Cultural Differences - An Introduction

Hi, James from www.engvid.com Today, I've got an unusual lesson.

سلام، جیمز از www.engvid.com امروز، من یک درس غیر معمول دارم.

I mean, normally, we go to the board, right?

یعنی به طور معمول، ما به هیئت مدیره می رویم، درست است؟

And we do all sorts of work.

و ما انواع کارها را انجام می دهیم.

But sometimes what I find is people come over wanting to learn English, but they don't really

اما گاهی اوقات چیزی که می‌بینم این است که مردم می‌خواهند انگلیسی یاد بگیرند، اما واقعاً

try and learn about the culture.

تلاش نمی‌کنند تا در مورد فرهنگ یاد بگیرند.

Now, this isn't good, because depending on the culture you're from, certain things are

حالا، این خوب نیست، زیرا بسته به فرهنگی که از آن هستید، برخی چیزها

OK.

خوب است.

If I was in Japan doing this, this is bad.

اگر من در ژاپن بودم و این کار را انجام می دادم، این بد است.

They like short arm movements, OK?

آنها حرکات دست کوتاه را دوست دارند، خوب؟

In North America, we tend to open our hands up and speak, and in Italy, hands are flashing

در آمریکای شمالی، ما تمایل داریم دست‌هایمان را باز کنیم و صحبت کنیم، و در ایتالیا، دست‌ها در

everywhere.

همه جا چشمک می‌زنند.

So, what I want to do is give you a short overview of what you should do and shouldn't

بنابراین، کاری که من می‌خواهم انجام دهم این است که یک نمای کلی از کارهایی که باید انجام دهید و نباید

do in cultures.

انجام دهید در فرهنگ‌ها به شما ارائه دهم.

But first, let's give you a demonstration of how the world is.

اما ابتدا اجازه دهید به شما نشان دهیم که جهان چگونه است.

Now, I teach English for a living, and I see this all the time.

الان برای امرار معاش زبان انگلیسی تدریس می کنم و همیشه این را می بینم.

There are three basic cultural groups.

سه گروه فرهنگی اساسی وجود دارد.

There's the close group, there's the medium group, and the far group.

گروه نزدیک ، گروه متوسط ​​و گروه دور وجود دارد.

Now, as a Canadian, I always hear that, depending on the culture, from one culture we're very

اکنون، به عنوان یک کانادایی، همیشه می شنوم که بسته به فرهنگ، از یک فرهنگ ما بسیار

cold, and other culture we're very nice, but not very polite.

سرد هستیم و فرهنگ دیگر ما بسیار خوب، اما نه خیلی مودب.

What do they mean?

منظورشون چیه؟

Well, let's show you.

خوب، بیایید به شما نشان دهیم.

OK, my first culture I'm going to show you is a Latin American culture, or the close

خوب، اولین فرهنگ من که قرار است به شما نشان دهم یک فرهنگ آمریکای لاتین یا فرهنگ نزدیک

culture.

است.

They see each other on the street, and they go like this, "Hey, amigo.

تو خیابون همدیگه رو میبینن و اینجوری میرن: "هی، آمیگو.

Amigo, how you doing?

آمیگو، چطوری؟

Hey, hey, hey.

See, we love each other.

Hey, we get close.

Close.

Hey."

That's Latin culture.

این فرهنگ لاتین است.

Now, if you're from the Asian culture already, you're going, "Oh, my God!"

حالا، اگر قبلاً از فرهنگ آسیایی هستید، می‌گویید: "اوه، خدای من!"

This is crazy.

این دیوانه است.

I don't know this guy.

من این مرد را نمی شناسم

I walk up, I'm hugging all over.

می روم بالا، همه جا را در آغوش گرفته ام.

He's hugging me.

او مرا در آغوش می گیرد.

It's crazy.

این دیوانه است.

Now, in North American culture, we're not quite the same.

اکنون، در فرهنگ آمریکای شمالی، ما کاملاً یکسان نیستیم.

My friend comes in, "Hey, how you doing?

دوستم می آید، "هی، حالت چطوره؟

See, look, yeah, I like you, but that's it.

ببین، ببین، آره، من تو را دوست دارم، اما همین.

Don't touch anymore.

This is as much as we're going to touch, OK?"

Now, thank you.

حالا ممنون

For my Asian students, this is the best one.

برای دانشجویان آسیایی من، این بهترین است.

Asian student comes in, they go, "Hey, hey, I like you.

دانشجوی آسیایی میاد داخل، میرن هی هی خوشم میاد به

Don't touch me."

من دست نزن.

OK?

خوب؟

OK.

خوب.

So, these are three cultural differences you want to keep in mind.

بنابراین، این سه تفاوت فرهنگی است که می‌خواهید در ذهن داشته باشید.

Another thing is how much we speak.

یک چیز دیگر این است که چقدر صحبت می کنیم.

Now, in English, we are, I like to say, stupid, for lack of a better word.

حالا، در انگلیسی، ما دوست دارم بگویم ، به دلیل نداشتن کلمه بهتر، احمق هستیم.

You have to tell us everything.

شما باید همه چیز را به ما بگویید.

Subject, verb, object.

فاعل فعل مفعول.

Now, this is important to keep in mind because in, for instance, Japanese, they don't necessarily

در حال حاضر، این مهم است که به خاطر داشته باشید، زیرا، به عنوان مثال، ژاپنی ها، آنها لزوما

have to say the subject.

مجبور نیستند موضوع را بیان کنند.

One of my favorite things is, my friend will come in again, outside the window, "Rain.

یکی از چیزهای مورد علاقه من این است که دوستم دوباره وارد می شود، بیرون از پنجره، "باران، باران

Lots and lots and lots of rain."

زیاد، باران زیاد."

OK?

خوب؟

I go, "It's raining outside."

می روم بیرون باران می بارد.

He just nods his head.

فقط سرش را تکان می دهد.

"Hey, hey."

"هی، هی."

We had a conversation.

گفتگویی داشتیم.

See, in Japanese, thank you, in Japanese, we had a conversation.

ببینید، به ژاپنی، متشکرم، به ژاپنی، ما یک گفتگو داشتیم.

He didn't even say anything.

او حتی چیزی نگفت.

He's like, "Hey."

او مانند "هی" است.

That's it.

خودشه.

In English, it means nothing.

در انگلیسی به معنای هیچ چیز نیست.

But to the Japanese people, what he just said was, "It is extreme rain.

اما به مردم ژاپن، چیزی که او گفت این بود: "باران شدید است.

Lots of rain and thunder and lightning."

باران و رعد و برق و رعد و برق زیاد."

And he said, "Yes, I agree.

و گفت: بله موافقم

It is very, very bad outside."

بیرون خیلی خیلی بد است.

But you didn't see that, did you?

اما شما آن را ندیدید، نه؟

You saw him go, "Hey."

دیدی که رفت، "هی."

And me go, "Rain."

و من می روم، "باران."

Totally different.

کاملا متفاوت

Now, in understanding these cultural differences, it actually makes it easier to understand

اکنون با درک این تفاوت های فرهنگی، در واقع درک

English and learn English.

زبان انگلیسی و یادگیری زبان انگلیسی را آسان تر می کند.

So, what I want you to do is pay attention, OK, to what's going on around you.

بنابراین، آنچه من از شما می خواهم این است که به آنچه در اطراف شما می گذرد توجه کنید.

It's not important just to know the words, but how we interact.

فقط دانستن کلمات مهم نیست، بلکه نحوه تعامل ما مهم است.

There's differences in distance, even.

تفاوت هایی در فاصله وجود دارد، حتی.

There's a difference in the word speed that we use, OK?

در کلمه سرعتی که ما استفاده می کنیم تفاوت وجود دارد، خوب؟

Different lesson, not like the usual ones, but something I hope you learn something from.

درسی متفاوت، نه مانند درس های معمول، بلکه چیزی است که امیدوارم از آن چیزی یاد بگیرید.

Be aware of the culture that you're learning from, and you'll be accepted like that.

از فرهنگی که از آن درس می آموزید آگاه باشید و اینگونه پذیرفته خواهید شد.

Anyway, I've got to go.

به هر حال من باید برم

My friend, he's got to go, too.

دوست من، او هم باید برود.

But I hope you learned something from this, and we'll talk again, OK?

اما امیدوارم از این موضوع چیزی یاد گرفته باشید و دوباره با هم صحبت کنیم، باشه؟

Ah, but before I go, never forget, OK, I want you to go to www.engvid.com.

آه، اما قبل از رفتن، هرگز فراموش نکنید، باشه، می‌خواهم به www.engvid.com بروید.

Eng as in English, vid as in video, dot com.

Eng به انگلیسی، vid مانند ویدیو، dot com.

Where if you have any other, you know, question on culture, because it's not even the same

اگر سوال دیگری در مورد فرهنگ دارید، می دانید ، زیرا حتی فرهنگ مشابهی

culture from England to the United States or Canada.

از انگلیس تا ایالات متحده یا کانادا نیست.

There are things you can learn.

چیزهایی هست که می توانید یاد بگیرید.

OK, go to the forum.

باشه برو تو انجمن

Ask your questions.

سوالات خود را بپرسید.

Be happy to help you.

از کمک به شما خوشحال باشید.

Anyway, have a good day.

به هر حال روز خوبی داشته باشید.

I think I scared my friend off with too much of the hugging, you know?

فکر می کنم دوستم را با بغل کردن زیاد ترساندم، می دانید؟

He's not South American.

او اهل آمریکای جنوبی نیست.

He's from Japan.

او از ژاپن است.

See you.

به امید دیدار.