Learn Conversational English: Winter Is Coming (ep #11) ❄️

- Hello, this is Jack from tofluency.com

- سلام، این جک از سایت tofluency.com به

along with--

همراه

- Kate.

--- کیت است.

- And we are back with another conversation in English

- و ما با یک مکالمه دیگر به زبان انگلیسی

and we, this is where we talk about various topics

برگشتیم و اینجاست که در مورد موضوعات مختلف

so that you can get some good listening practice,

صحبت می کنیم تا بتوانید تمرین خوب گوش دادن را انجام دهید،

learn new words and phrases and do this in a fun way.

کلمات و عبارات جدید را یاد بگیرید و این کار را به روشی سرگرم کننده انجام دهید.

So, be sure to check out the description

بنابراین، حتماً توضیحات

for resources and a list of the phrases that we use today.

مربوط به منابع و لیستی از عباراتی را که امروز استفاده می کنیم، بررسی کنید.

Now, we are going to talk about winter.

اکنون می خواهیم در مورد زمستان صحبت کنیم.

We talked about summer-- - Um hmm.

ما در مورد تابستان صحبت کردیم --- اوم هوم .

- Maybe two years ago.

- شاید دو سال پیش.

And we went through various idioms

و ما اصطلاحات مختلف را مرور کردیم

and just talked about some in general

و فقط در مورد برخی به طور کلی صحبت کردیم

to give you some key phrases

تا عبارات کلیدی را به شما ارائه

and we're going to do the same again today

دهیم و امروز دوباره همین کار را انجام

but we're going to talk about winter.

خواهیم داد اما در مورد زمستان صحبت خواهیم کرد.

My first question is: is it winter

اولین سوال من این است: آیا

at the moment?

در حال حاضر زمستان است؟

- That is an excellent question.

- آن یک سوال بسیار خوب می باشد.

Winter is actually beginning, um,

در واقع زمستان

in the next month.

در ماه آینده شروع می شود.

- Okay, so today it is, well, it's late November.

- باشه، پس امروز، خوب، اواخر نوامبر است.

- Uh-huh.

- آهان.

- When does winter officially start?

- زمستان رسما از کی شروع می شود؟

- That's a great question.

- این یک سوال عالی است.

- I've never--

- من هرگز ...

- I don't know off the top of my head.

- من از بالای سرم نمی دانم.

I think it is in December.

فکر کنم آذرماه باشه

- I always think that if you divide it by months,

- من همیشه فکر می کنم که اگر آن را به ماه تقسیم کنید،

then it's December, January, February.

آنگاه دسامبر، ژانویه، فوریه است.

- I think that this is a question that Google can answer.

- فکر می کنم این سوالی است که گوگل می تواند به آن پاسخ دهد.

- Um-hmm, yeah.

- اوم، آره.

When is winter?

زمستان کی است؟

Is there an official date?

تاریخ رسمی داره؟

- Is it December 1st?

- آیا 1 دسامبر است؟

- I don't know.

- من نمی دانم.

Leave a comment below.

در زیر نظر بدهید

I do know the shortest day of the year.

من کوتاه ترین روز سال را می شناسم.

- We're experts.

- ما متخصصیم

- Yeah.

- آره

We don't know the technical aspects of this.

ما از جنبه های فنی این موضوع اطلاعی نداریم.

- Of this season.

- از این فصل

- Um, the shortest day of the year is the 21st.

- ام، کوتاه ترین روز سال بیست و یکم است.

- Oh yeah?

- اوه آره؟

- Of December.

- از دسامبر.

- Neat.

- Which is not too far away.

- مرتب

- که خیلی دور نیست.

And at the moment, it goes dark at about...

و در حال حاضر، تقریباً تاریک می شود ...

- 5:30?

- 5:30؟

- Maybe a little bit before.

- شاید کمی قبل.

- Um-hmm.

- اممم

- So, it goes dark quite early.

- پس خیلی زود هوا تاریک می شود.

In the UK, I think it goes dark around 4:45.

در انگلستان، فکر می کنم حدود ساعت 4:45 تاریک می شود.

- Yes.

- آره.

- In the winter.

- Really early.

- در زمستان.

-خیلی زوده

- And I want to say straight away that

- و من می خواهم بلافاصله بگویم که

one of the biggest differences between

یکی از بزرگترین تفاوت های

where we live now and the UK

محل زندگی ما با

is the quality of light in winter.

بریتانیا کیفیت نور در زمستان است.

- I agree, um-hmm.

- موافقم، اوم.

- Because here, you can get some glorious days.

- زیرا در اینجا، می توانید روزهای باشکوهی داشته باشید.

On Sunday, I was sitting outside in just a T-shirt

یکشنبه فقط با تی

for two hours.

شرت دو ساعت بیرون نشسته بودم.

- And this Sunday, you'll be sitting outside again.

- و این یکشنبه، دوباره بیرون می نشینی.

- Yeah.

- آره

- In a T-shirt probably.

- احتمالا با تی شرت.

- It's going to be a high of 70 degrees Fahrenheit.

- اوج دمای 70 درجه فارنهایت خواهد بود.

Which, I don't know what that is in Celsius

که، من نمی دانم در درجه سانتیگراد

but it's warm.

چیست، اما گرم است.

- It's warm.

- Yeah.

- گرم است.

- آره

It's T-shirt weather.

هوای تیشرت است

- Yeah, probably around like, never mind.

- آره، احتمالاً اینطور نیست.

(laughing)

(با خنده)

- Thought that was a little ambitious.

- فکر کردم کمی جاه طلبانه بود.

- I know.

- میدانم.

I don't work in Celsius very well.

من در درجه سانتیگراد خیلی خوب کار نمی کنم.

- So--

- پس---

- Even though it makes sense.

هرچند منطقی باشه.

- That's one of the big things here though.

- هر چند این یکی از چیزهای مهم اینجاست.

Because we're in the mountains,

از آنجا که ما در کوه هستیم،

but we're in the south,

اما در جنوب هستیم،

it can be really warm, relatively, during the day

ممکن است در طول روز واقعاً گرم باشد، نسبتاً،

but then, it can get really cold at night.

اما بعد از آن، ممکن است در شب واقعاً سرد شود.

- Absolutely, uh-hmm.

- کاملاً، اوهوم.

And you notice that

و توجه می

here, for example, we didn't get almost any snow yesterday

کنید که مثلاً اینجا، دیروز در محله خود تقریباً برفی نباریدیم

in our neighborhood.

.

But, when we drove 10 minutes down the road,

اما، وقتی 10 دقیقه در جاده رانندگی کردیم

there was ice and snow on the roads.

، یخ و برف در جاده ها بود.

So, it really changes, not only in general,

بنابراین، واقعاً تغییر می کند، نه تنها به طور کلی،

but in little areas.

بلکه در بخش های کوچک.

- Um-hmm, yeah.

- اوم، آره.

So, some schools were closed yesterday.

بنابراین دیروز برخی از مدارس تعطیل شد.

- Um-hmm.

- اممم

- Yeah.

- آره

I made a video about this,

من یک ویدیو در مورد این،

about phrases in the snow,

در مورد عبارات در برف،

last winter.

زمستان گذشته ساختم.

- [Kate] Um-hmm.

- [کیت] ام-هوم.

- [Jack] And I called it a snow day.

- [جک] و من آن را یک روز برفی نامیدم.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- Was it a snow day yesterday?

- دیروز یک روز برفی بود؟

- Yesterday was a delay.

- دیروز تاخیر بود.

- Right.

- درست.

- So, it's really typical

- بنابراین، واقعاً معمول است

that if the roads will be icy in the morning,

که اگر جاده ها در صبح یخبندان باشند،

potentially schools will be delayed by an hour or two.

احتمالاً مدارس با یک یا دو ساعت تأخیر خواهند داشت.

If it starts snowing during the day,

اگر در طول روز برف شروع به باریدن کند،

often we'll have an early dismissal

اغلب ما یک اخراج

and school's will release one or two hours early.

زودهنگام خواهیم داشت و مدارس یک یا دو ساعت زودتر مرخص می شوند.

- Okay.

So, a delay is when school's start late.

- باشه.

بنابراین، تاخیر زمانی است که مدرسه دیر شروع می شود.

And, and early release is when you have to

و، و آزادی زودهنگام زمانی است که شما باید

pick them up early from school.

آنها را زودتر از مدرسه بردارید.

- From school.

- از مدرسه.

- Right, okay.

- درسته، باشه

And we sometimes get really good snow days here,

و ما گاهی اوقات روزهای برفی واقعا خوبی را اینجا می گذرانیم،

don't we?

اینطور نیست؟

- Yes.

- آره.

We get, we get probably several snow days a year.

می رسیم، احتمالا چندین روز برفی در سال داریم.

And we'll have at least one every year,

و ما هر سال حداقل یکی خواهیم داشت،

usually a few,

معمولاً تعداد کمی،

where we can go sledding by our house,

که می توانیم در کنار خانه خود با سورتمه برویم،

which is really fun.

که واقعاً سرگرم کننده است.

- Um-hmm, yeah.

- اوم، آره.

There's some great hills around here

تپه های بزرگی در اطراف وجود

to go sledding.

دارد که می توانید سورتمه سواری کنید.

We call that sledging.

ما به آن سورتمه می گوییم.

- Sledging?

- Yeah.

- سورتمه زدن؟

- آره

A sledge, and to go sledging.

سورتمه و سورتمه رفتن.

- Wow.

- وای.

Yeah, we call it sledding, no G.

آره، ما بهش میگیم سورتمه، نه جی.

- No G?

- نه جی؟

- No G.

- نه G.

- So, a few phrases just to introduce here

- بنابراین، چند عبارت فقط برای معرفی در اینجا

are I really like the one, "It's freezing."

هستند که من واقعاً آن را دوست دارم ، "یخ می زند."

Like, it's freezing cold.

مثل اینکه هوا خیلی سرده

- It's freezing cold.

- خیلی سرده

It's freezing outside.

بیرون یخ می زند

It's going to be freezing tomorrow.

فردا یخ می زند

- Um-hmm.

- Put on your jacket, it's freezing.

- اممم

- کاپشنت را بپوش، یخ می زند.

- We say that a lot.

- این را زیاد می گوییم.

- Yeah.

- آره

Come on, put on your jacket.

بیا کتت را بپوش

It's freezing.

داره یخ میزنه

- It's freezing.

- داره یخ میزنه

Now,

حالا، به

funny enough,

اندازه کافی خنده دار،

we say that all the time to our son.

ما همیشه این را به پسرمان می گوییم.

- Um-hmm.

- But when you were a boy,

- اممم

- اما وقتی پسر

did you like to wear a jacket?

بودی دوست داشتی کاپشن بپوشی؟

- Well, I wore a jacket,

- خوب، من کت پوشیدم،

but at school I wore shorts for the whole year.

اما در مدرسه تمام سال شورت می پوشیدم.

I found trousers really uncomfortable.

به نظرم شلوار واقعا ناراحت کننده بود.

- So, you would only wear shorts?

- پس فقط شلوارک می پوشید؟

- Only wear shorts until I was about 10, I think,

- فکر می کنم تا حدود 10

or 11.

سالگی یا 11 سالگی فقط شلوارک بپوشید

- And right now, I'm working in a school

- و در حال حاضر در مدرسه کار می

and I have students who are about 13 and 14 years old,

کنم و دانش آموزانی دارم که حدود 13 و 14 سال دارند

and they do not like wearing jackets.

و آنها دوست ندارند کت بپوشند.

- Hmmm.

- هوم

Even this morning?

حتی امروز صبح؟

- Even this morning.

- حتی امروز صبح.

So, yesterday was really freezing, um,

بنابراین، دیروز واقعا یخبندان بود، اوم،

but even so,

اما با این وجود،

even we had a delay for snow,

حتی ما برای برف تاخیر داشتیم

and students came to school in T-shirts.

و دانش آموزان با تی شرت به مدرسه آمدند.

- Wow.

- وای.

Yeah, yesterday it was freezing.

آره دیروز هوا یخ زده بود

- Uh-huh.

- آهان.

- And I want to say it is relative,

- و من می خواهم بگویم نسبی است،

but because you know, you're...

اما چون می دانید، شما ...

I have students who

من دانش آموزانی دارم

are in certain countries

که در کشورهای خاصی هستند

who always tell me, "That's not cold."

که همیشه به من می گویند: "این سرد نیست."

When I say it's minus two degrees Celsius,

وقتی می گویم منفی دو درجه است،

they say, "That's not cold."

می گویند: «سرد نیست».

But it feels cold.

اما احساس سرما می کند.

- It does feel cold.

- احساس سرما می کند.

- There'so other way to say it, it does feel cold.

- راه دیگری برای گفتن وجود دارد، احساس سردی می کند.

And, obviously, -20 is colder,

و بدیهی است که -20 سردتر است،

but -2 is still cold.

اما -2 همچنان سرد است.

- Still cold. Uh-huh.

- هنوز سرده آهان.

Anything below freezing to me, is cold.

هر چیزی که زیر صفر باشد برای من سرد است.

- So, what do you do and what do you wear

- پس چیکار میکنی و چی میپوشی

to stay warm?

که گرم بمونی؟

when it's cold outside or when it's freezing?

وقتی بیرون سرد است یا وقتی یخ می زند؟

- Great question.

- سوال عالی

And I'm so glad that you asked because I really enjoy

و خیلی خوشحالم که پرسیدی چون من واقعا از

certain parts of winter.

قسمت های خاصی از زمستان لذت می برم.

And one of the things that I enjoy most about winter

و یکی از چیزهایی که در مورد زمستان بیشتر از آن لذت می برم

is layering.

لایه بندی است.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- So, I don't just wear one thing,

- بنابراین، من فقط یک لباس

or one layer of clothing,

یا یک لایه لباس

I wear several.

نمی پوشم، بلکه چندین لباس می پوشم.

Um, and I think a lot about it

اوم، و من خیلی در مورد آن فکر می کنم

and I really enjoy putting on those layers

و از قرار دادن آن لایه ها

and just wrapping up and being cozy.

و صرفاً پیچیده شدن و راحت بودن لذت می برم.

So, for example, um,

بنابراین، برای مثال، اوم

it is better, for me, to wear a sweater and a shirt,

، برای من بهتر است یک ژاکت و یک پیراهن بپوشم،

rather than just a long sleeve shirt or a sweater

نه فقط یک پیراهن آستین بلند یا یک ژاکت،

because I like to take the layers on and off.

زیرا دوست دارم لایه ها را بپوشم و بپوشم.

- Okay.

- باشه.

- Throughout the day.

- در طول روز.

- So, you like to put on layers.

- بنابراین، شما دوست دارید لایه ها را قرار دهید.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- That just means like

- این فقط به معنای مانند

various items of clothing.

اقلام مختلف لباس است.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- Yeah, it's a smart thing to do.

- آره، این کار هوشمندانه ای است.

- I know.

- میدانم.

- Especially when it's really warm and then really cold.

- مخصوصاً وقتی واقعاً گرم است و سپس واقعاً سرد.

- What is your philosophy on hats?

- فلسفه شما در مورد کلاه چیست؟

- Hats, I don't like wearing hats.

- کلاه، کلاه گذاشتن را دوست ندارم.

- You don't like wearing hats? - No.

- کلاه سرت را دوست نداری؟ - نه

- Aren't you the one who's always talking about

- تو نیستی که همیشه

losing body heat from your head?

از از دست دادن گرمای بدن از سرت حرف می زنی؟

- Well, may be.

- خوب شاید.

- Maybe so.

- شاید اینطور باشد.

- But, I don't wear hats.

- اما، من کلاه نمی گذارم.

- Okay, but you don't like them.

- باشه، ولی تو ازشون خوشت نمیاد.

Is that because it messes up your hair?

آیا به این دلیل است که موهای شما را خراب می کند؟

- No.

-

(laughing)

I just, I don't...

I don't like taking lots of things with me.

نه.

Because you take off your hat, you take off your scarf,

چون کلاهت را برمیداری، شال گردنت

you take off you gloves.

را برمیداری، دستکش را بر میداری.

And then you have to put them somewhere.

و سپس باید آنها را در جایی قرار دهید.

- True.

- درست است، واقعی.

- Or carry them.

- یا آنها را حمل کنید.

- Uh-huh, and sometimes, you lose them.

- اوه، و گاهی اوقات، آنها را از دست می دهید.

But, to me that's part of the excitement of layering.

اما برای من این بخشی از هیجان لایه‌بندی است.

- Yeah, I sometimes get into this

- بله، من گاهی اوقات وارد این کار می

where I'll buy some base layers.

شوم که چند لایه پایه می خرم.

- Uh-huh?

- آهان؟

- But, I never really wear them.

- اما، من واقعاً هرگز آنها را نمی پوشم.

- Explain.

- توضیح.

What are your base layers?

لایه های پایه شما چیست؟

- So, base layers are,

- بنابراین، لایه های پایه

well, usually have a top and some trousers.

معمولا دارای یک تاپ و چند شلوار هستند.

And they go under your regular clothes to keep you warm.

و زیر لباس های معمولی شما می روند تا شما را گرم نگه دارند.

- We may call this long underwear.

- ممکن است اسم این را لباس زیر بلند بگذاریم.

- Okay, long underwear.

- باشه، لباس زیر بلند.

- For example.

- مثلا.

And so we...

و بنابراین ما

It's almost like tights, right?

... تقریباً شبیه جوراب شلواری است، درست است؟

And they're really tight. - Yes.

و آنها واقعاً تنگ هستند. - آره.

- Tight, thin layer?

- لایه نازک و محکم؟

- Yeah.

- آره

- But what's that made out of?

- اما این از چه چیزی ساخته شده است؟

- Um, sometimes cotton.

- اوم، گاهی اوقات پنبه.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- And then performance apparel.

- و سپس پوشاک عملکرد.

I don't know what the materials are.

من نمی دانم مواد چیست.

I feel like you're asking me some trick questions.

من احساس می کنم شما از من چند سوال ترفند می پرسید.

- I don't know, I'm wondering.

- نمی دونم، تعجب می کنم.

Because, okay...

چون، باشه...

Because, this is, this is my...

چون، این است، اینجا من است...

This is my area.

این منطقه من است.

I really like layering and so,

من واقعا لایه بندی را دوست دارم و بنابراین، خیلی به

I think a lot about like, what is the base layer?

این فکر می کنم که لایه پایه چیست؟

And there's synthetic base layers like Capilene

و لایه های پایه مصنوعی مانند Capilene

and then there's silk and wool, um...

و سپس ابریشم و پشم وجود دارد، اوم ...

- You don't like wool.

- شما پشم را دوست ندارید.

- I am allergic to wool, unfortunately, um,

- من به پشم حساسیت دارم ، متأسفانه، اوم،

because I know it is so cozy and natural.

چون می دانم که خیلی دنج و طبیعی است.

But, the other ones, silk especially is meant to be

اما، بقیه، ابریشم مخصوصاً باید

really warm.

واقعاً گرم باشد.

- Uh-hmm, yeah.

- اوهوم، آره.

Yeah, I sometimes I wear them for soccer,

بله، من گاهی اوقات آنها را برای فوتبال می پوشم،

when it's really cold.

زمانی که هوا واقعا سرد است.

But, it's funny when you play soccer

اما، وقتی فوتبال بازی می‌کنید خنده‌دار است

and I've got to say football here as well.

و من باید اینجا هم بگویم فوتبال.

- Okay say football, that's fine.

- باشه بگو فوتبال، خوبه.

- So when you play football, and I'm on a team

- پس وقتی شما فوتبال بازی می کنید و من در یک تیم هستم

and if we're playing and it's quite cold,

و اگر ما بازی می کنیم و هوا کاملاً سرد است،

everyone wears these base layers.

همه این لایه های پایه را می پوشند.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- But within two or three minutes

- اما در عرض دو سه دقیقه بعد

of playing, everyone's taking them off.

از بازی، همه آنها را بیرون می آورند.

- Taking them off.

How do you take off a base layer though?

- درآوردنشون

چگونه یک لایه پایه را بردارید؟

Isn't that like...

مگه اینطوری نیست...

- Well, the top you can.

- خب، اون بالا که میتونی.

- Okay.

- باشه.

- So, they'll take off the jersey,

- بنابراین، آنها پیراهن را در

and then they'll take off the base layer.

می آورند و سپس لایه پایه را در می آورند.

- The base layer and put on the jersey,

- لایه پایه را بپوشید و پیراهن را

- Yeah, and the same with gloves, as well.

بپوشید - بله، و همینطور با دستکش.

So, you see everyone taking their gloves off,

بنابراین، می بینید که همه دستکش های خود را در می آورند،

just throw it away because it gets too warm.

فقط آن را دور بیندازید زیرا خیلی گرم می شود.

- I have a question.

- من یک سوال دارم.

- Uh-hmm?

- اوهوم؟

- Are you a person who runs hot

- آیا شما اهل

or do you run cold?

دویدن گرم هستید یا سرد؟

- I think I run hot.

- فکر کنم داغ می کنم.

- You run hot?

-دور می کنی؟

- Except for my hands and feet.

- به جز دست و پایم.

- So, you're always feeling warm?

- پس، شما همیشه احساس گرما می کنید؟

- Yeah.

- آره

- I am generally a person who runs cold.

- من عموماً آدم سردی هستم.

- Uh-hmm, yeah.

- اوهوم، آره.

- My feet especially and sometimes my hands

- پاهایم مخصوصاً و گاهی دست هایم

get like ice cold.

مثل یخ سرد می شوند.

- Yeah.

- آره

No, they do, hands and feet especially,

نه، این کار را می کنند، مخصوصاً دست و پا،

I think because of the circulation.

فکر می کنم به دلیل گردش خون.

- Yeah.

- آره

- Yeah, but we were just talking before

- بله، اما ما قبلاً

about Wim Hof.

در مورد ویم هوف صحبت می کردیم.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- The ice man who is just incredible

- مرد یخی که فقط باورنکردنی است،

because he's trained himself to

زیرا خود را برای

resist the cold

مقاومت در برابر سرما

and some of the things he's done, like,

و برخی از کارهایی که انجام داده است، آموزش داده است، مانند،

he has all these world records

او تمام این رکوردهای جهانی

for swimming underwater in ice water

برای شنا کردن زیر آب در آب یخ

and staying in a block of ice, or a block of ice...

و ماندن در یک بلوک یخ یا یک بلوک از یخ را دارد. یخ...

Or like an ice bath.

یا مثل حمام یخ.

He's got the world record for that.

او رکورد جهانی را برای آن به دست آورده است.

- What, do you know off the top of your head,

- چه، آیا می دانی از بالای سر خود را،

like is it minutes, hours?

مانند دقیقه، ساعت؟

- Oh, it's hours.

- اوه، ساعت است.

- It's hours.

- ساعت است.

- Yeah, I think it's one and a half hours

- آره، فکر می کنم یک ساعت و نیم

in ice.

در یخ است.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- But then he's...

- اما بعد اون...

It might be more, I can't remember.

شاید بیشتر باشه، یادم نمیاد.

But he's also,

اما او همچنین،

he's done these marathons

او این ماراتن ها را در فنلاند انجام داده است،

in Finland where it's been like -25 Fahrenheit

جایی که

in just his shorts and some boots.

فقط با شلوارک و چند چکمه اش حدود 25- فارنهایت بوده است.

Run a marathon.

دوی ماراتن.

- That's incredible.

- این باور نکردنی است.

- Yeah. So we has trained himself,

- آره بنابراین ما خود را آموزش داده ایم،

I think mainly through breathing exercises,

من فکر می کنم عمدتاً از طریق تمرینات تنفسی،

but also cold exposure.

بلکه قرار گرفتن در معرض سرما.

- Wow.

- وای.

- To resist the cold.

- برای مقاومت در برابر سرما.

It's pretty impressive, actually.

در واقع بسیار چشمگیر است.

- Uh-hmm, and does he have any like take-aways

- اوهوم، و آیا او چیزی شبیه به بیرون بردن دارد

that other people can do?

که دیگران بتوانند انجام دهند؟

Is it like an exercise that anyone can do?

آیا این مانند یک تمرین است که هر کسی می تواند انجام دهد؟

- Yeah.

- آره

- Or can only he do?

- یا فقط او می تواند؟

- No, he's trained people to do it as well.

- نه، او افراد را برای انجام این کار نیز آموزش داده است.

- Really?

- واقعا؟

- Yeah.

And, he's really charismatic.

- آره

و او واقعا کاریزماتیک است.

He's good to listen to.

او خوب است که به آن گوش دهد.

Check out, I think he did a really long pod cast

ببینید، من فکر می‌کنم او یک بازیگر بسیار طولانی از

Joe Rogan.

جو روگان انجام داد.

- Okay. - I'll leave the link to it.

- باشه. - لینکش رو میذارم.

- Nice.

- خوب.

- But, he, um...

- اما، او، اوم... ادامه بده

Go on.

.

- And I just have one question.

- و من فقط یک سوال دارم.

- Uh-hmm?

- اوهوم؟

- As a perpetually cold person,

- به عنوان یک آدم همیشه سرد،

who doesn't like being cold, why?

که سرد بودن را دوست ندارد، چرا؟

- Why what?

- چرا چی؟

- Why put yourself in an ice bath for hours?

- چرا ساعت ها خود را در حمام یخ بگذارید؟

- Oh, well, I think that's more of the test.

- اوه، خوب، من فکر می کنم این بیشتر از آزمون است.

- Okay.

- باشه.

- To show how much you can resist the cold.

- برای اینکه نشان دهید چقدر می توانید در برابر سرما مقاومت کنید.

The idea is that you can train yourself

ایده این است که شما می توانید خودتان را

so that you just don't feel cold in the winter.

طوری تمرین دهید که در زمستان احساس سرما نکنید.

And it's through breathing exercises

و این از طریق تمرینات تنفسی

and cold showers and just steadily getting used to.

و دوش آب سرد و عادت کردن مداوم است.

You know, I take cold showers.

میدونی من دوش آب سرد میگیرم

- Do you?

- آیا تو؟

- Yeah.

- آره

- Wow.

- وای.

- Well, I finish on a cold shower, 30 seconds.

- خوب، من با یک دوش آب سرد، 30 ثانیه تمام می کنم.

- Is that good for your pores?

- آیا این برای منافذ شما خوب است؟

- I think it, well, mainly for circulation.

- من فکر می کنم، خوب، عمدتا برای گردش.

- Yeah.

- آره

- This isn't in 4K so you can't see the pores.

- این در 4K نیست بنابراین شما نمی توانید منافذ را ببینید.

- Yeah, they're very, they're very...

- آره، خیلی، خیلی...

- Porish? - Small.

- پوریش؟ - کم اهمیت.

(laughing)

(با خنده)

- Yeah, but having a cold shower is great.

- بله، اما دوش آب سرد عالی است.

It feels every energizing.

هر انرژی زا را احساس می کند.

- Invigorating?

- نیروبخش؟

- Yeah.

- آره

- I don't know,

- نمی‌دانم،

I don't know if I can get on board with that.

نمی‌دانم می‌توانم با آن کنار بیایم یا نه .

I wish that it was cooler to wear all of the layers

ای کاش پوشیدن همه لایه‌ها خنک‌تر بود،

because I feel like there's this, you know,

زیرا احساس می‌کنم این وجود دارد، می‌دانی،

it's seems like it's very daring

به نظر می‌رسد خیلی جسورانه

or very cool to be the person that's out in the cold

یا خیلی باحال است که کسی در سرما

without the layers.

بدون لایه بیرون باشد.

But I want to make it cool to put on all the layers.

اما من می خواهم آن را خنک کنم تا همه لایه ها را بگذارم.

- I think that's pretty cool, isn't it?

- فکر می کنم خیلی باحال است، اینطور نیست؟

- Yeah, you think so?

- آره، تو اینطور فکر می کنی؟

- It's fashionable to put on scarves and hats

- پوشیدن روسری و کلاه

and gloves.

و دستکش مد شده است.

- Hats called beanies are really in right now.

- کلاهی به نام beanies واقعاً در حال حاضر موجود است.

- Are they?

- هستند آنها؟

- They're kind of...

They're knit and they look at little bit...

- یه جوری هستن

... بافتنی هستن و یه ذره نگاه می کنن...

- What are they big?

- چی بزرگن؟

- Slouching in the back?

- از پشت خمیده؟

They're a little bit bigger.

آنها کمی بزرگتر هستند.

- Yeah, I just can't get into hats.

- آره، من نمی توانم وارد کلاه شوم.

- Sometimes they have a pom-pom on the top.

- گاهی اوقات روی آن پام پوم دارند.

- Uh-hmm, yeah.

- اوهوم، آره.

You just got a new one, didn't you?

شما تازه یک جدید گرفتید، نه؟

- Yes, uh-hmm.

- بله، اوهوم.

- Yeah.

- آره

- I got one that matches one that I got

- من یکی را گرفتم که با دخترمان مطابقت دارد

for our daughter, but it's a little bit small.

، اما کمی کوچک است.

So, not only when I take it off, do I have hat hair,

بنابراین، نه تنها وقتی آن را در می‌آورم، موهایم کلاه است،

so my hair's everywhere,

بنابراین موهایم همه جا پر شده است

but also, my forehead is ridged.

، بلکه پیشانی‌ام نیز برآمده است.

I look like I belong on Star Trek.

به نظر می رسد که متعلق به Star Trek هستم.

- So, that's fashionable?

- خب، این مد است؟

- Well, it's fashionable before I take it off.

- خوب، قبل از اینکه آن را بردارم، مد است.

- Oh, so it leaves like an impression?

- اوه، پس مثل یک اثر باقی می ماند؟

- It leaves an indent.

- تورفتگی می گذارد.

It looks like my forehead is made out of, um,

به نظر می رسد که پیشانی

my hat.

من از کلاه من ساخته شده است.

(laughing)

(با خنده)

- Well, that's, ah...

- خب، این، آه...

Maybe you need to get a new one.

شاید لازم باشد یک مورد جدید تهیه کنید.

- Maybe I do.

- شاید انجامش بدم.

Maybe I have to get one, for you know?

شاید باید یکی بگیرم، می دانید؟

- Yeah.

- آره

Well, if you do any kind of winter sports,

خوب، اگر هر نوع ورزش زمستانی انجام می دهید

then hats are important.

، کلاه مهم است.

And, I have a question.

و، من یک سوال دارم.

- Uh-hmm? - Do you like winter sports?

- اوهوم؟ - آیا ورزش های زمستانی را دوست دارید؟

- I love winter sports.

- من عاشق ورزش های زمستانی هستم.

I do.

- Do you? - Yeah.

انجام میدهم.

- آیا تو؟ - آره

- Like skiing?

- مثل اسکی؟

- Yes.

- آره.

- And, didn't you do cross country skiing?

- و آیا شما اسکی کراس کانتری انجام ندادید؟

- Yeah, absolutely.

- بله، قطعا.

When I was in high school,

وقتی دبیرستان

I was on a cross country skiing team.

بودم، در یک تیم اسکی کراس کانتری بودم.

Um, I was not the best.

اوم، من بهترین نبودم

- But you enjoyed it.

- اما شما از آن لذت بردید.

- But I loved it.

- اما من دوستش داشتم.

And actually, speaking of layers,

و در واقع، صحبت از لایه‌ها،

when I would cross country ski,

زمانی که من در اسکی کانتری عبور می‌کردم،

all that I would wear is like a Spandex suit.

تمام چیزی که می‌پوشیدم مانند یک لباس اسپندکس است.

We had like a Spandex racing suit.

ما شبیه یک لباس مسابقه اسپندکس بودیم.

- Is that kind od like a wet suit?

- آیا این نوع لباس شبیه لباس خیس است؟

- Kind of like a wet suit, but it's more breathable.

- یه جورایی شبیه کت و شلوار خیس، اما تنفسش بیشتره.

- How thick was that?

- چقدر ضخیم بود؟

- It's not meant to keep you warm. Very thin.

- قرار نیست شما را گرم نگه دارد. بسیار نازک.

- How did you stay warm?

- چطور گرم شدی؟

- So, because Nordic skiing, or cross country skiing

- بنابراین، چون اسکی نوردیک، یا اسکی کراس کانتری

is so, so cardiovascular?

بسیار، بسیار قلبی عروقی است؟

- Uh-hmm.

- اوهوم

- Um, and you get really heated doing it.

- اوم، و شما با انجام این کار واقعاً داغ می شوید.

I was always too hot.

من همیشه خیلی گرم بودم.

- Right, that makes sense.

- درست است، منطقی است.

- Sometimes I had a hat too, though.

- هر چند گاهی اوقات من هم کلاه داشتم.

- That makes sense, okay. - Yeah.

- منطقی است، باشه. - آره

- Yeah, that's like a very physical activity, isn't it?

- آره، این مثل یک فعالیت بدنی بسیار است، اینطور نیست؟

- Uh-huh, so there's that.

- اوه اوه، پس اون هم هست.

And I grew up in New England,

و من در نیوانگلند بزرگ شدم،

where could go ice skating, um,

جایی که می‌توانستم به اسکیت روی یخ بروم، امم،

not always on, out in nature because sometimes the ice was

نه همیشه در طبیعت، زیرا گاهی اوقات یخ

a little bit thin to be safe,

برای ایمن بودن کمی نازک بود،

although sometimes.

هرچند گاهی اوقات.

But, there were a lot of ice skating rinks.

اما، تعداد زیادی پیست اسکیت روی یخ وجود داشت.

Um, there were ski slopes near where we lived.

اوم، پیست های اسکی نزدیک محل زندگی ما بود.

And there's actually one not too far from where we are now

و در واقع یک مورد نه چندان دور از جایی که اکنون هستیم وجود دارد

that I want to check out this year.

که می خواهم امسال آن را بررسی کنم.

- Yeah.

- آره

- Have you been skiing a lot?

- زیاد اسکی می کردی؟

- I've only been twice.

- من فقط دو بار رفتم.

Once, indoors.

یک بار در داخل خانه

- Uh-hmm, what?

- On a, like, fake snow.

- اوهوم، چی؟

- روی یک برف تقلبی.

- There's an indoor ski slope?

- یک پیست اسکی سرپوشیده وجود دارد؟

- Yeah.

- آره

- Tell me about this.

- در این مورد به من بگو.

- In Manchester.

- در منچستر.

- Okay.

- Yeah, it's just...

- باشه.

- آره، فقط

It's a small ski slope inside.

... داخل یک پیست اسکی کوچک است.

And then before that, there's also a dry ski slope

و قبل از آن ، همچنین یک پیست اسکی خشک

near where I lived in Pendle.

در نزدیکی محل زندگی من در پندل وجود دارد.

I think it was Pendle.

فکر کنم پندل بود.

- Hold on.

- صبر کن.

What is a dry...

خشک چیست ...

How does that work? - This is a long time ago.

چگونه کار می کند؟ - این خیلی وقت پیش است.

- Okay.

- باشه.

- It's...

-

I think I was about 10.

فکر کنم حدود 10 سالم بود

- Uh-hmm.

- اوهوم.

- Maybe 11.

- شاید 11.

And, um,

و اوم

it's just like a slope.

، درست مثل یک شیب است.

It's all...

همه چیز...

It's not like snow at all.

اصلا شبیه برف نیست.

It's just like these small squares.

درست مثل همین مربع های کوچک است.

- Uh-huh?

- آهان؟

- That mimic snow.

- که تقلید برف.

- Okay.

- باشه.

But you can use, like, regular skis on it?

اما می توانید از چوب اسکی معمولی روی آن استفاده کنید؟

- I think so.

- من هم اینچنین فکر میکنم.

- Have you ever tried snow boarding?

- آیا تا به حال برف سواری را امتحان کرده اید؟

- No.

- نه.

But I have done...

اما انجام

I have got...

دادم... من دارم...

I don't know what it's called

نمی دونم اسمش چیه

where you go down a sand dune

که تو از تپه شنی

on like a snow board.

مثل تخته برفی پایین می روی.

- Oh wow.

- I've done that.

- اوه وای.

- من این کار را کردم.

- Sand boarding?

- سوار شدن به شن؟

- Might be sand boarding.

- ممکن است سوار شدن به شن باشد.

Down a dune.

پایین یک تپه شنی

- A dune?

- تپه شنی؟

- Yeah, a do-on.

- آره، یک کار.

(laughing)

- Uh-huh.

(با خنده)

- اوهوم.

- But, yeah, we don't get snow growing up.

- اما، آره، وقتی بزرگ می‌شویم برف نمی‌باریم.

There's no mountain really big enough

هیچ کوهی واقعاً به اندازه کافی بزرگ

to have any kind of ski slope

نیست که هر نوع پیست اسکی داشته باشد

or with a high enough altitude, so.

یا ارتفاع کافی داشته باشد، بنابراین.

Yeah, we don't grow up with winter sports.

بله، ما با ورزش های زمستانی بزرگ نمی شویم.

And I think that's why people in the UK

و من فکر می کنم به همین دلیل است که مردم در

aren't into the winter Olympics.

بریتانیا به بازی های المپیک زمستانی نمی روند.

- Oh really?

- اوه واقعا؟

- Because you don't grow up doing these things.

- چون با این کارها بزرگ نمی شوی.

And, therefore, we're not very good at them.

و بنابراین، ما در آنها خیلی خوب نیستیم.

But, we did have an ice skating rink nearby

اما، ما یک پیست اسکیت روی یخ در

which we used to go to quite often.

آن نزدیکی داشتیم که معمولاً به آن می رفتیم.

- Uh-hmm.

- That was, that was fun.

- اوهوم

- این جالب بود.

And one of my friends, as well, who I went to college with,

و همچنین یکی از دوستانم که با او به دانشگاه رفتم،

she was a figure skater for a while.

مدتی اسکیت باز بود.

- Uh-hmm.

- اوهوم

So, I used to follow what she did.

بنابراین، من عادت داشتم کارهای او را دنبال کنم.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- But apart from that,

- اما جدا از آن،

yeah, winter sports just aren't popular.

بله، ورزش های زمستانی محبوب نیستند.

- No.

- نه

- We're on these fake snow slopes.

- ما در این دامنه های برفی ساختگی هستیم.

- That makes sense.

- این منطقی است.

I feel like...

احساس می کنم...

I feel like the snow is part of the experience.

احساس می کنم برف بخشی از تجربه است.

And, it's more accessible when there's mountains everywhere

و زمانی که کوه ها همه جا

covered in snow.

پوشیده از برف باشند، دسترسی به آن بیشتر می شود.

- Is ice skating in the summer or winter Olympics?

- اسکیت روی یخ در المپیک تابستانی است یا زمستانی؟

May sound like a sill question.

ممکن است مانند یک سوال احمقانه به نظر برسد.

- It is.

- این است.

- It's in the winter Olympics.

- در المپیک زمستانی است.

- It's in the winter Olympics, yeah.

- در المپیک زمستانی است، بله.

- Because there were a couple from the UK

- چون زن و شوهری از انگلستان

called Torvill and Dean.

به نام تورویل و دین بودند.

- Okay.

- باشه.

- And they, everybody knew Torvill and Dean.

- و آنها، همه تورویل و دین را می شناختند.

- Uh-huh.

- آهان.

- Because they were a figure skating pair.

- چون جفت اسکیت بودند.

- Yeah.

- آره

- So everyone was interested in that.

- پس همه به آن علاقه داشتند.

But, generally speaking, they weren't interested

اما، به طور کلی، آنها علاقه ای

in the winter Olympics.

به المپیک زمستانی نداشتند.

- In the winter Olympics.

- در المپیک زمستانی.

It's so funny how when you're watching the Olympics,

خیلی خنده دار است که چگونه وقتی در حال تماشای بازی های المپیک

you get so much information

هستید، این همه اطلاعات

and so much coverage about your country.

و پوشش بسیار زیادی در مورد کشور خود دریافت می کنید.

- Uh-hmm.

- اوهوم

- And, you don't necessarily know

- و، لزوماً نمی‌دانید

what's going on with other countries.

که در کشورهای دیگر چه می‌گذرد.

Unless there's a stand out.

مگر اینکه برجسته ای وجود داشته باشد.

Like, everyone knows Usain Bolt.

مثل اینکه، همه یوسین بولت را می شناسند.

- Exactly.

- دقیقا.

- But, other than than, you're really focused on

- اما، به غیر از این، شما واقعاً روی

your Olympic heroes.

قهرمانان المپیک خود متمرکز هستید.

- Yeah, cause I've watched the Olympics in the UK

- آره، چون من بازی های المپیک را در بریتانیا

and in America and that's...

و آمریکا تماشا کرده ام و این...

Yeah, you're right.

بله، حق با شماست.

It's just focused on the country

این فقط بر روی کشور

and how many medals they're winning and who they have

و تعداد مدال هایی که آنها کسب می کنند و چه کسانی دارند

and the popular people

و مردم محبوبی

that are taking part.

که در آن شرکت می کنند متمرکز است.

- I'm really interested to hear

- من واقعاً علاقه مند هستم که

what other people, um,

بدانم دیگران چه چیزهایی را تماشا می کنند، امم،

whether other people watch the summer and winter Olympics

آیا دیگران بازی های المپیک تابستانی و زمستانی را تماشا می کنند

and if they have a particular athlete

و آیا ورزشکاری خاصی دارند

that they follow or know about.

که آنها را دنبال می کنند یا درباره آن می دانند.

- Kate's question.

- سوال کیت.

- My question.

- سوال من.

It's a little early, though, isn't it?

هرچند کمی زود است، اینطور نیست؟

- No, it's right on time. - Right on time.

- نه، به موقع است. - درست در زمان.

That is my question for you all, um,

سوال من از همه شما این است که

is if you prefer summer or winter sports.

ورزش های تابستانی یا زمستانی را ترجیح می دهید.

And, if you have a particular athlete or sport

و اگر ورزشکار یا ورزش

that you follow.

خاصی دارید که دنبال می کنید.

- Yeah.

- In that season.

- آره

- در آن فصل.

- Yeah, that's great.

- آره، عالیه

And, yeah, like I said,

و، بله، همانطور که گفتم،

check out the description for some of the phrases

شرح برخی از عباراتی را

that we've used.

که ما استفاده کرده ایم بررسی کنید.

While Kate was talking, I was thinking

در حالی که کیت داشت صحبت می کرد، داشتم فکر می کردم

oh, that's a good phrase that we're gonna put in there.

اوه، این جمله خوبی است که ما آن را در آن قرار می دهیم.

- We'll put it in.

- می گذاریمش.

Oh, and one more thing.

اوه، و یک چیز دیگر.

Can I ask two questions?

دو تا سوال بپرسم؟

- Yeah.

- آره

- Okay!

- باشه!

Um, so, is it more,

اوم، پس، آیا بیشتر است،

I want to say cool,

می‌خواهم بگویم خنک است،

but that can be confusing

اما این می‌تواند گیج‌کننده باشد،

because cool can also be a temperature.

زیرا سرد می‌تواند یک دما نیز باشد.

- Oh, people know what cool is.

- آه، مردم می دانند چه جالب است.

- People know what cool means.

- مردم می دانند باحال یعنی چه.

Is it cooler to be the person

آیا در یک روز سرد سرد، فردی با تی شرت باشی بهتر است

in a T-shirt

on a freezing cold day or shorts?

یا شورت؟

Or is it cooler to have a lot of fashionable layers?

یا داشتن لایه های شیک زیاد خنک تر است؟

- Oh, very cool.

- اوه خیلی باحاله

Leave your comments below.

نظرات خود را در زیر بنویسید.

And if you've enjoyed this, please like and share.

و اگر از این کار لذت بردید لطفا لایک کنید و به اشتراک بگذارید.

Okay, bye for now.

بسیار خب، تا بعد.

(lively music)

(موسیقی زنده)