The Most Common Mistakes in English | Don't Make These Speaking Mistakes!

Well, hey there! I'm Emma from mmmEnglish

خوب، هی آنجا! من اِما اهل

and today I have thirty extremely common English

mmmEnglish هستم و امروز سی اشتباه رایج در زبان انگلیسی دارم

speaking mistakes. These are definitely mistakes that my

. اینها قطعاً اشتباهاتی هستند که

English students make but some of them are even mistakes

دانش آموزان انگلیسی من مرتکب می شوند، اما برخی از آنها حتی اشتباهاتی هستند

that native English speakers make too.

که انگلیسی زبانان بومی نیز مرتکب می شوند.

Throughout this whole lesson, I'll be introducing each mistake

در طول کل این درس، هر اشتباه را

with a sentence on screen and you will have a few moments

با یک جمله روی صفحه معرفی می‌کنم و شما چند لحظه

to try and spot the mistake.

فرصت خواهید داشت تا اشتباه را تشخیص دهید.

If you don't spot the mistake

اگر اشتباه را متوجه نشدید

or you can't see what's wrong with the sentence

یا نتوانید اشکال جمله را به

well you know exactly what you need to practise

خوبی ببینید، دقیقاً می دانید چه چیزی را باید تمرین کنید

and revise next right?

و در مرحله بعد اصلاح کنید؟

And I've probably got a youtube lesson which I can share

و من احتمالاً یک درس از یوتیوب دارم که می‌توانم

with you to help because there's actually over

برای کمک با شما به اشتراک بگذارم، زیرا در واقع بیش از

two hundred videos here on the mmmEnglish channel

دویست ویدیو در اینجا در کانال mmmEnglish

so there's sure to be one that will help.

وجود دارد، بنابراین مطمئناً یکی وجود دارد که کمک کند.

I've also made you a little workbook that you can download

من همچنین یک کتاب کار کوچک برای شما تهیه کرده‌ام که می‌توانید آن را دانلود کنید

to review the grammar that we go through in today's video

تا دستور زبانی را که در ویدیوی امروز مرور می‌کنیم

and some extra practice activities that you can use to boost

و برخی از فعالیت‌های تمرینی اضافی که می‌توانید برای تقویت

your skills.

مهارت‌های خود استفاده کنید، مرور کنید.

You can download the lesson workbook down in the description

می‌توانید کتاب کار درس را در توضیحات

below. If you're already on my email mailing list,

زیر دانلود کنید. اگر در حال حاضر در لیست پستی ایمیل من هستید،

don't worry I will send it to you with this week's lesson.

نگران نباشید، آن را با درس این هفته برای شما ارسال خواهم کرد.

Okay let's go!

باشه، بزن بریم!

Hey, today's lesson is brought to you by Hey Lady!

هی، درس امروز توسط هی لیدی برای شما آورده شده است!

an online community for women learning English.

یک انجمن آنلاین برای زنانی که انگلیسی را یاد می گیرند.

Hey Lady! makes it easy and affordable to meet, make friends

هی بانو! ملاقات، دوست یابی

and to practise speaking English together in a really safe

و تمرین صحبت کردن انگلیسی با هم در یک

and supportive online space.

فضای آنلاین واقعاً امن و حمایتی را آسان و مقرون به صرفه می کند.

When you join Hey Lady! you'll be connected with expert language

وقتی به هی لیدی ملحق می شوید! شما با مربیان زبان خبره

coaches, interesting conversation topics and a social network

، موضوعات گفتگوی جالب و یک شبکه اجتماعی

of friends to practise with. If you're looking for a more engaging

از دوستان برای تمرین در ارتباط خواهید بود. اگر به دنبال راهی جذاب‌تر

and more enjoyable way to improve your English and

و لذت‌بخش‌تر برای بهبود زبان انگلیسی خود

to stay motivated to reach your goals, make sure you join our

و حفظ انگیزه برای رسیدن به اهداف خود هستید، مطمئن شوید که به

mailing list to get all the latest updates

فهرست پستی ما بپیوندید تا آخرین به‌روزرسانی‌ها را دریافت کنید

and be the first to know about our special offers.

و اولین کسی باشید که از پیشنهادات ویژه ما مطلع می‌شوید.

Plus you can check out the preview of our Hey Lady1 platform

به‌علاوه، می‌توانید پیش‌نمایش پلتفرم Hey Lady1 ما را بررسی کنید

and download a conversation pack to practise with for free.

و بسته مکالمه‌ای را برای تمرین رایگان دانلود کنید.

My name Emma.

اسم من اما

My name is Emma.

اسم من اما است.

That sentence needs a verb to connect the subject of the sentence

آن جمله به یک فعل نیاز دارد تا موضوع جمله را

to the information about the subject, easy.

به اطلاعات مربوط به موضوع مرتبط کند، آسان.

I'm having a new computer.

من یک کامپیوتر جدید دارم.

I have a new computer.

من یک کامپیوتر جدید دارم.

Have is a stative verb of possession and stative verbs,

Have یک فعل ثابت مالکیت و افعال ثابت است،

they aren't usually used in the continuous tense when you talk

زمانی که مثلاً درباره مالکیت چیزی صحبت می‌کنید، معمولاً در زمان استمراری استفاده نمی‌شوند

about owning something for example.

.

And there are many English verbs that fall into this category,

و بسیاری از افعال انگلیسی هستند که در این دسته قرار می گیرند،

being stative verbs.

افعال ثابت هستند.

It's really easy to use verbs incorrectly. If it's a stative verb

استفاده نادرست از افعال واقعاً آسان است. اگر یک فعل ثابت است

it can't be used in the continuous form.

، نمی‌توان آن را در شکل استمراری استفاده کرد.

He have to work this weekend,

او باید این آخر هفته کار کند،

I have to work this weekend.

من باید این آخر هفته کار کنم.

You have to work this weekend.

این آخر هفته باید کار کنید.

They have to work this weekend.

آنها باید این آخر هفته کار کنند.

When we're speaking in the first person, in the second person

وقتی داریم اول شخص صحبت می کنیم، دوم شخص

or in the third person plural we use have.

یا سوم شخص جمع استفاده می کنیم.

He has to work this weekend.

او باید این آخر هفته کار کند.

We use has for speaking in the third person singular, don't we?

ما از has برای صحبت سوم شخص مفرد استفاده می کنیم، اینطور نیست؟

So when the subject is she, he or it.

بنابراین وقتی سوژه او است، او یا آن.

Are you getting these right so far? I'm starting easy.

آیا تا به حال اینها را درست دریافت کرده اید؟ من دارم راحت شروع میکنم

She doesn't like it.

او آن را دوست ندارد.

This is actually a similar mistake to the last one, it should be:

این در واقع اشتباهی مشابه اشتباه قبلی است، باید این باشد:

She doesn't like it.

او آن را دوست ندارد.

We use doesn't for the third person singular, with he, she and it.

ما از does برای سوم شخص مفرد، با او، او و آن استفاده می‌کنیم.

He doesn't like it.

او آن را دوست ندارد.

It doesn't work like that.

اینطوری کار نمیکنه

So of course, we use don't for speaking in the first person, I

بنابراین مطمئناً، ما از don't برای صحبت اول شخص استفاده می‌کنیم،

The second person, you.

من شخص دوم، شما.

And the third person plural they.

و سوم شخص جمع آنها.

What did you do yesterday?

دیروز چه کار کردی؟

Ah I go to work and then I watch a movie.

آخه من میرم سرکار بعد فیلم میبینم.

What is wrong here?

اینجا چه مشکلی دارد؟

What's wrong with that response?

چه اشکالی در این پاسخ وجود دارد؟

I went to work and then I watched,

رفتم سر کار و بعد تماشا کردم،

watched a movie.

یک فیلم تماشا کردم.

So if the question is asking about the past,

بنابراین اگر سوال در مورد گذشته است،

what did you do?

چه کار کردید؟

So of course the answer also needs to be in the past tense

بنابراین مطمئناً پاسخ نیز باید در زمان گذشته باشد

so our verbs need to shift.

بنابراین افعال ما باید تغییر کنند.

I didn't drove there.

من آنجا رانندگی نکردم

This is a really common mistake.

این یک اشتباه واقعا رایج است.

It should be: I didn't drive there.

باید باشد: من آنجا رانندگی نکردم.

So the auxiliary verbs did and didn't they're already telling us

بنابراین، افعال کمکی انجام دادند و نکردند، آنها قبلاً به ما

that we're talking about the past right

می‌گویند که ما در مورد گذشته درست صحبت می‌کنیم،

so your main verb should not be in the past tense too,

بنابراین فعل اصلی شما نیز نباید در زمان گذشته باشد

it's in the base form, it's a common mistake.

، به شکل پایه است، این یک اشتباه رایج است.

If your auxiliary verb is already telling you it's in the past,

اگر فعل کمکی شما قبلاً به شما می گوید که در گذشته است،

your main verb doesn't need to.

فعل اصلی شما نیازی به این کار ندارد.

I get a lot of work done in the plane.

من کارهای زیادی را در هواپیما انجام می دهم.

I get a lot of work done on the plane.

من در هواپیما کارهای زیادی انجام می دهم.

Oh gosh English prepositions,

خداییش حروف اضافه انگلیسی

they can be a bit of a headache, can't they?

، ممکن است کمی سردرد باشند، اینطور نیست؟

But here's the thing, if you're talking about public transport

اما نکته اینجاست، اگر در مورد وسایل حمل و نقل عمومی

like a bus, a plane, a train,

مانند اتوبوس، هواپیما، قطار صحبت می کنید

then we say on.

، ما می گوییم ادامه دهید.

But if it's your own plane or your own car, then we'll say in.

اما اگر هواپیمای خودتان یا ماشین خودتان است، می‌گوییم وارد شوید.

I like driving in my car.

من رانندگی در ماشینم را دوست دارم.

I can't find my keys nowhere.

هیچ جا کلیدهایم را پیدا نمی‌کنم.

I can't find my keys anywhere.

من هیچ جا کلیدهایم را پیدا نمی کنم.

So in the first sentence, there are two negatives.

بنابراین در جمله اول، دو نکته منفی وجود دارد.

Can you see them?

آیا می توانی آنها را ببینی؟

Can't and nowhere.

نمی شود و هیچ جا.

So in English, it's grammatically incorrect

بنابراین در زبان انگلیسی،

to use a double negative like this,

استفاده از یک نگاتیو مضاعف مانند این از نظر گرامری نادرست است،

however you still have native speakers communicating like this,

با این حال هنوز هم سخنرانان بومی دارید که به این شکل ارتباط برقرار می‌کنند،

Even though it's technically incorrect, they still do it.

حتی اگر از نظر فنی نادرست است، آنها همچنان این کار را انجام می‌دهند.

Don't ask me nothing.

از من چیزی نپرس

Don't ask me anything.

از من چیزی نپرس

That's correct.

این درست است.

I prefer walking than running.

پیاده روی را به دویدن ترجیح می دهم.

I prefer walking to running.

پیاده روی را به دویدن ترجیح می دهم.

When we're comparing two things and we're using the verb prefer

وقتی دو چیز را با هم مقایسه می‌کنیم و از فعل prefer استفاده می‌کنیم

then the preposition that we need to use is to.

، حرف اضافه‌ای که باید استفاده کنیم این است که.

The report was written by Shah and I.

گزارش توسط شاه و من نوشته شده است.

The report was written by Shah and me.

گزارش توسط شاه و من نوشته شده است.

This is another rule that you'll hear native English speakers

این قانون دیگری است که اغلب می شنوید که انگلیسی زبانان بومی آن را زیر پا می گذارند

breaking often.

.

So then the question really is if native speakers do it all the time,

بنابراین سؤال این است که اگر افراد بومی همیشه این کار را انجام دهند

is it really a mistake?

، آیا واقعاً اشتباه است؟

Technically speaking we use the word me when the pronoun

از نظر فنی، وقتی ضمیر مفعول جمله باشد، از کلمه me استفاده می‌کنیم

is the object of a sentence so the object follows the verb.

، بنابراین مفعول از فعل پیروی می‌کند.

I'm the verb because the report is being written by me and Shah.

من فعل هستم زیرا گزارش توسط من و شاه نوشته می‌شود.

Shah and me wrote the report.

من و شاه گزارش را نوشتیم.

It's incorrect right? Shah and I wrote the report.

نادرست است درست است؟ من و شاه گزارش را نوشتیم.

We use I when the pronoun is the subject of our sentence.

زمانی از I استفاده می کنیم که ضمیر فاعل جمله ما باشد.

I'm the subject because I'm performing the action

من سوژه هستم زیرا در حال انجام

of writing the report along with Shah.

عمل نوشتن گزارش همراه با شاه هستم.

One of the cars are late.

یکی از ماشین ها دیر کرد.

One of the cars is late.

یکی از ماشین ها دیر کرده است.

A singular subject needs a singular verb. We're only talking about

فاعل مفرد به فعل مفرد نیاز دارد.

one car here in this sentence aren't we?

اینجا در این جمله فقط در مورد یک ماشین صحبت می کنیم، اینطور نیست؟

The moon is bigger than yesterday.

ماه بزرگتر از دیروز است.

The moon is bigger than it was yesterday.

ماه بزرگتر از دیروز است.

So in this sentence, you're talking about the size of the moon today

بنابراین در این جمله، شما در مورد اندازه ماه امروز صحبت می‌کنید

and then we're using the present tense is

و سپس ما از زمان حال استفاده می‌کنیم،

but we're comparing it to the size of the moon yesterday.

اما ما آن را با اندازه ماه دیروز مقایسه می‌کنیم.

So we need to use the past tense was.

پس باید از زمان گذشته was استفاده کنیم.

It's really important to be specific here when you're looking at the

وقتی به زمان و مفعول نگاه می کنید، واقعاً مهم است که در اینجا مشخص باشید

tense and the object because otherwise it could sound like

زیرا در غیر این صورت ممکن است به نظر برسد

you're comparing the moon to yesterday.

که ماه را با دیروز مقایسه می کنید.

It's hard to compare those things.

مقایسه آن چیزها سخت است.

I'm just gonna lay down for a minute.

من فقط یک دقیقه دراز می کشم

I'm just gonna lie down for a minute.

من فقط یک دقیقه دراز می کشم

The word lay needs to relate to a direct object.

کلمه lay باید به یک شی مستقیم مربوط شود.

It's to put something down in a resting position.

قرار دادن چیزی در حالت استراحت است.

I'll lay this book down here

من این کتاب را اینجا می گذارم

Now lie doesn't require a direct object so you can lie down

حالا دروغ به شی مستقیم نیاز ندارد تا بتوانید دراز بکشید،

but someone else needs to lay you down.

اما شخص دیگری باید شما را زمین بگذارد.

They have to do the action but

آنها باید این کار را انجام دهند، اما

you have to be careful with this one because sorry

شما باید مراقب این یکی باشید، زیرا متأسفم

but the past tense of lie is lay.

، زمان گذشته دروغ است.

I lay down after dinner last night.

دیشب بعد از شام دراز کشیدم.

Tonight I'll go lie down a little earlier.

امشب میرم کمی زودتر دراز بکشم.

You should put less potatoes in the pot.

باید سیب زمینی کمتری در قابلمه بریزید.

You should put fewer potatoes in the pot.

باید سیب زمینی کمتری در قابلمه بریزید.

We use fewer for countable nouns.

ما از تعداد کمتری برای اسامی قابل شمارش استفاده می‌کنیم.

We use less for uncountable nouns so we could say:

برای اسم‌های غیرقابل شمارش کمتر استفاده می‌کنیم، بنابراین می‌توانیم بگوییم:

You should use less water in the pot.

باید آب کمتری در قابلمه مصرف کنید.

Sure I can borrow you my car.

مطمئناً می توانم ماشینم را به تو قرض بدهم.

I can lend you my car.

من می توانم ماشینم را به شما قرض بدهم.

To lend something means to give, to borrow means to take.

قرض دادن چیزی به معنای دادن است، وام گرفتن به معنای گرفتن است.

Okay?

باشه؟

So can I borrow your car?

پس آیا می توانم ماشین شما را قرض بگیرم؟

Can you lend me your car?

آیا می توانید ماشین خود را به من قرض دهید؟

The football match was effected by the weather.

مسابقه فوتبال تحت تاثیر آب و هوا بود.

The football match was affected by the weather.

مسابقه فوتبال تحت تأثیر هوا قرار گرفت.

Effect is a verb, it means to impact or to influence something

اثر یک فعل است، به معنای تأثیر گذاشتن یا تأثیر گذاشتن بر

in some way.

چیزی است.

And in this case, the weather impacted the football match.

و در این مورد، آب و هوا بر مسابقه فوتبال تأثیر گذاشت.

Effect is a noun and it's the result of that change.

افکت یک اسم است و نتیجه آن تغییر است.

So the effect of the cancelled football match was felt

بنابراین تأثیر مسابقه فوتبال لغو

by all the players.

شده برای همه بازیکنان احساس شد.

They didn't get to play.

آنها نتوانستند بازی کنند.

And you guessed it, I have an awesome video that goes into detail

و حدس زدید، من یک ویدیوی فوق‌العاده دارم که به جزئیات

to explain the difference between affect and effect.

می‌پردازد تا تفاوت بین افکت و افکت را توضیح دهد.

You can watch it right up there. You should take some rest.

می‌توانید آن را همان بالا تماشا کنید. باید کمی استراحت کنی

You should get some rest. This is an example of a collocation

باید کمی استراحت کنی. این نمونه‌ای از ترکیبی است

where words commonly appear together in English

که در آن کلمات معمولاً با هم در انگلیسی ظاهر می‌شوند

and so they should be learned together in this way.

و بنابراین باید با هم از این طریق یاد بگیرند.

The verb get is often used with the noun rest, the verb take is not.

فعل get اغلب با اسم rest استفاده می شود، فعل گرفتن نیست.

But we do say take time to rest.

اما ما می گوییم برای استراحت وقت بگذارید.

Got to be paying attention to these things.

باید به این چیزها توجه کرد

Unfortunately, there are no fixed rules for collocations in English

متأسفانه، هیچ قانون ثابتی برای همنشینی در زبان انگلیسی

which is why it's so important that as you learn new words

وجود ندارد، به همین دلیل بسیار مهم است که با یادگیری کلمات جدید،

you're also paying attention to and you're learning the words

به آنها نیز توجه کنید و کلماتی را

that often get used with that word so you're learning words

که اغلب با آن کلمه استفاده می‌شوند، یاد می‌گیرید، بنابراین کلمات را یاد می‌گیرید.

in groups, in chunks together.

به صورت گروهی، تکه تکه با هم.

I've been living in France since four years.

من از چهار سال پیش در فرانسه زندگی می کنم.

I've been living in France for four years.

من چهار سال است که در فرانسه زندگی می کنم.

For is used when we're talking about a period of time.

برای زمانی استفاده می شود که در مورد یک دوره زمانی صحبت می کنیم.

Since relates to a specific point in time so we use it with dates.

از آنجایی که مربوط به یک نقطه زمانی خاص است، بنابراین از آن با تاریخ استفاده می‌کنیم.

I've been living in France since 2017.

من از سال 2017 در فرانسه زندگی می کنم

The movie was too good.

. فیلم خیلی خوب بود.

This is a really common mistake that some of you make.

این یک اشتباه واقعا رایج است که برخی از شما مرتکب می شوید.

A habit that you really need to try and break because it can lead to

عادتی که واقعا باید آن را امتحان کنید و آن را ترک کنید زیرا ممکن است منجر به

misunderstandings.

سوء تفاهم شود.

The meaning of this sentence is actually a little different to the one

معنای این جمله در واقع کمی با

that you intended. What you mean to say is:

آنچه مد نظر شما بود متفاوت است. منظور شما از گفتن این است

The movie was very good or the movie was really good.

: فیلم خیلی خوب بود یا فیلم واقعاً خوب بود.

I loved it. I enjoyed it.

من آن را دوست داشتم. من از آن لذت بردم.

Too good is more good than you want it to be.

خیلی خوب بهتر از آن چیزی است که شما می خواهید.

So it's actually a bad thing, believe it or not.

پس در واقع چیز بدی است، چه باور کنید چه نه.

It's actually a negative thing for something to be too good.

خیلی خوب بودن چیزی در واقع یک چیز منفی است.

Now I'll be honest there are a few exceptions in the way that

حالا صادقانه بگویم که چند استثنا در نحوه

English is spoken by native English speakers informally

صحبت کردن به انگلیسی توسط انگلیسی زبانان بومی به صورت غیر رسمی وجود دارد،

but generally, I would just avoid saying that

اما به طور کلی، من فقط از گفتن این که

something is too good okay?

چیزی خیلی خوب است اجتناب می کنم، خوب است؟

I could have passed if I studied harder.

اگر بیشتر درس می خواندم می توانستم قبول شوم.

I could have passed if I studied harder.

اگر بیشتر درس می خواندم می توانستم قبول شوم.

This is another one that native English speakers can mess up too.

این مورد دیگری است که انگلیسی زبانان بومی نیز می‌توانند آن را خراب کنند.

Of is a preposition and it just doesn't appear with modal verbs

Of یک حرف اضافه است و با افعال معین به این شکل ظاهر نمی شود

in this way. The tricky thing here and it's tricky for all of us

. نکته حیرت انگیز اینجا و برای همه ما دشوار

is that the sound that is used for of and have

است این است که صدایی که برای of و have استفاده می

is exactly the same in naturally spoken English

شود دقیقاً در زبان انگلیسی که به طور طبیعی صحبت می شود یکسان است،

so could of and could have

بنابراین

sound like could've when spoken quickly.

وقتی به سرعت صحبت می شود صدایی که ممکن است شنیده شود.

So that's why even native English speakers can mess this up

بنابراین به همین دلیل است که حتی انگلیسی زبانان بومی نیز می‌توانند این مشکل را به هم بزنند

because the sound is exactly the same.

زیرا صدا دقیقاً یکسان است.

Whom makes the final decision?

چه کسی تصمیم نهایی را می گیرد؟

Who makes the final decision?

چه کسی تصمیم نهایی را می گیرد؟

We use who to refer to the subject of a sentence and

ما از چه کسی برای اشاره به موضوع جمله

the word whom is really becoming less and less common

و کلمه whom واقعاً در زبان انگلیسی کمتر و کمتر رایج می‌شود استفاده

in the English language. It's perceived to be quite formal.

می‌کنیم. کاملاً رسمی تلقی می شود.

But you would use whom if you were referring to the object

اما اگر به مفعول یک فعل یا حرف اضافه اشاره می‌کنید، از who استفاده می‌کنید

of a verb or a preposition.

.

To be honest, I don't know with whom the final decision lies

صادقانه بگویم، نمی‌دانم تصمیم نهایی با چه کسی است.

Here's a little trick.

اینجا یک ترفند کوچک است.

If you can replace the pronoun with him or her,

اگر بتوانید ضمیر را با او یا او جایگزین کنید، می‌توانید از who

it's possible to use whom.

استفاده کنید.

The final decision lies with him or her,

تصمیم نهایی با اوست،

not he or she.

نه او.

Say me your name.

اسمت را بگو

Tell me your name.

اسمت را به من بگو.

Say and tell are both

بگو و بگو هر دو

irregular reporting verbs and they have a similar meaning

افعال گزارش نامنظم هستند و معنای مشابهی دارند

but they emphasise different things. With tell,

اما بر چیزهای متفاوتی تأکید می‌کنند. با گفتن

the focus is on the listener, tell me or tell her,

، تمرکز روی شنونده است، به من بگویید یا به او

tell them.

بگویید، به آنها بگویید.

But with say, the focus is on the information.

اما با گفتن، تمرکز بر روی اطلاعات است.

She said that they're going to be late so 'going to be late'

او گفت که آنها دیر خواهند آمد، بنابراین "دیر شدن

is the information that she's saying.

" اطلاعاتی است که او می گوید.

I'll revert back to you shortly.

به زودی به شما باز خواهم گشت

I'll revert to you shortly.

به زودی به شما بازخواهم گشت

Revert means to return to something

Revert به معنای بازگشت به چیزی است،

so if you say revert back, you're actually using two words with

بنابراین اگر می‌گویید revert back، در واقع از دو کلمه

the same meaning in the one sentence and the same thing could

با همان معنی در یک جمله استفاده می‌کنید و همان چیزی را

be said for reply.

می‌توان برای پاسخ گفت.

You would say: I'll reply to your email later.

می گویید: بعداً به ایمیل شما پاسخ خواهم داد.

Not I'll reply back to your email later.

نه من بعداً به ایمیل شما پاسخ خواهم داد.

We don't need it.

ما به آن نیاز نداریم.

I could care less about that.

من می توانستم کمتر به آن اهمیت بدهم.

I couldn't care less about that.

من نمی توانستم به آن اهمیت بدهم.

I don't know, it's all semantics, isn't it?

نمی‌دانم، این همه معنایی است، اینطور نیست؟

You will hear native speakers using both of these phrases

شما می شنوید که زبان مادری از هر دوی این عبارات استفاده می کنند

so much that actually both of them are in the dictionary now.

به طوری که در واقع هر دوی آنها اکنون در فرهنگ لغت هستند.

But let's take a quick look because it's a really useful expression

اما بیایید نگاهی گذرا بیندازیم، زیرا این یک عبارت واقعاً مفید

to learn and to use, you can use it all the time in the first sentence

برای یادگیری و استفاده است، می‌توانید همیشه از آن در جمله اول استفاده کنید،

since you could care less, it still means that you do care a little

زیرا می‌توانید کمتر اهمیت دهید، این به این معنی است که شما کمی به درستی اهمیت می‌دهید

right, just a tiny bit which isn't what you mean to say

، فقط کمی که منظور شما از گفتن

with this sentence.

با این جمله نیست.

The second sentence means that you don't care at all,

جمله دوم به این معنی است که شما اصلاً اهمیتی نمی‌دهید،

it's not possible for you to care less.

امکان ندارد کمتر اهمیت دهید.

She sings really good.

او واقعاً خوب می خواند.

She sings really well.

او واقعاً خوب آواز می خواند.

Good is an adjective, it modifies a noun

خوب صفت است، اسم را تعدیل می کند

and singing isn't a noun is it? It's a verb.

و آواز خواندن اسم نیست؟ این یک فعل است.

But well is an adverb so it modifies the verb sing right?

اما خب آیا یک قید پس فعل sing را تغییر می‌دهد درست است؟

But when we're talking about health or being healthy,

اما وقتی در مورد سلامتی یا سالم بودن صحبت می‌کنیم،

we also use well as an adjective in that situation.

در آن موقعیت از یک صفت نیز استفاده می‌کنیم.

Remember the meaning is different, right?

به یاد داشته باشید که معنی متفاوت است، درست است؟

Good, well or health well.

خوب، خوب یا سلامتی خوب.

And the difference adverb adjective.

و تفاوت صفت قید.

Irregardless of how you feel, I'm gonna do it.

صرف نظر از اینکه شما چه احساسی دارید، من این کار را انجام خواهم داد.

Regardless of how you feel, I'm gonna do it.

صرف نظر از اینکه شما چه احساسی دارید، من این کار را انجام خواهم داد.

The word irregardless is actually in the dictionary

کلمه irregardless در واقع در فرهنگ لغت وجود

but it's not standard English.

دارد اما انگلیسی استاندارد نیست.

Adding the ir to regardless makes it a double negative

افزودن ir به بدون توجه، آن را منفی مضاعف می کند،

so it actually changes the meaning of your sentence.

بنابراین در واقع معنای جمله شما را تغییر می دهد.

It's best to just stick with regardless, regardless.

بهتر است صرفاً بدون توجه به آن بمانید.

She couldn't possibly work more harder than she does now.

او احتمالاً نمی‌تواند سخت‌تر از الان کار کند.

She couldn't possibly work harder than she does now.

او احتمالاً نمی‌توانست سخت‌تر از الان کار کند.

We're talking about comparative adjectives here

ما در اینجا در مورد صفت‌های مقایسه‌ای صحبت

and we make comparative adjectives by either adding er

می‌کنیم و صفت‌های مقایسه‌ای را با افزودن er

to an adjective or by adding more before the adjective,

به یک صفت یا با اضافه کردن موارد بیشتر قبل از صفت،

not both together.

نه هر دو با هم، ایجاد می‌کنیم.

It was harder than I thought.

سخت تر از آن چیزی بود که فکر می کردم.

It was more difficult than I thought.

سخت تر از آن چیزی بود که فکر می کردم.

Both of those sentences are correct.

هر دوی این جمله‌ها صحیح هستند.

She's the woman that took me to work.

او زنی است که مرا به سر کار برد.

She's the woman who took me to work.

او همان زنی است که مرا به سر کار برد.

We use that to refer to groups or multiple things

ما از آن برای اشاره به گروه‌ها یا چندین چیز

but we use who to refer to singular people or animals.

استفاده می‌کنیم، اما از چه کسی برای اشاره به افراد یا حیوانات مفرد استفاده می‌کنیم.

It was a very excellent party.

خیلی مهمونی بود

It was an excellent party.

مهمونی عالی بود

Excellent is an extreme adjective and extreme adjectives,

عالی یک صفت افراطی و صفت افراطی است،

they're already descriptive enough.

آنها قبلاً به اندازه کافی توصیفی هستند.

We don't need to add more adverbs, it's extremely

ما نیازی به اضافه کردن قیدهای بیشتری نداریم، این به شدت

with an adjective. So if you're using extremely or very or really

با صفت است. بنابراین اگر از صفت بسیار یا خیلی یا واقعاً

with your adjective then don't use extreme adjectives along with it.

با صفت خود استفاده می‌کنید، در کنار آن از صفت‌های افراطی نیز استفاده نکنید.

That was a lot to take in,

این موارد بسیار مورد توجه بود،

so many common mistakes and important corrections

بسیاری از اشتباهات رایج و اصلاحات مهم

to pay attention to as you are studying.

که باید در حین مطالعه به آنها توجه کنید.

It was an action-packed lesson that's for sure and I'm sure that you

این یک درس پر عمل بود که مطمئناً است و من مطمئن هستم که شما

want to practise, practise, practise so that you

می‌خواهید تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید تا

don't continue to make mistakes like that and you can improve

به اشتباهات مشابه ادامه ندهید و بتوانید پیشرفت کنید

and you can overcome some of the challenges

و بتوانید بر برخی از چالش‌ها غلبه

that you're facing with your grammar.

کنید. با دستور زبان خود مواجه هستید.

And you can do all of that by downloading the workbook

و شما می توانید همه این کارها را با دانلود کتاب

that I made for you. I've written a short story in there that includes

کاری که برای شما ساخته ام انجام دهید. من یک داستان کوتاه در آنجا نوشته‌ام که شامل

all thirty of these mistakes. I want you to find them

تمام این سی اشتباه است. می‌خواهم آن‌ها را پیدا کنید

and correct them so that you can improve and practise

و تصحیح کنید تا بتوانید مهارت‌های گرامر خود را بهبود بخشید و تمرین

your own grammar skills

کنید

or you can keep practising with me right here.

یا بتوانید همین‌جا با من تمرین کنید.

I'll see you in there.

من شما را در آنجا می بینم.