Learn the English Phrases OF LATE and MY LATE

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase, of late.

من می‌خواستم به شما کمک کنم تا عبارت انگلیسی را یاد بگیرید.

Now, this is just another way in English of saying lately.

اکنون، این اخیراً روش دیگری برای گفتن در انگلیسی است.

It's another way to talk about something

این روش دیگری برای صحبت در مورد چیزی است

that's been happening in the recent past.

که در گذشته نزدیک اتفاق افتاده است.

I could say something like this,

می توانم چیزی شبیه به این

I've really been enjoying teaching of late.

بگویم، من واقعاً اخیراً از تدریس لذت می برم.

That simply means that in the last few weeks,

این به سادگی به این معنی است که در چند هفته گذشته،

I've really enjoyed teaching.

من واقعا از تدریس لذت برده ام.

I could say something like this,

می توانم چیزی شبیه به این

I haven't been feeling well of late.

بگویم، من اخیراً حالم خوب نیست.

So that simply means

بنابراین این به سادگی به این معنی است

that I've been feeling a little bit sick

که من در

for the last few days or the last few weeks.

چند روز گذشته یا چند هفته گذشته کمی احساس بیماری کرده ام.

By the way, I'm not feeling sick.

اتفاقا من احساس بیماری ندارم.

I actually feel really, really good.

من واقعاً واقعاً احساس خوبی دارم.

So when you say of late,

بنابراین وقتی می گویید اواخر،

it's just simply another way of saying lately

این فقط یک راه دیگر برای گفتن اخیر

or something that's been happening recently.

یا چیزی است که اخیراً اتفاق افتاده است.

The geese have been back of late, by the way.

اتفاقاً غازها اخیراً برگشته اند.

I can't show them to you because it's too windy

من نمی توانم آنها را به شما نشان دهم، زیرا هوا

to record over there.

برای ضبط در آنجا بسیار باد است.

But the geese of late have been back

اما غازهای اخیر برگشته اند

and they're getting really loud again.

و دوباره صدایشان بلند شده است.

Anyways, the second phrase I wanted

به هر حال دومین جمله ای

to teach you today is a sad phrase.

که امروز می خواستم به شما یاد بدهم یک جمله غم انگیز است.

And it's the phrase my late uncle

و عبارت مرحوم دایی

or my late father or my late brother.

یا مرحوم پدرم یا مرحوم برادرم است.

It's a way to talk about someone who has died.

این راهی است برای صحبت در مورد کسی که مرده است.

When you use the word late in English

وقتی کلمه late را در انگلیسی به کار

and then you mention a person,

می برید و بعد از فردی نام

you're talking about someone who's passed away.

می برید، در مورد فردی صحبت می کنید که درگذشته است.

You're talking about someone who's died.

شما در مورد کسی صحبت می کنید که مرده است.

So you might hear people say things like this.

بنابراین ممکن است بشنوید که مردم چنین چیزهایی می گویند.

My late father used to really enjoy Christmas,

مرحوم پدرم واقعاً از کریسمس لذت می برد

or my late uncle was really, really funny

یا عموی مرحومم

when we would sit around the campfire in the summer.

وقتی در تابستان دور آتش می نشستیم واقعاً خنده دار بود.

So when you use the word late and you talk about a person,

بنابراین وقتی از کلمه دیر استفاده می کنید و در مورد یک شخص صحبت

you're referring to someone who has passed away.

می کنید، به شخصی اشاره می کنید که درگذشته است.

You're referring to someone who has died.

شما به کسی اشاره می کنید که مرده است.

So to review, when you say of late,

بنابراین برای مرور، وقتی می گویید اواخر

you simply mean recently.

، به سادگی به معنای اخیر است.

Like it's been really windy

انگار این

of late here. (Robert chuckling)

اواخر اینجا واقعا باد می آمد. (رابرت می خندد)

I'll show you that in a minute.

من آن را در یک دقیقه به شما نشان خواهم داد.

And when you use the word late to talk about a person,

و وقتی از کلمه دیر برای صحبت در مورد یک شخص استفاده می کنید،

you're talking about someone

در مورد کسی صحبت می کنید

who is no longer with us on this planet.

که دیگر در بین ما در این سیاره نیست.

So kind of a sad way to use the word late.

بنابراین یک روش غم انگیز برای استفاده دیرهنگام از کلمه.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Julia.

این نظر از جولیا است.

Hi, dear teacher.

سلام استاد عزیز

Didn't you ever think of installing a portable generator

آیا تا به حال به فکر نصب یک ژنراتور قابل حمل

to keep your home running when the power goes out?

برای روشن نگه داشتن خانه خود در هنگام قطع برق نبوده اید؟

It probably couldn't keep the whole house,

احتمالاً نمی تواند کل خانه را نگه دارد،

but at least the most important items

اما حداقل مهم ترین وسایل

like fridge and light

مانند یخچال و نور را حفظ کند

so your lifestyle won't be disrupted that much.

تا سبک زندگی شما تا این حد مختل نشود.

And my response was this,

و پاسخ من این بود،

we usually only think about that when the power is out,

ما معمولاً فقط به این فکر می‌کنیم که وقتی برق قطع می‌شود،

then the power comes back on

برق دوباره روشن می‌شود

and we go for a year or two with no power outages

و یک یا دو سال بدون قطعی برق می‌رویم

and forget.

و فراموش می‌کنیم.

So, yes, Julia,

بنابراین، بله، جولیا،

I think that's kind of a funny thing

من فکر می کنم این یک چیز خنده دار

about buying a generator.

در مورد خرید یک ژنراتور است.

They're not incredibly expensive.

آنها فوق العاده گران نیستند.

I only think about buying one when the power goes out

من فقط وقتی برق می‌رود به خرید یکی فکر می‌کنم

and then when the power comes back on,

و وقتی برق دوباره وصل می‌شود،

I just kind of forget, and I don't actually go buy one.

یک جورهایی فراموش می‌کنم، و در واقع نمی‌روم یکی بخرم.

So anyways, if you're wondering

بنابراین به هر حال، اگر تعجب می‌کنید که

why I'm just walking along my shed here,

چرا من فقط در امتداد سوله‌ام اینجا قدم می‌زنم، به

it's because it's incredibly windy out today.

این دلیل است که امروز به‌طور باورنکردنی باد می‌وزد.

It has been really windy of late.

این اواخر واقعا باد می آمد.

I'm not sure why.

من مطمئن نیستم چرا. همانطور که در ویدیوهای

It's supposed to be winter

دیگرم به آن اشاره کردم، قرار است زمستان

like I've mentioned in my other videos.

باشد.

But lately, we've been having these wind storms.

اما اخیراً با این طوفان های باد مواجه شده ایم.

You can even see, I have to fix this door on the shed.

حتی می بینید، من باید این در را روی سوله درست کنم.

It's kind of pushed out a little bit.

یه جورایی کمی بیرون زده.

The wind is pushing it out.

باد آن را بیرون می راند.

So I'm just kind of walking along my shed and talking today.

بنابراین من امروز فقط دارم در امتداد آلونک قدم می زنم و صحبت می کنم.

I wanted to talk about something else

می خواستم در مورد چیز دیگری صحبت کنم

that's been happening of late.

که اخیراً اتفاق افتاده است.

Things are getting a little strange

اوضاع

with this pandemic here in Canada

با این همه گیری اینجا در کانادا

and I'm sure in your countries as well.

و مطمئنم در کشورهای شما نیز کمی عجیب می شود.

We are still in school,

ما هنوز در مدرسه هستیم،

but schools are starting to shut down.

اما مدارس شروع به تعطیلی کردند.

The school that a relative of mine goes to was shut down.

مدرسه ای که یکی از بستگانم می رود تعطیل شد.

My son is coming home from university a week early.

پسرم یک هفته زودتر از دانشگاه می آید خانه.

My school is still open,

مدرسه من هنوز باز است،

but I'm a little bit worried that we are going to go home

اما من کمی نگران هستم که

for Christmas break in a few days, next week,

چند روز دیگر، هفته آینده،

actually in a week

در واقع یک هفته دیگر برای تعطیلات کریسمس به خانه

and that we might not return

برویم و ممکن است

for in-person learning after the break.

بعد از تعطیلات برای یادگیری حضوری برنگردیم. .

I'm afraid that schools in Canada might actually be closed

من می ترسم که مدارس در کانادا واقعاً

for the month of January.

برای ماه ژانویه تعطیل باشند.

We'll have to see.

باید ببینیم

I hope not, but you never know.

من امیدوارم که نه، اما شما هرگز نمی دانید.

Anyways, I'll see you in a couple of days

به هر حال، یکی دو روز

with another short English lesson.

دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم.

Have a great weekend, bye.

آخر هفته خوبی داشته باشید، خداحافظ