Learn English Conditionals Easily

Hey everyone.

هی همه.

It's Hadar.

Thank you so much for joining me.

هادر است.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم

Today we are going to talk about something painful, but I have a remedy for you.

امروز قصد داریم در مورد چیزی دردناک صحبت کنیم، اما من برای شما یک راه حل دارم.

And that's something is conditional phrases.

و این چیزی است که عبارات شرطی است.

Now, listen, it might not be painful for you, but it has

حالا گوش کن شاید برای تو دردناک نباشد اما

been for me for many years.

برای من سال هاست که اینطور بوده است.

Because for many years I would translate the way we say

زیرا برای سال‌ها من روشی را که ما

conditional phrases in Hebrew.

عبارات شرطی را به زبان عبری می‌گوییم ترجمه می‌کردم.

And I would always say 'if I will', and 'if I would'.

و من همیشه می‌گفتم "اگر بخواهم" و "اگر بخواهم".

'If I'll go there', 'if I'd see her'.

"اگر من آنجا بروم"، "اگر او را ببینم".

And then, and then that voice of my third grade teacher would

و سپس، و سپس صدای معلم کلاس سوم من می

come up: "No, no, no, no.

آمد: "نه، نه، نه، نه.

You're not supposed to...

قرار نیست... از

use the future form after 'if'".

فرم آینده بعد از "اگر" استفاده کنید.

And I was like, "So what am I supposed to say?

و من می‌گفتم، "پس من باید چه بگویم؟

'If I had been', in the past?

"اگر قبلا" بوده‌ام؟

How does that even make sense?"

اصلاً چگونه این معنا دارد؟"

So I had to develop a system to make sense of the first three conditionals, which

بنابراین من مجبور شدم سیستمی ایجاد کنم تا سه شرط اول را درک کند، چیزی که

is what we're going to talk about today.

امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

So I'm going to share with you my weird system to figure out the

بنابراین من قصد دارم سیستم عجیب و غریب خود را با شما به اشتراک بگذارم تا

difference between conditional one, conditional two, and conditional three.

تفاوت بین شرطی یک، شرطی دو و شرطی سه را بفهمم.

But that's not it.

اما این نیست.

Because if you stay with me until the end, I will share with you my

زیرا اگر تا انتها با من بمانید ، روش اطمینان تلفظ خود را با شما به اشتراک می‌گذارم

pronunciation confidence method to start using it spontaneously and

تا به‌طور خودجوش و با

confidently without doing a lot of mind work, right, like without always

اطمینان بدون انجام کارهای ذهنی زیاد، درست مانند بدون اینکه همیشه

trying to figure out how to use things.

سعی کنید بفهمید چگونه از چیزها استفاده کنید، از آن استفاده کنید.

Because these exercises that I'm going to share with you later - you can call

زیرا این تمرین‌هایی که بعداً با شما به اشتراک می‌گذارم - می‌توانید

it a conditional sprint - will help you to understand it not only on an

آن را اسپرینت مشروط بنامید - به شما کمک می‌کند تا آن را نه تنها در

analytical level, but also to feel it and to get it in the subconscious level,

سطح تحلیلی درک کنید، بلکه آن را احساس کنید و در سطح ناخودآگاه

through repetition in certain context.

از طریق آن به دست آورید. تکرار در زمینه خاصی

But, wait a minute, if you're new to my channel, then welcome, my friend.

اما، یک لحظه صبر کنید، اگر تازه وارد کانال من هستید، پس خوش آمدید دوست من.

I am so happy that you're here.

من خیلی خوشحالم که شما اینجا هستید.

And let me introduce myself.

و اجازه بدهید خودم را معرفی کنم.

My name is Hadar.

اسم من هادر است.

I'm a non native speaker of English, and I am here to help you feel confident,

من زبان مادری زبان انگلیسی نیستم و اینجا هستم تا به شما کمک کنم

clear, and proud when speaking English.

هنگام صحبت کردن به انگلیسی احساس اعتماد به نفس، شفافیت و افتخار کنید.

And I'm here to make sure that it's fun throughout the entire process.

و من اینجا هستم تا مطمئن شوم که در کل فرآیند سرگرم کننده است.

Okay?

باشه؟

So, you can click the link in the description to find out more about me, to

بنابراین، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد من، می توانید روی لینک در توضیحات کلیک کنید تا

connect with me on Instagram right here.

با من در اینستاگرام ارتباط برقرار کنید.

And you can download a lot of resources on my website for free to

و می توانید منابع زیادی را در وب سایت من به صورت رایگان دانلود کنید تا به

help you get started on your journey.

شما در شروع سفر کمک کند.

Okay, so now, let's talk conditionals.

خوب، حالا بیایید به صورت مشروط صحبت کنیم.

Okay.

باشه.

So, when it comes to conditionals, there are a bunch of conditionals, and there

بنابراین، وقتی صحبت از شرطی ها می شود، یک سری شرط وجود دارد، و

are mixed conditionals, and sometimes the rules are broken, just so you know.

شرط های مختلط وجود دارد، و گاهی اوقات قوانین شکسته می شوند، فقط برای اینکه بدانید.

So there is kind of like freedom and flexibility.

بنابراین نوعی آزادی و انعطاف وجود دارد.

However, I'm going to talk about the first three, just the first three, because I

با این حال، من قصد دارم در مورد سه مورد اول صحبت کنم، فقط سه مورد اول، زیرا

believe - I'm a firm believer - that if you have the foundations, and like most

معتقدم - من کاملاً معتقدم - که اگر شما پایه ها را داشته باشید، و مانند بسیاری

of the conditionals used on a day-to-day basis are the first three conditionals.

از شرط هایی که در روز استفاده می شود اساس سه شرط اول هستند.

So, to me, that is the 20%.

بنابراین، برای من، این 20٪ است.

And if you have been here for a while, you know that I'm a fan of

و اگر مدتی است که اینجا بوده اید ، می دانید که من از طرفداران

the Pareto principle - invest the 20% to get 80% of the results.

اصل پارتو هستم - 20٪ را سرمایه گذاری کنید تا 80٪ از نتایج را به دست آورید.

Okay?

Once you do that, you'll gain the confidence, you'll build your self-esteem,

باشه؟

هنگامی که این کار را انجام دادید، اعتماد به نفس به دست خواهید آورد، عزت نفس خود را تقویت خواهید کرد

and that will allow you to explore more and to recognize how things are a little

و این به شما امکان می دهد بیشتر کاوش کنید و تشخیص دهید که چگونه چیزها کمی

more flexible than they should be.

انعطاف پذیرتر از آنچه باید باشند.

But don't start with all the possibilities at the beginning,

اما در ابتدا با همه احتمالات شروع نکنید ،

because it's just going to confuse you.

زیرا فقط شما را گیج می کند.

And confusion creates overwhelm, and overwhelm gets you to quit

و سردرگمی باعث ایجاد غلبه می‌شود، و بیش از حد شما را وادار به ترک

and to just not use conditionals.

و عدم استفاده از شرطی‌ها می‌کند.

So, you might want to say something and then you'd be like, "No, I, I'm just

بنابراین، ممکن است بخواهید چیزی بگویید و سپس بگویید: "نه، من، من فقط

not going to say it because I don't know how to say it", which is a big no-no.

نمی خواهم آن را بگویم زیرا نمی دانم چگونه آن را بگویم" که یک نه بزرگ است.

We don't let that happen in our world.

ما اجازه نمی دهیم این اتفاق در دنیای ما بیفتد.

Okay?

باشه؟

So, conditionals one, two, and three.

بنابراین، مشروط یک، دو و سه.

Conditional one is the basic one.

مشروط یکی اساسی است.

When we think of a condition, we think about that.

وقتی به یک شرط فکر می کنیم، به آن فکر می کنیم.

We need something to happen for something else to happen.

ما نیاز داریم که اتفاقی بیفتد تا اتفاق دیگری بیفتد.

Right?

درست؟

Something happens, and then the result is going to be in the future, and

چیزی اتفاق می افتد، و سپس نتیجه در آینده خواهد بود، و

something will happen in response.

چیزی در پاسخ اتفاق خواهد افتاد.

Right?

درست؟

So, it's kind of like a chain of events.

بنابراین، به نوعی مانند زنجیره ای از رویدادها است.

'If I go, I will see her'.

"اگر بروم، او را خواهم دید".

'If I go' - now, present, right.

"اگر من بروم" - اکنون، در حال حاضر، درست است.

And even the present is like this near future: 'if I go',

و حتی زمان حال هم مانند آینده نزدیک است: "اگر بروم"

the result - 'I'll see her'.

نتیجه - "او را خواهم دید".

Present - future.

حال - آینده.

Present - future: if I do something in the present, there is going

حال - آینده: اگر کاری را در زمان حال انجام دهم،

to be a result in the future.

در آینده نتیجه ای حاصل خواهد شد.

Present - future.

حال - آینده.

'If I go, I'll see her', 'if I go I'll see her'.

"اگر بروم، او را خواهم دید"، " اگر بروم، او را خواهم دید".

Okay?

باشه؟

So that is like the default conditional.

بنابراین مانند شرطی پیش فرض است.

And one of the common challenges here is that people want to

و یکی از چالش‌های رایج اینجا این است که مردم می‌خواهند

say 'if I'll go', 'if I'll go'.

بگویند «اگر می‌روم»، «اگر می‌روم».

So this is why at the end I'm going to share with you the drills to get you used

بنابراین به همین دلیل است که در پایان می‌خواهم تمرین‌هایی را با شما در میان بگذارم تا عادت کنید

to saying it a different way, a new way.

آن را به روشی متفاوت، به روشی جدید بگویید.

You'll just have to like, it's a habit, that's all there is to it.

فقط باید دوست داشته باشی، این یک عادت است، فقط همین است.

Okay.

باشه.

It's not something that you need to fix inside your head, it's not that you don't

این چیزی نیست که باید در سر خود درست کنید، این نیست که

get conditionals, it's just the habit.

شرطی نمی‌گیرید، فقط عادت است.

You've been used to saying things in a certain way because you've

شما عادت کرده اید چیزها را به روشی خاص بیان کنید، زیرا

translated it in the past from the way you say it in your native language.

در گذشته آن را از روشی که به زبان مادری خود می گویید ترجمه کرده اید.

Right?

So now we're going to flip it around so you get used to it, but I need

درست؟

بنابراین اکنون می‌خواهیم آن را برگردانیم تا به آن عادت کنید، اما باید

you to understand that conditional number one is an action that you

بدانید که شماره یک مشروط، اقدامی است که

take in the present that will result in something in the future.

در زمان حال انجام می‌دهید و نتیجه‌ای در آینده خواهد داشت. به

This is why we use present and simple future - 'will'.

همین دلیل است که ما از حال و آینده ساده - "اراده" استفاده می کنیم.

That's it.

خودشه.

Okay?

باشه؟

Good.

خوب

That is conditional number one.

که شماره یک مشروط است.

Practice after.

بعد تمرین کنید

Conditional number two is - now we're getting a little spooky - this

شرط شماره دو این است - حالا ما کمی شبح وار می شویم - این

is like the second dimension.

مانند بعد دوم است.

It's another dimension, right?

این یک بعد دیگر است، درست است؟ این

It's not the reality as we see it - it's another reality.

واقعیت آنطور که ما می بینیم نیست - واقعیت دیگری است.

Right?

درست؟

And because it's another reality, we need to identify it somehow.

و چون واقعیت دیگری است، باید به نحوی آن را شناسایی کنیم.

What does that mean?

معنی آن چیست؟

It's another reality because I'm talking about situations

این واقعیت دیگری است زیرا من در مورد موقعیت هایی صحبت می کنم

that are not likely to happen.

که احتمال وقوع آنها وجود ندارد.

Not impossible, but they're not likely to happen.

غیرممکن نیست، اما احتمال وقوع آنها وجود ندارد.

Right?

It's not something that has happened in the past, it's not something that

درست؟

این چیزی نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد، چیزی نیست که

is likely to happen - it's like a situation, a hypothetical situation.

احتمالاً اتفاق بیفتد - مانند یک موقعیت است، یک موقعیت فرضی. به

This is why I call it the second dimension.

همین دلیل است که من آن را بعد دوم می نامم.

Right?

It's in our brain, it's in our heads.

درست؟

در مغز ماست، در سر ماست.

Right?

It's up here - it's not down here, like 'if I go, I'll see her', if I call you,

درست؟ اینجا

بالاست - اینجا پایین نیست، مثل "اگر بروم، او را می بینم"، اگر با شما تماس بگیرم،

you'll pick up the phone', 'if I eat this, I'll regret it tomorrow', right.

تلفن را برمی دارید، "اگر این را بخورم، فردا پشیمان خواهم شد"، درست.

So, it's not something practical in this day-to-day world, it's another dimension.

بنابراین، این چیزی عملی در این دنیای روزمره نیست، یک بعد دیگر است.

Okay?

باشه؟

And then, because it's another dimension, we need to use weird tenses.

و سپس، چون بعد دیگری است، باید از زمان های عجیب و غریب استفاده کنیم.

And then we need to use the past after 'if', right.

و سپس باید از گذشته بعد از «اگر» استفاده کنیم، درست است.

'If I won the lottery', 'if I won the lottery' - and you're like, "Why pass?

"اگر من در لاتاری برنده شدم"، "اگر در لاتاری برنده شدم" - و شما می گویید: "چرا پاس کردن؟

Like, that didn't happen in the past, we're talking about the future."

مثل اینکه در گذشته اتفاق نیفتاده است، ما در مورد آینده صحبت می کنیم."

Yes.

آره.

But it's the second dimension.

اما این بعد دوم است.

Right?

درست؟

And therefore, the tenses are all messed up here.

و بنابراین، زمان ها همه در اینجا به هم ریخته است. به

This is why we use the past.

همین دلیل است که از گذشته استفاده می کنیم.

'If I won the lottery' - and the result would be not 'will', cause that's like

"اگر من در قرعه کشی برنده می شدم" - و نتیجه "اراده" نبود، زیرا این مانند

the reality of you and me right here right now - than it would be 'would'.

واقعیت من و شما در همین لحظه است - از "خواهد" بود.

Weird tenses, unexpected tenses.

زمان های عجیب و غریب، زمان های غیرمنتظره.

Right?

درست؟

Do not translate it from your native language because conditionals

آن را از زبان مادری خود ترجمه نکنید زیرا شرط ها

in English are very unique.

در انگلیسی بسیار منحصر به فرد هستند.

And it's kind of like we use these different tenses to show the

و به نوعی مانند این است که ما از این زمان های مختلف برای نشان دادن

complexity of the human thought.

پیچیدگی فکر انسان استفاده می کنیم. به

I think it's beautiful.

نظر من زیباست

And, and I think if you think about it in a positive way, in this

و، و من فکر می‌کنم اگر به روشی مثبت در مورد آن فکر کنید، به این روش

interesting, you know, expressive way, it makes it a whole lot easier.

جالب، می‌دانید، بیانگر ، کار را بسیار آسان‌تر می‌کند.

So you don't feel like, you know, being just a prisoner of tenses, but

بنابراین احساس نمی‌کنید، می‌دانید که فقط زندانی زمان‌ها هستید، اما می‌دانید

you understand that we use tenses to explain these different thought layers.

که ما از زمان‌ها برای توضیح این لایه‌های فکری مختلف استفاده می‌کنیم.

Right?

درست؟

So, second dimension.

بنابراین، بعد دوم.

'If we played chess, I would beat you'.

اگر شطرنج بازی می‌کردیم، تو را شکست می‌دادم.

That means 'would win the game'.

این به این معنی است که "بازی را می برد".

'We'd kick your ass'.

"ما به شما لگد می زنیم".

'If we played chess, I would beat ya'.

اگر شطرنج بازی می‌کردیم، شما را شکست می‌دادم.

Now, it's not possible.

اکنون، امکان پذیر نیست.

I'm here and you're there, right behind the camera.

من اینجا هستم و شما آنجا، درست پشت دوربین.

So, it's not possible for us to play chess, this is why I'm using the

بنابراین، ما نمی توانیم شطرنج بازی کنیم، به همین دلیل است که من از

second dimension of conditionals.

بعد دوم شرطی استفاده می کنم.

Like this layer of thought, not something practical.

مانند این لایه فکری، نه چیزی عملی.

Now, technically, physically it is possible.

اکنون از نظر فنی و فیزیکی این امکان وجود دارد.

So it's not something that is unlikely, against the law

بنابراین این چیزی نیست که بعید باشد، برخلاف قانون

of nature to happen, right.

طبیعت، درست است. به

This is why it's like this thought level, or second dimension, as I

همین دلیل است که مانند این سطح فکری یا بعد دوم است، همانطور که

mentioned quite a few times today.

امروز چندین بار اشاره کردم.

Right?

But it's just like the thought level.

درست؟

اما درست مثل سطح فکر است.

It is possible.

ممکن است.

It's like science fiction.

مثل داستان علمی تخیلی است.

It's possible, but very unlikely.

ممکن است، اما بسیار بعید است.

Okay?

باشه؟

I'm not changing anything, I'm not recreating events in the past.

من چیزی را تغییر نمی‌دهم، رویدادهای گذشته را بازسازی نمی‌کنم.

So that's the second conditional.

پس این شرط دوم است.

Not four - second.

نه چهار - ثانیه.

I'll just use one hand - second conditional.

من فقط از یک دست استفاده می کنم - دوم مشروط.

'If I won the lottery, I would travel the world'.

اگر در لاتاری برنده می شدم، به دنیا سفر می کردم.

'If we played chess, I would probably not win'.

اگر شطرنج بازی می‌کردیم، احتمالاً برنده نمی‌شدم.

'If I asked you about it, what would you say?' Okay?

"اگر در مورد آن از شما بپرسم، چه می گویید؟" باشه؟

So, all of these things, they're like the thought level of the conditional.

بنابراین، همه این چیزها، آنها مانند سطح فکری شرطی هستند.

That's the second one.

این دومی است.

And that's why we use weird tenses.

و به همین دلیل است که از زمان های عجیب و غریب استفاده می کنیم.

I repeat ideas so it's easier to understand.

من ایده ها را تکرار می کنم تا درک آن آسان تر باشد.

The third conditional is the upside down.

شرط سوم وارونه است.

It's a parallel world, it's a parallel universe where things happen differently.

این یک جهان موازی است، این یک جهان موازی است که در آن همه چیز به طور متفاوت اتفاق می افتد.

What does that mean?

معنی آن چیست؟

It means that here I'm changing something in the past, so I could

این بدان معناست که در اینجا من چیزی را در گذشته تغییر می دهم، بنابراین می توانم

create different results in the past.

نتایج متفاوتی را در گذشته ایجاد کنم.

I'm changing something in the past to create different results in the past.

من چیزی را در گذشته تغییر می دهم تا نتایج متفاوتی در گذشته ایجاد کنم.

So, this is the impossible.

بنابراین، این غیر ممکن است.

This is like fiction, impossible.

این مانند داستان است، غیر ممکن است.

It cannot happen.

نمی تواند اتفاق بیفتد.

Right?

درست؟

You can't change the past.

شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید.

And then we need a lot of extra words to explain it because it's heavier.

و سپس برای توضیح آن به کلمات اضافی زیادی نیاز داریم زیرا سنگین تر است.

This is where we get the word 'had'.

اینجاست که کلمه "داشت" را می گیریم.

'If I had studied for the test, I would have aced it'.

«اگر برای آزمون مطالعه می‌کردم ، آن را قبول می‌کردم».

'If I had studied, I would have aced - in the past, again - it'.

«اگر مطالعه می‌کردم، در گذشته، دوباره آن را قبول می‌کردم».

Weird tenses, in the past - because it's our parallel universe.

زمان های عجیب و غریب، در گذشته - زیرا جهان موازی ما است.

Okay?

باشه؟

So, let's have a little recap here.

بنابراین، اجازه دهید در اینجا خلاصه ای کوتاه داشته باشیم.

Conditional number one: a reality as it is, right now - present

شرط شماره یک: واقعیتی که در حال حاضر هست - حال

that affects the future.

که بر آینده تأثیر می گذارد.

Conditional number two: and that is like the thought level, the second

شرط شماره دو: و این مانند سطح فکر است،

dimension - possible, but no one really wants to see if it actually happens.

بعد دوم - ممکن است، اما هیچ کس واقعاً نمی خواهد ببیند که آیا واقعاً اتفاق می افتد یا خیر.

Unless we're talking about winning the lottery, because then everyone would

مگر اینکه در مورد برنده شدن در قرعه کشی صحبت کنیم، زیرا در این صورت همه

be happy to see if it happens or not.

خوشحال خواهند شد که ببینند آیا این اتفاق می افتد یا نه.

But technically, it's just like on a hypothetical conversational level.

اما از نظر فنی، دقیقاً مانند یک سطح مکالمه فرضی است.

And this is why we use these weird tenses to describe it, like past and would.

و به همین دلیل است که ما از این زمان های عجیب و غریب برای توصیف آن استفاده می کنیم، مانند گذشته و خواهد.

Right?

And then the third conditional is the upside down.

درست؟

و بعد شرط سوم وارونه است.

It's a parallel universe where things happen differently.

این یک جهان موازی است که در آن همه چیز به طور متفاوت اتفاق می افتد.

Where you can change the past.

جایی که می توانید گذشته را تغییر دهید.

There is like a sense of regret.

مثل حس پشیمانی هست

'If I had asked her to stay', 'if I had asked, had asked, had asked'.

«اگر از او خواسته بودم بماند»، «اگر خواسته بودم، خواسته بودم، خواسته بودم».

'If I'd asked her to stay, she would've stayed'.

"اگر از او می خواستم بماند، او می ماند."

Simple as that, right?

به همین سادگی، درست است؟

'She would've stayed - would have stayed - would've stayed'.

"او می ماند - می ماند - می ماند".

A common mistake would be to say something like, 'if I asked

یک اشتباه رایج این است که بگوییم «اگر از

her to stay, she would stay'.

او بخواهم بماند، می‌ماند».

Right?

درست؟

This would be like just the thought level.

این فقط سطح فکر است.

But I'm talking about something real that I could have done and I should have done.

اما من در مورد یک چیز واقعی صحبت می کنم که می توانستم انجام دهم و باید انجام می دادم.

Right?

درست؟

'If I had asked her to stay, she would've stayed'.

"اگر از او می خواستم بماند، او می ماند."

Or, 'if I had asked her to stay, she would've said no',

یا، "اگر از او می خواستم بماند، او می گفت نه"،

right - positive or negative.

درست است - مثبت یا منفی.

'She would've said no if I had asked her to stay'.

"اگر از او می خواستم بماند، او نه می گفت."

We can also switch around the positions, still same idea.

ما همچنین می توانیم موقعیت ها را تغییر دهیم، هنوز هم همان ایده.

Okay?

So that is the third conditional.

باشه؟

پس این شرط سوم است.

And now let's talk about how to practice it.

و حالا بیایید در مورد نحوه تمرین آن صحبت کنیم.

So, if you've known me for a while, you know that I love repetitions.

بنابراین، اگر مدتی است که من را می شناسید، می دانید که من عاشق تکرار هستم.

Because the only way to change old habits - and grammar mistakes

از آنجا که تنها راه برای تغییر عادات قدیمی - و اشتباهات دستور زبان

are usually just pronunciation habits - you need to have the clarity

معمولاً فقط عادات تلفظ هستند - باید وضوح

of what it is that you're saying.

آنچه را که می گویید داشته باشید.

And this is what we did up until now in this video.

و این کاری است که تا به حال در این ویدیو انجام داده ایم.

But the second thing you need is to create those new habits using the new structures.

اما دومین چیزی که نیاز دارید این است که با استفاده از ساختارهای جدید آن عادات جدید را ایجاد کنید.

Okay?

باشه؟

So, what I'm going to do now is to take one idea of the first conditional

بنابراین، کاری که اکنون می‌خواهم انجام دهم این است که یک ایده از شرطی اول را در نظر بگیرم

and I'm going to repeat it, and I want you to repeat after me.

و آن را تکرار می‌کنم، و می‌خواهم بعد از من تکرار کنید.

And when I ask you to think of a different ending to the sentence, I want

و وقتی از شما می‌خواهم به پایان متفاوتی برای جمله فکر کنید، می‌خواهم

you to do it without thinking too much, right, using the sentence yourself.

این کار را بدون فکر کردن زیاد انجام دهید، درست است، خودتان از جمله استفاده کنید.

Because only when you use it yourself, you start connecting all the...

زیرا تنها زمانی که خودتان از آن استفاده می کنید، شروع به اتصال همه آن... می کنید که

making all those connections in your brain, and then you remember it.

همه آن اتصالات را در مغز خود ایجاد می کنید و سپس آن را به یاد می آورید.

Okay?

باشه؟

If it fires together, it wires together.

اگر با هم شلیک کند، به هم سیم می کشد.

Let's begin.

شروع کنیم.

'If I call you, you'll pick up the phone'.

"اگر با شما تماس بگیرم، تلفن را بر می دارید".

'If I call you, you'll get mad'.

"اگه بهت زنگ بزنم عصبانی میشی"

'If I call you, you'll blow me off'.

"اگر به شما زنگ بزنم، من را منفجر خواهید کرد".

'If I call you, you'll tell me the truth'.

"اگر با شما تماس بگیرم، حقیقت را به من می گویید".

'If I call you, you won't answer'.

"اگر بهت زنگ بزنم جواب نمیدی"

'If I call you...' - now you.

"اگر بهت زنگ بزنم..." - حالا تو.

'If I call you...' 'If I call you...' 'If I call you...' - don't

"اگر بهت زنگ بزنم..." "اگر با تو تماس بگیرم ..." "اگر با تو تماس بگیرم..." -

think, just say something.

فکر نکن، فقط چیزی بگو.

'you'll, you'll, I'll'.

"تو، تو، من خواهم کرد".

'If I call you, I'll tell you the truth.' 'If I call you,

"اگر با شما تماس بگیرم، حقیقت را به شما خواهم گفت ." اگر با شما تماس بگیرم،

I'll share with you my plans.

برنامه‌هایم را با شما در میان می‌گذارم.

Okay.

باشه.

'If I go, I'll be happy.' Again.

"اگر بروم، خوشحال خواهم شد." از نو.

'If I go, I'll be happy.' 'If I go, I'll be happy.' 'If I go, I'll be

"اگر بروم، خوشحال خواهم شد." "اگر بروم، خوشحال خواهم شد." "اگر بروم، خوشحال خواهم شد

happy.' 'If I go, I'll be sad.' 'If I go, I'll be sad.' 'If I go, I'll

." "اگر بروم، غمگین خواهم شد." "اگر بروم، غمگین خواهم شد." "اگر بروم،

be sad.' 'If I go, I'll regret it.' 'If I go, I'll regret it.' 'If I go,

غمگین خواهم شد." "اگر بروم، پشیمان خواهم شد." "اگر بروم، پشیمان خواهم شد." "اگر بروم،

I'll regret it.' 'If she goes, she'll regret it.' 'If she goes, she'll regret

پشیمان خواهم شد." اگر او برود، پشیمان خواهد شد. اگر او برود، پشیمان خواهد شد

it.' 'If she goes, she'll regret it.'

. اگر او برود، پشیمان خواهد شد.

Don't underestimate the importance of repetition here.

در اینجا اهمیت تکرار را دست کم نگیرید. به

Don't tell yourself, "Oh, I get it.

خودتان نگویید، "اوه، فهمیدم.

I got it.

فهمیدم.

That's okay."

اشکالی ندارد."

It's the act of saying it that makes the difference.

این عمل گفتن آن است که تفاوت را ایجاد می کند.

Trust me on this one.

در این مورد به من اعتماد کنید

'If she goes, she'll be happy.' 'If she goes, she'll be sad.' 'If she goes, she'll

اگر او برود، خوشحال خواهد شد. اگر او برود، غمگین خواهد شد. اگر او برود،

be happy.' 'If she goes, she'll be sad.'

خوشحال خواهد شد. اگر او برود، غمگین خواهد شد.

'If we go, we'll find out.' 'If we go, we'll find out the truth.' 'If we go,

"اگر برویم، متوجه می شویم." "اگر برویم، حقیقت را خواهیم فهمید." "اگر برویم،

we'll find out the truth.' 'If we go, we won't see anyone.' 'If we go, we

حقیقت را خواهیم فهمید." "اگر برویم، کسی را نخواهیم دید." "اگر برویم،

won't see anyone.' won't - will not.

کسی را نخواهیم دید." نخواهد - نخواهد شد.

'If we go, we won't see anyone.' 'If we go, we won't see anyone.'

"اگر برویم، کسی را نخواهیم دید." "اگر برویم، کسی را نخواهیم دید."

Conditional number two.

شرط شماره دو

Let's begin with the best one.

بیایید با بهترین شروع کنیم.

'If I won the lottery, I'd travel the world.' 'If I won the lottery, I'd

اگر در لاتاری برنده می شدم، به دنیا سفر می کردم . "اگر در لاتاری برنده شوم،

buy a new house.' 'If I won, I'd: won - I'd.' 'If I won, I'd buy a new house.'

خانه جدیدی می خرم." "اگر من برنده شدم، من: برنده - من." اگر برنده می شدم، خانه جدیدی می خریدم.

'If she said something, I'd tell her what I think.' 'If she said something,

"اگر او چیزی می گفت، من به او می گفتم که چه فکر می کنم." "اگر او چیزی می گفت،

I'd tell her what I think.' Now, this is a hypothetical situation.

من به او می گفتم که چه فکر می کنم." حال، این یک وضعیت فرضی است.

So, she is very unlikely to say something, right?

بنابراین، بعید است که او چیزی بگوید، درست است؟

Otherwise, I would use the first conditional.

در غیر این صورت از شرطی اول استفاده می کردم.

So right now I'm saying something, and by the fact that I'm using these weird tenses

بنابراین در حال حاضر من چیزی می‌گویم، و با این واقعیت که از این زمان‌های عجیب و غریب استفاده می‌کنم

- if she said, I would - is a way for me to indicate that it's very unlikely.

- اگر او می‌گفت، این کار را می‌کردم - راهی برای من نشان می‌دهد که خیلی بعید است.

'If she said something, I'd tell her the truth', right?

اگر او چیزی می گفت، من حقیقت را به او می گفتم، درست است؟

'If she said, I'd', 'If she said, I'd.'

"اگر او می گفت، من می خواهم"، "اگر او می گفت، من می خواهم."

'If she said something...' 'If she said something...' 'If she said

"اگر چیزی گفت..." "اگر چیزی گفت..." "اگر

something...' 'If she said something...' 'If she said something...' Good.

چیزی گفت..." "اگر چیزی گفت..." " اگر چیزی گفت..." خوب است.

Third conditional: 'If I had gone.' 'If I had gone there earlier, I would have

شرط سوم: "اگر رفته بودم." "اگر زودتر به آنجا رفته بودم، می

gotten to see her.' 'If I had gone there earlier, I would have gotten to see her.'

توانستم او را ببینم." "اگر زودتر به آنجا رفته بودم ، می توانستم او را ببینم."

'If I'd gone there earlier, I would've gotten to see her.' 'If I had gone - I had

"اگر زودتر به آنجا رفته بودم، می‌توانستم او را ببینم." "اگر رفته بودم -

gone, I had gone.' 'If I had gone there earlier, I would have gotten to see her'.

رفته بودم، رفته بودم." «اگر زودتر به آنجا رفته بودم ، می‌توانستم او را ببینم».

'would've gotten', 'would've gotten', 'would've gotten', 'would've gotten',

«می‌گرفتم»، «می‌گرفتم»، «می‌گرفتم »، «می‌گرفتم»، «می‌گرفتم

'would've gotten', 'would've gotten'.

»، «می‌گرفتم».

'If I had gone there earlier, I would have gotten to see her'.

«اگر زودتر به آنجا رفته بودم، می‌توانستم او را ببینم».

'If I had saved money, I would have been able to buy the ticket.' 'If I

"اگر پول پس انداز کرده بودم، می توانستم بلیط را بخرم." "اگر

had saved money, I would have been able - lots of words - I would have been

پول پس انداز کرده بودم، می توانستم - بسیاری از کلمات - می

able, I would have been able, I would have been able, I would have been able

توانستم، می توانستم، می توانستم، می توانستم

to buy the ticket.' 'If I had saved money, I would have been able to buy

بلیط را بخرم." "اگر پول پس انداز کرده بودم ، می توانستم

the ticket.' 'If I had saved money, I would have been able to buy the ticket.'

بلیط را بخرم." "اگر پول پس انداز کرده بودم، می توانستم بلیط را بخرم."

Okay.

Good.

باشه.

خوب

Now, I have work for you.

حالا من برای شما کار دارم

If you want to practice this with me, I created a list for you of

اگر می خواهید این کار را با من تمرین کنید، لیستی از تمرینات را برای شما ایجاد کردم

drills, where I say the sentence and you need to repeat after me.

که در آن جمله را می گویم و شما باید بعد از من تکرار کنید.

So, there are a bunch of examples there of conditional one, two and three.

بنابراین، مجموعه ای از مثال های شرطی یک، دو و سه وجود دارد.

So, you can download the PDF and the recording so you can practice

بنابراین، می‌توانید پی‌دی‌اف و فایل ضبط شده را دانلود کنید تا

with me if you want to build that pronunciation, confidence.

اگر می‌خواهید تلفظ و اعتماد به نفس ایجاد کنید، بتوانید با من تمرین کنید.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

So, you can click the link below and download it so you can practice.

بنابراین، می توانید روی لینک زیر کلیک کرده و آن را دانلود کنید تا بتوانید تمرین کنید.

And finally, along with my weird explanations of how to think about

و در نهایت، همراه با توضیحات عجیب و غریب من در مورد نحوه فکر کردن به

these three conditionals, you'll be able to use conditionals with confidence.

این سه شرط، شما می توانید با اطمینان از شرطی ها استفاده کنید.

That's our goal.

هدف ما همین است.

Okay.

باشه.

Now, let me know in the comments below, which one of the three conditionals is

حالا در نظرات زیر به من بگویید که کدام یک از سه شرطی است

the one that messes up with your brain the most and you always forget to use it.

که بیشتر مغز شما را به هم می زند و همیشه فراموش می کنید از آن استفاده کنید.

I want to know, so let me know in the comments.

من می خواهم بدانم، پس در نظرات به من اطلاع دهید.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

If you liked this video, please, don't forget to click 'Like' and

اگر این ویدیو را دوست داشتید، لطفاً فراموش نکنید که روی "لایک" کلیک کنید و

share it with your friends or your students or your colleagues.

آن را با دوستان یا دانش آموزان یا همکاران خود به اشتراک بگذارید.

If you want to connect with me, like in a more personal

اگر می خواهید با من ارتباط برقرار کنید ، به روش شخصی تر

way, come on over to Instagram.

، به اینستاگرام بیایید.

You can find me at @hadar.accentsway.

می توانید من را در @hadar.accentsway پیدا کنید.

Have a beautiful week, and I'll see you in the next video.

هفته زیبایی داشته باشید و در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

Past?

Past?

[with a British accent].

گذشته؟

گذشته؟

[با لهجه بریتانیایی].

What am I, British now?

من الان بریتانیایی چی هستم؟

Past?

گذشته؟