Should parents ever lie to children? 6 Minute English

Neil: Hello welcome to 6 Minute English. I'm Neil.

نیل: سلام به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم.

Rob: And I'm Rob.

راب: و من راب هستم.

Neil: Rob, when you were a child, did you

نیل: راب، وقتی بچه بودی،

have a pet?

حیوان خانگی داشتی؟

Rob: Yes, we had a few pets. My favourite

راب: بله، ما چند حیوان خانگی داشتیم. مورد علاقه من

was a little fluffy hamster.

یک همستر کوچک کرکی بود.

Neil: And what happened to your

نیل: و چه اتفاقی برای همستر شما افتاد

hamster?

Rob: Well one day I got home from school and he

؟

راب: خب یک روز از مدرسه به خانه برگشتم و او

and he wasn’t in his cage. I was worried for

و او در قفسش نبودند. من برای مدتی نگران بودم که مبادا

a bit in case he’d escaped or got hurt,

فرار کند یا آسیب ببیند،

but it was alright. My mum told me that

اما خوب بود. مادرم به من گفت که

he had gone to live on a farm so that he

او برای زندگی در مزرعه ای رفته بود تا

could run around with other animals.

بتواند با حیوانات دیگر بدود.

Neil: Really?

نیل: واقعا؟

Rob: Yes, really.

راب: بله، واقعا.

Neil: A hamster. Went to live on a farm. To

نیل: یک همستر. برای زندگی در مزرعه رفت. برای

be with other animals. Really?

بودن با حیوانات دیگر واقعا؟

Rob: Oh, well, when you put it like that.

راب: اوه، خوب، وقتی آن را اینطور می گذاری.

Neil: I think that was probably one of

نیل: فکر می کنم این احتمالاً یکی از

those lies that parents tell their children

آن دروغ هایی بود که والدین به فرزندان

so as not to make them sad.

خود می گویند تا آنها را ناراحت نکنند.

Rob: Well I’m sad now.

راب: خب من الان ناراحتم.

Neil: Well maybe having a go at this quiz

نیل: خب، شاید شرکت در این

will cheer you up.

مسابقه شما را خوشحال کند.

According to a study by a US

طبق یک مطالعه توسط یک

psychologist, what percentage of people

روانشناس آمریکایی، چند درصد از مردم

will lie in a typical

در یک

ten minute conversation? Is it:

مکالمه معمولی ده دقیقه ای دروغ می گویند؟ آیا این است:

a) 40% b) 50%, or c) 60%.

الف) 40٪ ب) 50٪ یا ج) 60٪.

Rob: I think most people don’t lie that

راب: فکر می‌کنم اکثر مردم آنقدرها دروغ

much so I’ll say 40%.

نمی‌گویند، بنابراین 40% می‌گویم.

Neil: We’ll reveal the answer a little later in

نیل: پاسخ را کمی بعد در برنامه فاش خواهیم

the programme.

کرد.

Rob: So today we are talking about lies

راب: بنابراین امروز ما در مورد دروغ ها

and particularly the lies that parents

و به ویژه دروغ هایی که والدین

tell children.

به کودکان می گویند صحبت می کنیم.

Neil: The topic was discussed on the BBC

نیل: این موضوع در برنامه رادیو بی بی سی

Radio 4 programme, Woman’s Hour.

4، ساعت زن مورد بحث قرار گرفت.

Rob: A guest on that programme was

راب: مهمان آن برنامه

Doctor Chris Boyle, a psychologist at

دکتر کریس بویل، روانشناس

Exeter University. He talks about a

دانشگاه اکستر بود. او در مورد

particular kind of lie. We tell these lies not

نوع خاصی از دروغ صحبت می کند. ما این دروغ ها را به این

because we want to hurt people.

دلیل نمی گوییم که می خواهیم به مردم صدمه بزنیم.

What colour are these lies called?

به این دروغ ها چه رنگی می گویند؟

Dr Chris Boyle: A white lie is just a

دکتر کریس بویل: یک دروغ سفید فقط

distortion of the truth without malicious

تحریف حقیقت بدون قصد بد است

intent – as long as there's

– تا زمانی که

not malicious intent I think it's something

نیت بدی وجود نداشته باشد، فکر می کنم این کاری است

that we do. It's almost a societal norm

که ما انجام می دهیم. این تقریباً یک هنجار اجتماعی است

that it's become where it is acceptable

که به جایی رسیده است

that we do tell certain lies at certain

که ما در زمان های خاص دروغ های خاصی بگوییم

times.

.

Neil: Dr Chris Boyle there. What colour is

نیل: دکتر کریس بویل آنجاست.

the kind of lie he was talking about?

دروغی که می گفت چه رنگی بود؟

Rob: It's a white lie. He says a white lie is just

راب: این یک دروغ سفید است. او می گوید یک دروغ سفید

a distortion of the truth. Distortion here

فقط تحریف حقیقت است. تحریف در اینجا

means a changing or bending of the truth.

به معنای تغییر یا خم شدن حقیقت است.

These kind of lies are OK as long as we

این نوع دروغ‌ها تا زمانی که ما

don’t tell them because we want to hurt

به آن‌ها نگوییم خوب است زیرا می‌خواهیم به کسی صدمه بزنیم

someone.

Neil: He used the phrase malicious intent

.

نیل: او از عبارت قصد بدخواهانه

to talk about a bad reason for doing

برای صحبت در مورد دلیل بدی برای انجام

something, didn’t he?

کاری استفاده کرد، اینطور نیست؟

Rob: Yes, intent is the reason or purpose

راب: بله، قصد دلیل یا

for doing something and malicious

هدف انجام کاری است و

is an adjective which means cruel or

بدخواه صفتی است به معنای ظالم یا

nasty. So without malicious intent

زشت. بنابراین بدون نیت بد

means without wanting to hurt or be

یعنی بدون اینکه بخواهیم به کسی صدمه بزنیم یا

cruel to someone.

ظلم کنیم.

Neil: He said that this kind of white lie

نیل: او گفت که این نوع دروغ سفید

was almost a societal norm. Can you

تقریباً یک هنجار اجتماعی است. می توانید

explain what he means by that?

توضیح دهید که منظور او از آن چیست؟

Rob: Yes, something that is the norm is

راب: بله، چیزی که هنجار است،

something that is expected, it’s

چیزی است که انتظار می رود،

regular and usual. The adjective 'societal'

عادی و معمولی است. صفت "اجتماعی

comes from the noun society.

" از اسم جامعه می آید.

So a societal norm is something that is

بنابراین یک هنجار اجتماعی چیزی است که

regular and common in your culture or

در فرهنگ یا جامعه شما منظم و رایج

society.

Neil: So do you think your mum’s story

است.

نیل: پس فکر می کنی داستان مادرت در

about the hamster and the farm was

مورد همستر و مزرعه

a little white lie?

یک دروغ سفید کوچک بود؟

Rob: Yes, I’m sure it was. She didn’t do it

راب: بله، مطمئنم همینطور بود. او این کار را

with malicious intent - she didn’t want

با قصد بد انجام نداد - او نمی خواست

to hurt me. In fact, just the opposite, she

به من صدمه بزند. در واقع، درست برعکس، او

wanted to protect me.

می خواست از من محافظت کند.

Neil: Yes, that’s one kind of white lie that

نیل: بله، این یک نوع دروغ سفید است که

parents tell, to protect children.

والدین برای محافظت از کودکان می گویند.

There are also a couple of other reasons.

چند دلیل دیگر نیز وجود دارد.

One being the parent’s convenience.

یکی راحتی والدین است.

Rob: Yes, I remember my mum telling me

راب: بله، یادم می‌آید که مادرم

on certain days, the park wasn’t open.

در روزهای خاصی به من می‌گفت، پارک باز نیست.

I know now that it never closed, I guess at

حالا می‌دانم که هیچ‌وقت بسته نشد، حدس می‌زنم

the time she was just too busy to take me.

در آن زمان او آنقدر شلوغ بود که مرا ببرد.

Neil: And then there are the cultural lies

نیل: و سپس دروغ های فرهنگی است

that parents tell children.

که والدین به کودکان می گویند.

Rob: What do you mean by that?

راب: منظورت از اون چیه؟

Neil: Well first, if you have any children

نیل: خوب اول، اگر بچه‌هایی دارید

listening to this right now, you might want

که همین الان به این آهنگ گوش می‌دهند، ممکن است بخواهید

to cover their ears for a few seconds.

برای چند ثانیه گوش‌هایش را ببندید.

Rob I’m talking about, for example,

راب من در مورد

Father Christmas and the Tooth Fairy.

پدر کریسمس و پری دندان صحبت می کنم.

Rob: Yes, there’s no malicious intent in

راب: بله، هیچ قصد بدی در

telling children those stories. It is a

گفتن آن داستان ها به کودکان وجود ندارد. این یک

cultural and societal norm.

هنجار فرهنگی و اجتماعی است.

Neil: Let’s listen to Dr Chris Boyle again

نیل: بیایید دوباره به صحبت های دکتر کریس بویل

talking about white lies.

در مورد دروغ های سفید گوش کنیم.

Dr Chris Boyle: A white lie is just a

دکتر کریس بویل: یک دروغ سفید فقط

distortion of the truth without

تحریف حقیقت بدون

malicious intent – so as long as there's

نیت بد است – بنابراین تا زمانی که

not malicious intent I think it's something

قصد بدی وجود نداشته باشد، فکر می کنم این کاری است

that we do. It's almost a societal norm that

که ما انجام می دهیم. این تقریباً یک هنجار اجتماعی است

it's become where it is acceptable that we

که به جایی رسیده است

do tell certain lies at certain

که ما در زمان های خاص دروغ های خاصی بگوییم

times.

.

Neil: So now back to our question at the

نیل: خب حالا به سوال خود در

top of the programme. I asked what

بالای برنامه برگردیم. من پرسیدم چند

percentage of people will lie in a typical

درصد از مردم در یک

ten minute conversation.

مکالمه ده دقیقه ای معمولی دروغ می گویند.

Was it: a) 40%, b) 50%, or c) 60%?

آیا این بود: الف) 40٪، ب) 50٪، یا ج) 60٪؟

What did you say Rob?

راب چی گفتی؟

Rob: I said a) just 40%.

راب: گفتم الف) فقط 40 درصد.

Neil: Well I'm afraid the answer was 60%.

نیل: خوب من می ترسم که پاسخ 60٪ باشد.

Rob: Really? Goodness 60%! That's more

راب: واقعا؟ خوبی 60%! این بیشتر

than I expected.

از چیزی است که انتظار داشتم.

Neil: Right, well before we go, let’s recap

نیل: درست است، قبل از رفتن، بیایید

the vocabulary we talked about today. The

واژگانی را که امروز در مورد آن صحبت کردیم، مرور کنیم.

first expression was 'white lie'. A lie we

اولین عبارت "دروغ سفید" بود. دروغی که

tell without meaning to hurt someone, for

ما بی معنی می گوییم تا کسی را آزار دهیم،

example when I say to you – you look

مثلاً وقتی به تو می گویم -

nice today!

امروز خوب به نظر می آیی!

Rob: Wait, what did you say?

راب: صبر کن، چی گفتی؟

Neil: But that is actually a distortion of the

نیل: اما این در واقع تحریف

truth. A changing or bending of the truth.

حقیقت است. تغییر یا خم شدن حقیقت.

Rob: Mmmm. This makes me think of the

راب: ممم. این باعث می‌شود به

next expression,

عبارت بعدی فکر کنم،

'malicious intent'. Intent is the reason or

"نیت بد". نیت دلیل یا

purpose for doing something, and doing

هدف انجام کاری است و انجام

something with a malicious intent is

کاری با نیت بد،

doing it deliberately to be cruel or to hurt

انجام عمدی آن برای ظلم یا آزار دادن

someone. I think you have a malicious

کسی است. فکر می کنم

intent, telling me that when

قصد بدی داری و به من می گویی که وقتی

you say I look nice, it’s just a lie!

می گویی من زیبا به نظر می رسم، این فقط یک دروغ است!

Neil: I’m just kidding!

نیل: شوخی کردم!

Rob: That’s the norm for you, isn’t it, just

راب: این برای شما عادی است، اینطور نیست، فقط

kidding. A 'norm' is the standard or

شوخی کردم. «هنجار» روش استاندارد یا

‘normal’ way that something is. In the clip

«عادی» است که چیزی وجود دارد. در این کلیپ

we heard societal norm' which is the

ما هنجارهای اجتماعی را شنیدیم که

or ‘normal’ way something is done in

روشی است که در جامعه انجام می شود

society.

.

Neil: For example, telling children about

نیل: به عنوان مثال، درباره پدر کریسمس به بچه ها می گوید

Father Christmas.

.

Rob: Sssh!

راب: Sssh!

Neil: Well, sadly this isn’t a lie but that's

نیل: خوب، متأسفانه این یک دروغ نیست، اما

all for this programme. For more, find us

همه چیز برای این برنامه است. برای اطلاعات بیشتر، ما را

on Facebook, Twitter, Instagram and our

در فیس بوک، توییتر، اینستاگرام و

You Tube pages, and of course our

صفحات یو تیوب ما، و البته

website bbclearningenglish.com

وب سایت ما bbclearningenglish.com

where you can find all kinds of other

پیدا کنید، جایی که می توانید انواع

audio programmes, videos, and quizzes,

برنامه های صوتی، ویدئوها و آزمون های دیگر را بیابید

to help you improve your English. Thanks

تا به شما در بهبود زبان انگلیسی خود کمک کنند. از

for joining us and goodbye!

اینکه به ما پیوستید متشکریم و خداحافظ!

Rob: Bye.

راب: خداحافظ.