English Listening Practice | Story + Dictation

Well hey there, I'm Emma from mmmEnglish.

خوب سلام، من اِما هستم از mmmEnglish.

Today I have an English listening practice for you.

امروز یک تمرین گوش دادن به زبان انگلیسی برای شما دارم.

It's an advanced English dictation lesson.

این یک درس دیکته انگلیسی پیشرفته است. می‌خواهم

I'm going to test your English listening skills while I tell you

مهارت‌های شنیداری انگلیسی شما را آزمایش کنم و

a story about the most wonderful adventure that I went on

داستانی درباره شگفت‌انگیزترین ماجراجویی که

with my friend just a few weeks ago.

چند هفته پیش با دوستم انجام دادم برایتان تعریف کنم.

And because it's a dictation practice,

و از آنجایی که این یک تمرین دیکته است،

you'll need to write down the words that you hear

باید کلماتی را که می شنوید

but you don't see up on screen here.

اما در اینجا روی صفحه نمی بینید، یادداشت کنید.

That's your challenge.

این چالش شماست.

So what do you need?

بنابراین شما نیازمند چه هستید؟ حتما به

You will definitely need a notebook and a pen.

یک دفترچه یادداشت و خودکار نیاز خواهید داشت.

And you'll need to write down the numbers one to thirty-five

و باید اعداد یک تا سی و پنج را

down the side of the page.

در کنار صفحه یادداشت کنید.

There are thirty-five answers that you need to write.

سی و پنج پاسخ وجود دارد که باید بنویسید.

This lesson actually comes with a free PDF workbook

این درس در واقع همراه با یک کتاب کار PDF رایگان است

that I've made for you to help you study and learn

که برای کمک به شما در مطالعه و یادگیری

the new English words that you learn through this story.

کلمات انگلیسی جدید که از طریق این داستان یاد می‌گیرید، ساخته‌ام.

It's completely free for you, you just need to click the link

این برای شما کاملاً رایگان است، فقط باید روی پیوند

in the description below and I will email it through

در توضیحات زیر کلیک کنید و من آن را از طریق ایمیل ارسال می‌کنم

and you can get started.

و می‌توانید شروع کنید.

There are actually three different ways that you can practise

در واقع سه روش مختلف وجود دارد که می‌توانید با

using your listening skills with this video

استفاده از مهارت‌های شنیداری خود با این ویدیو تمرین کنید

and I recommend you do all of them.

و من توصیه می‌کنم همه آنها را انجام دهید.

The first is to watch the video and listen for the advanced

اولین مورد این است که ویدیو را تماشا کنید و به کلمات پیشرفته‌ای گوش دهید

words that I use in this story

که در این داستان استفاده می‌کنم

but are missing from the script that you see up here on screen.

اما در فیلم‌نامه‌ای که اینجا روی صفحه می‌بینید وجود ندارد.

There are thirty-five words that are missing from the script

سی و پنج کلمه در فیلمنامه وجود ندارد

that you'll need to guess after listening to my story.

که پس از گوش دادن به داستان من باید حدس بزنید.

The second way is to practise listening for gist

راه دوم تمرین گوش دادن به‌عنوان اصل است،

so I've included some comprehension questions

بنابراین من چند سؤال درک مطلب را

in the workbook for you and once you've

برای شما در کتاب کار گنجانده‌ام و پس از

finished watching this video

پایان تماشای این ویدیو،

then you can download the workbook and answer the first

می‌توانید کتاب کار را دانلود کنید و

questions while the story is still fresh in your mind.

در حالی که داستان هنوز تازه است، به سؤالات اول پاسخ دهید. ذهن

This will help you to confirm that you've understood

این به شما کمک می کند تا تأیید کنید که

the general meaning of the story.

معنای کلی داستان را درک کرده اید.

And the third way is to listen for connected speech.

و راه سوم گوش دادن به گفتار متصل است.

This really is advanced listening practice.

این واقعاً تمرین گوش دادن پیشرفته است.

So I'll test your understanding of naturally spoken English

بنابراین، درک شما از زبان انگلیسی طبیعی را

by asking you to fill in some of the phrasal verbs,

با درخواست از شما می‌خواهم که برخی از افعال عبارتی،

the contractions and the grammatical words

انقباضات و کلمات دستوری را

that are unstressed in fast, naturally spoken English.

که در زبان انگلیسی سریع و طبیعی صحبت نمی‌شوند، پر کنید. برای این بخش

You will need to use the transcript in the workbook

باید از رونوشت موجود در کتاب کار استفاده کنید

for this section.

.

Okay so make sure you turn off subtitles down here,

بسیار خوب، پس مطمئن شوید که زیرنویس‌ها را در اینجا خاموش کرده‌اید،

that's going to give you all the answers that you don't need,

این همه پاسخ‌هایی را به شما می‌دهد که به آن‌ها نیاز ندارید،

you need to be listening for these answers as I speak.

باید در حین صحبت کردن من به این پاسخ‌ها گوش دهید.

We are about ready to get started.

ما برای شروع آماده هستیم.

Let's dive in!

بیایید شیرجه بزنیم!

Last Sunday morning was a sunny day and I woke up

صبح یکشنبه گذشته یک روز آفتابی بود و

with an urge for adventure.

با اشتیاق برای ماجراجویی از خواب بیدار شدم.

I decided to break out of my usual routine and get out of town.

تصمیم گرفتم از روال معمولم خارج شوم و از شهر خارج شوم.

The first thing I did was call my good friend, Rebecca.

اولین کاری که کردم این بود که به دوست خوبم ربکا زنگ زدم.

We were best friends when we were growing up and

زمانی که در حال بزرگ شدن بودیم، ما بهترین دوستان بودیم و

our friendship has remained strong

دوستی ما

even throughout adulthood.

حتی در بزرگسالی نیز قوی باقی مانده است.

Bec's married now and she has two kids

بک اکنون ازدواج کرده است و دو فرزند دارد،

so I wasn't optimistic when I called her to find out

بنابراین وقتی با او تماس گرفتم تا بدانم

if she wanted to

آیا می‌خواهد

drop everything and join me on a spontaneous road trip.

همه چیز را رها کند و در یک سفر جاده‌ای خود به خود به من بپیوندد، خوشبین نبودم.

But to my surprise,

اما در کمال تعجب،

Bec was on board!

بک سوار شد!

It just so happened she had her parents-in-law

اتفاقاً او

visiting that weekend,

آخر هفته پدرشوهرش را ملاقات کرد،

so she was able to cast aside all of her usual responsibilities

بنابراین توانست همه مسئولیت‌های معمول خود را کنار بگذارد

and come along.

و بیاید.

I couldn't believe my luck!

من نمی توانستم شانس خود را باور کنم! به

I told her that I'd swing past her place in about twenty minutes

او گفتم که حدود بیست دقیقه دیگر از جای او رد می شوم

and pick her up.

و او را برمی دارم.

When she asked where we were going

وقتی از او پرسید کجا می رویم، به

I told her it was a surprise.

او گفتم که جای تعجب دارد.

To be honest, I didn't know yet.

راستش را بخواهید هنوز نمی دانستم.

I was throwing this plan together on the fly!

داشتم این نقشه رو با هم می ریختم!

So I grabbed my hiking boots, some snacks,

بنابراین کفش‌های پیاده‌روی، چند تنقلات،

a bottle of water and jumped in the car.

یک بطری آب را برداشتم و داخل ماشین پریدم.

There's a place up in the hills where we used to go camping

جایی در تپه‌ها وجود دارد که

as teenagers.

در نوجوانی به کمپینگ می‌رفتیم.

I hadn't been there in years but there were some beautiful

من سال‌ها بود که آنجا نرفته بودم، اما چند

waterfalls and great hiking trails so

آبشار زیبا و مسیرهای پیاده‌روی عالی وجود داشت، بنابراین

I figured it'd be a great place to start!

فکر کردم برای شروع مکان عالی است!

When I pulled up outside her house,

وقتی بیرون از خانه‌اش بلند شدم،

Bec was waiting on the front lawn with her backpack on

بِک در حالی که کوله پشتی‌اش

looking like a kid about to go on school camp.

شبیه بچه‌ای بود که می‌خواهد به کمپ مدرسه برود، روی چمن جلویی منتظر بود.

I laughed though because I was just as excited

هرچند خندیدم چون به همان اندازه هیجان زده بودم که از

to have escaped the monotony of our daily routines

یکنواختی روزمرگی هایمان فرار کرده بودم

and for a whole day!

و برای یک روز کامل!

So as we took off up the road

بنابراین همانطور که از جاده بلند شدیم،

I opened the sunroof,

سانروف را باز کردم،

Bec put on a '90s playlist

بک یک لیست پخش دهه 90

of all of our favourite hits from school.

از تمام آهنگ های مورد علاقه ما در مدرسه قرار داد.

So we were singing at the top of our lungs,

بنابراین ما در بالای ریه‌هایمان آواز می‌خواندیم،

hair blowing in the breeze, music pounding from the speakers,

موها در نسیم می‌وزیدند، موسیقی از بلندگوها می‌تپید،

it was awesome.

عالی بود.

After about an hour or so

بعد از حدود یک ساعت یا بیشتر، از

we turned off the main road and Bec

جاده اصلی خارج شدیم و بک

instantly knew where I was heading.

فوراً متوجه شد که به کجا می‌روم.

This place was special to both of us,

این مکان برای هر دوی ما خاص بود،

a hidden gem that remained a secret to most of the world

گوهری پنهان که حتی تا به امروز برای اکثر نقاط جهان راز باقی مانده بود

even until today.

.

It's a tranquil lagoon within a steep gorge.

این یک تالاب آرام در یک دره شیب دار است.

It's an arduous journey to get down to it.

رسیدن به آن سفری سخت است. می‌دانستیم که

We knew we'd need to scramble over some rocky ledges

باید روی چند تاقچه صخره‌ای به تکاپو بیفتیم،

so we laced up our hiking boots.

بنابراین چکمه‌های پیاده‌روی خود را بستیم.

We picked up our backpacks and we started

کوله پشتی‌هایمان را برداشتیم و

our descent into the gorge.

به سمت دره فرود آمدیم.

And with each step, the air became cooler

و با هر قدم، هوا خنک تر می شد

and the sounds of the forest seemed to envelop us.

و صداهای جنگل انگار ما را فرا می گرفت.

At this point, the lagoon is obscured from view by

در این نقطه، تالاب با

soaring trees.

درختان سر به فلک کشیده از دید پنهان می‌شود.

We fell into a peaceful silence

as we made our way down the treacherous cliff face

وقتی از صخره خائنانه به سمت پایین می‌رفتیم، در سکوتی آرام فرو رفتیم، زیرا

knowing that a luxurious dip

می‌دانستیم که یک فرو رفتن مجلل

in the cool dark water below awaited us.

در آب تاریک و خنک پایین در انتظارمان است.

It's a place that demands reverence

این مکانی است که

as if you're standing in a colossal outdoor cathedral.

گویی در یک کلیسای جامع در فضای باز ایستاده‌اید، احترام می‌طلبد.

It's exquisitely beautiful.

فوق العاده زیباست.

As we reached the bottom of the gorge

وقتی به پایین دره رسیدیم،

there was a disturbance on the water's surface

مزاحمتی در سطح آب ایجاد شد

and I heard Bec's short, sharp gasp.

و صدای نفس تند و کوتاه بک را شنیدم.

We stared at each other for a moment and

لحظه ای به هم خیره شدیم و

stealthily made our way through the trees to the water's edge.

یواشکی از میان درختان به سمت لبه آب راه افتادیم.

We saw it again and this time I knew for certain.

ما دوباره آن را دیدیم و این بار مطمئناً می‌دانستم.

It was a platypus.

پلاتیپوس بود.

These are incredible creatures,

اینها موجودات باورنکردنی هستند که

endemic to eastern Australia. You won't see them

بومی شرق استرالیا هستند. شما آنها را در

anywhere else in the world

هیچ کجای دنیا نخواهید دید

and they're incredibly shy.

و آنها فوق العاده خجالتی هستند.

It's quite rare to see them in the wild. In fact,

دیدن آنها در طبیعت بسیار نادر است. در واقع،

it's only the second time in my entire life

این دومین بار در تمام عمرم است

that I'd seen one in its natural habitat.

که یکی را در زیستگاه طبیعی اش می بینم.

They hide out in rocky crevices or in

آنها در شکاف های سنگی یا در

tree roots below the waterline.

ریشه درختان زیر خط آب پنهان می شوند.

After watching the platypus for a few moments, it

پس از تماشای پلاتیپوس برای چند لحظه، به

seemed to disappear.

نظر ناپدید شد.

So we pulled off our sweaty shirts and edged ourselves

بنابراین، پیراهن‌های عرق‌زده‌مان را درآوردیم و خود را

into the cool water.

در آب خنک فرو کردیم.

It was divine.

الهی بود.

We lay floating on our backs peering up at the blue sky for

ما به پشت شناور دراز کشیدیم و به آسمان آبی برای

what felt like hours but I'm sure it was just minutes!

ساعت‌ها نگاه می‌کردیم، اما مطمئنم که فقط چند دقیقه بود!

But I was profoundly grateful to that urge for adventure that

اما از آن میل به ماجراجویی که

pulled me out of bed that morning.

آن روز صبح مرا از رختخواب بیرون کشید، عمیقاً سپاسگزار بودم.

That moment was everything that I'd hoped for and more.

آن لحظه همه آن چیزی بود که من به آن امیدوار بودم و بیشتر. میان

We ate our snacks, had another dip

وعده‌هایمان را خوردیم، یک بار دیگر غوطه‌ور شدیم

and then hold ourselves out of the gorge.

و سپس خودمان را بیرون از دره نگه داشتیم.

On the journey back home, Bec and I reflected on

در سفر به خانه، بک و من به این فکر کردیم که

how essential this type of spontaneous escape is

این نوع فرار خود به خودی چقدر ضروری است

to help you reset your perspective,

تا به شما کمک کند دیدگاه خود را دوباره تنظیم کنید،

to nurture friendship

دوستی را تقویت کنید

and to spark gratitude for the simple things in life.

و برای چیزهای ساده زندگی قدردانی کنید.

It was a great day.

روز بزرگی بود.

So tell me, have you ever done anything spontaneous like this?

پس به من بگو، آیا تا به حال کاری خودجوش مانند این انجام داده ای؟

Does it help you to reset when you feel a little bit

آیا زمانی که احساس می‌کنید کمی

stuck or

گیر کرده‌اید یا

maybe a bit unhappy about the way things are going in life?

شاید کمی از نحوه پیش‌روی همه چیز در زندگی ناراضی هستید، به شما کمک می‌کند که بازنشانی کنید؟

I hope that you enjoyed listening to my story and I

امیدوارم از گوش دادن به داستان من لذت برده باشید و

also hope that you got some of those missing words

همچنین امیدوارم برخی از آن کلمات گمشده را

that you were able to guess some of them.

که توانسته باشید برخی از آنها را حدس بزنید، دریافت کرده باشید.

I'm going to give you the answers in just a minute but

من می‌خواهم پاسخ‌ها را در عرض یک دقیقه به شما بدهم، اما

before I do, I want to give a little shout out to the sponsor

قبل از این کار، می‌خواهم کمی با اسپانسر

of today's lesson.

درس امروز فریاد بزنم.

Meet English-speaking friends with Hey Lady!

با هی لیدی با دوستان انگلیسی زبان آشنا شوید!

an online community connecting women around the world

یک جامعه آنلاین که زنان در سراسر جهان را

through English.

از طریق انگلیسی به هم متصل می کند.

We make it easy for you to meet fantastic

ما دیدار با شرکای فوق العاده

English-speaking partners from different countries

انگلیسی زبان از کشورهای مختلف را برای شما آسان می کنیم

to practise speaking English with regularly

تا به طور منظم صحبت کردن به زبان انگلیسی را

in the warmth and the safety of a woman-only environment.

در محیطی گرم و ایمن فقط برای زنان تمرین کنید.

To learn more about what we do

برای اینکه درباره کارهایی که انجام می‌دهیم بیشتر بدانید

and get a Hey Lady! Conversation Pack for free

و هی لیدی دریافت کنید! بسته مکالمه به صورت رایگان

just click the link down in the description below.

کافی است روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید.

Okay, here are the answers.

خوب، اینجا پاسخ هاست.

Urge.

اصرار.

Throughout.

در سراسر.

Optimistic.

خوشبین.

Spontaneous.

خود جوش.

On board.

در هیئت مدیره.

Parents-in-law.

والدین همسر.

Couldn't believe.

نمی توانست باور کند.

On the fly.

در پرواز.

Some snacks.

چند تنقلات

For years.

برای سالها.

Front lawn.

چمن جلو.

Sunroof.

سانروف.

Breeze.

نسیم.

I was heading.

داشتم میرفتم

Hidden gem.

الماس مخفی.

Tranquil lagoon.

تالاب آرام

Laced up.

بسته شده.

Our decent.

شایسته ما

Envelop.

پاکت کن

Obscured.

مبهم.

Made our way.

راه ما را باز کرد.

Awaited us.

منتظر ما بود

Colossal.

غول آسا.

Exquisitely.

فوق العاده

Disturbance.

اختلال.

Gasp.

نفس نفس زدن

Water's edge.

لبه آب

Eastern Australia.

استرالیای شرقی

Quite rare.

کاملا کمیاب، بسیار نایاب.

Natural habitat.

زیستگاه طبیعی. به

It seemed to.

نظر می رسید.

Divine.

الهی.

Profoundly grateful.

عمیقا سپاسگزارم.

Hauled.

کشیده شده.

Nurture friendship.

دوستی را پرورش دهید.

Don't forget to download that workbook so you can complete

فراموش نکنید که آن کتاب کار را دانلود کنید تا بتوانید

the two extra listening practice activities

دو فعالیت تمرین گوش دادن اضافی را

for this lesson.

برای این درس تکمیل کنید.

Plus you'll find all of the definitions for those

به‌علاوه، تمام تعاریف

advanced words that you learned today.

کلمات پیشرفته‌ای را که امروز آموخته‌اید، پیدا خواهید کرد.

All of them with examples.

همه آنها با مثال.

Thanks so much for watching and I'll see you next week!

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم و هفته آینده شما را می بینم!