Negative Emotions in English 😒😑 Expressions, Body Language & Tone

احساسات منفی به انگلیسی 😒😑 عبارات ، زبان بدن و لحن

Well hey there I'm Emma from mmmEnglish!

خوب هی اونجا من اِما هستم از mmmEnglish!

I've got some awesome English expressions

من امروز چند عبارت انگلیسی عالی دارم

to share with you today and all of them relate to

که با شما به اشتراک می گذارم و همه آنها به

a very specific emotion.

یک احساس بسیار خاص مربوط می شوند.

This is an unimpressed face, right?

این یک چهره تحت تأثیر قرار نگرفته است، درست است؟

Do you know that feeling?

آیا این حس را می شناسید؟

Unimpressed is when you

تحت تاثیر قرار نگرفتن زمانی است که به

you don't respect or you don't admire

آن ها احترام نمی گذارید یا چیزی یا کسی را تحسین نمی

something or someone, maybe

کنید،

you're not interested in them.

شاید به او علاقه ای ندارید.

That is when we have this emotion

در آن زمان است که ما این احساس را داریم

where you're unimpressed.

که شما تحت تأثیر قرار نمی گیرید.

And broadly there are three different

و به طور کلی سه

categories for this feeling:

دسته مختلف برای این احساس وجود دارد:

when you're bored because you're not

زمانی که حوصله‌تان سر می‌رود، زیرا

really interested in what's going on;

واقعاً به آنچه در حال وقوع است علاقه ندارید.

when your expectations haven't been met

زمانی که انتظارات شما برآورده نشده است،

so you're a bit disappointed in the result or the outcome.

بنابراین از نتیجه یا نتیجه کمی ناامید هستید.

And the third is that you've wasted time

و سوم این است که شما زمان را تلف کرده

or you've wasted effort right so you have this feeling of

اید یا تلاش خود را به درستی هدر داده اید، بنابراین این احساس را دارید

being annoyed about something.

که در مورد چیزی اذیت شده اید.

Now obviously none of those things are positive, right?

واضح است که هیچ یک از آن چیزها مثبت نیستند، درست است؟

But we are gonna have some fun with the English

اما با

phrases that I'm gonna share today.

عبارات انگلیسی که امروز می‌خواهم به اشتراک بگذارم، کمی لذت خواهیم برد.

They are full of emotion and expression.

آنها سرشار از احساسات و بیان هستند.

So it's really not just about the words

بنابراین این در واقع فقط در مورد کلماتی

that you're going to learn but it's about

نیست که قرار است یاد بگیرید، بلکه به

how you say them

نحوه بیان آنها

you know, you're saying it with feeling.

که می دانید نیز مربوط می شود، شما آن را با احساس می گویید.

Even more powerful with this emotion is

حتی با این احساس،

your tone of voice

لحن صدا

and your facial expression or your body language.

و حالت چهره یا زبان بدن شما قدرتمندتر است.

So get ready to be expressive with me. Let's get started!

پس آماده باشید تا با من بیانگر باشید. بیا شروع کنیم!

Quick question.

سوال سریع

How impressed are you with your progress

چقدر تحت تاثیر پیشرفت خود

in speaking English? Are you building good habits

در مکالمه انگلیسی هستید؟ آیا عادت های خوبی ایجاد می کنید

and practising regularly

و به طور منظم تمرین

or do you find yourself getting a little distracted?

می کنید یا کمی حواس شما پرت می شود؟

According to our friends at Lingoda, it takes an average

به گفته دوستان ما در لینگودا، به طور

of sixty-six days to build a new habit.

متوسط ​​شصت و شش روز طول می کشد تا یک عادت جدید ایجاد شود.

And with the ninety day Lingoda language sprint

و با شروع دوره نود روزه زبان لینگودا

starting soon, you could be building the one habit

که به زودی آغاز می شود، می توانید یک عادت را ایجاد کنید

that could totally transform your life

که می تواند زندگی شما را با

practising English regularly.

تمرین منظم انگلیسی متحول کند.

Plus Lingoda are offering again

به علاوه Lingoda دوباره

the chance to get a hundred percent of your cash back

این فرصت را ارائه می دهد که در صورت تکمیل چالش، صد درصد پول نقد خود را پس

if you complete the challenge.

بگیرید.

Most of you know that I've already participated

بسیاری از شما می‌دانید که من قبلاً

in the Sprint

در مسابقه

back when it was called the Lingoda Marathon

اسپرینت زمانی که ماراتن لینگودا نامیده می‌شد شرکت کرده‌ام

and it was exactly what I needed to get into the habit

و این دقیقاً همان چیزی بود که برای عادت کردن به تمرین روزانه اسپانیایی به آن نیاز داشتم

of daily Spanish practice.

.

There are two ways that you can join.

دو راه وجود دارد که می توانید ملحق شوید.

You can sign up for the Super Sprint

شما می توانید برای Super Sprint

which is thirty classes a month for three months.

که سی کلاس در ماه به مدت سه ماه است ثبت نام کنید.

If you complete the Super Sprint,

اگر Super Sprint را کامل کنید،

you'll get one hundred per cent cash back.

صد در صد پول نقد دریافت خواهید کرد.

Alternatively, you can complete the regular sprint

از طرف دیگر، می‌توانید دوی سرعت معمولی را

which is just fifteen classes a month

که فقط پانزده کلاس در ماه است، به

also for three months.

مدت سه ماه تکمیل کنید.

So if you complete that

بنابراین، اگر آن را کامل کنید،

well Lingoda are going to give you

لینگودا

fifty per cent of your cash back.

پنجاه درصد پول نقد شما را به شما پس خواهد داد.

Either way, you'll be building an impressive habit

در هر صورت، عادت

of practising your English speaking skills regularly.

چشمگیر تمرین مهارت های مکالمه انگلیسی خود را به طور منظم ایجاد خواهید کرد.

To find out more about how the Sprint works and if you

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه عملکرد Sprint و اینکه آیا

really can get one hundred per cent of your fees back,

واقعاً می توانید صد در صد هزینه های خود را پس بگیرید

check out this video up here.

، این ویدیو را در اینجا ببینید.

To sign up, click the link in the description below

برای ثبت نام، روی لینک در توضیحات زیر

by September the 8th.

تا 8 سپتامبر کلیک کنید.

Pay your deposit, secure your spot.

سپرده خود را پرداخت کنید، جایگاه خود را ایمن کنید.

Plus if you use this code right here

به علاوه اگر از این کد در اینجا استفاده

you'll get a ten euro discount on your deposit.

کنید، ده یورو تخفیف در سپرده خود دریافت خواهید کرد.

Good luck!

موفق باشید!

So we need some fuel for this lesson,

بنابراین ما به مقداری سوخت برای این درس نیاز داریم،

something to help get you in the mood, in the zone.

چیزی که به شما کمک کند حال و هوا، در منطقه داشته باشید.

I need you to think about a time when you felt

من به شما نیاز دارم که به زمانی فکر کنید که

really unimpressed by something or even by someone.

واقعاً تحت تأثیر چیزی یا حتی کسی قرار نگرفته اید.

Maybe you went to a restaurant that

شاید شما به رستورانی رفتید که

all of your friends were raving about.

همه دوستانتان در مورد آن هیجان زده بودند.

They were saying it's so good

می گفتند خیلی خوب است،

but when you went,

اما وقتی رفتی،

it took ages for your food to come out

مدت زیادی طول کشید تا غذای تو بیرون

and when it did come out, it was cold.

بیاید و وقتی بیرون آمد، سرد بود.

So you expected it to be awesome but

بنابراین انتظار داشتید که عالی باشد اما

it wasn't.

اینطور نبود.

Or perhaps you've just walked in the door after

یا شاید بعد از

a long busy day at work

یک روز پرمشغله طولانی در محل کار وارد خانه شده اید

and your kids have pulled out every toy that they own

و بچه هایتان همه اسباب بازی های خود را بیرون آورده اند

and the house is a complete mess.

و خانه کاملاً به هم ریخته است.

So have you got an example that you can use

بنابراین آیا مثالی دارید که بتوانید از آن

to practise with this lesson?

برای تمرین با این درس استفاده کنید؟

I want you to share it with me in the comments,

می خواهم آن را در نظرات با من به اشتراک بگذارید،

I'm really curious to hear.

من واقعاً کنجکاو هستم که بشنوم.

What it is that does not impress you,

آنچه شما را تحت تأثیر قرار نمی دهد

hold on to that feeling, I want you to use it

، آن احساس را حفظ کنید، من از شما می خواهم که

throughout these expressions

در تمام این عباراتی

that we're practising today.

که امروز تمرین می کنیم از آن استفاده کنید.

Obviously when you're unimpressed about something,

بدیهی است که وقتی در مورد چیزی تحت تأثیر قرار

you're unhappy, right?

نمی گیرید، ناراضی هستید، درست است؟

It's a negative emotion.

این یک احساس منفی است.

You're not happy about something.

از چیزی خوشحال نیستی

And this sounds like a really simple phrase, doesn't it?

و این یک عبارت واقعا ساده به نظر می رسد، اینطور نیست؟

But when it's used with the right tone,

اما وقتی با لحن مناسب استفاده شود

it can be really powerful.

، می تواند واقعا قدرتمند باشد.

I'm not happy about this.

من از این موضوع خوشحال نیستم.

So this can be used in all sorts of situations but if

بنابراین می‌توان از این در همه موقعیت‌ها استفاده کرد، اما اگر

someone's patience has been pushed a little too far

صبر کسی کمی زیاده‌روی شده

and they're getting upset,

و او ناراحت می‌شود،

obviously not happy,

بدیهی است که خوشحال نیست،

which you know you can absolutely use

که می‌دانید که می‌توانید کاملاً

unhappy in the same way.

به همان شیوه ناراضی استفاده کنید.

I'd avoid talking to the boss this morning,

امروز صبح از صحبت با رئیس اجتناب می کنم،

she's quite unhappy about this month's sales.

او از فروش این ماه کاملاً ناراضی است.

Or you could say:

یا می توانید بگویید:

She's unimpressed with our team's performance.

او تحت تاثیر عملکرد تیم ما قرار نگرفته است.

Now describing someone as unhappy or unimpressed

اکنون توصیف کردن شخصی به عنوان ناراضی یا تحت تأثیر

these are really polite ways to say that you're upset,

این روش‌های واقعاً مؤدبانه‌ای است برای گفتن اینکه شما ناراحت هستید،

you're disappointed and so for this reason,

ناامید هستید و بنابراین، به همین دلیل،

it's a really appropriate phrase to use at work, right?

این عبارت واقعاً مناسبی برای استفاده در محل کار است، درست است؟

It's one that is not too rude, it's very neutral

این چیزی است که خیلی بی ادب نیست، بسیار خنثی است

but it helps you to express

اما به شما کمک می کند تا

disappointment or frustration.

ناامیدی یا ناامیدی را ابراز کنید.

But now that we've got that simple, polite version out of

اما اکنون که نسخه ساده و مودبانه را از

the way, it's time to move on to some more

سر راه برداشته ایم، زمان آن رسیده است که به سراغ

expressive ways to show that you're not impressed.

روش های گویاتری برویم تا نشان دهیم که تحت تأثیر قرار نگرفته اید.

Are you serious?

جدی میگی؟

Seriously?

به طور جدی؟

Let's use the example of a parent coming home

بیایید از مثال پدر و مادری استفاده کنیم که

after a long day of work and the house is a pigsty.

بعد از یک روز کاری طولانی به خانه می آیند و خانه خوک فروشی است.

It's a mess.

این یک آشفتگی است.

It's annoying right, you'd be really unimpressed

آزاردهنده است درست است، شما واقعا تحت

with your kid's choices and behaviour, right?

تاثیر انتخاب ها و رفتار فرزندتان قرار نمی گیرید، درست است؟

So you might open the door and say

پس ممکن است در را باز کنید و بگویید

Seriously?

جدی؟

Be careful with the tone that you use there because

مراقب لحنی که در آنجا استفاده می کنید باشید، زیرا

it's not really a question.

واقعاً سؤالی نیست.

Are you serious?

جدی میگی؟

With that upward intonation,

با آن لحن رو به بالا، به

this sounds like I want to know the answer.

نظر می رسد که می خواهم جواب را بدانم.

I don't okay, I'm not really asking a question.

من خوب نیستم، واقعاً سوالی نمی پرسم.

When you're unimpressed

وقتی تحت تاثیر قرار نمی گیرید

your tone should be much flatter.

لحن شما باید خیلی صاف تر باشد.

Are you serious?

جدی میگی؟

Seriously?

به طور جدی؟

You borrow my car and return it with an empty fuel tank.

شما ماشین مرا قرض می‌دهید و با باک بنزین خالی برمی‌گردانید.

Seriously?

به طور جدی؟

Really?

واقعا؟

This is used in the same way, exactly the same way.

این به همان روش، دقیقاً به همان شکل استفاده می شود.

And again, the tone is really key here because if you

و دوباره، لحن در اینجا واقعاً کلیدی است زیرا اگر

ask the question, you use that wandering tone.

سؤال را بپرسید، از آن لحن سرگردان استفاده می کنید.

Really?

واقعا؟

Well it sounds like a question then right but if you say

خوب به نظر می رسد یک سوال است پس درست است اما اگر بگویید

Really?

واقعا؟

And you use this facial expression to help you, it shows

و شما از این حالت صورت برای کمک به شما استفاده می کنید، این نشان

that you're annoyed or you're unimpressed, right?

می دهد که شما عصبانی هستید یا تحت تاثیر قرار نمی گیرید، درست است؟

Really?

واقعا؟

In fact, it's actually quite common

در واقع،

when you're unimpressed about something

زمانی که شما در مورد چیزی تحت تاثیر قرار نمی گیرید،

to use a question.

استفاده از یک سوال بسیار رایج است.

Almost just to check what's really happening,

تقریباً فقط برای اینکه بررسی کنید واقعاً چه اتفاقی می‌افتد،

like you've actually got to

مثل اینکه واقعاً باید

find is this for real?

پیدا کنید که آیا این واقعی است؟

Really?

I spend eight hours at work and then

واقعا؟

من هشت ساعت سر کار می گذرانم و بعد

come home to this mess?! Really?

می آیم خانه با این آشفتگی؟! واقعا؟

Come on...

بیا...

Now I'm not saying 'come on'

حالا من نمی گویم "بیا

as in let's go, come with me.

" در بیا برو، با من بیا.

I'm saying 'Come on'

من می گویم "بیا"

as in

که در

I'm so tired of this situation, I'm sick of it.

این حالت خیلی از این وضعیت خسته شده ام، حالم به هم می خورد.

You know,

می‌دانید،

I'm adding lots of extra emphasis as well to

من تاکید بیشتری برای

drag out the word.

طولانی کردن کلمه می‌کنم.

When you say it like that, it really shows

وقتی اینطور می گویید واقعاً نشان

that you're frustrated and you're annoyed.

می دهد که ناامید هستید و اذیت می شوید.

So I'm late for a meeting, I just turned on the car

بنابراین من برای یک جلسه دیر آمدم، فقط ماشین را روشن کردم

and realised that my fuel tank is completely empty.

و متوجه شدم که باک بنزینم کاملاً خالی است.

Come on!

بیا دیگه!

Not again...

دوباره نه...

It's good to use a groan of complaint

خوب است با این عبارت از ناله شکایت استفاده

with this expression and say

کنید و

Not again...

دوباره بگویید نه...

Now you've probably guessed that this expression

حالا احتمالا حدس زده اید که

can be used when the same annoying thing

وقتی همان اتفاق آزار دهنده بارها و بارها تکرار می شود، می توان از این عبارت استفاده

keeps happening again and again and again.

کرد.

You're really unimpressed about it, right?

شما واقعاً تحت تأثیر آن قرار نگرفتید، درست است؟

It's the same problem that keeps happening.

این همان مشکلی است که مدام اتفاق می افتد.

Not again.

دوباره نه.

The car won't start for the third time this week.

این خودرو برای سومین بار در این هفته روشن نمی شود.

So you can also use this same expression

بنابراین می توانید همین عبارت را

with some of the last ones as well. You can say

با برخی از آخرین ها نیز استفاده کنید. می توان گفت

Come on, not again!

بیا، دوباره نه!

Not again... Are you serious?

نه دیگه... جدی میگی؟

So these expressions,

بنابراین، این عبارات، به

seriously, come on, not again,

طور جدی، بیایید، نه دوباره،

they're all really informal slang expressions right

همه آنها واقعاً عبارات عامیانه غیر رسمی هستند درست است

and they're often used by young people

و اغلب توسط جوانان استفاده می شود،

especially when they're complaining.

به ویژه زمانی که آنها شکایت می کنند.

So a more formal or mature way, perhaps

بنابراین یک راه رسمی تر یا بالغ تر، شاید

to express the same idea is to use

برای بیان همین ایده استفاده از

unbelievable

باور نکردنی باشد

and again, tone

و باز هم، لحن

and body language are so important to help you explain

و زبان بدن بسیار مهم هستند تا به شما کمک کنند توضیح

that you're not using this word in a positive way right?

دهید که از این کلمه به صورت مثبت استفاده نمی کنید درست است؟

Unbelievable.

باور نکردنی.

So see how I'm shaking my head slowly? That's a clue,

پس ببین چطور سرم را آرام تکان می دهم؟ این یک سرنخ است

keeping the tone flat.

که لحن را ثابت نگه می دارد.

Did he arrive at work late again?

باز هم دیر سر کار آمد؟

Unbelievable.

باور نکردنی.

You can also say:

شما همچنین می توانید بگویید:

I can't believe it!

باورم نمی شود!

He knows how important this meeting is and he slept in!

او می داند که این جلسه چقدر مهم است و در آن خوابید!

I can't believe it...

باورم نمیشه...

Are you kidding me?

شوخی میکنی؟

I'm completely unimpressed

من کاملاً تحت

about what's happening now right.

تأثیر آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد نیستم.

Maybe I'm even a little annoyed or angry.

شاید حتی کمی اذیت یا عصبانی باشم.

So if someone calls you, wakes you up in the middle

بنابراین اگر کسی با شما تماس گرفت،

of the night for something really silly like

نصف شب شما را برای یک چیز واقعا احمقانه از خواب بیدار می کند، مثلاً

to tell you to watch some movie or something like that.

به شما بگوید فلان فیلم یا چیزی شبیه به آن را تماشا کنید.

You're calling me at 3am! Are you kidding me?

ساعت 3 صبح به من زنگ میزنی! شوخی میکنی؟

So this expression is really helpful when you're directing

بنابراین این عبارت واقعاً مفید است وقتی که

your frustration at someone.

ناامیدی خود را متوجه کسی می‌کنید.

Are you kidding me?

شوخی میکنی؟

But you can also use a similar expression

اما شما همچنین می توانید از یک عبارت مشابه

to talk more generally about a situation

برای صحبت کلی تر در مورد موقعیتی

that you're annoyed about. You can say

که از آن آزرده هستید استفاده کنید. می

You've got to be kidding me!

تونی بگی باید با من شوخی کنی!

Can you hear which words are stressed there?

آیا می توانید بشنوید که چه کلماتی در آنجا تاکید دارند؟

You've got to be kidding me.

تو باید با من شوخی کنی

Say it with me.

با من بگو

You've got to be kidding me.

تو باید با من شوخی کنی

Imagine you drive all the way across town to

تصور کنید تمام مسیر شهر را رانندگی می‌کنید تا

go to a meeting

به جلسه بروید

and when you get there,

و وقتی به آنجا رسیدید،

you realise that you read your calendar wrong

متوجه می‌شوید که تقویم خود را اشتباه خوانده‌اید

the meeting is actually tomorrow.

، جلسه در واقع فردا است.

You've got to be kidding me.

تو باید با من شوخی کنی

You wish that it wasn't true, you wish

ای کاش درست نبود، کاش

that it was a joke but you know that it's not.

شوخی بود اما می دانید که اینطور نیست.

Give me a break!

به من استراحت بده!

You know when someone's asked you to do something

می‌دانید وقتی کسی از شما می‌خواهد کاری

or something that you think is a bit unreasonable

یا کاری را انجام دهید که فکر می‌کنید کمی نامعقول است،

then this expression is really useful

این عبارت واقعاً مفید است

to show them that you're unimpressed right.

تا به او نشان دهد که شما تحت تأثیر قرار نگرفته‌اید.

If your teenage son said to you

اگر پسر نوجوانت به تو می گفت

You never let me go anywhere!

هرگز اجازه نمی دهی جایی بروم!

and you're like: Give me a break!

و تو مانند: به من استراحت بده!

You go to your friend's house every weekend.

هر هفته آخر هفته به خانه دوستت می روی.

And you can actually use it just

و در واقع می‌توانید

on its own without explanation, just say

بدون هیچ توضیحی از آن استفاده کنید، فقط بگویید

Give me a break

به من استراحت بده

just to show that you think that what they're saying

تا نشان بدهی که فکر می‌کنی چیزی که آنها

is unreasonable.

می‌گویند غیرمنطقی است.

Imagine that someone who works for you

تصور کنید شخصی که برای شما کار

asks for a pay rise and you think

می کند درخواست افزایش حقوق می کند و فکر

You got a pay rise three months ago

می کنید سه ماه پیش افزایش حقوق دریافت

and you haven't met any of your targets yet.

کرده اید و هنوز به هیچ یک از اهداف خود نرسیده اید.

It's kind of a bit annoying that you're even asking.

این یک جورهایی آزاردهنده است که شما حتی بپرسید.

So you might think to yourself:

بنابراین ممکن است با خود فکر کنید:

Give me a break! I just gave you a pay rise.

به من استراحت بده! من فقط حقوق شما را افزایش دادم.

Notice that I said 'think' not 'say' right?

توجه کنید که گفتم "فکر کن" نه "بگو" درست است؟

It's not polite or professional to say

این مودبانه یا حرفه ای نیست

'Give me a break' to someone that you work with, right?

که به کسی که با او کار می کنید بگویید "به من استراحت بده"، درست است؟

Unless you really want to show them that you're

مگر اینکه واقعاً بخواهید به آنها نشان دهید که

annoyed, you're unimpressed by their behaviour.

عصبانی هستید، رفتار آنها تحت تأثیر قرار نمی گیرید.

You can also say:

شما همچنین می توانید بگویید:

I've had it!

من آن را داشته ام!

It's like saying

مثل این است که بگویید

'I've had enough'

"به اندازه کافی مصرف کردم"

which is also

که

quite a good expression to use when you've

همچنین برای استفاده در زمانی که

reached the end of your patients right but this is shorter

به پایان بیماران خود رسیده اید درست است، اما این کوتاه تر

and it's more final right? It's serious, I've had it!

و نهایی تر است، درست است؟ جدی است، من آن را داشته ام!

I'm done!

من تمام کردم!

But you can also make it a bit more specific by saying

اما می‌توانید با گفتن

'I've had it with' something.

«من آن را با چیزی خورده‌ام» آن را کمی مشخص‌تر کنید.

I've had it with my boss.

من آن را با رئیسم خورده ام.

I've had it with this messy house.

من آن را با این خانه درهم و برهم خورده ام.

I've had it with your bad attitude!

من با برخورد بد تو دچارش شدم!

I'm tired of it! It's bothering me.

من از آن خسته شده ام! داره اذیتم میکنه

I don't want to deal with it anymore.

دیگه نمیخوام باهاش ​​کنار بیام

It's very final.

خیلی نهاییه

Another similar expression is to say

تعبیر مشابه دیگر این است که بگوییم

I'm fed up or I'm fed up with something.

من از چیزی سیر شده ام یا از چیزی سیر شده ام.

You know when you're really tired of something,

می دانید وقتی واقعاً از چیزی خسته شده اید،

so tired of it that it's starting to annoy you.

آنقدر از آن خسته شده اید که شروع به آزارتان می کند.

You're really unimpressed by someone's behaviour

شما واقعا تحت تاثیر رفتار

or by a situation.

یا موقعیتی قرار نگرفته اید.

I'm fed up with waiting in this queue. Let's leave.

من از انتظار در این صف خسته شده ام. برویم.

So when you're really unimpressed,

بنابراین وقتی واقعاً تحت تأثیر قرار نگرفته

you're really frustrated, you want to make sure

اید، واقعاً ناامید هستید، می خواهید مطمئن

that it's known to everyone else around you, you'll say

شوید که برای همه اطرافیانتان شناخته شده است، می گویید

Forget it!

فراموشش کنید!

All right, you're mad now.

باشه الان دیوونه شدی

Whatever it is you're doing

هر کاری که انجام می دهید

or whatever it is you need from someone,

یا هر کاری که از کسی نیاز دارید، دیگر

you don't care anymore. Forget it, don't worry about it.

برایتان مهم نیست. فراموشش کن نگرانش نباش

If a friend has ever forgotten to pick you up

اگر یکی از دوستان فراموش کرده باشد که شما را

from the airport and you ask them to

از فرودگاه ببرد و شما از

and you're waiting for an hour or so

آنها بخواهید و یک ساعت یا بیشتر منتظر بمانید

and then they finally call

و در نهایت او زنگ بزند

Sorry, I was at the shops.

ببخشید، من در مغازه بودم.

Forget it! I'll just take a taxi.

فراموشش کن! من فقط یک تاکسی می گیرم.

Now actually a more polite way to say that

اکنون در واقع یک راه مؤدبانه تر برای گفتن این

especially if you're talking to a friend is to say

جمله که به خصوص اگر با دوستی صحبت می کنید این است که بگویید

Don't worry! Don't worry about it.

نگران نباشید! نگرانش نباش

I'll just take a taxi, it'll be fine.

من فقط یک تاکسی می گیرم، خوب می شود.

But if you want them to know that you're annoyed

اما اگر می خواهید آنها بدانند که شما اذیت شده

or you're really unimpressed by that situation.

اید یا واقعا تحت تأثیر آن موقعیت قرار نگرفته اید.

Forget it, I'll take a taxi.

فراموشش کن، سوار تاکسی می شوم.

You're showing your frustration.

داری ناامیدیتو نشون میدی

If you can't help me do it, forget it! I'll do it myself.

اگر نمی توانید به من کمک کنید این کار را انجام دهم، فراموشش کنید! خودم انجامش میدم

So they were a few common expressions and phrases

بنابراین آنها چند عبارت و عبارات متداول بودند که

to help you express yourself when you're unimpressed,

به شما کمک می‌کردند وقتی تحت تأثیر قرار نمی‌گیرید، زمانی که خوشحال نیستید و ناامید هستید، خود را بیان کنید

when you're not happy and you're disappointed.

.

So like I said, lots of these expressions

بنابراین همانطور که گفتم،

are considered to be

quite rude if you use them directly to the person

اگر مستقیماً از آنها برای شخصی استفاده کنید

who's not impressing you.

که شما را تحت تأثیر قرار نمی دهد، بسیاری از این عبارات کاملاً بی ادبانه در نظر گرفته می شوند.

But they do make for really great

اما

storytelling and explanations

when you're talking about daily frustrations right

وقتی در مورد ناراحتی‌های روزانه

with your friends and your family. They help you

با دوستان و خانواده‌تان صحبت می‌کنید، داستان‌سرایی و توضیحات واقعاً عالی ایجاد می‌کنند. آنها به شما کمک می

express yourself in really entertaining ways.

کنند تا خود را به روش های واقعاً سرگرم کننده بیان کنید.

Now your last task before you finish this lesson is to

اکنون آخرین کار شما قبل از اتمام این درس این است که

pause

مکث کنید

and write a short paragraph about a time when you were

و یک پاراگراف کوتاه درباره زمانی بنویسید که

not at all impressed.

اصلا تحت تأثیر قرار نگرفته اید.

So take the opportunity to use

بنابراین از فرصت استفاده کنید و از

some of the expressions that we shared in this video

برخی از عباراتی که در این ویدیو به اشتراک گذاشتیم استفاده کنید

and I'm going to come down and check your responses

و من می‌روم و پاسخ‌های شما را در

down below to make sure you're using

زیر بررسی می‌کنم تا مطمئن شوم که از

those expressions accurately, correctly.

آن عبارات به‌درستی و درست استفاده می‌کنید.

And when you are ready,

و وقتی آماده شدید

head straight on over to this lesson right here.

، مستقیماً به این درس بروید.

We're going to do some

ما قصد داریم

pronunciation and speaking practice together.

تمرین تلفظ و صحبت کردن را با هم انجام دهیم.

I'll see you in there!

من شما را در آنجا می بینم!