Learn the English Terms "an unwritten rule" and "a hard-and-fast rule"

In this English lesson I wanted to help you learn the English phrase an unwritten rule.

در این درس انگلیسی می خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی an unwritten rule را یاد بگیرید.

Now, this is exactly what it sounds like.

در حال حاضر، این دقیقا همان چیزی است که به نظر می رسد.

It's a rule, but it's not written down anywhere.

این یک قانون است، اما در جایی نوشته نشده است. وقتی انگلیسی صحبت می کنید

There are a lot of unwritten rules when you are speaking English,

قوانین نانوشته زیادی وجود دارد ،

because sometimes when you're in an English speaking country,

زیرا گاهی اوقات وقتی در یک کشور انگلیسی زبان هستید،

not just the language is different, but the culture is a little bit different.

نه تنها زبان متفاوت است، بلکه فرهنگ کمی متفاوت است.

And not everyone writes down those rules.

و همه آن قوانین را نمی نویسند.

A great example would be the questions that were in my lesson from yesterday

یک مثال عالی می تواند سوالاتی باشد که در درس دیروز من

on my bigger channel.

در کانال بزرگتر من بود.

There are certain questions

سؤالات خاصی وجود دارد

that you just don't ask when you're having a conversation in English.

که هنگام مکالمه به زبان انگلیسی از آنها نمی پرسید.

But there's nowhere to go to find that rule, it's not written down any where.

اما جایی برای یافتن این قانون وجود ندارد، در هیچ کجا نوشته نشده است.

It's just an unwritten rule.

این فقط یک قانون نانوشته است.

It's a rule that we have all agreed to, but no one's

این قانونی است که همه ما با آن موافقت کرده ایم، اما هیچ کس

actually written them down in a rule book.

در واقع آنها را در یک کتاب قوانین یادداشت نکرده است. در

It's not actually the law.

واقع این قانون نیست.

It's just an unwritten rule.

این فقط یک قانون نانوشته است.

The other phrase I want to teach you today is a hard-and-fast rule.

عبارت دیگری که امروز می خواهم به شما یاد بدهم یک قانون سخت و سریع است.

Now, a hard-and-fast rule is a rule.

در حال حاضر، یک قانون سخت و سریع یک قانون است.

It is written down.

نوشته شده است.

And if you break the rule, there are consequences.

و اگر قانون را زیر پا بگذارید، عواقبی در پی خواهد داشت.

Consequences are what happens after you break a rule.

عواقب آن چیزی است که بعد از شکستن یک قانون اتفاق می افتد.

Let's say at your job there is a hard and fast rule that you do not...

بیایید بگوییم در شغل شما یک قانون سخت و سریع وجود دارد که شما این کار را نمی کنید...

Let me see...

بگذارید ببینم...

Trying to think of... That you do not.

سعی می کنید به آن فکر کنید... که نمی کنید.

I'm drawing a blank here.

من اینجا یک جای خالی می کشم.

Let me come up with a different example.

بگذارید مثال متفاوتی بزنم.

Let's say at the movie theater, there's a hard-and-fast rule

بیایید بگوییم در سالن سینما، یک قانون سخت و سریع وجود دارد

that you can't chew gum in the movie theater.

که شما نمی توانید در سالن سینما آدامس بجوید.

That means because it's a hard-and-fast rule, if you're caught,

این بدان معناست که چون این یک قانون سخت و سریع است، اگر گرفتار شوید،

they'll kick you out of the movie theater.

شما را از سالن سینما بیرون می کنند.

Like, there are immediate consequences if you break that rule.

مانند، اگر این قانون را زیر پا بگذارید، عواقب فوری خواهد داشت.

So to review an unwritten rule is a rule that everyone kind of knows about,

بنابراین بررسی یک قانون نانوشته قانونی است که همه از آن اطلاع دارند،

but it's not written down anywhere, someone has to tell you about it.

اما در جایی نوشته نشده است، کسی باید آن را به شما بگوید.

And a hard-and-fast rule is a rule where if you break that rule, you will..

و یک قانون سخت و سریع قانونی است که اگر آن قانون را زیر پا بگذارید، می

you can expect consequences immediately.

توانید بلافاصله منتظر عواقب آن باشید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Vítor

این نظر از ویتور است

and Vítor says, Hello, Bob.

و ویتور می گوید، سلام، باب.

It is interesting how we can come up with new ideas nowadays.

جالب است که امروزه چگونه می توانیم به ایده های جدید برسیم.

If one day you run out of ideas

اگر روزی ایده‌ها

or topics for your lessons, you can try crowdsourcing or even A.I..

یا موضوعاتی برای درس‌هایتان تمام شد، می‌توانید جمع‌سپاری یا حتی هوش مصنوعی را امتحان کنید.

With crowdsourcing,

با جمع‌سپاری،

you can ask your viewers for new ideas or topics they think are gripping for people.

می‌توانید از بینندگان خود ایده‌های جدید یا موضوعاتی را که فکر می‌کنند برای مردم جذاب است بخواهید.

In another case, you can try something like ChatGPT or another AI.

در مورد دیگری، می توانید چیزی مانند ChatGPT یا هوش مصنوعی دیگری را امتحان کنید.

I do not know if that technology is able to do such a thing, but you can give it a try someday.

من نمی دانم که آیا آن فناوری قادر به انجام چنین کاری است یا خیر، اما می توانید روزی آن را امتحان کنید.

In the future I think we are going to have a smorgasbord of technology doing things for us.

در آینده من فکر می کنم که ما یک سری فناوری خواهیم داشت که کارهایی را برای ما انجام می دهد.

By the way, thank you.

اتفاقا ممنون.

And my response? I will keep that in mind.

و پاسخ من؟ آن را به خاطر خواهم داشت.

Right now I am around so many people, I just listen for interesting words and phrases.

در حال حاضر من در اطراف افراد زیادی هستم، فقط به کلمات و عبارات جالب گوش می دهم.

Maybe when I'm older and around less people I'll need some other tools.

شاید وقتی بزرگتر شدم و در اطراف افراد کمتری هستم به ابزارهای دیگری نیاز پیدا کنم.

So yes, AI is becoming quite cool I think.

بنابراین بله، به نظر من هوش مصنوعی بسیار جالب می شود.

I was playing around with it

من

the other day in one of my classes and my students and I really enjoyed using it.

روز دیگر در یکی از کلاس هایم و دانش آموزانم با آن بازی می کردم و واقعا از استفاده از آن لذت بردم.

It was kind of fun to play around with it.

بازی کردن با آن به نوعی سرگرم کننده بود.

We even talked a little bit about what would be good jobs

ما حتی کمی در مورد کارهایی که

to do in the future, jobs that AI couldn't do.

در آینده انجام می شود صحبت کردیم، مشاغلی که هوش مصنوعی نمی تواند انجام دهد.

And we decided that teaching is

و ما تصمیم گرفتیم که معلمی

probably one of those jobs, although I wasn't sure I agreed with them.

احتمالاً یکی از آن مشاغل است، اگرچه مطمئن نبودم که با آنها موافق باشم.

But they said that during the pandemic, online learning wasn't fun,

اما آن‌ها گفتند که در طول همه‌گیری، یادگیری آنلاین سرگرم‌کننده نبود

and they think for the next ten or 20 years, people will actually prefer

و فکر می‌کنند تا ده یا ۲۰ سال آینده، مردم در واقع ترجیح می‌دهند

to have actual teachers, human teachers in their classrooms

که معلمان واقعی، معلمان انسانی در کلاس‌های خود داشته باشند که

doing the teachings, doing the teaching, not teachings the teaching.

آموزه‌ها را انجام دهند، نه آموزش‌ها را انجام دهند. آموزش دادن.

And I think they might be right.

و من فکر می کنم ممکن است حق با آنها باشد.

I think the pandemic and remote learning gave us this little view

فکر می‌کنم همه‌گیری و یادگیری از راه دور این دید کوچک را

of online learning or remote learning, and a lot of people didn't like it.

از یادگیری آنلاین یا آموزش از راه دور به ما داد و بسیاری از مردم آن را دوست نداشتند.

So anyways, I decided to take you today

بنابراین به هر حال، تصمیم گرفتم امروز شما را

to a more modest part of my town.

به قسمتی از شهرم ببرم.

So in this part of my town, the houses are more reasonably priced.

بنابراین در این قسمت از شهر من، خانه ها قیمت مناسب تری دارند.

This is actually similar to where my Mom used to live.

این در واقع شبیه به جایی است که مادرم قبلا زندگی می کرد. اگر بخواهید یکی از آنها را بخرید،

These houses are usually quite reasonable if you wanted to purchase one.

معمولاً این خانه ها کاملاً معقول هستند .

Anyways, time's up. I should go.

به هر حال، زمان تمام شده است. من باید بروم.

Thanks for watching this lesson and I'll see you in a couple of days with another one. Bye.

از تماشای این درس متشکرم و تا چند روز دیگر شما را با یکی دیگر می بینم. خدا حافظ.