What chickens can teach us about hierarchies - 6 Minute English

Neil: Hello and welcome to 6 Minute English, I'm Neil.

نیل: سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، من نیل هستم.

Catherine: And I'm Catherine.

کاترین: و من کاترین هستم.

Neil: Catherine, what's the connection between

نیل: کاترین، چه ارتباطی بین

hierarchies, managers and chickens?

سلسله مراتب، مدیران و جوجه ها وجود دارد؟

Catherine: Well, I don't know Neil, but I'm, sure you're

کاترین: خوب، من نیل را نمی شناسم، اما مطمئنم که

going to tell me.

تو به من می گویی.

Neil: First of all, could you explain for our listeners

نیل: اول از همه، می توانید برای شنوندگان ما توضیح دهید

what a hierarchy is?

که سلسله مراتب چیست؟

Catherine: Of course! A hierarchy is a way of organising

کاترین: البته! سلسله مراتب روشی برای سازماندهی

people. For example, in a company, where there are

افراد است. به عنوان مثال، در یک شرکت، که در آن

people working at different levels. You've

افراد در سطوح مختلف کار می کنند.

got bosses, managers and workers.

شما روسا، مدیران و کارگران دارید.

The workers do the work and the managers have

کارگران کار را انجام می دهند و مدیران

meetings that stop the workers doing the work!

جلساتی تشکیل می دهند که مانع از انجام کار کارگران می شود!

Neil: But where do the chickens come in?

نیل: اما جوجه ها از کجا می آیند؟

We'll find out shortly, but first here is today's question

ما به زودی متوجه خواهیم شد، اما ابتدا سؤال امروز

and it is – surprise, surprise – about chickens.

اینجاست و - تعجب، شگفتی - در مورد جوجه ها.

What is the record number of eggs laid by one chicken

رکورد تخم گذاری یک جوجه

in a year? Is it:

در سال چقدر است؟ آیا این:

a: 253

a: 253

b: 371

b: 371

or c: 426

یا c: 426

What do you think Catherine:?

نظر شما چیست کاترین:؟

Catherine: Well, I think most chickens lay an egg once

کاترین: خوب، من فکر می کنم بیشتر جوجه ها یک بار

a day, so I think it's 371.

در روز تخم می گذارند، بنابراین فکر می کنم 371 است.

Neil: Well, we will have an answer later in the

نیل: خوب، بعداً در

programme.

برنامه پاسخ خواهیم داد.

Now, for hierarchies and chickens.

حالا برای سلسله مراتب و جوجه ها.

In the radio programme The Joy of 9 to 5,

در برنامه رادیویی The Joy of 9 to 5

produced by Somethin' Else for the BBC,

که توسط Somethin' Else برای بی بی سی تهیه شده است،

entrepreneur Margaret Heffernan

مارگارت هفرنان،

described an experiment.

کارآفرین، آزمایشی را توصیف کرد.

In this experiment, researchers compared the

در این آزمایش، محققان

egg production of a group of average chickens

تولید تخم مرغ یک گروه از جوجه های متوسط

to a group of super-chickens.

را با گروهی از جوجه های فوق العاده مقایسه کردند.

That's chickens with an above average egg production.

این جوجه ها با تولید تخم مرغ بالاتر از حد متوسط ​​هستند.

Which was the most successful?

کدام موفق ترین بود؟

Here's Margaret Heffernan, and by the way,

اینجا مارگارت هفرنان است و اتفاقاً

the noun for a group of chickens is a flock.

اسم گروهی از مرغ ها گله است.

Margaret Heffernan: He compares the two flocks

مارگارت هفرنان: او دو گله

over six generations.

را در شش نسل با هم مقایسه می کند.

The average flock just gets better and better and better.

گله متوسط ​​فقط بهتر و بهتر و بهتر می شود.

Egg production increases dramatically.

تولید تخم مرغ به طور چشمگیری افزایش می یابد.

The super-flock of super-chickens,

گله فوق العاده مرغ های فوق العاده،

at the end of six generations, all but three are dead,

در پایان شش نسل، به جز سه نسل، همه مرده اند،

because the other three have killed the rest.

زیرا سه تای دیگر بقیه را کشته اند.

They've achieved their individual

آنها

productivity by suppressing the productivity of the rest.

با سرکوب بهره وری بقیه به بهره وری فردی خود دست یافته اند.

And that's what we do at work.

و این کاری است که ما در محل کار انجام می دهیم.

Neil: Which flock was most successful?

نیل: کدام گله موفق تر بود؟

Catherine: Well, the super-flock actually killed each

کاترین: خوب، گله های فوق العاده در واقع یکدیگر را کشتند

other, so it turned out that the average flock

، بنابراین معلوم شد که گله متوسط

laid more eggs in total and was more successful.

در مجموع تخم های بیشتری گذاشته و موفق تر بوده است.

Neil: Yes, but why was that?

نیل: بله، اما چرا اینطور بود؟

Catherine: Well, the super-chickens must have seen

کاترین: خوب، جوجه های فوق العاده

their other flock members not as colleagues,

باید سایر اعضای گله خود را نه به عنوان همکار،

but as competitors.

بلکه به عنوان رقیب ببینند.

Now to understand this, we have to start with the word

اکنون برای درک این موضوع، باید با کلمه

'productivity'.

"بهره وری" شروع کنیم.

This noun refers to the amount of work that's done.

این اسم به میزان کار انجام شده اشاره دارد.

So, on an individual level, the super-chickens achieved

بنابراین، در سطح فردی، جوجه های فوق العاده به بهره وری دست یافتند

productivity because they suppressed

زیرا

the productivity of their flock members.

بهره وری اعضای گله خود را سرکوب کردند.

'Suppressed' here means they 'stopped the other

"سرکوب" در اینجا به این معنی است که آنها

chickens from being productive' by killing them.

با کشتن آنها "از باروری دیگر جوجه ها جلوگیری کردند".

Neil: So, what do we learn from this experiment?

نیل: خب، ما از این آزمایش چه می آموزیم؟

Catherine: Well, Margaret Heffernan suggests that we

کاترین: خب، مارگارت هفرنان پیشنهاد می‌کند

see this kind of behaviour in the human workplace.

که این نوع رفتار را در محیط کار انسان ببینیم.

When everyone is equal, productivity is high,

وقتی همه برابر باشند، بهره‌وری بالاست،

but as soon as there's a hierarchy

اما به محض اینکه یک سلسله مراتب وجود داشته باشد

- as soon as there are managers -

- به محض اینکه مدیران وجود داشته باشند -

things can go wrong because not all managers see their

ممکن است همه چیز به اشتباه پیش برود زیرا همه مدیران

role as making life easier for the workers.

نقش خود را آسان‌تر کردن زندگی برای کارگران نمی‌دانند.

They demonstrate their productivity as managers,

آنها بهره وری خود را به عنوان مدیران

by interfering with the productivity of the workers.

با دخالت در بهره وری کارگران نشان می دهند.

Neil: But there are other experiments which show

نیل: اما آزمایش های دیگری وجود دارد که نشان

that chickens are productive in a hierarchy.

می دهد جوجه ها در یک سلسله مراتب مولد هستند.

How are those hierarchies different though?

اما چگونه این سلسله مراتب متفاوت هستند؟

Here's Margaret Heffernan again.

اینجا دوباره مارگارت هفرنان است.

Margaret Heffernan: So chickens have an inbuilt

مارگارت هفرنان: بنابراین جوجه ها یک

or, if you like, an inherited hierarchy - that's where we

سلسله مراتب درونی یا، اگر دوست دارید، یک سلسله مراتب موروثی دارند - از

get the term 'pecking order' from.

اینجاست که اصطلاح "نظم نوک زدن" را از آن دریافت می کنیم.

But it's one that they create among themselves,

اما این یکی است که آنها در بین خود ایجاد می کنند،

rather than one that's imposed upon them.

نه چیزی که بر آنها تحمیل می شود.

Neil: So, which hierarchy works, at least for chickens?

نیل: خب، کدام سلسله مراتب، حداقل برای جوجه ها کار می کند؟

Catherine: Well, the best hierarchy is one that isn't

کاترین: خوب، بهترین سلسله مراتب، سلسله مراتبی است که

imposed. That means a good hierarchy isn't

تحمیل نشده باشد. این بدان معناست که یک سلسله مراتب خوب

forced on the chickens.

به جوجه ها تحمیل نمی شود.

They do well when they create the hierarchy themselves,

آنها به طور طبیعی وقتی سلسله مراتب را خودشان ایجاد می کنند، خوب عمل

naturally. They work out the pecking order themselves.

می کنند. آنها خودشان دستور نوک زدن را انجام می دهند.

Neil: 'Pecking order' is a great phrase.

نیل: «دستور نوک زدن» یک عبارت عالی است.

We use it to describe levels of importance in an

ما از آن برای توصیف سطوح اهمیت در یک

organisation. The more important you are, the higher in

سازمان استفاده می کنیم. هرچه اهمیت بیشتری داشته باشید، در

the pecking order you are.

ترتیب نوک زدن بالاتر هستید.

Where does this phrase originate?

این عبارت از کجا سرچشمه می گیرد؟

Catherine: Well, 'pecking' describes what chickens do

کاترین: خوب، "نوک زدن" توصیف می کند که مرغ ها

with their beaks.

با منقار خود چه می کنند.

They hit or bite other chickens with them.

جوجه های دیگر را با آنها می زنند یا گاز می گیرند.

And the most important or dominant chickens, peck

و مهمترین یا غالب جوجه ها،

all the others. The top chicken does all the pecking,

بقیه را نوک بزنید. مرغ بالا تمام نوک زدن ها را انجام می دهد،

middle-level chickens get pecked and do some pecking

جوجه های سطح متوسط ​​نوک می

themselves, and some chickens are only pecked

زنند و خودشان نوک می زنند و برخی از جوجه ها فقط

by other chickens.

توسط جوجه های دیگر نوک می زنند.

So, there is a definite pecking order in chickens.

بنابراین، یک ترتیب نوک زدن قطعی در جوجه ها وجود دارد.

Neil: Right, time to review this week's vocabulary,

نیل: درست است، وقت آن است که واژگان این هفته را مرور کنیم،

but before that let's have the answer to the quiz.

اما قبل از آن بیایید پاسخ مسابقه را داشته باشیم.

I asked what the record number of eggs

پرسیدم رکورد تعداد تخم‌هایی

laid by a single chicken in a year was.

که یک جوجه در یک سال گذاشته چقدر است؟

The options were:

گزینه ها عبارت بودند از:

a: 253

الف: 253

b: 371

ب: 371

or c: 426

یا ج: 426

What did you say, Catherine?

چه گفتی کاترین؟

Catherine: I said 371.

کاترین: گفتم 371.

Neil: Well, lucky you! You're definitely top of

نیل: خب، خوش شانسی! شما قطعاً

the pecking order, aren't you?

در رتبه اول هستید، اینطور نیست؟

Because you are right!

چون حق با شماست!

Catherine: That's a lot of eggs!

کاترین: این مقدار زیادی تخم مرغ است!

Neil: Indeed. Now, the vocabulary.

نیل: در واقع. حالا واژگان.

We are talking about 'hierarchies'

ما در مورد "سلسله مراتب" صحبت می کنیم

- a way to organise a society or workplace with

- راهی برای سازماندهی یک جامعه یا محل کار با

different levels of importance.

سطوح مختلف اهمیت.

Catherine: An expression with a similar meaning is

کاترین: عبارتی با معنای مشابه

'pecking order', which relates to how important

«دستور نوک زدن» است که به اهمیت

someone, or a chicken, is, within a hierarchy.

یک فرد یا مرغ در یک سلسله مراتب مربوط می شود.

Neil: A group of chickens is a 'flock'.

نیل: گروهی از جوجه ها "گله" هستند.

It's also the general collective noun for birds as well,

همچنین اسم جمعی کلی برای پرندگان نیز هست،

not just chickens.

نه فقط جوجه ها.

Catherine: Another of our words was the noun

کاترین: یکی دیگر از کلمات ما اسم

'productivity',

"بهره وری" بود

which refers to 'the amount of work that is done'.

که به "میزان کار انجام شده" اشاره دارد.

Neil: And if you 'suppress' someone's productivity,

نیل: و اگر بهره‌وری کسی را سرکوب کنید، او

you stop them from being as productive

را از بهره‌وری

as they could be.

تا جایی که می‌توانست باز می‌دارید.

Catherine: And finally, there was the verb to 'impose'.

کاترین: و در نهایت، فعل "تحمیل کردن" وجود داشت.

If you impose something, you force it on people.

اگر چیزی را تحمیل کنید، آن را به مردم تحمیل می کنید.

For example,

به عنوان مثال

the government imposed new taxes on fuel.

، دولت مالیات های جدیدی بر سوخت وضع کرد.

Neil: Well that is the end of the programme. For

نیل: خب این پایان برنامه است. برای

more from us though, check out Instagram,

اطلاعات بیشتر از ما، اینستاگرام،

Facebook, Twitter, YouTube, and of course,

فیسبوک، توییتر، یوتیوب و البته

our App! Don't forget the website as well

برنامه ما را بررسی کنید! وب سایت را نیز فراموش نکنید

- bbclearningenglish.com.

- bbclearningenglish.com.

See you soon, bye.

به زودی می بینمت، خدانگهدار.

Catherine: Bye!

کاترین: خداحافظ!