What is scumbro? 6 Minute English

Catherine: Hello. Welcome to 6 Minute

کاترین: سلام. به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید

English, I'm Catherine.

، من کاترین هستم.

Rob: And hello, I'm Rob.

راب: و سلام، من راب هستم.

Catherine: Now Rob, do you ever buy

کاترین: حالا راب، آیا تا به حال از

things at a charity shop?

یک مغازه خیریه چیزهایی می خرید؟

Rob: Yes I do. They are a great place to

راب: بله دارم. آنها مکانی عالی برای خرید

pick up a bargain and I also donate items

چانه زنی هستند و من نیز اقلامی را

to charity shops too. And a charity shop,

به مغازه های خیریه اهدا می کنم. و اتفاقاً مغازه خیریه

by the way, is a shop where people take

مغازه ای است که مردم

their unwanted items and then the shop

اقلام ناخواسته خود را می برند و سپس مغازه

sells them and makes money and the

آنها را می فروشد و پول در می آورد و

money goes to charity.

پول به خیریه می رود.

Catherine: Exactly that's good to hear Rob,

کاترین: شنیدن راب دقیقاً خوب است،

because donating – that's giving money or

زیرا اهدا کردن - یعنی دادن پول یا

goods to an organisation – helps charities

کالا به یک سازمان - به خیریه ها کمک می کند تا

raise money. And you might

پول جمع کنند. و شاید

be interested to know that dressing up in

برایتان جالب باشد که بدانید پوشیدن

second-hand clothes is back in fashion –

لباس‌های دست دوم به مد بازگشته است -

well sort of - and that's what we're

به نوعی - و این همان چیزی است که ما

discussing today – is looking like you're

امروز در مورد آن بحث می‌کنیم - آیا به نظر می‌رسد که

dressing in charity shop clothes a new

لباس‌های خیریه پوشیدن شما یک

fashion statement?

بیانیه مد جدید است؟

Rob: It should be interesting but first

راب: باید جالب باشد، اما اولاً

Catherine, aren't you going to set me a

کاترین، نمی‌خواهی سؤالی از من

question to answer – and not a second-hand

بپرسی تا به آن پاسخ دهم - و نه یک سؤال دست

one please!

دوم لطفاً!

Catherine: It's a brand new question today

کاترین: امروز راب، این یک سوال کاملاً جدید است

Rob, for you and the listeners at home –

، برای شما و شنوندگان خانه -

do you know when the first official charity

آیا می دانید اولین فروشگاه رسمی خیریه

shop opened its doors in the UK? Was it in…

کی درهای خود را در بریتانیا باز کرد؟ آیا در ...

a) 1928, b) 1948, or c) 1968?

الف) 1928، ب) 1948، یا ج) 1968 بود؟

Rob: I'll go for 1948.

راب: من برای 1948 می روم.

Catherine: OK, and we'll find out the

کاترین: باشه، و بعداً جوابش را خواهیم فهمید

answer later. But now back to our

. اما اکنون به

discussion about charity shops and

بحث ما در مورد مغازه های خیریه و

fashion. And there's a new look in town,

مد برگردیم. و ظاهر جدیدی در شهر وجود دارد

which some people are calling 'scumbro'.

که برخی از مردم آن را "scumbro" می نامند.

Scumbro combines the word 'scummy',

Scumbro کلمه "scummy"

which means 'dirty and messy', with the

به معنای "کثیف و درهم" را با

word 'bro', which is an informal way of

کلمه "bro" ترکیب می کند که یک روش غیررسمی برای

referring to a boy or man.

اشاره به پسر یا مرد است.

So scumbro is a fashion for men – but

بنابراین اسکامبرو یک مد برای مردان است - اما

women can adopt it too.

زنان نیز می توانند آن را بپذیرند.

Rob: It's a bit of an insulting name and

راب: این نام کمی توهین آمیز است

here's the odd thing about this new

و نکته عجیبی در مورد این

fashion style: Being scumbro is about

سبک مد جدید وجود دارد: بدجنس بودن به معنای

buying expensive designer brands

خرید مارک های طراح گران قیمت است

that look like they are from a charity shop.

که به نظر می رسد از یک فروشگاه خیریه هستند.

Very odd!

خیلی عجیب و غریب!

Catherine: Well, it's something Amber Graafland

کاترین: خوب، این چیزی است که امبر گرافلند

knows about. She is the Fashion & Beauty

در مورد آن می داند. او مدیر مد و

Director for the Daily Mirror newspaper

زیبایی روزنامه دیلی میرور است

and she's been telling BBC Radio 4's You

و همه چیز را به برنامه شما و تو از رادیو بی بی سی 4

and Yours programme all about it. So,

گفته است. بنابراین،

how did this trend start?

چگونه این روند شروع شد؟

Amber Graafland: Well I think the name

امبر گرافلند: خوب، فکر می‌کنم این

came from a Vanity Fair article, and I think

نام از یک مقاله Vanity Fair گرفته شده است، و فکر می‌کنم

Justin Bieber, the likes of Jonah Hill to

جاستین بیبر، افرادی مانند جونا هیل

thank for this look, and Pete Davidson, who's

برای تشکر از این نگاه، و پیت دیویدسون، که در

actually the fiancée of Ariana Grande –

واقع نامزد آریانا گرانده است -

he's definitely one of the founding

او قطعاً یکی از بنیانگذاران است.

fathers of scumbro. And I think, like most

پدران اسکامبرو و من فکر می‌کنم، مانند بسیاری

of these trends, they're started by

از این گرایش‌ها، آن‌ها توسط

celebrities and then, I mean look, it's been

افراد مشهور شروع شده‌اند و بعد، منظورم نگاه،

picked up by everybody by the sounds of things.

توسط همه با صداهای چیزها انتخاب شده است.

Rob: OK, so the fashion magazine Vanity

راب: خوب، بنابراین مجله مد Vanity

Fair invented the name but the trend has

Fair این نام را اختراع کرد اما این روند

spread because celebrities have been

گسترش یافته است زیرا افراد مشهور

dressing in this style.

به این سبک لباس می پوشند.

Catherine: Yes and Amber mentioned a

کاترین: بله و امبر به

number of celebrities who are the

تعدادی از افراد مشهور اشاره کردند که

founding fathers of the trend

بنیانگذاران این روند هستند

– that's a term used to describe people

- این اصطلاحی است که برای توصیف افرادی استفاده می شود

who start an idea or an organisation.

که یک ایده یا یک سازمان را راه اندازی می کنند.

Rob: Yes, the trend has been picked up –

راب: بله، این روند

or copied - by people who you might

توسط افرادی که ممکن است

describe as fashion victims – people who

به عنوان قربانیان مد توصیف شوند انتخاب شده - یا کپی شده است - افرادی که

have to follow the latest fashion trends.

باید آخرین روندهای مد را دنبال کنند.

Catherine: Well Rob, I'm no fashion victim

کاترین: خب راب، من قربانی مد نیستم

– but I say, maybe, one day, I might want

– اما می گویم، شاید، یک روز، ممکن است بخواهم

to look scumbro – or maybe scumsis! So how

یک آدم بدجنس به نظر بیایم – یا شاید هم اسکومسی! پس

exactly should I dress?

دقیقاً چگونه باید لباس بپوشم؟

Rob: OK, well let's hear from Amber

راب: باشه، خوب بیایید دوباره از آمبر

Graafland again.

گرافلند بشنویم.

How does she describe the characteristics

او ویژگی

of this fashion trend?

های این روند مد را چگونه توصیف می کند؟

Amber Graafland: It's all about wearing

امبر گرافلند: همه چیز در مورد پوشیدن

these oversized clothes that are

این لباس‌های بزرگ است که گران‌قیمت هستند

overpriced and I think it's not just

و من فکر می‌کنم این فقط این

about looking like you've rummaged in a

نیست که به نظر برسید که در

teenager's dressing up box. These are

جعبه لباس یک نوجوان جستجو کرده‌اید. اینها

very, very expensive items – you

اقلام بسیار بسیار گران قیمتی هستند - شما

mentioned the labels Prada, Versace,

به برچسب های پرادا، ورساچه،

Gucci, Supreme – while it's basically

گوچی، سوپریم اشاره کردید - در حالی که اساساً

about looking simultaneously like you've

به طور همزمان به نظر می رسید

made no effort, but the underlying thing is

که هیچ تلاشی نکرده اید، اما نکته اساسی این است

you do need to see the effort has gone in there.

که باید ببینید تلاش در آنجا انجام شده است. .

Rob: Wow, this fashion trend does involve

راب: وای، این روند مد شامل

a lot of effort! It's not just about looking

تلاش زیادی است! این فقط در مورد ظاهر

messy – like you've rummaged in a

نامرتب نیست - مثل اینکه در

teenager's dressing up box. Rummaging is

جعبه لباس یک نوجوان جستجو کرده اید. کاوش کردن

when you search for something that's

mixed up with lots of other things.

زمانی است که شما به دنبال چیزی می گردید که

با بسیاری چیزهای دیگر در هم آمیخته است.

Catherine: No don't be rummaging! The

کاترین: نه کاوش نکن!

trick seems to be to look like you've not

به نظر می رسد ترفند این است که به نظر برسید

made any effort but at the same time,

که هیچ تلاشی نکرده اید، اما در عین

you're showing you have made an effort! And

حال، نشان می دهید که تلاش کرده اید! و

that's the meaning of the word

این معنای کلمه

'simultaneously' – doing one thing

"همزمان" است - انجام یک کار

at the same time as another thing.

همزمان با کار دیگر.

Rob: And I guess by showing you've made

راب: و من حدس می‌زنم با نشان

an effort, you wear designer labels –

دادن تلاش خود، برچسب‌های طراح را می‌پوشید -

showing you've paid lots of money.

نشان می‌دهد که پول زیادی پرداخت کرده‌اید.

Catherine: The issue here is clothes from

کاترین: مسئله اینجاست که لباس

charity shops are supposed to be cheap.

های فروشگاه های خیریه قرار است ارزان باشند.

Some people even buy these clothes

حتی برخی از مردم این لباس‌ها را می‌خرند،

because it is all they can afford – but the

زیرا آن چیزی است که می‌توانند بپردازند - اما

irony here is some people are choosing to

طنز اینجاست که برخی از مردم تصمیم می‌گیرند

pay lots and lots of money to look like

پول زیادی بپردازند تا به نظر

they're wearing second-hand clothes

برسند لباس‌های دست دوم می‌پوشند

– and the charity shops aren't making any

- و مغازه‌های خیریه درست نمی‌کنند. هر

money from it.

پولی از آن

Rob: Well if you're a fashion victim it's

راب: خوب اگر شما یک قربانی مد هستید، این

something you have to do.

کاری است که باید انجام دهید.

Catherine: And there's one thing I have to

کاترین: و یک کاری هست که من باید

do now and that's give you the answer to

انجام دهم و آن این است که به شما پاسخ

today's quiz question. So I asked you

سوال مسابقه امروز را بدهم. بنابراین من قبلاً از شما پرسیدم

earlier when the first official charity shop

که اولین فروشگاه رسمی خیریه

opened its doors in the UK?

کی درهای خود را در بریتانیا باز کرد؟

Rob: And I said 1948.

راب: و من گفتم 1948.

Catherine: And you are correct this week, Rob.

کاترین: و این هفته درست می گویی، راب.

Well done! The very first shop, run by the

آفرین! اولین فروشگاه، که توسط

charity Oxfam, opened its doors in Oxford

موسسه خیریه آکسفام اداره می شود، درهای خود را

in 1948, as a direct result of an appeal

در سال 1948 در آکسفورد افتتاح کرد، به عنوان نتیجه مستقیم درخواستی

launched to help post-war Greece.

که برای کمک به یونان پس از جنگ راه اندازی شد.

Rob: Very interesting. Right, let's remind

راب: خیلی جالبه. درست است، بیایید

ourselves of some of today's vocabulary,

برخی از واژگان امروزی را به خود یادآوری کنیم،

starting with the word 'donating' which

که با کلمه "اهدا" شروع می شود که

means 'giving goods or money to an

به معنای "دادن کالا یا پول به یک

organisation or charity'.

سازمان یا خیریه" است.

Catherine: Then we mentioned 'founding

کاترین: سپس به «پدران بنیانگذار» اشاره کردیم

fathers' - a term used to describe people

- اصطلاحی که برای توصیف افرادی

who start an idea or an organisation.

که یک ایده یا یک سازمان را راه اندازی می کنند استفاده می شود.

Rob: We also mentioned that Catherine

راب: ما همچنین اشاره کردیم که

was no 'fashion victim' – a person who

کاترین "قربانی مد" نبود - فردی که

has to follow the latest fashion trends.

باید آخرین روند مد را دنبال کند.

Catherine: 'Rummaging' was a word that

کاترین: "Rummaging" کلمه ای بود

described searching for something that's

که جستجو برای چیزی را توصیف می کرد که

mixed up with lots of other things. And

با بسیاری چیزهای دیگر مخلوط شده است. و

then we had 'simultaneously' which means

سپس "همزمان" را داشتیم که به معنای

'doing one thing at the same time as

"انجام یک کار همزمان با

doing something else'.

انجام کار دیگری" است.

Rob: Well you can simultaneously listen to

راب: خوب شما می توانید به طور همزمان به

this programme and look at our website if

این برنامه گوش دهید و اگر دوست دارید به وب سایت ما نگاه کنید

you like. The web address is bbclearningenglish.com.

. آدرس وب bbclearningenglish.com است.

Catherine: But that’s all we have time for

کاترین: اما این تمام چیزی است که فعلاً وقت

now. Join us again next time. Goodbye.

داریم. دفعه بعد دوباره به ما بپیوندید. خداحافظ.

Rob: Bye!

راب: خداحافظ!