10 Essential Everyday English Idioms That You Need to Know

- People use this when they want to say,

- مردم از این استفاده می کنند وقتی می خواهند بگویند،

in order to achieve your goals, in order to be great,

برای رسیدن به اهدافت، برای اینکه عالی باشی

in order to be who you want to be,

، برای آن که می خواهی باشی،

you don't have to suffer,

لازم نیست رنج بکشی

you don't have to work hard,

، لازم نیست سخت کار کنی،

you don't have to sacrifice everything.

شما مجبور نیستید همه چیز را قربانی کنید.

Hi, this is Jack from tofluency.com,

سلام، این جک از سایت tofluency.com است،

and in today's lesson, you're going to learn

و در درس امروز، شما 10 اصطلاحی را یاد خواهید گرفت

10 idioms that people actually use.

که مردم واقعاً از آنها استفاده می کنند.

I know that many English learners want to learn idioms,

من می دانم که بسیاری از زبان آموزان انگلیسی می خواهند اصطلاحات را یاد بگیرند،

but a problem I see is that they often force them.

اما مشکلی که می بینم این است که اغلب آنها را مجبور می کنند.

They try to use them when they're not appropriate.

آنها سعی می کنند زمانی که مناسب نیستند از آنها استفاده کنند .

And also, they tend to use old idioms

و همچنین، آنها تمایل دارند از اصطلاحات قدیمی استفاده کنند

that people don't use these days.

که این روزها مردم از آنها استفاده نمی کنند.

So today, we're going to learn 10 idioms

بنابراین امروز، ما قصد داریم 10 اصطلاحی را یاد بگیریم

that you're going to find useful

که برای شما مفید است

and people use in everyday conversation.

و مردم در مکالمات روزمره از آنها استفاده می کنند.

Now to get the most out of this lesson,

حالا برای استفاده حداکثری از این درس،

watch until the end and learn all the idioms.

تا آخر ببینید و تمام اصطلاحات را یاد بگیرید.

You can also turn on subtitles if you'd like,

در صورت تمایل می توانید زیرنویس ها را نیز روشن کنید،

because I have added them for you.

زیرا من آنها را برای شما اضافه کرده ام.

And also you can read the idioms

و همچنین می توانید اصطلاحات را

in the description box below.

در کادر توضیحات زیر بخوانید.

All right, let's get started.

خیلی خب، بیایید شروع کنیم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hey, are you watching the England game tonight?

هی، امشب بازی انگلیس را تماشا می کنی؟

When did you start liking football?

از چه زمانی فوتبال را دوست داشتید؟

Well, England might win the Euros

خوب، انگلیس ممکن است قهرمان یورو شود

and everyone's watching it.

و همه آن را تماشا کنند.

Someone's jumping on the bandwagon.

یک نفر در حال پریدن روی کالسکه است.

To jump on the bandwagon means to start doing

پرش به این معنی است که شروع به انجام

something, or to be part of something, because it's popular

کاری کنید یا بخشی از چیزی باشید، زیرا محبوب است

and lots of other people are doing it too.

و افراد زیادی نیز آن را انجام می دهند.

An example is, my wife and I refused to jump

به عنوان مثال، من و همسرم برای مدت طولانی از پریدن

on the smartphone bandwagon for a long time.

روی گوشی هوشمند خودداری کردیم .

I mean, we have them now,

منظورم این است که ما آنها را در حال حاضر داریم،

but we didn't get on the smartphone bandwagon

اما برای مدت طولانی وارد بازار تلفن های هوشمند نشدیم

for a long time.

.

And many people are starting to jump

و بسیاری از مردم شروع به

on the crypto bandwagon.

پریدن از باند کریپتو کرده اند.

Many people are starting to jump on the crypto bandwagon.

بسیاری از مردم شروع به پریدن از باند کریپتو کرده اند.

Now, an example of saying something similar

حالا، یک مثال برای گفتن چیزی مشابه

without using this idiom is,

بدون استفاده از این اصطلاح، این است که

you're only watching the England game

شما فقط بازی انگلیس را تماشا می‌کنید

because everyone else is.

چون بقیه تماشا می‌کنند.

You're only watching the England game

شما فقط بازی انگلیس را تماشا می کنید

because everyone else is.

زیرا بقیه تماشا می کنند.

Are you coming to the party later?

بعدا به مهمانی می آیی؟

(sighs) I would, but Sarah's under the weather,

(آه می کشد) من می خواهم، اما سارا زیر آب و هوا است،

so we both have to stay home.

بنابراین هر دو باید در خانه بمانیم.

Under the weather, this means to feel unwell,

در شرایط آب و هوایی، این به معنای احساس ناخوشی

to feel sick, but it isn't very strong.

، احساس بیماری است، اما خیلی قوی نیست.

If you're really sick,

اگر واقعاً مریض هستید،

you don't say that you're under the weather,

نمی گویید که زیر آب و هوا هستید،

so you can be under the weather,

بنابراین می توانید زیر آب و هوا باشید

or feel under the weather.

یا احساس کنید زیر آب و هوا هستید.

For example, I'm feeling a little bit

مثلاً

under the weather today.

امروز کمی زیر آب و هوا هستم.

I'm feeling a little bit under the weather today.

امروز کمی زیر هوا هستم.

Now some non-idiomatic expressions here.

اکنون برخی از عبارات غیر اصطلاحی در اینجا.

You can simply say, I feel sick,

شما به سادگی می توانید بگویید، من احساس بیماری دارم،

or I feel a little unwell today,

یا امروز کمی احساس ناخوشی

and I think I'm coming down with something.

دارم، و فکر می کنم دارم با چیزی پایین می آیم.

I think I'm coming down with something,

فکر می‌کنم دارم با چیزی مواجه می‌شوم،

which means that you think you're starting to get sick.

یعنی شما فکر می‌کنید شروع به مریض شدن کرده‌اید.

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

What?

چی؟

I've just one free vacation for two to the Grand Canyon.

من فقط یک تعطیلات رایگان برای دو نفر به گراند کانیون دارم.

Holy, that's on my bucket list.

مقدس، این در لیست سطل من است.

If something is on your bucket list,

اگر چیزی در لیست سطل شما وجود دارد، به

it means you want to do this before you die,

این معنی است که می خواهید قبل از مرگ این کار را انجام دهید،

so we can talk about achievements

بنابراین ما می توانیم در مورد دستاوردها

and goals or experiences here.

، اهداف یا تجربیات اینجا صحبت کنیم.

You can ask a question, what trips are on your bucket list?

می توانید یک سوال بپرسید، چه سفرهایی در لیست سطلی شما وجود دارد؟

What trips are on your bucket list?

چه سفرهایی در لیست سطل شما هستند؟

And you can say, well, I can cross going

و شما می توانید بگویید، خوب، من می توانم از

to the World Cup off my bucket list.

لیست سطل خود برای رفتن به جام جهانی عبور کنم.

I can cross this off my bucket list.

من می توانم این را از لیست سطل خود خط بزنم.

Now to cross something off means

اکنون خط زدن چیزی به معنای

to like tick, check, done, done.

دوست داشتن تیک، بررسی، انجام، انجام شده است.

And this is a separable phrasal verb

و این یک فعل عبارتی قابل تفکیک است

because we cross something off.

زیرا ما چیزی را خط می زنیم.

A non-idiomatic expression here could be:

یک عبارت غیر اصطلاحی در اینجا می تواند این باشد:

Where have you always wanted to go?

همیشه می خواستی کجا بروی؟

Where have you always wanted to go?

همیشه می خواستی کجا بروی؟

And I went to the World Cup last year.

و سال گذشته به جام جهانی رفتم.

That's something I had always wanted to do.

این چیزی است که من همیشه می خواستم انجام دهم.

That's something I had always wanted to do.

این چیزی است که من همیشه می خواستم انجام دهم.

All right, let's get back to work.

باشه برگردیم سر کار

You're exhausted a second ago.

یک ثانیه پیش خسته شدی

I know.

میدانم.

I got a second wind.

باد دومی گرفتم

To get a second wind means to feel re-energized,

برای گرفتن باد دوم به معنای احساس انرژی مجدد

to get your energy back, and we use this a lot in sports.

، بازگرداندن انرژی است و ما از این موضوع در ورزش بسیار استفاده می کنیم.

For example, come on, team, we need a second wind here.

مثلا بیا تیم، اینجا به باد دوم نیاز داریم.

I know we look tired, but we need a second wind.

می دانم که خسته به نظر می رسیم، اما به یک باد دوم نیاز داریم.

And that drink gave me a second wind.

و آن نوشیدنی به من باد دوم داد.

That drink gave me a second wind.

آن نوشیدنی به من باد دوم داد.

A similar phrase is to get energy back.

یک عبارت مشابه برای بازگرداندن انرژی است.

For example, you can tell the team,

به عنوان مثال، می توانید به تیم بگویید

we need to get our energy back, boys.

، بچه ها باید انرژی خود را برگردانیم.

You look tired, but we need to get our energy back.

شما خسته به نظر می رسید، اما ما باید انرژی خود را برگردانیم.

Come on, six more, no pain, no gain.

بیا، شش تا دیگر، نه درد، نه سود.

No pain, no gain.

نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

No pain, no gain.

نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

People use this when they want to say,

مردم از این استفاده می کنند وقتی می خواهند بگویند،

in order to achieve your goals, in order to be great,

برای رسیدن به اهدافت، برای اینکه عالی باشی

in order to be who you want to be,

، برای آن که می خواهی باشی،

you don't have to suffer,

لازم نیست رنج بکشی

you don't have to work hard,

، لازم نیست سخت کار

you don't have to sacrifice everything.

کنی، لازم نیست همه چیز را قربانی کنید

And again, this is used a lot in sports too,

و باز هم در ورزش نیز از این بسیار استفاده می شود،

so when a team is training and they look tired

بنابراین وقتی یک تیم در حال تمرین است و آنها خسته به

and they look like they want to stop,

نظر می رسند و به نظر می رسد که می خواهند متوقف شوند

the coach might say, come on, team, no pain, no gain.

، مربی ممکن است بگوید، بیا، تیم، بدون درد، بدون سود.

And this could be used for learning English too,

و این می تواند برای یادگیری زبان انگلیسی نیز استفاده شود،

because in order to reach a high level of English,

زیرا برای رسیدن به سطح بالایی از زبان انگلیسی

you might have to do things that are difficult,

، ممکن است مجبور باشید کارهایی را انجام دهید که سخت هستند،

things that you need to really work harder,

کارهایی که واقعاً باید سخت تر کار کنید

and sometimes, things that are uncomfortable.

و گاهی اوقات کارهایی که ناراحت کننده هستند.

I actually made a podcast on this,

من در واقع یک پادکست در این مورد

and I'll leave a link to that in the description.

ساختم و پیوندی به آن در توضیحات خواهم گذاشت.

And here's a good quote, hard work beats talent

و در اینجا یک نقل قول خوب وجود دارد،

when talent doesn't work hard.

زمانی که استعداد به سختی کار نمی کند، سخت کوشی استعداد را شکست می دهد.

Hard work beats talent when talent doesn't work hard.

سخت کوشی استعداد را شکست می دهد زمانی که استعداد به سختی کار نمی کند.

Hey, did you hear about that company you applied for?

سلام، آیا در مورد آن شرکتی که برای آن درخواست دادید چیزی شنیدید؟

No. What?

نه. چی؟

So, they just went under.

بنابراین، آنها فقط زیر بار رفتند.

Huh! Not getting that job was a blessing in disguise.

متعجب! نگرفتن آن شغل یک نعمت بود.

A blessing in disguise, before we talk about that,

یک موهبت در مبدل، قبل از اینکه در مورد آن صحبت کنیم،

there's another idiom I used there: a business going under.

یک اصطلاح دیگر وجود دارد که من در آنجا به کار بردم: یک تجارت که زیر بار می رود.

And if a business goes under, it means it seizes to operate.

و اگر کسب و کاری از بین برود، به این معنی است که دست به کار شده است.

The business is no more.

تجارت دیگر نیست.

Now, a blessing in disguise means something good

حال، برکت در مبدل به معنای

coming out of something that you thought was bad

بیرون آمدن چیز خوبی از چیزی است که شما فکر می‌کردید بد است،

because not getting that job at the time was misfortunate,

زیرا نگرفتن آن شغل در آن زمان بدشانسی بود،

it was a bad situation, but because the company went under,

وضعیت بدی بود، اما چون شرکت زیر بار رفت،

it was a good job that you didn't get the job,

کار خوبی بود که شما انجام دادید. کار را بدست نیاورم،

so it was a blessing in disguise.

پس این یک موهبت در مبدل بود.

And another example is,

و مثال دیگر این است که

failing his exam was a blessing in disguise,

رد شدن در امتحانش یک موهبت بود،

because he ended up playing soccer professionally.

زیرا او در نهایت به طور حرفه ای فوتبال بازی کرد.

Failing his exam was a blessing in disguise.

رد شدن در امتحانش یک نعمت بود.

A similar phrase here is, turn out.

یک عبارت مشابه اینجاست، معلوم است.

This is a phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است.

So you could say, it all turned out great

بنابراین می توان گفت، همه چیز عالی شد

because the company went under.

زیرا شرکت از بین رفت.

It all turned out great.

همه چیز عالی شد.

So, I've been meaning to get something

بنابراین، مدتی است که می‌خواهم چیزی

off my chest for a while.

از سینه‌ام بیرون بیاورم.

Uh-uh! Go on.

اوه اوه! ادامه دادن.

I don't really like our dog.

من واقعا سگ ما را دوست ندارم.

Get something off your chest means to tell someone

چیزی را از سینه خود بردارید یعنی چیزی را به کسی بگویید

something that has been troubling you for some time,

که مدتی است شما را آزار می دهد،

something that may be you're not proud of,

چیزی که ممکن است به آن افتخار نکنید

or something that's making you unhappy.

یا چیزی که شما را ناراضی می کند.

In the example, the person didn't like their dog,

در مثال، شخص سگ خود را دوست نداشت،

weird, I know, and they had been keeping this

عجیب است، می دانم، و او این موضوع را

to themselves and not sharing it with their partner,

برای خود نگه می داشت و آن را با شریک زندگی خود به اشتراک نمی گذاشت،

but finally, they got this off their chest by sharing it.

اما در نهایت، با به اشتراک گذاشتن آن، این موضوع را از سینه خود خارج کرد.

Another example is, you seem a little off today,

مثال دیگر این است که امروز کمی بی حال به نظر می رسید،

is there something you want to get off your chest?

آیا چیزی وجود دارد که بخواهید از سینه خود خارج شوید؟

Is there something you want to get off your chest?

آیا چیزی وجود دارد که بخواهید از سینه خود خارج شوید؟

And, (sighs) it feels so good to get that off my chest.

و، (آه می کشد) خیلی حس خوبی است که آن را از روی سینه ام پاک کنم.

It feels so good to get that off my chest.

خیلی حس خوبی است که آن را از سینه ام جدا کنم.

Another example, without using this expression, is,

مثال دیگر، بدون استفاده از این عبارت، این

is there something you'd like to share?

است که آیا چیزی وجود دارد که بخواهید به اشتراک بگذارید؟

Is there something you'd like to share?

آیا چیزی هست که بخواهید به اشتراک بگذارید؟

And, so, there's something I've been meaning to tell you.

و بنابراین، چیزی بود که می خواستم به شما بگویم.

There's something I've been meaning to tell you.

چیزی هست که میخواستم بهت بگم

What're you watching?

چه چیزی را تماشا می کنید؟

Game of Thrones.

بازی تاج و تخت.

How is it?

چطور است؟

So far so good.

تا اینجای کار خیلی خوبه.

So far so good, this means, until this point in time,

تا اینجا خیلی خوب است، این یعنی تا این مرحله از زمان،

it's good.

خوب است.

Game of Thrones, until this point, is good.

بازی تاج و تخت، تا این مرحله، خوب است.

Now, if someone asks you, how's the new deck coming along,

حالا، اگر کسی از شما بپرسد که عرشه جدید چگونه پیش می‌آید،

because you're building this new deck,

زیرا شما در حال ساخت این عرشه جدید

you can say, well, there's a lot more to do,

هستید، می‌توانید بگویید، خوب ، کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد،

but so far so good.

اما تا اینجای کار خیلی خوب است.

There's a lot more to do, but so far so good.

کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد، اما تا اینجا خیلی خوب است.

Another similar expression is just to use

عبارت مشابه دیگر فقط استفاده

the present continuous.

از حال استمراری است.

For example, you can say, it's going well so far.

مثلاً می‌توان گفت تا اینجا خوب پیش می‌رود.

It's going well so far.

تا الان خوب پیش میره

If you want to tell someone the opposite

اگر می‌خواهید برعکس این موضوع را به کسی بگویید

and use a little bit of British understatement,

و کمی از انگلیسی‌ها را کم بیان کنید،

you can say, not the best, not the best.

می‌توانید بگویید، نه بهترین، نه بهترین.

(people laughing)

(مردم می خندند)

Will you turn that off?

آیا آن را خاموش می کنید؟

It's getting on my nerves.

داره اعصابمو خورد میکنه

(people laughing loudly)

(مردم با صدای بلند می خندند)

To get on someone's nerves means to annoy someone.

اعصاب کسی را به هم ریختن به معنای آزار دادن کسی است.

The guy over there is really getting on my nerves.

پسر اونجا واقعا اعصابمو خورد میکنه

The way he's talking,

طرز حرف زدنش

the way he's eating his food,

، غذا خوردنش،

like, what he's wearing,

مثلا لباس پوشیدنش،

I think he makes me just so...

فکر می کنم اینطوری من رو می کنه

You're getting on my nerves.

... اعصابم رو خورد می کنی.

An equivalent of this in American English is,

معادل این در انگلیسی آمریکایی این است،

he's ticking me off, he's ticking me off.

او به من تیک می زند، او من را علامت می زند.

Another example is, he's such a pain,

مثال دیگر این است که او چنین درد دارد،

he's such a pain.

او چنین درد دارد.

And, he's really bugging me, he's really bugging me.

و او واقعاً مرا آزار می دهد، او واقعاً مرا آزار می دهد.

Oh, I just can't,

آه، من فقط نمی توانم،

I just, there's so much to do today, I just can't...

فقط، امروز خیلی کارها برای انجام دادن وجود دارد، فقط نمی توانم ...

Will you lighten up?

آیا شما سبک می شوید؟

To lighten up means to have a better mood,

سبک شدن یعنی روحیه بهتری داشته باشی

to not take things so seriously,

، چیزها را آنقدر جدی نگرفتن،

to not be so emotional about something.

نسبت به چیزی آنقدر احساساتی نشدن.

For example, if you say something

مثلاً اگر شما چیزی بگویید

and then the other person gets annoyed,

و بعد طرف مقابل عصبانی شود،

you can say, I was just kidding - lighten up?

می توانید بگویید من شوخی کردم - سبک شو؟

I was just kidding - lighten up?

من فقط شوخی کردم - سبک شو؟

Or if you realize you're being a little bit uptight,

یا اگر متوجه شدید که کمی سفت شده

you can say, I know, I know, I need to lighten up a bit,

اید، می توانید بگویید، می دانم، می دانم، باید کمی سبک شوم،

I need to lighten up a bit.

باید کمی سبک شوم.

And this reminds me of one of my favorite quotes,

و این من را به یاد یکی از نقل قول های مورد علاقه من می اندازد،

never in the history of chilling out has anyone

هرگز در تاریخ آرامش هیچ کس

chilled out after being told to chill out.

پس از اینکه به او گفته شد که آرام شود، احساس آرامش نکرده است.

Chill out!

آرام باش!

Are you ready for the speech?

آیا برای سخنرانی آماده هستید؟

Yeah, I've prepared well,

آره، خوب آماده شدم،

but I actually have butterflies in my stomach.

اما در واقع پروانه در شکمم دارم.

To have butterflies in your stomach

داشتن پروانه در شکم

means to feel anxious and nervous,

به معنای احساس اضطراب و عصبی بودن است،

to actually get that feeling of being anxious,

در واقع احساس مضطرب بودن را به دست می آورید ،

just like little butterflies are floating around in there.

درست مانند پروانه های کوچکی که در آنجا شناور هستند.

Another example is, I bet even Ronaldo gets butterflies

مثال دیگر این است که شرط می‌بندم حتی رونالدو

in his stomach before taking a penalty.

قبل از زدن پنالتی پروانه‌هایی در شکمش می‌گیرد.

I bet even Ronaldo gets butterflies in his stomach.

شرط می بندم حتی رونالدو هم پروانه در شکمش می گیرد.

And if you don't have butterflies in your stomach

و اگر در شکم خود پروانه

and you feel confident, you can say,

ندارید و احساس اعتماد به نفس می کنید، می توانید بگویید

hey, listen, I'm cool, calm, and collected.

هی، گوش کن، من خونسرد ، آرام و جمع هستم.

Or if you're talking about someone else,

یا اگر در مورد شخص دیگری صحبت می کنید،

you can say, he doesn't get nervous in these situations,

می توانید بگویید، او در این

he doesn't get nervous in these situations.

مواقع عصبی نمی شود، در این مواقع عصبی نمی شود.

Okay, so those are the 10 idioms for today.

خوب، پس اینها 10 اصطلاح امروزی هستند.

If you'd like, I will make another video

اگر مایل بودید یک ویدیوی دیگر

with 10 more idioms.

با 10 اصطلاح دیگر خواهم ساخت.

To let me know you want me to do that,

برای اینکه به من اطلاع دهید که می‌خواهید این کار را انجام دهم،

Just click that like button on this video,

فقط روی دکمه لایک در این ویدیو کلیک کنید،

it helps a lot, and if you're new here,

خیلی کمک می‌کند، و اگر اینجا تازه کار هستید

then subscribe and turn on the notification bell.

، مشترک شوید و زنگ اعلان را روشن کنید.

Before you go, a couple of things to share.

قبل از رفتن، چند چیز را به اشتراک بگذارید.

Firstly, if you don't have my book,

در مرحله اول، اگر کتاب من،

The 5-Step Plan For English Fluency,

The 5-Step Plan For English Fluency را

you can download this for free

ندارید، می توانید

by clicking the link in the description.

با کلیک بر روی لینک در توضیحات، آن را به صورت رایگان دانلود کنید.

And while you're in the description,

و در حالی که در توضیحات هستید

have a little look around because I will list

، کمی به اطراف نگاه کنید زیرا

the idioms for you down there so that you can read them.

من اصطلاحات را برای شما در آنجا فهرست می کنم تا بتوانید آنها را بخوانید.

And I'll also have more resources

و همچنین منابع بیشتری خواهم داشت

so that you can learn English with me.

تا بتوانید با من انگلیسی یاد بگیرید.

Okay, well, thank you so much for watching this video,

بسیار خوب، خوب، خیلی ممنون که این ویدیو را تماشا کردید،

it's great to have you here,

خیلی خوب است که شما اینجا هستید،

and I'll speak to you soon.

و من به زودی با شما صحبت خواهم کرد.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)