجا تفاوت دیگر، علاوه بر ساختار است.

We usually say sorry after you've done something wrong.

ما معمولاً بعد از اینکه کار اشتباهی انجام دادید عذرخواهی می کنیم.

Now, keep that in mind.

حالا این را در نظر داشته باشید.

We use "excuse me" before we've done something, so we're saying we know what we're about to

ما قبل از انجام کاری از "ببخشید" استفاده می کنیم، بنابراین می گوییم که می دانیم کاری که می خواهیم

do isn't comfortable or isn't good, and I want to bring that attention.

انجام دهیم راحت نیست یا خوب نیست، و من می خواهم این توجه را جلب کنم.

I want to be polite and let you know.

من می خواهم مودب باشم و به شما اطلاع دهم.

But we say "sorry" after we've done it, because it's like "Uh, too late, I've already done it."

اما ما بعد از انجام این کار می گوییم "ببخشید"، زیرا مانند "اوه، خیلی دیر، من قبلاً آن را انجام داده ام."

So, "excuse me?" doesn't quite work.

بنابراین، "ببخشید؟" کاملا کار نمی کند

You have to say "I'm sorry" because I've done it.

شما باید بگویید "متاسفم" زیرا من این کار را انجام داده ام.

We use "sorry" to show sympathy for unpleasant news.

ما از "متاسفم" برای ابراز همدردی با اخبار ناخوشایند استفاده می کنیم.

Let me give you an example.

بگذارید برای شما مثالی بزنم.

I'm sorry to hear that your dog died.

متاسفم از شنیدن خبر مرگ سگت

I have sympathy for the pain that you're going through.

من برای دردی که می کشی همدردی می کنم.

I feel for you, okay?

من برای شما احساس می کنم، باشه؟

Disappointment at what you wish you could have done.

ناامیدی از کاری که آرزو می کنید می توانستید انجام دهید.

Let me give you an example.

بگذارید برای شما مثالی بزنم.

Oh sorry - what you could have done and you could have changed something.

اوه متاسفم - کاری که می توانستید انجام دهید و می توانستید چیزی را تغییر دهید.

So, I'll give you an example.

بنابراین، من برای شما یک مثال می زنم.

You have 100 dollars and you buy comic books.

شما 100 دلار دارید و کتاب های کمیک می خرید.

100 dollars' worth of comic books.

کتاب های مصور به ارزش 100 دلار.

Batman comic books.

کتاب های کمیک بتمن.

You know I love Batman, but I forgive you already, okay?

می دانی که من بتمن را دوست دارم، اما قبلاً تو را بخشیدم ، باشه؟

Don't worry, you don't have to say sorry to me.

نگران نباش، لازم نیست از من متاسفم.

But you buy 100 dollars' worth of Batman comic books.

اما شما کتاب های مصور بتمن را به ارزش 100 دلار می خرید .

Then you go to the train, you get to the train and the train costs 75 dollars.

سپس به قطار می روید، به قطار می رسید و قیمت قطار 75 دلار است.

I bet you're sorry now that you spent your money.

شرط می بندم از اینکه پولت را خرج کردی پشیمان شدی .

You wish you could have changed it.

ای کاش می توانستید آن را تغییر دهید.

You did the right thing!

شما کار درست را انجام داد!

Trust me, in 100 years, those Batman comic books will be worth way more money!

به من اعتماد کنید، 100 سال دیگر، آن کتاب های مصور بتمن ارزش پول بیشتری خواهند داشت!

But you wish you could have done something - you're sorry that that had happened, okay?

اما شما آرزو می کنید که می توانستید کاری انجام دهید - متاسفید که این اتفاق افتاده است، خوب؟

So, what about this one?

بنابراین، در مورد این یکی چیست؟

Sorry to say you can't do something.

متاسفم که می گویم نمی توانید کاری انجام دهید.

Well oftentimes, someone will say, "Hey, I'm having a party Friday, can you come?"

خیلی وقت ها، یکی می گوید: "هی، من جمعه یک مهمانی دارم، می توانید بیایید؟"

You go, "I'm sorry, I can't do it.

تو برو، "متاسفم، من نمی توانم این کار را انجام دهم.

I've got to work that night.

من باید آن شب کار کنم. ای

Wish I could, but I just can't do it, sorry."

کاش می توانستم، اما نمی توانم این کار را انجام دهم، متاسفم."

Right?

درست؟

You can't use "excuse me" in this one.

شما نمی توانید از "ببخشید" در این مورد استفاده کنید.

You have to say "I'm sorry", right?

شما باید بگویید "متاسفم"، درست است؟

Because you are apologizing in a way.

چون به نوعی عذرخواهی می کنید.

You're offering up an apology for your inability to attend that function or that invitation.

شما به دلیل ناتوانی خود در شرکت در آن مراسم یا آن دعوت نامه عذرخواهی می کنید.

Now, I like this one.

حالا من این یکی را دوست دارم

Describe a bad situation.

یک موقعیت بد را توصیف کنید.

I know you're going, "How can you say 'sorry'?

می‌دانم که می‌روی، "چطور می‌توانی بگویی "ببخشید؟

I don't understand."

" نمی‌فهمم.

Well, how about this?

خوب، در مورد این چطور؟

You're a sorry excuse of a man.

تو یک بهانه متاسف برای یک مرد هستی

You're a bad man.

تو مرد بدی هستی

This is a sorry excuse for an educational facility.

این یک بهانه متأسفانه برای یک مرکز آموزشی است.

It's a bad school.

مدرسه بدی است

So, you can put that "sorry" in a sentence and you're not apologizing.

بنابراین، شما می توانید آن "متاسفم" را در یک جمله قرار دهید و عذرخواهی نمی کنید.

You're saying what this is is disgusting or bad, mwahaha.

شما می گویید این چه منزجر کننده یا بد است، مواهاها.

I like it, see?

من آن را دوست دارم، می بینید؟

I'm not just giving you basic English.

من فقط به شما زبان انگلیسی مقدماتی نمی دهم.

I'm giving you English to insult people in a native way.

من به شما انگلیسی می دهم تا به صورت بومی به مردم توهین کنید.

Now, can you imagine walking up to someone to say, "You're a sorry excuse for man".

حالا، آیا می توانید تصور کنید که به سراغ کسی بروید و بگویید: "تو بهانه ای متأسفم برای انسان".

You're saying "You're not a man, you're nothing.

داری میگی مرد نیستی هیچی

You're not even a boy, you're a worm!"

پسر نیستی کرم هستی!

Sorry, E. No, I don't mean - No disrespect, okay?

ببخشید، E. نه، منظورم این نیست - بی احترامی نیست، باشه؟

You understand?

می فهمی؟

Right?

درست؟

So, you say, "It's a sorry situation", you're saying there's no excuse for this.

بنابراین، شما می گویید "این یک وضعیت متأسفانه است"، شما می گویید هیچ بهانه ای برای این کار وجود ندارد.

Some people are sorry examples of leaders.

برخی از مردم نمونه هایی از رهبران متاسف هستند.

I'll let you do your own math.

من به شما اجازه می دهم که خودتان حساب کنید.

Okay.

باشه.

So, I wanted to come back over here because I said "excuse me" and "sorry" can't be used

بنابراین، من می خواستم به اینجا برگردم زیرا گفتم "ببخشید" و "متاسفم" نمی تواند برای همین مورد استفاده شود

for the same.

.

But sometimes, we use "sorry" to interrupt.

اما گاهی اوقات برای قطع کردن از "متاسفم" استفاده می کنیم.

Remember I said we could talk about "excuse me" because it's before you do something,

یادت باشد گفتم می‌توانیم درباره «ببخشید» صحبت کنیم، چون قبل از انجام کاری است،

and I came back and said "oop", because I kind of interrupted myself.

و برگشتم و گفتم «اوه»، چون به نوعی حرف خودم را قطع کردم.

Here's the exception where you say "I'm sorry".

در اینجا استثنایی است که می گویید "متاسفم".

When you say "I'm sorry to interrupt you", it's because - now, let's take a step back,

وقتی می گویید "متاسفم که حرف شما را قطع می کنم" به این دلیل است که - حالا بیایید یک قدم به عقب برگردیم،

understand the logic here.

منطق اینجا را درک کنید.

As I say to you, "I'm sorry to interrupt", I've already interrupted you.

همانطور که به شما می گویم، "ببخشید که حرف شما را قطع می کنم" ، قبلاً حرف شما را قطع کرده ام.

Remember, I said you use "sorry" after you've done something?

یادت هست، گفتم بعد از انجام کاری از «متاسفم» استفاده می کنی؟

Well, just me saying "I'm sorry to interrupt you" has interrupted you.

خوب، فقط من که می گویم "ببخشید که حرف شما را قطع می کنم" حرف شما را قطع کرده است.

I've already done it.

من قبلا آن را انجام داده ام.

So, sometimes you hear - because I know some people will go "Well, you can say 'I'm sorry

بنابراین، گاهی اوقات می شنوید - زیرا می دانم که برخی از مردم خواهند گفت: "خب، می توانید بگویید "متاسفم که حرف

to interrupt you'".

شما را قطع کردم".

Yeah, that's an exception because actually you've already interrupted them.

بله، این یک استثنا است زیرا در واقع شما قبلاً آنها را قطع کرده اید.

"Excuse me" is like - we say that as a preamble or we're saying pre like "before I interrupt you."

"ببخشید" مانند این است - ما آن را به عنوان مقدمه می گوییم یا پیش از آن می گوییم "قبل از اینکه حرف شما را قطع کنم".

But the fact of the matter is you already have interrupted someone.

اما واقعیت این است که شما قبلاً حرف شخصی را قطع کرده اید.

So that's why sometimes you hear people say "I'm sorry to interrupt" instead of "Excuse

به همین دلیل است که گاهی اوقات می شنوید که مردم به جای «ببخشید حرفم را قطع می کنم» می گویند «متاسفم که

me to interrupt", because they understand just by saying the words.

حرفم را قطع می کنم»، زیرا آنها فقط با گفتن کلمات می فهمند.

If somebody is concentrating and writing and you go "I'm sorry to interrupt".

اگر کسی تمرکز می کند و می نویسد و شما می گویید "متاسفم که حرفم را قطع می کنم".

You're like "Yeah, you just did.

شما مثل "آره، شما همین الان انجام دادید.

I was busy, what do you want?"

من مشغول بودم، چه می خواهید؟"

But I'm trying to be polite and here, I'm acknowledging that I've already done it.

اما من سعی می کنم مودب باشم و در اینجا، تصدیق می کنم که قبلاً این کار را انجام داده ام.

Here, I'm saying I'm not about to, or I'm just about to interrupt, but I want to be polite.

اینجا، من می گویم قصد ندارم، یا فقط می خواهم حرفم را قطع کنم، اما می خواهم مودب باشم.

I'm not an ignorant or not an annoying person.

من آدم نادان یا آزاردهنده ای نیستم.

Cool?

سرد؟

So, I'm about to - oh, sorry.

بنابراین، من می خواهم - اوه، متاسفم.

I forgot.

فراموش کردم.

Notice how I said "I'm sorry"?

توجه کنید که چگونه گفتم "متاسفم"؟

I forgot about the exception over here.

من در اینجا استثنا را فراموش کردم.

Now, there is an exception for sorry that we - you have to say instead of "excuse me",

حالا یک استثنایی برای متاسفم وجود دارد که ما - شما باید به جای "ببخشید"

you have to say "sorry".

بگویید "ببخشید".

After you pass gas.

بعد از عبور گاز.

And you're probably saying, "What is passing gas?"

و احتمالاً می گویید "گاز عبور چیست؟"

Well, if you're thinking - I know what gas is, teacher.

خوب، اگر فکر می کنید - من می دانم گاز چیست، معلم.

I know it's not petrol.

میدونم بنزین نیست

Gasoline in North America is what I put in my car and I can drive away, but I don't know

بنزین در آمریکای شمالی همان چیزی است که من در ماشینم می گذارم و می توانم بروم، اما نمی

why I would have to say "sorry".

دانم چرا باید بگویم "متاسفم".

Well, this is what happens when you - when you pass gas or you fart, that's the word

خوب، این همان چیزی است که وقتی شما اتفاق می‌افتد - وقتی گاز می‌گیرید یا گوز می‌زنید، این کلمه‌ای است

we actually use, when you fart or you have bad smell coming from your bum into the air

که ما در واقع استفاده می‌کنیم، زمانی که گوز می‌کنید یا بوی بدی دارید که از بدن شما به هوا می‌آید

that other people have to smell.

که دیگران باید آن را بو کنند.

Then you say, "Excuse me".

سپس می گویید "ببخشید".

What?

چی؟

You don't say "sorry", you say "excuse me".

شما نمی گویید "ببخشید"، بلکه می گویید "ببخشید".

I don't know why, because you've already put it in the air and everyone has to smell it.

نمی دانم چرا، چون قبلاً آن را در هوا گذاشته اید و همه باید آن را بو کنند.

You go, "Oh my God, excuse me.

تو برو تورو خدا ببخشید

Oh, it was unfortunate, I didn't mean for that to come out, oh, bad."

آخه بدبخت بود من قصد نداشتم بیرون بیاد آخه بد.

Or, here's my favorite one.

یا، این مورد مورد علاقه من است.

Another one for "excuse me" instead of "sorry" is - I have to give you two.

یکی دیگر از "ببخشید" به جای "متاسفم" این است - من باید دو تا به شما بدهم.

I'll give you this one right now, when you don't like what you hear, you say "excuse me."

من همین الان این یکی را به شما می دهم، وقتی از چیزی که می شنوید خوشتان نمی آید، می گویید "ببخشید".

And you're probably going, "Sorry?"

و احتمالاً می گویید "ببخشید؟"

When you say "sorry" in that particular sense, it means I didn't hear what you said correctly.

وقتی می گویید "متاسفم" به آن معنای خاص، به این معنی است که من درست نشنیدم چه گفتید.

So sometimes you'll hear people say "sorry?" and they mean "What did you say?"

بنابراین گاهی اوقات می شنوید که مردم می گویند "ببخشید؟" و آنها به معنای "چه گفتی؟"

Well, repeat.

خب تکرار کن

If I go, "Excuse me?"

اگر بروم، "ببخشید؟"

Both of these things are talking about hearing, but in the first case, "sorry" means "I'm

هر دوی این موارد در مورد شنیدن صحبت می کنند، اما در مورد اول «متاسفم» به معنای «

sorry, I didn't hear that sound you were giving me."

متاسفم، آن صدایی را که به من می دادید نشنیدم ».

But when I go "Excuse me?"

اما وقتی می گویم "ببخشید؟"

I don't like what I just heard.

از چیزی که الان شنیدم خوشم نمیاد

I don't like what you said.

از چیزی که گفتی خوشم نمیاد

So, if you said, "Hey James, you and E should retire this show."

بنابراین، اگر گفتید: "هی جیمز، شما و ای باید این نمایش را بازنشسته کنید."

And I go "Excuse me?

و من می گویم "ببخشید؟ ها

Huh, huh?

، ها؟

Excuse me?"

ببخشید؟"

And you might go "Sorry, didn't mean to say that."

و ممکن است بگویید "ببخشید، قصد نداشتم این را بگویم."

I go "Yeah yeah, mmhmm, that's right."

من می گویم "آره آره، مممم، درست است."

Anyway.

به هر حال.

So, the exceptions are funny because I put them on opposite sides just to tell you that

پس استثناها خنده دار هستند چون من آنها را در طرف مقابل قرار دادم فقط برای اینکه به شما بگویم

in this particular case after passing gas, you say "excuse me", you don't say "sorry",

در این مورد خاص بعد از عبور گاز می گویید "ببخشید" نمی گویید "ببخشید"

right?

درست است؟

Unless it's really foul or really bad, then you should say sorry, because that's just

مگر اینکه واقعاً ناپسند یا واقعاً بد باشد، پس باید ببخشید، زیرا این فقط

rude, okay?

بی ادبی است، خوب؟

But when you say "excuse me", you don't say "sorry" for "I don't like what I heard", you

اما وقتی می گویید «ببخشید»، به خاطر «چیزی که شنیدم را دوست

say "Excuse me?"

ندارم» «ببخشید» نمی گویید، می گویید «ببخشید؟»

And from the tone of my voice you can tell that I don't like what you just said to me.

و از لحن صدای من می توان فهمید که از چیزی که به من گفتی خوشم نمی آید.

Alright?

بسیار خوب؟

But when I say "sorry", I actually didn't hear what you said.

اما وقتی می گویم "ببخشید"، در واقع نشنیدم چه گفتید.

Are we cool?

ما باحالیم؟

Great.

عالی.

Now we've done that.

حالا ما این کار را انجام دادیم.

A quick review, just a quick one.

یک بررسی سریع، فقط یک بررسی سریع.

Just remember, "excuse me" comes first, and that's why I put it first.

فقط به یاد داشته باشید، "ببخشید" حرف اول را می زند، و به همین دلیل است که آن را در اولویت قرار می دهم.

Before you do something that you're going to be sorry about.

قبل از انجام کاری که برای آن متاسف خواهید شد.

Sorry, there.

ببخشید اونجا

And "sorry" comes after you've done that, after you've done something wrong.

و "متاسفم" بعد از انجام این کار، بعد از اینکه کار اشتباهی انجام دادید می آید.

If you can keep those in mind, you'll know almost 90% when to use them, and don't forget

اگر بتوانید آنها را در ذهن داشته باشید، تقریباً 90٪ می دانید که چه زمانی از آنها استفاده کنید، و

the exceptions I just told you about.

استثناهایی را که من به شما گفتم فراموش نکنید.

When passing gas, you say "Sorry", no, "Excuse me", you say "excuse me", remember?

هنگام عبور از بنزین می گویید «ببخشید»، نه، « ببخشید»، «ببخشید»، یادتان هست؟

Because I don't know why we say it afterwards, but we do.

چون نمی دانم چرا بعدش می گوییم اما می گوییم.

And "excuse me" is used for things you don't like that you hear.

و "ببخشید" برای چیزهایی که دوست ندارید و می شنوید استفاده می شود.

"Excuse me?

"ببخشید؟

What do you mean my Prime Minister isn't a good guy?"

منظورت چیه که نخست وزیر من آدم خوبی نیست؟"

Some people don't think he's a good guy.

برخی از مردم فکر می کنند که او مرد خوبی نیست.

Or, "I'm sorry to interrupt", even though because the interruption has already taken

یا "متاسفم که قطع کردم"، حتی اگر وقفه قبلاً

place, okay?

رخ داده باشد، خوب؟

Even though I told you you can use "Excuse me".

حتی اگر به شما گفتم می توانید از "ببخشید" استفاده کنید .

Now we're done both of those.

حالا ما هر دوی اینها را تمام کردیم.

Let's go, because we have to do our homework and maybe more than that, we have to do, I'm

بریم، چون باید تکالیفمون رو انجام بدیم و شاید بیشتر از اون هم باید انجام بدیم

sorry, our quiz.

، ببخشید امتحانمون.

Okay, I'm back.

باشه من برگشتم

Sorry about the wait.

بابت انتظار متاسفم

Excuse me as we amble over to the board, which means to walk over to the board.

ببخشید که ما به سمت تخته حرکت می کنیم، که به معنای رفتن به سمت تخته است.

E and I were having a conversation and let's take a look at it and see how we can use the

من و E مشغول گفتگو بودیم و بیایید نگاهی به آن بیندازیم و ببینیم چگونه می توانیم از

two words we were working on, sorry and excuse me, to change this into something a little

دو کلمه ای که روی آنها کار می کردیم استفاده کنیم، متاسفم و ببخشید، تا این موضوع را به چیزی

bit different.

کمی متفاوت تبدیل کنیم.

Okay?

باشه؟

So, first, E says, "Can I have your attention?"

بنابراین، اول، E می گوید، "می توانم توجه شما را جلب کنم؟"

And then James said "I didn't hear what you said."

و سپس جیمز گفت: "من نشنیدم چه گفتی."

And E says, "I don't want to disturb you, but could you move your foot?"

و E می گوید: "من نمی خواهم مزاحم شما شوم، اما آیا می توانید پای خود را حرکت دهید؟"

James said, "I don't think I like what you said."

جیمز گفت: «فکر نمی‌کنم از آنچه گفتی خوشم بیاید.»

E said, "You're stepping on my foot."

E گفت: پا به پای من می گذاری.

And James says, "Oh, I apologize for doing that."

و جیمز می گوید: "اوه، من بابت انجام این کار عذرخواهی می کنم."

Kind of formal.

نوعی رسمی.

So, let's look at what I think the first mistake we have.

بنابراین، بیایید نگاه کنیم که به نظر من اولین اشتباه ما چیست.

The first thing I think we can get rid of is this.

اولین چیزی که فکر می کنم می توانیم از شر آن خلاص شویم این است.

Yes, the whole sentence.

بله کل جمله

How about the next one?

بعدی چطور؟

Yeah, I think we can get rid of the whole sentence.

بله، من فکر می کنم ما می توانیم از شر کل جمله خلاص شویم .

What about this one?

در مورد این یکی چی؟

Okay.

باشه.

And the next one, you're going, "Oh my God James, you're erasing everything!"

و بعدی، می گویی: "اوه خدای من جیمز، تو داری همه چیز را پاک می کنی!"

Yeah, because once we use these words, they have so much information loaded in - sorry,

بله، چون وقتی از این کلمات استفاده می کنیم، اطلاعات زیادی در آنها بارگذاری شده است - متاسفم،

there.

وجود دارد.

Your foot.

پای شما.

Because I'm asking you a question, I almost forgot that.

چون من از شما سوال می پرسم تقریباً فراموش کردم.

There's so much information loaded in the two words we are using, excuse me and sorry,

اطلاعات زیادی در دو کلمه ای که استفاده می کنیم بارگذاری شده است، ببخشید و متاسفم،

that whole sentences can be taken - or sentence fragments can be just removed and use those

که می توان کل جملات را برداشت - یا تکه های جمله را می توان حذف کرد و از آن

words alone.

کلمات به تنهایی استفاده کرد.

And here, another one we can take - get rid of all of that.

و در اینجا، یکی دیگر از ما می توانیم انتخاب کنیم - از شر همه آن خلاص شویم.

And that.

و آن.

Whew.

وای

There's almost nothing left, and that's right.

تقریباً چیزی باقی نمانده است و درست است.

Let's see what happens when we actually put in the corrections for these sentences.

بیایید ببینیم وقتی در واقع اصلاحات این جملات را وارد می کنیم چه اتفاقی می افتد .

And you're going to have a whole conversation with just a few words like a native speaker.

و شما یک مکالمه کامل را فقط با چند کلمه مانند یک زبان مادری خواهید داشت.

Alright, ready?

خوب، آماده؟

So, "Can I have your attention?"

بنابراین، "می توانم توجه شما را جلب کنم؟"

What do we say when we said - to get someone's attention?

وقتی گفتیم - برای جلب توجه کسی چه می گوییم ؟

You can just say this, you can just say "Excuse me."

شما فقط می توانید این را بگویید، فقط می توانید بگویید "ببخشید."

That's it.

خودشه.

"Excuse me."

"ببخشید."

And say it in a questioning way.

و به صورت پرسشگر بگوید.

The voice goes up, "excuse me", it's like a question, an invitation.

صدا بلند می شود، ببخشید، مثل یک سوال، یک دعوت است.

I've gotta be careful, I don't want to keep popping the cap.

من باید مواظب باشم، نمی‌خواهم به زدن کلاه ادامه دهم.

Alright.

بسیار خوب.

So, excuse me for doing that.

پس ببخشید که این کار را کردم.

Probably destroys your eardrums.

احتمالاً پرده گوش شما را از بین می برد.

And then James can say this, watch.

و سپس جیمز می تواند این را بگوید، تماشا کنید.

He can say this, he can just say this one word, one word.

او می تواند این را بگوید، فقط می تواند این یک کلمه، یک کلمه را بگوید.

You can just say this: Sorry?

شما فقط می توانید این را بگویید: ببخشید؟

Yep, that's it.

بله، همین است.

You're like, "What?"

شما مثل "چی؟"

Yeah, that's all I need to say.

بله، این تمام چیزی است که باید بگویم.

We're having a real conversation now.

ما اکنون در حال گفتگوی واقعی هستیم.

Next thing, yeah.

مورد بعدی، بله.

Remember, the offense has already happened in this case, so we're not going to say "Excuse

به یاد داشته باشید، تخلف قبلاً در این مورد اتفاق افتاده است، بنابراین ما قرار نیست بگوییم "

me, could you move your foot?", but "Sorry, could you move your foot?"

ببخشید، آیا می توانید پای خود را حرکت دهید؟"، بلکه "ببخشید، می توانید پای خود را حرکت دهید؟"

Now, James says - I'm not usually this rude, okay?

حالا جیمز می گوید - من معمولاً اینقدر بی ادب نیستم، باشه؟

Before you guys think it's me.

قبل از اینکه بچه ها فکر کنید من هستم.

It's just me writing a story.

فقط من دارم داستان می نویسم

Because you know I love E and I would never step on his foot.

چون میدونی من E را دوست دارم و هرگز پا به پایش نمی گذارم.

First of all, he doesn't have a foot.

اولاً او پا ندارد.

He's a worm, so that would be a physical impossibility.

او یک کرم است، بنابراین این یک غیرممکن فیزیکی است.

Okay.

باشه.

But I could say this.

اما من می توانستم این را بگویم.

And then finally, at the end of this story, at the end.

و در نهایت، در پایان این داستان، در پایان.

Let me just clean up the board a little bit.

بگذارید کمی تخته را تمیز کنم.

Ah, hold on a second, jeez.

آه، یک ثانیه صبر کن، جان.

Excuse me for spelling this incorrectly.

ببخشید که این مطلب رو اشتباه نوشتم

There we go.

ما میرویم آنجا.

And I need to - alright.

و من نیاز دارم - باشه.

So, look how we've changed this entire story.

بنابراین، نگاه کنید که چگونه کل این داستان را تغییر داده ایم.

We started off with all of this and it can be made down to just this.

ما با همه اینها شروع کردیم و می توان آن را فقط به این خلاصه کرد.

"Excuse me?"

"ببخشید؟"

"Sorry?"

"متاسف؟"

"Sorry, but could you move your foot?"

"ببخشید، اما می توانید پای خود را حرکت دهید؟"

"Excuse me?"

"ببخشید؟"

"You're stepping on my foot."

تو داری پا به پای من می گذاری.

"Oh, I'm sorry."

"اوه متاسفم."

It's like, but all these words!

مثل این است، اما همه این کلمات!

Well, it's right there.

خب، همین جاست.

It's in the tone.

این در لحن است.

It's what it's loaded with.

این همان چیزی است که با آن بارگذاری شده است.

With this "excuse me", it's like "Can I have your attention?"

با این "ببخشید" مثل " میتونم حواسم باشه؟"

"Excuse me?"

"ببخشید؟"

And the other person saying "Sorry?"

و طرف مقابل گفت: "ببخشید؟"

I didn't hear what you just said to me.

نشنیدم چی بهم گفتی

And then, "Sorry, but could you move your foot?"

و سپس، "ببخشید، اما می توانید پای خود را حرکت دهید ؟"

Like, I'm sorry to disturb you as you step on me.

مثل، متاسفم که مزاحم شما می شوم وقتی روی من قدم می گذارید.

And the other guy's like, "Excuse me?

و پسر دیگر مثل "ببخشید؟

Like what?"

مثل چی؟"

Like, "You're stepping on my foot."

مثل این که «تو پا به پای من می گذاری».

Then, "Oh, I'm sorry" I apologize for that.

سپس، "اوه، متاسفم" برای آن عذرخواهی می کنم.

Anyway, I apologize for - Oh, having to give you the bonus and almost ending this video

به هر حال، من از این بابت عذرخواهی می کنم - اوه، مجبور شدم به شما جایزه بدهم و تقریباً این ویدیو خیلی زود به پایان می رسد

too early.

.

But, let's look over here.

اما، بیایید اینجا را نگاه کنیم.

I'm going to give you some other words for "excuse me" and "sorry" that are typically

من قصد دارم چند کلمه دیگر برای "ببخشید" و "متاسفم" که

used in English, although you'll find that "excuse me" and "sorry" are used more.

معمولا در انگلیسی استفاده می شود را به شما ارائه کنم، اگرچه خواهید دید که "معذرت می خواهم" و "متاسفم" بیشتر استفاده می شود.

Apologize.

عذر خواهی کردن. معذرت

Apologize is a verb and it's to say you're sorry for doing something.

خواهی یک فعل است و به این معناست که برای انجام کاری متاسف هستید.

I would say that's a little bit more formal that "sorry".

من می توانم بگویم که این کمی رسمی تر از "متاسفم" است.

We throw around "sorry".

ما "متاسفم" را دور می زنیم.

When you say "apologize", you're taking the time to maybe give a little bit more, more

وقتی می گویید "عذرخواهی کنید"، وقت می گذارید تا شاید کمی بیشتر و بیشتر

emphasis to how sorry you feel.

بر میزان پشیمانی خود تأکید کنید.

Like, I'm sorry, I'm sorry - I'm sorry I stepped on your foot, but I apologize means I'm very

مثل، متاسفم، متاسفم - متاسفم که پا روی پای شما گذاشتم، اما من معذرت می خواهم یعنی از

sorry about what I've done.

کاری که انجام داده ام بسیار متاسفم.

Okay?

باشه؟

Pardon is to forgive an offense.

عفو بخشیدن گناه است.

You'll notice I have that as a noun and a verb because a government can pardon a criminal.

متوجه خواهید شد که من آن را به عنوان اسم و فعل دارم زیرا یک دولت می تواند یک جنایتکار را عفو کند.

So, if a criminal has done something wrong, they can forgive that offense.

بنابراین، اگر مجرمی کار اشتباهی انجام داده باشد، می تواند آن جرم را ببخشد.

We can also use pardon, funny enough, to say when I don't hear something.

ما همچنین می توانیم از عفو، به اندازه کافی خنده دار، برای گفتن وقتی چیزی را نمی شنوم استفاده کنیم.

If someone says something and I go "Excuse me, pardon?"

اگر کسی چیزی بگوید و من بگویم " ببخشید، ببخشید؟"

It means "What did you say?"

یعنی "چی گفتی؟"

Similar to "sorry", like I didn't hear what you said, pardon?

شبیه "متاسفم"، مثل اینکه نشنیدم چی گفتی، ببخشید؟

Can you repeat that?

آیا می توانید آن را تکرار کنید؟

I beg your pardon, which no one really says these days, but if you did say to someone,

عذر خواهی می کنم، که این روزها واقعاً هیچ کس نمی گوید ، اما اگر به کسی می گفتید

"I beg your pardon?", it's like could you repeat that?

"من ببخشید؟"، مثل این است که می توانید آن را تکرار کنید؟

I don't believe you said that!

باور نمیکنم اینو گفتی!

Okay, regret.

باشه پشیمونم

Regret's an interesting one, because it's going to seem similar to apologize and sorry.

پشیمانی چیز جالبی است، زیرا به نظر می رسد که شبیه عذرخواهی و عذرخواهی است.

You feel sad about something, but there's also another thing that usually goes with

شما در مورد چیزی احساس ناراحتی می کنید، اما چیز دیگری نیز وجود دارد که معمولاً

the verb type, when we use it as a verb.

با نوع فعل مطابقت دارد، وقتی از آن به عنوان فعل استفاده می کنیم.

It's about a lost opportunity.

این در مورد یک فرصت از دست رفته است.

Now, I need you to think about that.

حالا، من باید در مورد آن فکر کنید.

Because to say you're sorry, you wish that bad thing didn't happen.

زیرا برای اینکه بگویی متاسفم، آرزو می کنی که ای کاش آن اتفاق بد رخ نمی داد.

But when you regret it, it's like that bad thing happened, but also you notice that there

اما وقتی پشیمان می‌شوید، مثل این است که آن اتفاق بد رخ داده است، اما همچنین متوجه می‌شوید که

was something lost, a lost opportunity.

چیزی از دست رفته، یک فرصت از دست رفته.

Like, I regret not helping my son in the Army.

مثلاً از اینکه به پسرم در ارتش کمک نکردم پشیمانم.

No, that's not a good sentence.

نه، این جمله خوبی نیست.

Let me put it this way: I regret not asking that girl out for a date, because she's a

بگذارید اینطور بگویم: من پشیمان هستم که از آن دختر برای قرار ملاقات نخواستم، زیرا او

brilliant woman and she would have made an amazing wife.

زن باهوشی است و می توانست همسر شگفت انگیزی داشته باشد.

So, not only means sorry, I'm sad about it, but it was a lost opportunity to have a great wife.

بنابراین، نه تنها به معنای متاسفم، بلکه از این بابت ناراحتم، بلکه یک فرصت از دست رفته برای داشتن یک همسر عالی بود.

Or, I regret not writing that book five years ago, because now someone else has written

یا، پشیمانم که آن کتاب را پنج سال پیش ننوشتم، چون حالا دیگری آن را

it and no one wants to read my book.

نوشته و هیچکس نمی‌خواهد کتاب من را بخواند.

I'm sorry, not just sorry, I feel sad about it, but I lost a good opportunity.

متاسفم، نه فقط متاسفم، از این بابت ناراحتم، اما یک فرصت خوب را از دست دادم.

So, you want to use regret.

بنابراین، شما می خواهید از پشیمانی استفاده کنید.

It's a nice word that adds a little bit more "oomph", right?

این یک کلمه خوب است که کمی بیشتر "oomph" اضافه می کند، درست است؟

It gives more information to people.

اطلاعات بیشتری به مردم می دهد.

Condolences.

تسلیت.

Condolences.

تسلیت.

Condolences is an interesting word, because it's not used often, but it has a very strong

تسلیت کلمه جالبی است، زیرا زیاد استفاده نمی شود، اما

meaning in our society, because it means deep sympathy or deeply sorry for.

در جامعه ما معنای بسیار قوی دارد، زیرا به معنای همدردی عمیق یا عمیقاً متاسف است.

And it's usually used for death, okay?

و معمولاً برای مرگ استفاده می شود، خوب؟

So, you're not going to say "My condolences on you not doing well on a test."

بنابراین، قرار نیست بگویید "تسلیت می گویم که در آزمون خوب عمل نکردی."

Not good enough.

به اندازه کافی خوب نیست.

My condolences for stepping on your foot.

تسلیت میگم بابت پا گذاشتن تو

No, it doesn't meet the level.

نه، این سطح را برآورده نمی کند.

Somebody died or has a serious disease?

کسی فوت کرده یا بیماری جدی دارد؟

My condolences on the death of - I don't like using it this way, but on the death of a parent

تسلیت من به خاطر درگذشت - من دوست ندارم از این روش استفاده کنم، اما به خاطر مرگ یک والدین

or a child.

یا فرزند.

This "sorry" comes from the bottom of my heart, okay?

این "ببخشید" از ته دلم می آید، باشه؟

So, it's not used often, but it is used - nobody makes a mistake using it, so I don't want

بنابراین، اغلب استفاده نمی شود، اما استفاده می شود - هیچ کس با استفاده از آن اشتباه نمی کند، بنابراین من نمی خواهم

you to use it, okay?

شما از آن استفاده کنید، باشه؟

My condolences on your steak not being cooked well?

تسلیت میگم که استیک شما خوب پخته نشد؟

No.

Doesn't fly.

نه پرواز نمی کند.

You clearly don't speak English.

واضح است که شما انگلیسی صحبت نمی کنید.

But for death or something serious, absolutely.

اما برای مرگ یا چیز جدی، کاملا.

Alright?

بسیار خوب؟

So now, you've got a formal word like a formal jacket you can put on when necessary.

بنابراین اکنون، یک کلمه رسمی مانند یک ژاکت رسمی دارید که می توانید در صورت لزوم بپوشید.

Okay?

باشه؟

Cool.

سرد.

Now, what do I want you to do for homework?

حالا من از شما می خواهم برای تکالیف چه کار کنید؟

I want you to write a letter to somebody that you have wronged.

من از شما می خواهم برای کسی که به او ظلم کرده اید نامه بنویسید.

When you have wronged them, it means you have done something to hurt them.

وقتی به آنها ظلم کرده اید، به این معنی است که کاری کرده اید که آنها را آزار دهید.

Yeah, you don't have to show anyone this one.

بله، لازم نیست این یکی را به کسی نشان دهید.

You can make an imaginary letter, okay?

شما می توانید یک نامه خیالی بسازید، خوب؟

You can make an imaginary few sentences.

می توانید چند جمله خیالی بسازید.

But I want you to do that and I want you to use at least three of the words here.

اما من از شما می خواهم که این کار را انجام دهید و می خواهم حداقل از سه کلمه در اینجا استفاده کنید.

Example, you could say - I'm not a criminal, but "I regret killing those five people and

به عنوان مثال، می توانید بگویید - من یک جنایتکار نیستم، اما "از کشتن آن پنج نفر و

eating them", right?

خوردن آنها پشیمان هستم"، درست است؟

"My condolences to the families of - who had to suffer through what I have done.

تسلیت من به خانواده های آنها - که مجبور به زجر کشیدن از کاری که انجام داده ام.

But I hope that the government will pardon me because of the apology I have met."

Look, I just used all those.

ببین، من فقط از همه اینها استفاده کردم.

Boom, there.

بوم، آنجا

I speak English.

من انگلیسی صحبت میکنم.

And when you speak English, you can do the same thing, right?

و وقتی انگلیسی صحبت می کنید، می توانید همین کار را انجام دهید، درست است؟

I use it as a pardon, as what the government gives, I used regret, sorry for what I did.

من از آن به عنوان عفو ​​استفاده می کنم، به عنوان آنچه که دولت می دهد، من از پشیمانی استفاده کردم، متاسفم برای کاری که کردم.

My condolences, because people lost their lives, and I apologized instead of saying

تسلیت می گویم، چون مردم جان خود را از دست دادند و من به جای گفتن

"sorry", right?

"ببخشید" عذرخواهی کردم، درست است؟

Anyway.

به هر حال.

You'll have to excuse me because we have to draw this lesson to an end.

شما باید من را ببخشید زیرا ما باید این درس را به پایان برسانیم.

But what I want to leave you with is the website, www.engvid.com . Go there please.

اما چیزی که می خواهم شما را با آن بگذارم، وب سایت www.engvid.com است. برو اونجا لطفا

Do the test, see how well you've actually mastered this lesson.

تست را انجام دهید، ببینید واقعاً چقدر به این درس تسلط دارید.

Don't forget to subscribe.

اشتراک را فراموش نکنید.

There is a bell around here, ring my bell, and you'll get my latest video whenever it

این اطراف زنگی است، زنگ من را به صدا درآورید، و هر زمان که آخرین ویدیوی من

comes out, it comes straight to you.

منتشر شد، مستقیماً به شما می رسد.

And as always, thank you, thank you very much for supporting www.engvid.com and myself.

و مثل همیشه از شما سپاسگزارم، از اینکه از www.engvid.com و من حمایت می کنید بسیار سپاسگزارم.

And this goes out to Mr. TN.

و این به آقای TN می رسد.

You know who you are because of my "just/only" video.

شما به خاطر ویدیوی "فقط/فقط" من می دانید که کی هستید .

You came down and said, "James, could you do me a video on sorry and excuse me?

تو اومدی پایین و گفتی: "جیمز، می تونی برای من ویدیو ببخشی و ببخشی؟

I get confused" and I hope I cleared up your confusion.

من گیج شدم" و امیدوارم ابهامات را برطرف کرده باشم .

And for any of you out there, if you want me to do a video, pop something down.

و برای هر یک از شما، اگر می‌خواهید ویدیویی بسازم، چیزی را پایین بیاورید.

Watch the video, leave a message, and I do read them and I'll get back to you, alright?

ویدیو را تماشا کنید، پیام بگذارید، و من آنها را می خوانم و به شما پاسخ خواهم داد، خوب؟

Anyway, sorry, I've got to go, but have a good one.

به هر حال، ببخشید، من باید بروم، اما یک خوب داشته باشم.

See you soon.

به زودی میبینمت.