Stop using these COVID words!

Magazines, Magazines, Bloomberg Businessweek, and The Economist.

مجلات مجلات

بلومبرگ بیزینس ویک و اقتصاددان سلام جیمز از Invid

Hi.

James from engVid.

I just got the mail.

من همین الان نامه را دریافت کردم من مثل آقای راجرز هستم که

I'm like Mr. Rogers here.

اینجا

Went out, got the mail, got the magazine.

بیرون رفت نامه را گرفت

مجله اقتصاددان

The Economist, why are so many governments getting it wrong?

چرا بسیاری از دولت ها اشتباه می کنند

And they're talking about COVID, which is a very important topic.

و آنها در مورد کووید صحبت می کنند

. موضوع بسیار مهمی است

You may be seeing this now, you may see this in 10 years from now, but at this time, 2019

که ممکن است اکنون آن را ببینید، ممکن است

در 10 سال آینده این موضوع را ببینید،

اما در این زمان از 2019 تا 2020

to 2020, this rocked our world.

این موضوع دنیای ما را تکان داد، بسیاری از چیزها را تغییر داد

It changed a lot of things.

و زمانی که این تغییر کلمات زبان جدیدی را ایجاد کرد

And with that change came new language.

که

Words we had used before, but we started using them in a different way, seeing them from

قبلاً استفاده می کردیم اما ما شروع به استفاده از آنها

به روشی متفاوت کرد و آنها را از

a different perspective, and they got a given meaning, a special meaning.

منظر دیگری دید

و معنای خاصی به آنها داده شد

و

And I'm, yeah, E said it right, but even though we started using these words, in some way

من بله او درست گفته است، اما با

وجود اینکه ما

شروع به استفاده از این کلمات به نحوی کردیم،

we overused them and they lost the power that they did have, they once had.

بیش از حد از آنها استفاده کردیم

و آنها این قدرت را از دست دادند که

آنها قبلاً داشته اند

And what I want to do is two things here, a little bit of education for people learning

و کاری که من می خواهم انجام دهم این است که دو چیز در

اینجا کمی آموزش باشد،

برای افرادی که انگلیسی را یاد می

English, what these words mean, but also to give you a greater power of specificity, specificity.

گیرند، معنی این کلمات چیست،

اما همچنین به شما قدرت بیشتری را با یک

sp خاص خاص می دهد.

ecific خاص بودن خاص بودن خاص بودن

Being specific.

Specificity.

من

Specificity.

I'm not even going to try anymore, okay?

حتی دیگر سعی نمی کنم

خوب باشد زیرا هنگامی که شما شروع به استفاده از یک کلمه

Because once you start using a word in a general way, even if it has a very specific meaning,

به صورت کلی می کنید،

حتی اگر یک معنای بسیار خاص داشته

it loses its actual - to be very specific or getting it to an accurate point.

باشد

، واقعی بودن خود را از دست می دهد که بسیار خاص است

یا آن را به یک نقطه دقیق می رساند.

So I want to bring that back so we can start - you're going to see me use different words

می‌خواهم آن را برگردانم تا بتوانیم

شروع کنیم، شما می‌خواهید ببینید که من از کلمات مختلفی استفاده می‌کنم،

as I explain what - these are my pet peeves, and a pet peeve is something that bothers

زیرا توضیح می‌دهم که اینها پیوهای حیوان خانگی من

چیست و پیو حیوان خانگی چیزی است که

مرا آزار می‌دهد، لزوماً دیگران را آزار نمی‌دهد،

me.

It doesn't necessarily bother everyone else, but when you have a language which is as rich

اما وقتی دارید

زبانی که به اندازه انگلیسی غنی است

as English, to use four or five words to describe everything, that to me is sad.

برای استفاده از چهار یا پنج کلمه برای توصیف

همه چیزهایی

که برای من غم انگیز است مانند داشتن یک

It's like having a gold credit card and only using it to buy lollipops.

کارت اعتباری طلایی است

و فقط با استفاده از آن برای خرید آبنبات چوبی

You can buy a Mercedes.

می توانید یک مرسدس بخرید به

Anyway, let's go to the board, and he's right.

هر حال بیایید به هیئت مدیره برویم و او

درست می گوید اگر من یک بار دیگر آن

If I hear that one more time, and in North America you'll hear people say that, and I'm

را بشنوم و در آمریکای شمالی شما می شنوید که مردم

این را می گویند و من به شما این

going to give you the power to change your language and make them smile and go, "Yeah,

قدرت را می دهم که زبان خود را تغییر دهید و

آنها را بخندانید و بروید

بله درست است پس بیایید

that's right."

So, let's start with my first one.

با اولین مورد جدید شروع کنیم

The new normal.

عادی این است عادی جدید که ما مجبور

This is the new normal.

We've had to stay away apart from loved ones - oh, by the way, safety, whatever, this is

بودیم از عزیزان دور بمانیم، به

هر حال ایمنی هر چه که این

my PSA, public safety announcement.

اعلامیه امنیت عمومی من است، من

I am not saying not to take this period in time seriously, and not to take the proper

نمی گویم این دوره را به موقع

جدی نگیرید و اقدامات احتیاطی مناسب را

precautions to protect yourself and those you love.

برای محافظت از خود انجام ندهید و

کسانی که دوستشان دارید

All right?

درست در

Be responsible in the decisions you make.

تصمیماتی که می گیرید مسئول باشید این فقط در مورد زبان صحبت می کند

This is merely talking about language, not your health habits.

نه عادات سلامتی شما خوب است بنابراین اگر

Okay?

So, if you're in your area, they say wear a mask, please wear a mask.

در منطقه خود هستید می گویند مشک

بزنید لطفا ماسک بزنید اگر به فاصله اجتماعی می گویند

If they say to social distance, please do that, okay?

لطفا این کار را انجام دهید اشکالی

It's not always about you, it could be about others.

ندارد همیشه در مورد شما می تواند

در مورد دیگران باشد

Now, I've been excited, I will go back to being normal, because I'm still pissed off.

من هیجان زده شده ام به

حالت عادی برمی

گردم زیرا هنوز عصبانی هستم

I'm sorry, angry at the overuse of these words.

از استفاده بیش از حد از این کلمات متاسفم عصبانی هستم بنابراین قبل از

So, before I start a new normal, let's look at overused.

شروع یک نرمال جدید

بیایید به استفاده بیش از حد استفاده کنیم این است که

Overused is to use too often, too much, too many times, too broadly, and that's how these

اغلب اوقات بیش از

حد و چند بار به طور گسترده استفاده می شود

و این چگونه است که این کلمات در

words are being used right now.

حال حاضر استفاده می شوند، بنابراین بیایید ابتدا

So, let's start off with the new normal.

با نرمال جدید شروع

First of all, this is a new normal for me, an airplane going through my lesson.

کنیم، این برای من یک عادی جدید است که هواپیما در

حال گذراندن دوره

Shoot that guy down.

عکسبرداری درس من است. در guy down به هر حال جدید به معنای جدید

Anyway, "new" means new.

First time, right?

اولین بار درست عادی یعنی همیشه

"Normal" means all the time, so they don't kind of make sense.

بنابراین آنها به نوعی منطقی نیستند اکنون می

Now, I'm going to explain when we used to say this.

خواهم توضیح دهم زمانی که قبلاً این را می گفتیم

Now, please keep in mind, all of this is about before 2019.

اکنون لطفاً به خاطر داشته باشید که همه اینها

قبل از سال 2019 است. ممکن است بگویم

Somebody might say "new normal", and I'll explain a very specific example for you.

نرمال جدید و من یک مثال بسیار خاص را برای شما توضیح خواهم داد،

یکی از این موارد این است که اگر زوجی بچه جدیدی داشته باشند،

One would be if a couple had a new baby, because for that couple, prior to the baby or before

زیرا برای آن زوج قبل از

بچه دار شدن یا قبل از

the baby, they had a life where they might go out with their friends drinking, have dinner,

بچه دار شدن زندگی می کردند که در آن ممکن بود بیرون

و با دوستان خود بروند. نوشیدن

go away for weekends, stay up late.

شام برای آخر هفته‌ها از بین می‌رود تا دیروقت بیدار بمانید

وقتی نوزاد به دنیا بیاید،

Once the baby has arrived, it's going to be a new situation for now, but it will eventually

فعلاً وضعیت جدیدی خواهد بود، اما در نهایت به یک وضعیت عادی تبدیل می‌شود،

become a normal situation, which means it will not end.

به این معنی که تمام نمی‌شود به خاطر داشته باشید

Keep in mind what I just said.

آنچه را که

It's not just a new situation, but a situation that will not end.

گفتم فقط یک وضعیت جدید نیست. وضعیت اما

وضعیتی که

Now, think about COVID and when they tell us about what is happening now.

اکنون تمام نمی‌شود به کووید فکر کنید و وقتی به

ما می‌گویند

الان چه اتفاقی می‌افتد، می‌گویند این چاه

They say this is the new normal.

طبیعی جدید است

Well, most of us, including myself, don't want COVID to be normal forever, so I think

که بیشتر ما از جمله خودم

نمی‌خواهیم طمع برای همیشه عادی باشد،

بنابراین فکر می‌کنم باید از آن استفاده کنیم.

we should use more specific language that addresses or tells us that this is a special

خاص تر l زبانی

که به ما می‌گوید یا به ما می‌گوید که این

circumstance, but we will move past it.

یک شرایط خاص است،

اما ما از آن عبور خواهیم کرد، ممکن است

There may be other pandemics in the future, but that's in another time, and that will

در آینده بیماری‌های همه‌گیر دیگری رخ دهد، اما این

در زمان دیگری

be a new thing in itself.

اتفاق می‌افتد و به خودی خود چیز جدیدی خواهد بود،

So, to call something the new normal doesn't make sense, really, because we are at a special

بنابراین اگر چیزی را طبیعی نامیدیم

، واقعاً منطقی است

زیرا ما در زمان خاصی از

time in history, which we're told by one of the other words I have on the board, and then

تاریخ هستیم

که یکی از کلمات دیگری که در هیئت مدیره دارم به ما گفته می شود

و سپس آنها می گویند که برای همیشه اینگونه خواهد بود، بسیار

they say it will be like this forever.

Okay?

All right, so you're catching me on that one.

خوب پس شما مرا در

آن یکی گرفتار می کنید.

I could say this, we could say these are special times, and we can talk about unfamiliar routines.

می توانم این را بگویم، می توانیم بگوییم که این

زمان های خاصی است

و می توانیم در مورد روال های ناآشنا صحبت کنیم،

حتی ممکن است بگویید

You might even say this could be an oxymoron, because a routine is something you do all

این می تواند بسیار بد باشد، زیرا یک

روال کاری است که شما همیشه انجام می دهید،

the time, but we're saying this is an unfamiliar one, something new that we have to do for

اما ما می گوییم این یک ناآشنا است،

چیزی جدید که ما باید برای مدتی این کار را انجام دهیم

a while, but we're not used to it.

، اما ما به آن

That kind of helps with the new normal kind of aspect they're getting.

عادت نداریم که نوعی از جنبه عادی جدید

که آنها دریافت می کنند کمک می

It's not going to be permanent.

کند، دائمی نخواهد بود، ما

We don't think it will be permanent, but it is something unfamiliar and a routine that

فکر نمی کنیم دائمی باشد،

اما چیزی ناآشنا است و یک

روتین که ما باید

we must do for now.

انجام فعلاً زمان‌های خاص به ما می‌گوید که

Special times tells us that there are normal times and special times.

زمان‌های عادی وجود دارد

و زمان‌های خاصی در حال حاضر باید این هشدار را بدهم

Now, I have to give this caveat.

For some people, they have said that the years, let's say, from 1950 or 1945 until today,

برای برخی افراد گفته‌اند که

سال‌ها فرض کنید از سال 1950 یا 1945 تا

امروز

we have been in a special time, you know, war, not that many diseases, and we have not

در یک زمان خاص بوده‌ایم بدون جنگ

نه آن بسیاری از بیماری ها و ما از آنها مراقبت نکرده ایم

been taking care of, you know, our planet and environment.

شما می دانید سیاره و

محیط زیست

That's an argument to be made.

ما بحثی است که باید مطرح کرد، اما من

But I'm just saying from what we are used to for the generation that is alive now, these

فقط می گویم از آنچه ما

از نسلی که اکنون زنده

are special times.

است به آن عادت کرده ایم، این زمان های خاصی است که ما به آن عادت نداریم.

We are not used to this.

Cool?

So, we've got unfamiliar routine, right?

خیلی خوب است، بنابراین ما یک روال ناآشنا داریم،

So, a routine we have to take on we've never had before, and special times, because it

بنابراین روتینی که باید انجام دهیم که

قبلاً هرگز نداشته‌ایم و زمان‌های خاص،

زیرا برخلاف این استدلال است

goes against the argument that this COVID situation will go on forever and ever and

که این وضعیت طمع

برای همیشه و همیشه و همیشه و همیشه ادامه خواهد داشت

ever and ever, and that's what new normal kind of leads to, right?

و این چیزی است که نوع معمولی جدید به درستی منتهی می‌شود،

All right.

بنابراین می‌توانید از آن استفاده

So, that's one you can use.

So try using special times or these are unfamiliar routines for us, and that gives the idea that

کنید، بنابراین سعی کنید از زمان‌های خاص استفاده کنید

یا این‌ها برای ما روال‌های ناآشنا هستند

و این به این ایده می‌پردازد که من

I'm not expecting this to be permanent, but I do understand as in routine, it will go

انتظار ندارم این حالت دائمی باشد،

اما می‌دانم همانطور که در روال

on for a little while, and it's not something I'm used to.

برای مدتی ادامه خواهد داشت

و این چیزی نیست که من به آن عادت کرده ام و

And special times, these are not what we normally or how we normally live.

زمان های خاص

آن چیزی نیست که ما به طور معمول یا

Now, here's my other favourite one, and this is funny because I'm not the only one who

در حال حاضر چگونه زندگی می کنیم، اینجا یکی دیگر از موارد مورد علاقه من است و

این خنده دار است زیرا

من تنها نیستم چه کسی این را گفته است که

said this.

Most of our government said this one.

اکثر دولت ما

قبل از سال 2019 این یک فاصله گذاری اجتماعی را گفته اند

Social distancing.

Before 2019, and you have to be very specific when you talk to people, if you ask people

و شما باید زمانی

که با مردم صحبت می کنید بسیار دقیق باشید اگر از مردم

what is social distancing, they'll say to you right now, "Well, of course you stay six

بپرسید که فاصله اجتماعی چیست آنها در حال حاضر به شما می گویند

خوب البته شما شش فوتی بمانید. یا

feet or two metres away from another person.

دو متر دورتر از فرد دیگری

That's social distancing."

که فاصله اجتماعی

That is new in our lexicon, and lexicon, I mean dictionary.

دارد و در فرهنگ لغت و واژگان ما جدید است،

منظورم فرهنگ لغت است،

If you had said to anybody in 2018, "I'm going to go to the bar tonight, I'm going to be

اگر در سال 2018 به کسی گفته بودید که

من امشب به بار می

روم، می رقصم و سپس یک شبکه اجتماعی

dancing, and I'm going to social distance", they would say, "Have you been drinking?

آنها می گفتند که آیا مشروب می خوردی

What does that mean?

چه معنی می دهد یعنی

What do you mean you're going to social distance at the bar?

چه می خواهی به فاصله اجتماعی در

کافه بروی

You're going to meet somebody, right?"

می خواهی با کسی ملاقات کنی درست است نه

"No, I'm going to be social distancing."

من می خواهم فاصله اجتماعی

It made no sense.

بگیرم این ایده بی معنی است اجتماعی بودن

The idea of being social is to be in society with people.

این است که

در س جامعه با افراد دور به

Distant means to be away from.

معنای دور بودن از

Now, it has come...

حالا آمده است ما از این عبارت استفاده کردیم که

We have used this phrase now to say social distancing, because originally they wanted

اکنون فاصله گذاری اجتماعی را بیان کنیم

زیرا در ابتدا می خواستند در

to talk about physical distancing, because when you stay two feet - sorry - six feet

مورد فاصله گذاری فیزیکی صحبت کنند

زیرا وقتی شما دو فوت می مانید متاسفم شش

away from me, or two metres, we are physically distant.

فوت از من فاصله دارید یا دو متر

از نظر جسمی هستیم. دور، ما هنوز هم می توانیم

We can still be social.

اجتماعی باشیم،

I can still say, "Hey, Fred.

هنوز هم می توانم بگویم هی فرد هی جیمز،

Hey, James.

How's the garden?

باغ چطور خوب پیش می رود.

Going good.

What about your dog?

It's got a litter."

We're distant, physically distant, but we're very social.

Now, I'm not saying don't use this because most Western-speaking, English-speaking countries

زیرا اکثر

کشورهای غربی انگلیسی زبان

say social distancing, but you can make your language more specific and say, "Look, I'm

می گویند فاصله اجتماعی،

اما شما می توانید زبان خود را مشخص تر کنید

و بگویید ببینید من در

going to be physical...

Doing physical distancing with you right now because I'm worried about, you know, someone

حال حاضر با شما فاصله گذاری فیزیکی انجام می دهم

زیرا نگران این هستم که

in my family getting sick."

کسی در خانواده من را بشناسید. گفتن بیمار به

Telling them, basically, we can still be social, but if I stand away from you, it's nothing

آنها اساساً ما هنوز هم می‌توانیم

اجتماعی باشیم، اما اگر من از شما دوری کنم، این

to do with not being friendly.

ربطی به دوستانه نبودن ندارد

Right?

درست است که فاصله‌گذاری اجتماعی منطقی است، می‌توانید

Makes sense.

Social distancing, you could also talk about computing.

در مورد رایانه نشسته نیز صحبت کنید.

Sitting on your computer, that's kind of social distancing, but that's completely different

در رایانه شما

این نوعی فاصله گذاری اجتماعی است،

اما این کاملاً متفاوت از

than what we mean when we say you need to social distance when there are two people

آنچه ما می گوییم

وقتی دو

نفر در یک اتاق هستند باید فاصله اجتماعی را رعایت کنید، آیا

in a room.

Isn't it?

در رایانه نیست که در

On a computer, you are being social at a distance.

فاصله ای

You're halfway on the planet and I'm over here.

که در آن هستید اجتماعی هستید. در نیمه راه روی کره زمین و من

In fact, I'm making a video here and you're over there.

اینجا هستم در واقع من در اینجا یک ویدیو می

سازم

و شما آنجا هستید، ما از نظر اجتماعی

We're socially distant, but we're trying to be social.

از هم دور هستیم، اما ما سعی می کنیم

In a public space, we're talking about - it's not not be friendly, it means move away, and

در فضای عمومی که در مورد آن صحبت می کنیم اجتماعی باشیم.

دوستانه باشید یعنی دور شوید و من فکر می کنم این

I think this would be a better thing to use.

کار بهتری است برای استفاده

از گفتن این که امتحان کن

Just saying, give it a try, and if you have to explain it, then you're probably talking

to the wrong person.

They're like, "What do you mean?

What do you mean social distancing?

یعنی از نظر فیزیکی

Physical distancing?

I don't understand."

نمی‌فهمم مثل اینکه می‌دانید

It's like, you know, "Back up.

Back up.

پشتیبان‌گیری کنید، فقط به شما ایمیل می‌زنم

I'll just email you."

Okay?

Next.

Unprecedented.

Covid is unprecedented, they say, and yes, it is a new virus.

، خب، کووید بی‌سابقه بعدی بی‌سابقه است، آنها می‌گویند و

بله، این یک ویروس nuvo است، این جدید است که

It is new.

We've not had this virus before.

ما قبلاً

این ویروس را نداشتیم، اما

However, in the last 400 years, we've had 20 major viruses.

در 400 سال گذشته ما بار دیگر 20 ویروس بزرگ داشتیم

لطفاً به یاد داشته باشید که من نیستم

Once again, please remember, I'm not saying these words are wrong, I'm saying they're

گفتن این کلمات

اشتباه است، من می گویم که آنها بیش از حد استفاده شده اند و

overused and you can use language which is much more specific and actually keeps us thinking

شما می توانید از زبانی استفاده کنید که بسیار خاص تر است

و در واقع ما را به فکر کردن درباره

about what's going on as opposed to falling asleep because we just use the same words

آنچه در حال رخ دادن است به جای

خوابیدن نگه می دارد، زیرا ما

over and over until they lose their meaning.

فقط از همان کلمات بارها و بارها استفاده می کنیم

تا زمانی که شکست بخورند. معنی آنها

Unprecedented.

So, "precedent" means to come first, "pre" means first, "cedent" means to follow.

بی سابقه است بنابراین سابقه به معنای اول آمدن است

پیش به معنای اولین دانه یعنی دنبال

It's not unprecedented to have a virus.

کردن بی سابقه نیست که یک ویروس داشته باشیم

When they're saying unprecedented, what they mean is the world did not respond the way

وقتی می گویند بی سابقه است

منظورشان این است که دنیا

آنطوری که الان پاسخ نداده است ما

it has now.

We shut down the whole world.

تمام دنیا را تعطیل کردیم جهان

The globe was shut down.

بسته شد

But they did restrict travel and other things back then.

اما در آن زمان سفر و چیزهای دیگر را محدود کردند،

بنابراین واکنش ما به

So, our response to the virus is unprecedented.

ویروس بی‌سابقه است

The virus itself is not.

، خود ویروس

In 1918 and 1920, we had the Spanish Flu which wiped out approximately 3% of the planet.

در سال‌های 1918 و 1920 آنفولانزای اسپانیایی نداشتیم

که تقریباً سه درصد از کره زمین را از بین برد.

در واقع همینطور بود.

In fact, it was so bad that air pollution went down.

بد بود

که آلودگی هوا کاهش پیدا کرد، آنها

It killed that many people.

تعداد زیادی را کشتند،

It just went down because there weren't that many people burning, you know, like - because

فقط پایین آمد زیرا تعداد

زیادی از مردم در حال سوختن

back then we would be making fires to cook our foods and that, it wasn't microwaves.

نبودند.

برای پختن غذاهایمان و

اینکه مایکروویو نبود

So, that was extraordinary.

، فوق‌العاده بود، به طوری که

So, that leads me to these words, "unparalleled".

من را به این کلمات

بی‌نظیر سوق می‌دهد، بنابراین

So, when something is parallel, you're going to get this.

وقتی چیزی موازی است می‌خواهی این بی‌نظیر را

Unparallel, one is not close to the other.

به دیگری نزدیک نکنی، مثل هم نیستند.

They're not the same.

آنها

They're not on the same lines.

در یک مسیر نیستند، آنها به همان سمتی نمی روند،

They're not going in the same direction.

They're unparallel, okay?

آنها بی نظیر هستند، بسیار خوب است که بگوییم

To say this is an unparalleled virus is absolutely correct.

این یک ویروس بی نظیر است

کاملاً صحیح است ما هرگز کاری را

We have never done what we've done before that I know of.

که قبلا انجام داده ایم انجام نداده ایم

و می دانم که من این کار را نکرده ام در سال 1918 زنده

I wasn't alive in 1918, and if I was, I'd be looking damn good right now.

بودم و اگر در

حال حاضر

Hundred-year-old man.

خوب به نظر می رسیدم، مرد 100 ساله خوب است و در سال 2010 ما

Okay.

And in 2010, we didn't do the same thing.

همین کار را

Now, we're not saying it's unprecedented.

نکردیم اکنون نمی گوییم که بی سابقه است،

We're saying something like this has happened before, but never like this.

ما می گوییم که قبلاً چنین

چیزی اتفاق افتاده است.

اما هرگز مثل این و آن برای من

And that, to me, is more accurate in your language.

در زبان شما دقیق

What about "extraordinary"?

"Extraordinary" means, like, super, really different.

تر است.

More than ordinary.

Right?

Literally.

Extraordinary.

I love this word because it's like, it's not just ordinary, it's extraordinary, which

kind of makes no sense when you think about it, because if something's extraordinary,

وقتی به آن فکر می کنید هیچ حسی ندارد،

زیرا اگر چیزی خارق العاده

it's really normal.

باشد، واقعاً طبیعی

It's like, it's normally, normally, normally.

است، مثل این است که معمولاً به طور معمول

عادی است، اما ما می گوییم این به معنای

But we say this to mean it's above ordinary, so this is an extraordinary time.

بالاتر از حد معمول است، بنابراین این یک

See, I'm getting upset about this.

زمان فوق العاده خارجی اگزوز است، ببینید من از این موضوع ناراحت می شوم،

It's an extraordinary time.

زمان فوق العاده ای است.

It's like, it's not normal.

این عادی نیست، یک

It's not an ordinary time.

زمان معمولی نیست

And here, "unparalleled", it's not - nothing has been like it before.

و اینجا بی نظیر است، هیچ

چیز قبلاً مانند آن نبوده

Which is better than saying "unprecedented", in my opinion, and you can play with the language.

است که به نظر من بهتر از گفتن

بی سابقه است و شما می

توانید با زبانی که هنوز

It still gives you a message across.

پیام شما را می دهد بازی کنید

In fact, because you're not speaking like everyone else, people will pay more attention

در واقع چون شما مثل آن صحبت نمی کنید

همه

مردم بیشتر به آنچه

to what you're saying.

شما می گویید توجه خواهند کرد

Right?

، میزان عفونت در سراسر

The rate of infection across the globe has been unparalleled.

جهان بی نظیر بوده است، ما هرگز

We've never seen anything like that before.

Right?

Essential workers.

قبل از اینکه شما ناراحت شوید، چنین چیزی را قبل از کارکنان اصلی ندیده ایم

Now, before you get upset, because some of you will be like, "Well, I'm a grocery worker.

، زیرا

برخی از شما خوب خواهید بود. من یک

I was told I'm an essential worker."

کارگر خواربارفروشی هستم به من گفته شد که من یک

کارگر ضروری هستم

And then some of you are police going, "I'm an essential worker."

و سپس برخی از شما پلیس می روید

من یک کارگر ضروری هستم و برخی از شما

And some of you are, let me say, brain surgeons, and you're being called "essential worker",

اجازه بدهید بگویم آه، جراحان مغز

و به شما می گویند یک کارگر مرکزی

and all of you might be looking at each other going, "Oh, no, hold on a second.

No.

No, no, no."

And I'm like, "You're kind of right."

In this time, all of these people are, in my opinion, brave to go into places where

به نظر

من همه این افراد شجاع هستند که به جاهایی بروند که در

there's possible danger that they didn't sign up for.

آن خطر احتمالی وجود دارد

که ثبت نام نکرده باشند، اما

But the level of - I'm not saying importance as in status, you know, who's better.

سطح اهمیتی که نمی گویم، زیرا در

وضعیت

شما می دانید چه کسی بهتر است اما جامعه به آن

But that society needs can be defined by using better words.

نیاز دارد.

با استفاده از کلمات بهتر تعریف شود

An example, a friend of mine gave me.

، مثالی که یکی از دوستانم به من داد،

If we have grocery workers, they are, I would say, they are necessary workers.

اگر کارگران خواربار فروشی داریم آنها هستند، من

می گویم آنها کارگران ضروری هستند،

In some cases, we might say "indispensable", right?

در برخی موارد ممکن است بگوییم

درست است،

But I wouldn't call them "crucial".

اما من آنها را حیاتی نمی دانم و شما

And you go, "Why not?"

Well, here's the deal.

بروید چرا خوب نیستید این معامله ای است

My friend put it this way.

که دوست من آن را به این شکل بیان کرد اگر شما یک

If you have a grocery worker and you need grocery workers, you can go out today, grab

کار خواربار فروشی دارید و به یک کارگر ناخالص نیاز دارید،

می توانید

امروز بیرون بروید پنج نفر را بگیرید و بگویید بسیار

five people and say, "Okay, you need to sell groceries.

خوب باید مواد غذایی بفروشید

No problem."

مشکلی نیست اینجا جایی است که ما مشکل

Here's where we have a problem.

داریم شما به افراد دلخواه نیاز دارید.

You need heart people, people - heart surgeons to work on your heart.

جراحان قلب بر روی قلب شما کار کنند شما

You go out and grab five people and go, "Okay, here's a scalpel.

بیرون بروید و پنج نفر را بگیرید بروید خوب

اینجا یک چاقوی جراحی است بروید عمل کنید شما فقط

Go operate."

You just killed five people.

پنج نفر را کشتید

Now, some people are crucial, right?

اکنون برخی از مردم بسیار مهم هستند، درست

People who are organizing our police, hospitals, those are crucial.

افرادی که سازماندهی می کنند بیمارستان های پلیس هستند

نه اینها مهم هستند

Some people are necessary.

برخی افراد ضروری هستند و برخی

And some people are indispensable.

افراد بدون آن ضروری هستند

Without it, nothing works.

The guys who keep the light on, guys and girls that keep the lights on, right?

هیچ چیز مردانی که

چراغ را روی پسرها

و دخترانی نگه می‌دارند که چراغ‌ها را روشن نگه می‌دارند،

ضروری هستند.

They're indispensable.

We need them in society, especially at this time.

So, I'm saying we can use these words to still honor the people doing the jobs, but also

let us know what we need to have for sure, what we can manage, and what we should appreciate.

همچنین به ما اطلاع دهید که

چه چیزهایی را باید داشته باشیم که مطمئناً چه چیزهایی را

می توانیم مدیریت کنیم

و چه چیزهایی را باید قدر بدانیم، اما

But they won't - the world won't stop if they aren't there.

آنها متوقف نمی شوند اگر آنها آنجا نباشند، دنیا متوقف

نمی شود و من می خواهم مطمئن شوم که

And I want to make sure I make a point of saying it's funny how it took COVID in 2019-2020

باید بگویم این است خنده دار است که چگونه

در

سال 2019 2020 کدها طول کشید تا مردم متوجه شوند

for people to realize that all jobs are necessary, you know?

که

همه مشاغل ضروری هستند، بله،

You need the grocery guy just like you need the fireman.

شما به راهنمای خواربار نیاز دارید، همانطور که

به آتش نشان ها نیاز دارید، فقط نکته ای که برای

Just a point to keep, right?

احترام گذاشتن به افرادی که در

Respect people who are working.

So, anyway, so essential workers is floated by our politicians and people in the news

هر حال کار می کنند بسیار مهم است. rkers

توسط سیاستمداران و مردم ما همیشه در

اخبار منتشر می شود و

all the time.

همه یک کارگر ضروری هستند و

Everyone's an essential worker, and to the point you're like, "I actually knew this one

تا جایی که شما می گویید

من واقعاً این زن را می شناختم که یک

woman who was a massage person, and she was like, 'Our careers - we are essential workers

فرد ماساژ دهنده بود و او مانند

شغل ما بود، ما کارگران ضروری

because we massage the people who do the heavy work.'"

هستیم زیرا ما ماساژ می دهیم. افرادی که

کارهای سنگین را انجام می دهند و مثل

You're necessary, doubt it.

شما ضروری هستند شک دارند که مردم به شما نیاز دارند،

People need you, but crucial - moving on.

اما حرکت بسیار مهم است،

به همین دلیل است که در آن بالا

That's why that's up there.

Okay, trying times.

زمان های امتحان خوب است.

This is another one where you get prime ministers and presidents, "These are trying times for

the people right now."

What does that mean?

Now, if you speak English, you know it has - it's like difficult times, right?

حالا اگر انگلیسی صحبت می‌کنید، می‌دانید

که مانند

زمان‌های سختی است،

If you don't speak English, you're like, "What are they trying to do?

اگر انگلیسی صحبت نکنید، مثل این هستید که

Are they trying to eradicate the disease or what?

آنها سعی می‌کنند این بیماری را از بین ببرند

I don't know."

یا چیزی که من نمی‌دانم، اما بله،

But yeah, we are trying - trying in this case means stressful.

ما سعی می کنیم در این مورد به معنای

استرس زا است،

But even using this word, it's not a fair word to use, because I've given you three

اما حتی استفاده از این کلمه کلمه منصفانه

ای نیست زیرا

من به شما سه کلمه داده ام که واقعاً می تواند

words that can really help you understand what it might mean for different people.

به شما کمک کند

بفهمید ممکن است برای افراد مختلف چه معنایی داشته باشد.

Okay, quickly, stressful times.

If you are a man or a woman that used to go to an office, and suddenly you're at home

اگر مرد یا زنی هستید که به

یک اداره

می‌رفتید و ناگهان در خانه هستید، زیرا

because you have to work from home because of physical distancing requirements - see

به

دلیل رعایت فاصله فیزیکی

how I use that?

مجبورید از خانه کار کنید، زمان‌های استرس‌زا را بگذرانید.

You can, too.

So, you're at home, but your kids are at home, too, because they are also physical distancing

در خانه هستید

اما فرزندان شما نیز در خانه هستند زیرا

آنها

همچنین از دانش آموزان دیگر فاصله می گیرند

from other students.

That's a very stressful time for you, because you've got to manage your children and you've

که این زمان برای شما بسیار استرس زا است

زیرا باید فرزندان خود را مدیریت کنید

و باید کار خود را به

got to do your job, right?

That's stressful.

درستی انجام دهید که استرس زا است و متفاوت است.

That is different than demanding times.

نسبت به

زمان‌هایی که می‌گوییم این زمان‌ها سخت است،

When we say these are demanding times, we might be saying to you something like this.

ممکن است به شما بگوییم

چیزی شبیه به این

Your government requires you to do something.

They're demanding something of you, and we know we're asking you to do a lot.

Yes, it causes stress, but there's more the thing that you're asking me to do a lot.

چیز دیگری وجود دارد که از من می‌خواهی کارهای زیادی انجام دهم،

You're asking me not to see my family, you're asking me not to see my friends, you're asking

از من می‌خواهی که

خانواده‌ام

را نبینم، از من می‌خواهی که دوستانم

me not to socialize.

را نبینم، از من می‌خواهی که معاشرت

You're demanding a lot of me.

نکنم، تو از من خیلی چیزها می‌خواهی

It could be stressful, but really what I'm concerned about is the demands you're placing

می تواند استرس زا باشد اما واقعا چیزی که

من نگران آن هستم خواسته‌هایی است

که از من می‌کردید،

on me.

So, you can say to people, "I know these are demanding times.

بنابراین می‌توانید به مردم بگویید که می‌دانم این

زمان‌های

The country and your fellow citizens are asking a lot of you."

سختی است که کشور شما و هموطنانتان از شما درخواست زیادی

And that means more to me or resonates more than stress, because I'm not a parent with

می‌کنند و این برای من معنای بیشتری دارد یا بیشتر از استرس طنین انداز است.

چون من

children at home.

پدر و مادری نیستم که بچه‌هایی در خانه دارند،

Right?

Both are speaking, but we're being very specific.

درست هر دو در حال صحبت کردن هستند، اما ما

خیلی دقیق هستیم،

Now, here's a very simple word that you might say, "Well, hard is up there."

حالا یک کلمه بسیار ساده است که

ممکن است بگویید خوب قلب آنجاست یعنی چه

What does that mean?

Okay, my friend, here we go.

خوب دوست من اینجا، ما می‌رویم به یاد داشته باشید

Remember the person at home working?

فردی که در خانه کار می

کند در خانه خوب کار می کند، آنها

Working at home?

Well, they're bringing in money.

پول می آورند، خب،

Okay?

So, they've got money coming in, so they can pay for their food, their house, their lights

بنابراین آنها پول دریافت می کنند تا

بتوانند هزینه غذای خود را در خانه

خود بپردازند، چراغ هایشان و همه چیزهای دیگر

and everything else, and their kids.

و بچه هایشان مطالبات خوبی

Demanding.

Well, they've got demands on them, sure, but they're okay.

دارند. مطمئناً

اوه اوه اوه او خوب است

They've got a home over their...

They've got a house over their head, and they've got money.

آنها آنجا خانه دارند آنها بالای سرشان خانه دارند

و پول دارند پس چه

So, what are hard times?

روزهای

Hard times are when you don't have food in your house, you don't have a place you can

سختی است وقتی در خانه غذا

ندارید جایی ندارید که بتوانید برای

stay permanently, you don't know where the money's going to come from, and you don't

همیشه

بمانید، اما ندارید بدانید که پول

از کجا می آید و نمی دانید که آیا

know if you're going to be living in this place.

قرار است

It's not paycheck to paycheck.

در این مکان زندگی کنید یا نه، چک دستمزد برای

چک نیست، شما هیچ سرنخی

You have no clothes.

ندارید شاید چیزی نداشته باشید و می خواهید

Maybe you have nothing and you're about to live on the street.

در خیابان زندگی کنید.

زمان‌های سختی است، بنابراین می‌توانید

Those are hard times.

So, you can have people in the same time, these trying times, some are having stressful

در این زمان‌های سخت مردم را در همان زمان

داشته باشید،

برخی اوقات استرس‌زا را سپری می‌کنند، آنها

times.

در خانه‌های خوب زندگی می‌کنند، اما

They live in nice houses, but they've got their kids and they're driving them crazy.

بچه‌هایشان را دارند و آنها را

دیوانه

Some have demanding times where lots are being asked for them.

می‌کنند، برخی اوقات سختی دارند که در آن چیزهای

زیادی برایشان خواسته می‌شود. آنها باید دقیقاً در ایتالیا

They have to take care of their elderly in their home.

از سالمندان خود در خانه خود مراقبت کنند،

Right?

اتفاقاً

In Italy that happened.

People are having a lot of their older folks at their home, and people are dying.

مردم بسیاری از افراد مسن خود را در

خانه خود دارند

و مردم در حال مرگ هستند، بنابراین می دانید که

So, you know, that's very demanding on people.

Hard times is you have no money, no place to go.

زمان سختی برای مردم بسیار سخت است این است که شما پول ندارید و جایی برای آن ندارید.

برو

که سطوح مختلف متفاوتی دارد، اما

That's different.

Different levels, but look at the level of specific - I try it again, I give up.

به سطح مشخصات خاص نگاه کن،

دوباره آن را امتحان می‌کنم، من این را رها می‌کنم که چگونه

How we got very specific with our language.

با زبان بسیار خاص شدیم،

I'm going to get that word down, I swear.

می‌خواهم آن کلمه را پایین بیاورم، قسم می‌خورم،

اما

But this is very, very, very, very specific, okay?

این خیلی خیلی خیلی خاص است

، خوب m می دهد و اطلاعات بیشتر

And it gives me more information.

When you say my friend is facing hard times, I'm going to go "Oh", because I get an idea

وقتی می گویید دوست من با روزهای سختی مواجه

است، اوه،

چون وقتی

very quickly.

When you're saying stressful times, I'm like "Oh, how's the job, how's the family going?"

می گویید زمان های استرس زا خیلی سریع به این فکر می افتم، من می گویم

آه، شغل چطور است، خانواده چطور پیش می رود

And see how that can change just by one word?

و ببینم چطور می تواند تغییر کند. فقط با یک

Well, anyway, I did the snap by accident.

کلمه خوب به هر حال من این عکس را به

I'm like Thanos, I'm practicing.

طور تصادفی انجام

دادم من مانند thanos هستم که دارم تمرین می کنم

And I'm going to snap again, and half of you - no, you'll all reappear next.

و دوباره عکس می گیرم و نیمی از شما

می دانید که

بعداً همه درو هستید و ما به

And we're back.

A special time of ours.

زمان خاصی برگشتیم ساعت‌هایی مانند آن بسیار خوب

You like that?

Okay, we're going to go to the board, practice a little bit more.

، کمی بیشتر به تمرین تخته می‌رویم،

جایی که

Where's my magic marker?

نشانگر جادویی من

Dun-da-da-dun-dun-dun.

It's quiz time.

All right.

است، زمان آزمون است، بنابراین ابتدا باید این

So, first quiz we're going to do - ah, got to get this ready here.

کار را

انجام دهیم تا

When a routine situation has changed, but you don't want to normalize it.

زمانی که یک وضعیت روتین تغییر کرده است، این را آماده کنیم.

When we talk about normalizing something, we mean to make it, like, everyday, normal,

وقتی در مورد عادی کردن چیزی صحبت می‌کنیم، نمی‌خواهم آن را عادی

کنیم، منظورمان این است که آن را مانند

معمولی معمولی معمولی کنیم،

regular, okay?

بنابراین از چه چیزی برای اصلاح آن استفاده می‌کنید

So, what would you use to modify this to let people know that, okay, I know this is different

تا به مردم بفهمانید که خوب،

من می‌دانم که این متفاوت است و ممکن

and it might go on for a while, but I want to give special attention to this period of

است برای مدتی ادامه داشته باشد. من می خواهم

به این دوره زمانی

time.

I gave you two terms, but I'm specifically looking for one, because you don't want to

که به شما دو ترم دادم توجه ویژه ای داشته باشم ms اما من به

طور خاص به دنبال یکی هستم

زیرا شما نمی خواهید آن را عادی کنید

normalize it.

That's right, special, because we all know that special means it's not regular, it's

که درست خاص است زیرا همه ما می دانیم

که خاص

به این معنی است که عادی نیست و عادی نیست

not normal.

So, when these are special times, we know there are different times this is a special

بنابراین وقتی شما

این زمان های خاص هستند می دانیم که

زمان های مختلفی وجود دارد این یک

one that we have to pay attention to.

یک زمان خاص که ما باید به آن توجه کنیم

And a pandemic is a special time, right?

و یک بیماری همه گیر یک زمان خاص است

Not like Christmas, but it's a special time.

نه مانند کریسمس،

اما این یک زمان خاص است که موقعیتی

When a situation has no equal or is very exceptional, I gave you two words, and I do want you to

مشابه ندارد یا بسیار استثنایی است،

من دو کلمه به شما گفتم و می خواهم

remember these words, okay?

این کلمات را به خاطر بسپارید

خوب به نظر شما آنها چه خواهند بود

What do you think they would be?

That's right.

که درست است توجه کنید که من گفتم مشابه ندارد

Notice I said "has no equal", and I'm going to help you with this one, because I have

و من در این مورد به شما کمک خواهم کرد

زیرا در املای

a difficulty spelling this word myself.

این کلمه مشکل دارم خودم

"Para" means side by side, so it's double L. You can remember parallels, you know the

para به معنای کنار هم است بنابراین دو برابر است.

double Ls in there.

کوچولوهای دوتایی در آنجا بودند و

And we talked about being "extraordinary", remember I made that joke?

در مورد خارق‌العاده بودن صحبت کردیم به

یاد داشته باشید که

It's not just ordinary, it's "extraordinary", which should mean really normal, but it doesn't,

من آن شوخی را انجام

دادم.

it means special.

Anyway.

یون

Third, when a situation causes a lot of stress, and I've helped you with this one, what do

استرس زیادی ایجاد می کند و من در این مورد به شما کمک کرده ام، به

you think it would be?

Well, if you don't know the answer to this question, you would say it is - oops, stressful

نظر شما اگر جواب این سوال را نمی دانید خوب است،

می گویید

- stressful times, right?

اوه

زمان های استرس زا است درست است این تست های

These are stressful times.

زمان های استرس زا

Tests can be stressful, I can tell you that.

هستند. استرس داشته باشید، می توانم به شما

بگویم که در مورد شماره چهار چه می شود،

Now what about number four?

I'm sorry, number five for our blanks, number four question.

من متاسفم شماره پنج برای سؤال شماره چهار خالی ما،

When an operation or a situation won't work without this, so something, if it's not there,

وقتی یک عملیات یا موقعیت

بدون این کار نمی کند،

بنابراین اگر چیزی وجود ندارد،

it has to be, you can't work without it, what would you call it?

باید

وجود داشته باشد، شما نمی توانید بدون آن کار کن

چه می‌خواهی اسمش

It could be a thing or a person, actually.

را بگذاری، می‌تواند یک چیز یا یک شخص باشد، واقعاً

Well, it's crucial, it's crucial, if it's crucial, it's just, you don't have it, nothing's

خوب، بسیار مهم است،

اگر حیاتی است، فقط تو آن را نداری،

هیچ اتفاقی نمی‌افتد،

going to happen, right?

درست نیست اکسیژن برای تنفس بسیار مهم است، بدون

Oxygen is crucial for breathing, no oxygen, you're dead.

اکسیژنی

که انجام دادی و شماره شش یک چیز دیگر اما

And number six in our thing, but five in the question, you need to keep a safe what?

پنج سوال شما باید ایمن نگه دارید که

چه فاصله ای را از شما دور کنید

Distance away.

Yeah, I like this one better than the one we use currently.

بله من این یکی را بهتر از چیزی

که در حال حاضر

It's physical distancing, because it's true, you need to stay physically away.

به عنوان فاصله گذاری فیزیکی استفاده می کنیم دوست دارم زیرا درست است

که شما باید از

نظر فیزیکی دور بمانید و همانطور که گفتم

And as I said, a PSA is a public safety, public service announcement or public safety announcement,

PSA یک عمومی است afe

safe اعلامیه خدمات عمومی یک

اطلاعیه ایمنی عمومی را به

don't remember, but it's supposed to make you safe and feel better at home.

خاطر نمی آورید

اما قرار است شما را ایمن کند و

در خانه احساس امنیت بهتری داشته

Stay safe, stay healthy, okay?

باشید ایمن بمانید سالم بمانید خوب هر کاری را

Do whatever the experts in your region say is right for your people, okay?

که

متخصصان منطقه شما می گویند برای مردم شما مناسب است انجام دهید.

I'm not in your country, so I don't know, but take care of yourselves.

خوب من نیستم در کشور شما، بنابراین من نمی

دانم، اما بعد از آن مواظب خود باشید، بسیار

Next.

خوب، تمام این

These, okay, this whole lesson was based on these two words.

درس بر اساس این دو کلمه بود، این دو

These two words are, in my opinion, are overused, and then I just thought COVID would be a good

کلمه به نظر من بیش از حد استفاده می شوند

و بعد فکر کردم کووید

one to work on that, but these are pet peeves.

برای کار روی آن کار خوبی است. اما اینها

پیوهای حیوان خانگی هستند پت پیوز چیزهایی هستند که

Pet peeves are things that upset me personally, may not be everybody else, but to me, ugh,

شخصاً من را ناراحت می کنند ممکن است دیگران نباشند، اما

برای من

they drive me crazy.

اوه آنها مرا دیوانه می کنند کلمه سفر

The word "journey", and some of you are like, "Why you got a problem with journey?"

و برخی از شما مانند این هستید که چرا

If you watch American television or North American television, and I don't know if this

اگر تلویزیون آمریکایی یا آمریکای شمالی تماشا می کنید با سفر مشکل دارید.

تلویزیون

و من نمی دانم که آیا این در انگلستان

is in England, Wales, Scotland, maybe they have this program everywhere, there's a program

ولز اسکاتلند است شاید آنها

این برنامه را در همه جا دارند

called "The Bachelor" and also "The Bachelorette", and this is crazy, but this is the premise,

مشکلی به نام لیسانس و همچنین

مجردی وجود دارد

و این دیوانه کننده است اما این

مقدمه اشکالی ندارد این ایده ای است که

okay?

This is the idea.

One person gets to date 25 other people for three months, and everybody knows about it.

یک نفر به مدت سه ماه با 25 نفر دیگر قرار می گیرد

و همه

در مورد آن می دانند که در واقع مردان

In fact, the men and the women that are dating live in the same house, and they go out on

و زنانی که با آنها قرار ملاقات می گذارند در

یک خانه زندگی می کنند و در قرارها و

dates in nice places like Spain, Italy, they'll come to the mountains in America, and the

مکان های خوبی مانند اسپانیا ایتالیا بیرون می روند.

به کوه‌های

آمریکا می‌آیم و شرکت هزینه آن را پرداخت می‌کند،

company pays for it, so the person doing the dating doesn't pay for anything.

بنابراین شخصی که قرار ملاقات را انجام می‌دهد،

به هر حال برای هیچ چیزی هزینه نمی‌کند،

آنها همه این مکان‌ها را می‌روند و

Anyway, they go all over these places, and then they talk about it, but this is the key

سپس در مورد آن صحبت می‌کنند، اما این

word.

کلمه کلیدی است که من این را تماشا نمی‌کنم. برنامه

I don't watch this program, before you think I do, I just usually come home because I leave

قبل از اینکه فکر می کنم انجام می دهم

من معمولاً به خانه می آیم زیرا

my TV on, and this program is on usually, I think, Monday nights.

تلویزیون را روشن می گذارم و این برنامه روشن است معمولاً

See, I don't even know, I just know I walk in the door, and I hear this word.

فکر می کنم دوشنبه شب ها می بینم حتی نمی

دانم فقط می دانم که از در می روم

و به محض اینکه این کلمه را می شنوم من

As soon as I walk in the door, I'm like taking my bag off.

در در قدم می زنم انگار کیفم را از

This journey we've been on, week one.

این سفر بیرون می آورم که هفته اول بودیم این

This journey, week 17.

سفر هفته 17

این سفر این است افراد متفاوتی

This journey, and there's just different people going, "You got no other words?"

می روند شما هیچ کلمه دیگری

They're trying to say that the start of a relationship is a journey, going from one

ندارید آنها سعی می کنند بگویند شروع

یک رابطه سفری است از جایی به مکان

place to another that can be magical.

دیگر که می تواند باشد

I'm like, you know what would be magical?

جادویی من می دانم

If you used a dictionary, that would be magical.

اگر از فرهنگ لغت جادویی استفاده

کنید چه جادویی می شود آن را باز

Open it up, turn it, there's different pages, different words.

کنید صفحات مختلف کلمات مختلف وجود دارد

به عنوان مثال

For example, "expedition".

سفر آنها به سفری

They didn't go on a journey to the North Pole, they went on an expedition.

به قطب شمال نرفتند آنها یک سفر می خواستند

That means they were looking for something difficult to get.

این بدان معناست که آنها به دنبال

چیز سختی بودند که

به دست آوردن عشق دشوار است، سخت است

Love is difficult to get, you know that.

شما بدانید که آنها سخت کار

They worked hard, it was dangerous, and finally they got to where they needed to be.

کردند، خطرناک بود و در نهایت به

جایی که باید می‌رسیدند

That's an expedition.

رسیدند، این سفری است که

That's what your love should be like, not a journey.

عشق شما باید مانند یک سفر باشد، نه یک سفر

Another one is an "adventure".

دیگر یک ماجراجویی است

Doesn't that get you excited?

که شما را هیجان

Ooh, goosebumps.

You know, maybe you're playing your video games and you're on a starship moving around,

زده نمی کند، می دانید شاید در حال انجام

بازی های ویدیویی خود هستید و در یک

کشتی ستاره ای در حال حرکت هستید، این یک

that's an adventure.

ماجراجویی

It's not a journey.

است، سفری نیست که می خواهید عشق

You want your love to be an adventure, both of you excited to be there.

شما یک ماجراجویی باشد که هر دوی شما هیجان زده باشید.

در آنجا

سفرها می تواند بسیار سخت باشد منظورم این است که

Journeys can be pretty arduous, I mean, hard and difficult, not much fun.

سخت و دشوار است،

نه خیلی سرگرم کننده است.

That's it, bachelor.

I'm putting you on notice.

People are going to start complaining about you.

Next, in the news, especially in North America, they've got this special word now.

متحد در آمریکای شمالی،

آنها این دنیای خاص را دارند، حالا

When I was a kid, we used to use it only in specific times, but now it's the narrative.

وقتی من بچه بودم، فقط در زمان‌های خاص از آن استفاده می‌کردیم،

اما حالا این

روایت است

We have the narrative for everything, the political narrative.

که ما روایتی برای همه چیز داریم.

چون

I don't want to say this one because people will get upset, but lives matter narrative.

مردم ناراحت می شوند، اما زندگی ها مهم

است،

پس روایت پلیس وجود دارد، می

Then there's the poli-narrative.

You know, the guys in blue, they have a narrative, everyone's got a narrative.

دانید که بچه ها با لباس آبی، روایتی دارند که

همه یک روایت دارند

When I was a kid, here's what it used to be, okay?

وقتی من بچه بودم، اینجا چیزی

بود که خوب بود شماره یک، یک حساب

Number one, it was an account.

An account, like a bank account, was filled with facts.

یک حساب مانند یک بانک بود. حساب

پر از حقایق بود این همان حسابی است

This is the account that we've got.

که ما داریم اینها حقایق هستند نه

These are the facts, not a story.

Because, you see, the word "narrative" also means "story", and here's something we won't

داستان

چون می بینید که کلمه روایت

به معنای داستان نیز هست

و در اینجا چیزی است که ما به شما نمی گوییم

tell you, or they don't.

یا آنها به انگلیسی وقتی شما داستان می گویید نمی گویند.

In English, when you say "story" or "tale", it means we don't necessarily believe you,

یا

داستان به این معنی است که ما لزوماً

شما را باور نمی کنیم

و به همین دلیل است که من این کلمات را دوست دارم

and that's why I like those words, because when you give me your account, you are telling

زیرا وقتی حساب خود را به من می

دهید به من می گویید اینها حقایق

me these are the facts.

That's it.

هستند که آسمان آبی است خورشید

The sky is blue, the sun is yellow.

زرد است

This is my account.

این حساب من است. روایت

It's not a narrative, not a story, it's a fact.

اگر یک داستان نیست، یک واقعیت است، اکنون به تصویر کشیدن این است

Now, "portrayal" is how I want to give you my perspective on it.

که من می خواهم دیدگاه خود را در مورد آن به شما ارائه دهم،

تصویر آنها از z

The portrayal, they said it like this, which is maybe there's truth to it, but you know,

آنها آن را اینگونه گفتند که

شاید حقیقتی در آن وجود داشته باشد،

اما شما می دانید که من نمی توانم

I can't say it's 100% facts.

بگویم 100

واقعیت است که تصویر شما چیست مثل

What's your portrayal?

Like, when you get a portrait done of someone, it is a picture of the person, not the person.

وقتی که پرتره ای از شخصی انجام می دهید،

عکس آن شخص است نه آن شخص

Cool?

جالب، ببینید چقدر این کلمات

Ah.

See how much closer these words are to getting out what we mean?

به معنای ما نزدیک تر است و اگر کسی

And if someone tells me, "I don't like your story", you know, someone told me this tale,

به من بگوید

من داستان شما را دوست ندارم، می دانید که کسی

به او گفته است. این داستان برای من، فکر نمی‌کنم

I don't think it's real.

واقعی باشد

I think it's imaginary.

، فکر می‌کنم تخیلی است، بنابراین اگر بگویم او

So, if I said, "He told me this tale about why he was late for work", I'm calling the

این داستان را به من گفته که چرا سر کار دیر آمده است،

person a liar.

آن شخص را دروغگو می‌گویم،

I don't want to use narrative for that, but this has been very popular and it's pushed

نمی‌خواهم از روایت برای آن استفاده کنم،

اما این بسیار محبوب بوده است و

out words that are actually quite accurate when we are explaining something.

کلماتی را که در

واقع کاملاً دقیق هستند، هنگامی که ما

چیزی را توضیح می دهیم،

Okay?

نشان داده است.

Anyway, that's how this lesson got started, in case you ever want to see behind the scenes

or how does he pick out lessons.

These two words started this particular one and the situation we're in right now.

یک و وضعیت w به

Anyway, as always, I've given you your quiz here.

هر حال من الان در حال حاضر هستم مثل همیشه امتحان شما را

اینجا به شما دادم، شما

You've got your bonus material, my pet peeve, or peeves, and finally we're going to do homework.

مواد

جایزه خود را دریافت

And because there are uno, dos, tres, cuatro, cinco, cinco, right, un, dos, tres, cuatro,

cinco, five words here that you're going to look for, I'm going to make it special.

کرده اید. به

دنبال این هستم که آن را خاص

You can have one million points for each one you get correct.

کنم، می‌توانید

برای هر کدام که درست می‌شوید یک میلیون امتیاز داشته باشید، فقط

Just imagine if they were dollars.

تصور کنید اگر دلار بودند،

So, here's the sentence and you have to figure out which words that I taught you would suit

بنابراین این جمله است و باید

بفهمید کدام کلماتی که به شما

یاد دادم با این پاراگراف مناسب‌تر است.

this paragraph better, and don't forget to pull it in and put it in the comments beneath.

فراموش نکنید که آن را بکشید و آن را

در نظرات زیر قرار دهید،

So, in these something times, we must thank something workers in the grocery stores and

بنابراین در مواقعی

باید از چیزی تشکر کنیم که کارگران

در خواربارفروشی‌ها و چیزی که

something workers in the hospitals.

کارگران بیمارستان‌ها

Remember, there's probably a difference between them, what is the word that works best?

به خاطر می‌آورند احتمالاً تفاوتی

بین آنها وجود دارد که کلمه‌ای که

بهترین کار را دارد

به یاد داشته باشید. به چیزی برای

Remember to something something for everyone's safety.

امنیت همه

Now, what can you do as a person for everyone else's safety?

حالا به عنوان یک فرد برای امنیت دیگران چه کاری می توانید انجام دهید

ما امروز روی آن کار کردیم،

We worked on it today, you should figure it out.

باید آن را در

هر صورت امتحان کنید، بروید امتیاز خود را بگیرید

Anyway, that's your quiz, go get your points, and don't forget to press like or subscribe.

و فراموش نکنید که

لایک یا s را فشار دهید اشتراک کنید و من این را می

And I say that simply because this is the end of my video, and you're still here so

گویم به این دلیل که

این پایان ویدیوی من است و شما

هنوز اینجا هستید، بنابراین به وضوح آن را دوست

you clearly liked it because you're looking for more.

داشتید زیرا به دنبال موارد بیشتری هستید، من

I'm going to give you more in 10 seconds, so press like.

در عرض 10 ثانیه بیشتر به شما

خواهم داد، پس لایک را فشار دهید

And if this is your, like, second, third time pressing like, time to subscribe, I think,

و اگر این را فشار دهید مثل سومین

بار است که فشار می‌دهید

زمان را برای اشتراک فشار می‌دهید، من فکر می‌کنم بله، به هر حال

yeah?

این به شما بستگی دارد، اما فکر می‌کنم برای شما خوب است،

Anyway, it's up to you, but I think it would be good for you.

بنابراین برای دریافت اطلاعات بیشتر،

So, to get more, I would like you to go to www.asinenglishvidasinvideoengvid.com, and

می‌خواهم به www.as در انگلیسی ویدیو بروید

you will get a quiz that has 10 questions that you can go and practice your English

و دریافت خواهید کرد. مسابقه ای که 10

سوال دارد که می توانید بروید و

on, see if you've mastered what I've taught you today, and find other wonderful teachers

انگلیسی خود را روی آن تمرین کنید و ببینید آیا به

آنچه امروز به شما یاد داده ام تسلط دارید یا خیر و

معلمان فوق العاده دیگری را پیدا کنید که به

to help you out.

شما کمک کنند تا در

Okay?

هر صورت خوب به شما کمک کنند، امیدوارم از این

Anyway, I hope you've enjoyed these special times we've shared.

اوقات خاص ما لذت برده باشید. به اشتراک

I've got something that's crucial in my mind that I have to take care of, and I must go.

گذاشتم من چیزی در ذهنم بسیار مهم است

که باید از آن مراقبت کنم و

All right?

باید

Don't forget to like, subscribe, and I look forward to seeing you again in the next video.

خوب بروم فراموش نکنید که مشترک شوید

و مشتاقانه منتظر دیدار مجدد شما

در ویدیوی بعدی هستم ciao

Ciao.