10 Phrasal Verbs with CALL: call for, call up, call in, call upon...

Hi. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam. Today's lesson is, again, a phrasal lesson,

سلام. به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. درس امروز، دوباره، یک درس عباراتی،

a phrasal verbs lesson. We're going to look at the verb "call". And again, a phrasal verb

یک درس افعال عبارتی است. ما قصد داریم به فعل "صدا" نگاه کنیم. و دوباره، یک فعل عبارتی

is a verb plus a preposition that together sometimes have meanings completely different

یک فعل به اضافه یک حرف اضافه است که گاهی اوقات معانی کاملاً متفاوت

than the words themselves. Okay?

با خود کلمات دارند. باشه؟

So, which ones are we going to look at today? We're going to look at "call on". Sometimes

بنابراین، امروز به کدام یک نگاه می کنیم؟ ما قصد داریم به "تماس در" نگاه کنیم. گاهی اوقات

you will hear people say: "Call upon". More or less the same usage. "Call up", "call back",

می شنوید که مردم می گویند: "بخوان". کم و بیش همان استفاده است. "تماس بگیرید"، "تماس تماس بگیرید"،

"call for", "call in", "call off", "call to"-and this is a little different because you always

"تماس بگیرید"، "تماس بگیرید"، "تماس بگیرید"، "تماس به" - و این کمی متفاوت است زیرا شما همیشه

need something else here, but I'll show you that-"call into"-also you need something at

به چیز دیگری در اینجا نیاز دارید، اما من به شما نشان خواهم داد that-" call into" - همچنین در پایان اینجا به چیزی نیاز دارید

the end here, because by itself it doesn't really work-and "on call".

، زیرا به خودی خود واقعاً کار نمی کند - و "در حال تماس".

Now, "on call" is not a phrasal verb. In fact, it's not a verb at all. This is actually a

در حال حاضر، "در فراخوان" یک فعل عبارتی نیست. در واقع این اصلاً فعل نیست. این در واقع یک

situation. So, I'm going to start with this one. So, for example, "on call" is when you're

وضعیت است. بنابراین، من قصد دارم با این یکی شروع کنم . بنابراین، برای مثال، "در حال تماس" زمانی است که

available at any time for a certain position. So, for example, if I'm a doctor or a nurse,

شما در هر زمان برای یک موقعیت خاص در دسترس هستید. بنابراین، به عنوان مثال، اگر من یک دکتر یا یک پرستار

at some point in my career, usually at the beginning, I will have a lot of on-call work,

باشم، در مقطعی از شغلم، معمولاً در ابتدای کار، تعداد زیادی کار

meaning that I have to be ready. Anytime somebody calls, I have to go to the hospital and do

کشیک خواهم داشت، یعنی باید آماده باشم. هر وقت کسی تماس گرفت، باید به بیمارستان بروم و کار را انجام دهم

the work. A lot of jobs, for example, waitresses or even retail jobs, they give you an on-call

. بسیاری از مشاغل، به عنوان مثال، پیشخدمت یا حتی مشاغل خرده فروشی، به شما یک

position. It means it's not part time, it's not full time, it's on call. When they need

موقعیت آماده باش می دهند. یعنی پاره وقت نیست، تمام وقت نیست، در تماس است. وقتی به

you, they will call you, you will go to work right away. When they need you again, you'll

شما نیاز داشته باشند، با شما تماس می گیرند، شما فوراً می روید سر کار. وقتی دوباره بهت نیاز پیدا کنن،

go back. So, it's... Could be used as an adjective or a noun. A noun as the situation, "on call"

برمیگردی. بنابراین، این ... می تواند به عنوان صفت یا اسم استفاده شود. یک اسم به عنوان موقعیت، "در حال تماس"

to describe your position.

برای توصیف موقعیت شما.

Okay, let's get to the verbs. "Call on". So, if I call on you for help, that means I'm

خوب، بریم سر افعال. "تماس بگیرید". بنابراین، اگر از شما کمک بخواهم، به این معنی است که

asking you for help. So, you call on someone to help you do something. You also "call upon",

از شما کمک می خواهم. بنابراین، شما از یک نفر برای انجام کاری به شما کمک می‌کنید. شما همچنین "دعوت کنید"،

but this is not necessarily a person. You can call upon your wits, you can call upon

اما این لزوما یک شخص نیست. شما می توانید به عقل خود کمک کنید، می توانید به

your intelligence. It means you want to draw. So you're asking your brain to give you the

هوش خود مراجعه کنید. یعنی میخوای نقاشی کنی بنابراین شما از مغز خود می خواهید که

tools you need to do something. So, this job is going to... Is going to call on all our

ابزار لازم برای انجام کاری را در اختیار شما قرار دهد. بنابراین، این شغل قرار است... تمام

energy, all our brains, all our confidence to do this job. So that's "call on". Okay?

انرژی ما، تمام مغز ما، تمام اعتماد به نفس ما را برای انجام این کار فرا بخواند. پس این "تماس" است. باشه؟

Okay, let's go to the next one. Excuse me. "Call up". A few meanings to this one. One is just telephone.

باشه بریم سراغ بعدی ببخشید. "احضار کردن". چند معنی برای این یکی. یکی فقط تلفن است.

"Oh, yeah, I'll see you next week. I'll call you up sometime and we'll go out for a drink."

"اوه، آره، هفته دیگه میبینمت. یه وقتایی باهات تماس میگیرم و بریم بیرون یه نوشیدنی بخوریم."

Okay? So you can say: "Call someone" or you can "call someone up",

باشه؟ بنابراین می توانید بگویید: "یکی را صدا کن" یا می توانی "یکی را صدا کن"،

basically means the same thing. But in sports or in the military, it has a different use.

اساساً به همین معنی است. اما در ورزش یا سربازی کاربرد دیگری دارد.

In sports it's a promotion. So, many professional teams, they have the amateur teams or the

در ورزش این یک تبلیغ است. بنابراین، بسیاری از تیم‌های حرفه‌ای، تیم‌های آماتور یا

semi-professional teams that their youngest... Their young athletes play there, and when

نیمه‌حرفه‌ای را دارند که جوان‌ترین آنها... ورزشکاران جوانشان در آنجا بازی می‌کنند، و وقتی

they get good enough, they're called up to the big team, to the professional team. So,

به اندازه کافی خوب شوند، به تیم بزرگ دعوت می‌شوند، به تیم حرفه‌ای. . بنابراین،

for example, in hockey you have your NHL teams, your professional league teams, you have your

برای مثال، در هاکی شما تیم های NHL، تیم های لیگ حرفه ای خود، تیم های مزرعه خود را دارید

farm teams. This is the... We call these the "farm teams".

. این... ما به اینها «تیم های مزرعه» می گوییم.

Okay? That's the ones that are

باشه؟ اینها کسانی هستند که

just learning, they are young guys, they are trying to get up to the major leagues or the

تازه یاد می گیرند، آنها بچه های جوانی هستند، سعی می کنند به لیگ های بزرگ یا

major teams. So, you call them up. They've done well, they're called up to the next level.

تیم های بزرگ صعود کنند. بنابراین، شما آنها را صدا کنید. آنها خوب کار کرده اند، آنها به سطح بعدی دعوت شده اند.

In military, some countries, they have a draft. It means that they pick out young people to

در نظامی، برخی از کشورها، آنها یک پیش نویس دارند. یعنی جوانان را انتخاب می کنند تا

become soldiers and go to war. So, when they draft them, they're calling them up. Okay?

سرباز شوند و به جنگ بروند. بنابراین، هنگامی که آنها را پیش نویس می کنند، آنها را فرا می خوانند. باشه؟

They're out of high school or college, or whatever the situation, and they're called

آنها از دبیرستان یا کالج یا هر شرایطی که هستند خارج شده اند

up to serve. It means they're going to the army. Okay.

و برای خدمت فراخوانده شده اند. یعنی میرن سربازی باشه.

So now we're going to look at "call back". So, of course, there's always:

بنابراین در حال حاضر ما قصد داریم به "تماس مجدد" نگاه کنیم. بنابراین، البته، همیشه وجود دارد:

"Hey, come back." So you're calling out to somebody, asking them to come back, to return. And the

"هی، برگرد." بنابراین شما با کسی تماس می گیرید و از او می خواهید که برگردد و برگردد. و

same thing you can do with a telephone call. I call somebody at their office, let's say,

همان کاری که می توانید با تماس تلفنی انجام دهید. با کسی در دفترش تماس می‌گیرم، مثلاً

the person is not available, out to lunch or away from the office or in a meeting, and

آن شخص در دسترس نیست، بیرون برای ناهار یا دور از دفتر یا در یک جلسه،

I leave a message and I say: "Can you please ask him or her to call me back?" Basically,

پیامی می‌گذارم و می‌گویم: «می‌توانی لطفاً از او بخواهی که با من تماس بگیرد. ؟" در اصل،

return my phone call. Okay. Now, another common use of "call back" is when you have an interview

تماس تلفنی من را برگردانید. باشه. در حال حاضر، یکی دیگر از استفاده های رایج از "تماس پاسخ" زمانی است که شما یک مصاحبه

or audition.

یا استماع دارید.

So, an "audition" is when an actor goes to try to get a part in a movie,

بنابراین، "ممیزی" زمانی است که یک بازیگر می رود تا در یک فیلم،

or a TV show, or a play, whatever. So they go for an audition, they go to show what they

یا یک برنامه تلویزیونی، یا یک نمایشنامه، هر چه که باشد، بازی کند. بنابراین آنها برای امتحان می روند، آنها می روند تا نشان دهند که چه کاری می

can do. Now, if they are called back, that means they are invited to a second audition.

توانند انجام دهند. حالا اگر دوباره فراخوانده شوند، به این معنی است که به یک آزمون آزمایشی دوم دعوت شده اند.

Or in an interview, they're invited to a second interview. So it's very uncommon these days

یا در یک مصاحبه، آنها به مصاحبه دوم دعوت می شوند . بنابراین، این روزها

in professional situations, if you go to an interview, they're not going to give you the

در موقعیت‌های حرفه‌ای بسیار غیرمعمول است، اگر به مصاحبه بروید، آن‌ها بلافاصله کار را به شما نمی‌دهند

job right away. They are interviewing many, many people, they will finish all the first

. دارند با خیلی‌ها مصاحبه می‌کنند، همه مصاحبه‌های اول را تمام

interviews, and then they will call back people for the second interview. So if you get a...

می‌کنند و بعد برای مصاحبه دوم با مردم تماس می‌گیرند. بنابراین اگر شما یک ...

Some... It's also a noun. You can say: "a callback". If you get a callback, that means

برخی از ... آن نیز یک اسم است. می توانید بگویید: "یک تماس". اگر پاسخ تماس دریافت کردید، به این معنی

you've been invited for a second interview; or in the case of acting, for a second audition.

است که برای مصاحبه دوم دعوت شده اید. یا در مورد بازیگری، برای تست دوم.

Okay? So these are the common uses of "back".

باشه؟ بنابراین اینها کاربردهای رایج "پشت" هستند.

"Call for". Now, if you call for something, if a situation calls for something, it means

"تماس برای". حال اگر چیزی را فرا می خوانید، اگر موقعیتی چیزی را

it demands it or it requires it. Okay? Or so, for example: This situation calls for

می طلبد، یعنی آن را می طلبد یا ایجاب می کند. باشه؟ یا به عنوان مثال: این وضعیت

special attention. Okay? That's what this situation needs. It calls for this, it calls

توجه ویژه ای را می طلبد. باشه؟ این چیزی است که این وضعیت به آن نیاز دارد. این را فرا می خواند، آن را فرا می خواند

for that. So, for example, if I need... If I need to do something that's very, very expert

. بنابراین، برای مثال، اگر من نیاز داشته باشم... اگر لازم باشد کاری انجام دهم که بسیار بسیار متخصص

or very, very niche, I might... The job itself might call for an expert or a specialist.

یا بسیار جالب است، ممکن است... خود کار ممکن است به یک متخصص یا متخصص نیاز داشته باشد.

So then I would call in a specialist, but I'll get to that in a second.

پس من با یک متخصص تماس می‌گیرم، اما در یک ثانیه به آن می‌رسم.

Another "call for", somebody comes... Your son or daughter comes home from school to get the mail from

یکی دیگر از "فراخوانی"، یکی می آید... پسر یا دخترت از مدرسه می آید خانه تا

their college they applied to, they open it: -"I got accepted! I got accepted!"

نامه دانشگاهی که برایش درخواست داده اند را بگیرد، باز می کنند: -"قبول شدم! قبول شدم!"

-"Well, this calls for a celebration!" and you go and get the wine: "Cheers, cheers, cheers."

-"خب، این جشن می خواهد!" و شما میروید و شراب را میگیرید: "به سلامتی، به سلامتی، به سلامتی."

So, to find something appropriate for an occasion. So, the occasion calls for a response. Okay?

بنابراین، برای پیدا کردن چیزی مناسب برای یک مناسبت. بنابراین، این مناسبت نیاز به پاسخ دارد. باشه؟

So, calling for champagne always a good idea.

بنابراین، فراخوانی برای شامپاین همیشه ایده خوبی است.

So, again, "call in". So, like I said before, if you have to call in somebody, means you

بنابراین، دوباره، "تماس بگیرید". بنابراین، همانطور که قبلاً گفتم، اگر باید با کسی تماس بگیرید، به این معنی است که

have to bring a specialist. Call in an expert, call in somebody who has knowledge about something

باید یک متخصص بیاورید. با یک متخصص تماس بگیرید، با کسی که در مورد چیزی اطلاعات دارد تماس بگیرید

so you can do whatever the task needs to do. Another meaning of "call in", and again, going

تا بتوانید هر کاری را که باید انجام دهید انجام دهید. معنی دیگر "تلفن در"، و دوباره،

back to the telephone: If you want to give a message, you can call it in. So, for example,

بازگشت به تلفن: اگر می خواهید پیامی بدهید، می توانید با آن تماس بگیرید. بنابراین، برای مثال،

if I'm really, really sick... So, this morning, I woke up, I'm sneezing, I have a fever. I

اگر من واقعاً، واقعاً بیمار هستم ... بنابراین، این صبح بیدار شدم عطسه میکنم تب دارم

really feel bad. I don't want to go to work. So, I don't go to the office, tell them:

واقعا احساس بدی دارم من نمی خوام برم سر کار بنابراین، من به مطب نمی روم، به آنها بگویید:

"Look, I'm sick, I'm going home." I just call in sick. It means I telephone, I say:

"ببین، من مریض هستم، می روم خانه." فقط مریض زنگ میزنم یعنی تلفن می زنم، می گویم

"Yeah, I'm sick, I'm not coming in today." Okay, everybody understands. No problem. You can

: آره مریضم، امروز نمی آیم. باشه همه میفهمن مشکلی نیست می توانید

call in your message. If you have to vote. For example, if I want to vote in my country's

در پیام خود تماس بگیرید. اگه باید رای بدی به عنوان مثال، اگر من بخواهم در انتخابات کشورم رای بدهم

election but I'm out of the country, some... Some countries will let you call in your vote.

اما خارج از کشور باشم، برخی از کشورها به شما اجازه می دهند رای خود را اعلام کنید.

You can call, leave your message, leave your vote, they accept it, that's it.

می توانید تماس بگیرید، پیام خود را بگذارید، رای خود را بگذارید، قبول می کنند، همین.

"Call off". If you call off something, it means cancelled. Okay? So you had a party

"تماس کن". اگر چیزی را لغو کنید، به معنای لغو شده است. باشه؟ بنابراین شما یک

set to be outside, like a picnic or a barbeque, and it started to rain. So, you had nowhere

مهمانی برای حضور در بیرون برگزار کرده اید، مانند یک پیک نیک یا باربیکیو، و باران شروع به باریدن کرد. بنابراین، شما جایی در

indoors, you have no cover, so you had to call off the party. Or you got injured the

داخل خانه نداشتید، شما هیچ پوششی ندارید، بنابراین مجبور شدید مهمانی را لغو کنید. یا یک

day before the party, so you had to call it off, cancel it. Sometimes people use it to

روز قبل از مهمانی مجروح شدید، بنابراین مجبور شدید آن را لغو کنید، آن را لغو کنید. گاهی اوقات مردم آن را به

mean postpone, but usually it means cancel. So, "call off". Now, another way we can use

معنای به تعویق انداختن استفاده می کنند، اما معمولاً به معنای لغو است. بنابراین، "تلفن کن". حالا، راه دیگری که می‌توانیم

"call off" is, like, somebody... The police are coming at you. Let's say I'm a drug dealer.

از «تحرک» استفاده کنیم این است که مثلاً کسی... پلیس به سمت شما می‌آید. فرض کنید من یک فروشنده مواد مخدر هستم.

Okay? And I have my drugs in my pockets. And the police coming with their dogs, and these

باشه؟ و من داروهایم را در جیبم دارم. و پلیس با سگ‌هایش می‌آید، و این

dogs are barking, and they're going crazy, and I say: "Whoa, call off your dogs." It

سگ‌ها پارس می‌کنند، و دارند دیوانه می‌شوند، و من می‌گویم: "اوه، سگ‌هایت را صدا کن."

means: "Hold them back, restrain them, don't let them go forward." We can also use it in

یعنی: «آنها را نگه دار، مهارشان کن، نگذار جلوتر بروند». در ارتش هم می توانیم از آن استفاده کنیم

the military. So, the soldiers are about to go to attack, and the... Whoever they're attacking

. پس سربازها می‌روند حمله می‌کنند، و... به هر کسی که

comes out with their hands up: "Whoa, call off your soldiers. We're giving up." It means:

حمله می‌کنند با دست‌هایشان بیرون می‌آیند: "وای، سربازانت را فراخوان، ما تسلیم می‌شویم." یعنی

"Don't attack. Hold back." Okay? So that's "call off".

: حمله نکن عقب نگه دار . باشه؟ پس این همان "دعوت کردن" است.

Now, "call to" by itself doesn't really mean much. So, we say: "Call to action", for example.

در حال حاضر، "تماس به" به خودی خود واقعا معنی زیادی ندارد. پس مثلاً می گوییم: «دعوت به عمل».

A call to action... Now, all of you, obviously, you're online right now, you've been to many

یک فراخوان برای اقدام... اکنون، همه شما، بدیهی است که در حال حاضر آنلاین هستید، به

websites. In many websites you will see: "Sign up", or "Buy now", or "Find out more",

وب سایت های زیادی رفته اید. در بسیاری از وب‌سایت‌ها می‌بینید: «ثبت‌نام»، یا «اکنون خرید کنید»، یا «بیشتر

"Learn more", "Get more information". All of these buttons that are asking you to do something,

بدانید»، «بیشتر بدانید»، «اطلاعات بیشتر دریافت کنید». همه این دکمه‌ها که از شما می‌خواهند کاری انجام دهید،

these are called "calls to action". So, in that case, they're actually nouns, they're

به آنها «تحرک به اقدام» می‌گویند. بنابراین، در آن صورت، آنها در واقع اسم هستند، آنها

not phrasal verbs. But if you... If you're the person who wrote the site, the website

افعال عبارتی نیستند. اما اگر شما... اگر شما شخصی هستید که سایت، وبسایت

or whatever, you... You want to call your viewers to action, you want them to do something.

یا هر چیز دیگری را نوشته اید، شما... می خواهید بینندگان خود را به عمل دعوت کنید، می خواهید آنها کاری انجام دهند.

Okay? "Call to action". You can also say: "Call to mind". Now, this has a very different

باشه؟ "فراخوانی برای اقدام". همچنین می توانید بگویید: " به ذهنت زنگ بزن". حالا این معنای بسیار متفاوتی دارد

meaning. Let's say you're walking along the street, you hear some music somewhere, and

. فرض کنید در امتداد خیابان راه می‌روید، در جایی موسیقی می‌شنوید، و

it just calls to mind that vacation you had in Hawaii last year. So, basically, like,

این فقط تعطیلاتی را که سال گذشته در هاوایی گذرانده‌اید به یاد می‌آورد. بنابراین، اساسا، مانند،

recall. You know the verb "recall", to bring to mind? You can also "call to mind", it means

به یاد بیاورید. شما فعل "یادآوری" را می شناسید، به ذهن بیاورید؟ شما همچنین می توانید "تذکر به ذهن"، به

the same idea. Okay?

معنای همان ایده است. باشه؟

And "call into" is... Works on the same principle. You're always going to call something into

و "تماس به" است ... کار بر روی همان اصل است. شما همیشه قرار است چیزی را به چیزی فراخوانی

something. Call... So, you're going to "call into question". Sorry, my "q" is not so pretty.

کنید. تماس بگیرید... بنابراین، شما قصد دارید " مورد سوال قرار دهید". با عرض پوزش، "q" من چندان زیبا نیست.

"Call into question". So, somebody wrote an article, or an essay, or a newspaper column,

"مورد سوال". بنابراین، یک نفر یک مقاله یا مقاله یا یک ستون روزنامه نوشت

and you read it and then you say: "No, no, something's not right, here." So, you call

و شما آن را می خوانید و سپس می گویید: "نه، نه ، اینجا چیزی درست نیست." بنابراین، شما با

the publisher and you call the information into question, or you call the writer into

ناشر تماس می گیرید و اطلاعات را زیر سوال می برید یا نویسنده را زیر سوال می برید

question. It means you doubt. You think there's something wrong and you want to investigate

. یعنی شک داری شما فکر می کنید مشکلی وجود دارد و می

the problem with that article, or with the writer, him or herself. Okay, that's basically

خواهید مشکل را با آن مقاله یا نویسنده، خود او بررسی کنید. بسیار خوب، این

it for "call into". Always call into question or call into some sort of doubt, etc. And

اساساً برای "تماس به" است. همیشه زیر سوال ببرید یا نوعی شک و تردید ایجاد کنید، و غیره

then again, "on call", ready to work at any time.

.

So, I hope these are clear enough. And if you need to practice them some more, please

بنابراین، امیدوارم اینها به اندازه کافی روشن باشند. و اگر نیاز به تمرین بیشتری دارید، لطفاً

go to the www.engvid.com website, there's a quiz there. You can also ask me questions.

به وب‌سایت www.engvid.com بروید، یک مسابقه در آنجا وجود دارد. شما هم می توانید از من سوال بپرسید.

And yeah, if you...

و بله،

Please subscribe to my channel if you like this video, and see me again soon. Bye-bye.

اگر شما... لطفا اگر این ویدیو را دوست دارید، کانال من را سابسکرایب کنید و به زودی دوباره من را ببینید. خداحافظ.