Why the English Language Is Hard to Learn (part 1)

(upbeat instrumental music)

(موسیقی سازهای شاد)

- [Jack] Hello, this is Jack from tofluency.com,

- [جک] سلام، این جک از سایت tofluency.com است،

and these are the reasons why

و اینها دلایلی هستند که

the English language is hard to learn.

یادگیری زبان انگلیسی را سخت می کند.

So there are various sentences in this article.

بنابراین جملات مختلفی در این مقاله وجود دارد.

You can see these on your screen.

می توانید اینها را روی صفحه نمایش خود ببینید.

I'm going to read some of these to you,

من قصد دارم تعدادی از اینها را برای شما بخوانم

and also at the end explain how you can improve

و همچنین در پایان توضیح خواهم داد که چگونه می توانید

this area of English.

این حوزه از زبان انگلیسی را بهبود بخشید.

But first, what we are looking at today are these.

اما ابتدا، آنچه امروز به آن نگاه می کنیم اینها هستند.

- [Woman] Heteronym.

- [زن] دگرنام.

- [Jack] Heteronym.

- [جک] نام مستعار.

How is my American accent?

لهجه آمریکایی من چطوره؟

- [Woman] Heteronym.

- [Jack] Heteronym, heteronym.

- [زن] دگرنام.

- [جک] دگرنام، دگرنام.

This is interesting, because they use the D sound

این جالب است، زیرا آنها به

instead of the T sound.

جای صدای T از صدای D استفاده می کنند.

Heteronym, heteronym, heteronym.

دگرنام، دگرنام، دگرنام.

Now these are two or more words

حالا این دو یا چند کلمه

that are spelled identically,

هستند که املای یکسانی دارند،

but have different sounds and meanings,

اما صداها و معانی مختلفی دارند،

such as tear meaning rip,

مانند اشک به معنای پاره کردن

and tear meaning liquid from the eye.

و اشک به معنای مایع از چشم.

Now all of these sentences include heteronyms,

اکنون همه این جملات شامل نام های غیر هم معنی هستند

and I'm going to just explain

و من فقط

some of these sentences to you,

برخی از این جملات را برای شما توضیح می دهم

and then again, at the end, I'm going to talk about

و سپس مجدداً در پایان در مورد

how you can improve this area of English.

اینکه چگونه می توانید این حوزه از زبان انگلیسی را بهبود ببخشید صحبت خواهم کرد.

Now this also highlights the fact

اکنون این همچنین این واقعیت را برجسته می کند

that English isn't phonetic,

که انگلیسی آوایی نیست،

which means that you can't know the sound of a word

به این معنی که شما نمی توانید صدای یک کلمه را

just from its spelling.

فقط از روی املای آن تشخیص دهید.

And this is a more advanced example of this,

و این یک مثال پیشرفته‌تر از این است،

where we're actually looking at two words

که در آن ما در واقع به دو کلمه نگاه

that have the same spelling,

می‌کنیم که املای یکسانی دارند،

but they have different meaning and different ways

اما معنی متفاوت و روش‌های متفاوتی

to say these words.

برای بیان این کلمات دارند.

So let's look at number one.

پس بیایید به شماره یک نگاه کنیم.

Okay, here it is.

خوب، اینجاست.

The bandage was wound around the wound,

پانسمان را دور زخم می‌پیچیدند

and they put the around in there too.

و اطراف آن را هم می‌زدند.

It's a bit of a tongue-twister.

این یک کمی زبان گردان است.

The bandage was wound around the wound.

پانسمان دور زخم زخم شده بود.

The bandage was wound around the wound.

پانسمان دور زخم زخم شده بود.

Okay, number two.

باشه شماره دو

The farm was used to produce produce.

مزرعه برای تولید محصولات استفاده می شد.

The farm was used to produce produce.

مزرعه برای تولید محصولات استفاده می شد.

And here's a quick tip.

و در اینجا یک نکته سریع وجود دارد.

If you're ever stuck on something,

اگر تا به حال روی چیزی گیر کرده اید،

you can just enter it into the Google dictionary

می توانید آن را وارد فرهنگ لغت گوگل کنید

and it gives you the verb pronunciation here.

و تلفظ فعل را در اینجا به شما می دهد.

- [Man] Produce.

- [Jack] Produce, it's the verb, produce.

- [مرد] تولید.

- [جک] تولید کردن، این فعل است، تولید کردن.

And then the noun.

و سپس اسم.

- Produce. - Produce, produce.

- تولید کردن. - تولید کردن، تولید کردن.

Things that have been produced or grown,

چیزهایی که به ویژه از طریق کشاورزی تولید یا رشد کرده اند

especially by farming.

.

Good, okay.

خوب، باشه

Number four.

شماره چهار.

We must polish the Polish furniture.

ما باید مبلمان لهستانی را جلا دهیم.

We must polish the Polish furniture.

ما باید مبلمان لهستانی را جلا دهیم.

So Polish furniture is furniture from Poland,

بنابراین مبلمان لهستانی مبلمانی از لهستان است

and to polish means to clean something.

و پولیش به معنای تمیز کردن چیزی است.

Actually, let's have a quick look here.

در واقع، اجازه دهید نگاهی گذرا به اینجا بیاندازیم.

Make the surface of something smooth

سطح چیزی را

and shiny by rubbing it.

با مالیدن آن صاف و براق کنید.

It's a better description than what I used.

این توصیف بهتر از آنچه من استفاده کردم است.

Make the surface of something smooth

سطح چیزی را

and shiny by rubbing it.

با مالیدن آن صاف و براق کنید.

So you can polish brass, for example.

بنابراین می توانید مثلاً برنج را جلا دهید.

Let's do number five.

بیایید شماره پنج را انجام دهیم.

He could lead if he would get the lead out.

او می‌توانست رهبری کند اگر او را از دست بدهد.

He could lead if he would get the lead out.

او می‌توانست رهبری کند اگر او را از دست بدهد.

This isn't a very natural sentence,

این یک جمله خیلی طبیعی

but to lead is like a leader, to be a leader,

نیست، اما رهبری کردن مانند یک رهبر است، رهبر بودن،

to be in charge of people,

مسئول مردم بودن است

and lead is a type of metal.

و سرب نوعی فلز است.

So again, if you're in doubt, the verb.

پس باز هم اگر شک دارید فعل.

- [Man] Lead.

- [مرد] سرب.

- [Jack] Lead.

- [جک] سرب.

And then the noun, they don't have the pronunciation here.

و بعد اسم، اینجا تلفظ ندارند.

There it is.

ایناهاش.

- Lead. - Lead.

- رهبری. - رهبری.

A heavy, bluish-gray, soft, ductile metal.

فلزی سنگین، خاکستری مایل به آبی، نرم و انعطاف پذیر.

Number nine.

شماره نه.

When shot at, the dove dove into the bushes.

وقتی به سمت آن شلیک شد، کبوتر به داخل بوته ها فرو رفت.

When shot at, the dove dove into the bushes.

وقتی به سمت آن شلیک شد، کبوتر به داخل بوته ها فرو رفت.

So the dove here is a type of bird,

بنابراین کبوتر در اینجا نوعی پرنده است

and dove is the past tense of dive.

و کبوتر زمان گذشته شیرجه است.

Now what's interesting is I think in British English

اکنون آنچه جالب است این است که فکر می کنم در

past tense, it's dived.

زمان گذشته انگلیسی بریتانیایی، آن را شیرجه زده است.

The words dived and dove are interchangeable

دو کلمه dived و dove به

as a past tense and past participle of the verb dive.

عنوان زمان گذشته و ماضی فعل dive قابل تعویض هستند.

Both verb inflections are used in American

هر دو عطف فعل در

and British English.

انگلیسی آمریکایی و انگلیسی استفاده می شود.

However, dove is an Americanism,

با این حال، dove یک آمریکایی گرایی است،

and thus tends to be used more in American English.

و بنابراین بیشتر در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود.

Yeah, it sounded strange to me when people

بله، زمانی که مردم

first used dove, okay?

برای اولین بار از کبوتر استفاده کردند، برای من عجیب به نظر می رسید، خوب؟

But when shot at, the dove dove into the bushes.

اما وقتی به سمت آن شلیک شد، کبوتر به داخل بوته ها فرو رفت.

Let's have a look at number 13 now.

حالا بیایید نگاهی به شماره 13 بیندازیم.

They were too close to the door to close it.

آنقدر به در نزدیک بودند که نمی توانستند آن را ببندند.

So one uses the S sound, one uses the zed, or the Z sound.

بنابراین یکی از صدای S استفاده می کند، یکی از صدای zed یا صدای Z استفاده می کند.

Let's do number 19.

بیایید شماره 19 را انجام دهیم.

Upon seeing the tear in the painting I shed a tear.

با دیدن اشک در نقاشی، اشک ریختم.

Upon seeing the tear in the painting I shed a tear.

با دیدن اشک در نقاشی اشک ریختم.

So this is the example that Google gave us at the start.

بنابراین این مثالی است که گوگل در ابتدا به ما داد.

(upbeat instrumental music)

(موسیقی سازهای شاد)

So those are reasons why the English language

بنابراین اینها دلایلی هستند که یادگیری زبان انگلیسی را

is hard to learn.

دشوار می کند.

Now this headline is a little bit too strong

اکنون این تیتر کمی بیش از حد قوی است

because what we're doing here is showing extreme examples.

زیرا آنچه ما در اینجا انجام می دهیم نمونه های شدید را نشان می دهد.

And I'm sure in your native language

و من مطمئن هستم که در زبان مادری خود

you can think of different things or reasons why

می توانید به چیزها یا دلایل مختلفی فکر کنید که چرا

your language is hard to learn.

یادگیری زبان شما دشوار است.

For example, in Spanish,

به عنوان مثال، در زبان اسپانیایی،

it's because of all the conjugations.

به دلیل تمام صیغه ها است.

When you take a verb there are so many

وقتی از یک فعل استفاده می‌کنید،

different conjugations depending on the subject,

بسته به موضوع

and the tense, and other things,

، زمان و موارد دیگر، صرف‌های بسیار متفاوتی وجود دارد

that this can be difficult for speakers

که درک این موضوع برای

of English to understand.

گویندگان انگلیسی دشوار است.

Now when it comes to English, this is a big area,

حالا وقتی صحبت از انگلیسی می شود، این یک منطقه بزرگ است،

and something that you're going to have to get used to,

و چیزی است که باید به آن عادت کنید،

because English isn't phonetic,

زیرا زبان انگلیسی آوایی نیست،

which again means that you can't understand

که دوباره به این معنی است که شما نمی توانید بفهمید

or you don't know the sound of a word from its spelling.

یا نمی دانید صدای یک کلمه از املای آن

And these are just extreme examples where you have

و اینها فقط نمونه های افراطی هستند که در آن شما

one spelling of a word which has different meanings

یک کلمه املای یک کلمه را دارید که معانی

and different ways to say the word.

مختلف و روش های متفاوتی برای بیان کلمه دارد.

(upbeat instrumental music)

(موسیقی سازهای شاد)

Now when it comes to learning how words

حالا وقتی نوبت به یادگیری نحوه بیان کلمات

are said in English, I recommend listening

به زبان انگلیسی می رسد، توصیه می کنم

as much as possible.

تا حد امکان گوش کنید.

And one thing you can do is listen and read

و یک کاری که می توانید انجام دهید این است که همزمان گوش کنید و بخوانید

at the same time.

.

Recently, I made a video where I talked

اخیراً ویدیویی درست کردم که در آن

about putting on subtitles in English.

در مورد قرار دادن زیرنویس به زبان انگلیسی صحبت کردم.

You can check that out on my YouTube channel.

می توانید آن را در کانال یوتیوب من بررسی کنید.

And this is a way for you to understand

و این راهی برای درک

how a word is pronounced.

نحوه تلفظ یک کلمه است.

So you can read and listen at the same time.

بنابراین می توانید همزمان بخوانید و گوش دهید.

Turn on subtitles when you watch videos on YouTube.

هنگام تماشای ویدیوها در YouTube، زیرنویس را روشن کنید.

Turn on subtitles when you watch TV shows, too.

هنگام تماشای برنامه های تلویزیونی نیز زیرنویس را روشن کنید.

Another way to do this is to find audio books

راه دیگر برای انجام این کار، یافتن کتاب های صوتی

and listen and read at the same time.

و گوش دادن و خواندن همزمان است.

So to find those audio books and listen

بنابراین برای پیدا کردن آن کتاب های صوتی و گوش دادن

and read at the same time.

و خواندن در همان زمان.

Additionally, if you are learning new words and phrases,

علاوه بر این، اگر در حال یادگیری کلمات و عبارات جدید هستید،

then find words and phrases that have audio,

پس کلمات و عباراتی را پیدا کنید که دارای صدا هستند،

and that is what I have inside the To Fluency program.

و این همان چیزی است که من در برنامه To Fluency دارم.

I have downloadable audio sentences

من جملات صوتی قابل دانلودی

which have me saying these sentences out loud.

دارم که این جملات را با صدای بلند بیان می کنم.

And if you want to learn more about this program,

و اگر می خواهید در مورد این برنامه بیشتر بدانید،

then go to tofluency.com/tfp,

به tofluency.com/tfp بروید

and also watch the video where I talked about

و همچنین ویدیویی را که در

the power of input and the power of sentences in English.

مورد قدرت ورودی و قدرت جملات به زبان انگلیسی صحبت کردم را تماشا کنید.

(upbeat instrumental music)

(موسیقی سازهای شاد)