Learn the English Phrases TO FREAK OUT and CONTROL FREAK

In this English lesson I wanted to help you

در این درس زبان انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم

learn the English phrase to freak out.

تا عبارت انگلیسی را بیاموزید.

When you say that someone is freaking out,

وقتی می گویید یک نفر در حال عصبانیت است،

or sometimes when you say an animal is freaking out,

یا گاهی اوقات وقتی می گویید یک حیوان در حال عصبانیت است، به

it means they're going crazy

این معنی است که او دیوانه می شود

and doing all kinds of abnormal things.

و انواع کارهای غیر عادی را انجام می دهد.

Let me explain a little bit.

بگذارید کمی توضیح بدهم.

When someone drives in our driveway,

وقتی کسی در مسیر ورودی ما رانندگی می کند،

sometimes our dogs will freak out.

گاهی اوقات سگ های ما عصبانی می شوند.

That means they'll bark and jump around

این بدان معنی است که آنها پارس می کنند و به اطراف می پرند

and they'll be all excited

و همه آنها هیجان زده می شوند

because someone has arrived at our place

زیرا یک نفر به محل ما رسیده است

and maybe they don't know who it is so they freak out.

و شاید آنها نمی دانند این کیست بنابراین آنها عصبانی می شوند.

Sometimes when a person finds out some exciting news,

گاهی اوقات وقتی فردی از اخبار هیجان انگیزی مطلع می شود

they might freak out.

، ممکن است هول کند.

They might jump for joy or scream

آنها ممکن است از خوشحالی بپرند یا فریاد بزنند

or they might be really excited.

یا واقعاً هیجان زده باشند.

They might freak out because they're really, really happy

آنها ممکن است عصبانی شوند زیرا واقعاً از

about something that's happening.

چیزی که در حال رخ دادن است خوشحال هستند.

It can also mean a negative emotion.

همچنین می تواند به معنای یک احساس منفی باشد.

Like sometimes when I'm walking at night

مثل بعضی وقت‌ها که در شب راه می‌روم

and Jen will say something from a dark room

و جن از یک اتاق تاریک

or something like that, by the way

چیزی می‌گوید یا چیزی شبیه به آن،

that doesn't happen very often, but you get my point.

اتفاقاً خیلی اتفاق نمی‌افتد ، اما شما منظور من را متوجه شدید.

If someone was to jump out and scare me, I would freak out.

اگر قرار بود یکی بپرد بیرون و من را بترساند، من عصبانی می شدم.

I would scream a little bit

کمی فریاد می زدم

and I would maybe run away a little bit.

و شاید کمی فرار می کردم.

I would freak out.

من دیوانه خواهم شد.

So it's any time you express a lot of emotion,

بنابراین هر زمانی است که شما احساسات زیادی،

positive or negative, in a way

مثبت یا منفی، به روشی

that's a little bit uncontrolled.

که کمی کنترل نشده است، ابراز می کنید.

The second phrase I wanted to teach you today

دومین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase control freak.

بدهم عبارت control freak است.

This is something that we call someone

این چیزی است که ما به آن کسی می گوییم

who always wants to be in control of a situation.

که همیشه می خواهد یک موقعیت را کنترل کند.

I have a certain relative where

من یکی از بستگان خاصی

when I make food at their house,

دارم که وقتی در خانه آنها غذا درست می کنم، به

they kind of watch me and tell me what to do

نوعی مرا زیر نظر دارند و به من می گویند که چه کار

because I don't think they trust me when I make food.

کنم، زیرا فکر نمی کنم هنگام تهیه غذا به من اعتماد کنند.

They're kind of a control freak.

اونا یه جورایی آدم کنترلی هستن

They wanna make sure I measure everything correctly

آنها می خواهند مطمئن شوند که همه چیز را به درستی اندازه گیری می

and I fry everything for the right amount of time.

کنم و همه چیز را برای مدت زمان مناسب سرخ می کنم .

They're a bit of a control freak.

آنها کمی کنترل کننده هستند.

Sometimes you might have a boss

گاهی اوقات ممکن است رئیسی داشته باشید

who's a bit of a control freak.

که کمی کنترل کننده باشد.

They kinda watch you all the time

آنها همیشه شما را تماشا می کنند

and they're always telling you what to do

و همیشه به شما می گویند چه کاری انجام دهید

and telling you when you do something wrong.

و به شما می گویند وقتی کار اشتباهی انجام می دهید.

Anyways, to review, when you freak out, when you say,

به هر حال، مرور کردن، وقتی عصبانی می‌شوید، وقتی می‌گویید:

"Oh, if I win the lottery tomorrow, I'm going to freak out,"

"اوه ، اگر فردا در قرعه‌کشی برنده شوم، عصبانی می‌شوم"، به

it means you are going to have an outburst of emotion,

این معنی است که شما یک فوران احساسات

either positive or negative.

مثبت یا منفی خواهید داشت.

If you won the lottery, it would be positive.

اگر در قرعه کشی برنده شوید، مثبت است.

And when you say someone is a control freak,

و وقتی می گویید کسی یک کنترل است، به

it means they want to be in control

این معنی است که او می خواهد

of any kind of situation.

کنترل هر نوع موقعیتی را در دست داشته باشد.

Hey, let's look at a comment from a previous video.

سلام، اجازه دهید به یک نظر از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Halla.

این نظر از هالا است.

"You are so kind, Bob

"تو خیلی مهربانی، باب

"I assume when you are angry, you don't shout.

" فکر می کنم وقتی عصبانی هستی، فریاد نمی زنی.

"I think making lessons on YouTube calms you down.

"فکر می کنم درس خواندن در یوتیوب شما را آرام می کند.

"Thank you."

"متشکرم."

And my response, "Oh, I shout sometimes.

و پاسخ من، "اوه، من گاهی فریاد می زنم.

"I'm mostly calm, but I'm human, just like everyone else."

من بیشتر آرام هستم، اما انسان هستم، درست مثل بقیه.»

In fact, the other night,

در واقع، شب دیگر،

my son was mowing lawn really late

پسرم خیلی دیر

just outside the window of our house.

درست بیرون پنجره خانه ما چمن زنی می کرد.

And I do appreciate when he mows our lawn,

و زمانی که او چمن ما را می کند، قدردانی می کنم،

but it was really loud and I was trying to work

اما صدای واقعاً بلند بود و من سعی

and I got a little bit angry, a tiny bit angry.

می کردم کار کنم و کمی عصبانی، کمی عصبانی شدم.

Sorry, there was a tree there I had to duck under.

متاسفم، درختی بود که مجبور شدم زیر آن اردک بزنم.

And I shouted a little bit.

و من کمی فریاد زدم.

I didn't say anything mean.

من چیز بدی نگفتم

I said something like, "Hey, stop making so much noise.

چیزی شبیه این گفتم: "هی، این همه سروصدا را متوقف کن.

"I'm trying to work. I'm trying to think."

" دارم سعی می کنم کار کنم. من سعی می کنم فکر کنم."

So yeah, I'm not exactly a perfect person.

بنابراین بله، من دقیقاً یک فرد کامل

I think I've mentioned that a number of times before.

نیستم. فکر می کنم قبلاً چندین بار به آن اشاره کرده ام.

You have to realize that on YouTube

شما باید این را درک کنید که در یوتیوب

and on all different kinds of social media,

و انواع مختلف رسانه های اجتماعی،

you always see the best side of someone.

شما همیشه بهترین طرف

I will admit I try really hard to be a nice person,

کسی رو ببین اعتراف میکنم خیلی سعی میکنم آدم خوبی

but like I said in the comment, I'm human.

باشم ولی همونطور که تو کامنت

I'm just like everyone else.

گفتم من آدمم مثل بقیه عصبانی میشم ناراحت میشم

I get angry. I get sad.

I get a little bit of,

من

I get a little bit depressed every once in a while

هر چند وقت

a couple times a year, especially in February

یک بار و چند بار در سال کمی افسرده می شوم، به خصوص در ماه فوریه

when there's not a lot of sunlight.

که نور خورشید زیاد نیست.

So don't ever think that Bob the Canadian

بنابراین هرگز فکر نکنید که باب

is a perfect person who never yells,

کانادایی یک فرد کامل است که هرگز فریاد نمی

always smiles and is always happy.

زند، همیشه لبخند می زند و همیشه شاد است.

I'm just like you.

I'm a normal human being who has all the normal behaviors

من هم مثل شما

هستم. من یک انسان معمولی هستم که تمام رفتارها

and emotions that other people do.

و احساسات عادی را دارم که دیگران انجام می دهند.

These though are something that make me happy.

اینها چیزی است که من را خوشحال می کند.

So talking about being a normal human being and being kind,

بنابراین صحبت در مورد بودن یک انسان معمولی و مهربان بودن،

flowers always make people kind.

گل ها همیشه مردم را مهربان می کنند.

Jen and I have been working really hard here.

من و جن در اینجا خیلی سخت کار کرده

We've been growing sunflowers,

ایم. ما در حال پرورش گل آفتابگردان بوده ایم

which make people super happy.

که باعث ایجاد پت می شود. خیلی خوشحالم

Let me check my time here.

اجازه بدهید زمانم را اینجا چک کنم.

Oh, I'm done.

اوه، من تمام کردم.