What is surf and turf? 6 Minute English

Rob: Hello. Welcome to 6 Minute English.

راب: سلام. به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید.

I'm Rob.

من راب هستم.

Neil: And hello, I'm Neil.

نیل: و سلام، من نیل هستم.

Rob: Now Neil, what do you feel about

راب: حالا نیل، چه احساسی در مورد

surf and turf?

موج سواری و چمن داری؟

Neil: Surf and turf? Love it. What’s not to

نیل: موج سواری و چمن بازی؟ دوستش دارم. چه چیزی را نباید

love? Some lobster, a juicy steak – fries

دوست داشت؟ مقداری خرچنگ، یک استیک آبدار - سیب زمینی سرخ شده

on the side. Mmm, delicious.

در کنار. ممم، خوشمزه

Rob: Ah, you know what you’ve done there?

راب: آه، میدونی اونجا چیکار کردی؟

Neil: No, do tell.

نیل: نه، بگو.

Rob: You’ve got completely the wrong end

راب: شما انتهای چوب را کاملا اشتباه گرفته اید

of the stick.

.

Neil: I said steak, not stick – a juicy steak.

نیل: گفتم استیک، نه چوب - یک استیک آبدار.

Rob: No! Wrong end of the stick. You

راب: نه! انتهای چوب اشتباه است.

misunderstood me. I’m not talking about

من رو اشتباه متوجه شدی من در

the surf and turf meal, but the online

مورد غذای موج‌سواری و چمن‌گردی صحبت نمی‌کنم، بلکه

shopping habit of surfing

عادت خرید آنلاین در موج‌سواری

and turfing.

و چمن‌گردی است.

Neil: Oh, my bad – but to be fair this is

نیل: اوه، بد است - اما انصافاً این

quite a new use of this expression, isn’t it?

یک استفاده کاملاً جدید از این عبارت است، اینطور نیست؟

Rob: Yes, it is. Now, you probably know

راب: بله همینطور است. اکنون، احتمالاً می‌دانید

that 'surfing' is a verb we use for looking at

که «گشت‌گردی» فعل‌ای است که ما برای تماشای چیزها در اینترنت از آن استفاده می‌کنیم

things on the internet. Surf and turf refers

. گشت و گذار و چمن

to when we go to an online store, select

به زمانی اطلاق می شود که ما به یک فروشگاه آنلاین می رویم،

lots of things for our virtual shopping

چیزهای زیادی را برای سبد خرید مجازی خود انتخاب می کنیم،

basket but when we get to the checkout,

اما وقتی به صندوق پرداخت می

which is the place where

we pay for our shopping, we don’t actually

رسیم، جایی که برای خرید خود پرداخت می کنیم، در واقع

complete the purchase. We turf out the

خرید را کامل نمی کنیم. سبد را چمن می کنیم

basket. We abandon it.

. ما آن را رها می کنیم.

Neil: To turf something out is a phrasal

نیل: بیرون آوردن چیزی یک فعل عبارتی

verb for throwing something out.

برای بیرون انداختن چیزی است.

Although it’s normally used about people

اگرچه معمولاً در مورد افراد استفاده می شود

– for example, someone who is behaving

- به عنوان مثال، شخصی که بد رفتار

badly might be turfed out of a club.

می کند ممکن است از یک باشگاه خارج شود.

Rob: Indeed. Well, I’m sure I’ll get turfed

راب: در واقع. خوب، من مطمئن

out of the presenter’s union if I don’t

هستم که اگر به سوال مسابقه امروز نرسم، از اتحادیه مجریان خارج خواهم شد

get to today’s quiz question. According

. بر اساس

to recent research, which items are the

تحقیقات اخیر، کدام آیتم ها

most likely to be surfed and turfed? Is it

بیشترین احتمال موج سواری و تورف را دارند؟ آیا

a) Books b) Watches, or

الف) کتاب ب) ساعت، یا

c) Women’s knitwear?

ج) لباس بافتنی زنانه؟

What do you think Neil?

نظرت چیه نیل؟

Neil: Right, I think... I'm also certain it's a)

نیل: درست است، فکر می کنم... من همچنین مطمئن هستم که الف)

books.

کتاب است.

Rob: Well, we’ll find out if you’re right later

راب: خوب، ما بعداً متوجه خواهیم شد که آیا شما در برنامه هستید یا خیر

in the programme. Now, this research

. اکنون، این تحقیق

also revealed that approximately 40% of

همچنین نشان داد که تقریباً 40 درصد از

people have abandoned an online

مردم

shopping basket in the last year.

در سال گذشته سبد خرید آنلاین را رها کرده اند.

Neil: And it was calculated that this

نیل: و محاسبه شد که این

meant there was approximately 18 billion

بدان معناست که تقریباً 18

pounds worth of lost sales.

میلیارد پوند فروش از دست رفته است.

Rob: I have to say I’m a bit sceptical about

راب: باید بگویم که در مورد این رقم کمی شک دارم

that figure. I don’t trust it. We don’t

. من به آن اعتماد ندارم ما

always intend to buy everything we put in

همیشه قصد نداریم هر چیزی را که در سبد خود قرار می دهیم بخریم

our baskets. It’s a bit like window shopping -

. این کمی شبیه خرید ویترینی است -

We just browse and find it convenient to

ما فقط مرور می کنیم و راحت می یابیم

put things in our basket to think about

که چیزهایی را در سبد خود قرار دهیم تا بعداً درباره آنها فکر کنیم

later. Have you ever done that?

. آیا تا حالا شما آن را انجام دادید؟

Neil: Sure. It’s a bit like browsing in a shop

نیل: حتما. کمی شبیه به مرور در یک فروشگاه

isn’t it – except you can save items you

است - به جز اینکه می توانید مواردی را که علاقه دارید ذخیره کنید

are interested in to look at later. You might

تا بعداً به آنها نگاه کنید. همچنین ممکن

also make a basket in one online store

است یک سبد در یک فروشگاه آنلاین تهیه کنید

then go to another to see if you can get

و سپس به فروشگاه دیگری بروید تا ببینید آیا می

the same or similar items cheaper there.

توانید همان کالا یا موارد مشابه را ارزان تر در آنجا تهیه کنید.

So I agree, I don’t think that the figure of

بنابراین من موافقم، من فکر نمی کنم که رقم

18 billion represents a total. Some of that

18 میلیارد نشان دهنده کل باشد. برخی از

was never intended to be spent and some

آن ها هرگز خرج نمی شدند و برخی

would have gone to other stores.

به فروشگاه های دیگر می رفتند.

Rob: But there are other reasons we don’t

راب: اما دلایل دیگری وجود دارد که ما خریدهایمان را

complete our purchases. For some it’s

کامل نمی کنیم. برای برخی،

finding out at the end that there will be a high

در پایان متوجه می‌شوند که هزینه تحویل بالا خواهد بود

delivery cost or that paying is very

یا اینکه پرداخت بسیار

complicated.

پیچیده است.

Neil: Yes, I agree with that. That’s so

نیل: بله، من با آن موافقم. این خیلی

annoying. You spend time collecting all

آزار دهنده است زمانی را صرف جمع‌آوری

the things in the basket then find you

همه چیزهای موجود در سبد می‌کنید، سپس متوجه می‌شوید

have to create an account or can’t use

که باید یک حساب کاربری ایجاد کنید یا نمی‌توانید از

your favourite payment method or you

روش پرداخت مورد علاقه خود استفاده کنید یا

have to pay more to use a credit card and you

باید برای استفاده از کارت اعتباری بیشتر هزینه

have to fill out so many details.

کنید و جزئیات زیادی را پر کنید.

Sometimes you get so frustrated that you

گاهی آنقدر ناامید می‌شوی

just give up.

که تسلیم می‌شوی.

Rob: Exactly, and this is a subject that

راب: دقیقاً، و این موضوعی است که

retail expert Clare Bailey discussed in the

کلر بیلی، کارشناس خرده‌فروشی در

BBC programme You and Yours. She talks

برنامه بی‌بی‌سی شما و شما به آن پرداخته است. او در

about retailers, which are the businesses

مورد خرده فروشان صحبت می کند، که مشاغلی هستند

that sell things. What does she say 70%

که چیزهایی را می فروشند. او می گوید 70

of retailers hadn’t done?

درصد خرده فروشان چه کاری انجام نداده بودند؟

Clare Bailey: We found that something

کلر بیلی: ما متوجه شدیم که چیزی

over 70% of the retailers hadn’t invested

بیش از 70 درصد از خرده فروشان

in the payment process in the last two years

در دو سال گذشته در فرآیند پرداخت سرمایه گذاری نکرده اند،

so the technology is really out of date -

بنابراین فناوری واقعا قدیمی است -

whereas they have potentially invested

در حالی که آنها به طور بالقوه

in getting us to that page and then

برای رساندن ما به آن صفحه سرمایه گذاری کرده اند و سپس

they fell foul.

سقوط کردند. ناپاک

Rob: 70% of retailers hadn’t invested in the

راب: 70 درصد خرده فروشان در فرآیند پرداخت سرمایه گذاری نکرده بودند

payment process. They hadn’t changed

. آنها

the way people pay online for at least two

حداقل برای دو سال روش پرداخت آنلاین مردم را تغییر نداده بودند

years.

.

Neil: Because online technology develops

نیل: از آنجایی که فناوری آنلاین

so quickly, that means that their systems

خیلی سریع توسعه می‌یابد، به این معنی است که سیستم‌های

are out of date.

آن‌ها قدیمی هستند.

Something that is out of date is too old,

چیزی که قدیمی است خیلی قدیمی است

it’s no longer suitable.

، دیگر مناسب نیست.

Rob: She says that companies invest in

راب: او می‌گوید که شرکت‌ها

the shopping experience of their sites but

روی تجربه خرید سایت‌هایشان سرمایه‌گذاری می‌کنند، اما

have ignored the checkout process. This

فرآیند پرداخت را نادیده گرفته‌اند.

is where they fall foul. This is where they

این همان جایی است که آنها خطا می کنند. اینجا جایی است که آنها

make a mistake and get into trouble –

اشتباه می کنند و به دردسر

and where they can lose customers.

می افتند - و می توانند مشتریان خود را از دست بدهند.

Right, before we fall foul of the listeners,

درست است، قبل از اینکه با شنوندگان اشتباه کنیم،

let’s have the answer to the quiz. I asked

بیایید پاسخ مسابقه را داشته باشیم. من از

you which items were the most

شما پرسیدم که کدام اقلام

commonly abandoned at the virtual

بیشتر در تسویه حساب مجازی رها می شوند

checkout. Was it books, watches or

. کتاب، ساعت یا

women’s knitwear? So Neil, what did you say?

لباس بافتنی زنانه بود؟ خب نیل، چی گفتی؟

Neil: I am pretty certain it's books.

نیل: من کاملاً مطمئن هستم که این کتاب است.

Rob: The answer was actually women’s

راب: پاسخ در واقع

knitwear.

لباس بافتنی زنانه بود.

Not books, as you thought.

آنطور که فکر می کردید کتاب نیست.

Neil: Ah well, I can’t be right all the time.

نیل: آه خوب، من نمی توانم همیشه درست باشم.

Rob: Some of the time would be nice.

راب: بعضی اوقات خوب است.

Anyway, let’s have a look at today’s

به هر حال، بیایید نگاهی به واژگان امروزی بیندازیم

vocabulary. First surf and turf is an

. First surf and turf

expression for online shopping without

بیانی برای خرید آنلاین

the actual shopping. You put items in your

بدون خرید واقعی است. شما اقلامی را در سبد خود قرار می دهید

basket but never actually buy them.

اما هرگز آنها را خریداری نمی کنید.

Neil: It’s also a delicious meal of seafood

نیل: همچنین یک وعده غذایی خوشمزه از غذاهای دریایی

and red meat.

و گوشت قرمز است.

Rob: Not if you’re a vegetarian, Neil.

راب: نیل، اگر گیاهخوار هستید، نه.

Neil: Ah, good point, good point.

نیل: آه، نکته خوب، نکته خوب.

Rob: The verb to turf out means 'to

Rob: فعل to turf out به معنای

remove someone from a place or

حذف کسی از یک مکان یا

organisation, possibly because

سازمان است، احتمالاً به

they’ve broken the rules or behaved

این دلیل که قوانین را زیر پا گذاشته یا رفتار

badly'.

بدی داشته است.

For example, if we don’t finish the

به عنوان مثال، اگر

programme on time we might be turfed

برنامه را به موقع تمام نکنیم، ممکن است

out of this studio.

از این استودیو خارج شویم.

Neil: The place where you pay for your

نیل: جایی که برای

shopping, either in a real shop or online is

خرید خود چه در یک فروشگاه واقعی و چه

the checkout. That can be a verb as well

آنلاین پرداخت می کنید، صندوق است. این می تواند یک فعل و

as a noun, you check out at the checkout.

همچنین یک اسم باشد، شما در پرداخت چک چک کنید.

Rob: The businesses that sell you things

راب: مشاغلی که به شما اجناس می فروشند

are retailers.

خرده فروش هستند.

Neil: And with hope they don’t sell you

نیل: و با این امید که چیزهای قدیمی را به شما نفروشند،

things that are out of date because that

زیرا این

would mean they are past their best, too

بدان معناست که آنها از بهترین زمان خود گذشته اند، و

old to be suitable.

برای مناسب بودن خیلی قدیمی هستند.

Rob: And finally there was to fall foul of

راب: و در نهایت این بود که از

something or someone, which is to make

چیزی یا کسی بد بیفتی، یعنی

a mistake and get into trouble with

اشتباه کردن و با کسی مشکل پیدا کنی

someone. And as we don’t want to fall

. و از آنجایی که ما نمی‌خواهیم با

foul of the next team who need

تیم بعدی که نیاز

to use this studio, it’s just time for us

به استفاده از این استودیو دارند، اشتباه کنیم، فقط وقت آن

to say goodbye and to remind you to join

است که خداحافظی کنیم و به شما یادآوری کنیم که

us again for 6 Minute English next time

دفعه بعد دوباره برای 6 دقیقه انگلیسی به ما بپیوندید

and if you can’t wait you can always catch

و اگر نمی‌توانید صبر کنید. همیشه می‌توانید

us on Facebook, Twitter, Instagram, YouTube

ما را در فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام، یوتیوب

and our website bbclearningenglish.com

و وب‌سایت ما bbclearningenglish.com

where you can find lots of useful audio

پیدا کنید، جایی که می‌توانید

and video programmes to help you

برنامه‌های صوتی و تصویری مفید زیادی را برای کمک به

improve your English. That's all

بهبود زبان انگلیسی خود بیابید.

for now. Bye bye!

فعلاً همین است. خداحافظ!

Neil: Goodbye!

نیل: خداحافظ!