Answering Your Questions on Learning English (Part 2) - Can You Understand This Real Conversation?

- Favorite thing in the whole world.

- چیز مورد علاقه در تمام دنیا.

- Hello everybody.

- سلام به همه.

This is Jack and...

این جک و...

- Kate.

- کیت.

- from ToFluency.com.

- از ToFluency.com.

Welcome to this live lesson here on YouTube.

به این درس زنده اینجا در YouTube خوش آمدید.

We are going to answer your questions

ما قصد داریم به سوالات شما در

about learning English,

مورد یادگیری زبان انگلیسی پاسخ دهیم،

and if you have any questions, please ask us,

و اگر سوالی دارید، لطفاً از ما بپرسید،

whether you're here live or watching the replay.

چه زنده هستید و چه در حال تماشای پخش مجدد.

Kate, what should they do (laughs) if they are new here?

کیت، اگر اینجا تازه کار هستند باید چه کار کنند (می خندد)؟

- Subscribe.

- اشتراک در.

- Subscribe.

- اشتراک در.

If you are new, subscribe and turn on notifications

اگر تازه کار هستید، مشترک شوید و اعلان‌ها را روشن کنید،

because we release conversations talking about

زیرا اکنون مکالماتی را منتشر می‌کنیم که در مورد

different topics in English now on a regular basis, right?

موضوعات مختلف به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند، درست است؟

- Yes, uh-huh.

- بله، اوه

- And I've left a link

- و من یک پیوند

to all those conversations in the description.

به تمام آن مکالمات در توضیحات گذاشته ام.

So, I'm just going to say goodbye to Facebook.

بنابراین، من فقط می خواهم با فیس بوک خداحافظی کنم.

Come join us on YouTube.

به ما در یوتیوب بپیوندید.

Okay. So, so, so, so...

باشه. پس، پس، پس، پس...

What have we done so far today,

امروز تا به حال چه کرده ایم،

just to give people some context?

فقط برای اینکه زمینه ای به مردم بدهیم؟

- Sure.

- مطمئن.

Well, we woke up at about five o'clock because--

خوب، ما حدود ساعت پنج از خواب بیدار شدیم زیرا

- Yeah. - Yeah.

--- آره. - آره

It's actually been a long morning

در واقع صبح طولانی بود،

despite the fact that it's not that late,

علیرغم اینکه دیر نشده بود،

and I then went back to sleep. (laughs)

و من دوباره به خواب رفتم. (می خندد)

- You went back to sleep, which is very nice.

- دوباره خوابیدی که خیلی خوب است.

- It was extremely nice, and then we had a babysitter

-خیلی خوب بود و بعد یه پرستار بچه اومدیم

come over to spend some time with our son and daughter,

تا با پسر و دخترمون وقت بگذرونیم

and we went and got coffee.

و رفتیم قهوه خوردیم.

- Yup.

- آره.

What kind of coffee did you get?

چه نوع قهوه ای گرفتید؟

- I got my first gingerbread latte of the season.

- من اولین شیرینی زنجبیلی لاته فصلم را گرفتم.

- Your first one?

- اولین شما؟

- Yes.

- آره.

- Oh yeah, because normally you get the pumpkin spice.

- اوه بله، چون به طور معمول شما ادویه کدو تنبل را دریافت می کنید.

- Yes, pumpkin spice season is over.

- بله، فصل ادویه کدو حلوایی تمام شده است.

It's gingerbread latte season now.

الان فصل لاته شیرینی زنجبیلی است.

- Oh, that's interesting.

- اوه، جالب است.

I just got a regular coffee with cream.

من تازه یک قهوه معمولی با خامه گرفتم.

Look at all these people joining online.

به همه این افراد که آنلاین می‌پیوندند نگاه کنید.

- Oh wonderful, that's exciting.

- اوه فوق العاده، این هیجان انگیز است.

- If you are watching live or watching the replay,

- اگر در حال تماشای زنده یا تماشای پخش مجدد

please hit that like button so more people can find this.

هستید، لطفا دکمه لایک را بزنید تا افراد بیشتری بتوانند این را پیدا کنند.

I'm just going to read some of the comments,

من فقط می خواهم برخی از نظرات را بخوانم

and let's see if I can do this.

و ببینم آیا می توانم این کار را انجام دهم.

If we slide over a little bit Kate, other way.

اگر کمی روی کیت بچرخیم، راه دیگر.

(laughs) There we go.

(می خندد) همین جا می رویم.

So, we can read some comments live.

بنابراین، ما می توانیم برخی از نظرات را به صورت زنده بخوانیم.

- Okay. Hold on, let me just-

- باشه. صبر کن، بگذار فقط

- And everyone watching live can see them too.

- - و همه کسانی که زنده تماشا می کنند می توانند آنها را ببینند.

So, come say hi and tell me where you are watching from.

پس بیا سلام کن و بگو از کجا تماشا می کنی.

Also, leave your questions in the live chat too.

همچنین سوالات خود را در چت زنده نیز مطرح کنید.

Adam, "Give us good free solutions to learn English."

آدام، " راه حل های رایگان خوب برای یادگیری زبان انگلیسی به ما بدهید."

- Ooh, that's a good one.

- اوه، این یکی خوب است.

- So, free ways to learn English.

- بنابراین، راه های رایگان برای یادگیری زبان انگلیسی.

- Well, one of the free ways is obviously

- خب، یکی از راه های رایگان بدیهی است که

just what we're doing right now.

دقیقاً همان کاری است که در حال حاضر انجام می دهیم.

The more that you tune in to free content

هرچه بیشتر به محتوای رایگان

on YouTube, and other, and Facebook

در YouTube و سایر موارد متصل شوید، و فیس بوک

is a great way to get some practice listening and speaking.

راهی عالی برای تمرین گوش دادن و صحبت کردن است.

- Yeah, could you just lower your chair

- آره، می توانی صندلیت را کمی پایین

a little bit. (laughs) - I was just thinking that.

بیاوری. (می خندد) - من فقط به این فکر می کردم.

I was just thinking,

فقط داشتم فکر می کردم

"I'm taller than you, and I kind of like it." (laughs)

"من از تو بلندترم و یه جورایی دوستش دارم." (می خندد)

- Yeah, I know you do. - I'll put my chair down.

- بله، می دانم که این کار را می کنید. -صندلیمو میذارم پایین

I know.

میدانم.

- Yeah, so listen.

- آره پس گوش کن

Listen as much as possible.

تا حد امکان گوش کنید.

- Okay, the elevator is going down.

- باشه، آسانسور داره پایین میاد.

- You ready?

- آماده ای؟

That's better, isn't it?

این بهتر است، اینطور نیست؟

So yeah, listen as much as possible.

پس بله، تا جایی که ممکن است گوش کنید.

Watch English lessons on YouTube,

درس‌های انگلیسی را در YouTube تماشا کنید،

but also watch things that aren't made for English learners.

اما چیزهایی را نیز تماشا کنید که برای زبان‌آموزان انگلیسی ساخته نشده‌اند.

- Yes.

- آره.

- In a way, I want you to go find

- به نوعی، از شما می‌خواهم

other podcasts and YouTube videos where you can listen

پادکست‌ها و ویدیوهای YouTube دیگری را پیدا کنید که در آن بتوانید

to anything that you're interested in,

به هر چیزی که به آن علاقه دارید گوش دهید،

and I think a good idea, as well, is to learn in English.

و فکر می‌کنم ایده خوبی نیز این است که به زبان انگلیسی یاد بگیرید.

- Yes, and that's absolutely been proven true.

- بله، و این کاملاً ثابت شده است.

If you're both learning new content and English

اگر همزمان محتوای جدید و انگلیسی را یاد می گیرید

at the same time, that strengthens everything.

، همه چیز را تقویت می کند.

It just helps your brain make the connections.

این فقط به مغز شما کمک می کند تا ارتباطات را ایجاد کند.

And also, when you switch to regular content

و همچنین، وقتی به محتوای معمولی

that's made for English speakers,

که برای انگلیسی زبانان ساخته شده است تغییر می‌دهید،

sometimes the pace is a little bit fast,

گاهی اوقات سرعت کمی سریع است

the vocabulary is more rich or specific,

، واژگان غنی‌تر یا خاص‌تر است،

there's more jargon, so sometimes you just have to

اصطلاحات تخصصی بیشتری وجود دارد، بنابراین گاهی اوقات

just be a little bit patient with that and repeat.

فقط باید کمی صبور باشید. و تکرار کنید

Pick out phrases that you think are interesting.

عباراتی را که فکر می کنید جالب هستند انتخاب کنید.

I told you what I think my number one trait

من به شما گفتم که فکر می کنم ویژگی شماره یک من

in successful English learners is, curiosity.

در زبان آموزان موفق انگلیسی ، کنجکاوی است.

I think that that is just

من فکر می کنم که

the most important thing to learn anything.

این مهم ترین چیز برای یادگیری هر چیزی است.

You have to be curious.

باید کنجکاو باشی.

You have to wonder about things, ask yourself questions,

شما باید در مورد چیزهایی تعجب کنید، از خود سوال بپرسید،

and then as you experience English,

و سپس با تجربه انگلیسی،

you can kind of start to fill in the blanks and learn.

می توانید شروع به پر کردن جاهای خالی و یادگیری کنید.

- What do you think the number one

- به نظر شما

trait is in English learners?

ویژگی شماره یک در زبان آموزان انگلیسی چیست؟

- To really want to learn.

- واقعاً می خواهم یاد بگیرم.

- To want to learn, yeah.

- برای اینکه بخواهم یاد بگیرم، بله.

- Because I've talked about, in the past,

- از آنجایی که من در گذشته در مورد

how if you say you're too busy to learn English,

اینکه چگونه می گویید برای یادگیری زبان انگلیسی خیلی سرتان شلوغ است، صحبت کرده ام،

a better way to frame that is to say,

یک راه بهتر برای چارچوب بندی این است که بگویید:

"It's not one of my priorities right now."

"این یکی از اولویت های من در حال حاضر نیست."

And this could be a good thing or a bad thing.

و این می تواند یک چیز خوب یا یک چیز بد باشد.

If you have children, that's more of a priority,

اگر بچه دارید، این اولویت بیشتر است،

but a lot of the time, we can always do more.

اما اغلب اوقات، ما همیشه می‌توانیم کارهای بیشتری انجام دهیم.

And if you really want to do something

و اگر واقعاً می‌خواهید کاری را انجام دهید

and if you love doing it, then you're going to do it.

و اگر عاشق انجام آن هستید، آن را انجام خواهید داد.

You're going to find the time to do it.

شما برای انجام آن زمان خواهید یافت.

- Just thinking about that,

- فقط به این فکر می کنم،

I have some knowledge of Spanish and a little bit of French,

من کمی به زبان اسپانیایی و کمی فرانسوی

and I want to continue learning, and I think that right now,

می دانم، و می خواهم به یادگیری ادامه دهم، و فکر می کنم در حال حاضر،

our children are probably my number one barrier

فرزندان ما احتمالاً مانع شماره یک

because I can't just sit down, and find content,

من هستند زیرا نمی توانم فقط بنشینم. و مطالب را پیدا کنید

and learn online the way that I did

و به روشی آنلاین یاد بگیرید که من

before we had Thomas and Emma, who are our kids.

قبل از اینکه توماس و اِما را که فرزندان ما هستند، داشته باشیم.

But at the same time, maybe we can look for

اما در عین حال شاید بتوانیم به دنبال

resources so that we can learn together.

منابعی باشیم تا بتوانیم با هم یاد بگیریم.

I just found some apps on my phone

من به تازگی چند برنامه را در تلفنم پیدا

that I've been sharing with Thomas,

کردم که آنها را با توماس به اشتراک می گذاشتم،

and we've been kind of learning together

و ما همزمان با هم یاد می گرفتیم

at the same time, which is really neat.

، که واقعاً تمیز است.

- Yes, yes.

- بله بله.

I have mentioned this before too when it comes to...

من قبلاً در مورد ...

If you have children, then watch TV shows in English.

اگر بچه دارید، برنامه های تلویزیونی را به زبان انگلیسی تماشا کنید.

You need to find time to study and exercise.

باید زمانی برای مطالعه و ورزش پیدا کنید.

- Yes, (laughs) that's multitasking.

- بله، (می خندد) این چندوظیفه ای است.

I'm not sure that I could do that.

من مطمئن نیستم که بتوانم این کار را انجام دهم.

(laughs) I'm very impressed.

(می خندد) من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.

- Yeah, that such a great comment.

- آره، این نظر عالی است.

I'm going to bring the comments up again.

من می خواهم نظرات را دوباره مطرح کنم.

We'll go through some of them quite quickly now.

اکنون به سرعت برخی از آنها را مرور خواهیم کرد .

"I like the interaction of live lessons," says Mariam.

مریم می گوید: «من تعامل درس های زنده را دوست دارم.

"I'm curious, Katy."

"من کنجکاو هستم، کتی."

- Uh-oh.

- اوه اوه

- (laughs) Let's see what else other people are saying.

- (می خندد) ببینیم دیگران چه می گویند.

"I don't have anyone to have conversations with,

"من کسی را ندارم که با او صحبت کنم،

so can you give me a suggestion?"

پس می توانید یک پیشنهاد به من بدهید؟"

This one here.

این یکی اینجا.

"I can learn to speak English by myself.

"من می توانم خودم یاد بگیرم انگلیسی صحبت

"Is it possible?"

کنم."

- Ooh, good questions.

- Well, I have a method for this

if you go to ToFluency.com/speaking.

There will be a link in the description too.

Because there are two main ways

از آنجا که دو راه اصلی وجود دارد

you can improve your speaking.

که می توانید صحبت کردن خود را بهبود ببخشید.

Obviously, we need to learn grammar and vocabulary,

بدیهی است که ما باید گرامر و واژگان را یاد بگیریم،

but there's natural practice,

اما تمرین طبیعی وجود دارد،

and then there's something that I call the LRRC method.

و سپس چیزی وجود دارد که من آن را روش LRRC می نامم.

Do you know what that stands for?

آیا می دانید این به چه معناست؟

- Oh, my goodness.

- اوه، خدای من.

I'm on the spot here.

من در اینجا هستم.

- Sorry, I put Kate on the spot.

- ببخشید، کیت را سرجایشان گذاشتم

- No, no, I should know.

- نه، نه، باید بدانم.

I'm sorry.

- Listen to a phrase, repeat it,

record yourself repeating it,

and then compare your version to the original,

سپس نسخه خود را با نسخه اصلی مقایسه کنید،

and then you get long-term repetition too,

و سپس تکرار طولانی مدت نیز دریافت خواهید کرد،

so you can improve your speaking from anywhere in the world.

بنابراین می توانید صحبت کردن خود را از هر کجای دنیا بهبود ببخشید.

And a lot of people complain that

و بسیاری از مردم شکایت دارند که

they don't have anyone to practice with,

کسی را ندارند که با او تمرین کنید،

but you can do online language exchanges,

اما شما می توانید مبادلات زبان آنلاین را انجام دهید،

you can pay a teacher to have a conversation with you,

می توانید به یک معلم پول بدهید تا با شما صحبت کند و با شما

and make friends.

دوست شود

- True. - Make friends.

- درست است - دوست شوید

- Yeah. - Yeah.

- بله - بله

- Cool.

- عالی است.

Let's go back to the comments.

به نظرات برگردید

"Do you speak Arabic?"

"آیا شما عربی صحبت می کنید؟"

- I do not.

- نمیدونم.

- Do you speak Persian?

- تو فارسی بلدی؟

- No, I do not.

- نه من نمیکنم.

- (speaks in foreign language).

- (به زبان خارجی صحبت می کند).

(both laugh)

(هر دو می خندند)

- Jack has a very dear friend who is originally from Iran,

- جک دوست بسیار عزیزی دارد که اصالتاً ایرانی است

and we tried to learn some phrases to surprise him,

و ما سعی کردیم عباراتی را یاد بگیریم تا او را غافلگیر کنیم،

but I think we just confused him. (laughs)

اما فکر می کنم فقط او را گیج کردیم. (می خندد)

- Yeah, he didn't understand

- بله

what I was saying, unfortunately.

، متأسفانه متوجه حرف من نشد.

"Do you have any idea about English films or series?"

"آیا در مورد فیلم یا سریال انگلیسی نظری داری؟"

- Ooh.

- اوه

- I guess maybe a suggestion for people

- حدس می زنم شاید یک پیشنهاد برای افرادی

who want to learn English through movies or TV.

که می خواهند انگلیسی را از طریق فیلم یا تلویزیون یاد بگیرند.

- Ooh, that's an interesting one.

- اوه، این یک مورد جالب است.

I think I might have to think about that a little bit more,

فکر می‌کنم شاید مجبور باشم کمی بیشتر در مورد آن فکر کنم،

but if anybody's had any TV shows or films

اما اگر کسی برنامه‌های تلویزیونی یا فیلمی داشته است

that have really helped them, feel free to chime in.

که واقعاً به او کمک کرده است، بی‌راحتی در آن شرکت کند.

- Yeah, chime in to leave a comment in this situation.

- بله، زنگ بزنید تا در این شرایط نظر بدهید.

Yeah, what are we watching at the moment?

بله، در حال حاضر چه چیزی را تماشا می کنیم؟

- Well, we're still watching Stranger Things.

- خب، ما هنوز در حال تماشای Stranger Things هستیم.

- Yeah.

- آره

It only came out about a month ago, the second season.

فقط یک ماه پیش یعنی فصل دوم منتشر شد.

- But I like to do something called binge watching

- اما من دوست دارم کاری به نام تماشای افراطی انجام دهم،

because the end of an episode always ends on a little bit

زیرا پایان یک قسمت همیشه در یک صخره به پایان می رسد

of a cliffhanger, so the characters are in trouble,

، بنابراین شخصیت ها در مشکل هستند،

or something's about to happen and you want to know

یا چیزی در شرف وقوع است و شما می خواهید بدانید

what happens next, so I tend to sit down

که بعدا چه اتفاقی می افتد، بنابراین من تمایل دارم بنشینید

and just watch episode after episode,

و فقط قسمت به قسمت را تماشا کنید،

and then come back to it the next day.

و سپس روز بعد به آن برگردید.

You can kind of space it out a little bit more,

شما می توانید کمی بیشتر از آن فاصله بگیرید ،

but life has just been a little bit hectic.

اما زندگی کمی شلوغ بوده است.

We haven't been able to watch TV as much as possible.

ما تا آنجا که ممکن است نتوانسته ایم تلویزیون تماشا کنیم.

- No.

Yeah, so episodes end on a cliffhanger,

which means it's like in the middle of a story,

an important part of it,

and you really want to know what happens next.

- نه.

- I'm excited.

- هیجان زده ام.

There's a new series out on Amazon called Victoria.

سریال جدیدی در آمازون به نام ویکتوریا منتشر شده است.

- Is it similar to Elizabeth?

- شبیه الیزابت است؟

- The Crown, yes. - The Crown, right.

- تاج، بله. - تاج، درست است.

- And there's another season of that too, which I like that.

- و فصل دیگری از آن نیز وجود دارد که من آن را دوست دارم.

I tend to like historical...

من تمایل دارم تاریخی را دوست دارم ...

- Historical shows.

- نمایش های تاریخی.

- Shows, yes.

- نشان می دهد، بله.

- Yeah, they're fun.

- بله، آنها سرگرم کننده هستند.

Let's see.

اجازه بدید ببینم.

"I tried to do a language exchange,

"سعی کردم یک تبادل زبان انجام دهم،

"but many people don't correct you."

"اما بسیاری از مردم شما را تصحیح نمی کنند."

Oh, Esther is here.

اوه، استر اینجاست.

Esther is a long-time viewer.

استر یک بیننده قدیمی است.

- Hello, Esther.

- سلام، استر.

- I think from Argentina.

- فکر می کنم از آرژانتین.

Let me know if that's not correct.

به من اطلاع دهید اگر اینطور است. درست نیست

Some people are talking in French.

بعضی ها دارند به زبان فرانسوی صحبت می کنند

"I can see what a beautiful day in your city."

"می توانم ببینم چه روز زیبایی در شهر شماست.

What is the weather like today?

" هوا امروز چگونه است؟

- Beautiful.

- زیبا

- Beautiful.

- زیبا

- You're correct. - Yeah, sunny.

- شما درست می گویید - آره آفتابی است. هوا

It's warm.

گرم است.

- Yeah, it is. It's very warm.

- بله، خیلی گرم است

- For this time of year, yeah.

- برای این موقع از سال، آره -

"Watching movies can help us a lot as well."

"دیدن فیلم هم می تواند به ما کمک زیادی کند."

- I prefer a TV series because you get

- من سریال تلویزیونی را ترجیح می دهم زیرا زبان شما

more repetition in the language,

بیشتر تکرار

and movies can be very artistic,

می شود و فیلم ها می توانند بسیار هنری است

and the dialogue is very quiet at times.

و دیالوگ ها گاهی اوقات بسیار آرام است.

It can be more difficult.

ممکن است سخت تر باشد.

But I think TV series, it's more conversational,

اما به نظر من سریال های تلویزیونی بیشتر محاوره ای هستند،

especially when you think about something like Friends,

به خصوص وقتی به چیزی مانند Friends،

everyday English.

انگلیسی روزمره فکر می کنید.

There's so much in there.

چیزهای زیادی در آنجا وجود دارد.

Denise is here.

دنیز اینجاست.

Good to see you, Denise.

از دیدنت خوشحالم، دنیز.

"What do you think about reading

"نظرت در مورد خواندن

"classic books to improve English?"

"کتاب های کلاسیک برای بهبود زبان انگلیسی" چیست؟

This is your topic.

این موضوع شماست.

- Yes, this is something I'm really passionate about because

- بله، این چیزی است که من واقعاً به آن علاقه دارم زیرا چندین

I was an English literature teacher for several years.

سال معلم ادبیات انگلیسی بودم .

And I think that reading

و من فکر می‌کنم که

is a really interesting way to improve your vocabulary

خواندن یک راه واقعاً جالب برای بهبود دایره لغات شماست،

because there's just so much richer language in novels,

زیرا فقط زبان بسیار غنی‌تری در رمان‌ها وجود دارد،

so novels are generally a much higher Lexile level

بنابراین رمان‌ها عموماً سطح Lexile بسیار بالاتری

than we speak in conversation.

نسبت به آنچه در مکالمه صحبت می‌کنیم هستند.

However, that can be a little bit of a trap in terms of

با این حال، این می تواند از نظر مکالمه انگلیسی شما کمی تله باشد

your conversational English because, a lot of times,

زیرا در بسیاری از

there is vocabulary in literature and grammar structures

مواقع واژگانی در ادبیات و ساختارهای دستور زبان وجود دارد

that we don't actually use in everyday speech.

که ما در گفتار روزمره از آنها استفاده نمی کنیم.

- Fantastic.

- خارق العاده.

- So, I think that reading is a wonderful way

- بنابراین، من فکر می کنم که خواندن یک راه فوق العاده

to improve your vocabulary,

برای بهبود دایره لغات شما است،

but it doesn't always translate into speaking.

اما همیشه به صحبت کردن ترجمه نمی شود.

One way to kind of get around this

یکی از راه‌های حل این

when you have enough of a level in English

مشکل وقتی سطح کافی در زبان انگلیسی دارید

is to look into audiobooks,

این است که به کتاب‌های صوتی نگاه کنید،

and the Lexile level is obviously the same,

و سطح Lexile واضح است که یکسان است،

but you'll actually get a sense of the rhythm

اما در واقع

of the language when it's spoken, and so that can help.

هنگام صحبت کردن، ریتم زبان را درک خواهید کرد . و بنابراین می تواند کمک کند.

Yes. - Sorry, Lexile level?

آره. - ببخشید، سطح لکسیل؟

- Yes. - Explain.

- آره. - توضیح.

- It's just basically, it's kind of an arbitrary--

- این فقط اساساً ، نوعی دلبخواهی است--

Not arbitrary, but it's a measure of

دلخواه نیست، اما معیاری برای

the level of vocabulary, the complexity of the language,

سطح واژگان، پیچیدگی زبان،

and the way that it's used.

و روش استفاده از آن است.

- It's just like how hard the book is.

- درست مثل این است که کتاب چقدر سخت است.

- How hard it is, and higher is not always better.

- چقدر سخت است و بالاتر همیشه بهتر نیست.

- I agree, I agree.

- موافقم، موافقم.

I made a video on comparing...

ویدیوی مقایسه ساختم ...

I think it was maybe Pride and Prejudice

فکر کنم شاید غرور و تعصب

with the original version and the graded reader,

با نسخه اصلی و ریدر درجه بندی شده بود

and a graded reader is an adaption

و ریدر درجه بندی شده اقتباسی

of a book for English learners.

از کتاب برای زبان آموزان انگلیسی است.

- Yeah, so an adaptation that's made

- بله، پس اقتباسی که

just for English learners?

فقط برای زبان آموزان انگلیسی ساخته شده است؟

- Exactly.

- دقیقا.

And a lot of the time, if someone is an English learner...

و خیلی وقت ها، اگر کسی زبان آموز انگلیسی باشد...

And maybe you have felt like this too that,

و شاید شما هم این احساس را داشته باشید که

"Oh, I don't want something that is adapted,"

"اوه، من چیزی را نمی خواهم که سازگار باشد"،

but it is very useful for English.

اما برای زبان انگلیسی بسیار مفید است.

- One thing, which is actually...

- یک چیز، که در واقع...

I will completely admit this.

من این را کاملا اعتراف می کنم.

I read a lot when I was younger,

در جوانی زیاد مطالعه می‌کردم،

and so I had a vocabulary level that was a lot higher

و بنابراین سطح واژگانی داشتم که بسیار بالاتر

than my speaking level, if that makes sense.

از سطح صحبت کردنم بود، اگر منطقی باشد.

- It does.

- And English is one of the only languages

- می کند.

- و انگلیسی یکی از تنها زبان

where we borrow from so many different languages,

هایی است که ما از بسیاری از زبان های مختلف وام گرفته ایم،

and there's no standard English pronunciation,

و هیچ تلفظ استاندارد انگلیسی وجود ندارد ،

which I'm sure you have figured out,

که مطمئنم متوجه شده اید،

so when an English person or a native English speaker

بنابراین وقتی یک فرد انگلیسی یا یک انگلیسی زبان مادری

reads a word for the first time,

کلمه ای را برای اولین بار

they don't know how to pronounce it, necessarily.

، لزوماً نمی دانند چگونه آن را تلفظ کنند.

- Exactly.

- دقیقا.

- So, it's interesting because we take pronunciation rules

- بنابراین، جالب است زیرا ما قواعد تلفظ را

from so many different languages,

از زبان های مختلف می گیریم،

which I think is really fascinating.

که به نظر من واقعاً جذاب است.

So when I was little, I would mispronounce words a lot,

بنابراین وقتی کوچک بودم، کلمات را زیاد اشتباه تلفظ می‌کردم،

especially longer words that I'd never heard used before,

مخصوصاً کلمات طولانی‌تری را که قبلاً هرگز نشنیده بودم،

and so that's one way to tell that people

و بنابراین این یکی از راه‌هایی است که می‌توان فهمید که مردم

have learned a lot from reading, even native speakers.

از خواندن چیزهای زیادی یاد گرفته‌اند ، حتی زبان مادری.

- Very good.

- خیلی خوب.

That's such a good point on audiobooks.

این نکته بسیار خوبی در مورد کتاب های صوتی است.

So, let's have a look.

بنابراین، بیایید نگاهی بیندازیم.

Let's do some more questions.

بیایید چند سوال دیگر انجام دهیم.

- Ooh, are there any questions

- اوه، آیا سؤالی

that are less about learning and more personal?

وجود دارد که کمتر در مورد یادگیری باشد و بیشتر شخصی باشد؟

Or not personal, but...

یا نه شخصی، اما...

- Oh, yeah.

- اوه، آره.

Yeah, feel free to ask us anything.

آره، هرچیزی از ما بپرسید

- Within reason.

- در حد عقل

- Within reason.

- در حد عقل

- Yeah.

- آره

Let's answer some of these quickly now.

بیایید اکنون به برخی از این موارد سریع پاسخ دهیم.

So, (mumbles)

بنابراین، (زمزمه می کند)

"How writing should be used to improve English?"

"چگونه باید از نوشتن برای بهبود زبان انگلیسی استفاده کرد؟"

Or how can you improve your writing?

یا چگونه می توانید نوشتن خود را بهبود بخشید؟

I think write as much as possible,

من فکر می کنم تا آنجا که ممکن است بنویسید

and I like a method where you copy.

و روشی را دوست دارم که در آن شما کپی کنید.

- Oh, okay.

- اوه، باشه

- So, you take a book, or an article,

- بنابراین، شما یک کتاب، یا مقاله،

or a conversation, and you just copy it.

یا یک مکالمه را می گیرید و فقط آن را کپی می کنید.

- Copy it, okay.

- کپی کن، باشه.

- Imagine drinking some tea

- تصور کنید با موسیقی کلاسیک کمی چای می نوشید

with classical music and just copying.

و فقط کپی می کنید.

It's nice and relaxed.

خوب و آرام است.

- I think I'm really into the tea and the classical music,

- فکر می کنم من واقعاً به چای و موسیقی کلاسیک علاقه دارم،

so that kind of connects the dots.

بنابراین این نوع نقاط را به هم متصل می کند.

Actually, writing is really neat,

در واقع، نوشتن واقعاً منظم است

the way that it can help you learn and reinforce

، راهی که می تواند به شما کمک کند آنچه را که یاد می گیرید یاد بگیرید و تقویت

what you're learning because when you write,

کنید، زیرا وقتی می نویسید،

you're using your body in a way

از بدن خود به گونه

that helps you make those connections.

ای استفاده می کنید که به شما در ایجاد این ارتباطات کمک می کند.

So actually, when you're writing,

بنابراین، در واقع، وقتی در حال نوشتن هستید،

you can have more deep, complex thoughts

می‌توانید افکار عمیق‌تر و پیچیده‌تری

than you can without writing it down,

نسبت به آنچه که می‌توانید بدون نوشتن آن داشته باشید،

so writing is a tool that helps us kind of go deeper

داشته باشید، بنابراین نوشتن ابزاری است که به ما کمک می‌کند تا عمیق‌تر

into our thoughts and realize things,

در افکارمان برویم و چیزها را درک کنیم،

so as an English learner,

بنابراین به عنوان یک زبان‌آموز انگلیسی،

if you just sit down and try to write in English,

اگر فقط بنشینید و سعی کنید به زبان انگلیسی بنویسید

you will actually kind of help yourself

، در واقع به خودتان کمک می

learn the language a little bit more deeply.

کنید تا زبان را کمی عمیق تر یاد بگیرید.

So, when I was teaching middle schoolers,

بنابراین، وقتی به دانش‌آموزان راهنمایی تدریس

I would always have them...

می‌کردم، همیشه آنها را داشتم

There's two different ways to think about it.

... دو راه متفاوت برای فکر کردن در مورد آن وجود دارد.

It's writing to learn and learning to write,

نوشتن برای یادگیری و یادگیری نوشتن است،

and so obviously, these two go together,

و بدیهی است که این دو با هم همراه هستند،

but a lot of times, when you're just writing in a way

اما بسیاری از مواقع، زمانی که شما فقط به گونه

where you're not worried about grammar or spelling,

ای می نویسید که نگران دستور زبان یا املا

you're just getting the words onto the page,

نباشید، فقط متوجه می شوید. کلمات روی صفحه،

that's helping you learn at a deeper level.

این به شما کمک می کند تا در سطح عمیق تری بیاموزید.

- Yeah, I love that.

- آره، عاشقش هستم.

I write something every day for a good--

من هر روز چیزی می نویسم برای یک چیز خوب

- You do?

-- - شما می خواهید؟

- I journal.

- من مجله.

- You journal? Oh, neat. - Yeah, yeah.

- تو ژورنال؟ اوه، تمیز. - آره آره.

- I did not know that about you.

- من این را در مورد شما نمی دانستم.

I honestly didn't know.

راستش نمیدونستم

- I do, I've journaled for two years every day,

- من، دو سال است که هر روز ژورنال می نویسم،

and I'm just going to show you what it's like.

و فقط می خواهم به شما نشان دهم که چگونه است.

- I promise, we're actually married.

- قول می دهم، ما در واقع ازدواج کرده ایم.

We do know each other. (both laugh)

ما همدیگر را می شناسیم (هر دو می خندند)

- Look, Thoughts.

- نگاه کن، افکار.

I've just got this thing called Thoughts,

من به تازگی این چیزی را به نام

and I just write my thoughts every day.

افکار دارم و هر روز فقط افکارم را می نویسم.

- Is there a thought that you could share?

- آیا فکری وجود دارد که بتوانید به اشتراک بگذارید؟

- Yeah, okay.

- آره باشه

This is on the 23rd of November.

این در 23 نوامبر است.

"235 pounds on the dead lift.

"235 پوند در بالابر مرده.

"Felt great, getting heavier and heavier.

"احساس خوبی داشتم، سنگین تر و سنگین تر می شدم.

"Got four, will add five pounds next week."

"چهار گرفتم، هفته آینده پنج پوند اضافه می کنم."

Just very simple, but just talking about my progress

خیلی ساده، اما فقط در مورد پیشرفتم در ورزشگاه صحبت می کنم

in the gym, all those different types of things.

، همه چیزهای مختلف.

What?

چی؟

(Kate laughs) Kate's prodding me.

(کیت می خندد) کیت دارد مرا تشویق می کند.

She's pushing me, and I don't know why. (laughs)

او به من فشار می آورد، و من نمی دانم چرا. (می خندد)

- It's the light.

- این نور است.

- Well yeah, so you want me to...

- خب آره، پس تو از من می خواهی...

- To come forward just a cinch.

- فقط کمی جلو بیام.

- Yeah, okay. (Kate laughs)

- آره باشه (کیت می خندد)

So, Kate kept pushing me. (laughs)

بنابراین، کیت مدام مرا هل داد. (می خندد)

That reminds me of...

این به من یادآوری می کند...

I won't say your specific example,

مثال خاص شما را نمی گویم،

but there are so many times in a restaurant or a bar,

اما در یک رستوران یا بار بارها اتفاق می افتد،

and I'm telling a story and Kate pinches me.

و من داستان می گویم و کیت مرا نیشگون می گیرد.

(Kate laughs)

(کیت می خندد

It's a pinch under the table, and I say,

) زیر میز نیشگون است و من می گویم:

"Why are you pinching me?"

"چرا مرا نیشگون می گیری؟"

But she's doing that so I stop saying something.

اما او این کار را می کند، بنابراین من دیگر چیزی نمی گویم.

- Telling the story.

- قصه گفتن

Because usually you're telling some story

زیرا معمولاً شما داستانی را تعریف می کنید

that's really embarrassing for me, and so I'm like,

که واقعاً برای من شرم آور است و بنابراین من می گویم

"Jack, stop telling this story, stop."

"جک، از گفتن این داستان دست بردار، بس کن."

But inevitably, instead of stopping, you turn around and go,

اما به ناچار به جای توقف،

"Why are you pinching me?" (laughs)

برمی گردی و می گویی: "چرا نیشگونم می گیری؟" (می خندد)

- Exactly, exactly, when I should just

- دقیقاً، دقیقاً زمانی که باید

stop saying what I'm saying.

حرفی را که می گویم، نزنم.

- (laughs) Well, I think I also maybe

- (می خندد) خب، فکر می کنم شاید

need to be a little bit less sensitive.

لازم باشد کمی حساسیت کمتری داشته باشم.

- Right.

- درست.

Shall we go quickly?

سریع بریم؟

- Okay.

- باشه.

- "When will you guys go live again?"

- "بچه ها کی دوباره زنده می شوید؟"

- Ooh. - Maybe next week?

- اوه - شاید هفته بعد؟

- Yeah, maybe

- بله، شاید

- "What do you think about reading

- "نظر شما در مورد خواندن

the Harry Potter books to improve vocabulary?"

کتاب های هری پاتر برای بهبود دایره لغات چیست؟"

- I am all for it. (laughs)

- من همه طرفدارش هستم. (می خندد)

- I have never read a Harry Potter book.

- من هرگز کتاب هری پاتر را نخوانده ام.

- You know what?

- میدونی چیه؟

I think that we will read them with our son eventually

من فکر می کنم که ما آنها را در نهایت با پسرمان می خوانیم

because they're great, and I really like

زیرا آنها عالی هستند، و من واقعاً

the way that JK Rowling,

روشی را دوست دارم که جی کی رولینگ،

she uses the English language in really interesting ways.

او از زبان انگلیسی به روش های بسیار جالبی استفاده می کند.

So, everything that she names that's imaginary

بنابراین، هر چیزی که او نام می‌برد و خیالی

is really kind of clever.

است، واقعاً هوشمندانه است.

- Very good.

- خیلی خوب.

"You use pounds?"

"تو از پوند استفاده می کنی؟"

So yeah, I was talking about pounds for weight.

بنابراین بله، من در مورد پوند برای وزن صحبت می کردم.

I do now, because in the UK,

من الان این کار را می کنم، زیرا در انگلستان

we use usually stone but kilograms too,

معمولاً از سنگ استفاده می کنیم اما از کیلوگرم نیز استفاده می کنیم،

but I'm used to pounds now.

اما من اکنون به پوند عادت کرده ام.

- In my head, whenever you say stones,

- تو سرم هر وقت میگی سنگ

I'm like, "What stones?" - It's confusing.

میگم چه سنگهایی؟ - گیج کننده است.

- Like, I'm trying to imagine an actual stone.

- مثل، من سعی می کنم یک سنگ واقعی را تصور کنم.

- Well, it's like cups in America for measuring things.

- خوب، مثل فنجان در آمریکا برای اندازه گیری چیزها است.

But yeah, here's a great phrase.

اما بله، این یک عبارت عالی است.

I used to use pounds, but now I am used to...

قبلا از پوند استفاده می کردم اما الان عادت کردم...

No, I used to use kilograms, but now I'm used to pounds.

نه، کیلویی مصرف می کردم اما الان به پوند عادت کردم.

Used, use, used, use.

استفاده، استفاده، استفاده، استفاده.

I made a video on that as well.

یه ویدیو هم در موردش درست کردم

I'll leave a link below.

لینک زیر را می گذارم.

"Could... (laughs)

"میتونه... (می خندد)

"Could Kate beat you up?"

"آیا کیت می تواند تو را کتک بزند؟"

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

Probably.

احتمالا.

You're very feisty.

تو خیلی جسارتی.

- I am feisty, but I don't know if I could beat you up.

I don't think I would want to, in any event.

فکر می‌کنم در هر صورت می‌خواهم.

- "How to get rid of shyness when speaking English?"

- "چگونه هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی از شر کمرویی خلاص شویم؟"

- That's hard.

- سخت است.

- Get out of your comfort zone, I say, little by little.

- می‌گویم کم کم از منطقه راحتی خود خارج شوید.

I was so nervous about making videos at first,

من از ساختن ویدئو در اول،

and I made a video and shared it with a few people,

و من یک ویدیو ساختم و آن را با چند نفر به اشتراک گذاشتم،

but you have to make that effort

اما شما باید این تلاش را انجام دهید

to get out of your comfort zone,

تا از منطقه راحتی خود خارج شوید،

to do something that's a little bit uncomfortable,

کاری انجام دهید که کمی ناراحت کننده است،

and then you can build on that, and it soon becomes normal.

و سپس می توانید آن را بسازید، و به زودی آن را انجام دهید.

- I have a couple of ideas as well to help that

- من چند ایده برای کمک به آن دارم،

because that's something that I really struggle with too,

زیرا این چیزی است که من هم واقعاً با آن مشکل دارم،

especially in foreign languages.

مخصوصاً در زبان های خارجی.

And my first suggestion is to just try to make it

و اولین پیشنهاد من این است که سعی کنید آن

a situation where you feel the most comfortable speaking.

را به شرایطی تبدیل کنید که در آن احساس راحتی کنید که صحبت کنید.

So, if you're somebody that really likes

بنابراین، اگر کسی هستید که واقعاً

to have kind of quiet conversations,

دوست دارید یک نوع مکالمه آرام داشته باشید،

see if you can find a language exchange.

ببینید آیا می توانید یک تبادل زبان پیدا کنید.

If you're somebody that's comfortable in crowds,

maybe join in a YouTube conversation

شاید برای تمرین صحبت کردن به یک مکالمه YouTube

or a language community to practice speaking.

یا یک جامعه زبانی بپیوندید .

And then, this is actually something

و سپس، این در واقع چیزی است

that really doesn't apply to everyone,

که واقعاً برای همه صدق نمی کند،

but if you are somebody who does drink alcohol

اما اگر شما فردی هستید که الکل می نوشید

or feels comfortable drinking alcohol,

یا احساس راحتی در نوشیدن الکل می کنید،

they actually came out with a study that you speak better

آنها در واقع با یک مطالعه به این نتیجه رسیدند که وقتی شما به

in a foreign language when you've had a drink or two,

یک زبان خارجی بهتر صحبت می کنید. یک یا دو نوشیدنی

and I think that's because...

خوردم، و فکر می‌کنم به این دلیل است که...

And this is true for everybody.

و این برای همه صادق است.

There's inhibitions.

ممانعت هایی وجود دارد

We're kind of held back from speaking in a foreign language,

ما به نوعی از صحبت کردن به یک زبان خارجی

and alcohol lowers that just a little.

خودداری می کنیم و الکل فقط کمی آن را کاهش می دهد.

So, it's not necessary by any means,

بنابراین، به هیچ وجه ضروری نیست،

but that is something that you can try.

اما این چیزی است که می توانید امتحان کنید.

Like, you think that you're speaking better,

مثلاً فکر می‌کنید که بهتر صحبت می‌کنید،

and you might actually be speaking better.

و ممکن است در واقع بهتر صحبت کنید.

- Yeah, because your confidence increases too, definitely.

- بله، چون اعتماد به نفس شما هم افزایش می یابد، قطعا.

And a lot of the time, people don't speak

و اغلب اوقات، مردم به دلیل نگرانی از اشتباه کردن، صحبت نمی کنند

because they're worried about making mistakes.

.

It's so common that people stop themselves from speaking

این بسیار رایج است که مردم خود را از صحبت کردن باز می دارند،

because they don't want to make those mistakes,

زیرا نمی خواهند این اشتباهات را مرتکب شوند،

and I felt this in a huge way in Spain

و من این را در اسپانیا

where you don't want to talk about things.

که نمی خواهید در مورد مسائل صحبت کنید، به شدت احساس کردم.

But also--

اما همچنین

- And sometimes, you actually are making mistakes,

--- و گاهی اوقات، شما واقعاً اشتباه می کنید،

and that's okay too. - Exactly.

و این نیز اشکالی ندارد. - دقیقا.

- And those are the funniest stories.

- و اینها خنده دارترین داستان ها هستند.

I'm not sure if I've told this story before,

مطمئن نیستم قبلاً این داستان را گفته باشم یا نه،

but when we were living in Spain,

اما زمانی که در اسپانیا زندگی می کردیم،

I went to get new contact lenses for my eyes,

رفتم تا لنزهای تماسی جدید برای چشمانم تهیه کنم

and basically, I went in and I said that

و اصولاً وارد شدم و

I needed "lentejas," which are lentils, little tiny beans.

گفتم به "lentejas" نیاز دارم. عدس هستند، لوبیاهای کوچک.

I was like, "I need lentils to put in my eyes."

من می گفتم: "من باید عدس را در چشمانم بگذارم."

And I'm so glad that I had the confidence to just go in

و من خیلی خوشحالم که این اعتماد به نفس را داشتم که فقط وارد شوم

and ask because it's the funniest story now.

و بپرسم زیرا اکنون خنده دارترین داستان است.

But you know, when you think about it in your head,

اما می دانید، وقتی در ذهن خود به آن فکر می کنید،

what's the worst that could happen?

بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد چیست؟

- Yeah, definitely.

-آره حتما

- You have a funny story.

- داستان بامزه ای داری.

- And we don't care if someone makes a mistake.

- و برای ما مهم نیست که کسی اشتباه کند.

- Oh, not at all.

- اوه، اصلا.

I think that the fear in your head is 100 times greater,

من فکر می کنم که ترس در سر شما 100 برابر بیشتر است،

and you think that people are so worried

و شما فکر می کنید که مردم آنقدر نگران هستند

about you making mistakes,

که اشتباه کنید،

but the reality is that most of that is just in your head.

اما واقعیت این است که بیشتر آن فقط در ذهن شماست.

Nobody cares as much as you do, if that helps.

هیچ کس به اندازه شما اهمیت نمی دهد، اگر این کمک می کند.

- Very good.

- خیلی خوب.

Israel says, "Listening is very hard for me."

اسرائیل می گوید: "گوش دادن برای من بسیار سخت است."

Kate mentioned something before, which is repetition,

کیت قبلاً به چیزی اشاره کرد که تکرار است

and I'm going to start talking about repetition a lot.

و من قصد دارم در مورد تکرار زیاد صحبت کنم.

Do you understand? (laughs)

آیا می فهمی؟ (می خندد)

- You're going to repeat and repeat?

- تکرار می کنی و تکرار می کنی؟

- Yeah, exactly.

- بله دقیقا.

I'm going to keep repeating-- - Keep repeating. (laughs)

من به تکرار ادامه خواهم داد --- به تکرار ادامه دهید. (می خندد)

- how important repetition is because it is vital.

- تکرار چقدر مهم است زیرا حیاتی است.

So, what I want everyone to do as well

بنابراین، کاری که من از همه می‌خواهم انجام دهند

is to watch this lesson again

این است که دوباره این درس را تماشا کنند

because you'll understand so much more the second time.

زیرا بار دوم خیلی چیزهای بیشتری را متوجه خواهید شد.

- And just something that can help with listening,

- و فقط چیزی که می تواند به گوش دادن کمک کند،

especially if you find reading easier,

به خصوص اگر خواندن برای شما آسان تر است

is to watch things with subtitles,

، تماشای چیزها با زیرنویس است،

not in your language but in English.

نه به زبان شما بلکه به زبان انگلیسی.

And sometimes your brain will translate that back,

و گاهی اوقات مغز شما آن را ترجمه می‌کند،

but that's a way of reinforcing the language,

اما این راهی برای تقویت زبان است،

and then eventually you can get to the point

و سپس در نهایت می‌توانید به نقطه‌ای

where you take the subtitles away

برسید که زیرنویس‌ها را

and you just listen to the language on the screen

بردارید و فقط به زبان روی صفحه گوش کنید

and help your brain make those connections.

و به مغزتان کمک کنید این ارتباطات را ایجاد کند. .

I have found that really helpful in the past.

در گذشته متوجه شدم که واقعاً مفید است.

- So, here is a good strategy.

- بنابراین، در اینجا یک استراتژی خوب است.

You can watch it the first time without,

شما می توانید آن را بار اول بدون،

second time with, and then without.

بار دوم با و سپس بدون تماشا کنید.

- Or two times with and two times without,

- یا دو بار با و دو بار بدون،

but that progression from with English subtitles

اما این پیشرفت از زیرنویس انگلیسی

to no subtitles can be really helpful.

به بدون زیرنویس می تواند واقعا مفید باشد.

And a lot of times you know a word because you've read it,

و بسیاری از اوقات شما یک کلمه را می‌دانید چون آن را خوانده‌اید،

but you don't know how it sounds in conversation,

اما نمی‌دانید که در مکالمه چگونه به نظر می‌رسد،

especially with relaxed pronunciation

به خصوص با تلفظ آرام

where the words kind of go together, et cetera.

که در آن کلمات به نوعی کنار هم قرار می‌گیرند، و غیره.

- "I'm gonna wanna to go soon."

- "من می خواهم به زودی بروم."

- Yes.

- آره.

- "I'm gonna wanna to go."

- "من می خواهم بروم."

- Oh, I thought you meant right now. (laughs)

- اوه فکر کردم منظورت همین الانه. (می خندد)

- No, no, that was an example.

- نه، نه، این یک مثال بود.

- I was like, "Okay, okay, we're ready, let's go."

- گفتم: باشه، باشه، آماده ایم، بریم.

- I was very relaxed.

- خیلی آرام بودم.

I've got an answer for this.

من برای این جواب دارم

Breezy day, "What is the hardest thing

روز دلپذیر، "سخت ترین چیز

"about English grammar?"

"درباره گرامر انگلیسی چیست؟"

What's the hardest part of English grammar?

سخت ترین بخش گرامر انگلیسی چیست؟

For me, English grammar isn't hard or easy.

برای من، گرامر انگلیسی سخت یا آسان نیست

It's just whether you have had repetition with it

. فقط به این بستگی دارد که شما با آن تکرار داشته اید

because people say irregular verbs are hard,

زیرا مردم می گویند افعال نامنظم هستند. سخت است

but everyone here, I'm sure, can say "I am, you are, he is."

، اما مطمئنم همه اینجا می توانند بگویند "من هستم، تو هستی، او هست."

That's an irregular verb,

این یک فعل بی قاعده است،

but you say this all the time, therefore you can use it.

اما شما همیشه این را می گویید، بنابراین می توانید از آن استفاده کنید.

And it's the same with phrasal verbs.

و این در مورد افعال عبارتی هم همینطور است

I imagine people can say, "I wake up, I wake up at"

من تصور می کنم که مردم می توانند به دلیل تکرار این کار بگویند "من از خواب بیدار می شوم، من در آن بیدار می شوم"

because of the repetition of this.

And that's what I teach in my method,

so go to ToFluency.com/speaking to learn more about this.

There'll be a link below.

. یک لینک زیر باشید.

"Use subtitles in YouTube, I do also."

"از زیرنویس در یوتیوب استفاده می کنم، من هم این کار را انجام می دهم."

Yeah, I add the subtitles to most videos

بله، من زیرنویس را به اکثر ویدیوها اضافه می

because I know how important it is. (laughs)

کنم زیرا می دانم چقدر مهم است. (می خندد)

I don't know what you're laughing about.

من نمی دانم به چه چیزی می خندید.

- I don't know.

- من نمی دانم

- (laughs) I'm laughing too.

- (می خندد) من هم دارم می

Valdinei, "I have just shared your video on my Facebook."

خندم والدینه، "من همین الان ویدئوی شما را در فیس بوکم به اشتراک گذاشتم."

- Thank you. - Thank you so much.

- ممنون - خیلی ممنون -

Yeah, if you are enjoying this, then please share it.

بله، اگر از این کار لذت می برید، لطفا به اشتراک بگذارید

You can also, you know, on YouTube,

شما ج همچنین، می دانید، در یوتیوب،

you can share it through messenger or your messages,

می توانید آن را از طریق مسنجر یا پیام های خود

or WhatsApp, so you can send it to individual people too.

یا واتس اپ به اشتراک بگذارید، بنابراین می توانید آن را برای افراد جداگانه نیز ارسال کنید.

"Do you want your children to learn another language?"

"آیا می خواهید فرزندانتان زبان دیگری یاد بگیرند؟"

- Yes, very much so,

- بله، خیلی خوب است،

and I think that this is just going to be an ongoing process

و من فکر می کنم که این یک روند مداوم خواهد بود

because we had intentions to help our son

زیرا ما قصد داشتیم

by raising him bilingually in Spanish and English.

با بزرگ کردن پسرمان به صورت دو زبانه به زبان اسپانیایی و انگلیسی به او کمک کنیم.

But even though we had that intention,

اما با وجود اینکه ما چنین قصدی داشتیم،

it hasn't quite turned out that way,

اما کاملاً به این شکل نبوده است،

so we're just continually working to try to expose him

بنابراین ما به طور مداوم تلاش می کنیم تا او را در معرض

to different languages and to work with that

زبان های مختلف قرار دهیم و با آن کار کنیم،

because that is such a gift

زیرا این یک موهبت

to be able to speak another language,

است که بتوانیم با زبان دیگری صحبت کنیم. زبان،

not only to communicate with everyone else,

نه تنها برای برقراری ارتباط با دیگران،

but also just to have a brain that can understand

بلکه فقط برای داشتن مغزی که می تواند

other cultures and other ways

فرهنگ های دیگر و روش های دیگر

of thinking about the world and speaking.

تفکر درباره جهان و صحبت کردن را درک کند.

- Yeah, so Kate used a few good phrases there.

- بله، پس کیت چند عبارت خوب را آنجا به کار برد.

It hasn't turned out that way, which means like...

اینطوری نشده است، یعنی مثل...

How would you explain "turn out"?

چگونه "روشن شدن" را توضیح می دهید؟

- "Turn out"? Just the end result.

- " معلوم شد "؟ فقط نتیجه نهایی

- The end result, perfect.

- نتیجه نهایی، عالی.

I need you here. (both laugh)

من اینجا به تو نیاز دارم (هر دو می خندند)

So yeah, the end result at the moment

بنابراین بله، نتیجه نهایی در حال حاضر

isn't what we intended in the past, but there's still time.

آن چیزی نیست که در گذشته در نظر داشتیم ، اما هنوز زمان وجود دارد.

And he is learning English.

و در حال یادگیری زبان انگلیسی است.

Sorry, Spanish, at school.

متاسفم، اسپانیایی، در مدرسه.

- He is.

- او هست.

- Because he says, "Buenos dias," doesn't he?

- چون می گوید "بوئنوس دیاس"، اینطور نیست؟

- He does, it's adorable.

- او می کند، شایان ستایش است.

- Sometimes, "Uno, dos, tres."

- گاهی اوقات "Uno, dos, tres."

Someone had a question.

کسی سوالی داشت

"Do you guys have any habit phrases

"آیا شما عبارات عادتی

"that you use a lot in conversation?"

دارید "که در مکالمه زیاد استفاده می کنید؟"

In my program, the ToFluency program,

در برنامه من، برنامه ToFluency،

that's what I give you,

این چیزی است که من به شما می دهم،

over 1000 fluency phrases that we use.

بیش از 1000 عبارت روانی که استفاده می کنیم.

They're from the conversations that we have,

آنها از مکالماتی هستند که داریم،

and I give them to you

و من آنها را

in audio format and also as memory cards,

با فرمت صوتی و همچنین به عنوان کارت حافظه،

memory cards so that you can get that repetition.

کارت حافظه به شما می دهم تا بتوانید آن تکرار را دریافت کنید

- Like flash cards?

- مثل فلش کارت؟

- Yeah. - Cool.

- آره - عالی

- I call them memory cards.

- من به آنها می گویم کارت حافظه

Maybe I should change that name.

شاید باید اسمش را عوض کنم.

- That's okay.

- اشکالی نداره

- Also, if you can think of a better name

- همچنین اگر اسم بهتری

for the LRRC method, let me know.

برای روش LRRC به ذهنتون میرسه بگید

- (laughs) Okay.

- (با خنده) باشه

- Yousef, "The first time I've joined your channel."

- یوسف "اولین باری که وارد کانالتون شدم"

Thank you so much for being here.

خیلی ممنونم اینجا هستید.

If you are new here,

اگر اینجا تازه کار هستید،

subscribe and click that notification bell.

مشترک شوید و روی زنگ اعلان کلیک کنید.

So, Dylan is here.

بنابراین، دیلان اینجاست.

"Love your lessons.

"I've studied in Australia for more than two years.

"من بیش از دو سال در استرالیا تحصیل کرده ام.

"Most of the time, I stay here except for the holidays."

"بیشتر اوقات، به جز تعطیلات اینجا می مانم."

You've been to Australia.

شما استرالیا بوده اید.

- I have.

- من.

- Yeah, I want to go.

- آره، می خواهم بروم.

"How can I be fluent in English without phrasal verbs?"

"چطور می توانم من به زبان انگلیسی بدون افعال عبارتی مسلط هستم؟

- Just... - I think it's...

- فقط... - فکر می کنم این است...

To be honest, phrasal verbs

صادقانه بگویم، افعال عبارتی در

end up being a big part of fluency.

نهایت بخش بزرگی از تسلط هستند.

- "End up."

- "End up."

- Yes, for example. (laughs)

- بله، برای مثال. ( می خندد)

So, it's just something to keep working on

بنابراین، این فقط چیزی است که باید روی آن کار کنید

and to be curious about like,

و در مورد آن کنجکاو باشید مانند

"Oh, that's an interesting way to use that verb,"

"اوه، این یک راه جالب برای استفاده از آن فعل است"

and just to remember it and to be open to it.

و فقط برای به خاطر سپردن آن و باز بودن در مورد آن.

It's like, is there...

مثل اینکه وجود دارد.

I don't know if there's a name for this phenomenon,

نمی‌دانم نامی برای این پدیده وجود دارد یا نه ،

but once you're aware of something, you see it everywhere.

اما وقتی از چیزی آگاه می‌شوید، آن را همه جا می‌بینید

- Confirmation bias, right?

- سوگیری تأیید، درست است؟

- Oh, it that what it's called?

- اوه، اسمش

- Oh, I think that's ...

همین است؟ ..

No, conversation bias is when you are looking

نه سوگیری مکالمه زمانی هست که

for anything that supports your argument,

دنبال هر چیزی میگردی که استدلالت

so I guess it's true.

رو تایید کنه پس حدس میزنم

It's similar, isn't it?

درست باشه شبیه هم هست نه؟

But it's like when you get a new car,

اما مثل اینه که وقتی ماشین جدید

you're looking at other cars.

میگیری به ماشینهای دیگه نگاه میکنی.

You get new shoes, you're looking at everyone's--

کفش های نو می گیری، به همه نگاه می کنی

- You see everyone else's shoes.

--- یو شما کفش های دیگران را می بینید

You get new phrasal verbs,

شما افعال عبارتی جدید دریافت می کنید،

you hear them everywhere. (laughs)

آنها را همه جا می شنوید. (می خندد)

- Yeah, definitely.

- بله، قطعا.

"I feel bored with memory cards.

"من از کارت های حافظه احساس بی حوصلگی می کنم.

"Is it okay for me to keep the LRRC method without it?"

"آیا اشکالی ندارد که روش LRRC را بدون آن نگه دارم؟"

Definitely.

The other thing with memory cards is delete the ones...

قطعاً چیز دیگری که در مورد کارت های حافظه وجود دارد حذف آن هاست...

If a card is boring, it means you know it, so delete it,

اگر یک کارت خسته کننده است، به این معنی است که شما آن را می دانید. پس آن را حذف کنید

and then you can use the ones that will help you.

و سپس می توانید از مواردی که به شما کمک می کنند استفاده کنید

- Yes.

- بله

- Got some nice comments.

- نظرات خوبی دریافت کردم

- Woo-hoo, thank you.

- وو هو، ممنون

- "Recommend to improve pronunciation,

- "توصیه می کنم تلفظ را بهبود ببخشید،

"Listen and try to repeat several times?"

"گوش کنید و سعی کنید چندین بار تکرار کنید؟"

Yeah, and record yourself

بله، و خودتان را ضبط کنید

because then you can notice the differences between

زیرا در این صورت می توانید تفاوت بین

how you say it and how the original audio says it too.

نحوه بیان آن و نحوه بیان صدای اصلی آن را متوجه شوید.

And then, it's important to know

و سپس،

the sounds and how to make them,

دانستن صداها و نحوه ساخت آنها مهم است،

and this is inside the ToFluency program too.

و این در داخل برنامه ToFluency نیز هست.

- And that's part of that confidence too.

- و این هم بخشی از این اعتماد به نفس است.

And actually, sometimes when I hear my own recorded voice,

و در واقع، گاهی اوقات وقتی صدای ضبط شده‌ام را می‌شنوم،

I think, "Oh no, it that what I sound like?"

فکر می‌کنم، "اوه، نه، این چیزی است که من صدا می‌کنم؟"

Because in my head, I just sound so confident and so...

چون در ذهنم خیلی مطمئن به نظر میرسم و خیلی...

- Sassy.

- Sassy and so, I don't know, so grown up,

- ساسی.

- ساسی و فلانی، نمی‌دانم، خیلی بزرگ شده‌ای،

and then I hear my voice, and to me,

و بعد صدایم را می‌شنوم، و به

it sounds like, you know, not that way.

نظر من، می‌دانی، اینطور نیست.

And so, but the more that you speak

و به این ترتیب، اما هر چه بیشتر صحبت کنید

and the more that you hear your voice recorded,

و صدای ضبط شده خود را بیشتر بشنوید،

just like I'll hear this voice recorded,

درست همانطور که من این صدای ضبط شده را خواهم شنید

you build your confidence.

، اعتماد به نفس خود را افزایش می دهید.

- "The way you speak is beautiful," Khadija.

- خدیجه: «طرز حرف زدنت زیباست».

- Thank you. (laughs)

- متشکرم. (می خندد)

- Yeah, and also, you do sound different when it's recorded.

- بله، و همچنین وقتی ضبط می شود، صدای شما متفاوت است.

- Yes, your recorded voice is different.

- بله، صدای ضبط شده شما متفاوت است.

- Yeah, it is.

- آره آن است.

But I'm also...

اما من هم ...

I talked about this in the car.

در ماشین در این مورد صحبت کردم.

I don't know if you were listening, but-- (laughs)

نمی دانم داشتی گوش می دادی یا نه ، اما-- (می خندد)

- How rude.

- چقدر بی ادب.

I always listen to you. (laughs)

من همیشه به شما گوش می دهم. (می خندد)

- I bought some courses on Black Friday

- من در جمعه سیاه چند دوره خریدم

to help me improve my speaking voice.

تا به من کمک کند صدای صحبت کردنم را بهبود بخشد.

- In Spanish?

- به اسپانیایی؟

- No, English.

- نه، انگلیسی.

- Oh, okay.

- اوه، باشه

See, everybody's learning.

ببینید، همه در حال یادگیری هستند.

(both laugh)

(هر دو می خندند)

- Yeah, but it's more about the way you speak and breathe,

- بله، اما بیشتر به نحوه صحبت کردن و نفس کشیدن شما مربوط می شود،

and like coming from the diaphragm,

و دوست دارید از دیافراگم بیرون بیایید،

and I've learned that there are different types of voices.

و من یاد گرفته ام که صداها انواع مختلفی دارند.

There's the nasal voice, the throat voice.

صدای بینی وجود دارد، صدای گلو.

- The throat voice.

- صدای گلو.

- The chest voice.

- صدای سینه.

- The chest voice.

- صدای سینه.

- And then, the diaphragm voice.

- و بعد، صدای دیافراگم.

- The diaphragm voice. (laughs)

- صدای دیافراگم (می خندد)

- Kate can't do it.

- کیت نمی تواند این کار را انجام دهد.

- I need to take the course. (laughs)

- من باید دوره را بگذرانم. (می خندد)

- But it's really interesting.

- اما واقعاً جالب است.

And also, they have different

و همچنین، آنها

warmup exercises for your mouth.

تمرینات گرم کردن متفاوتی برای دهان شما دارند.

- They don't say "Benedict Cumberbatch"?

- نمی گویند «بندیکت کامبربچ»؟

- Benedict Cumberbatch, Benedict Cumberbatch.

- بندیکت کامبربچ، بندیکت کامبربچ.

- I love it. (laughs)

- عاشقشم. (می خندد)

- What is that article?

- آن مقاله چیست؟

- If you are not familiar with the work

- اگر با

of this very talented actor from Great Britain,

کار این بازیگر بسیار با استعداد بریتانیایی آشنایی ندارید

he also has one of the most ridiculous names,

یکی از مسخره ترین نام ها را هم دارد

and if you Google it, you will see all of the ways

و اگر در گوگل سرچ کنید تمام راه هایی

that people have messed it up, and I love it.

که مردم آن را به هم ریخته اند را می بینید و من دوستش دارم.

- He's from Sherlock.

- او از شرلوک است.

That's how most people--

اینگونه است که بیشتر مردم

- Know him. - He's Sherlock Holmes.

--- او را می شناسند. - او شرلوک هلمز است.

Margarida, who is a ToFluency program member,

مارگاریدا، که یکی از اعضای برنامه ToFluency است،

"I love memory cards."

"من عاشق کارت های حافظه هستم."

- Oh, great.

- اوه، عالی.

- Yeah, and also, you can make them enjoyable

- بله، و همچنین، اگر با آنها سرگرم شوید، می توانید آنها را لذت

if you have fun with them because you get a flash card,

ببرید زیرا فلش کارت دریافت می کنید

and if you just read, it's boring,

و اگر فقط بخوانید خسته کننده است،

but if you repeat it and say it with

اما اگر آن را تکرار کنید و با

some enthusiasm, an intonation, stress,

کمی اشتیاق، لحن و استرس بگویید،

then you'll enjoy it, but also you'll improve too.

سپس از آن لذت خواهید برد، اما همچنین پیشرفت خواهید کرد.

- Are you speaking from your diaphragm right now?

- الان از دیافراگم حرف میزنی؟

- No.

- نه.

No, I need to practice.

نه، باید تمرین کنم.

So you breathe in for five seconds, and then you hum.

بنابراین پنج ثانیه نفس می کشید و سپس زمزمه می کنید.

(both hum)

(هر دو زمزمه می کنند)

Deeper.

عمیق تر.

(Kate hums)

(کیت زمزمه می کند)

- I'll make a video on it.

- من یک ویدیو در مورد آن خواهم ساخت.

- Okay.

- باشه.

- Basma, "Do you know,

- بسما، "آیا می دانید،

"I found formal English, it's too hard.

"من انگلیسی رسمی پیدا کردم، خیلی سخت است.

"It's harder than slang words."

"این سخت تر از کلمات عامیانه است."

Interesting.

جالب هست.

- Yeah, interesting.

- آره جالبه

- Here's a quick question.

- اینم یه سوال سریع.

What is a new slang term that you have learned recently?

اصطلاح جدید عامیانه ای که اخیراً یاد گرفته اید چیست؟

- Oh, my gosh.

- وای خدای من.

I feel like I'm constantly learning

احساس می کنم دائماً در حال یادگیری

slang terms and also abbreviations.

اصطلاحات عامیانه و همچنین اختصارات هستم.

- Abbreviations?

- مخففات؟

- Mm-hmm.

- مممم

Like, for the longest time, I didn't know that SMH

مثلاً برای طولانی‌ترین زمان ، نمی‌دانستم که SMH

stood for "shake my head," so when you're feeling--

مخفف «سرم را تکان بده» است، بنابراین وقتی احساس می‌کنید

- You asked me that.

- I did. (laughs)

-- - این را از من پرسیدید.

- من کردم. (می خندد)

- Yeah, and I think I--

- بله، و فکر می کنم من

- Jack knows more about those kinds of things,

--- جک بیشتر در مورد این نوع چیزها می داند،

so I just never knew what people were talking to.

بنابراین من هرگز نمی دانستم مردم با چه چیزی صحبت می کنند.

It means, like (sighs).

یعنی مثل (آه می کشد).

- Have you listened or watched any videos

- آیا ویدیوهایی

from young YouTubers or Instagram people?

از جوانان یوتیوب یا افراد اینستاگرام گوش داده یا تماشا کرده اید؟

- No.

- نه

- Because that's how you learn, and it confuses me.

- چون اینطوری یاد میگیری و من رو گیج می کنه.

Everyone says "bro" these days.

این روزها همه می گویند "برادر".

- "Bro"? - "Bro" or "bruh."

- "برادر"؟ - «برو» یا «برو».

- "Bruh."

- "رفیق پسر."

Or "Bae." - Or "bae," yeah.

یا "بائه". - یا "بائه"، آره.

It's quite crazy.

این کاملا دیوانه است.

"Is it a problem if we mix British with American English?"

"آیا اگر انگلیسی انگلیسی را با آمریکایی مخلوط کنیم مشکلی پیش می آید ؟"

I don't think so.

من اینطور فکر نمی کنم.

- I guess we kind of do it all the time.

- حدس می زنم که ما همیشه این کار را انجام می دهیم.

- I do it all the--

I don't know which one is which anymore.

- من همه کارها را انجام می

دهم - دیگر نمی دانم کدام کدام است.

- Yes. (laughs)

- آره. (می خندد)

- And because I have lived in America with kids,

- و چون من در آمریکا با بچه ها زندگی کرده ام،

but I haven't lived in the UK with kids,

اما در بریتانیا با بچه ها زندگی نکرده ام،

then there are certain terms that I don't know

پس اصطلاحات خاصی وجود دارد که من نمی

what they are in British English.

دانم آنها در انگلیسی انگلیسی چیست.

- Yeah, or you know them, but you don't use them.

- بله، یا شما آنها را می شناسید، اما از آنها استفاده نمی کنید.

- It sound strange.

- عجیب به نظر می رسد.

- Like pacifier instead of dummy or crib instead of cot.

- مانند پستانک به جای آدمک یا تخت نوزاد به جای تخت.

- Diaper instead of-- - What do you say?

- پوشک به جای - - چی میگی؟

- Nappy. - Oh yeah.

- پوشک. - اوه بله.

That's neat.

این مرتب است.

- Stroller and a pram.

- کالسکه و کالسکه.

We'll make a video on that.

ما یک ویدیو در مورد آن می سازیم.

Hello to Indonesia.

سلام به اندونزی.

"Do you have any grammar lessons?"

"آیا درس گرامر دارید؟"

I do, and I have another one coming on Thursday.

من این کار را انجام می‌دهم، و پنج‌شنبه یکی دیگر می‌آید.

The difference between "will be going to"

تفاوت بین «به رفتن خواهد بود»

and the present continuous.

و حال استمراری.

- Ooh, that's one of my favorites.

- اوه، این یکی از موارد مورد علاقه من است.

- (laughs) Really?

- (می خندد) واقعا؟

Have you seen it? It's very good.

آیا آن را دیده اید؟ خیلی خوبه

It's the one where you criticize my hair hypothetically.

این همان جایی است که شما به صورت فرضی از موهای من انتقاد می کنید.

- (laughs) I don't criticize your hair.

- (می خندد) من از موهای شما انتقاد نمی کنم.

- No, but the hypothetical one.

- نه، اما فرضی.

"I'd love to join your program,

"من دوست دارم به برنامه شما بپیوندم،

"but I still don't have my blue card, payment card."

"اما من هنوز کارت آبی، کارت پرداخت خود را ندارم."

Just get in touch when you get that.

فقط وقتی آن را دریافت کردید، تماس بگیرید.

- In the meantime, there's a lot of resources

- در این بین، منابع

that are available on YouTube and on Jack's website too.

زیادی در YouTube موجود است. و در وب سایت جک هم.

- Definitely.

- قطعا.

ToFluency.com/speaking.

ToFluency.com/speaking.

I should give away some free memory cards.

من باید چند کارت حافظه رایگان بدهم.

Do you think so?

آیا شما اینطور فکر می کنید؟

- Yeah, to give people a taste of

kind of what's inside your course?

I think that would be a great idea.

یک ایده عالی.

And to see whether the method is a good fit

و برای اینکه ببینند آیا این روش

for what they need to practice speaking.

برای آنچه آنها برای تمرین صحبت کردن نیاز دارند مناسب است یا خیر.

- Yeah, definitely, definitely.

- بله، قطعاً، قطعاً.

Well, shall we wrap it up?

خوب، آیا آن را به پایان می رسانیم؟

- Yes.

- بله.

- We have another conversation coming very soon, next week.

- ما به زودی گفتگوی دیگری خواهیم داشت ، بعدی هفته.

So again, if you're new, please subscribe

پس دوباره، اگر تازه وارد هستید، لطفاً مشترک شوید

and click the notification bell,

و روی زنگ اعلان کلیک کنید،

so then you'll get an email from YouTube.

تا بعد از آن یک ایمیل از YouTube دریافت کنید.

Do you get notified from my channel, Kate?

آیا از کانال من مطلع می شوید، کیت؟

- I do. - Yeah?

- من. - بله؟

As soon as you see the notification,

به محض اینکه شما اعلان را می بینید،

do you swipe and watch the video?

آیا تند تند بکشید و ویدیو را تماشا می کنید

If you're in it?

؟ اگر در آن هستید؟

(laughs)

(می خندد)

- Well...

- خب...

Yeah, and I think if anyone has--

بله، و فکر می کنم اگر کسی داشته باشد--

Because we probably did not

چون ما احتمالاً

get to all the questions, so if you have--

به تمام q ها نرسیدیم سؤالات، بنابراین اگر دارید--

And if you have any questions that you haven't typed in,

و اگر سؤالی دارید که تایپ نکرده اید،

feel free to leave them and we'll try

در صورت تمایل آنها را ترک کنید و ما سعی خواهیم کرد

to address those questions in our next video.

در ویدیوی بعدی به آن سؤالات بپردازیم.

- Oh, and do you want to ask a question

- اوه، و می خواهی برای همه سوال بپرسی

for everyone, Kate's question?

، سوال کیت؟

- Yes.

- آره.

Because we've been speaking a lot about speaking,

از آنجایی که ما در مورد صحبت کردن زیاد صحبت کرده‌ایم

is there any English phrase, for whatever reason,

، آیا به هر دلیلی عبارت انگلیسی وجود دارد

that you particularly like to say?

که شما بخواهید بگویید؟

- I love that.

- من آن را دوست دارم.

- Like, your favorite phrase to say in English.

- مانند عبارت مورد علاقه شما برای گفتن به زبان انگلیسی.

- It's the one that you have in Spanish.

- این همان چیزی است که شما به زبان اسپانیایی دارید.

- I'll have to think about that.

- من باید در مورد آن فکر کنم.

- We used to like saying "es que" all the time,

- ما عادت داشتیم همیشه بگوییم «es que»،

"es que, bueno, es que."

«es que, bueno, es que».

(both laugh)

(هر دو می خندند)

What else did we used to like to say?

چه چیز دیگری دوست داشتیم بگوییم؟

- Let me think.

- اجازه بدین فکر کنم.

I remember in Valencia,

یادم می آید در والنسیا

everyone used to say "mira."

همه «میرا» می گفتند.

- "Mira."

- "میرا."

- "Mira," like "look." (laughs)

- «میرا» مثل «نگاه». (می خندد)

It was something that was said with some attitude,

این چیزی بود که با نگرش گفته شد

and I really enjoyed saying that.

و من واقعاً از گفتن آن لذت بردم.

I think I had a little bit of a different

فکر می کنم

personality sometimes when I spoke in Spanish.

گاهی وقتی به اسپانیایی صحبت می کردم کمی شخصیت متفاوتی داشتم.

- Definitely.

- I was much more assertive, much more aggressive,

- حتما.

- من خیلی قاطع تر، خیلی تهاجمی تر بودم،

and so maybe you'll find that you have

و بنابراین شاید

a secret English personality when you speak English a lot,

وقتی که زیاد انگلیسی صحبت می کنید، متوجه می شوید که شخصیت انگلیسی پنهانی دارید،

which is different from your language.

که با زبان شما متفاوت است.

- Yeah, and that's a really good point.

- بله، و این واقعاً نکته خوبی است. وقتی به زبان انگلیسی صحبت می

Find your personality and be that personality

کنید شخصیت خود را پیدا کنید و آن شخصیت

when you speak in English.

باشید.

It's a great opportunity to...

این یک فرصت عالی برای ...

- Be someone new. - Be someone new.

- یک فرد جدید باشید. - آدم جدیدی باش

And obviously, you're still the same person,

و بدیهی است که شما هنوز همان فرد هستید،

but just a little bit different.

اما فقط کمی متفاوت است.

Okay.

باشه.

Everybody, if you have enjoyed this...

همه، اگر از این لذت برده اید... ادامه دهید

Go on, Kate.

، کیت.

What should they do? (laughs)

آنها باید چه کار کنند؟ (می خندد)

- Subscribe.

- مشترک شوید.

- Subscribe, like, share, and answer Kate's question,

- مشترک شوید، لایک کنید، به اشتراک بگذارید و به سوال کیت پاسخ دهید،

which is, "Is there a particular phrase

که این است، "آیا عبارت خاصی وجود دارد

"that you like using in English?"

"که دوست دارید در انگلیسی استفاده کنید؟"

Something that you just enjoy.

چیزی که فقط از آن لذت می برید.

- Or a word that you think sounds really cool? (laughs)

- یا کلمه ای که فکر می کنید واقعا جالب به نظر می رسد؟ (می خندد)

- Yeah, and please let me know if you have learned

- بله، و لطفاً اگر اخیراً اصطلاحات عامیانه جدیدی را یاد گرفته اید به من اطلاع دهید

any new slang terms recently because I'm learning too.

زیرا من نیز در حال یادگیری هستم. عالی است

Fantastic.

.

And if you want to watch more lessons,

then I'll leave some on your screen now.

Thank you so much for being here.

برای حضور در اینجا

We'll see you in the next conversation.

شما را در گفتگوی بعدی خواهیم دید.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.