Learn 8 KICK Phrasal Verbs in English: "kick back", "kick out", "kick up"...

Hi.

سلام.

Welcome to www.engvid.com.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

In today's video we're going to look at another set of phrasal verbs.

در ویدیوی امروز ما می خواهیم مجموعه دیگری از افعال عبارتی را بررسی کنیم.

Now, just as a reminder: What is a phrasal verb?

حالا فقط برای یادآوری: فعل عبارتی چیست؟

A phrasal verb is a combination of a verb and a preposition: "in", "on", "at", "off",

فعل عبارتی ترکیبی از یک فعل و یک حرف اضافه است: «در»، «روی»، «در»، «خاموش» و

etc. and the combination usually makes other meanings than the two words themselves.

غیره و این ترکیب معمولاً معانی دیگری غیر از خود دو کلمه ایجاد می کند.

Now, some phrasal verbs obviously have more than one meaning, so we're going to look at

اکنون، برخی از افعال عبارتی به وضوح بیش از یک معنی دارند، بنابراین ما قصد داریم به

the different meanings with the verb "kick".

معانی مختلف با فعل "kick" نگاه کنیم.

For example: "kick in", "kick back", "kick out", "kick off", "kick about" or "kick around",

به عنوان مثال: "لگد به داخل"، "لگد زدن به عقب"، "لگد زدن"، "لگد زدن"، "لگد زدن به اطراف" یا "لگد زدن به اطراف"،

"kick up", and "kick over".

"لگد زدن به سمت بالا"، "لگد زدن" و "لگد زدن".

Now, some of these will have more than one meaning, some will just have the one meaning.

حال، برخی از اینها بیش از یک معنا خواهند داشت، برخی فقط یک معنی را خواهند داشت.

Some of these can also be joined to make a noun, and we're going to look at that as well.

برخی از اینها را نیز می توان برای ساختن اسم به هم متصل کرد، و ما به آن نیز نگاه خواهیم کرد.

So we're going to start with "kick in".

بنابراین ما می خواهیم با "کم کردن" شروع کنیم.

A few meanings to "kick in".

چند معنی برای "لگد در".

The more literal one, like takes the verb "kick" means to kick with your leg, so if

فعل "kick" که تحت اللفظی تر است، به معنای لگد زدن با پا است، بنابراین اگر

you kick something in, you're breaking it with your feet.

چیزی را به داخل لگد بزنید، آن را با پاهای خود می شکنید.

So the most common example is, like, police, they go into...

بنابراین رایج‌ترین مثال این است که پلیس می‌رود...

They want to go into an apartment or a house and arrest somebody, so they kick in the door.

آنها می‌خواهند به یک آپارتمان یا خانه بروند و کسی را دستگیر کنند، بنابراین با لگد به در می‌زنند.

They just break the door and they go in.

فقط در را می شکنند و داخل می شوند، به همین معنی

We can also say: "kick down" for the same meaning.

هم می توان گفت: لگد بزن.

They kick down the door or they kick in the door, so physically break with your feet.

آنها در را به پایین می اندازند یا به در لگد می زنند، بنابراین از نظر فیزیکی پاهای خود را بشکنید.

Another meaning of "kick" is basically take effect.

معنای دیگر «لگد » اساساً تأثیرگذاری است.

This is especially used when we're talking about drugs, when we're taking a pill.

این به ویژه هنگامی که در مورد مواد مخدر صحبت می کنیم، زمانی که در حال مصرف یک قرص هستیم، استفاده می شود.

So the doctor gave you a pill, maybe you have a really bad headache and you take a Tylenol

بنابراین دکتر به شما یک قرص داده، شاید شما واقعاً سردرد شدیدی دارید و یک تایلنول

or an Advil, or Aspirin or whatever, and it doesn't work right away.

یا ادویل، یا آسپرین یا هر چیز دیگری مصرف می‌کنید و فوراً اثر نمی‌کند.

It takes a little time for the pill to kick in.

زمان کمی طول می کشد تا قرص وارد شود.

So basically to take effect, to start working.

بنابراین اساساً برای تأثیرگذاری، شروع به کار کردن.

So another meaning is start...

بنابراین معنای دیگر شروع است...

But usually a process.

اما معمولاً یک فرآیند.

Start a process.

یک فرآیند را شروع کنید.

So, now, we can also use this in other situations.

بنابراین، در حال حاضر، ما همچنین می توانیم از این در موقعیت های دیگر استفاده کنیم.

For example, a policy.

به عنوان مثال، یک سیاست.

So the government decided to increase taxes, but they don't do it suddenly.

بنابراین دولت تصمیم گرفت مالیات ها را افزایش دهد، اما آنها این کار را ناگهانی انجام نمی دهند.

Okay?

باشه؟

Because a lot of people will not be ready for it, it will cause a lot of problems.

از آنجا که بسیاری از مردم برای آن آماده نخواهند شد، مشکلات زیادی ایجاد خواهد کرد.

So they say: "Okay, starting in six months, we have a new policy where the tax will go

بنابراین آنها می گویند: "خوب، از شش ماه دیگر، ما یک سیاست جدید داریم که در آن مالیات

up by 1%."

1٪ افزایش می یابد."

So this policy will kick in on September 1st, for example, whenever that six months down

بنابراین، این سیاست از اول سپتامبر آغاز می‌شود، برای مثال، هر زمان که شش ماه آینده

the road is.

باشد.

So, "kick in" start or go into effect.

بنابراین، شروع کنید یا وارد عمل شوید.

Okay?

باشه؟

Now, we can also use "kick in" to contribute.

اکنون، ما همچنین می توانیم از "kick in" برای مشارکت استفاده کنیم.

So, we're going to have an office party.

بنابراین، ما یک مهمانی اداری خواهیم داشت.

Janice, the accountant, has a birthday and everybody wants to, you know, show her...

جانیس، حسابدار، تولد دارد و همه می‌خواهند، می‌دانی، به او نشان دهند...

Show their appreciation for her hard work, so everybody's going to kick in five bucks,

قدردانی خود را از زحمات او نشان دهند، بنابراین همه پنج دلار پول می‌دهند،

and we collect all this money and we create a party for Janice.

و ما این همه پول را جمع‌آوری می‌کنیم و یک مهمانی درست می‌کنیم. جانیس

Okay?

باشه؟

So, "kick in" basically means give, contribute to a pool.

بنابراین، "لگد در" اساسا به معنای دادن، کمک به یک استخر است.

So those are all the "kick ins".

پس اینها همه "تفکیک ها" هستند.

Now, "kick back".

حالا، "لگد به عقب".

First of all, there's the literal one where you kick back.

اول از همه، یک مورد تحت اللفظی وجود دارد که در آن شما لگد پس می زنید.

Right?

درست؟

So, to relax.

بنابراین، برای استراحت.

-"So what are you doing this weekend?"

-پس این آخر هفته چیکار میکنی؟

-"Oh, nothing, just kicking back."

"اوه، هیچی، فقط با لگد زدن به عقب."

It means I'm sitting at home with my feet up on a table, and I'm just relaxing, doing nothing.

یعنی من در خانه نشسته ام و پاهایم را روی میز بالا می کشم و فقط در حال استراحت هستم و هیچ کاری انجام نمی دهم.

Another meaning of "kick back" is payment, is a type of payment, but usually it means a bribe.

معنی دیگر «بازگشت» پرداخت است، نوعی پرداخت است، اما معمولاً به معنای رشوه است.

Okay?

باشه؟

A bribe means you're paying somebody to do something for you.

رشوه به این معنی است که به کسی پول می دهید تا کاری برای شما انجام دهد.

The most common example that I can think of is doctors and pharmaceutical companies, the

رایج ترین مثالی که می توانم به آن فکر کنم پزشکان و شرکت های داروسازی هستند،

companies that make the drugs.

شرکت هایی که داروها را می سازند.

So the doctor, all his patients come in and he says: "Oh, you need this prescription.

پس دکتر، همه بیمارانش می آیند و می گوید: "اوه، به این نسخه نیاز

Here you go, go buy the pills.

داری، برو، برو قرص ها را بخر

Here, you need this prescription."

، اینجا، به این نسخه نیاز داری ."

They don't need it.

آنها به آن نیاز ندارند.

Sometimes they do, sometimes they don't, but some doctors just prescribe medicine for everybody

گاهی این کار را می کنند، گاهی نمی کنند، اما برخی از پزشکان فقط برای همه برای همه داروها تجویز می

for everything.

کنند.

Why?

چرا؟

Because the pharmacy, the pharmaceutical company gives the doctor a "kickback".

چون داروخانه، شرکت داروسازی به دکتر «ریگبک» می دهد.

So this can be a noun as well.

بنابراین این می تواند یک اسم نیز باشد.

A "kickback" or "kickbacks".

یک "لگد" یا "ریگبک".

Okay?

باشه؟

It's a noun, it basically means a bribe, a payment for doing them a favour.

این یک اسم است، در اصل به معنای رشوه است ، پرداختی در ازای انجام یک لطف به آنها.

Okay?

باشه؟

So, to relax or to pay sort of underneath as a gift, as a bribe.

بنابراین، برای استراحت یا پرداختن به نوعی به عنوان هدیه، به عنوان رشوه.

"To kick out", okay?

"برای بیرون انداختن"، باشه؟

"To kick out" could be physical, means you take somebody and you kick them out the door.

"بیرون کردن" می تواند فیزیکی باشد، به این معنی که شما کسی را می گیرید و او را از در بیرون می کنید.

So if you go to a club and you're not behaving very nicely, the bouncer, the big guys standing

بنابراین، اگر به یک باشگاه بروید و رفتارتان خیلی خوب نباشد، جسارت‌کننده، بچه‌های بزرگی که دم در ایستاده‌اند، شما را می‌برند

at the door, they will take you and they will kick you out.

و بیرونتان می‌کنند.

They will throw you out of the club.

آنها شما را از باشگاه بیرون می کنند.

But it doesn't have to be physical.

اما لازم نیست فیزیکی باشد.

You could be in a band or in a team, or whatever, and your teammates or your bandmates have

شما می توانید در یک گروه یا در یک تیم یا هر چیز دیگری باشید و هم تیمی هایتان یا هم گروه

a bit of a problem with you, it means they kick you out.

هایتان کمی با شما مشکل دارند ، یعنی شما را بیرون می کنند.

They expel you.

اخراجت میکنند

"Expel", usually use this word at school, if you do something bad at school, the school

«اخراج» معمولاً در مدرسه از این کلمه استفاده کنید، اگر در مدرسه کار بدی انجام دهید، مدرسه

will expel you, they will remove you.

شما را اخراج می کند، شما را حذف می کنند.

So they will kick you out, it's a more slang approach to it.

بنابراین آنها شما را بیرون خواهند انداخت، این یک رویکرد عامیانه تر به آن است.

And that's it, so basically a kick out physically or kick out, remove somebody, force them to

و تمام، بنابراین اساساً یک لگد بیرون کردن فیزیکی یا لگد بیرون کردن، یک نفر را حذف کنید، او را مجبور به

leave.

ترک کردن کنید.

Now, before I get into "kick off", "kick out" and "kick off" can also mean the same thing,

در حال حاضر، قبل از اینکه وارد "لگد کردن" شوم، "لگد کردن" و "لگد کردن" نیز می توانند به همین

means to remove.

معنی باشند، یعنی حذف کردن.

But "kick off", you would kick somebody off a bus, or a plane, or a train.

اما "لگد زدن"، شما کسی را از اتوبوس، هواپیما یا قطار پیاده می کنید.

So anything that you...

بنابراین هر چیزی که

Basically, you get on the bus, you get into a car.

شما... اساساً، سوار اتوبوس می شوید، سوار ماشین می شوید.

Right?

درست؟

So anything that is "on", you can get kicked off of or kicked out of.

بنابراین هر چیزی که "روشن" است، می توانید از آن اخراج شوید یا از آن اخراج شوید.

So, kicked off a bus, kicked out of the car, so remove.

بنابراین، لگد کردن یک اتوبوس، لگد کردن از ماشین، بنابراین حذف.

So, again, so "kick off", basically remove from a bus, a train, whatever.

بنابراین، دوباره، بنابراین "لگد زدن"، اساسا از اتوبوس، قطار، هر چیز دیگری حذف کنید.

That's one meaning, that's the physical meaning.

این یک معنی است، آن معنای فیزیکی است.

Then there's also start.

سپس شروع نیز وجود دارد.

"To kick something off" or to "kick things off" means to start something.

«لگد زدن به چیزی» یا «به راه انداختن کارها» به معنای شروع کردن چیزی است.

So, we're going to kick off this meeting with a little speech by Mr. Smith who wants to

بنابراین، ما قصد داریم این جلسه را با سخنرانی کوچکی از آقای اسمیت آغاز کنیم که می‌خواهد

let us know about something, an announcement.

در مورد چیزی به ما اطلاع دهد، یک اطلاعیه.

So to...

بنابراین به...

We're going to kick it off, start.

ما آن را شروع می کنیم، شروع کنید.

In football, the game of American football, the game begins with a kickoff.

در فوتبال، بازی فوتبال آمریکایی، بازی با یک ضربه شروع می شود.

Okay?

باشه؟

So here, again, we use it as a noun.

بنابراین در اینجا، دوباره، ما آن را به عنوان یک اسم استفاده می کنیم.

"A kickoff" means they...

"یک شروع" یعنی آنها...

Somebody kicks the ball, it goes flying, the other guy catches it, and the game starts.

یکی توپ را لگد می زند، به پرواز در می آید، آن شخص دیگر آن را می گیرد و بازی شروع می شود.

So, but it basically means start.

بنابراین، اما اساساً به معنای شروع است.

Okay.

باشه.

"Kick about", "kick around", basically these two mean the same thing and are used mostly

«Kick about»، «kick around»، اساساً این دو به یک معنا هستند و بیشتر

in the same way, which is why I put them together.

به یک شکل استفاده می شوند، به همین دلیل آنها را کنار هم گذاشتم.

In a very informal situation, this could mean discuss.

در یک موقعیت بسیار غیررسمی، این می تواند به معنای بحث باشد.

So, somebody...

بنابراین، یک نفر...

Everybody will bring some ideas to the meeting and we're just going to kick them around,

همه ایده‌هایی را به جلسه می‌آورند و ما فقط می‌خواهیم آن‌ها را دور بزنیم، به

kick them about, make sure everybody has their say, think about it, if it's good, if it's

آنها لگد بزنیم، مطمئن شویم که همه نظرشان را می‌گویند، درباره آن فکر کنید، اگر خوب است، اگر

bad, etc.

بد است، و غیره.

So, "kick around", it's informal discussion of something, of ideas usually.

بنابراین، "تقویت به اطراف"، این بحث غیررسمی درباره چیزی است، معمولاً درباره ایده ها.

We can also use it to talk about just spending

همچنین می‌توانیم از آن برای صحبت در مورد صرف

time a little bit aimlessly, not having any plans.

زمان کمی بی‌هدف و نداشتن هیچ برنامه‌ای استفاده کنیم.

So, again: -"What are you doing this weekend?"

خب، دوباره: -" این آخر هفته چیکار میکنی؟"

-"Oh, I'm just going to kick around with some friends.

-"اوه، من فقط با چند تا از

I'm just going to kick about with some friends."

دوستانم می روم .

Well, we're going to go to a few clubs, a few bars, just look around, see what happens.

خوب، ما به چند باشگاه، چند بار می رویم ، فقط به اطراف نگاه کنید، ببینید چه اتفاقی می افتد.

No real plans for this.

هیچ برنامه واقعی برای این کار وجود ندارد.

Now, "kick around" we can sometimes also use when we talk about, like, for example, bullying

اکنون، گاهی اوقات می‌توانیم وقتی در مورد آن صحبت می‌کنیم، از «کُک دور» هم استفاده کنیم، مثلاً برای قلدری کردن به

somebody, to bully.

کسی.

Like, it literally means to kick somebody, so to be a little bit physically aggressive

مانند، در لغت به معنای لگد زدن به کسی است، بنابراین کمی از نظر فیزیکی

towards somebody.

نسبت به کسی پرخاشگر باشید.

So if you're kicking somebody around, you're treating them badly.

بنابراین اگر به کسی لگد می زنید، با او بد رفتار می کنید.

You could be physically treating them badly, it could also be verbally, or mentally, emotionally, etc.

شما ممکن است از نظر فیزیکی با آنها بد رفتار کنید، همچنین می تواند به صورت کلامی، یا ذهنی، احساسی

More with "around", less with "about", but more or less the same idea.

و غیره باشد.

"Kick up", so usually we kick up a fuss, kick up a fuss or kick up a storm, or kick up a

"لگد زدن"، بنابراین معمولاً ما سر و صدا راه می اندازیم، سر و صدا راه می اندازیم یا طوفان راه می اندازیم، یا

stink.

بوی بدی راه می اندازیم.

Phew, right?

اوه، درسته؟

That's a stink.

این بوی تعفن است.

So, "kick up a stink", basically cause trouble.

بنابراین، "لگد زدن به بوی بد"، اساسا باعث دردسر می شود.

It could also mean to cause pain.

همچنین می تواند به معنای ایجاد درد باشد.

So, some people they have children who do not take the word "No" very well, so the child

بنابراین، برخی از افراد دارای فرزندانی هستند که کلمه "نه" را خیلی خوب درک نمی کنند، بنابراین کودک

says: -"Oh, I want ice cream."

می گوید: "اوه، من بستنی می خواهم."

-"No.

-"نه.

You can't have ice cream until you have dinner", and this kid starts, you know, ranting and

تا شام نخورید نمی توانید بستنی بخورید" و این بچه شروع می کند، می دانید، غرغر می کند و

raving, and screaming, and kicking the ground.

هیاهو می کند و جیغ می کشد و زمین را لگد می زند.

And basically if you think if there's a ground, and the kid starts kicking and screaming,

و اساساً اگر فکر کنید اگر زمینی وجود داشته باشد، و بچه شروع به لگد زدن و جیغ زدن کند،

all the dust comes up.

همه گرد و غبار بالا می رود.

Right?

درست؟

So, "kick up a storm" basically means make trouble, cause trouble.

بنابراین، «طوفان برپا کردن» در اصل به معنای ایجاد مشکل، ایجاد مشکل است.

You can also "kick up" in terms of pain, so if I lift something heavy my back might kick

شما همچنین می توانید از نظر درد "لگد بزنید"، بنابراین اگر من چیز سنگینی را بلند کنم که ممکن است کمرم لگد

up, it means it might start hurting.

بزند، به این معنی است که ممکن است شروع به درد کند.

We also use the phrasal verb "act up".

ما همچنین از فعل عبارتی "act up" استفاده می کنیم.

"Act up" means give me trouble.

«عمل کن» یعنی به من زحمت بده.

"Kick up" means it will give me a bit of pain.

"Kick up" یعنی کمی درد به من وارد می کند.

Okay/

خوب / در

Actually, I forgot one.

واقع، یکی را فراموش کردم.

Let me go back to "kick back".

اجازه دهید به "لگد پس زدن" برگردم.

"Kick back" is the same idea.

«لگد به عقب» هم همین ایده است.

"Kick back" can mean to resist.

«لگد زدن» می تواند به معنای مقاومت باشد.

So, for example, if I own a factory and I tell all my employees that I'm going to have

برای مثال، اگر من صاحب یک کارخانه باشم و به همه کارمندانم بگویم که باید

to cut their hours and there's no more overtime pay, so they kick back, they...

ساعات کاری آنها را کاهش دهم و دیگر اضافه کاری وجود ندارد، بنابراین آنها پس می گیرند، آنها...

Basically they resist this change or they revolt.

اساساً آنها در برابر این تغییر مقاومت می کنند یا آنها شورش

They don't like it, so they're going to start pushing back against me, the owner of the

آنها آن را دوست ندارند، بنابراین آنها شروع به فشار بر علیه من، صاحب آن

thing.

چیز خواهند کرد.

And in this case we can also use "kickback" in terms of the resistance.

و در این مورد از نظر مقاومت نیز می توانیم از "کک بک" استفاده کنیم.

Right?

درست؟

So, I made a new policy for the workers and there was a lot of kickback.

بنابراین، من سیاست جدیدی برای کارگران در نظر گرفتم و رشوه های زیادی به همراه داشت.

They revolted, a lot of them quit, some of them spoke about going on strike against my

آنها شورش کردند، بسیاری از آنها استعفا دادند، برخی از آنها در مورد اعتصاب علیه تغییرات جدید من صحبت کردند

new changes.

.

Okay, so I forgot that one.

باشه پس اون یکی رو فراموش کردم

And "kick over" is very simple.

و "لگد زدن" بسیار ساده است.

You kick something and it falls over, so basically topple.

شما به چیزی لگد می زنید و آن به زمین می افتد، بنابراین اساساً واژگون شوید.

So, only the one meaning, very literal, kick with your leg, make something fall over.

بنابراین، تنها یک معنی، بسیار تحت اللفظی، لگد زدن با پای خود، باعث سقوط چیزی می شود.

Okay, and that's basically it for "kick".

بسیار خوب، و این اساسا برای "لگد" است.

I hope everybody has these clear.

امیدوارم همه اینها را روشن کرده باشند.

If you have any questions about this...

اگر در این مورد سوالی دارید... در

About these, please go to www.engvid.com, there's a forum you can ask all the questions

مورد اینها، لطفاً به www.engvid.com بروید، یک انجمن وجود دارد که می توانید تمام سوالات

you have.

خود را بپرسید.

There's also a quiz where you can practice using these phrasal verbs.

همچنین یک مسابقه وجود دارد که در آن می توانید با استفاده از این افعال عبارتی تمرین کنید.

And that's it.

و بس.

I hope you like this lesson, please give me a like on YouTube, subscribe to my channel,

امیدوارم از این درس خوشتان بیاید، لطفا در یوتیوب به من لایک کنید، کانال

and I'll see you again very soon. Bye-bye.

من را سابسکرایب کنید و به زودی دوباره شما را می بینم. خداحافظ.