Learn the English Phrases FEELING DRAINED and BRAIN DRAIN

In this English lesson, I wanted to help you learn

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم

the English phrase "feeling drained."

که عبارت انگلیسی «احساس تخلیه» را یاد بگیرید.

When you are feeling drained, it means you have no energy.

وقتی احساس خستگی می کنید، به این معنی است که انرژی ندارید.

It's the opposite of saying that you're feeling energetic.

این برعکس این است که بگوییم شما احساس انرژی دارید.

I was feeling drained when I came home from work today

امروز وقتی از سر کار به خانه آمدم احساس خستگی می کردم

but then I had supper and I feel a lot better.

اما بعد از آن شام خوردم و احساس خیلی بهتری دارم.

I'm not feeling drained anymore,

من دیگر احساس تخلیه نمی کنم،

but that is why I picked this phrase

اما به همین دلیل است که این عبارت را انتخاب

because I was feeling drained.

کردم زیرا احساس تخلیه داشتم.

It comes from the word drain.

از کلمه drain گرفته شده است.

The drain is where the water goes down

زهکشی جایی است که آب

at the bottom of the sink.

در پایین سینک پایین می آید.

So when you take the little plug out at the bottom

بنابراین وقتی دوشاخه کوچک را از

of the sink, the water gets drained out.

پایین سینک بیرون می آورید، آب تخلیه می شود.

So it's kind of related to that.

بنابراین به نوعی به آن مربوط است.

When you're feeling drained,

وقتی احساس تخلیه می‌کنید

it's like all of your energy was drained out of your body

، مثل این است که تمام انرژی‌تان از بدنتان تخلیه شده

and you just don't have any anymore.

و دیگر چیزی ندارید.

But yeah, I'm not feeling drained anymore.

اما بله، دیگر احساس خستگی نمی کنم.

I'm actually feeling really energetic.

من واقعاً احساس انرژی می کنم.

I think it's 'cause I had a really nice supper.

فکر می کنم به این دلیل است که یک شام واقعاً خوب خوردم.

I had a really nice meal

من یک غذای واقعاً خوشمزه خوردم

and that just pepped me up a little bit.

و این فقط کمی مرا خوشحال کرد.

Anyways, the next phrase I wanted to teach you

به هر حال عبارت بعدی که می خواستم به شما یاد

is the phrase "brain drain."

بدهم عبارت "فرار مغزها" است.

A brain drain is when smart people

فرار مغزها زمانی است که افراد باهوش

from one country move to another country.

از یک کشور به کشور دیگر نقل مکان می کنند.

It's when people get college degrees or university degrees

زمانی است که افراد مدرک دانشگاهی یا دانشگاهی می گیرند

and then they move from their country to another country.

و سپس از کشور خود به کشور دیگری نقل مکان می کنند.

Canada actually has a brain drain all the time.

در واقع کانادا همیشه فرار مغزها دارد.

Many of Canada's finest and smartest people

بسیاری از بهترین و باهوش ترین

go to university in Canada and they get a degree

افراد کانادا به دانشگاه در کانادا می روند و مدرک می گیرند

and then they move to the United States.

و سپس به ایالات متحده مهاجرت می کنند.

We have constantly had a brain drain in Canada.

ما دائماً در کانادا فرار مغزها داشته ایم.

In fact, many years ago,

در واقع، سال ها پیش،

Canada had a really good aerospace industry,

کانادا صنعت هوافضا واقعاً خوبی داشت،

actually aeronautical industry.

در واقع صنعت هوانوردی.

I'm not sure if I'm using the right words.

من مطمئن نیستم که از کلمات درست استفاده می کنم یا خیر.

We had really smart people who designed airplanes

ما افراد واقعاً باهوشی داشتیم که هواپیماها را طراحی کردند

and then a program was canceled and they all moved

و سپس یک برنامه لغو شد و همه آنها

to the United States to work for NASA in the space program,

به ایالات متحده رفتند تا در برنامه فضایی برای ناسا کار کنند،

so we had a massive brain drain.

بنابراین ما فرار مغزهای عظیمی داشتیم.

That was a long time ago

این خیلی وقت پیش بود

but it happens to other countries as well.

اما برای کشورهای دیگر هم اتفاق می افتد.

People get an education and then they move away.

مردم آموزش می بینند و سپس دور می شوند.

It's kind of sad.

یه جورایی غمگینه

I didn't do that though. I'm still in Canada.

هر چند من این کار را نکردم. من هنوز در کانادا هستم.

I think I'm pretty smart. I hope so.

فکر می کنم خیلی باهوشم امیدوارم.

So my brain did not end up going to another country

بنابراین مغز من در نهایت به کشور دیگری رفت

and working there.

و در آنجا کار نکرد.

Anyways, to review, when you are feeling drained,

به هر حال، برای مرور، وقتی احساس خستگی می کنید، به

it means you are not energetic,

این معنی است که شما پرانرژی نیستید

it means you are very, very tired.

، یعنی خیلی خیلی خسته هستید.

And when there is a brain drain,

و وقتی فرار مغزها وجود دارد، به

it means that people move from one country

این معنی است که مردم از یک کشور

to another country.

به کشور دیگر نقل مکان می کنند.

So yes, I'm not feeling drained anymore

بنابراین بله، من دیگر احساس خستگی نمی کنم،

but I think I'm feeling a bit silly

اما فکر می کنم کمی احمقانه احساس می کنم

and I hope I'm making sense.

و امیدوارم که منطقی باشم.

Let's look at a comment from a previous video.

بیایید به نظری از ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Eduardo.

این نظر از ادواردو است.

"Hi Bob, because of this pandemic, we need to stay at home.

"سلام باب، به دلیل این بیماری همه گیر، ما باید در خانه بمانیم.

We can't visit family, friends, or someone else.

ما نمی توانیم خانواده ، دوستان یا شخص دیگری را ملاقات

We are in the same boat. Thanks, Bob, for the phrases."

کنیم. ما در یک قایق هستیم. بابت عبارات متشکرم، باب."

And my response was this.

و پاسخ من این بود

"That's probably the best example.

"این احتمالا بهترین مثال است

The whole world is in the same boat right now,"

. تمام دنیا در حال حاضر در یک قایق هستند" البته

because of this pandemic, of course.

به دلیل این بیماری همه گیر.

So there's a lot of bad with a pandemic.

بنابراین یک بیماری همه گیر بسیار بد است.

It's a horrible thing.

این یک چیز وحشتناک است.

But if there's one small thing that is maybe good about it

اما اگر یک چیز کوچک وجود داشته باشد که شاید خوب

if you could say that,

باشد،

it's that the whole world is in the same boat right now.

این است که تمام دنیا در حال حاضر در یک قایق هستند.

So Eduardo, thanks for the comment.

بنابراین ادواردو، از نظر شما متشکرم.

Great use of the phrase

استفاده عالی از عبارت

from the last lesson, to be in the same boat.

درس آخر ، در یک قایق بودن.

The world is definitely in the same boat right now.

دنیا قطعاً در حال حاضر در همان قایق است.

We are all experiencing the same things.

همه ما چیزهای مشابهی را تجربه می کنیم.

We are all trying to get through this pandemic together

همه ما با هم تلاش می کنیم تا از این بیماری همه گیر عبور کنیم

and I hope that it goes well.

و امیدوارم که به خوبی پیش برود.

I hope we can be out of this in a few more months.

امیدوارم تا چند ماه دیگر بتوانیم از این وضعیت خلاص شویم.

I don't know how many times I've said that in a video now.

نمیدونم الان چند بار تو یه ویدیو اینو گفتم.

I seem to say that quite regularly.

به نظر می رسد که من این را کاملاً منظم می گویم.

Anyways, there was another comment from Mohammad

به هر حال نظر دیگری از محمد بود

asking about the weather

که در مورد آب

and when I was going to make another farm video.

و هوا و زمانی که قرار بود یک ویدیوی مزرعه دیگر بسازم پرسید.

Well, here's what the weather's like right now.

خوب، در اینجا وضعیت آب و هوا در حال حاضر چگونه است.

I'm wearing a jacket today.

امروز کت پوشیده ام.

Yesterday I was wearing a winter coat and gloves.

دیروز کت و دستکش زمستانی پوشیده بودم.

Today is warm.

امروز گرم است.

In two days, it's going to feel like winter again.

دو روز دیگر، دوباره احساس زمستان می شود.

We have a cold front moving in.

ما یک جبهه سرد داریم که وارد می شود.

So the weather system is changing.

بنابراین سیستم آب و هوا در حال تغییر است.

The warm front is moving out and a cold front is coming in

جبهه گرم دارد بیرون می‌رود و یک جبهه سرد وارد می‌شود

and it's gonna be cold again like winter,

و دوباره مثل زمستان سرد می‌شود،

zero degrees during the day, below zero at night,

در روز صفر درجه ، شب‌ها زیر صفر،

in Celsius of course.

البته با درجه سانتیگراد.

So winter is going to come back for a little bit

بنابراین زمستان برای مدتی برمی‌گردد

and then hopefully it goes back to normal.

و امیدوارم که به حالت عادی بازگردد.

And about another farm video, we'll see.

و در مورد یک ویدیوی مزرعه دیگر، خواهیم دید.

Once stuff starts growing in a few months,

به محض اینکه ظرف چند ماه چیزها شروع به رشد کنند،

I'll definitely make one.

قطعاً یکی را خواهم ساخت.

See you in a couple days with another short English lesson.

چند روز دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم.