Improve your Vocabulary: Foreign Words in English

Hi.

سلام.

Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam.

به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم.

In today's video we're going to learn non-English words.

در ویدیوی امروز قصد داریم لغات غیر انگلیسی را یاد بگیریم.

You're thinking surprised because this is an English video lesson, it's supposed to

شما متعجب فکر می کنید زیرا این یک درس ویدیویی انگلیسی است، قرار

be about English, but in English we tend to borrow a lot of words from other languages.

است در مورد انگلیسی باشد، اما در انگلیسی ما تمایل داریم که بسیاری از کلمات را از زبان های دیگر قرض بگیریم.

We keep them as they are, we even keep their meanings more or less, but we like to apply

ما آنها را همانطور که هستند حفظ می کنیم، حتی معانی آنها را کم و بیش حفظ می کنیم، اما دوست داریم

them to many areas.

آنها را در بسیاری از زمینه ها به کار ببریم.

So there's a lot of words.

بنابراین کلمات زیادی وجود دارد.

These are just a...

اینها فقط یک ...

This is just a sample of the foreign words that we use regularly in English.

این فقط یک نمونه از کلمات خارجی است که ما به طور منظم در انگلیسی استفاده می کنیم.

Some of them have been changed to apply to other things besides the original meaning

برخی از آنها برای اعمال به چیزهای دیگر غیر از معنای

of the word.

اصلی کلمه تغییر یافته اند.

So...

پس...

Excuse me.

First, let's start with the actual words: "tsunami", this is Japanese.

ببخشید.

ابتدا بیایید با کلمات واقعی شروع کنیم : "سونامی"، این ژاپنی است.

"Gung ho" is Chinese.

"گونگ هو" چینی است.

"Pro bono", Latin.

"Pro bono"، لاتین.

"Quid pro quo", also Latin.

"Quid pro quo" نیز لاتین.

"Prima donna", Italian.

"پریما دونا"، ایتالیایی.

"Je ne sais qua", French.

"Je ne sais qua"، فرانسوی.

"Déjà vu", French.

«دژاوو»، فرانسوی.

"Faux pas", French.

"Faux pas"، فرانسوی.

"Du jour", French.

"Du jour"، فرانسوی.

"Kaput", German.

"کاپوت"، آلمانی.

And "guru" is actually Sanskrit.

و "گورو" در واقع سانسکریت است.

Okay.

باشه.

So, first I'm going to explain to you what the words mean, where they came from, and

بنابراین، ابتدا قصد دارم به شما توضیح دهم که کلمات به چه معنا هستند، از کجا آمده اند، و در

what they mean originally, and then how we use them in English.

اصل چه معنی دارند، و سپس چگونه آنها را در انگلیسی استفاده می کنیم.

So we'll start with "tsunami".

بنابراین ما با "سونامی" شروع می کنیم.

"Tsunami" basically means harbour wave.

«سونامی» در اصل به معنای موج بندر است.

So, in Japan after an earthquake, sometimes...

بنابراین، در ژاپن بعد از زلزله، گاهی اوقات ...

They have a lot of earthquakes, but sometimes they get a tsunami.

آنها زلزله زیادی دارند، اما گاهی اوقات سونامی می گیرند.

It's basically a big wave.

اساساً یک موج بزرگ است.

So the ocean after the earthquake sends a big wave and it covers the land.

پس اقیانوس پس از زلزله موج بزرگی می فرستد و زمین را می پوشاند.

There was a big one a few years ago, a lot of damage.

چند سال پیش یک مورد بزرگ بود، خسارت زیادی.

But we use this, again, to mean the same thing.

اما ما دوباره از این به معنای مشابه استفاده می کنیم.

Whenever there's a tsunami, whenever there's a big wave after an earthquake, but we also

هر زمان که یک سونامی رخ می دهد، هر زمان که یک موج بزرگ پس از یک زلزله وجود دارد، اما ما همچنین

use it to talk about anything that's large and sudden.

از آن برای صحبت در مورد هر چیزی که بزرگ و ناگهانی است استفاده می کنیم.

So, for example, the whole world is facing a refuge situation now.

به عنوان مثال، در حال حاضر تمام جهان با وضعیت پناهندگی مواجه است.

A lot of people from...

بسیاری از مردم از... در

Moving from all parts of the world to other parts of the world, and the countries that

حال حرکت از تمام نقاط جهان به سایر نقاط جهان و کشورهایی که

are receiving these refuges, they are facing a tsunami of refuges.

این پناهگاه ها را دریافت می کنند، با سونامی پناهگاه ها روبرو هستند.

So it's like a big wave of people.

بنابراین مانند یک موج بزرگ از مردم است.

Okay?

باشه؟

So whenever you have a big, sudden, wave or whatever, a big, sudden situation or a big,

بنابراین هر زمان که یک موقعیت بزرگ، ناگهانی، موج یا هر چیز دیگری، یک موقعیت بزرگ، ناگهانی یا یک تغییر بزرگ و

sudden change coming at you, you can call...

ناگهانی به سراغ شما آمد، می توانید تماس بگیرید...

You can refer to it like a tsunami.

می توانید به آن مانند سونامی اشاره کنید.

Okay?

باشه؟

"Gung ho".

"گونگ هو".

So, "gung ho" basically means very enthusiastic.

بنابراین، "گونگ هو" در اصل به معنای بسیار مشتاق است.

In Chinese it means basically part of a team or teamwork, but in...

در زبان چینی اساساً به معنای بخشی از یک تیم یا کار گروهی است، اما در

The way we use it in English, if we say: "That person is really gung ho",

... روشی که در انگلیسی از آن استفاده می کنیم، اگر بگوییم: "این شخص واقعاً گونگ هو است"، به

it means he's really enthusiastic, really eager, really wants to work hard.

این معنی است که او واقعاً مشتاق است، واقعا مشتاق است، واقعاً می خواهد سخت کار کن

So, if I work at a company and a new employee comes in...

بنابراین، اگر من در یک شرکت کار کنم و یک کارمند جدید بیاید...

And I've been at this company a long time, you know, I'm settled, everything, I do my

و من مدت زیادی در این شرکت هستم، می دانید، من جا افتاده ام، همه چیز، من کارم را انجام می دهم

work, I go home.

، می روم خانه.

But this guy comes in and he's so gung ho that everybody's a little bit worried because

اما این مرد وارد می‌شود و آن‌قدر بداخلاق است که همه کمی نگران هستند، زیرا

he's making us look bad.

او ما را بد جلوه می‌دهد.

He's too gung ho.

او خیلی گونگ هو است.

He's too energetic, too enthusiastic.

او بیش از حد پر انرژی، بیش از حد مشتاق است.

It's a...

این یک ...

So it's a very good word for that.

پس کلمه بسیار خوبی برای آن است.

Anytime you're ready to do something, you can do it gung ho or you can do it casual.

هر زمان که برای انجام کاری آماده بودید، می توانید آن را گونگ هو یا غیر معمول انجام دهید.

"Pro bono", basically this means free.

"Pro bono"، اساساً این به معنای رایگان است.

So I'm going to actually write this because these are a little bit long to write.

بنابراین من واقعاً این را می نویسم زیرا نوشتن آنها کمی طولانی است.

Free.

رایگان.

If... So, you see a lot of doctors.

اگر... پس شما به پزشکان زیادی مراجعه می کنید.

A lot of doctors or lawyers when they start their business or when they're very successful

بسیاری از پزشکان یا وکلا هنگامی که کسب و کار خود را شروع می کنند یا زمانی که بسیار موفق

and they can afford it, they do a lot of pro bono work.

هستند و می توانند آن را بپردازند، کارهای حرفه ای زیادی انجام می دهند.

Means they'll go provide legal advice to somebody who can't afford it,

به این معنی که آنها به افرادی که توانایی مالی آن را ندارند، مشاوره حقوقی می دهند، یا به افرادی که توانایی مالی

or they'll do medical assistance to people who can't afford it.

آن را ندارند، کمک های پزشکی می کنند.

For example, they'll go around the world to poor countries and they'll help children especially

به عنوان مثال، آنها در سراسر جهان به کشورهای فقیر می روند و به کودکان کمک می کنند، مخصوصاً در

with medical situations, etc.

شرایط پزشکی، و غیره.

So anything...

Anytime somebody does something for free, like but professional, like work and they

بنابراین هر چیزی...

هر زمانی که کسی کاری را به صورت رایگان انجام می دهد، مانند اما حرفه ای، مانند کار و

do it for free, it's pro bono work.

آن را رایگان انجام می دهد. ، این یک کار حرفه ای است.

"Quid pro quo", something for something.

"Quid pro quo"، چیزی برای چیزی.

We also have an idiom: "If you scratch my back, I'll scratch yours."

یک اصطلاح هم داریم: «اگر پشتم را بخراشی، پشتت را می‌خراشم».

Okay? It means: You do something for me, I'll do something for you.

باشه؟ یعنی: تو برای من کاری بکن، من برایت کاری انجام می دهم.

But when we exchange favours...

اما زمانی که ما رد و بدل می کنیم...

For example, if I do something, some professional work for you because I'm a lawyer, I will

به عنوان مثال، اگر من کاری انجام دهم، یک کار حرفه ای برای شما انجام دهم، زیرا من یک وکیل هستم،

give you some legal advice; you're a designer, you will design my website.

به شما مشاوره حقوقی خواهم داد. شما یک طراح هستید، شما وب سایت من را طراحی خواهید کرد.

I don't pay you money, I pay you with legal service; you pay me with your design work.

من به شما پول نمی دهم، من با خدمات حقوقی به شما پرداخت می کنم . شما با کار طراحی خود به من پول می دهید.

Quid pro quo.

Quid pro quo.

I do something for you, you do something for me.

من برای تو کاری می کنم، تو هم برای من.

And this is also a very common expression.

و این نیز یک عبارت بسیار رایج است.

Okay, so now we're going to move to the Italian: "prima donna".

خوب، پس اکنون به سراغ ایتالیایی می رویم : "پریما دونا".

Now, "prima" means first, "donna" means lady, so it's the first lady.

حالا «پریما» یعنی اول، «دونا» یعنی بانو، پس بانوی اول است.

So when we speak about the opera, the lead female singer is the prima donna, but we mean

بنابراین وقتی در مورد اپرا صحبت می کنیم، خواننده زن اصلی، پریمادونا است، اما منظور ما

it as a woman or a person...

به عنوان یک زن یا یک فرد...

Doesn't have to be a woman.

It could be a man who's a prima donna.

لزومی ندارد که یک زن باشد.

این می تواند مردی باشد که یک پریمادونا است.

But it's somebody who's very temperamental.

اما این کسی است که بسیار با خلق و خو است.

So let me write that for you.

پس بگذارید آن را برای شما بنویسم.

Someone who's temperamental is very moody, changes his mood or her mood all the time,

فردی که خلق و خوی دارد بسیار بد خلق است، مدام خلق و خوی خود را تغییر می دهد،

always making demands that are...

همیشه خواسته هایی دارد که

Can't really be met.

... واقعاً قابل برآورده نیست.

Very...

خیلی...

Somebody you don't really want to spend too much time with because they're a little bit

کسی که واقعاً نمی خواهید زمان زیادی را با او بگذرانید زیرا کمی

over-demanding and never satisfied.

بیش از حد خواستار هستند و هرگز راضی نیستند.

You might be more familiar with this word: a "diva".

شاید با این کلمه بیشتر آشنا باشید: "دیوا".

"Prima donna", "diva", they're pretty much synonymous.

"پریما دونا"، "دیوا"، آنها تقریباً مترادف هستند.

But let's put it this way: When we call somebody a prima donna it's not necessarily a good thing.

اما اجازه دهید اینطور بیان کنیم: وقتی کسی را پریمادونا صدا می زنیم ، لزوماً چیز خوبی نیست.

A prima donna is somebody who always complains, and is never satisfied, and thinks he or she

پریمادونا کسی است که همیشه شکایت می کند و هرگز راضی نمی شود و فکر می کند که

deserves more than they get.

لیاقتش بیشتر از چیزی است که آنها دریافت می کنند.

Okay? So that's prima donna.

باشه؟ پس این پریما دونا است.

Moving on to the French.

حرکت به سمت فرانسوی ها.

"Je ne sais qua" means I don't know what.

"Je ne sais qua" یعنی نمی دانم چیست.

So when we're talking about something that's really, really good, and somebody asks us

بنابراین وقتی در مورد چیزی صحبت می‌کنیم که واقعاً واقعاً خوب است، و کسی از ما

to explain why it's really good, and, you know, they're just...

می‌خواهد که توضیح دهیم چرا واقعاً خوب است، و، می‌دانید، آنها فقط...

There's just something there.

فقط چیزی وجود دارد.

You can't really point to it, you can't identify it because it's a mystery, but it's there.

شما واقعا نمی توانید به آن اشاره کنید، نمی توانید آن را شناسایی کنید زیرا یک راز است، اما وجود دارد.

So we say: "Well, I don't know. It has a certain je ne sais qua."

بنابراین ما می گوییم: "خب، من نمی دانم. این یک je ne sais qua دارد."

Or so you talk about an actress or an actor, or a person, any person, or you talk about

یا به این ترتیب در مورد یک بازیگر زن یا بازیگر، یا یک شخص، هر شخصی صحبت می کنید، یا در

a food or a fashion, or an art.

مورد غذا یا مد یا یک هنر صحبت می کنید.

You know it's good, but you don't know why.

میدونی خوبه ولی نمیدونی چرا

There's just a certain mysterious element, a certain je ne sais qua.

فقط یک عنصر مرموز وجود دارد، یک je ne sais qua.

We often use that word: "certain", actually.

ما اغلب از این کلمه استفاده می کنیم: "قطعی"، در واقع.

"A certain je ne sais qua".

"یک معین je ne sais qua".

Okay?

باشه؟

"Déjà vu".

"دژاوو".

"Déjà vu" is that feeling when you've already been somewhere or you've already done

«دژاوو» آن احساسی است که وقتی قبلاً جایی بوده‌اید یا قبلاً کاری را انجام

something, or you've already seen something exactly like you're seeing it now.

داده‌اید، یا قبلاً چیزی را دقیقاً مانند آنچه اکنون می‌بینید دیده‌اید.

So you're in a situation and you walk into a room, for example, and you're like:

بنابراین شما در موقعیتی قرار می گیرید و مثلاً وارد یک اتاق می شوید و می گویید:

"Oh my god, I feel like I've been here before."

"اوه خدای من، احساس می کنم قبلاً اینجا بوده ام."

Do you know what I mean?

می دونی منظورم چیه؟

Like it's so familiar, even though you've never been there, but it looks so familiar

مثل اینکه آنقدر آشناست، حتی اگر هرگز آنجا نرفته‌اید، اما آنقدر آشنا به نظر می‌رسد

it's like déjà vu.

که مثل دژاوو است.

Like in another life you've experienced this already.

مانند زندگی دیگری که قبلاً این را تجربه کرده اید.

Sometimes people say...

گاهی مردم می گویند...

Oh, sorry.

اوه، متاسفم.

"Déjà vu", seen already.

"Déjà vu"، قبلا دیده شده است.

Some people say: "Déjà vu all over again", which is a bit of redundancy.

بعضی ها می گویند: "دژاوو دوباره" که کمی زائد است.

It's saying the same thing twice, but people say it, just so you know.

این همان چیزی را دو بار می گوید، اما مردم آن را می گویند، فقط برای اینکه بدانید.

Déjà Vu, there's a movie also with Denzel Washington.

Déjà Vu، یک فیلم نیز با دنزل واشنگتن وجود دارد.

He goes back in time, and forward in time, and back in time, so he keeps living the same

او در زمان به عقب می‌رود، در زمان به جلو، و در زمان به عقب می‌رود، بنابراین به همان لحظه زندگی می‌کند

moment so it's déjà vu.

تا دژاوو باشد.

"Faux pas".

"فاکس پاس".

"Faux pas" is basically an error.

"Faux pas" اساساً یک خطا است.

Okay? But not like a mistake.

باشه؟ اما نه مثل یک اشتباه.

It's an error in a cultural, or a social, or an etiquette way.

این یک خطا از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، یا آداب معاشرت است.

Etiquette.

آداب معاشرت.

So, for example, in a certain situation you're not supposed to act in a certain way.

بنابراین، برای مثال، در یک موقعیت خاص، قرار نیست شما به روش خاصی عمل کنید.

If you're around rich people, everybody's in tuxedos and gowns...

اگر در اطراف افراد ثروتمند هستید، همه با لباس مجلسی و لباس مجلسی هستند...

Sorry if I touched that.

ببخشید اگر آن را لمس کردم.

Everybody's in tuxedos and gowns, and you come wearing running shoes.

همه با لباس مجلسی و لباس مجلسی هستند و شما با کفش دویدن می آیید.

That's a fashion faux pas.

این یک مد تقلبی است.

This is a very common...

این بسیار رایج است...

"A fashion faux pas."

If you...

اگر شما...

If you see, like, the Oscars or any awards shows, there's always going to be some sort

اگر می بینید، مثلاً، اسکار یا هر برنامه جوایزی، همیشه

of a newspaper or a magazine, saying:

یک نوع روزنامه یا مجله وجود دارد که می گوید:

"She made a faux pas, a fashion faux pas. Very bad."

"او یک پاس تقلبی، یک مد تقلبی ساخته است. خیلی بد."

But anyways, it's in a cultural or social situation.

اما به هر حال در یک موقعیت فرهنگی یا اجتماعی است.

If you go to a very fancy dinner and the host serves you white wine with beef, with gravy,

اگر به یک شام بسیار شیک می‌روید و میزبان شما را شراب سفید با گوشت گاو، با سس و

whatever, that's a bit of a faux pas because you should have red or whatever.

هر چیز دیگری سرو می‌کند، این کمی اشتباه است زیرا باید قرمز یا هر چیز دیگری بخورید.

So it's commonly used, but only in certain contexts.

بنابراین معمولاً استفاده می شود، اما فقط در زمینه های خاص.

"Du jour", of the day.

"دو ژور" روز.

So if you go to any restaurant...

بنابراین اگر به هر رستورانی بروید...

Not any restaurant, but many good restaurants will have a soup du jour.

نه هر رستورانی، بلکه بسیاری از رستوران های خوب سوپ دو ژور خواهند داشت.

It means soup of the day.

یعنی سوپ روز.

Today's soup, every day is different.

سوپ امروز، هر روز متفاوت است.

But we also use this in other contexts, for example, you have a guy who every week or

اما ما از این در زمینه های دیگر نیز استفاده می کنیم، برای مثال، شما پسری دارید که هر هفته یا

every month you see him with a new girlfriend.

هر ماه او را با یک دوست دختر جدید می بینید.

So you make a joke: "So who's the girlfriend du jour?

پس شوخی می کنی: "پس دوست دختر دو ژور

Who's today's girlfriend?" because always changes.

کیه؟ دوست دختر امروز کیه؟" زیرا همیشه تغییر می کند

We can say that with pretty much anything that changes regularly.

تقریباً با هر چیزی که مرتباً تغییر می کند، می توانیم بگوییم که .

"What is the ________ du jour?"

"________ du jour چیست؟"

Okay?

باشه؟

The German "kaput".

آلمانی "kaput".

"Kaput" comes from a card game, and the "kaput" means the loser, but now we basically use

"Kaput" از یک بازی با ورق می آید و "kaput" به معنای بازنده است، اما اکنون ما اساساً

it to mean broken or something that's not working.

آن را به معنای شکسته یا چیزی که کار نمی کند استفاده می کنیم.

So, for example, I have a fridge and it's broken down before but I fixed it, and it's

مثلا من یخچال دارم و قبلا خراب شده ولی درستش کردم خرابه

broken and I fixed it.

و درستش کردم.

And it's broken again and I go to fix it, but that's it, I can't fix it anymore.

و دوباره خراب است و من می روم آن را تعمیر کنم، اما همین است، دیگر نمی توانم آن را درست کنم.

It's kaput.

کاپوت است.

It's finished.

تمام شد.

It's done, it's never going to work again.

این کار تمام شد، دیگر هرگز کار نخواهد کرد.

Time to throw it in the garbage, get a new fridge.

وقت آن است که آن را در زباله بیندازید، یک یخچال جدید بگیرید.

And "guru".

و "گورو".

So originally a "guru" was a spiritual guide.

بنابراین در اصل یک "گورو " یک راهنمای معنوی بود.

He would help you along your spiritual journey, especially in Hinduism and in Buddhism, etc.

او به شما در طول سفر معنوی شما کمک خواهد کرد، به خصوص در هندوئیسم و ​​بودیسم، و غیره.

But today we use this word to mean expert or somebody who's very good at something.

اما امروزه ما از این کلمه به معنای متخصص یا کسی که در کاری بسیار خوب است استفاده می کنیم.

So this person you should listen to.

بنابراین شما باید به این شخص گوش دهید.

He or she can be your teacher.

او می تواند معلم شما باشد.

And also...

و همچنین...

It used to be only men, now anybody can be a guru.

قبلا فقط مردها بودند، حالا هرکسی می تواند گورو باشد.

So if you go online you'll always see on the internet, the internet is full of gurus.

بنابراین اگر آنلاین شوید همیشه در اینترنت خواهید دید ، اینترنت پر از استادان است.

They'll teach you how to make money, they'll teach you how to be successful, they'll teach

آنها به شما یاد می دهند که چگونه پول در بیاورید، به شما یاد می دهند که چگونه موفق شوید، به شما یاد

you how to get noticed, they'll teach you how to start your business.

می دهند که چگونه مورد توجه قرار بگیرید، آنها به شما یاد می دهند که چگونه کسب و کار خود را شروع کنید.

They are gurus.

Financial gurus, marketing gurus.

آنها گورو هستند.

مربیان مالی، متخصصان بازاریابی.

They know everything, you should listen to them.

آنها همه چیز را می دانند، شما باید به آنها گوش دهید.

Okay, anybody can be a guru.

خوب، هر کسی می تواند یک گورو باشد.

Don't necessarily trust somebody just because they call themselves a guru.

لزوماً به کسی اعتماد نکنید فقط به این دلیل که آنها خود را گورو می نامند.

Anyways, so these are the words you need to know.

به هر حال، پس اینها کلماتی هستند که باید بدانید.

Even if you know them in your own language, if you're a French speaker and obviously you

حتی اگر آنها را به زبان خود می دانید، اگر فرانسوی صحبت می کنید و واضح است

know these words, keep in mind that they might be used in slightly different contexts in English.

که این کلمات را می دانید، به خاطر داشته باشید که ممکن است در زمینه های کمی متفاوت در زبان انگلیسی استفاده شوند.

But they have...

اما آنها...

They have become part of the English language.

بخشی از زبان انگلیسی شده اند.

So, if you like this lesson, I hope you did.

بنابراین، اگر این درس را دوست دارید، امیدوارم که دوست داشته باشید.

If you like it and everything's clear, please subscribe to my YouTube channel.

اگر دوست دارید و همه چیز واضح است، لطفاً در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

If you have any questions, please go to www.engvid.com and ask all the questions you have there.

اگر سوالی دارید، لطفا به www.engvid.com بروید و تمام سوالات خود را در آنجا بپرسید.

There's also a quiz to make sure you understand the meanings of these words and expressions.

همچنین یک مسابقه برای اطمینان از درک معانی این کلمات و عبارات وجود دارد.

And, of course, come back again and see more great videos from all of us and see you again soon.

و البته، دوباره برگردید و ویدیوهای عالی بیشتری را از همه ما ببینید و به زودی دوباره شما را ببینیم.

Bye-bye.

خداحافظ.