Learn the English Phrases "mutually beneficial" and "the feeling is mutual"

In this English lesson, I wanted

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

to help you understand the English

شما کمک کنم که

term mutually beneficial.

اصطلاح انگلیسی متقابلا سودمند را درک کنید.

When something is mutually

وقتی چیزی برای دو طرف

beneficial, it benefits both people.

سودمند باشد، به نفع هر دو نفر است.

The other day in my lesson

روز دیگر در درس خود از

I used the term win win.

عبارت برد برد استفاده کردم.

When something's a win win, it means

وقتی چیزی برنده است، به این معنی است که

it's good for both people who are

برای هر دو نفر که

involved in whatever is happening.

درگیر هر اتفاقی هستند خوب است.

You could say the same thing here.

اینجا هم میشه همینو گفت

When something is mutually

وقتی چیزی برای دو طرف

beneficial, then both people are...

سودمند باشد، هر دو نفر...

both countries benefit.

هر دو کشور سود می برند.

I will say this, I don't like

من این را خواهم گفت، من دوست ندارم

to get political, but tariffs don't

سیاسی شوم، اما به نظر نمی رسد که تعرفه ها برای

seem to be mutually beneficial.

دو طرف سودمند باشد.

The world's a little crazy right now.

دنیا در حال حاضر کمی دیوانه است.

Again, I don't like to comment

باز هم، من دوست ندارم

on too much of the political

در مورد بسیاری از

spectrum, but I'm not sure

طیف سیاسی اظهار نظر کنم، اما مطمئن نیستم که

everything is mutually beneficial

همه چیز در

right now in the world.

حال حاضر در جهان برای دو طرف سودمند باشد.

The other phrase I wanted

عبارت دیگری که

to teach you today is the feeling

امروز می خواستم به شما یاد بدهم این است که احساس

is mutual. When someone tells

دو طرفه است. وقتی کسی به شما می گوید که

you what they think about you or

در مورد شما چه فکری می کند یا

how they feel about you.

چه احساسی نسبت به شما دارد.

And if you respond by saying

و اگر با گفتن اینکه

the feeling is mutual, it

احساس متقابل است پاسخ می دهید، به این

means you feel the same way.

معنی است که شما هم همین احساس را دارید.

If one of you didn't like me

اگر یکی از شما از من خوشش نمی آمد

and said, Bob, you're not very nice

و می گفت، باب، تو خیلی خوب نیستی

and I thought the same

و من هم

about you, I would say,

در مورد تو همین فکر را می کردم، می گفتم،

hey, the feeling is mutual.

هی، این احساس دو طرفه است.

You can also use this to talk about,

همچنین می‌توانید از این برای صحبت کردن استفاده کنید،

like if two people think

مثلاً اگر دو نفر

the same way about something, you

در مورد چیزی یکسان فکر می‌کنند،

could say the feeling is mutual.

می‌توانید بگویید که این احساس متقابل است.

Like if one of you said

مثلاً اگر یکی از شما می گفت

that you don't like tariffs, I could

که تعرفه ها را دوست ندارید، می توانم

say, oh, the feeling's mutual.

بگویم اوه، این احساس متقابل است.

It means I don't really

یعنی من

like them either.

هم واقعاً آنها را دوست ندارم.

I hope I don't get too many

امیدوارم

comments from this lesson.

نظرات زیادی از این درس دریافت نکنم.

But anyways, to review when

اما به هر حال، بررسی زمانی که

something is mutually beneficial,

چیزی برای دو طرف سودمند است،

it's good for both people or both

برای هر دو نفر یا هر دو

parties or both countries.

طرف یا هر دو کشور خوب است.

And when the feeling is mutual,

و وقتی این احساس متقابل است، به

it means that you and another

این معنی است که شما و

person or a group of people

شخص دیگری یا گروهی از مردم

and another group of people feel

و گروهی دیگر از مردم

the same way about something.

همین احساس را نسبت به چیزی دارید.

But hey, let's look at a comment

اما هی، بیایید به نظری

from a previous video.

از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This is from Mohd Ags.

این از Mohd Ags است.

It's so good to see you Mr.

خیلی خوشحالم که می بینمت آقای

Bob.

Thank you for the useful

باب.

ممنون از

phrase sight unseen.

عبارت مفید sight unseen.

And thanks to the student that

و با تشکر از دانش آموزی که

used it naturally, they basically

به طور طبیعی از آن استفاده کرد، آنها اساساً

taught us the phrase too, eh?

این عبارت را به ما نیز یاد دادند، نه؟

Correct use of "eh" by the way.

به هر حال استفاده صحیح از "eh".

And my response?

و پاسخ من؟

Yep, the people around me are

بله، اطرافیان من

unaware that they are

از اینکه

inadvertently teaching all of you.

ناخواسته به همه شما آموزش می دهند غافل هستند.

So thanks Mohd Ags for that comment.

بنابراین از Mohd Ags برای آن نظر تشکر می کنم.

And yeah, I've explained

و بله،

this before, haven't I?

قبلا این را توضیح داده ام، اینطور نیست؟ کاری که

That what I do in order to

من انجام می‌دهم تا

figure out what to teach you today

بفهمم چه چیزی را امروز به شما یاد بدهم این است که

is I just listen to people

فقط به صحبت‌های مردم گوش می‌دهم

and someone actually used the phrase

و یکی در واقع

mutually beneficial today.

امروز از عبارت سودمند متقابل استفاده کرد.

And then usually the second

و سپس معمولاً

phrase, I just look for something

عبارت دوم، من فقط به دنبال چیزی هستم

that's kind of related.

که به نوعی مرتبط است.

It doesn't always mean the same

همیشه به معنای یکسان نیست

thing, but it usually

، اما معمولاً

has the same word in it or

همان کلمه یا

some version of that word.

نسخه ای از آن کلمه را دارد.

So yeah, what was I going

پس آره،

to talk about today?

امروز قرار بود در مورد چی صحبت کنم؟

Not politics.

نه سیاست.

I'm not going to talk

من

about that at all.

اصلا در مورد آن صحبت نمی کنم.

Or did I already do that?

یا قبلاً این کار را انجام داده ام؟

Maybe a little bit.

شاید کمی. می

I know someone else commented,

دانم که شخص دیگری نظر داده است

and I didn't have this comment

و من این نظر را

on the screen that in the last

روی صفحه نداشتم که در آخرین

video I was probably talking

ویدیو احتمالاً

faster than I did in previous

سریعتر از

lessons on this channel.

درس های قبلی در این کانال صحبت می کردم.

And that could be true.

و این می تواند درست باشد.

I'm a little out of practice

من کمی از تمرین خارج هستم

In English,

در انگلیسی،

when you say you're out of

وقتی می گویید تمرین را تمام کرده اید، به

practice, it means you haven't

این معنی است که

done something for a while, so

مدتی است کاری را انجام نداده اید، بنابراین

you're maybe not as good at it or

ممکن است در آن مهارت نداشته باشید یا

not doing it in the same way that

آن را به همان روشی که

you used to do it.

قبلا انجام می دادید انجام نمی دهید.

So maybe I'm a little

بنابراین شاید

bit out of practice.

کمی از تمرین خارج شده باشم.

I just intentionally started speaking

من فقط عمداً شروع کردم به صحبت کردن

a little bit more slowly, 10% more

کمی آهسته تر، 10٪

slowly than normal, and pronouncing

آهسته تر از حد معمول، و تلفظ

all my words correctly.

صحیح همه کلماتم.

So we'll see.

پس خواهیم دید.

Now I feel like I'm thinking

اکنون احساس می کنم

about it too much and adjusting

بیش از حد به آن فکر می کنم و

how I speak too much.

نحوه صحبتم را بیش از حد تنظیم می کنم.

So I'll try to go back to normal.

بنابراین سعی می کنم به حالت عادی برگردم.

The idea with this channel is that

ایده این کانال این است که

I do speak close to my normal speed

من در دو دقیقه آخر نزدیک به سرعت عادی خود صحبت می کنم

for the last two minutes, so

، بنابراین

hopefully I'm getting close to that.

امیدوارم به آن نزدیک شوم.

Anyways, thanks for watching! Uh, live

به هر حال، از تماشای شما متشکرم! اوه،

stream tomorrow or later this

پخش زنده فردا یا دیرتر امروز

morning on my bigger channel.

صبح در کانال بزرگتر من.

Yeah, it depends when you watch this,

بله، بستگی به زمانی دارد که این را تماشا کنید،

but I will be doing a short live

اما من یک پخش زنده کوتاه

stream, maybe half an hour, maybe 40

، شاید نیم ساعت، شاید 40

minutes, just to get back into it

دقیقه، فقط برای بازگشت دوباره به آن انجام خواهم داد

again. Thanks for watching.

. با تشکر برای تماشا.

I'll see you next week with

هفته آینده با یک

another short English lesson.

درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.

Bye.

خداحافظ