9 TURN Phrasal Verbs: turn on, turn off, turn over, turn around, turn out...

Hi again. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam. Today's lesson is phrasal verbs.

سلام دوباره به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. درس امروز افعال عبارتی است.

Okay? We have phrasal verbs with the verb: "turn". Again, remember: just like vocabulary,

باشه؟ افعال عبارتی داریم با فعل: "turn". باز هم به یاد داشته باشید: درست مانند واژگان،

remember them, practice them, use them over and over again, you will remember them very

آنها را به خاطر بسپارید، تمرین کنید، بارها و بارها از آنها استفاده کنید، آنها را به خوبی به خاطر خواهید آورد

well. And again, remember: phrasal verbs: usually or almost always more than one meaning.

. و دوباره به یاد داشته باشید: افعال عبارتی: معمولاً یا تقریباً همیشه بیش از یک معنی.

Okay? So keep that in mind. Let's start with: "turn on". So, of course,

باشه؟ آن را به خاطر بسپار. بیایید با "روشن" شروع کنیم. بنابراین، مطمئناً،

all of you have some sort of electronic equipment at home; you have appliances, you have stereos,

همه شما نوعی تجهیزات الکترونیکی در خانه دارید. شما لوازم خانگی دارید، استریو

you have lights. You want to "turn on" lights and then you want to "turn off", dark. Okay?

دارید، چراغ دارید. شما می خواهید چراغ ها را "روشن" کنید و سپس می خواهید "خاموش" کنید، تاریک. باشه؟

So that's the easy one. "Turn on": put power to, as it were. Slang: to "turn-on" means

پس این آسان است. «عَلَفُونَ»: چنانکه بود، برق را به کار انداخت. زبان عامیانه: «روشن کردن» به معنای

to get someone excited. Okay? Or to create an interest in. So, if a woman is wearing

هیجان زده کردن کسی است. باشه؟ بنابراین، اگر زنی

like a nice summer dress with like really thin straps, and like very loose, it's a turn-on

مانند یک لباس تابستانی زیبا با بندهای بسیار نازک ، و خیلی گشاد بپوشد،

for a lot of guys. Here, I'm using it as a noun, a "turn-on". That woman knows how to

برای بسیاری از پسرها جذاب است. در اینجا، من از آن به عنوان یک اسم، یک "روشن کردن" استفاده می کنم. آن زن می داند که چگونه

turn on men. Men can turn on women in other ways, hopefully not with a summer dress at

مردان را به چالش بکشد. مردان می توانند زنان را به روش های دیگری تحریک کنند، امیدوارم نه با یک لباس تابستانی

the same time. Okay? It's slang. Be careful with it. Something turns you on, it gets you

در همان زمان. باشه؟ این زبان عامیانه است. مواظبش باش چیزی شما را روشن می کند، شما را

excited. But you can also turn on... a teacher, hopefully, will turn his students on to the

هیجان زده می کند. اما شما همچنین می توانید روشن کنید... یک معلم ، امیدوارم دانش آموزان خود را به

subject that he's teaching or she's teaching. If you want your student to study history,

موضوعی که او تدریس می کند یا تدریس می کند، سوق دهد. اگر می‌خواهید دانش‌آموزتان تاریخ را مطالعه کند،

you have to turn them on to it; make them interested, make them excited about it.

باید آن‌ها را به آن روی بیاورید. آنها را علاقه مند کنید، آنها را در مورد آن هیجان زده کنید.

"Turn off", again, the opposite. "Turnoff", notice here: hyphen, here: no hyphen for the

"خاموش"، دوباره، برعکس. "Turnoff"، در اینجا توجه کنید: خط فاصله، اینجا: بدون خط فاصله برای

nouns. But to turn off means to make someone lose interest or to disgust someone, to make

اسم ها. اما خاموش کردن یعنی از دست دادن علاقه یا منزجر کردن کسی، وادار کردن

someone go: "Ulgh, no I don't want any of that." Lose all interest, lose all excitement,

کسی برود: "اول، نه من هیچی از اینها را نمی خواهم." تمام علاقه خود را از دست بده، تمام هیجانات را از دست بده

not be able to do anything. It's a turnoff, so something turns you off, like a bad smell

، قادر به انجام کاری نباش. این یک خاموشی است، بنابراین چیزی شما را خاموش می کند، مانند بوی بد

will turn you off in pretty much any situation. Okay, "turn up". Now, if you have a stereo,

تقریباً در هر شرایطی شما را خاموش می کند. خوب، "بلند شو". حالا، اگر یک استریو دارید،

you want to "turn up" the volume, make it louder. Okay? The opposite will be "turn down".

می‌خواهید صدا را "بالا" کنید، آن را بلندتر کنید. باشه؟ برعکس این خواهد بود "رو کردن پایین".

I didn't write it here, but "turn down": lower, "turn up": raise the volume. But "turn up"

اینجا ننوشتم، اما «کم کن»: پایین تر، «بالا کن»: صدا را بلند کن. اما «روشن کردن»

can also mean to discover. Okay? So, I was reading through the book, I was doing some

می تواند به معنای کشف نیز باشد. باشه؟ بنابراین، داشتم کتاب را می خواندم، در حال

research and an interesting piece of information turned up, something I wasn't expecting. Okay?

تحقیق بودم و اطلاعات جالبی پیدا شد، چیزی که انتظارش را نداشتم. باشه؟

But "turn up" also means to appear. I invited a lot of people to my party, but twice as

اما «روشن کردن» به معنای ظاهر شدن نیز هست. من افراد زیادی را به مهمانی خود دعوت کردم، اما دو برابر

many turned up, means appeared, they came. Interesting.

بیشتر آمدند، یعنی ظاهر شدند، آمدند. جالب هست.

"Turn over": again the physical, you turn something over like if you're cooking a steak;

"برگرداندن": باز هم از نظر فیزیکی، چیزی را برمی گردانید مانند اگر در حال پختن استیک هستید.

cook it on one side for two minutes, turn it over, cook the other side for a couple

یک طرف آن را به مدت دو دقیقه بپزید، آن را برگردانید، طرف دیگر را برای دو دقیقه بپزید

of minutes, so flip. But "turnover" in terms of like business, if you have a restaurant,

، پس برگردانید. اما «گردش مالی» از نظر کسب‌وکار مشابه، اگر رستوران دارید،

you want to turn over your tables as many times as you can, means you want to rotate

می‌خواهید میزهایتان را هر چند بار که می‌توانید بچرخانید، یعنی می‌خواهید

their use. So somebody comes in, they eat, you clean... They leave, you clean up, you

استفاده از آن‌ها را بچرخانید. بنابراین یک نفر می آید، آنها می خورند، شما تمیز می کنید... آنها می روند، شما تمیز می

get the next person. So this table has a good turnover. Okay? You can use it more than one

کنید، نفر بعدی را می گیرید. بنابراین این جدول گردش مالی خوبی دارد. باشه؟ شما می توانید آن را بیش از یک

time; it's like rotating the cycle of its use. Then we talk about "turnover". A good

بار استفاده کنید. مانند چرخش چرخه استفاده از آن است. سپس در مورد "گردش مالی" صحبت می کنیم. یک

restaurant must have a high "turnover". If it doesn't, then it must have very expensive

رستوران خوب باید "گردش" بالایی داشته باشد. اگر اینطور نیست، پس باید

menu prices or menu items or it will go out of business. McDonald's, for example, has

قیمت های منو یا آیتم های منو بسیار گرانی داشته باشد وگرنه از بین می رود. به عنوان مثال، مک دونالد

huge turnover. That's why they make so much money; always busy.

گردش مالی زیادی دارد. به همین دلیل است که آنها پول زیادی به دست می آورند. همیشه مشغول.

"Turn around": sorry to show my back to you, but I turned around and now I turned around

«تَرْجُنُوا»: ببخشید که پشتم را به شما نشان دادم، اما برگشتم و اکنون

again to face you. Okay? So that's again, the physical, so the physical turn around.

دوباره برگشتم تا رو به روی شما باشم. باشه؟ پس این دوباره ، فیزیکی است، بنابراین فیزیکی به دور خود می چرخد.

But "turn around" can also just mean change. So last week, my boss agreed to give me a

اما «برگرداندن» می تواند فقط به معنای تغییر باشد. بنابراین هفته گذشته، رئیسم موافقت کرد که حقوقم را

raise, but this week he turned around and decided not to; he changed his mind. Okay.

افزایش دهد، اما این هفته برگشت و تصمیم گرفت این کار را نکند. نظرش عوض شد باشه.

"Turn in": so when your teacher gives you a test, you write the test, at the end of

"تسلیم": بنابراین وقتی معلم شما به شما تست می دهد ، شما تست را می نویسید، در

the class you have to turn it in; submit. Sometimes we say "hand in", it's the same

پایان کلاس باید آن را تحویل دهید. ارسال. گاهی می گوییم «دست در دست»، همین

thing. You can also "turn in" a criminal to the police. So you know that this person did

است. شما همچنین می توانید یک جنایتکار را به پلیس "تسلیم" کنید. پس می دانید که این شخص کار

something bad, you call the police, say: "Yeah, he did it." So you turn him or her in to the

بدی کرده است، به پلیس زنگ می زنید، می گویید: "آره، او این کار را کرده است." بنابراین شما او را به

police. Now, also used in slang - and don't ask me why because I don't know -, "turn in"

پلیس تحویل می دهید. اکنون که در زبان عامیانه نیز استفاده می شود - و از من نپرسید چرا چون من نمی دانم - "تعدیل"

also means go to sleep. Okay? "Oh, I'm tired. I think I'll turn in. Goodnight." Go to sleep,

نیز به معنای رفتن به خواب است. باشه؟ "اوه، من خسته هستم. فکر می کنم برگردم. شب بخیر." برو بخواب،

turn in. "Turn to": when you're having a hard time

برگرد. "روی کن": زمانی که سخت می گذرانی

and you're not sure... You need to speak to somebody, you need to have someone to help

و مطمئن نیستی... باید با کسی صحبت کنی، باید کسی را داشته

you, you can always "turn to" your friends or your family. Okay? Means approach them,

باشی که به تو کمک کند، همیشه می توانی "برگرد" به دوستان یا خانواده ات باشه؟ یعنی به آنها نزدیک شوید، پیش آنها

go to them, tell them your problems. It's very important to have people to turn to at

بروید، مشکلات خود را به آنها بگویید. این بسیار مهم است که افرادی را داشته باشید که در سختی ها به آنها مراجعه کنید

hard... in hard times. Okay. "Turn out". "Turn out" as a verb, now it could

... در شرایط سخت. باشه. "روشن شدن". "Turn out" به عنوان یک فعل، حالا می تواند

mean to push outside, like at nighttime, you... like Fred Flintstone, ever watch those cartoons?

به معنای فشار دادن به بیرون باشد، مانند شب، شما... مثل فرد فلینت استون، تا به حال آن کارتون ها را تماشا کرده اید؟

He turns out the cat. Not as common. But "turn out" can also mean to result. Okay? So, again,

او گربه را معلوم می کند. نه به اندازه معمول اما "روشن شدن" همچنین می تواند به معنای نتیجه باشد. باشه؟ بنابراین، دوباره،

I did some research and it turns out that my thesis was completely wrong. I have to

من کمی تحقیق کردم و معلوم شد که پایان نامه من کاملاً اشتباه بوده است. من باید

start all over again. Okay, not a good idea, but it happens. So "turn out", result, usually

همه چیز را از نو شروع کنم. خوب، ایده خوبی نیست، اما این اتفاق می افتد. بنابراین "روشن شدن"، نتیجه، معمولاً

accidental result. Now, "turnout", completely different from "turn out". "Turnout" is attendance.

نتیجه تصادفی است. در حال حاضر، "شرکت،" کاملا متفاوت از "روشن شدن". "حضور" حضور است.

Okay? So I invited many people to my party and the turnout was great -- means many people

باشه؟ بنابراین من افراد زیادی را به مهمانی خود دعوت کردم و مشارکت بسیار عالی بود -- یعنی افراد زیادی

came. Okay? Now, I did forget to put "turn down". I apologize

آمدند. باشه؟ حالا، فراموش کردم که «کم کردن» را بگذارم. از این بابت عذرخواهی می

for that. I will put it right now. So "turn down" means to reject. So I asked this girl

کنم. همین الان قرارش میدم. پس رد کردن یعنی رد کردن. بنابراین از این دختر خواستم قرار ملاقات بگذاریم

out for a date and she turned me down. Okay? She wasn't interested, maybe I turned her

و او مرا رد کرد. باشه؟ او علاقه ای نداشت، شاید من او

off somehow. Who knows? But she turned me down. And I don't have a date, too bad for

را به نحوی خاموش کردم. چه کسی می داند؟ اما او مرا رد کرد. و من قراری ندارم، برای من خیلی بد است

me. Anyway, if you want to practice these some

. به هر حال، اگر می خواهید این موارد را بیشتر تمرین کنید

more, go to www.engvid.com. You'll find a quiz there that you can practice these. And,

، به www.engvid.com بروید. شما یک مسابقه در آنجا پیدا خواهید کرد که می توانید آنها را تمرین کنید.

of course, check out my YouTube channel and subscribe if you like. And I'll see you again

و البته به کانال یوتیوب من سر بزنید و اگر دوست داشتید مشترک شوید. و به زودی دوباره شما را خواهم دید

real soon. Bye.

. خدا حافظ.