This Graph Explains Why You're too Scared to Speak English | How to Become More Confident 💪

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- I was scrolling through Twitter the other day,

- روز گذشته در توییتر می چرخیدم،

which I actually think is potentially

که در واقع فکر می کنم به طور

the best social media network out there,

بالقوه بهترین شبکه رسانه اجتماعی موجود است،

although I never really post on there.

اگرچه من واقعاً هرگز در آنجا پست نمی گذارم.

And I came across this chart

و من با این نمودار

which I thought was just fantastic.

روبرو شدم که به نظرم فوق العاده بود.

And I would love to know your thoughts on this,

و من دوست دارم نظر شما را در این مورد بدانم،

because I think it might explain

زیرا فکر می‌کنم ممکن است

confidence levels when it comes to learning English,

سطح اعتماد به نفس را در هنگام یادگیری زبان انگلیسی

and also picking up any new skill.

و همچنین انتخاب هر مهارت جدید توضیح دهد.

So in this lesson, I'm gonna go through this graph

بنابراین در این درس، من این نمودار را مرور می کنم

and talk about these different stages

و در مورد این مراحل مختلف

and the types of emotions and thoughts that you may have

و انواع احساسات و افکاری که ممکن است

as your knowledge of English increases.

با افزایش دانش انگلیسی خود داشته باشید، صحبت می کنم.

Okay, so let's have a look at this graph,

خوب، پس بیایید به این نمودار نگاهی بیندازیم،

and I'll leave a link to the original article that has this.

و من پیوندی به مقاله اصلی که دارای این است، می گذارم.

And you can see on the,

و شما می توانید روی آن ببینید،

I can never remember off the top of my head,

من هرگز نمی توانم از بالای سرم به یاد بیاورم،

the y-axis is confidence.

محور y اعتماد به نفس است.

I hope that's right.

امیدوارم درست باشد.

And the x-axis is knowledge in field.

و محور x دانش در زمینه است.

So you can think about this as your confidence

بنابراین می توانید در مورد این موضوع به عنوان اعتماد به نفس خود

when it comes to speaking English.

در صحبت کردن به زبان انگلیسی فکر کنید.

And also your knowledge of English,

و همچنین دانش شما از زبان انگلیسی،

how much English you know, what level you have.

چقدر انگلیسی می دانید، چه سطحی دارید.

And the starting point is when you have no confidence,

و نقطه شروع زمانی است که اعتماد به نفس ندارید،

you have no knowledge of English and you just say, "huh?"

انگلیسی نمی دانید و فقط می گویید "ها؟"

This is an example here, "Huh, huh?"

این یک مثال در اینجا است، "ها، ها؟"

Which means, I have no idea what is happening.

یعنی من نمی دانم چه اتفاقی دارد می افتد.

I can't speak a word of English,

من نمی توانم یک کلمه انگلیسی صحبت

and I have no confidence in this

کنم و به این اعتماد

because I've just got started.

ندارم زیرا تازه شروع کرده ام.

And I remember, this happened to me.

و یادم می آید، این اتفاق برای من افتاد.

When I was learning the guitar,

وقتی داشتم گیتار یاد می‌گرفتم،

when I first picked up my guitar, took it out,

وقتی برای اولین بار گیتارم را برداشتم ، آن را بیرون

and I thought, I've no idea

آوردم، و فکر کردم،

what I'm going to do with this guitar.

نمی‌دانم با این گیتار چه کنم.

And it was the same when I started learning Spanish.

و زمانی که شروع به یادگیری زبان اسپانیایی کردم همینطور بود.

When I bought my first Michelle Thomas CD,

وقتی اولین سی دی میشل توماس را خریدم،

and I thought, I've no idea what is going on here.

و فکر کردم، نمی دانم اینجا چه خبر است.

I've no idea how much I need to learn

من نمی دانم چقدر باید یاد بگیرم

and what is going to happen with this.

و با این چه اتفاقی می افتد.

But you're a beginner, so you stick at it.

اما شما مبتدی هستید، بنابراین به آن پایبند هستید.

And you gain a little bit of knowledge,

و شما کمی دانش به دست می آورید

and then your confidence goes sky high.

و سپس اعتماد به نفس شما به اوج می رسد.

And you can see on the chart, it says, I know everything.

و می توانید روی نمودار ببینید، می گوید، من همه چیز را می دانم.

You've gained a little bit of knowledge,

شما کمی دانش به دست آورده اید،

but your confidence is sky high.

اما اعتماد به نفس شما بالاست.

And I remember this when

و این را زمانی به یاد

I was on my third Michelle Thomas CD.

دارم که در سومین سی دی میشل توماس بودم.

And they called it an advanced level, so, advanced Spanish.

و آنها آن را سطح پیشرفته ، بنابراین، اسپانیایی پیشرفته نامیدند.

And I thought, this is amazing.

و من فکر کردم، این شگفت انگیز است.

This is so easy, I know everything.

این خیلی آسان است، من همه چیز را می دانم.

And I started learning Spanish because

و من شروع به یادگیری زبان اسپانیایی

I was just about to go traveling in South America.

کردم زیرا به تازگی قصد سفر به آمریکای جنوبی را داشتم.

And I thought, I'm gonna talk to everybody,

و من فکر کردم، من با همه صحبت خواهم کرد

it's gonna be fine, it's gonna be great.

، خوب می شود، عالی می شود.

And it was the same with the guitar.

و در مورد گیتار هم همینطور بود.

When I picked up my guitar and I learned a few chords,

وقتی گیتارم را برداشتم و چند آکورد

I learned a few Oasis songs.

یاد گرفتم، چند آهنگ Oasis را یاد گرفتم.

And I thought, this is it.

و من فکر کردم، این است.

I'm brilliant at the guitar, I'm gonna impress everybody.

من در گیتار عالی هستم، همه را تحت تاثیر قرار خواهم داد.

But then things get a little bit more complicated,

اما پس از آن همه چیز کمی پیچیده تر می شود

and your confidence isn't quite as high.

و اعتماد به نفس شما چندان بالا نیست.

The next stage is, as you learn a little bit more,

مرحله بعدی این است که وقتی کمی بیشتر یاد می گیرید، با

you say to yourself, there's more to this than I thought.

خود می گویید، چیزهای بیشتری از آنچه فکر می کردم وجود دارد.

There's more to Spanish than just knowing

اسپانیایی چیزهای بیشتری از

a few Michelle Thomas phrases.

دانستن چند عبارت میشل توماس وجود دارد.

There's more to the guitar

گیتار

than just learning a few basic chords.

بیشتر از یادگیری چند آکورد اساسی است.

So when my friend said, "Oh,

بنابراین وقتی دوستم گفت: "اوه،

"why don't you play a bar chord?"

"چرا آکورد میله ای را نمی نوازی؟"

I was like, "What, a bar chord?"

من گفتم: "چی، آکورد نواری؟"

"Yeah, a bar chord."

"آره، آکورد نواری."

I said, "I have no idea what a bar chord is."

آکورد میله ای است."

And he said, "Oh, you just put your finger over all

و او گفت: "اوه، شما فقط انگشت خود را روی تمام

"of the frets and then you use your fingers like this."

"فرت ها" بگذارید و سپس از انگشتان خود اینگونه استفاده کنید.

And I tried it, and I thought,

و من آن را امتحان کردم، و فکر کردم

that really hurts, I can't do that.

، واقعا دردناک است، من نمی توانم این کار را انجام دهم.

And when it came to Spanish,

و وقتی صحبت از اسپانیایی شد،

it was when I arrived in Ecuador

زمانی بود که به اکوادور

and I tried to speak with the locals.

رسیدم و سعی کردم با مردم محلی صحبت کنم.

And they said something, and I said,

و آنها چیزی گفتند و من گفتم:

"I've no idea what you just said to me."

"نمی دانم چه چیزی به من گفتی."

So, this is called the Dunning-Kruger effect.

بنابراین، این اثر دانینگ-کروگر نامیده می شود.

And as you can see, you think that you know everything,

و همانطور که می بینید، شما فکر می کنید که همه چیز را می دانید،

and then you soon realize that

و سپس به زودی متوجه می شوید که

there's a lot more to this than I thought,

این موضوع خیلی بیشتر از آن چیزی است که من فکر می کردم،

and I'm sure this has happened to you with English.

و من مطمئن هستم که این اتفاق در مورد انگلیسی برای شما افتاده است.

Sometimes our confidence is really high.

گاهی اوقات اعتماد به نفس ما واقعا بالاست.

And then it comes down, because you realize

و سپس پایین می آید، زیرا متوجه می شوید

there's a lot more to it than you thought.

که خیلی بیشتر از آن چیزی است که فکر می کردید.

And then the next stage is as you gain more knowledge,

و سپس مرحله بعدی این است که با کسب دانش بیشتر،

your confidence decreases even more.

اعتماد به نفس شما حتی بیشتر کاهش می یابد.

Because you say, I'm never going to understand this.

چون شما می گویید من هرگز این را درک نمی کنم.

This is ridiculous.

این مسخرست.

And for me with Spanish,

و برای من با زبان اسپانیایی،

this happened when they started talking

این اتفاق زمانی افتاد که آنها شروع به صحبت

about the subjunctive, (speaking in foreign language).

در مورد فاعل، (صحبت کردن به زبان خارجی) کردند.

Sorry about my accent, it's been a while.

بابت لهجه ام ببخشید مدتی گذشت.

Where you have to change the verb form

جایی که به دلایل خاصی باید شکل فعل را تغییر دهید

because of certain reasons,

،

and I just, I didn't like that.

و من فقط، آن را دوست نداشتم.

Because I was used to saying things in the present form,

چون عادت داشتم چیزهایی را به شکل فعلی

I didn't want to use a subjunctive,

بگویم، نمی‌خواستم از فاعل استفاده

I didn't want to know about it.

کنم، نمی‌خواستم در مورد آن بدانم.

And I remember thinking, do I have to say this?

و به یاد می‌آورم که فکر می‌کردم، آیا باید این را بگویم؟

This is, I'm never going to understand this level.

این است، من هرگز این سطح را درک نمی کنم.

And for you, this might be

و برای شما، این ممکن است

when it comes to listening to movies.

در مورد گوش دادن به فیلم باشد.

So you go to class for 10 weeks

بنابراین شما برای 10 هفته به کلاس می

and you gain some confidence, and you think,

روید و کمی اعتماد به نفس پیدا می کنید، و فکر می کنید،

oh, yeah, I'm starting to understand things

اوه، بله، من شروع به درک چیزها

and I'm gaining more knowledge.

کرده ام و دانش بیشتری کسب می کنم.

And then you watch a movie,

و بعد فیلمی را تماشا می‌کنی،

and it just, you can't understand a word.

و فقط یک کلمه نمی‌توانی بفهمی.

And this is when your confidence is really low.

و این زمانی است که اعتماد به نفس شما واقعا پایین است.

The next stage is when things start to pick up a little bit,

مرحله بعدی زمانی است که اوضاع کمی

when you start to feel more confident,

شروع می شود، زمانی که شما شروع به احساس اعتماد به نفس بیشتری می کنید،

and it's starting to make sense.

و شروع به معنی دار شدن می کند.

It's starting to make sense.

شروع به معنا شدن می کند.

And I think this is when you can really picture

و من فکر می کنم این زمانی است که شما واقعاً می توانید

nearly every aspect of the English language

تقریباً تمام جنبه های زبان انگلیسی

and what you need to do to improve.

و آنچه را که برای بهبود آن باید انجام دهید، به تصویر بکشید.

And knowing exactly what is involved here.

و دانستن اینکه دقیقاً چه چیزی در اینجا دخیل است.

I've not reached this stage with my guitar yet.

من هنوز با گیتار به این مرحله نرسیدم.

It's not starting to make sense,

منطقی نیست،

because I haven't been consistent enough.

زیرا من به اندازه کافی سازگار نبوده ام.

It did start to make sense when I was learning Spanish

زمانی که چند سال پیش در حال یادگیری اسپانیایی بودم، این موضوع منطقی به نظر

a few years ago, and I'm probably around there now, too.

می‌رسید، و احتمالاً اکنون نیز در آنجا هستم.

So, this is a good stage to be at.

بنابراین، این مرحله خوبی برای حضور است.

And to get there, it takes a lot of consistent action.

و برای رسیدن به آن، اقدامات مداوم زیادی لازم است.

To show up every day, because a great lesson here,

هر روز حاضر شدن، زیرا یک درس بزرگ در اینجا،

and I'm gonna teach you this right now,

و من همین الان به شما یاد خواهم داد،

is to stay consistent, even though you don't want to do it,

این است که ثابت قدم باشید، حتی اگر نمی خواهید این کار را انجام دهید،

and even though you get disheartened.

و حتی اگر ناامید شوید.

Even though you feel down because there's more to this

حتی اگر شما احساس ناراحتی می کنید زیرا چیزهای بیشتری

than I thought, or I'm never going to understand this.

از آنچه من فکر می کردم وجود دارد، یا من هرگز این را درک نمی کنم.

And it's to still do the things that will make a difference

و این است که همچنان کارهایی را انجام دهید که تفاوت ایجاد می کند،

even though your confidence is low.

حتی اگر اعتماد به نفس شما پایین است.

Because as you can see in the graph,

زیرا همانطور که در نمودار می بینید،

it starts to pick up again.

دوباره شروع به افزایش می کند.

English is starting to make sense.

انگلیسی شروع به معنی دار شدن می کند.

I just understood "Friends" TV show,

من فقط برنامه تلویزیونی "دوستان" را

or I listened to a podcast,

فهمیدم یا پادکست گوش کردم

and I understood 90% of it, I read a book,

و 90 درصد آن را فهمیدم، کتاب خواندم، خیلی

I understood a lot.

چیزها را فهمیدم.

This is probably a B2 level of English.

این احتمالا سطح B2 از زبان انگلیسی است.

B2 to C1.

B2 تا C1.

And then the next stage is pretty funny,

و سپس مرحله بعدی بسیار خنده دار است،

because your confidence isn't really super high.

زیرا اعتماد به نفس شما واقعاً بالا نیست.

It's not as high as when you first started out.

به اندازه زمانی که برای اولین بار شروع کردید بالا نیست.

And you say, trust me, it's complicated.

و شما می گویید، به من اعتماد کنید، این پیچیده است.

I've been there, I've done that.

من آنجا بوده ام، این کار را انجام داده ام.

I've reached this level of English, which is great.

من به این سطح از زبان انگلیسی رسیده ام که عالی است.

But trust me, it's complicated,

اما به من اعتماد کنید، این پیچیده است،

and I still need to know more.

و من هنوز باید بیشتر بدانم.

You know, you're going to have to learn things

می‌دانید، اگر می‌خواهید برنامه‌های تلویزیونی بریتانیا را تماشا کنید، باید چیزهایی

like mixed conditionals and slang from the UK

مانند شرط‌های مختلط و زبان عامیانه را از بریتانیا یاد بگیرید

if you wanna watch UK TV shows, you're gonna have to

،

be able to speak in a way where people

باید بتوانید طوری صحبت کنید که مردم

can understand and it's very complicated.

بتوانند آن را بفهمند و این بسیار پیچیده است.

Trust me about this, I've been there, I've done that.

در مورد این به من اعتماد کنید، من آنجا بوده ام، آن را انجام داده ام.

And even though your confidence isn't high,

و حتی اگر اعتماد به نفس شما بالا نیست،

as high as when you started out,

به اندازه زمانی که شروع به کار

you've got a really good level.

کردید، سطح بسیار خوبی دارید.

Your knowledge is high, you've got a high level of English.

دانش شما بالاست، سطح بالایی از زبان انگلیسی دارید.

(car rumbling)

(صدای ماشین)

That's a bit loud.

این کمی بلند است.

And I think a part of this as well,

و من فکر می کنم بخشی از این نیز،

is I remember reading somebody say

این است که یادم می آید که می خوانم کسی می

that when you become fluent in English,

گوید وقتی به زبان انگلیسی مسلط می شوید،

it's not like everything is just magical.

اینطور نیست که همه چیز فقط جادویی باشد.

It's just the new normal.

این فقط عادی جدید است.

So don't feel like when you actually reach your goal

بنابراین زمانی که واقعاً به هدف خود می رسید

that you're going to feel like you're in a magical place.

احساس نکنید که در مکانی جادویی هستید.

You might do, but for a lot of people,

ممکن است این کار را انجام دهید، اما برای بسیاری از مردم،

it just becomes the new normal.

این به یک امر عادی تبدیل می شود.

Like, "Yeah, I'm fluent now.

مثل «آره، من الان مسلط هستم.

"It's who I am, it's what I do."

«این چیزی است که من هستم، این کاری است که انجام می‌دهم.»

And you can tell people,

و می‌توانید به مردم بگویید،

look, this is gonna be a long journey.

نگاه کنید، این سفر طولانی خواهد بود

You're going to have days where you feel low on confidence,

. روزهایی را خواهید داشت که در آن احساس ضعف می‌کنید. در مورد اعتماد به نفس،

when you realize there's a lot to learn.

وقتی متوجه شدید که چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد.

But if you stick with it and if you keep working at it,

اما اگر به آن پایبند باشید و اگر به کار کردن در آن ادامه دهید

then you can reach this great level of English.

، می توانید به این سطح عالی از زبان انگلیسی

Let me know what you think about this.

برسید. نظر خود را در مورد این به من بگویید. برای

I found this very interesting, the Dunning-Kruger effect.

من این بسیار جالب بود. ، اثر دانینگ-کروگر.

Hopefully I've pronounced that correctly.

امیدوارم که این را به درستی تلفظ کرده باشم.

And obviously it doesn't apply to everyone

و بدیهی است که برای همه

or every situation, and I think also,

یا هر موقعیتی صدق نمی کند، و همچنین فکر می کنم،

confidence can go up and down, up and down, up and down.

اعتماد به نفس می تواند بالا و پایین، بالا و پایین، بالا و پایین برود.

We can experience this in one day,

ما می توانیم این را در یک روز تجربه کنید،

when you think, ah, I'm doing so well

وقتی فکر می کنید، آه،

with my latest English lessons.

من با آخرین درس های انگلیسی ام خیلی خوب کار می کنم.

And then you watch a movie

و بعد یک فیلم را تماشا می کنید

and you don't understand anything.

و چیزی نمی فهمید.

But then you watch it again

اما دوباره آن را تماشا می کنید

and then it starts to make sense.

و بعد شروع به ساختن می کند.

And then this is what we can live every day.

پس این همان چیزی است که ما می توانیم هر روز زندگی کنیم.

So, know that confidence comes and goes.

پس بدانید که اعتماد به نفس می آید و می رود.

And the key is just to stay consistent with it,

و نکته کلیدی فقط این است که با آن سازگار بمانید و

to understand what you have to do to improve

بفهمید که چه چیزی دارید. o برای بهبود

and to enjoy the journey.

و لذت بردن از سفر انجام دهید.

It's fun.

خوش می گذرد.

So, if you're new here, like and subscribe to this channel,

بنابراین، اگر در اینجا تازه کار هستید، این کانال را لایک کنید و در آن عضو شوید،

or like the video and subscribe to this channel.

یا ویدیو را لایک کنید و در این کانال مشترک شوید.

And then share this video with your friends

و

if you think it's going to help them.

اگر فکر می‌کنید می‌تواند به آنها کمک کند، این ویدیو را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

And if you don't have it yet,

و اگر هنوز آن را ندارید

get my book, "The 5 Step Plan for English Fluency."

، کتاب من "طرح 5 مرحله ای برای تسلط به زبان انگلیسی" را دریافت کنید.

There's a link in the description, click that,

یک لینک در توضیحات وجود دارد، روی آن کلیک کنید،

enter your details, and it will be sent to your email inbox.

مشخصات خود را وارد کنید و به صندوق ورودی ایمیل شما ارسال خواهد شد.

Okay, thank you so much for watching.

خوب، خیلی ممنون که تماشا کردید.

Speak to you soon, bye bye.

به زودی با شما صحبت می کنم، خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)