Learn the English Phrases SECOND WIND and TO BE WINDED - A Short English Lesson with Subtitles

In this English lesson,

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English phrase second wind.

می خواستم به شما در یادگیری عبارت انگلیسی second wind کمک کنم.

When you get your second wind,

وقتی باد دوم خود را می‌گیرید، به

it means that you get energy after doing

این معنی است که پس از انجام

something that took a lot of energy.

کاری که انرژی زیادی گرفته‌اید، انرژی می‌گیرید.

Let's imagine that you were walking for most of the day

بیایید تصور کنیم که بیشتر روز در حال پیاده روی

and you're really, really tired,

بودید و واقعاً خسته

and you're out with a friend and your friend says,

هستید و با یک دوست بیرون هستید و دوستتان می گوید:

"Let's keep going."

"بیا ادامه دهیم."

You could say,

می توانید بگویید:

"Oh, I'm out of energy.

"اوه، انرژی من تمام شده است.

Let's take a little break

بیایید کمی استراحت کنیم

and then maybe I'll get my second wind."

و بعد شاید باد دومم را بگیرم."

When you get your second wind,

هنگامی که باد دوم خود را می‌گیرید

it's like getting a little burst

، مثل این است

of energy when you least expect it.

که در زمانی که اصلاً انتظارش را ندارید، کمی انرژی دریافت کنید.

Sometimes when Jen and I go out,

گاهی اوقات وقتی من و جن بیرون می رویم،

we walk for a very long time

برای مدت طولانی پیاده روی می کنیم

and I get a little bit tired,

و کمی خسته می شوم،

but if I wait a little bit,

اما اگر کمی صبر کنم،

I usually get my second wind,

معمولا باد دوم را می گیرم،

and then I can use that energy to keep walking again.

و سپس می توانم از آن انرژی برای ادامه راه رفتن استفاده کنم.

So when you get your second wind,

بنابراین وقتی باد دوم خود را دریافت می کنید

it's like you get an extra little bit

، مثل این است

of energy when you were least expecting it.

که در زمانی که انتظارش را نداشتید کمی انرژی اضافی دریافت می کنید.

I wanna talk about another phrase, too,

من می خواهم در مورد یک عبارت دیگر نیز صحبت کنم

with the word wind in it.

که کلمه باد در آن وجود دارد.

I'm talking about wind because

من در مورد باد صحبت می کنم زیرا

in yesterday's video it was quite windy,

در ویدیوی دیروز باد کاملاً باد بود

and today it's a little bit windy as well.

و امروز نیز کمی باد است.

In English, when you say that you are winded,

در زبان انگلیسی وقتی می گویید که باد هستید،

when we talk about the phrase to be winded,

وقتی در مورد عبارت to be winded صحبت می

it means that you're out of breath.

کنیم به این معنی است که شما از نفس افتاده اید.

When I was young,

وقتی جوان بودم،

I could run really fast,

می‌توانستم خیلی سریع بدوم،

but when I was done running,

اما وقتی دویدن

I was always winded.

تمام شد، همیشه بادگیر بودم.

Right now, if I run really fast

در حال حاضر، اگر حتی برای مدت کوتاهی واقعاً سریع بدوم

even for a short amount of time,

،

by the time I stop running,

تا زمانی که از دویدن دست

I am out of breath and I am winded.

بکشم، نفسم بند می‌آید و باد می‌کشم.

So basically if you exert yourself,

بنابراین اساساً اگر خودتان تلاش کنید

if you do something strenuous,

، اگر کار سختی انجام دهید،

there's some new words for you,

چند کلمه جدید برای شما وجود دارد،

if I was to run the 100 meter dash right now,

اگر قرار باشد همین الان،

at the end of it,

در پایان آن، دوی 100 متر

I would be very, very winded.

را بدوم، خیلی خیلی بادگیر می‌شوم.

So just to repeat,

بنابراین فقط برای تکرار،

when you get your second wind,

هنگامی که باد دوم خود را می‌گیرید، به

it means you get a little bit of energy

این معنی است که

after doing something for a long time,

پس از انجام کاری برای مدت طولانی،

and when you're tired,

و زمانی که خسته هستید، کمی انرژی دریافت می‌کنید

and then suddenly you feel energetic again.

و سپس ناگهان دوباره احساس انرژی می‌کنید.

And when you are winded,

و هنگامی که شما باد می کنید، به

it means that you've done something

این معنی است که شما کاری

like run for a little bit

مانند دویدن برای کمی

and you just don't have as much breath as normal.

انجام داده اید و فقط به اندازه عادی نفس ندارید.

You're having trouble breathing, like.

شما در تنفس مشکل دارید.

(panting)

(نفس نفس می‌کشد)

That's what it would sound like if you were winded.

اگر باد می‌کشید، اینگونه به نظر می‌رسید.

Let's look at one of the comments from yesterday.

بیایید به یکی از نظرات دیروز نگاه کنیم.

I actually wanna look at two comments today

من در واقع می خواهم امروز به دو نظر نگاه

because I got two really good ones.

کنم زیرا دو نظر بسیار خوب دریافت کردم.

The first one is from Daniel Aparecido Biazi Galdino.

اولین مورد از دانیل آپارسیدو بیازی گالدینو است.

I hope I said your name right, Daniel.

امیدوارم اسمت رو درست گفته باشم دنیل.

All right, Daniel says,

بسیار خوب، دنیل می‌گوید:

"Last weekend I was upset 'cause."

"آخر هفته گذشته من ناراحت بودم."

By the way,

به هر حال

'cause is a slang way of saying because.

، علت یک روش عامیانه برای گفتن است زیرا.

"'Cause I didn't get the new job I was looking for,

"چون من شغل جدیدی را که دنبالش بودم پیدا نکردم،

but today I am fired up to learn English.

اما امروز برای یادگیری زبان انگلیسی اخراج شدم.

Thanks again, Mr. Bob."

باز هم متشکرم، آقای باب."

You're welcome.

خواهش میکنم.

Oh, that's how I start my response.

اوه، من پاسخ خود را اینگونه شروع می کنم.

You're welcome,

خوش آمدید،

and I'm glad to hear you are in a positive mood

و من خوشحالم که می شنوم که

after something disappointing like that.

پس از یک اتفاق ناامیدکننده مانند آن، روحیه مثبتی دارید.

So thank you, Daniel,

پس از شما متشکرم، دانیل،

for leaving that comment,

برای گذاشتن آن نظر،

and thank you for using the phrase fired up,

و از شما برای استفاده از عبارت fired up،

which means to be excited about something,

که به معنای هیجان زده شدن در مورد چیزی است،

so well in an English sentence.

به خوبی در یک جمله انگلیسی متشکرم.

Awesome work.

کار عالی

And then I have a second comment

و سپس من یک نظر دوم

from yesterday because I really liked this one.

از دیروز دارم زیرا این یکی را خیلی دوست داشتم.

Stephane Stephane or Stephanie Stephanie,

استفان استفان یا استفانی استفانی،

I'm not sure if I'm saying your name correctly,

مطمئن نیستم که نام شما را درست می گویم،

but Stephane says,

اما استفان می گوید:

"Beware the snakes in the weeds."

"مراقب مارهای علف های هرز باشید."

Yesterday in the lesson,

دیروز در درس

I was walking through some weeds,

داشتم از میان علف های هرز عبور می

and I just wanna say my response was this,

کردم و فقط می خواهم بگویم پاسخ من این بود،

we only have one type of snake in my part of Canada

ما فقط یک نوع مار در منطقه من در کانادا داریم

and it is very small and not poisonous.

و آن هم بسیار کوچک و سمی نیست.

So I know many of you,

بنابراین، من بسیاری از شما را می شناسم، اتفاقا

by the way, Stephane, thank you so much for that comment,

، استفان، از شما برای آن نظر بسیار

and thank you for the warning,

سپاسگزارم، و از هشدار شما متشکرم،

but I know many of you live in parts

اما می دانم که بسیاری از شما در نقاطی

of the world where there are dangerous snakes,

از جهان زندگی می کنید که در آن مارهای خطرناک وجود دارند،

where there are venomous snakes.

جایی که مارهای سمی وجود دارند. مارها

I happen to live in a place

من اتفاقاً در

where there is one kind of snake.

جایی زندگی می کنم که یک نوع مار وجود دارد.

It's about this long,

طول آن تقریباً به این اندازه است

it's called a garter snake,

که به آن مار بندکشی می

and it's not poisonous.

گویند و سمی نیست.

It's just completely safe.

این فقط کاملاً ایمن است.

So one of the things that I really

بنابراین یکی از چیزهایی که

like about where I live in Canada

در مورد جایی که در کانادا زندگی می کنم بسیار دوست دارم

is the fact that there is only one kind of snake,

این واقعیت است که فقط یک نوع مار وجود دارد

and it's not poisonous or venomous.

و آن سمی یا سمی نیست.

That's really, really nice

این واقعاً خیلی خوب است

because I'm actually afraid of snakes.

زیرا من در واقع از مارها می ترسم.

I don't like snakes at all.

من اصلا مار دوست ندارم

Anyways, thanks for the comments,

به هر حال، ممنون از نظرات،

thanks for watching.

ممنون که تماشا کردید.

I'll see you in a couple days

چند روز

with another short English lesson.

دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.