Learn POLITE expressions in English – Don't be RUDE!

Hi again. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam. Today's lesson is a little bit interesting.

سلام دوباره به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. درس امروز کمی جالب است.

I'll give you a little bit of a background first of all. English speakers, and this is

قبل از هر چیز کمی پیش زمینه به شما می دهم. انگلیسی زبانان، و این

a very cultural part of English... And remember, culture plays a lot... Has a big role when

بخش بسیار فرهنگی انگلیسی است... و به یاد داشته باشید، فرهنگ بسیار بازی می کند...

it comes to language. A lot of speakers, in English, don't want to say certain words.

وقتی صحبت از زبان می شود، نقش مهمی دارد. بسیاری از سخنرانان، به زبان انگلیسی، نمی خواهند کلمات خاصی را بیان کنند.

For some reason, they think this word is dirty or heavy, or they just don't like this word,

به دلایلی، آنها فکر می کنند این کلمه کثیف یا سنگین است، یا فقط این کلمه را دوست ندارند،

so we find soft expressions. We find other ways to say the same thing that everybody

بنابراین ما عبارات نرمی پیدا می کنیم. ما راه‌های دیگری برای گفتن همان چیزی پیدا می‌کنیم که همه

understands, everybody from the culture understands. It may be a little bit difficult for non-native

می‌فهمند، همه اهل فرهنگ می‌فهمند. ممکن است درک این عبارات برای انگلیسی زبانان غیر بومی کمی دشوار باشد

English speakers to understand these expressions, so today we're going to look at a few. There

، بنابراین امروز قصد داریم چند مورد را بررسی کنیم.

are many, many such expressions. We're just going to look at a few for today.

چنین عباراتی بسیار بسیار زیاد است. ما فقط قصد داریم به چند مورد برای امروز نگاه کنیم.

Firstly, these soft expressions are also called euphemisms. You don't need to know this word.

اولاً، به این عبارات نرم، تعبیر نیز گفته می شود . لازم نیست این کلمه را بدانید

If you want to look up more expressions, type: "euphemisms" into your search box on the internet,

اگر می‌خواهید عبارات بیشتری را جستجو کنید، عبارت: "Euphemisms" را در کادر جستجوی خود در اینترنت تایپ کنید،

and you'll see many more.

و بسیاری موارد دیگر را خواهید دید.

I'm just going to give you a few to give you an example of what a euphemism is. And when

من فقط چند مورد را به شما می‌دهم تا مثالی از تعبیر به شما بزنم. و وقتی

you watch Hollywood movies or TV shows, if you hear these expressions, now hopefully,

فیلم‌های هالیوودی یا برنامه‌های تلویزیونی را تماشا می‌کنید، اگر این عبارات را می‌شنوید، اکنون امیدواریم

you will understand what they mean.

که معنای آنها را بفهمید.

So we're going to start with: "passed away" which is very common. I think many of you

بنابراین ما قصد داریم با: "درگذشت" که بسیار رایج است شروع کنیم. من فکر می کنم بسیاری از شما

probably know this expression. Or: "did not make it". So if you go to the hospital, your

احتمالاً این عبارت را می دانید. یا: « نرسید». بنابراین اگر به بیمارستان بروید

friend was in a car accident, and you bring him to the hospital or the ambulance brings

دوستتان تصادف کرده است و شما او را به بیمارستان می آورید یا آمبولانس

him to the hospital, and he's in there for a while, and then you see the doctor. And

او ​​را به بیمارستان می آورد و او مدتی در آنجا است و بعد به دکتر مراجعه می کنید. و

you go to the doctor: "How's my friend?" And the doctor says: "Oh, I'm sorry. He didn't

شما به دکتر می روید: "چطوری دوست من؟" و دکتر می گوید: "اوه، متاسفم. او موفق

make it." What does that mean? Or: "I'm sorry. He passed away." What does that mean? It means

نشد." معنی آن چیست؟ یا: "متاسفم. او از دنیا رفت." معنی آن چیست؟ یعنی

he died. Now, why people don't like to say the word "died", well, it's a very heavy word.

فوت کرد حالا چرا مردم دوست ندارند کلمه مرده را بگویند، خب خیلی کلمه سنگینی است.

Death, people don't like to talk about death, so they find other ways to say the same thing.

مرگ، مردم دوست ندارند در مورد مرگ صحبت کنند، بنابراین راه های دیگری برای گفتن همین موضوع پیدا می کنند.

Okay?

Now, all of these are not bad things, but you know, we just want to soften the language.

باشه؟

حالا همه اینها چیز بدی نیست، اما می دانید، ما فقط می خواهیم زبان را نرم کنیم.

We want to be a bit more polite sometimes. If you want, if you're in the washroom and

ما می خواهیم گاهی اوقات کمی مودب تر رفتار کنیم. اگر می خواهید، اگر در دستشویی

you want... Sorry, if you're in the restaurant and you want the washroom, but you don't want

هستید و می خواهید ... ببخشید، اگر در رستوران هستید و دستشویی می خواهید، اما نمی خواهید

to say the word "washroom" or you don't want to say the word "toilet", you say... If you're

کلمه "دستشویی" را بگویید یا نمی خواهید. می خواهی کلمه توالت را بگو... می گویی...

a boy, you say, or a man, you say: "Where's the little boys' room?" If you're a woman:

اگر پسر باشی یا مرد می گویی: اتاق پسرهای کوچولو کجاست؟ اگر زن هستید:

"Where's the ladies' room?" Now, we understand all this to be toilet. But people think "toilet"

"اتاق خانم ها کجاست؟" حالا ما همه اینها را توالت می فهمیم. اما مردم فکر می کنند "توالت

is a dirty word. They don't like to say the word "toilet", so they say: "Little boys'

" یک کلمه کثیف است. آنها دوست ندارند کلمه "توالت" را بگویند، بنابراین می گویند: "اتاق پسر بچه ها

room", or: "Ladies' room". Okay?

" یا: "اتاق خانم ها". باشه؟

Now, sometimes you'll see people in a wheelchair. Maybe they had an accident, maybe they were

در حال حاضر، گاهی اوقات مردم را روی ویلچر می بینید. شاید تصادف کرده اند، شاید این طور به

born this way, but they can't walk. They're in a wheelchair. Or you see people who have

دنیا آمده اند، اما نمی توانند راه بروند. آنها روی ویلچر هستند. یا افرادی را می بینید که دارای

a... Who were born with a disease, and they're not, you know, they're not fully functional

یک بیماری هستند که با یک بیماری متولد شده اند، و نمی دانند، آنها

like everyone else. We used to say: "handicapped".

مانند بقیه کاملاً کارکرده نیستند. می گفتیم: «معلول».

But people find this word to be a little bit

اما مردم این کلمه را کمی

offensive, and so it's not politically correct; it's not a nice thing to say. So now, we say:

توهین‌آمیز می‌دانند و بنابراین از نظر سیاسی درست نیست. گفتن این چیز خوبی نیست پس اکنون می گوییم:

"They are mentally challenged." Or: "They are physically challenged." It used to be:

«آنها از نظر روانی دچار مشکل هستند». یا: « از نظر جسمی دچار مشکل هستند». قبلاً این بود:

"handicapped" or: "disabled". But people don't want to say "disabled" because they think

«معلول» یا: «معلول». اما مردم نمی خواهند بگویند "معلول" زیرا فکر می کنند

or they know that these people are very able, they can do many things; they're just limited.

یا می دانند که این افراد بسیار توانا هستند، آنها می توانند بسیاری از کارها را انجام دهند. آنها فقط محدود هستند

Okay? They are challenged by their condition. So they are mentally challenged or they are

باشه؟ آنها با شرایط خود به چالش کشیده می شوند. بنابراین آنها از نظر ذهنی مشکل دارند یا از

physically challenged is a more polite way to say it.

نظر جسمی مشکل دارند روشی مودبانه تر برای بیان آن است.

Okay, so now, we're going to look at the next expressions. If you want to talk about a man

خوب، پس اکنون، ما به عبارات بعدی نگاه می کنیم . اگر می خواهید در مورد یک مرد

or a woman, and the not polite way to talk about them is to say: "He or she is fat",

یا یک زن صحبت کنید و روش نه مودبانه صحبت کردن در مورد آنها این است که بگویید: "او چاق است"،

big. So, people don't like the word "fat". So, for a more polite way or a softer way

بزرگ. بنابراین، مردم کلمه "چاق" را دوست ندارند. بنابراین، برای یک روش مودبانه تر یا یک روش نرم تر

to say "fat" for a woman is: "She is full-figured." Full-figured means she's complete. She's full

برای گفتن "چاق" برای یک زن این است: "او تمام قد است." کامل به این معنی است که او کامل است. او

in all the places, and that's what we say. A man, we're a little bit less nice to men.

در همه جا پر است، و این چیزی است که ما می گوییم. مرد، ما با مردها کمی کمتر مهربان هستیم.

A man has "let himself go". Means he stopped taking care of himself, and became fat. Okay?

یک مرد "خودش را رها کرده است". یعنی مراقبت از خودش را متوقف کرد و چاق شد. باشه؟

Again, not a nice word, but not necessarily a very nice expression either, but it's softer.

باز هم، کلمه خوبی نیست، اما لزوماً بیان خیلی خوبی هم نیست، اما نرم تر است.

It's not as direct, but everybody understands what this means.

آنقدرها هم مستقیم نیست، اما همه معنی این را می دانند.

Now, if you have a friend or you have a family member and he says that... Or you introduce

حالا اگر دوستی دارید یا یکی از اعضای خانواده دارید و او می گوید که ... یا

him as being "laid off" or "between jobs", this is a more polite, a softer way to say

او را "بیکار" یا "بین شغل" معرفی می کنید، این یک روش مودبانه تر، نرم تر برای گفتن

he is unemployed. It means he doesn't have a job. He's looking for a job. He's being

او بیکار است. . یعنی کار نداره او به دنبال کار است. او

laid off. "Laid off" is a nicer way to say "fired". He lost his job. So, if somebody's

اخراج می شود "اخراج" روش بهتری برای گفتن "اخراج" است. کارش را از دست داد. بنابراین، اگر کسی

between jobs, they are unemployed. People don't like to say they are unemployed; everybody

بین شغل باشد، بیکار است. مردم دوست ندارند بگویند که بیکار هستند. همه

has a certain judgment about that, so they say they're between jobs or they're looking

در مورد آن قضاوت خاصی دارند، بنابراین می گویند که بین شغل هستند یا به

for something. Same idea.

دنبال چیزی هستند. همین ایده

Now we get into a little bit more fun expressions. So, for example: oh, I have a new iPad. Only

اکنون وارد عبارات کمی سرگرم کننده تر می شویم. بنابراین، به عنوان مثال: اوه، من یک iPad جدید دارم. فقط

$100. Brand new. And somebody says: -"Oh. How did you get it so cheap?" -"Oh", I said:

100 دلار کاملا نو. و یکی می گوید: "اوه، چطور آن را اینقدر ارزان گرفتی؟" -اوه

"I got it off the back of a truck." or: "It fell off the back of a truck." In British

گفتم:از پشت کامیون پیاده کردم. یا: " از پشت کامیون افتاد." در انگلیسی بریتانیایی

English, they would say: "lorry". "Lorry" means truck. If somebody tells you they got

می‌گویند: «لری». " لاری" به معنای کامیون است. اگر کسی به شما بگوید که

something off the back of the truck... Sorry, it's also the back of the truck. It means

چیزی از پشت کامیون برداشته است... ببخشید، آن هم پشت کامیون است.

it is stolen. So you didn't buy it from the store; you bought it on the street. Somebody

یعنی دزدیده شده بنابراین شما آن را از فروشگاه خریداری نکردید . تو خیابون خریدی یک

had a truck, you paid them cash, they give you the product. It was stolen somewhere.

نفر یک کامیون داشت، شما پول نقد به او دادید، آنها محصول را به شما می دهند. جایی دزدیده شده بود.

You don't care. You have a brand new product for less than half the price.

شما اهمیتی نمی دهید. شما یک محصول کاملاً جدید با کمتر از نصف قیمت دارید.

So, "off the back of the truck", "fell off", it was stolen.

پس «از پشت کامیون»، «افتاده»، دزدیده شد.

If something... Oh, sorry. Let me make sure we understand that these are here. Now, when...

اگر چیزی... اوه، متاسفم. اجازه دهید مطمئن شوم که ما متوجه شده ایم که اینها اینجا هستند. حالا وقتی

It used to be a long time ago that when you bought a car, you could buy a brand new car

... خیلی وقت پیش بود که وقتی ماشین می خریدی می توانستی یک ماشین کاملا نو

or you could buy a used car. But then, eventually, people started not to like the word "used".

بخری یا یک ماشین دست دوم بخری. اما در نهایت، مردم شروع به دوست نداشتن کلمه "استفاده شده" کردند.

"Used" means somebody else used it, had it for its good time, and then got rid of it.

«استفاده شده» به این معناست که شخص دیگری از آن استفاده کرده، آن را برای وقت خوب خود داشته و سپس از شر آن خلاص شده است.

So marketing departments got smart, and they started using a different expression to mean

بنابراین بخش‌های بازاریابی هوشمند شدند و شروع به استفاده از یک عبارت متفاوت به معنای

used. "Previously enjoyed". Somebody else enjoyed this thing, now you can enjoy it too.

استفاده شده کردند. "قبلا لذت بردم". یکی دیگر از این چیز لذت برد، حالا شما هم می توانید از آن لذت ببرید.

It's still used. It still has 100,000 kilometers on it, it still has a cigarette hole in the

هنوز هم استفاده می شود. هنوز 100000 کیلومتر روی آن است، هنوز یک سوراخ سیگار روی

seat, but it was previously enjoyed. Now it's your turn to enjoy it.

صندلی دارد، اما قبلاً از آن لذت می بردند. حالا نوبت شماست که از آن لذت ببرید.

Okay, the next expression we have is, for example, if you see someone in your office,

خوب، تعبیر بعدی که داریم این است که مثلاً اگر کسی را در دفتر خود دیدید

a co-worker, she comes to work and her stomach is a little bit bigger. Then the next week,

، همکار، او سر کار می آید و شکمش کمی بزرگتر است. سپس هفته بعد

it's a little bit bigger, a little bit bigger, but the rest of her is staying slim. So you

، کمی بزرگتر است، کمی بزرگتر، اما بقیه بدن او لاغر می مانند. بنابراین شما

say: "Oh, you know, I think she might have a bun in the oven." A "bun in the oven" means

می گویید: "اوه، می دانید، من فکر می کنم او ممکن است یک نان در فر داشته باشد." «نان در فر» به معنای

pregnant. Now, if you're in high school, for example, and one of your classmates, she's

حامله است. حالا اگر شما مثلا دبیرستان هستید و یکی از همکلاسی هایتان

like 16 or 17, and same thing, her stomach's getting bigger, then we say: "You know what?

16 یا 17 سال دارد و همین طور شکمش بزرگ می شود، آن وقت می گوییم: "می دانی؟

I think she's knocked up." "Knocked up" also means pregnant, but this is more slang, and

فکر می کنم او کوبیده شده است." "تقوع" نیز به معنای حامله است، اما این بیشتر عامیانه است و

it's a little bit more of a negative idea. Okay? So it's not necessarily softer. It's

کمی بیشتر یک ایده منفی است. باشه؟ بنابراین لزوما نرمتر نیست.

saying the same thing, pregnant, but it's a bit of a negative connotation to it. So

باردار هم همین را می‌گوید، اما کمی معنای منفی دارد. پس

be careful about using that one. But just so you know what it means.

مراقب استفاده از آن باشید. اما فقط برای اینکه بدانید معنی آن چیست.

Now, again, like I said before, there are many, many, many such expressions in the English

اکنون، دوباره، همانطور که قبلاً گفتم ، چنین عباراتی در زبان انگلیسی بسیار بسیار زیاد

language. Look them up online. And if you want, you can always come and ask me a question

است. آنها را به صورت آنلاین جستجو کنید. و در صورت تمایل می توانید همیشه بیایید و

in the comments section at www.engvid.com. You can also come test your knowledge of these

در قسمت نظرات به آدرس www.engvid.com از من سوال بپرسید. شما همچنین می توانید با آزمون دانش خود را در مورد این موارد تست کنید

ones with the quiz. Don't forget to subscribe to my YouTube channel,

. فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید و به

and come see us again very soon. Bye.

زودی دوباره ما را ببینید. خدا حافظ.