7 colorful English idioms

Hi. Welcome back to engVid. My name's Adam. Nice to see you again. Today's lesson is about

سلام. به engVid خوش آمدید. اسم من آدم است خوشحالم دوباره می بینمت. درس امروز در مورد

idioms. Everybody loves to learn new idioms because they're used every day. Sometimes

اصطلاحات است. همه دوست دارند اصطلاحات جدید یاد بگیرند زیرا هر روز از آنها استفاده می شود. گاهی

they're a little bit hard to understand. Today, we're looking at colourful idioms, idioms

درک آنها کمی سخت است. امروز ما به اصطلاحات رنگارنگ نگاه می کنیم، اصطلاحاتی

that use colour in their expression. Before I begin, "colourful", you'll notice I used

که از رنگ در بیان خود استفاده می کنند. قبل از شروع، "رنگارنگ"، متوجه خواهید شد که از

"u". I'm Canadian, we use the "u" just like the British people. Americans use only the

"u" استفاده کردم. من کانادایی هستم، ما هم مانند مردم بریتانیا از "u" استفاده می کنیم . آمریکایی ها فقط از

"o", no "u". I used both just to make everybody happy. So just so you understand, it's not

"o" و نه "u" استفاده می کنند. من از هر دو فقط برای خوشحال کردن همه استفاده کردم. بنابراین فقط برای اینکه بفهمید، در

a spelling mistake either way.

هر صورت اشتباه املایی نیست.

Let's begin. So I have a few idioms here. The thing about idioms, they never mean what

شروع کنیم. بنابراین من اینجا چند اصطلاح دارم. در مورد اصطلاحات، آنها هرگز به معنای

the words say; you have to actually understand what the idiom means and how to use it.

آنچه کلمات می گویند نیستند. شما باید در واقع درک کنید که این اصطلاح به چه معناست و چگونه از آن استفاده کنید.

So, if someone sees the world or sees a situation "through rose-tinted glasses". "Glasses" are

بنابراین، اگر کسی جهان را ببیند یا وضعیتی را "از طریق عینک های رز" ببیند. "عینک"

glasses you wear on your head. "Rose-tinted", there's a little bit of a pink shade on the

عینکی است که روی سر خود می زنید. رنگ رز ، کمی سایه صورتی روی

glass. So you're seeing the world a little bit pinkish, like the colour of the rose.

شیشه وجود دارد. بنابراین شما جهان را کمی صورتی می بینید ، مانند رنگ رز.

That means you're very optimistic. Even in a bad situation, you're going to see everything

یعنی شما خیلی خوشبین هستید. حتی در یک موقعیت بد، شما همه چیز را خوب خواهید دید

as good. You're seeing the world through rose-tinted glasses. Right? You work at a company and

. شما دنیا را با عینک های رز رنگی می بینید. درست؟ شما در یک شرکت کار می کنید و

they're about to layoff half of the staff; half of the people are going home, no more

آنها در شرف اخراج نیمی از کارکنان هستند. نیمی از مردم به خانه می روند، دیگر

job. And you think: "Oh, this is a great opportunity for me to find a new job and get a... advance

شغلی ندارند. و شما فکر می کنید: "اوه، این یک فرصت عالی برای من است تا شغل جدیدی پیدا کنم و شغلم را پیش

my career." So I am seeing the situation through rose-tinted glasses. I don't see the bad economy,

ببرم." بنابراین من وضعیت را از طریق عینک رز رنگی می بینم. من اقتصاد بد

I don't see the fact that I'm 55 years old and I don't have any skills except for what

را نمی بینم، این واقعیت را نمی بینم که من 55 سال دارم و هیچ مهارتی به جز کاری

I do in my job, but I will be okay. "Rose-tinted glasses".

که در کارم انجام می دهم ندارم، اما خوب می شوم. "عینک رز".

"Give someone the green light." You often hear this about governments giving the army

"به کسی چراغ سبز بدهید." شما اغلب این را می شنوید که دولت ها به

the green light to attack. "To give the green light", to give permission. Okay? Go ahead,

ارتش برای حمله چراغ سبز نشان می دهند. «چراغ سبز دادن »، اجازه دادن. باشه؟ برو جلو،

like a green light in traffic. You see the green light, press the gas, you go. So, for

مثل چراغ سبز در ترافیک. شما چراغ سبز را می بینید، گاز را فشار می دهید، می روید. به

example: The... excuse me. The board of directors gave the CEO the green light to layoff half

عنوان مثال: به... ببخشید. هیئت مدیره به مدیرعامل چراغ سبز نشان داد تا نیمی

his staff, even the ones wearing rose-tinted glasses. Okay? So everybody's going home;

از کارکنان خود را اخراج کند، حتی آنهایی که از عینک رز استفاده می کنند. باشه؟ بنابراین همه به خانه می روند.

no more work.

دیگر کار نیست

"With flying colors", we always add this expression to the end of an event or action. So, for

ما همیشه این عبارت را به پایان یک رویداد یا عمل اضافه می کنیم: "با رنگ های پران" . به

example: "He passed his interview with flying colours." With flying colours means very,

عنوان مثال: "او مصاحبه خود را با رنگ های پرنده پشت سر گذاشت ." با رنگ پرنده یعنی بسیار

very successful; he did very, very well. He went to a job interview, he passed with flying

بسیار موفق. او خیلی خیلی خوب عمل کرد او به یک مصاحبه شغلی رفت، با رنگارنگ گذشت

colours. He got offered the job. Okay?

. به او پیشنهاد کار داده شد باشه؟

If you're "tickled pink", means you're very, very happy. Like tickled, tickle, funny - right?

اگر شما "صورتی غلغلک داده شده" هستید، به این معنی است که بسیار بسیار خوشحال هستید. مانند قلقلک، غلغلک، خنده دار - درست است؟

You're tickled pink, you get all pink in the face, you're very happy. So, Tom's grandfather

شما صورتی غلغلک داده اید، تمام صورتتان صورتی می شود، خیلی خوشحال هستید. بنابراین، پدربزرگ تام

was very... was tickled pink when he found out that Tom and his wife were pregnant. Now,

وقتی متوجه شد که تام و همسرش باردار هستند، خیلی غلغلک داده شده بود. حالا

I say: "Tom and his wife were pregnant," because it's common for couples to think of themselves

می‌گویم: «تام و همسرش باردار بودند»، چون معمولاً زوج‌ها خود

as pregnant, even though it's only the woman, of course.

را باردار می‌دانند، هرچند که البته فقط زن است.

"Paint the town red." This is a very good expression. You're studying for your English

"شهر را قرمز کنید." این بیان بسیار خوبی است. شما در حال مطالعه برای امتحانات انگلیسی خود هستید

exams. Okay? You're very hard... studying very hard, very hard, very hard. You finish

. باشه؟ تو خیلی سختی... درس خوندن خیلی سخته، خیلی سخته، خیلی سخته.

your exams, you're free. This weekend, you're going to go paint the town red, means you're

تو امتحاناتت تموم شدی، آزاد هستی. این آخر هفته، شما قرار است بروید شهر را قرمز کنید، یعنی

going to go party. You're going to have a very good time, you're going to spend all

به مهمانی می روید. شما قرار است اوقات بسیار خوبی را سپری کنید، تمام

night drinking, and partying, and clubs, and dancing, and people. Have a very good time,

شب را با مشروب خوری و مهمانی و باشگاه و رقص و مردم سپری خواهید کرد. خیلی خوش بگذره،

you're going to paint the town red; do everything.

میخوای شهر رو قرمز کنی. همه چیز را انجام دهد

"Blue-collared worker/white-collared worker". This might be a very common expression for

«کارگر یقه آبی/ کارگر یقه سفید». این ممکن است یک عبارت بسیار رایج برای

you. "Blue-collared". So, first of all, a collar, if you have a shirt with a tie let's

شما باشد. "یقه آبی". بنابراین، اول از همه، یک یقه، اگر یک پیراهن با کراوات دارید

say or no tie. This is the collar-sorry about the tapping-you have a collar. If it's blue,

بگوییم یا بدون کراوات. این یقه است - با عرض پوزش در مورد ضربه زدن - شما یک یقه دارید. اگر آبی است،

means you're working in a factory or a garage; you're a mechanic or you're working in some

به این معنی است که شما در یک کارخانه یا یک گاراژ کار می کنید. شما یک مکانیک هستید یا در یک

skilled job. If you're a white-collared worker, if the colour of your collar is white, means

شغل ماهر کار می کنید. اگر شما یک کارگر یقه سفید هستید، اگر رنگ یقه شما سفید است، به این معنی

you're working in an office, you're some kind of professional. Okay?

است که در یک دفتر کار می کنید، یک جورهایی حرفه ای هستید. باشه؟

Now, if you're the type of person who "sees things in black and white" means you're very

حال، اگر شما از آن دسته افرادی هستید که " چیزها را سیاه و سفید می بینید" به این معنی است که شما بسیار

straightforward, very simple, very direct. Maybe a little bit lacking imagination, not

رک، بسیار ساده، بسیار مستقیم هستید. شاید کمی تخیل کم باشد، نه

necessarily. Things are black and white; there's no grey, there's no middle ground. It's like

لزوما. همه چیز سیاه و سفید است. هیچ خاکستری وجود ندارد، هیچ حد وسطی وجود ندارد.

this or like that; no other way. Right? So you're seeing things in black and white. Everybody

اینجوری یا اونجوریه راه دیگری نیست. درست؟ بنابراین شما چیزها را سیاه و سفید می بینید. هر

has a... Somebody comes across a problem and some people see things as possibilities. The

کسی با مشکلی روبرو می شود و برخی از مردم چیزها را به عنوان یک احتمال می بینند.

guy with the rose-tinted glasses, he sees potential. The guy who sees things in black

مردی که عینک رز رنگی دارد، پتانسیل را می بیند. مردی که همه چیز را سیاه

and white, he thinks: "I'm out of a job, I'm in trouble." He doesn't imagine beyond that. Okay?

و سفید می بیند، فکر می کند: "بیکار شده ام، مشکل دارم." او فراتر از آن را تصور نمی کند. باشه؟

So these are some very useful expressions, used every day, good idioms. You can practice

بنابراین اینها عبارات بسیار مفیدی هستند که هر روز استفاده می شوند، اصطلاحات خوبی هستند. می توانید

using these at www.engvid.com. There's a quiz there. And, of course, ask questions. See you again.

با استفاده از آنها در www.engvid.com تمرین کنید. یک مسابقه در آنجا وجود دارد. و البته سوال بپرسید. دوباره می بینمت.