Learn the English Sayings "the carrot and the stick" and "to stick your neck out"

Sorry, I had to put my glove on using my mouth.

با عرض پوزش، مجبور شدم دستکش را با استفاده از دهانم بپوشم.

It's a Canadian technique.

این یک تکنیک کانادایی است.

I think I showed you that before.

فکر کنم قبلا بهت نشون دادم

But super cold out here today.

اما امروز اینجا فوق العاده سرد است.

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی می خواستم به شما کمک کنم که

learn the English phrase the carrot and the stick.

عبارت انگلیسی the carrot and the stick را یاد بگیرید.

So the carrot and the stick refers

بنابراین هویج و چوب

to a way to motivate people.

به راهی برای ایجاد انگیزه در افراد اشاره دارد.

I think it comes from the idea that a long time

فکر می‌کنم از این ایده ناشی می‌شود که خیلی وقت

ago, if you wanted a donkey to move forward, you could

پیش، اگر می‌خواستید الاغی به جلو حرکت کند، می‌توانستید

hit the donkey on its butt with a stick, or you

با چوب به خر بکوبید یا

could use a carrot to make it want to walk forward.

می‌توانید از هویج استفاده کنید تا او بخواهد جلو برود.

So the carrot is a reward method for getting people

بنابراین هویج یک روش پاداش برای وادار کردن مردم

to do something, and the stick is a punishment method.

به انجام کاری است و چوب یک روش مجازات است.

Here's a good example.

در اینجا یک مثال خوب است.

If your boss wanted you to work on Saturday,

اگر رئیستان می خواست شنبه کار کنید،

he could say, you have to work Saturday.

می توانست بگوید باید شنبه کار کنید.

And if you don't, I'm gonna make you work

و اگر این کار را نکنی، من تو را وادار می‌کنم

on that job that no one likes doing.

روی کاری که هیچ‌کس دوست ندارد کار کنی.

So that's kind of like the stick.

پس این چیزی شبیه چوب است.

If you don't work Saturday, something bad will happen.

اگر شنبه کار نکنی، اتفاق بدی می افتد.

Or your boss would say, I want you to work Saturday.

یا رئیست می گفت، می خواهم شنبه کار کنی.

And if you do, I'll give you

و اگر این کار را بکنید،

double pay for every hour you work.

به ازای هر ساعتی که کار می کنید، دو برابر حقوق به شما می دهم.

That would be more like a carrot, something positive.

این بیشتر شبیه هویج است، چیزی مثبت.

So the carrot is like a nice way to motivate someone,

بنابراین هویج مانند یک راه خوب برای ایجاد انگیزه در کسی است،

and the stick is a not nice way to motivate someone.

و چوب یک راه خوب برای ایجاد انگیزه در کسی است.

The other phrase I wanted to look at today.

عبارت دیگری که امروز می خواستم به آن نگاه کنم.

Wait, am I holding this up wrong? Yeah, sorry.

صبر کنید، آیا من این را اشتباه مطرح می کنم؟ آره ببخشید

The carrot and the stick. Here we go.

هویج و چوب. در اینجا ما می رویم.

And did I have it up right the first time?

و آیا بار اول درست کردم؟

I'll have to check.

من باید بررسی کنم.

The other phrase I wanted to teach you

جمله دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

today is to stick your neck out.

این است که گردن خود را بیرون بیاورید.

When you stick your neck out,

وقتی گردن خود را بیرون می آورید، به این

it means you do something risky.

معنی است که کار خطرناکی انجام می دهید.

Let's say your boss gets angry really easily,

فرض کنید رئیس شما خیلی راحت عصبانی می شود،

but your boss is doing something wrong.

اما رئیس شما کار اشتباهی انجام می دهد.

You might have to stick your neck out

ممکن است مجبور شوید گردنتان را بیرون بیاورید

and tell your boss, but there's a risk

و به رئیستان بگویید، اما این خطر وجود دارد

that your boss might get mad at you.

که رئیستان از دست شما عصبانی شود.

So when you stick your neck out, it means that

بنابراین وقتی گردن خود را بیرون می آورید، به این معنی است که

you do something risky at work or in life.

در محل کار یا زندگی کاری خطرناک انجام می دهید.

So to review, hopefully I held

بنابراین برای بررسی، امیدوارم که من

this up right the first time.

این موضوع را بار اول درست انجام دادم.

If I didn't, this is just the lesson.

اگر این کار را نکردم، این فقط یک درس است.

I'm not doing this one twice.

من این کار را دو بار انجام نمی دهم.

The carrot and the stick refers to

هویج و چوب به

a nice method to motivate someone.

یک روش خوب برای ایجاد انگیزه در کسی اشاره دارد.

That's a carrot or a not nice way to motivate someone.

این یک هویج یا یک راه خوب برای ایجاد انگیزه در کسی است.

That's the stick.

آن چوب است.

And to stick your neck out means to.

و گردن بیرون آوردن یعنی به.

Yeah, to do something risky must be from.

بله، برای انجام یک کار خطرناک باید از آن باشد.

Yeah, I'm not sure where that phrase originates from,

بله، من مطمئن نیستم که این عبارت از کجا سرچشمه می گیرد،

but hey, let's look at a comment from a

اما هی، اجازه دهید

previous video before my ears freeze off.

قبل از اینکه گوش های من یخ بزند، به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Vitor.

این نظر از ویتور است.

A short lesson from Bob on Saturday.

یک درس کوتاه از باب در روز شنبه.

I can't Complain.

من نمی توانم شکایت کنم

Thank you, Bob. You're the best.

ممنون باب تو بهترینی

And then my response, Yeah, I got a little bit

و سپس پاسخ من، بله،

behind last week with the semester ending and all. Yeah.

هفته گذشته با پایان ترم و همه چیز کمی عقب افتادم. آره

So the semester is ending.

پس ترم داره تموم میشه

Let me get my glove back on here.

بگذار دستکشم را اینجا برگردانم.

We'll go for a walk.

میریم پیاده روی

The semester is ending.

ترم داره تموم میشه

The school year is half over

سال تحصیلی به نیمه رسید

and the semester is ending.

و ترم تمام شد.

So I have like kind of a nice week this

بنابراین من این هفته هفته خوبی دارم

week, but last week was a little bit busy.

، اما هفته گذشته کمی شلوغ بود.

For those of you that have been around for

برای کسانی از شما که برای

a long time, you know that we have the

مدت طولانی در اطراف بوده اند، می دانید که ما

semester system in my part of Canada.

سیستم ترم را در منطقه من در کانادا داریم.

So students have class for about 90, 93

بنابراین دانش آموزان حدود 90، 93 روز کلاس دارند

days and then they have exams and then

و بعد امتحان دارند و بعد از آن

we start brand new courses next week, Wednesday.

هفته آینده، چهارشنبه، دوره های کاملاً جدید را شروع می کنیم.

For students, it's really, really stressful right now,

برای دانش آموزان، در حال حاضر واقعاً استرس زا است،

but for teachers it's a little more relaxed.

اما برای معلمان کمی آرام تر است.

I only have to go to work three days this

من فقط سه روز از پنج روز این هفته باید سر کار بروم

week out of five, so I have a little more time to

، بنابراین کمی زمان بیشتری برای

get a few things done around the house.

انجام چند کار در خانه دارم.

Jen and I are going to work on filing

من و جن قرار است روی ثبت

our taxes for last year and obviously I'll get

مالیات هایمان برای سال گذشته کار کنیم و بدیهی است که

some more YouTube work done as well. But,

کارهای بیشتری در YouTube نیز انجام خواهم داد. اما،

yeah, what was I saying?

آره، چه می گفتم؟

Oh, I can't remember.

اوه، یادم نمی آید.

My ears are so cold.

گوشم خیلی سرده

I can't remember what I was saying.

یادم نمیاد چی میگفتم

Do you know what temperature it is right now?

میدونی الان دما چنده؟

It's minus 14 right now.

الان منفی 14 است.

I should have put a hat on.

باید کلاه می گذاشتم

Maybe I'll do that before I do the next

شاید قبل از اینکه ویدیوی بعدی را که چند دقیقه دیگر انجام می دهم، این کار را انجام دهم

video that I'm doing in a few minutes.

.

But anyways, it's not that bad.

اما به هر حال، آنقدرها هم بد نیست.

Okay, I'll go in the house in a minute,

خوب، یک دقیقه دیگر به خانه می روم،

but thanks for watching and I'll be back with

اما از تماشای شما متشکرم و

another new English lesson in a few days. Bye.

تا چند روز دیگر با یک درس جدید انگلیسی برمی گردم. خداحافظ

I think this is the coldest it's ever

فکر می‌کنم این سردترین سردی است که تا به حال

been while I've been outside making a video. This is...

بوده است، در حالی که من در بیرون از خانه برای ساخت یک ویدیو بودم. این است...

This is cold.

اینجا سرد است.

Okay, I'm going in now. Bye. For real this time.

باشه الان میرم داخل خداحافظ واقعا این بار