Learn English with GAME OF THRONES 👑 - 3 Quotes that English Learners Need to Know (S8 Ep3)

- Hello, this is Jack from tofluency.com.

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است.

And welcome to this lesson that is

و به این درس

going to focus on Game of Thrones.

که بر روی Game of Thrones تمرکز دارد خوش آمدید.

Now, I'm going to give you three quotes

اکنون، من قصد دارم سه نقل قول

from Season 8, Episode 3.

از فصل 8، قسمت 3 را به

And I think that these are particularly interesting

شما

because of the types of language that they use.

ارائه کنم.

Now, if you haven't seen this episode yet,

حالا، اگر هنوز این قسمت را ندیده‌اید

then maybe pause this video

، ممکن است این ویدیو را مکث کنید

and go watch a different one instead.

و به جای آن به تماشای یک قسمت دیگر بروید.

I'll leave a link up here to a similar type of video.

من پیوندی را در اینجا به نوع مشابهی از ویدیو می گذارم.

But if you've seen this

اما اگر این را

or if you're not worried about hearing some spoilers,

دیده‌اید یا نگران شنیدن برخی اسپویل‌ها نیستید،

then continue watching.

به تماشای آن ادامه دهید.

Now, a spoiler is when somebody gives you information

حال، اسپویلر زمانی است که کسی اطلاعاتی به شما می دهد

that ruins the TV show or movie.

که نمایش تلویزیونی یا فیلم را خراب می کند.

So they tell you a really important part of what happens,

بنابراین آنها بخش بسیار مهمی از اتفاقات را به شما می گویند،

so that there is no surprises when you go

به طوری که وقتی برای تماشای آن می روید هیچ غافلگیر کننده ای وجود ندارد

to watch it, so that is a spoiler.

، بنابراین این یک اسپویل است.

Now, Game of Thrones is a TV show

در حال حاضر، بازی تاج و تخت یک برنامه تلویزیونی

that has taken over the world.

است که جهان را در برگرفته است.

I mean, everyone talks about it,

منظورم این است که همه در مورد آن صحبت می کنند،

and right now, it's a real hot topic,

و در حال حاضر، این یک موضوع واقعا داغ است،

and I think this is a great show for learning English too.

و من فکر می کنم این یک نمایش عالی برای یادگیری زبان انگلیسی نیز هست.

The dialogue is usually quite slow,

دیالوگ معمولاً بسیار کند است،

so people speak at a quite slow pace.

بنابراین مردم با سرعت بسیار آهسته صحبت می کنند.

Sometimes it can be difficult,

گاهی اوقات ممکن است دشوار باشد،

especially when they use names and places and things

مخصوصاً وقتی از نام‌ها و مکان‌ها و چیزهایی

like that, but generally speaking,

مانند آن استفاده می‌کنند، اما به طور کلی،

as we're going to see, they use basic,

همانطور که می‌بینیم، آنها از انگلیسی معمولی و روزمره استفاده می‌کنند

everyday English, okay.

، خوب.

So let's get started with number one.

پس بیایید با شماره یک شروع کنیم.

Here it is.

ایناهاش.

There's no need to execute me.

نیازی به اعدام من نیست

I'll be dead before the dawn.

من قبل از سحر میمیرم

So hopefully you can see that.

پس امیدوارم بتوانید آن را ببینید.

There is no need to execute me.

نیازی به اعدام من نیست.

I'll be dead before the dawn.

من قبل از سحر میمیرم

And this is something, Melisandre,

و این چیزی است، ملیساندر، به سر داووس گفت

I think that's how you say her name,

، فکر می‌کنم اسمش را همین‌طور می‌گویی

said to Sir Davos, and she said this

، و او این را

when she arrived at Winterfell.

وقتی به وینترفل رسید گفت.

Now, look at this.

حالا به این نگاه کن

There's no need to execute, no need to do something.

نه نیازی به اجراست، نه نیازی به انجام کاری.

And this means it's not necessary.

و این بدان معنی است که لازم نیست.

So she's saying it's not necessary to execute me,

بنابراین او می‌گوید اعدام من لازم نیست،

because I'll be dead before the dawn anyway.

زیرا به هر حال قبل از طلوع فجر می‌میرم.

So there's no need to, this is common in everyday English.

بنابراین نیازی به این کار نیست، این در زبان انگلیسی روزمره رایج است.

For example, there is no need

به عنوان مثال، نیازی

to cry over spilt milk, a very common idiom.

به گریه کردن برای شیر ریخته شده نیست، یک اصطلاح بسیار رایج است.

There is no need to cry over spilt milk.

برای شیر ریخته شده نیازی به گریه نیست.

There is no need to complete that form.

نیازی به تکمیل آن فرم نیست.

We have all your information.

ما تمام اطلاعات شما را داریم.

There is no need to worry.

هیچ جایی برای نگرانی وجود ندارد.

They'll be fine.

حالشون خوب میشه

There is no need to worry, they'll be fine.

جای نگرانی نیست، آنها خوب خواهند شد.

Now, she also uses I'll,

حالا او هم از I'll,

I will, I will be dead,

I will,

I will be dead, so here,

I will be dead, will be dead استفاده می کند، بنابراین در اینجا

she is stating a fact about the future,

او یک واقعیتی را درباره آینده بیان می کند

or maybe she is predicting the future too.

یا شاید او نیز آینده را پیش بینی می کند.

She's making a prediction.

اون داره پیش بینی میکنه

I will be dead before the dawn.

من قبل از سحر مرده خواهم بود.

Now, this isn't that common in everyday English.

در حال حاضر، این در زبان انگلیسی روزمره چندان رایج نیست.

You can say before the morning,

می‌توان گفت قبل از صبح

that's a little bit more common,

، کمی رایج‌تر است،

but when we're talking about battles and wars,

اما وقتی در مورد جنگ و جنگ صحبت می‌کنیم

if you watch war movies,

، اگر فیلم‌های جنگی را تماشا می‌کنید

then they use this, before dawn,

، مثلاً قبل از سحر یا قبل از سپیده‌دم از این استفاده می‌کنند

or before daybreak, for example.

.

So I'll be dead before dawn,

پس من قبل از سپیده دم میمیرم،

I'll be dead before the morning, and to execute, is to kill.

قبل از صبح میمیرم، و اعدام کردن، کشتن است.

And again, this is used more for war type situations

و دوباره، این بیشتر برای موقعیت‌های جنگی

to execute somebody, and yeah, it's a great phrase here.

برای اعدام کسی استفاده می‌شود، و بله ، در اینجا یک عبارت عالی است.

There is no need to execute me,

نیازی به اعدام من نیست،

I'll be dead before the dawn.

قبل از سحر میمیرم.

Number two, Melisandre is involved in this one again,

شماره دو، ملیساندر دوباره درگیر این یکی می شود،

but this is something that Arya says, Arya says.

اما این چیزی است که آریا می گوید، آریا می گوید.

You said we'd meet again.

گفتی ما دوباره همدیگر را خواهیم دید

You said we'd meet again.

گفتی ما دوباره همدیگر را خواهیم دید

So we'd, we'd.

بنابراین ما می خواهیم، ​​ما می خواهیم.

This is short for we would, we would.

این کوتاه است برای ما، ما.

You said we'd meet again.

گفتی ما دوباره همدیگر را خواهیم دید

You said we would meet again.

گفتی ما دوباره همدیگر را خواهیم دید.

Now, this is a great contraction to know,

اکنون، این یک انقباض عالی برای دانستن است،

because what we're doing here is we are using the past.

زیرا کاری که ما در اینجا انجام می دهیم این است که از گذشته استفاده می کنیم.

You said, you said we'd meet again.

گفتی، گفتی دوباره همدیگر را می بینیم.

In the past, Melisandre said, we will meet again.

در گذشته، ملیساندر گفت، ما دوباره ملاقات خواهیم کرد.

We will meet again.

دوباره همدیگر را خواهیم دید.

So we can use would as the past of will, okay?

بنابراین ما می توانیم به عنوان گذشته از اراده استفاده کنیم، خوب؟

We will meet again.

دوباره همدیگر را خواهیم دید.

You said, we would meet again.

گفتی ما دوباره همدیگر را خواهیم دید.

You said, we'd meet again.

گفتی، دوباره همدیگر را می بینیم.

This is a very common contraction here.

این یک انقباض بسیار رایج در اینجا است.

You said we would meet again.

گفتی ما دوباره همدیگر را خواهیم دید.

You said you would come.

گفتی میای

He said he would come to the party.

گفت به مهمانی می آید.

He said he would come to the party.

گفت به مهمانی می آید.

Now, something that's quite similar

حالا، چیزی که کاملاً مشابه

is that if you use going to,

است این است که اگر از رفتن استفاده می‌کنید،

I'm going to go to the party,

من به مهمانی می‌روم،

then to talk about this in the past,

سپس برای صحبت در مورد این موضوع در گذشته،

you said you were going to come to the party.

گفتید که قرار است به مهمانی بیایید.

You said you were going to come to the party.

گفتی که قراره به مهمونی بیای.

So to be going, in the past, you were going.

بنابراین برای رفتن، در گذشته، شما می رفتید.

I'll leave some more examples in the description for you.

چند نمونه دیگر را در توضیحات برای شما می گذارم.

Okay, number three.

باشه شماره سه

I'll move over here.

من اینجا حرکت می کنم

Is that better?

آیا این بهتر است؟

No, you can't see me, I'll move back over here.

نه، نمی توانید مرا ببینید، من به اینجا برمی گردم.

Hopefully you can just see me.

امیدوارم فقط بتونی منو ببینی

Maybe we should've stayed married.

شاید باید متاهل می ماندیم

Maybe we should've stayed married.

شاید باید متاهل می ماندیم

Now, this is something that Tyrion said

حالا این چیزی است که تیریون

to Sansa when they were in the basement,

زمانی که در زیرزمین

a crypt, and Tyrion used

یک سرداب بودند به سانسا گفت و تیریون قبلا

to be married to Sansa, and they separated.

با سانسا ازدواج کرده بود و از هم جدا شدند.

Now, I actually did some research here.

حالا، من واقعاً اینجا تحقیق کردم.

They didn't divorce, but obviously,

آنها طلاق نگرفتند، اما معلوم است که

they aren't living like a married couple right now,

آنها در حال حاضر مانند یک زن و شوهر زندگی نمی کنند،

and he said to her, maybe we should've stayed married.

و او به او گفت، شاید باید ازدواج می کردیم.

Should've.

باید.

Should have.

باید داشته باشد.

This is the contraction of should have.

این انقباض باید داشته باشد.

Very common in everyday speech.

در گفتار روزمره بسیار رایج است.

You'll also hear and there's a new video

شما همچنین خواهید شنید و یک ویدیو جدید

on this coming very soon, shoulda.

در این مورد به زودی وجود دارد، باید.

Maybe we shoulda.

شاید ما باید.

Maybe we shoulda stayed married.

شاید باید متاهل می ماندیم

But in this case, you should've, should've, should've.

اما در این مورد، شما باید، باید، باید.

Maybe we should've stayed married.

شاید باید متاهل می ماندیم

So should is used in the past here.

بنابراین باید در گذشته در اینجا استفاده شده است.

We're using should for a past action.

ما از باید برای یک اقدام گذشته استفاده می کنیم.

So he's saying, maybe the best thing

بنابراین او می گوید، شاید بهترین چیز این

was for us to stay married.

بود که ما متاهل بمانیم.

He's talking about regrets, maybe a mistake in the past.

او از پشیمانی صحبت می کند، شاید یک اشتباه در گذشته.

Now, an example I'd love to give here

حالا یک مثالی که دوست دارم اینجا بزنم این

is when you see a football player who

است که وقتی بازیکن فوتبالی را می‌بینید

has a very easy opportunity to score a goal,

که فرصت بسیار آسانی برای گلزنی دارد،

but he misses, you can say, he should've scored.

اما از دست می‌دهد، می‌توان گفت، باید گل می‌زد.

He should've scored.

او باید گل می زد.

And I made a video on should have,

و من یک ویدیو در مورد باید داشته باشد،

could have, and would have.

می تواند داشته باشد، ساخته ام.

So be sure to check them out.

پس حتما آنها را بررسی کنید.

Okay, so let's just go through these again very quickly.

خوب، پس بیایید خیلی سریع دوباره اینها را مرور کنیم.

There is no need to execute me, I'll be dead before dawn.

نیازی به اعدام من نیست، قبل از سحر میمیرم.

You said we'd meet again.

گفتی ما دوباره همدیگر را خواهیم دید

Maybe we should've stayed married.

شاید باید متاهل می ماندیم

So, what I want you to do

بنابراین، کاری که از شما می‌خواهم انجام دهید

is to leave more examples using these types

این است که نمونه‌های بیشتری با استفاده از این

of constructions, and also,

نوع ساخت‌ها بگذارید و همچنین

let me know if you like this lesson.

اگر این درس را دوست دارید به من اطلاع دهید.

If you do, click the Like button,

اگر این کار را کردید، روی دکمه لایک کلیک کنید

and be sure to share it with your friends.

و حتما آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

So that is Season 8, Episode 3.

پس این فصل 8، قسمت 3 است.

I thought it was a very good episode,

به نظرم قسمت بسیار خوبی بود،

although it was a little dark at times.

اگرچه گاهی اوقات کمی تاریک بود.

A lot of people mentioned this.

افراد زیادی به این موضوع اشاره کردند.

It was very difficult to see what was happening in

دیدن اینکه در برخی از صحنه ها چه اتفاقی می افتد بسیار سخت بود

some of the scenes, but yeah,

، اما بله،

great episode, good ending,

قسمت عالی، پایان خوب،

and I'm excited for the next episode too.

و من برای قسمت بعدی نیز هیجان زده هستم.

Okay, so be sure to check the description for more examples

بسیار خوب، پس حتماً توضیحات را برای مثال‌های بیشتر بررسی

and to get my book, The Five Step Plan for English Fluency,

کنید و کتاب من، طرح پنج مرحله‌ای برای تسلط به زبان انگلیسی را دریافت کنید،

that is free to download,

که دانلود رایگان است، بسیار

okay, thank you for watching, bye-bye.

خوب، از تماشای شما متشکرم، خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)