Phrasal verbs - OFF - make off, get off, pull off...

I don't know where the government gets off on telling me what I should do and what I

نمی‌دانم دولت از کجا به من می‌گوید چه کار کنم و

shouldn't do. I tell you that really pisses me off and I'd really like to tell that guy....

چه نکنم. من به شما می گویم که واقعاً من را عصبانی می کند و واقعاً دوست دارم به آن مرد بگویم ...

Hi, I'm just in the middle of a political rant.

سلام، من فقط در وسط یک غرغر سیاسی هستم.

"Rant" is when you talk about something in an angry way and you're just talking, you're

"Rant" زمانی است که شما در مورد چیزی با حالتی عصبانی صحبت می کنید و فقط صحبت می کنید،

not really thinking about it, or processing it, you're just complaining.

واقعاً به آن فکر نمی کنید یا آن را پردازش می کنید، فقط شکایت می کنید.

So I was in a rant, because of what the government did, and I wanted to tell somebody off. I'm

بنابراین من به خاطر کارهایی که دولت انجام داد، در غرغر بودم و می‌خواستم به کسی بگویم. من

quite pissed off, and I don't know where they get off telling me what to do.

خیلی عصبانی هستم و نمی دانم از کجا به من می گویند که چه کار کنم.

Now if you look, I used a lot of "off", "off", "off" -- phrasal verbs. What is a phrasal

حالا اگر نگاه کنید، من از افعال عبارتی "خاموش"، "خاموش"، "خاموش" - بسیار استفاده کردم. فعل عبارتی

verb? It's a two- to three-word verb. I've done lessons on phrasal verbs before, so please

چیست؟ این یک فعل دو تا سه کلمه ای است. من قبلاً در مورد افعال عبارتی درس هایی انجام داده ام، بنابراین

check some of them out. But what I want to get across to you right

لطفاً برخی از آنها را بررسی کنید. اما چیزی که من می خواهم در حال حاضر به شما بگویم

now is the particle "off". When I teach phrasal verbs, I try to teach it a little differently

ذره "خاموش" است. وقتی افعال عبارتی را آموزش می‌دهم ، سعی می‌کنم آن را کمی متفاوت

than other teachers, because for me it makes more sense to work with particles.

از سایر معلمان آموزش دهم، زیرا برای من کار با ذرات منطقی‌تر است.

A "particle" is a word that is joined with other words to make sense. For instance phrasal

«ذره» کلمه ای است که با کلمات دیگر پیوند می یابد تا معنی پیدا کند. به عنوان مثال افعال عبارتی

verbs are two- or three-word verbs, and we use off, and up, and down, and those other particles.

افعال دو یا سه کلمه ای هستند و ما از off، و up، و down و آن ذرات دیگر استفاده می کنیم.

The first part is the verb, all right? I prefer using the particles, because I find

قسمت اول فعل است، خوب است؟ من ترجیح می دهم از ذرات استفاده کنم، زیرا به نظرم

looking at 100 particles is easier than looking at 1000 verbs. The verb is always modified

نگاه کردن به 100 ذره آسان تر از نگاه کردن به 1000 فعل است. فعل همیشه

by the particle so in my mind if we learn what the particle means, it's going to be

توسط ذره اصلاح می‌شود، بنابراین در ذهن من اگر معنی ذره را یاد بگیریم،

easier to understand the phrasal verb. You with me? Let's go to the board, get some

درک فعل عبارتی آسان‌تر می‌شود. تو با من؟ بیایید به هیئت مدیره برویم، مقداری

of this off. All right what does "off" mean? There are two basic meanings for "off", okay?

از این را برداریم. خوب "خاموش" به چه معناست؟ دو معنی اساسی برای "خاموش" وجود دارد، خوب؟

Basically it either means movement away, or preventing. "Preventing" is a fancy word that

اساساً یا به معنای دور شدن یا جلوگیری است. "پیشگیری" یک کلمه فانتزی است که

means stopping, okay? Now even there we can go a little more and

به معنای توقف است، خوب؟ حالا حتی آنجا هم می‌توانیم کمی بیشتر برویم و

go: movement away can mean release, detach, or let go. These are similar -- not exactly

برویم: دور شدن می‌تواند به معنای رها کردن، جدا شدن یا رها کردن باشد. اینها شبیه به هم هستند -- نه

the same, but similar. And when we're preventing, it means to not include, or to separate, basically.

دقیقاً یکسان، اما مشابه. و هنگامی که ما پیشگیری می کنیم، به این معناست که اساساً شامل نکردن یا جداسازی می شود.

Now we've got the basic movement or meaning of "off" down. Let's move on.

اکنون ما به حرکت اصلی یا معنای "خاموش" پایین دست یافته ایم. بیایید ادامه دهیم.

We'll look at the board here and we've got Mr. E saying "Goodbye, cruel world", and he's

ما اینجا به تابلو نگاه می کنیم و آقای E می گوید "خداحافظ، دنیای بی رحم" و او در حال

jumping off, right? And by doing this we mean right here, movement away, all right? So with

پریدن است، درست است؟ و منظور ما از انجام این کار همین جا، دور شدن است، خوب است؟ بنابراین با

our movement away we have four here: "See off", "make off", "set off", "scare off".

دور شدن ما چهار نفر در اینجا داریم: "دیدن کردن"، "دخت کردن"، "راه افتادن"، "ترسیدن".

Remember what "off" means. It means, well we said movement, letting go, or detachment,

به یاد داشته باشید که "خاموش" به چه معناست. یعنی خوب گفتیم حرکت، رها کردن یا جدا شدن،

right? So let's start with the first one, if I'm going to "see you off", it basically

درسته؟ پس بیایید با اولی شروع کنیم، اگر قرار است "تو را ببینم"، اساساً

means you are going somewhere, maybe you're flying back to Japan, or to Cairo, or to London;

به این معنی است که شما به جایی می روید، شاید در حال پرواز به ژاپن، یا قاهره، یا لندن هستید.

places I want to visit! Okay, and I go to the airport and I stand

جاهایی که میخواهم ببینم! خوب، و من به فرودگاه می روم و

there and then your airplane is taking off and our whole family is waving at you. Well,

آنجا می ایستم و سپس هواپیمای شما در حال بلند شدن است و تمام خانواده ما برای شما دست تکان می دهند. خوب،

we're "seeing you off", all right? So we're seeing you leave or leave "off", get "off"

ما "تو را می بینیم"، خوب؟ بنابراین ما می بینیم که شما می روید یا "خاموش" می شوید، از زمین "پیاده می شوید"

the ground and fly in the sky. So when you "see someone off" you are going to see them

و در آسمان پرواز می کنید. بنابراین وقتی "کسی را بیرون می‌کنید" می‌بینید که

go away, all right? They are moving away from you.

او دور می‌شود، خوب است؟ آنها از شما دور می شوند.

"Make off". In the year 2008, there was a guy named Bernie Madoff. It's kind of a funny

"خارج شو". در سال 2008، مردی به نام برنی مدوف وجود داشت. این یک اسم خنده دار است،

name because "make off" means to escape, or, you know, to escape or not get caught. It

زیرا "معارض کردن" به معنای فرار کردن، یا، می دانید، فرار یا گرفتار نشدن است.

also means to steal. So when you "make off" with something, it

همچنین به معنای دزدی است. بنابراین وقتی با چیزی «خارج» می شوید، به این

means you escaped from punishment, or you stole something. Mr. Bernie Madoff "made off"

معنی است که از مجازات فرار کرده اید یا چیزی را دزدیده اید. آقای برنی مدوف

with a billion dollars. I want him to be my next best friend in this venture. You can

با یک میلیارد دلار "خارج شد". من می خواهم او بهترین دوست بعدی من در این سرمایه گذاری باشد. شما می

do these movies with that worm with me. Okay, "set off". It means to begin, or we

توانید این فیلم ها را با آن کرم با من انجام دهید. خوب، "راه افتاد". یعنی شروع کردن، یا

say here let go or release. It's a movement away. When you "set off" like in the morning

اینجا می گوییم رها کن یا رها کن. این یک حرکت دور است. وقتی «راه می‌روید» مثل صبح

when you go to work a lot of people say, "I went to work at nine in the morning."

که سر کار می‌روید، خیلی‌ها می‌گویند: «ساعت نه صبح سر کار رفتم».

I can tell you I left my house at nine in the morning, or I "set off" because it's a

می توانم به شما بگویم که ساعت نه صبح از خانه خارج شدم ، یا "راه افتادم" زیرا یک

movement away from my house. So "he set off early in the morning", it means to leave or

حرکت دور از خانه من است. پس «او صبح زود به راه افتاد» یعنی رفتن یا

go early right? You "set off for school" -- leaving for school.

زود رفتن درست است؟ شما "راه افتادید به سمت مدرسه" -- رفتن به مدرسه.

Next one: "scare off". Ladies, if you ever saw me in the morning without all this beautiful

مورد بعدی: "ترس کردن". خانم ها، اگر من را صبح بدون این همه

makeup, you'd be scared. I would "scare you off". It means to make something afraid, so

آرایش زیبا دیدید، ترسیدید. من "تو را می ترسانم". یعنی چیزی را ترساندن، پس

it moves away. At your house maybe you see a dog, and it's going pee-pee. You go "get

دور می شود. در خانه تان شاید سگی را ببینید که در حال ادرار کردن است. تو برو

out, get out of here, get out of here", and you try to scare off the animal, all right?

بیرون، برو از اینجا برو، و سعی می‌کنی حیوان را بترسانی، خب؟

So this is movement away from -- "off". We talk about movement.

بنابراین این حرکت به دور از -- "خاموش" است. ما در مورد حرکت صحبت می کنیم.

There's another one when we talk about movement away. I told you it also means "release".

وقتی در مورد دور شدن صحبت می کنیم یکی دیگر وجود دارد. به شما گفتم به معنای "رها کردن" هم هست.

"Release" means let go or detach. We can use this for emotions. We use "off'' to help describe

«رها کردن» به معنای رها کردن یا جدا کردن است. ما می توانیم از این برای احساسات استفاده کنیم. ما از "خاموش" برای کمک به توصیف

emotions -- the happy and the sad ones. The first one is "get off".

احساسات استفاده می کنیم - احساسات شاد و غمگین . اولین مورد "پیاده شدن" است.

Mr. E "gets off" on reading books. "Get off" means to have emotional excitement or enjoyment,

آقای E با خواندن کتاب "پیاده می شود". "پیاده شدن" به معنای داشتن هیجان یا لذت عاطفی است. ،

so if you "get off" on reading books or good music, it means you enjoy it. In the adult

بنابراین اگر با خواندن کتاب یا موسیقی خوب "پیاده شوید" ، به این معنی است که از آن لذت می برید. از نظر

way, "get off" means sexual release -- that's another video.

بزرگسالی، "پیاده شدن" به معنای رهایی جنسی است -- این یک ویدیوی دیگر است. به

Anyway, so you can "get off". So you can say "I get off on good music." or "good wine".

هر حال، بنابراین می توانید "پیاده شوید". بنابراین می توانید بگویید "من از موسیقی خوب خارج می شوم" یا "شراب خوب"

And people say "Oh, you really enjoy it." Or "I get off..." and I don't want to know

و مردم می گویند "اوه، شما واقعاً از آن لذت می برید." یا "من پیاده شدم..." و من دیگر نمی خواهم بدانم

anymore, just stop right there, don't want to know, okay? Now off from "getting off"

، فقط همین جا بایست، نمی‌خواهم بدانی، باشه؟ حالا از "پیاده شدن"

from enjoyment. Sometimes people make me upset, and I have

از لذت دور شو. گاهی اوقات مردم من را ناراحت می‌کنند، و من باید

to "tell them off." What that means is release some words or let my anger come out, all right?

به آنها بگویم. منظور این است که برخی کلمات را رها کنم یا خشم خود را رها کنم. بیا بیرون، باشه؟

I'm going to "tell you off". You've done something wrong and in very strong words I'm going to

من می خواهم "به شما بگویم". شما کار اشتباهی انجام داده اید و به زبان بسیار قوی

tell you what you've done. Employers do this with employees often. "You

به شما می گویم چه کرده اید. کارفرمایان این کار را اغلب با کارمندان انجام می دهند. "شما

were late for work.You were drinking on the job, and now I find you with my cat in

سر کار دیر آمدی. تو سر کار مشروب می خوردی و حالا من تو را با گربه ام پیدا می کنم

the closet. What's going on here?" They're "telling you off". They're saying this is

در کمد. اینجا چه خبر است؟" آنها دارند به شما "حرف می زنند". می گویند این

wrong behavior; change it. Now, finally, if you "tell someone off", and

رفتار اشتباه است، آن را تغییر دهید. حالا ، بالاخره اگر "به کسی بگویید" و

they do it again, you know those people you tell them off, you tell them off, you tell

او دوباره این کار را انجام دهد، آن افراد را می شناسید. به آنها بگو، تو به آنها بگو، به

them off, and they do it again. Now you go: "That's it! I'm pissed off. I am pissed

آنها بگو و آنها دوباره این کار را می کنند، حالا می روی: «همین! من عصبانی هستم من الان عصبانی هستم

off now." "Pissed off" means angry. I'm not going to talk anymore, someone's going to

. "Pissed off" یعنی عصبانی. من دیگر حرف نمی زنم ، یکی می

die. Mr. E is dead, see? He pissed me off, I threw

میرد. آقای E مرده است، ببینید؟ او مرا عصبانی کرد، من

him off. That's how it goes here. That's how we roll, okay? "Roll" means that's how we

او را پرت کردم. اینطوری می شود اینطوری غلت میزنیم، باشه؟ "رول" یعنی اینطوری عمل میکنیم

act, and that's what we do around here. That's how we roll. You piss us off, we're going

، و این کاریه که اینجا انجام میدیم. اینطوری غلت میزنیم.

to kill you like that bug. Sorry, I'm tired. Okay, so now that we've talked about movement

من خسته هستم. خوب، پس اکنون که در مورد

away and we talked about how we can use it for emotions, and we talked about how it actually

دور شدن صحبت کردیم و در مورد اینکه چگونه می توانیم از آن برای احساسات استفاده کنیم صحبت کردیم و در مورد اینکه واقعاً چگونه

is physical movement. Let's talk about the second part, which is "preventing" which means

حرکت فیزیکی است صحبت کردیم. بیایید در مورد قسمت دوم صحبت کنیم که "جلوگیری" است. " که به

a separation or non-including. Look at the words. "Para". "para" comes from

معنای جدایی یا غیرشامل است. به کلمات نگاه کنید. "پارا". "پارا" از

"parallel" -- when two things are alike or similar, but they don't join together. That's

"موازی" می آید - وقتی دو چیز شبیه یا مشابه هستند، اما به هم نمی پیوندند.

that separation we're talking about. So we're going to look up here about "pull off", "round

این جدایی ماست. پس ما اینجا در مورد "کشیدن"، "دور

off", and "write off", okay? When you "round off", it's when we take one

کردن" و "نوشتن" نگاه می کنیم، خوب است؟

number and we go to either the higher 10 or the lower 10. So if you have 15, you can round

10 بالاتر یا 10 پایین تر. بنابراین اگر شما ha با 15، می توانید

off at 10, which is lower, or 20, which is higher. An example: you are going to a restaurant

10 که کمتر است، یا 20 که بیشتر است، گرد کنید. به عنوان مثال: شما به یک رستوران

and you have some friends coming. And they say to you how many people do you think will

می روید و دوستانی دارید که می آیند. و آنها به شما می گویند که فکر می کنید چند نفر

come?" You say, "I don't know, 16 or 17." The person

بیایند؟" شما می گویید: "نمی دانم، 16 یا 17." شخصی

who owns the restaurant might say, "Let's round that off to 20 shall we?" Because it's

که صاحب رستوران است ممکن است بگوید: "بیایید آن را به 20 جمع کنیم؟" چون

an easier thing to deal with, rounding off to that 10 than to say 10. 10 is too low,

کنار زدن با آن 10 کار ساده‌تری است تا اینکه بگوییم 10. 10 خیلی کم است،

20 is easier. So you might round off and I go "Hey, I owe

20 راحت‌تر است. بنابراین ممکن است دور بزنید و من بگویم "هی، من

you like $25." You go "Don't worry about it, just give me $20." You've rounded down. You

25 دلار به تو بدهکارم." نگرانش باش، فقط 20 دلار به من بده." تو گردش کردی

made it lower, easier, so to "round off" means to make a zero, okay? "Round off".

. پایین تر، راحت ترش کردی، پس "دور کردن" یعنی صفر کردن، باشه؟ "دور کن".

Then the next one we'll look at, because remember when you're doing that, you're separating,

بعدش ما" نگاه می کنم، زیرا به یاد داشته باشید که وقتی این کار را انجام می دهید، دارید جدا می شوید،

because it's not 17. It's 20, or it's 20 or 15, but you're rounding it off to the next

زیرا 17 نیست. 20 است، یا 20 یا 15 است، اما شما آن را به عدد بعدی گرد می کنید

number, and you're actually separating. We'll look at the next one: "pull off." To

، و در واقع در حال جداسازی هستید. ما به مورد بعدی نگاه خواهیم کرد:

"pull something off" is to do something unexpected, because there's a lot of difficulty. Let me

"کشیدن چیزی

say that again slower. When you "pull something off", you're able to do something that is

". می توانید کاری را انجام دهید که

extremely difficult, and you shouldn't be able to do. That usually separates you from

بسیار دشوار است و شما نباید این کار را انجام دهید قادر به انجام این معمولا شما را از دیگران جدا می

other people. Well, when I said "How did you pull that off?"

کند. خوب، وقتی گفتم "چطور این کار را کردی؟"

Nobody else can do it, but you could, because you're special and you watch EngVid, you can

هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند این کار را انجام دهد، اما شما می‌توانید، چون شما خاص هستید و EngVid را تماشا می‌کنید، می‌توانید

"pull off" this lesson and learn when other people won't. Nice.

این درس را «بگیرید» و یاد بگیرید در حالی که دیگران این کار را نمی‌کنند. خوب.

So if somebody is running a race or... let's say soccer. Canada is playing Brazil in the

بنابراین اگر کسی در حال دویدن یک مسابقه یا ... است، بیایید بگوییم فوتبال. کانادا در جام جهانی با برزیل بازی می کند

World Cup. Canada beats Brazil. All the Brazilians of the world are now going, "How did they

. کانادا برزیل را شکست داد. همه برزیلی های جهان الان می گویند "چطور این کار

pull it off? It's impossible!" Right? You've been separated from the best. You've

را کردند؟ غیرممکن است!" درست؟ از بهترین ها جدا شدی تو

separated. So this is where you say "oh, I thought..." Like yeah, sometimes it's not

جدا شدی بنابراین اینجا جایی است که شما می گویید "اوه، فکر کردم..." مثل بله، گاهی

going to be obvious. But when you think about it you go, "yeah, that kind of makes sense.

اوقات واضح نیست. اما وقتی به آن فکر می‌کنید، می‌گویید: "آره، چنین چیزی منطقی است.

I never thought of it like that." And finally, "write off". "Write off" is similar

من هرگز اینطور به آن فکر نکرده‌ام." و در نهایت "رایت کردن". "Write off"

to "round off," because what happens when you "write something off", you say the value

شبیه "گرد کردن" است، زیرا چه اتفاقی می افتد که شما "یک چیزی را بنویسید"، می گویید

of it is zero, what? This is more of a business term. Businesses "write off" a lot of things

ارزش آن صفر است، چه؟ این بیشتر یک اصطلاح تجاری است. کسب و کارها بسیاری از چیزها را در مدت زمان زیادی "خطا" می کنند

a lot of time. Yes, so what they'll say is... This and this. In case you wanted to give

. بله، پس چیزی که آنها خواهند گفت این است... این و این. اگر می خواستید به

me a Christmas present, and Christmas for me is 365 days of the year.

من یک هدیه کریسمس بدهید، و کریسمس برای من 365 روز از سال است.

See they're bringing presents for me right now. The police are bringing them. I love

ببین الان دارند برای من هدیه می آورند. پلیس آنها را می آورد.

it when they bring me my presents. Anyway, here is the first computer we had, not very

وقتی کادوهایم را برایم می آورند دوست دارم. به هر حال این اولین کامپیوتری است که داشتیم، نه خیلی

good and small. Here's the iPad 2. iPad 3 is out now, people!

خوب و کوچک. در اینجا iPad 2 است. iPad 3 اکنون منتشر شده است، مردم!

Anyway, I would "write this off", and say this has zero value. Oh, sorry, iPad 4 -- I've

به هر حال، من "این را حذف می کنم" و می گویم این ارزش صفر دارد. اوه، متاسفم، iPad 4 --

been corrected. I like that one better. *wink, wink*. Listen, this one has zero value compared

من اصلاح شدم. من اون یکی رو بیشتر دوست دارم *چشمک چشمک*. گوش کن، این یکی در مقایسه با این ارزش صفر دارد

to this, so I would "write this off" and say it's no good. I want this one, okay?

، بنابراین من "این را می نویسم" و می گویم خوب نیست. من این یکی را می خواهم، باشه؟

So when somebody says "we're going to write it off", we're saying the value of it is not

بنابراین وقتی کسی می گوید "ما آن را حذف می کنیم"، ما می گوییم ارزش آن

good, but it's not just for business. Unfortunately, some parents "write off" their children when

خوب نیست، اما فقط برای تجارت نیست. متأسفانه بعضی از والدین

they think, "This child is no good, they are going to be in the garbage, or a prostitute,

وقتی فکر می کنند «این بچه خوب نیست، می رود توی زباله، یا فاحشه

or..." let's not say what else they can be. And they "write them off" and say you have

یا...» بچه هایشان را «کتاب» می کنند، نگوییم دیگر چه می توانند باشند. و "آنها را می نویسند" و می گویند

zero value. Please don't do that to your children boys and girls, okay? So if you "write someone

ارزش شما صفر است. لطفا این کار را با پسران و دختران خود انجام ندهید ، باشه؟ بنابراین، اگر کسی

off", or you "write off" someone, you say they are of no value. We cannot use them,

را «خارج کنید»، یا کسی را «خارج کنید»، می‌گویید که ارزشی ندارد. ما نمی توانیم از آنها استفاده کنیم

all right? Now, finally, "off" is used for prevention.

، خوب است؟ در حال حاضر، در نهایت، "خاموش " برای پیشگیری استفاده می شود.

"Fence off", "cordon off". I'm a little bit off right now. I'm off the screen, yeah? But

"حصار کردن"، "محصول کردن". در حال حاضر کمی دور هستم. من از صفحه نمایش خارج شده ام، بله؟ اما

I want you to see this. "Fence off". We use these things to separate

من می خواهم شما این را ببینید. "حصار کردن". ما از این چیزها برای جدا کردن

people from things. A fence, you've seen these around your house to keep people out of your

افراد از چیزها استفاده می کنیم. یک حصار، شما اینها را در اطراف خانه خود دیده اید تا مردم را از خانه خود دور نگه دارید

house, you know you have a wall like this. It keeps people "off". Fence. "Fence off"

، می دانید که چنین دیواری دارید. مردم را "خاموش" نگه می دارد. حصار. "حصار کردن"

an area means to close it off. "Cordon off" is what you'll see when these

یک منطقه به معنای بستن آن است. "Cordon off" چیزی است که وقتی این

people come. I hope you can hear. This is the police. Usually when something bad has

افراد بیایند خواهید دید. امیدوارم بتونی بشنوی این پلیس است. معمولاً وقتی

happened, well it must be very bad. There are many of them. They stand around in a circle

اتفاق بدی افتاده است، خوب باید خیلی بد باشد. تعداد زیادی از آنها وجود دارد. آنها به صورت دایره ای می ایستند

put they put tape or wire and say "Don't come in", and that's called "cordon off".

و نوار یا سیم می گذارند و می گویند " داخل نشو " و به این می گویند "قطع دور".

Well, listen, it's time for me to get off of the screen. We're running out of time.

خوب، گوش کن، وقت آن است که از صفحه خارج شوم. زمان ما در حال اتمام است.

But remember "off". Go do the video and do the quiz where all of these are explained

اما "خاموش" را به خاطر بسپارید. برو ویدیو را انجام بده و مسابقه ای را انجام بده که در آن همه اینها در www.engvid.com توضیح داده شده است

at www.engvid.com , okay? Don't tell off your friends, just tell them about it. See you.

، باشه؟ دوستان خود را در مورد آن صحبت نکنید، فقط به آنها بگویید. به امید دیدار.

Learn English for free www.engvid.com

آموزش زبان انگلیسی رایگان www.engvid.com