Learn English: Travel Vocabulary

Hi. James, from EngVid. I was just about to plan my vacation. I'm going to take a long

سلام. جیمز، از EngVid. من تازه می خواستم برای تعطیلاتم برنامه ریزی کنم. من قصد دارم با یک

flight to Europe. I'm trying to remember luggage and baggage things, you know? It's kind of

پرواز طولانی به اروپا بروم. من سعی می کنم چیزهای چمدان و چمدان را به خاطر بسپارم، می دانید؟ انجام این کار به نوعی

hard to do. But this is a lesson for you if you've been working a lot, you need some time

سخت است. اما این درسی برای شماست اگر زیاد کار کرده اید، به مدتی مرخصی نیاز دارید

off. Now, there's a video I would like you to go check out. That's on time off. It goes

. اکنون، یک ویدیو وجود دارد که از شما می خواهم آن را بررسی کنید. آن وقت مرخصی است.

with this one. You might want to go away somewhere and not just stay home, right? So this video

با این یکی میاد ممکن است بخواهید جایی بروید و فقط در خانه نمانید، درست است؟ پس این

is for you. This is basic vocabulary on vacation. When you leave and maybe you go to an English

ویدیو برای شماست. این واژگان اولیه در تعطیلات است. هنگامی که شما را ترک می کنید و شاید به یک

speaking country and you want to practice your English, this stuff will be good for

کشور انگلیسی زبان می روید و می خواهید انگلیسی خود را تمرین کنید، این چیزها برای شما خوب است

you to enjoy your time there, also to make it easy for you when you arrive. Are you ready?

که از وقت خود در آنجا لذت ببرید، همچنین وقتی وارد می شوید کار را برای شما آسان می کند. اماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

Mr. E, Mr. E! It's a mystery where he is. It's no mystery. And you thought I forgot.

آقای ای، آقای ای! این یک راز است که او کجاست. این هیچ رازی نیست. و تو فکر کردی فراموش کردم

Mr. E has been on vacation with me, and he's enjoying this particular attraction. So let's

آقای E با من در تعطیلات بوده است و از این جاذبه خاص لذت می برد. پس بیایید

go to the board.

به هیئت مدیره برویم.

Now, if you're going to go on vacation, one of the first things you will have to do if

اکنون، اگر قصد دارید به تعطیلات بروید، یکی از اولین کارهایی که در صورت

you're leaving your country is you're going to need some travel documents. What are those?

خروج از کشور خود باید انجام دهید این است که به مدارک سفر نیاز دارید. آنها چه هستند؟

Documents. A "document" is a paper or something with information that tells you something

اسناد. «سند» کاغذ یا چیزی حاوی اطلاعاتی است که به شما می گوید

is okay or outlines it for you. For example, your passport is a document given by the government

چیزی درست است یا آن را برای شما مشخص می کند. به عنوان مثال، پاسپورت شما سندی است که توسط دولت داده می شود و

with your picture on it that says you are a citizen of this country, and you are legal.

عکس شما روی آن است که می گوید شما شهروند این کشور هستید و قانونی هستید.

You are a good person. Okay? Now, when you're leaving for a flight, or you want to go to

تو آدم خوبی هستی. باشه؟ اکنون، زمانی که برای پرواز حرکت می کنید، یا می خواهید به

another country, you're going to need travel documents first. Trust me; show up at the

کشور دیگری بروید، ابتدا به مدارک سفر نیاز خواهید داشت . به من اعتماد کن؛ در

airport and go, "I leave now. I go to Canada." They will go, "And the car is that way. Go

فرودگاه حاضر شو و برو، "الان می روم. می روم کانادا." آنها خواهند گفت، "و ماشین آن طرف است. برو

home, crazy man. Okay?" So we need travel documents. So what are "travel documents"?

خانه، مرد دیوانه. باشه؟" بنابراین ما به مدارک سفر نیاز داریم. پس «اسناد مسافرتی» چیست؟

Well, "travel documents" would be your passport, government identification, usually needed

خوب، «اسناد مسافرتی» پاسپورت شما، شناسنامه دولتی است که معمولاً

at most places the travel. Inside of a country, not necessary for most places. But leaving

در بیشتر مکان‌های سفر مورد نیاز است. در داخل یک کشور، برای اکثر مکان ها ضروری نیست. اما خروج

the country, you have to have it. Okay? So if you're in the European Union, no problem.

از کشور، شما باید آن را داشته باشید. باشه؟ بنابراین اگر در اتحادیه اروپا هستید، مشکلی نیست.

If you're in Canada and the United States, you don't need one. But as soon as you leave

اگر در کانادا و ایالات متحده هستید، نیازی به آن ندارید. اما به محض خروج از

these countries, you need a passport.

این کشورها، به پاسپورت نیاز دارید.

What's another thing you need? Well, you need what's called a "boarding pass". If you play

چیز دیگری که نیاز دارید چیست؟ خوب، شما به چیزی نیاز دارید که به آن "گذرنامه پرواز" می گویند. اگر فوتبال بازی می کنید

soccer, you kick the ball; the other guy, he catches it; you "pass" right? The ball

، به توپ ضربه می زنید. پسر دیگر، او آن را می گیرد. شما "گذر" درست است؟

goes from one player to another. A "boarding pass" is what allows you to go from one country

توپ از بازیکنی به بازیکن دیگر می رود. "گذرنامه پرواز " چیزی است که به شما امکان می دهد از یک کشور

to another country. You show the person on the airplane this piece of paper with your

به کشور دیگر بروید. این تکه کاغذ را همراه با پاسپورت خود به فرد هواپیما نشان می دهید

passport, and they say, "You know what? You can come on the plane and fly, like the pass."

و آنها می گویند: "می دانی چیست؟ می توانی مثل پاسپورت بیایی توی هواپیما و پرواز کنی."

Kick, catch, other country. Cool? All right. So these are your travel documents. You need

لگد، گرفتن، کشور دیگر. سرد؟ خیلی خوب. پس اینها مدارک سفر شماست. شما به آنها نیاز دارید

those.

.

Now, I should have started with you need to make a plan because you want to go visit some

حالا، باید با شما شروع می‌کردم که باید برنامه‌ریزی کنید، زیرا می‌خواهید به

place. You want to go on vacation, right? And if you want to go on vacation, well, going

جایی بروید. شما می خواهید به تعطیلات بروید، درست است؟ و اگر می خواهید به تعطیلات بروید، خوب،

to have to -- I said "vacation". A "vacation" is a holiday, another word for saying "time

مجبورید -- گفتم "تعطیلات". "تعطیلات " یک تعطیلات است، کلمه دیگری برای گفتن

off from work". All right? So you want to go on vacation. Sometimes, we say, "We're

"مرخصی از کار". خیلی خوب؟ بنابراین شما می خواهید به تعطیلات بروید. گاهی اوقات می گوییم: "

going to vacation in Italy." Or "on my vacation, I want to visit Italy." Or "I'm taking a holiday

ما برای تعطیلات به ایتالیا می رویم." یا "در تعطیلاتم، می خواهم از ایتالیا دیدن کنم." یا "من تعطیلات خود را

in Italy." Okay? So all these words, when people say, "Well, what are you doing on your

در ایتالیا می گذرانم." باشه؟ بنابراین، همه این کلمات، زمانی که مردم می گویند، "خب، شما در زمان استراحت خود چه می کنید

time off?" You might go, "I'm going on vacation." Then they know you're leaving. If you just

؟" ممکن است بروید، "من به تعطیلات می روم." سپس آنها می دانند که شما می روید. اگر فقط

say, "I'm taking time off from work", you could be home cleaning. But no. You're saying,

بگویید "من از سر کار مرخصی می‌گیرم"، می‌توانید نظافت خانه را انجام دهید. اما نه. شما می گویید

"I'm going on vacation." They're going to go, "Where are you going to visit? Italy,

"من به تعطیلات می روم." آنها قرار است بروند، "از کجا می خواهید بازدید کنید؟ ایتالیا،

perhaps? Sicily? Is it going to be a good holiday?" And you go, "Yes. I earned my time."

شاید؟ سیسیل؟ آیا تعطیلات خوبی خواهد بود؟" و شما بگویید: "بله. من وقتم را به دست آوردم."

"Earned" means to work for something. "I earned my time off. I'm going on vacation."

«کسب» به معنای کار کردن برای چیزی است. "من مرخصی ام را به دست آوردم. من به تعطیلات می روم."

You need a boarding pass, and you need a passport. You know where you're going. What else is

شما به کارت پرواز و پاسپورت نیاز دارید. میدونی کجا میری چه چیز دیگری

important for a vacation? Usually, you need money. But when you ask for the money in a

برای تعطیلات مهم است؟ معمولاً به پول نیاز دارید. اما وقتی پول را در

different country, we don't say, "Money. Do you have money?" They will say, "Yes." And

کشور دیگری درخواست می کنید، نمی گوییم "پول، آیا شما پول دارید؟" خواهند گفت: «بله». و

they will say, "Do you have money?" And you will say, "Yes." But it means nothing. What

می گویند پول داری؟ و شما خواهید گفت: "بله." ولی معنی نداره چیزی

you need to say is, "What currency do you use?" "Currency" is a very fancy word for

که باید بگویید این است که "از چه ارزی استفاده می کنید؟" "ارز" کلمه بسیار زیبایی برای

"money". But it means money in a certain country. In Canada, we use dollars. That's the currency.

"پول" است. اما این به معنای پول در یک کشور خاص است. در کانادا از دلار استفاده می کنیم. این واحد پولی است.

In America, they use dollars. But it's different currency because American and Canadian money

در آمریکا از دلار استفاده می کنند. اما ارز متفاوت است زیرا پول آمریکا و کانادا

are not the same. It's true. They used to use pesos in Spain. And they also use pesos

یکسان نیست. درسته. آنها قبلاً در اسپانیا از پزو استفاده می کردند. و همچنین در مکزیک از پزو استفاده می کنند

in Mexico. But the currency was different, meaning the money was different. So you don't

. اما ارز متفاوت بود، یعنی پول متفاوت بود. بنابراین شما نمی

want to say, "What money do I use?" You say, "What currency do I need?" If you go to Europe,

خواهید بگویید "از چه پولی استفاده می کنم؟" می گویید چه ارزی نیاز دارم؟ اگر به اروپا می روید،

you need the euro. If you go to America -- United States of America for those people who are

به یورو نیاز دارید. اگر به آمریکا بروید - ایالات متحده آمریکا برای افرادی که

very, very special -- you use the American dollar, which is not to be confused with the

بسیار بسیار خاص هستند - از دلار آمریکا استفاده می کنید که نباید با

Australian dollar. Careful, right? Not every country has it. I mean, I went to one place

دلار استرالیا اشتباه شود. مراقب باشید، درست است؟ هر کشوری آن را ندارد. منظورم این است که من به یک مکان

-- I went to Florence. I was thinking, "Florence. Do I go to a florist and buy a flower and

رفتم -- به فلورانس رفتم. داشتم فکر می کردم فلورانس برم گل فروشی گل بخرم و

exchange it?" No that was their currency. All right?

عوضش کنم؟ نه این واحد پولی آنها بود. خیلی خوب؟

Now, when you want to take your money and give it to somebody else and say, "I want

حالا وقتی میخوای پولتو بگیری و به یکی دیگه بدی و بگی من

your money. What do I need to do?" They will say, "Okay. To get this -- oh, sorry. To get

پولتو میخوام چیکار کنم؟ آنها می گویند، "خوب. برای دریافت این - اوه، متاسفم. برای دریافت

this money -- Canadian money. See? It's red and white like our flag -- you need two of

این پول - پول کانادا. ببینید؟ مثل پرچم ما قرمز و سفید است - شما به دو

your poor dollars!" So when you do an exchange rate, it tells you how much of your money

دلار فقیر خود نیاز دارید!" بنابراین وقتی نرخ مبادله ای را انجام می دهید ، به شما می گوید که

do you need to get someone else's money, or how much of your currency do you need to get

برای دریافت پول شخص دیگری به چه مقدار از پول خود نیاز دارید یا برای دریافت ارز شخص دیگری به چه مقدار از پول خود نیاز دارید

someone else's currency. I know it seems a little confusing, but trust me. Once you leave

. می دانم که کمی گیج کننده به نظر می رسد ، اما به من اعتماد کنید. وقتی

your country, these things are going to be things you're going to go, "I wish somebody

کشورتان را ترک کردید، این چیزها چیزهایی خواهند بود که قرار است بروید، "کاش یکی

told me." And I'll say, "I did tell you. You just weren't listening." Okay? You need currency

به من می گفت." و من می گویم، "من به تو گفتم. تو فقط گوش نمی دادی." باشه؟

to go to different countries. So a good thing to do before you get your flight is to say,

برای رفتن به کشورهای مختلف به ارز نیاز دارید. بنابراین یک کار خوب قبل از پرواز این است که بگویید

"What currency do they use in that country?" Believe me, you don't want to find out by

"آنها در آن کشور از چه ارزی استفاده می کنند؟" باور کنید، نمی خواهید

accident you don't have the right currency. It happened to me.

تصادفاً بفهمید که ارز مناسبی ندارید. برای من اتفاق افتاد.

Okay. So we've got currency; we've got our documents; we have to, what we call, "book

باشه. بنابراین ما ارز داریم. ما اسناد خود را داریم . ما باید، آنچه ما می نامیم، "پروازمان را

our flight" or "book our trip" or "our travel arrangements". Okay? Because you've got -- you

رزرو کنیم" یا "سفرمان را رزرو کنیم" یا "تدارکات سفرمان". باشه؟ چون دارید -- می

know where you want to go. You've got this stuff all going. You need to get your flight.

دانید کجا می خواهید بروید. شما همه این چیزها را دارید. شما باید پرواز خود را دریافت کنید.

So the flight -- they'll give you the time, the airport -- the place where the airplane

بنابراین پرواز -- آنها به شما زمان می دهند ، فرودگاه -- مکانی که هواپیما در آن قرار

will be and will land, okay? -- and your return. You might have a return ticket or a one-way.

خواهد گرفت و فرود خواهد آمد، باشه؟ -- و بازگشت شما ممکن است بلیط رفت و برگشت یا یک طرفه داشته باشید.

Didn't talk about that? You should ask this. "Return" means you can come home, all right?

در مورد آن صحبت نکردید؟ اینو باید بپرسی "بازگشت" یعنی می توانید به خانه بیایید، خوب؟

You can come home. If you get one-way -- [singing] "I'm on a highway to hell!" You ain't coming

میتونی بیای خونه اگر یک طرفه شوید - [آواز خواندن] "من در بزرگراهی به جهنم هستم!" تو

back, son! And people ask questions when you buy a one-way ticket. They go, "And when do

برنمیگردی پسر! و مردم هنگام خرید بلیط یک طرفه سوال می پرسند. آنها می گویند: "و کی می

you plan on coming back, hmm?" Okay? So when you make your travel arrangements or you flight

خواهی برگردی، هوم؟" باشه؟ بنابراین، هنگامی که مقدمات سفر خود را انجام می دهید یا پرواز

or your trip, okay, this is when you'll get your boarding pass, right? You'll do that;

یا سفر خود را انجام می دهید، خوب، این زمانی است که کارت پرواز خود را دریافت می کنید، درست است؟ شما این کار را انجام خواهید داد.

they will print up your travel document. It's called your "itinerary". An "itinerary" tells

آنها سند سفر شما را چاپ می کنند. به آن "برنامه سفر" شما می گویند. یک "برنامه سفر" به

me what time the plane will arrive, what time I must be at the airport -- not the same.

من می گوید که هواپیما چه ساعتی می رسد، چه ساعتی باید در فرودگاه باشم -- نه یکسان.

Three hours for international; two hours for domestic. "Domestic" means in the country,

سه ساعت برای بین المللی؛ دو ساعت برای داخلی "داخلی" یعنی در کشور،

okay?

باشه؟

All of this will be in your itinerary. Itinerary. I'm going to do that later -- no. I'll do

همه اینها در برنامه سفر شما خواهد بود. برنامه سفر. بعداً این کار را خواهم کرد -- نه. الان انجامش میدم

it now. "Itinerary." I-tin -- like a can -- er-ary. Okay? Itinerary. It's one word. And what this

"برنامه سفر." I-tin -- مانند یک قوطی -- er-ary. باشه؟ برنامه سفر. این یک کلمه است. و این

means is your arrangements or organization of your travel. And airports will give you

به معنای ترتیبات یا سازماندهی سفر شماست. و فرودگاه ها

an itinerary when you book a flight. See we have the word here? You book a flight or book

هنگام رزرو پرواز به شما یک برنامه سفر می دهند. ببینید ما این کلمه را اینجا داریم؟ شما یک پرواز رزرو می

your trip, which means you call them and say, "I want to go here at this time." When you're

کنید یا سفر خود را رزرو می کنید، یعنی با آنها تماس می گیرید و می گویید "من می خواهم در این زمان به اینجا بروم." وقتی

ready and you pay your money, they will give you an itinerary which will tell you when

آماده شدید و پولتان را پرداخت کردید، یک برنامه سفر به شما می‌دهند که به شما می‌گوید چه زمانی

you're flying, when you're leaving, what airport, how much. And it also, when you're finished,

پرواز می‌کنید، چه زمانی می‌روید، چه فرودگاهی، چقدر است. و همچنین، وقتی کارتان تمام شد،

says you have paid, so you can get your boarding pass and get on the plane.

می‌گوید پرداخت کرده‌اید، بنابراین می‌توانید کارت پرواز خود را بگیرید و سوار هواپیما شوید.

So you've got your itinerary. We're ready to go. What's next? Well, you're going to

بنابراین شما برنامه سفر خود را دارید. ما برای رفتن آماده ایم. بعدش چی؟ خوب، شما می خواهید

go to the airport. And when you go there, I want you to be aware of something. It's

به فرودگاه بروید. و وقتی به آنجا می روی، می خواهم از چیزی آگاه شوی. به

called your "luggage" or "baggage". Depending on what was on your itinerary, it might say

آن «چمدان» یا «توشه» می گویند. بسته به آنچه در برنامه سفر شما بود، ممکن است

how many bags you can take. That's another thing on your itinerary. There are two types.

بگوید چند چمدان می توانید ببرید. این چیز دیگری در برنامه سفر شماست. دو نوع وجود دارد.

There are "baggage" and "carry-on". It's not exactly the same, and you have to be very

"توشه" و "حمل" وجود دارد. دقیقاً یکسان نیست و

careful when you go on vacation. "Carry-on" means you, on your body, can walk on the airplane,

وقتی به تعطیلات می روید باید بسیار مراقب باشید. "Carry-on" یعنی شما روی بدنتان می توانید در هواپیما راه بروید

and then sit down, put it on the overhead, okay? "Carry-on" is on you. You keep it with

و سپس بنشینید و آن را روی هواپیما قرار دهید، باشه؟ "Carry-on" روی شماست. شما آن را با

you, with your passport. Go on the plane. And then you can put it above. This is not

خود، با پاسپورت خود نگه دارید. برو تو هواپیما و سپس می توانید آن را در بالا قرار دهید.

the same as your "luggage" or "baggage" that is -- you come with. This is what you're allowed

این همان "چمدان" یا "چمدان" شما نیست -- شما با آن می آیید. این چیزی است که شما مجاز

to. Sometimes, you're allowed one. Sometimes, you're allowed two. You better check because

به انجام آن هستید. گاهی اوقات، به شما اجازه می‌دهند. گاهی اوقات، شما مجاز به دو نفر هستید. بهتر است بررسی کنید

it will really make your vacation very expensive. And I'll tell you why in a second. If you

زیرا واقعاً تعطیلات شما را بسیار گران می کند. و من در یک ثانیه به شما می گویم چرا.

have luggage, usually, you take it to the airport. You give it to someone. It disappears.

اگر چمدان دارید، معمولاً آن را به فرودگاه می برید. شما آن را به کسی می دهید. ناپدید می شود.

And you don't see it again until you get to the new country. They say, "Carry-on? Do you

و تا زمانی که به کشور جدید نروید دیگر آن را نخواهید دید . آنها می گویند: "دستی؟

have anything for carry-on?" You say, "Yes. This bag." And you walk, and they go, "Okay."

چیزی برای حمل داری؟" شما می گویید "بله. این کیف." و شما راه می روید، و آنها می گویند: "خوب."

Then, the other one, they take away and say, "Bye-bye, bag! I'll see you in the new country."

بعد یکی را بر می دارند و می گویند: "خداحافظ کیسه! من تو را در کشور جدید می بینم."

So you got on the carry-on. You've got your boarding pass. You walk up with passport.

بنابراین شما سوار دستی شدید. شما کارت پرواز خود را دریافت کرده اید . با پاسپورت بالا می آیی

They let you in. Okay? You board. "Board" means you can go on the plane. When they say,

آنها به شما اجازه ورود دادند. باشه؟ شما سوار شوید "برد" یعنی می توانید سوار هواپیما شوید. وقتی می گویند:

"Geraldine Potter, boarding now. Flight 57 is boarding. Ready to leave, to depart." That's

"جرالدین پاتر، الان سوار شو. پرواز 57 در حال سوار شدن است. آماده حرکت، برای حرکت."

you. You get on the plane. Okay? So you board the plane, give them your documents.

تویی. سوار هواپیما می شوید. باشه؟ پس شما سوار هواپیما شوید، مدارک خود را به آنها بدهید.

Finally, you're on the plane. You're relaxing. The plane comes. It arrives, and comes down.

بالاخره در هواپیما هستید. شما در حال استراحت هستید. هواپیما می آید. می رسد، و پایین می آید.

What's the first place you go to? Customs. Customs. You get off the plane. They announced

اولین جایی که میروید کجاست؟ گمرک. گمرک. شما از هواپیما پیاده شوید. شما را اعلام کردند

you. You showed your passport one time. They're going to say do you, "Do you have a passport,

. شما یک بار پاسپورت خود را نشان دادید. می‌خواهند بگویند

please, sir? Can we see your passport?" And you have to show the passport again before

آقا پاسپورت دارید لطفاً پاسپورتتان را ببینیم؟ و قبل از اینکه بتوانید وارد کشور جدید شوید باید پاسپورت را دوباره نشان دهید

you can come in the new country. So once you get to Italy, you can't just walk into Italy.

. بنابراین هنگامی که به ایتالیا رسیدید، نمی توانید به سادگی به ایتالیا بروید.

You have to go to customs and show your passport. Then, you can enter, and we can finally begin

شما باید به گمرک بروید و پاسپورت خود را نشان دهید. سپس، شما می توانید وارد شوید، و ما در نهایت می توانیم

our vacation.

تعطیلات خود را آغاز کنیم.

Well, what are you going to do on vacation? You didn't just go there to go to a hotel.

خوب، در تعطیلات می خواهید چه کار کنید؟ شما فقط برای رفتن به هتل به آنجا نرفتید.

And a "hotel" is a place you pay to sleep at night. And you can buy some food, but you

و "هتل" جایی است که برای خواب شبانه پول می دهید. و شما می توانید مقداری غذا بخرید، اما

just sleep there. Okay? Or maybe, you have family there. I didn't draw a hotel because,

فقط در آنجا بخوابید. باشه؟ یا شاید، شما در آنجا خانواده دارید. من یک هتل نکشیدم زیرا،

well, you probably are going with family, and hotel -- you probably know that before

خوب، احتمالاً شما با خانواده می روید، و هتل - احتمالاً قبل

you go because you can't just show up and kind of go, "Okay. I sleep where, now?" You

از رفتن می دانید زیرا نمی توانید ظاهر شوید و به نوعی بروید، "باشه. الان کجا می خوابم. ؟"

get a hotel. So a hotel or motel are places that you go to. Motels are a little bit cheaper.

هتل می گیری بنابراین هتل یا متل مکان هایی هستند که شما به آنها می روید. متل ها کمی ارزان تر هستند.

And hotels are more expensive but can be nicer with bathtubs and everything. Magnifique.

و هتل ها گران تر هستند اما می توانند با وان و همه چیز زیباتر باشند. بزرگنمایی.

Okay? But they're places you pay to stay to sleep at night. Okay?

باشه؟ اما آن‌ها مکان‌هایی هستند که برای اقامت شبانه پول می‌پردازید. باشه؟

There's also something called "hostel". Not "hostage", okay? Not "hostage". Let's not

همچنین چیزی به نام "هاستل" وجود دارد. نه "گروگان"، باشه؟ نه "گروگان".

go there. "Hostel". A "hostel" is usually used by students or people who have backpacks

اونجا نرویم "خوابگاه". معمولاً دانش‌آموزان یا افرادی که کوله پشتی

that they carry, and they're very, very cheap, but many people share rooms or showers. So

دارند و بسیار ارزان هستند، از "هاستل" استفاده می‌کنند، اما بسیاری از افراد اتاق‌ها یا دوش‌های مشترک دارند. بنابراین

you can spend more money and go to a hotel. Middle money -- think "motel" is "middle money".

می توانید پول بیشتری خرج کنید و به هتل بروید. پول متوسط ​​-- فکر کنید "متل" "پول متوسط" است.

Not so nice, but you have your own bathroom and your own bed. And "hostel", well, everybody

خیلی خوب نیست، اما شما حمام و تخت خود را دارید. و "هاستل"، خوب، همه

sleeps together. Well, no. They don't. I'm just saying everybody sleeps in a similar

با هم می خوابند. خب نه. آنها نمی کنند. من فقط می گویم همه در یک اتاق مشابه می خوابند

room and has the same shower, okay? Those are your three things you can do.

و دوش یکسان دارند، باشه؟ این سه کاری است که می توانید انجام دهید.

So after you get up from your hotel, motel, hostel, you might want to, well, go sightseeing.

بنابراین بعد از اینکه از هتل، متل، هاستل خود بلند شدید، ممکن است بخواهید، خوب، به گشت و گذار بروید.

See the glasses? "Sightseeing" is when you go to places of interest in a country, usually

عینک را می بینید؟ "جاذبه" زمانی است که به مکان های دیدنی یک کشور می روید، معمولا

places that are called "tourist attractions" -- "attraction", like a magnet, brings tourists.

مکان هایی که به آنها "جاذبه های توریستی" می گویند -- "جاذبه" مانند آهن ربا، گردشگران را به همراه می آورد.

In Canada, we have the CN Tower. Or in Seattle, the Seattle Space Needle. Or in Paris, the

در کانادا، ما برج CN را داریم. یا در سیاتل، سوزن فضایی سیاتل. یا در پاریس،

Arc De Triomphe. Okay? These are places where people go, "Did you go to see MoNA, the Museum

طاق پیروزی. باشه؟ اینها مکان هایی هستند که مردم به آنجا می روند، "آیا برای دیدن MoNA،

of Natural --?" They ask you because you should go to these places in these countries, all

موزه طبیعی -- رفتی؟" آنها از شما می پرسند زیرا باید به این مکان ها در این کشورها بروید،

right? So if you say to someone, "Hey. I want to go sightseeing. Do you know of any tourist

خوب است؟ بنابراین اگر به کسی بگویید: "هی. من می خواهم به گشت و گذار بروم. آیا جاذبه های گردشگری سراغ دارید

attractions?" They'll go, "Yes. My house at twelve o'clock. The freaks come out at night."

؟" آنها می گویند: "بله. خانه من ساعت دوازده . فریک ها شب بیرون می آیند."

Joking. What they'll say is, "Yeah. You should go to this place, Yonge Street. Or this place.

شوخی. چیزی که آنها می گویند این است: "آره. شما باید به این مکان بروید، خیابان یونگ. یا این مکان.

And here are some things you'll like when you get there." Okay?

و در اینجا چیزهایی وجود دارد که وقتی به آنجا برسید دوست خواهید داشت." باشه؟

Now, be careful. Although there are tourist attractions, there are also what we call "tourist

حالا مواظب باش اگرچه جاذبه های گردشگری وجود دارد، اما آنچه ما به آن «تله های گردشگری» می گوییم نیز وجود دارد

traps". These are places where you spend lots of money for nothing. You will notice people

. اینها جاهایی هستند که شما پول زیادی را برای هیچ هزینه می کنید. متوجه خواهید شد که

in the country never go there because they go, "Oh, it's too much money, and all the

مردم این کشور هرگز به آنجا نمی روند زیرا می گویند : "اوه، پول زیادی است و همه

tourists are there." Which means, it's just made for tourists. It doesn't mean it's fantastic

گردشگران آنجا هستند." یعنی فقط برای گردشگران ساخته شده است . این به این معنی نیست که فوق العاده

or great. It just means there are people there who know tourists are coming, who probably

یا عالی است. فقط به این معنی است که افرادی هستند که می دانند گردشگران در حال آمدن هستند، احتمالاً

speak foreign languages, and they want to take most of your money. So make sure you

به زبان های خارجی صحبت می کنند و می خواهند بیشتر پول شما را بگیرند. بنابراین مطمئن

make a difference or you ask a local in the country, "Hey. Is this a tourist attraction

شوید که تفاوت ایجاد می کنید یا از یک محلی در کشور می پرسید: "هی. آیا این یک جاذبه گردشگری است

or a tourist trap?" And you'll know that because especially if you want to practice your English,

یا یک تله توریستی؟" و شما این را خواهید دانست زیرا به خصوص اگر بخواهید انگلیسی خود را تمرین کنید

there will be more people speaking your language at tourist traps than at tourist attractions.

، افراد بیشتری در تله های توریستی به زبان شما صحبت می کنند تا در جاذبه های توریستی.

Sometimes, there will be people to help you. But you know, be careful.

گاهی اوقات افرادی هستند که به شما کمک می کنند. اما میدونی مواظب باش

Now, you've gone to attractions, you've gone sightseeing. You've missed the tourist traps.

حالا رفتی جاذبه ها، گشتی. شما تله های توریستی را از دست داده اید.

I'm sorry; your vacation is over. Almost like this lesson. That means you've got to go back

متاسفم؛ تعطیلات شما تمام شد تقریباً مانند این درس. یعنی باید برگردی

home. So you're going to have to board the plane again, take your luggage, get your carry-on,

خونه پس باید دوباره سوار هواپیما شوید، چمدانتان را بردارید، چمدانتان را بگیرید،

make sure you have your travel documents -- your boarding pass and your passport, okay? "Bye,

مطمئن شوید که مدارک سفرتان را دارید - کارت پرواز و پاسپورتتان، درست است؟ "خداحافظ

Italy! It was a nice vacation. I'll visit you again." My holiday is over, so Mr. E and

ایتالیا! تعطیلات خوبی بود. دوباره به شما سر خواهم زد." تعطیلات من تمام شده است، بنابراین من و آقای E

I, well, we're going to take our flight back to our country. It's going to be a long -- see,

، خوب، ما می خواهیم پرواز خود را به کشورمان برگردیم. این یک پرواز طولانی خواهد بود - ببینید،

a long flight is usually, like, hours. A short flight could be an hour. But we really enjoyed

یک پرواز طولانی معمولاً ساعت‌ها است. یک پرواز کوتاه می تواند یک ساعت باشد. اما ما واقعا از

the trip. And we love traveling, okay? I'm going to tell my friends about this airline

این سفر لذت بردیم. و ما عاشق سفر هستیم، باشه؟ من قصد دارم به دوستانم در مورد این ایرلاینی

I use because they have a great itinerary.

که از آن استفاده می کنم بگویم زیرا آنها یک برنامه سفر عالی دارند.

When I come back to my country, oh, damn it! I have to go through customs again. When you

وقتی به کشورم برگشتم، لعنتی! من باید دوباره از گمرک بروم.

come back, you have to go through with your stuff and show them. Go to customs. But finally,

وقتی برمیگردی، باید چیزهایت را مرور کنی و نشانشان بدهی. برو گمرک اما

maybe I have some money left. I have their currency, not their money. So I'll have to

بالاخره شاید مقداری پول برایم باقی مانده باشد. من پول آنها را دارم نه پول آنها را. بنابراین من باید

go and find out what the exchange rate is, change my money back to my real money, and

بروم و نرخ ارز را بفهمم، پولم را به پول واقعی خود برگردانم و

my trip is over.

سفرم تمام شود.

I hope you enjoyed this little trip. Mr. E, of course, you did. I've got some pictures

امیدوارم از این سفر کوچک لذت برده باشید. آقای E البته شما این کار را کردید. من چند عکس

of you and me away, huh? Drinking some beer, yes? In some good countries! Anyway. It's

از من و تو دارم، نه؟ نوشیدن مقداری آبجو، بله؟ در برخی از کشورهای خوب! به هر حال.

been a pleasure. And I need you to go somewhere -- take a little trip. It's not much of a

این یک لذت بوده است. و من به شما نیاز دارم که به جایی بروید -- یک سفر کوچک داشته باشید. این پرواز زیاد نیست

flight. But it's sort of like a vacation because you're going to learn a different language

. اما این به نوعی مانند یک تعطیلات است زیرا شما یک زبان دیگر را یاد خواهید گرفت

-- English. You don't need any documents, and you don't have to go to customs. I want

- انگلیسی. به هیچ مدرکی نیاز ندارید و نیازی نیست به گمرک بروید. از شما می خواهم

you to go to www.engvid.com. That's right. I said it, people. "Eng" as in "English",

به www.engvid.com بروید. درست است. گفتم مردم "Eng" در "انگلیسی"،

"vid" as in video". That's EngVid, where you can find myself and other teachers who will

"vid" به عنوان در ویدئو". این EngVid است، جایی که می‌توانید خودم و معلم‌های دیگر را پیدا کنید که

take you on a fabulous journey -- that's a word we didn't use here, a "journey" to English.

شما را به سفری شگفت‌انگیز می‌برند -- این کلمه‌ای است که ما در اینجا استفاده نکردیم، یک " سفر" به انگلیسی.

Don't forget to watch out for tourist traps, okay? Don't be a tourist. Come stay with us.

فراموش نکنید که مراقب تله های توریستی باشید، باشه؟ توریست نباشید. بیا پیش ما بمانید.

We'll educate you. Have a good one. E! Out!

ما به شما آموزش می دهیم. یک تله خوب داشته باشید. E! Out!