💵 Money: Phrasal verbs with Georgie

'My car broke down, and I had to  fork out £800 to have it fixed.'

"ماشین من خراب شد و مجبور شدم 800 پوند هزینه کنم تا آن را تعمیر کنم."

'Oh no! Does that mean you've run out  of money for your home renovation?'

اوه نه! آیا این بدان معناست که شما برای بازسازی خانه خود پولتان تمام شده است؟

'Yep, I barely have enough to get by,  

"بله، من به سختی به اندازه کافی برای گذراندن زندگی دارم،

so I'll have to save up for a few months  before we can start the renovations again.'

بنابراین باید برای چند ماه پس انداز کنم تا بتوانیم بازسازی را دوباره شروع کنیم."

'I can lend you some money, and you  can just pay me back in a few months.'

«من می‌توانم به شما مقداری پول قرض بدهم، و شما می‌توانید چند ماه دیگر به من بازپرداخت کنید.»

'Are you sure? I promise not to splash out.'

'مطمئنی؟ من قول می دهم که به بیرون نریزم.

'Of course, you need enough to live  on. I don't want to see you hungry.'

«البته، برای زندگی به اندازه کافی نیاز دارید . من نمی خواهم تو را گرسنه ببینم.'

'Thank you so much!'

"خیلی ممنون!"

Hello, this is Phrasal Verbs with  Georgie from BBC Learning English. Today,  

سلام، این افعال عبارتی با جورجی از بی بی سی آموزش زبان انگلیسی است. امروز،

we're looking at the phrasal verbs related  to 'money'. Are you ready? Let's get into it!

ما به افعال عبارتی مربوط به «پول» نگاه می کنیم. آیا شما آماده اید؟ بیایید وارد آن شویم!

'fork out' and 'splash out' are both about  'spending a lot of money'. But 'fork out',  

«فشار کردن» و «پخش کردن» هر دو مربوط به «خرج کردن پول زیاد» هستند. اما «فشار بیرون کن»،

'you do reluctantly, and it doesn't feel  good'. This is usually for things like bills.

«با اکراه انجام می‌دهی، و حس خوبی ندارد». این معمولاً برای مواردی مانند صورتحساب است.

'I had to fork out a lot of  money for the bills this month.'

« این ماه مجبور شدم پول زیادی برای قبض‌ها خرج کنم.»

Whereas, you 'splash out on luxurious  things that you want, and it feels good'.

در حالی که، « چیزهای لوکسی را که می‌خواهید می‌پاشید، و این حس خوبی دارد».

'They decided to splash out on a  five-star hotel for their anniversary.'

"آنها تصمیم گرفتند برای سالگرد خود در یک هتل پنج ستاره شرکت کنند."

'pay someone back' means 'return money that you  borrowed from someone'. Someone lends you their  

«بازپرداخت به کسی» به معنای «بازگرداندن پولی است که از شخصی قرض گرفته‌اید». شخصی پول خود را به‌طور موقت به شما قرض می‌دهد،

money temporarily, and when you have the money,  you 'pay them back' - 'you give them their money'.

و وقتی پول دارید، «به آن‌ها پس می‌دهید» - «پولشان را به آنها می‌دهید».

'I borrowed £50 from my sister, but  I plan to pay her back next week.'

"من 50 پوند از خواهرم قرض کردم، اما قصد دارم هفته آینده او را پس بدهم."

'run out of money' means  'you spend all your money,  

«تمام پول خود را خرج می‌کنید» یعنی «تمام پولتان را خرج می‌کنید

and there's none left'. You can  use this for other things too.

و دیگر چیزی باقی نمی‌ماند». می‌توانید از این برای موارد دیگر نیز استفاده کنید.

'We've run out of milk! Can you buy some more?'

شیر ما تمام شده است! آیا می توانید مقدار بیشتری بخرید؟

'live on' and 'get by' are similar  because they both mean 'to survive  

«زندگی کن» و «گذراندن» شبیه به هم هستند، زیرا هر دو به معنای «زنده ماندن

or sustain yourself on the money that you have'.  The difference is 'get by' feels a bit negative,  

یا حفظ خود با پولی هستند که دارید». تفاوت این است که «گذراندن» کمی منفی به نظر می‌رسد،

like the person is struggling to survive  on the little money that they have.

مثل اینکه فرد با پول کمی که دارد برای زنده ماندن تلاش می‌کند.

'Even with two jobs, she  barely gets by each month.'

"حتی با دو شغل، او به سختی هر ماه از پسش بر می آید."

Whereas, 'live on' is a bit more neutral.  This is the money we use to feed ourselves  

در حالی که "زندگی در" کمی خنثی تر است. این پولی است که برای تغذیه خود

and buy the essentials. It's  more of a statement of fact.

و خرید اقلام ضروری استفاده می کنیم. این بیشتر یک بیانیه واقعیت است.

'My grandparents live on their private pensions.  They use their private pensions to live.'

پدربزرگ و مادربزرگ من با حقوق بازنشستگی خصوصی خود زندگی می کنند. آنها از حقوق بازنشستگی خصوصی خود برای زندگی استفاده می کنند.

'save up' means 'accumulate money, or  increase the total by not spending it'.  

«صرفه‌جویی» به معنای «انباشتن پول، یا افزایش کل با خرج نکردن آن است».

We usually do this for a reason, like saving  up for a house or an expensive pair of shoes.

ما معمولاً این کار را به دلایلی انجام می‌دهیم، مانند پس‌انداز کردن برای خانه یا یک جفت کفش گران قیمت.

'She's been saving up for a car, and  she's finally reached her target.'

"او برای یک ماشین پس انداز کرده است، و بالاخره به هدف خود رسیده است."

Remember, don't 'freak out', just  'come back' to BBC Learning English,  

به یاد داشته باشید، «ناراحت نشوید»، فقط «برگردید» به یادگیری انگلیسی BBC،

or 'work on' the phrasal verbs with  the free worksheet. See you next time!

یا «روی افعال عبارتی با  کاربرگ رایگان کار کنید» . دفعه بعد می بینمت!