Learn the English Phrases STEP IT UP and TO STEP ON SOMEONE'S TOES

In this English lesson, I wanted

در این درس انگلیسی، می‌خواستم

to help you learn the English phrase, step it up.

به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی، step it up را یاد بگیرید.

If you tell someone they need to step it up,

اگر به کسی بگویید که باید آن را افزایش دهد، به

it means that they're working at this level

این معنی است که در این سطح کار می کند

and they need to work harder.

و باید سخت تر کار کند.

At work sometimes my boss will say

در محل کار گاهی اوقات رئیس من

to us, "Hey, everybody, you need to step it up,

به ما می گوید: "هی، همه، شما باید این کار را افزایش دهید،

you're not working hard enough."

شما به اندازه کافی سخت کار نمی کنید ."

He actually doesn't say that very often.

او در واقع خیلی اوقات این را نمی گوید.

I have a really nice boss!

من یک رئیس واقعا خوب دارم!

But if you are at work and someone

اما اگر سر کار هستید و کسی

isn't working hard enough, they might be told

به اندازه کافی سخت کار نمی کند ، ممکن است به او گفته

that they need to step it up.

شود که باید این کار را افزایش دهد.

We also sometimes say you need to step up your game.

ما همچنین گاهی اوقات می گوییم که باید بازی خود را تقویت کنید.

So if you're working with someone

بنابراین اگر با کسی کار می کنید

and they're not working very hard,

و او خیلی سخت کار نمی کند

you might say they need to step it up.

، ممکن است بگویید که باید این کار را افزایش دهد.

The phrase to step up means something similar,

عبارت to step up به معنای چیزی مشابه است،

so if you are someone who doesn't have

بنابراین اگر شما فردی هستید که

a certain responsibility and suddenly

مسئولیت خاصی را بر عهده

you need to take on that responsibility,

ندارید و ناگهان باید آن مسئولیت را بر عهده

we would say that you need to step up,

بگیرید، می گوییم که باید قدم بردارید،

so it's slightly different, but it has a similar meaning.

بنابراین کمی متفاوت است، اما معنی مشابه

The second phrase I wanna teach you today

دومین عبارتی که امروز می خواهم به شما یاد

is the phrase to step on someone's toes.

بدهم عبارت است از پا گذاشتن روی انگشتان پا.

If you step on someone's toes,

اگر پا روی انگشتان پای کسی گذاشتی، به

it means you do something

این معنی است که کاری را انجام می‌دهی

that they were supposed to be doing.

که او قرار بود انجام دهد.

This can also happen at work.

در محل کار نیز ممکن است این اتفاق بیفتد.

Sometimes at work, a colleague will do part

گاهی اوقات در محل کار، یکی از همکاران بخشی

of your job and you can say to them,

از کار شما را انجام می دهد و می توانید به آنها بگویید:

"Hey, don't step on my toes, that's my job to do."

"هی، پا روی انگشتان من نگذار، این وظیفه من است."

It's not a nice thing to say, it's kind of direct

گفتن این حرف خوب نیست، یک جور مستقیم است

if you say, "Hey, don't step on my toes."

اگر بگویید «هی، پا روی انگشتان پام نکن».

But when you step on someone's toes,

اما وقتی روی انگشتان کسی پا می گذارید، به

it means you do something

این معنی است که کاری را انجام می دهید

that they were supposed to be doing.

که او قرار بود انجام دهد.

So to repeat, to review, if you need

بنابراین تکرار کردن، مرور کردن، اگر نیاز

to step it up, it means you need to do a better job,

به تقویت آن دارید، به این معنی است که باید کار بهتری انجام دهید

it means you need to work harder.

، یعنی باید سخت‌تر کار کنید.

We might even say you need to step up your game.

حتی ممکن است بگوییم که باید بازی خود را تقویت کنید.

And if you step on someone's toes,

و اگر روی انگشتان کسی پا گذاشتید،

it doesn't mean that you're actually stepping

به این معنی نیست که در واقع

on their toes, but it means that you are doing

روی انگشتان او قدم می گذارید، بلکه به این معنی است که شما کاری را انجام

something that they were supposed to be doing.

می دهید که او قرار بود انجام دهد.

And it might even be something they like doing.

و حتی ممکن است کاری باشد که آنها دوست دارند انجام دهند.

Let's say your sister loves planning

فرض کنید خواهرتان دوست دارد

a birthday party for one of your parents,

برای یکی از والدینتان جشن تولد بگیرد

and then one year you do it without talking to her.

و بعد یک سال بدون اینکه با او صحبت کنید این کار را انجام می دهید .

She could say, "Hey, you're stepping on my toes.

او می‌توانست بگوید: "هی، تو داری روی انگشتان پام می‌روی.

That's something I normally do."

این کاری است که من معمولا انجام می‌دهم."

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

I actually have a couple comments to look at today.

من در واقع امروز چند نظر برای بررسی دارم.

The first one is from Andrew, and Andrew says,

اولین مورد از اندرو است، و اندرو می گوید:

"Five years ago, I bought two pairs of long johns

"پنج سال پیش، من دو جفت جان بلند خریدم

and they've served me well,"

و آنها به خوبی به من خدمات دادند"

and I replied by saying, "Long johns are awesome.

و من در پاسخ گفتم: "Long Johns عالی هستند.

Also, nice work using the phrase served me well perfectly."

همچنین کار خوبی با استفاده از این عبارت به خوبی به من کمک کرد."

So thanks, Andrew, for that comment.

بنابراین، اندرو، برای آن نظر متشکرم.

Yes, long johns, they are also called long underwear,

بله، جون های بلند، به آنها لباس زیر بلند نیز می گویند

and you wear them under your pants in the winter

و

if you live in a very cold country,

اگر در یک کشور بسیار سرد زندگی می کنید،

and they help keep your legs warm.

در زمستان آنها را زیر شلوار خود می پوشید و به گرم نگه داشتن پاهای شما کمک می کند.

I love wearing long johns when I'm outside in the winter.

من عاشق پوشیدن لباس‌های بلند بلند در زمستان هستم.

I forgot to put mine on today, and I probably should have.

امروز فراموش کردم لباسم را بپوشم و احتمالا باید بپوشم.

It's not as cold as last time, but it's definitely cold.

هوا مثل دفعه قبل سرد نیست، اما قطعا سرد است.

And when Andrew says that "the long johns served him well,"

و وقتی اندرو می‌گوید که « جان‌های طولانی به او خدمت کردند»،

what he's saying is that they have been

چیزی که می‌گوید این است که داشتن آنها

an excellent thing for him to have.

چیز بسیار خوبی برای او بوده است.

They haven't broken, they don't have holes in them,

آنها شکسته نشده اند، سوراخی در آنها وجود ندارد،

they've worked every time he's used them,

آنها هر بار که او از آنها استفاده کرده است، کار کرده اند،

so anyways, Andrew, thanks for that comment again.

بنابراین به هر حال اندرو، دوباره برای آن نظر متشکرم.

That was a great comment.

این نظر عالی بود

I do have a second comment today.

من امروز نظر دومی دارم

I liked this comment, this comment is from Naomi

من این نظر را دوست داشتم، این نظر از نائومی است

and Naomi says, "Hi, Bob,

و نائومی می گوید: "سلام باب،

how can you make Oscar come inside?"

چطور می توانی اسکار را وارد کنی؟"

Oscar's my dog, by the way. He's around here somewhere.

اتفاقاً اسکار سگ من است. او یک جایی همین اطراف است. نائومی:

"When you tell him to do that,

"وقتی به او می گویید این کار را انجام دهد،

does he understand and obey right away," Naomi.

آیا او بلافاصله متوجه می شود و اطاعت می کند."

My response was when he hears the printer start,

پاسخ من این بود که وقتی می شنود چاپگر شروع به کار می کند،

he goes to the door and waits for me.

به سمت در می رود و منتظر من می ماند.

When I'm done my video, he runs to the door

وقتی فیلمم را تمام کردم، او به سمت در

and waits to go back in.

می دود و منتظر می ماند تا به داخل برگردد.

So Oscar and I have developed a little routine. (laughs)

بنابراین من و اسکار کمی روال عادی را ایجاد کرده ایم. (می خندد)

Even though Oscar is really Jen's dog,

با اینکه اسکار واقعاً سگ جن است،

he's in the house in the winter.

در زمستان در خانه است.

When I start to print, when I print

وقتی شروع به چاپ می کنم، وقتی

my little phrase for the day,

عبارت کوچکم را برای آن روز چاپ می کنم،

when he hears the printer start,

وقتی می شنود که چاپگر شروع به کار می کند،

he comes to my room and he lays by the printer

به اتاق من می آید و کنار چاپگر دراز می کشد

or he goes to the door and he stands

یا به سمت در می رود و

at the door waiting to go outside.

پشت در می ایستد تا بیرون برود. .

Then I come outside and I make my video

بعد من میام بیرون و ویدیومو میزارم

and he runs around, sometimes you see him,

و اون دور میدوه، بعضی وقتا

and then as soon as he sees that I'm done,

میبینیش و بعد به محض اینکه ببینه کارم تموم شده،

he runs back to the house and he stands

برمیگرده تو خونه و

by the door and waits to go in.

کنار در میایسته و منتظر میمونه که بره داخل.

He's a really smart dog.

او واقعا سگ باهوشی است.