Learn Conversational English: The Difference Between the USA and the UK (ep #12) 🇺🇸🇬🇧

- All right, three, two, one.

- باشه، سه، دو، یک.

Hello this is Jack from ToFluency.com,

سلام این جک از سایت ToFluency.com است،

and welcome to this English lesson

و به این درس انگلیسی

where my wife and I are going to have a conversation

که در آن من و همسرم قرار است در

about our recent trip to the UK.

مورد سفر اخیرمان به بریتانیا گفتگو کنیم، خوش آمدید.

So stick around if you want to learn

بنابراین اگر می‌خواهید انگلیسی مکالمه‌ای را بیاموزید، کنار

some conversational English.

بیایید.

And if you want to know some of the differences

و اگر می خواهید برخی از

between life in the UK and life in America.

تفاوت های زندگی در بریتانیا و زندگی در آمریکا را بدانید.

So Kate, welcome back to the channel.

پس کیت، به کانال خوش آمدی.

- Thank you, it's been a little while.

- ممنون، مدت کمی گذشت.

- Yep, and if you are new here,

- بله، و اگر تازه اینجا هستید،

then Kate and I do these conversation lessons

پس من و کیت این آموزش های مکالمه را انجام می دهیم

so that you can learn conversational English.

تا بتوانید مکالمه انگلیسی را یاد بگیرید .

And definitely check out the description for phrases,

و حتماً توضیحات مربوط به عبارات

and also some resources that will help you

و همچنین برخی از منابعی را که به شما در بهبود زبان انگلیسی خود کمک می کند، بررسی

improve your English including my free book,

کنید، از جمله کتاب رایگان من

the "5 Step Plan for English Fluency".

، "طرح 5 مرحله ای برای تسلط به زبان انگلیسی".

Okay, so firstly, we visited the UK a few weeks ago now,

خوب، پس اولاً، ما چند هفته پیش از بریتانیا بازدید

and we spent about two weeks there.

کردیم و حدود دو هفته را آنجا گذراندیم.

And we visited two countries in the UK,

و ما از دو کشور در انگلستان،

England and Wales.

انگلستان و ولز بازدید کردیم.

Now how was your overall experience been in the UK?

حالا تجربه کلی شما در بریتانیا چگونه بوده است؟

What stands out to you on that trip?

چه چیزی در آن سفر برای شما جذاب است؟

- So first of all, even though we have been to the UK

- پس اول از همه، اگرچه ما چندین بار به عنوان خانواده به بریتانیا

several times as a family,

رفته‌ایم،

and I had been to the UK several times

و من

before even meeting you,

حتی قبل از ملاقات با شما چندین بار به بریتانیا رفته

I have never been to Wales before.

بودم، من قبلاً هرگز به ولز نرفته‌ام.

So that was completely new to me.

بنابراین برای من کاملاً جدید بود.

And also

و همچنین

this is the first time taking our son,

این اولین بار است که پسرمان را

who is five and a half years old,

که پنج سال و نیم دارد به

where he will remember this trip,

آنجا می بریم که به احتمال زیاد این سفر را به یاد خواهد آورد

most likely. - Or at least have,

. - یا

well one specific memory which we might talk about later.

حداقل یک خاطره خاص داشته باشید که ممکن است بعداً در مورد آن صحبت کنیم.

But just to give you some context,

اما

if you didn't know, Kate is American, she's from America.

اگر نمی دانستید، کیت آمریکایی است، او اهل آمریکاست.

I'm from the UK originally,

من اصالتاً اهل انگلستان هستم،

but I've been living in America for a few years now.

اما چند سالی است که در آمریکا زندگی می کنم.

So personally whenever I go back to the UK,

بنابراین شخصاً هر زمان که به بریتانیا برمی گردم،

I always see it with fresh eyes.

همیشه آن را با چشمانی تازه می بینم.

So everything seems new again.

بنابراین همه چیز دوباره جدید به نظر می رسد.

Everything seems like I'm exploring it for the first time.

به نظر می رسد همه چیز برای اولین بار است که در حال بررسی آن هستم.

But then after a few days, it feels normal.

اما بعد از چند روز احساس طبیعی می کند.

- It feels normal.

- احساس طبیعی می کند.

So what stood out to you

پس چه چیزی

in those first few days

در آن چند روز اول برای

that you didn't remember or you remembered differently?

شما جذاب بود که به خاطر نداشتید یا به شکل دیگری به یاد داشتید؟

- Yeah, great question.

- آره، سوال عالی.

So for me, and I've mentioned this to everyone I've seen,

بنابراین برای من، و این را به همه کسانی که دیده‌ام،

who asked me about the trip,

که از من در مورد سفر،

but the food.

اما غذا پرسیده‌اند، گفته‌ام.

- Oh yeah?

- اوه آره؟

- Yeah.

- آره

- Good, bad?

- خوب بد؟

- Amazing.

- شگفت انگيز.

The food in the UK is really good.

غذا در انگلستان واقعا خوب است.

It has a very bad reputation, right?

شهرت بسیار بدی دارد، درست است؟

Everyone in America thinks food is bad in the UK.

همه در آمریکا فکر می کنند غذا در بریتانیا بد است.

But the meat and the cheese is just outstanding.

اما گوشت و پنیر آن بسیار عالی است.

- And the produce.

- و محصول

- And the produce.

- و محصول

Fruits and vegetables, right?

میوه ها و سبزیجات، درست است؟

- Yeah.

- آره

- But I think one of the reasons

- ولی فکر کنم یکی از دلایلی

that the meat is really good,

که گوشت واقعا خوبه،

do you know what the reason is?

میدونی دلیلش چیه؟

- I have a guess.

- من حدس می زنم.

Should I tell? - Yes.

باید بگویم؟ - آره.

- I think that a lot of the produce in general,

- من فکر می کنم که بسیاری از محصولات به طور کلی،

and especially meat and cheese,

و به ویژه گوشت و پنیر

is from small local farms

، از مزارع کوچک محلی است

where you can see that the animals are getting outside

که می توانید ببینید که حیوانات در حال بیرون رفتن هستند

and just having a better healthier life.

و زندگی سالم تری دارند.

- Yeah, so especially when you're on a train

- بله، به خصوص وقتی در قطار

or when you're traveling on the motorway,

هستید یا وقتی در بزرگراه سفر

you see cows and sheep everywhere.

می کنید، همه جا گاو و گوسفند را می بینید.

They're in the fields, they're outside,

آنها در مزارع هستند، آنها بیرون هستند،

and you see so many cows and sheep.

و شما گاو و گوسفند زیادی می بینید.

And in America it's not something you see.

و در آمریکا این چیزی نیست که شما ببینید.

- Yep. - But also the cheese.

- بله - اما پنیر هم.

(laughing)

I had so much cheese.

(با خنده)

من خیلی پنیر داشتم.

- You had so much cheese.

- خیلی پنیر داشتی.

What's your favorite kind of cheese?

نوع پنیر مورد علاقه شما چیست؟

- Lancashire cheese.

- پنیر لنکاوی

Which, they say about Lancashire cheese,

که در مورد پنیر لنکاوی می گویند

that it doesn't travel very well.

که خیلی خوب سفر نمی کند.

Which means that it can't be distributed in long distances.

یعنی نمی توان آن را در فواصل طولانی توزیع کرد.

- Did you have any Lancashire cheese?

- پنیر لنکاوی داشتی؟

- Yep.

- بله

- You did?

- تو انجام دادی؟

- Yeah I bought some Lancashire cheese from that local shop.

- آره، من مقداری پنیر لنکاوی از آن مغازه محلی خریدم.

And it was delicious.

و خوشمزه بود

And then you can have brown sauce on the Lancashire cheese

و سپس می توانید سس قهوه ای را روی پنیر

or Branston Pickle, which is very good.

لنکاوی یا ترشی برانستون میل کنید که بسیار خوب است.

- We don't have as many pickles or sauces as you do.

- ما به اندازه شما ترشی و سس نداریم.

It's basically ketchup.

در اصل سس کچاپ است.

- What is?

- چیست؟

- The sauce. - Oh here?

- Hm mm.

- سس. - اوه اینجا؟

- هوم میلی متر

- Yeah, ketchup and mayonnaise.

- آره، سس کچاپ و مایونز.

- Ketchup 90% of the time.

- 90 درصد مواقع سس کچاپ.

- Is mayonnaise as popular as it used to be here?

- آیا سس مایونز به همان اندازه محبوب است که اینجا بود؟

Or is it just our friends, maybe?

یا شاید فقط دوستان ما هستند؟

- That's a great question.

- این یک سوال عالی است.

I don't know.

من نمی دانم.

- I'll look up the statistics later.

- بعداً آمار را بررسی می کنم.

But yeah, food was excellent.

اما آره غذا عالی بود

Meat and cheese, which I really liked.

گوشت و پنیر که خیلی دوستش داشتم.

And

و

(chuckling)

(خنده)

What else stood out to me?

چه چیز دیگری برای من برجسته بود؟

I think that people are a little bit more direct in the UK.

من فکر می کنم که مردم در بریتانیا کمی مستقیم تر هستند.

Which,

که،

all right we can work this out

بسیار خوب، ما می توانیم این موضوع را حل کنیم

because I'm not exactly clear on this.

زیرا من دقیقاً در این مورد روشن نیستم.

- Go on.

- ادامه دادن.

- Because people talk about

- زیرا مردم در مورد

people in the UK being very reserved,

افرادی در بریتانیا صحبت می کنند که بسیار محتاط هستند،

and not as outgoing.

و نه به عنوان برون گرا.

So if you're on public transport,

بنابراین اگر در حمل و نقل عمومی هستید،

then everyone in the UK is staring.

پس همه در بریتانیا خیره شده اند.

They're not really looking at people

آنها واقعاً به مردم نگاه نمی کنند

and making conversations.

و گفتگو نمی کنند.

Not that it happens a lot anyway.

نه اینکه به هر حال زیاد اتفاق بیفتد.

But people aren't as open.

اما مردم آنقدرها هم باز نیستند.

So if you are out on the streets

بنابراین اگر در خیابان

and you pass somebody in America,

هستید و از کنار کسی در آمریکا رد

you always say hello.

می شوید، همیشه سلام می کنید.

- Often.

- غالبا.

- Often, but in the UK it's not as common.

- اغلب، اما در بریتانیا آنقدر رایج نیست.

- Sure.

- مطمئن.

- But I find that with your friends,

- اما من متوجه شدم که با دوستان شما،

people are a little bit more direct.

مردم کمی مستقیم تر هستند.

They'll say what they are thinking.

آنها به آنچه فکر می کنند می گویند.

Did you pick up on that?

آیا شما آن را انتخاب کردید؟

- I think that there's a combination of things.

- فکر می کنم ترکیبی از چیزها وجود دارد.

In general, I think that Americans are friendlier.

به طور کلی، من فکر می کنم که آمریکایی ها دوستانه تر هستند.

- Hm hmm.

- هوم هوم

- Or the expectation is that people will try to be friendly,

- یا انتظار این است که مردم سعی کنند دوستانه رفتار کنند،

whether it's on the street,

چه در خیابان،

whether it's somebody who is helping you.

چه کسی که به شما کمک می کند.

- Service.

- سرویس.

- Service, hm mm.

- سرویس، hm mm.

Whether that's in a restaurant or a bank or at a shop,

چه در رستوران یا بانک و یا در یک مغازه،

people are generally friendlier here.

مردم به طور کلی در اینجا دوستانه تر هستند.

But at the same time, I think that we do try to keep

اما در عین حال، من فکر می کنم که ما سعی می کنیم

everything kind of positive and nice.

همه چیز را مثبت و خوب نگه داریم.

- Yes.

- آره.

- And smooth, and maybe that's not true for the UK,

- و صاف، و شاید این برای بریتانیا درست نباشد،

but yeah. - Wow.

اما بله. - وای.

It's quite a criticism in a way. (chuckling)

این یک جورهایی کاملاً یک انتقاد است. (خنده)

- But I think when things are bad,

- اما من فکر می کنم وقتی اوضاع بد است،

you have a habit of understating it.

عادت دارید آن را کم بیان کنید.

- Yes.

- آره.

- Whereas we tend to probably overstate it,

- در حالی که ما تمایل داریم که احتمالاً در مورد آن اغراق کنیم

and be more dramatic about it.

و درمورد آن نمایشی تر باشیم.

- I think not just when things are bad,

- فکر می کنم نه فقط زمانی که اوضاع بد است،

but when things are good as well.

بلکه زمانی که اوضاع خوب است نیز.

Where, yeah, if somebody asks you how's everything going,

کجا، آره، اگر کسی از شما بپرسد که همه چیز چطور پیش می رود،

are you having a good trip,

آیا سفر خوبی

are you having a good time?

دارید، آیا اوقات خوبی دارید؟

Americans just say, - American.

آمریکایی ها فقط می گویند، - آمریکایی.

- Yeah, it's amazing. - It's amazing.

- آره، شگفت انگیز است. - این شگفت انگیز است.

- This is awesome. - It's awesome.

- این عالیه - این عالی است.

So great.

بسیار عالی.

And what would you say?

و چه می گویید؟

- Yeah, it's good.

- آره خوبه

- Or you would even say it's all right.

- یا حتی می گویید همه چیز درست است.

- It's all right.

- همه چیز درست است.

- Ah ha. - It's all right.

- آها ها - همه چیز درست است.

And all right means good. - Amazing.

و همه حق یعنی خوب. - شگفت انگيز.

- All right.

- خیلی خوب.

- All right means amazing, in American.

- همه حق به معنای شگفت انگیز، در آمریکایی.

- Yeah, and that's a little exaggerated

- بله، و این کمی اغراق آمیز است،

but that's definitely a difference.

اما قطعاً یک تفاوت است.

- If it's bad, we say oh it's terrible.

-اگه بد باشه میگیم اوه وحشتناکه.

It was awful, it was horrible.

وحشتناک بود، وحشتناک بود.

And you say?

و شما می گویید؟

- Erm, not the best.

- ارم، بهترین نیست.

- Not the best.

- نه چندان خوب.

- Yeah. (chucklings)

- آره (میخندد)

It's not the best.

این بهترین نیست.

That's a really good point.

این واقعاً نکته خوبی است.

And another difference I noticed was that

و تفاوت دیگری که متوجه شدم این بود که

everything seemed smaller in the UK.

همه چیز در بریتانیا کوچکتر به نظر می رسید.

So when we're talking about houses, cars,

بنابراین وقتی در مورد خانه ها صحبت می کنیم، اتومبیل ها،

cars are a lot smaller.

اتومبیل ها بسیار کوچکتر هستند.

- A lot smaller.

- خیلی کوچکتر.

- And the roads.

- و جاده ها.

It's just everything in general, I feel.

این فقط همه چیز به طور کلی است، من احساس می کنم.

- Hm mm.

- هوم میلی متر

- And portion sizes?

- و اندازه سهم؟

- Yep.

- بله

- Well one thing that is bigger in the UK, a pint.

- خوب یک چیز که در بریتانیا بزرگتر است، یک پیمانه.

- Oh.

- اوه

- Yeah.

- آره

(chuckling) A pint in the UK is 20 ounces I think.

(خنده) فکر می کنم یک پینت در بریتانیا 20 اونس است.

In America it's 16.

در آمریکا 16 است.

- Well then.

- خب پس.

- Yeah, that's one thing that's bigger in the UK.

- آره، این چیزی است که در بریتانیا بزرگتر است.

- So we have cars, houses, roads, buildings,

- پس ما ماشین، خانه، جاده، ساختمان،

food. - Buildings.

غذا داریم. - ساختمان ها

- But you have beer.

- اما تو آبجو داری.

- Beer.

- آبجو.

Or water, a pint of water.

یا آب، یک پیمانه آب.

A pint of lemonade.

یک پیمانه لیموناد.

But yeah everything felt quite dense.

اما بله، همه چیز کاملاً متراکم بود.

And even in the north.

و حتی در شمال.

Because in London,

زیرا در لندن،

that's the most populated area,

این منطقه پرجمعیت‌ترین منطقه است،

then the southeast in general.

سپس به طور کلی جنوب شرقی.

And the north is, people think

و شمال است، مردم فکر می کنند

oh it's a little bit more open and not as dense.

آه، کمی بازتر است و متراکم نیست.

- Hm mm.

- هوم میلی متر

- In terms of the population.

- از نظر جمعیت.

But it did feel like there was a lot of traffic

اما احساس می‌کردم

a lot of the time.

که اغلب اوقات ترافیک زیادی وجود دارد.

- Yes.

- آره.

- Especially in Manchester.

- به خصوص در منچستر.

And Manchester's changed a lot since we were last there.

و منچستر از آخرین باری که آنجا بودیم خیلی تغییر کرده است.

There are cranes everywhere,

همه جا جرثقیل وجود دارد،

new buildings going up all the time,

ساختمان‌های جدید مدام بالا می‌روند،

and I feel that is just gonna get

و من احساس می‌کنم که

even crazier in terms of the traffic.

از نظر ترافیک دیوانه‌تر می‌شود.

- Do you know what's fueling

- آیا می دانید چه چیزی

all of the growth in Manchester?

باعث رشد منچستر شده است؟

- I think what's happened over the last 15, 20 years,

- فکر می کنم اتفاقی که در 15، 20 سال گذشته

or probably longer,

یا احتمالا بیشتر افتاده

is that all the opportunities for work,

است این است که همه فرصت ها برای کار

they're in one city in the northwest,

، در یک شهر در شمال غربی،

which is Manchester.

یعنی منچستر است.

So

بنابراین

all my friends who are from Branston,

همه دوستان من که اهل برانستون هستند،

now live in Manchester.

اکنون در منچستر زندگی می کنند.

My sister lives in Manchester.

خواهر من در منچستر زندگی می کند.

And if you think about that in Yorkshire,

و اگر در مورد آن در یورکشایر فکر

then it's probably Leeds.

می کنید، احتمالاً لیدز است.

So people go to Leeds, same in Birmingham.

بنابراین مردم به لیدز می روند، همان در بیرمنگام.

So all the opportunity is in one city.

بنابراین تمام فرصت ها در یک شهر است.

So that's why it's growing like that.

بنابراین به همین دلیل است که اینطور رشد می کند.

And just population growth in general.

و فقط رشد جمعیت به طور کلی.

- Interesting.

- جالب هست.

So we've established, more density,

بنابراین ما

more compact cars and houses.

ماشین‌ها و خانه‌هایی با تراکم بیشتر و جمع‌وجورتر ایجاد کرده‌ایم.

- Hm mm.

- How did that feel to you

- هوم میلی متر

- بعد از اینکه به زندگی در آمریکا عادت کردید چه حسی برای شما داشت

after you've gotten used to living in America?

؟

- Yeah it felt a little bit,

- آره کمی احساس می شد،

I wouldn't say claustrophobic,

نمی گویم کلاستروفوبیک،

how would you describe it, a little bit crowded?

چگونه آن را توصیف می کنی ، کمی شلوغ؟

- Hm mm.

- هوم میلی متر

- Yeah, I think it's worth saying as well,

- آره، من فکر می کنم ارزش این را دارد که بگویم،

there's no clip on this one,

هیچ کلیپی در این مورد وجود ندارد،

that

که

our experience in America,

تجربه ما در

is also based on a smaller town than Manchester.

آمریکا نیز بر اساس شهری کوچکتر از منچستر است.

- True.

- درست است، واقعی.

- But even if you go to Atlanta and Charlotte,

- اما حتی اگر به آتلانتا و شارلوت بروید،

I've been to those cities recently,

من اخیراً به آن شهرها رفته ام،

everything just seemed bigger still

همه چیز هنوز بزرگتر به نظر می رسید

and it just seemed like there is more space.

و به نظر می رسید فضای بیشتری وجود دارد.

The traffic is terrible in Atlanta.

ترافیک در آتلانتا وحشتناک است.

- Yes.

- آره.

- But their roads are so much bigger.

- اما جاده های آنها خیلی بزرگتر است.

- Hm mm.

- هوم میلی متر

- Yeah.

- آره

What did you notice this time?

این بار متوجه چه چیزی شدید؟

- Well I kind of notice this every time.

- خوب من هر بار متوجه این موضوع می شوم.

And please don't be offended.

و لطفا ناراحت نشوید

- I'd never be offended.

- من هرگز توهین نمی شوم.

- The weather is so gray.

- هوا خیلی خاکستری است.

- Yeah.

- آره

It was quite sunny though,

اگرچه هوا کاملاً آفتابی بود

for 50% of the time we were there.

، 50٪ از مواقعی که ما آنجا بودیم.

- 50%? - Yeah.

- 50 درصد؟ - آره

- No. - Yeah, I think

- نه. - آره، فکر می کنم

it was sunny about 50% of the time.

حدود 50 درصد مواقع آفتابی بود.

But it was colder.

اما هوا سردتر بود.

Windier. - 50%?

بادگیرتر - 50 درصد؟

- Yeah.

- آره

Again we'll look up the statistics

دوباره آمار را بررسی خواهیم کرد

but the weather is worst there.

اما در آنجا آب و هوا بدترین است.

- The weather is worst, hm mm.

- هوا بدترین است، هوم میلی متر.

- And

something else I noticed just by watching the weather,

- و

چیز دیگری که فقط با تماشای هوا متوجه شدم،

was the difference between the north and the south,

تفاوت شمال و جنوب

in terms of temperature.

از نظر دما بود.

- Hm mm.

- هوم میلی متر

- It's still there.

And sunny days.

- هنوز آنجاست.

و روزهای آفتابی

So if you're in the southeast,

بنابراین اگر در جنوب شرقی هستید، هوا

it's a lot warmer and less rainy.

بسیار گرمتر و کمتر بارانی است.

I forgot about that.

من آن را فراموش کردم.

- That's also true in the United States.

- این در ایالات متحده نیز صادق است.

Maybe even more so because it's such a big country

شاید حتی بیشتر از این به این دلیل که این کشور

that you get a huge variety between like Maine and Florida.

آنقدر بزرگ است که بین مین و فلوریدا تنوع بسیار زیادی دارید.

- Oh yeah, it's much more different here.

- اوه آره، اینجا خیلی فرق داره.

But in my head, because the UK is so small,

اما در ذهن من، چون انگلستان بسیار کوچک است،

or at least like, just taking England,

یا حداقل مانند انگلستان،

I felt like no it's more or less the same wherever you are,

احساس می‌کردم که نه، هر کجا که باشید کم و بیش یکسان است،

but no it's different.

اما نه، متفاوت است.

It's definitely different.

قطعا متفاوت است.

Let's talk about Wales.

بیایید در مورد ولز صحبت کنیم.

What struck you about Wales?

چه چیزی در مورد ولز شما را شگفت زده کرد؟

- It was gorgeous.

-خوشگل بود

It was so beautiful.

خیلی زیبا بود

I wasn't expecting the way how dramatic it looked.

من انتظار نداشتم که چقدر دراماتیک به نظر می رسد.

We were in a little town called Abersoch,

ما در شهر کوچکی به نام آبروش بودیم

which was just--

که فقط

- Abersoch.

--- آبروش بود.

Just a little joke.

- Everyone was speaking Welsh a lot,

فقط یه شوخی کوچولو

- همه خیلی ولزی صحبت می کردند،

which was really really neat to hear

که شنیدن آن واقعاً زیبا بود،

but obviously I don't speak any Welsh

اما بدیهی است که من هیچ ولزی صحبت نمی کنم،

so that was really interesting.

بنابراین واقعاً جالب بود.

It just seemed to have a really good character to it

فقط به نظر می رسید که شخصیت واقعاً خوبی دارد

and just be a really beautiful place to visit.

و فقط یک مکان واقعاً زیبا برای بازدید است.

The beaches were gorgeous,

سواحل زرق و برق دار بودند،

there was a lot of things to do, activities.

کارهای زیادی برای انجام دادن، فعالیت ها وجود داشت.

I wish that we had gotten to go sailing

ای کاش می توانستیم قایقرانی کنیم

but there was sailing and there was a lot of space to walk.

اما قایقرانی وجود داشت و فضای زیادی برای پیاده روی وجود داشت.

- Sorry I just don't want the microphone.

- ببخشید من فقط میکروفون را نمی خواهم.

This lesson is all about our microphones.

این درس همه چیز در مورد میکروفون ما است.

Your hair is just getting on the mike

موهای شما فقط روی مایک می‌افتد،

so I think it's affecting it.

بنابراین فکر می‌کنم روی آن تأثیر می‌گذارد.

- Who knows.

- کی میدونه

Maybe they'll listen to my hair in English.

شاید به موهای من انگلیسی گوش کنند.

- Or in Welsh. (chuckling)

- یا به زبان ولزی. (خنده)

- Or Welsh. (laughing)

- یا ولزی. (با خنده)

- Do you remember the word for slow in Welsh?

- کلمه آهسته را در زبان ولزی به خاطر دارید؟

- No.

- نه

- We kept saying it all the time.

- ما مدام می گفتیم.

- Are you sure you're gonna pronounce it correctly?

- مطمئنی که می خواهی آن را درست تلفظ کنی؟

- No, but I can't remember it now.

- نه، اما الان یادم نمی آید.

But we kept saying it.

اما ما همچنان می گفتیم.

But yeah it was really interesting

اما بله،

to listen to everybody speaking Welsh.

گوش دادن به همه کسانی که به زبان ولزی صحبت می کنند بسیار جالب بود.

And people who speak Welsh, they can also speak English,

و افرادی که به زبان ولزی صحبت می کنند، می توانند انگلیسی نیز صحبت کنند،

or at least everyone that we met spoke perfect English,

یا حداقل همه کسانی که ما با آنها آشنا شدیم، همزمان انگلیسی کامل صحبت می کردند

at the same time.

.

And I think it does vary by region, in Wales.

و فکر می‌کنم در ولز، در منطقه، متفاوت است.

- Sure. - In terms of the level

- مطمئن. - از نظر

of Welsh that people speak.

سطح زبان ولزی که مردم صحبت می کنند.

But we were in a very small beach town

اما ما در یک شهر ساحلی بسیار کوچک بودیم که در

which has become popular over the last few years

چند سال اخیر محبوبیت زیادی پیدا کرده است،

but it still felt

اما هنوز احساس می‌شود که

very open

بسیار باز است

and it's not really built up, is it?

و واقعاً ساخته نشده است، درست است؟

- No, hm mm.

- نه، هوم.

- And a lot of people still live there from that region.

- و هنوز افراد زیادی از آن منطقه در آنجا زندگی می کنند.

And it was just a really interesting place to visit.

و فقط یک مکان واقعا جالب برای بازدید بود.

And hearing people speak Welsh

و شنیدن مردم به زبان ولزی

was really interesting for me.

برای من واقعا جالب بود.

So I've been to Wales a few times but mainly to,

بنابراین من چند بار به ولز رفته‌ام، اما عمدتاً

if you like soccer tournaments,

اگر به مسابقات فوتبال علاقه دارید،

we went camping once in north Wales.

یک بار در شمال ولز کمپینگ رفتیم.

So having that experience was quite interesting, yeah.

بنابراین داشتن آن تجربه بسیار جالب بود، بله.

- And there were castles.

- و قلعه هایی وجود داشت.

- Yeah.

- آره

Yeah, we had a trip to Caernarfon Castle,

بله، ما یک سفر به قلعه Caernarfon داشتیم

which was very interesting.

که بسیار جالب بود.

- Yes.

- آره.

- And, built by Edward the First,

- و، ساخته شده توسط ادوارد اول،

who conquered Wales,

که ولز را فتح کرد،

I think this is correct,

فکر می کنم این درست است،

and wanted to control Wales,

و می خواستند ولز را کنترل کنند،

so they built castles in the 13th century

بنابراین آنها در قرن سیزدهم قلعه هایی

to control the population,

برای کنترل جمعیت ساختند،

and that castle was still there,

و آن قلعه هنوز آنجا بود،

and it was kind of scary, wasn't it?

و به نوعی بود. ترسناک بود، نه؟

- It was, okay,

- خوب بود،

it was amazing but it was terrifying.

شگفت انگیز بود اما وحشتناک بود.

And if we haven't already talked about our fears,

و اگر قبلاً در مورد ترس های خود صحبت نکرده ایم،

we probably should sometimes.

احتمالاً گاهی اوقات باید این کار را انجام دهیم.

But we are both

اما هر دوی ما

terrified of heights.

از ارتفاع می ترسیم.

- Yeah.

- آره

Yeah, we are.

بله، ما هستیم.

We're scared of heights. - We're scared of heights.

ما از ارتفاع می ترسیم - ما از ارتفاع می ترسیم.

- And in the castle, they had these, what do you call them?

- و در قلعه اینها را داشتند ، چه می گویید؟

The winding stairs?

پله های پیچ در پیچ؟

- Like a spiral staircase?

- مثل یک پله مارپیچ؟

- But then you could never get a really good

- اما در آن صورت شما هرگز نمی توانید موقعیت پای واقعاً خوبی

foot position on them.

روی آنها داشته باشید.

- No.

'Cause they go down to nothing.

- نه.

So there was maybe this much of a stair on the inside,

بنابراین شاید این مقدار پله در داخل،

which is where the rail was,

جایی که ریل قرار داشت،

to put your feet.

برای قرار دادن پاهای شما وجود داشت.

- Yeah. - Uh huh.

- آره - آهان.

- And we had to carry children.

- و ما مجبور شدیم بچه ها را حمل کنیم.

- We had to carry children.

- مجبور بودیم بچه ها را حمل کنیم.

It was so steep. (exhaling heavily)

خیلی شیب دار بود (به شدت بازدم)

- But it was fun though.

- اما جالب بود.

It was really interesting. - We were sweating.

واقعا جالب بود - داشتیم عرق می کردیم.

And like trying to hold on for dear life.

و مانند تلاش برای حفظ زندگی عزیز.

But also trying not to seem scared

اما همچنین سعی می‌کردیم ترس به نظر نرسد،

because we were there with our kids

زیرا ما با بچه‌هایمان آنجا

and we wanted them to have fun.

بودیم و می‌خواستیم آنها سرگرم شوند.

So we were just smiling like this the whole time.

بنابراین ما در تمام مدت فقط همینطور لبخند می زدیم .

(laughing) - Hm mm, yeah.

(با خنده) - هوم، آره.

- But when we made eye contact,

- اما وقتی تماس چشمی برقرار کردیم،

as we were going down these staircases,

وقتی داشتیم از این پله‌ها پایین می‌رفتیم،

I could just tell that you were terrified.

فقط می‌توانستم بگویم که ترسیده بودی.

- Yeah.

- Could you tell that I was terrified?

- آره

-میشه بگی که ترسیده بودم؟

- Yes.

- آره.

On my own, I felt okay.

به تنهایی احساس خوبی داشتم.

But carrying children was different.

اما حمل بچه ها متفاوت بود.

And then there were just big holes

و سپس فقط سوراخ های بزرگی

in the castle. - Big holes.

در قلعه وجود داشت. - سوراخ های بزرگ

Arrow holes.

سوراخ های پیکان.

And our kids were trying to look out them

و بچه های ما سعی می کردند به آنها نگاه کنند و از آنها

and climb into them.

بالا بروند.

Yeah, it was a lot of fun.

آره خیلی جالب بود

- Yeah, it was.

- آره بود

- It was very impressive.

- خیلی تاثیرگذار بود.

- Yeah, so yeah we saw the castle in Wales.

- بله، پس بله، ما قلعه را در ولز دیدیم.

We won't talk about it too much

ما زیاد در مورد آن صحبت نمی کنیم

but we went to a fantastic wedding.

اما به یک عروسی فوق العاده رفتیم.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- Where one of my best friends got married

- جایی که یکی از بهترین دوستانم ازدواج کرد

and it was just a fantastic day.

و فقط یک روز فوق العاده بود.

We had a lot of fun.

کلی بهمون خوش گذشت.

- A lot of fun.

- خیلی سرگرم کننده است.

- And so we did that.

- و ما این کار را کردیم.

We saw family.

خانواده را دیدیم.

The beach in Wales was fun as well.

ساحل در ولز نیز سرگرم کننده بود.

- Oh yeah, I love the beach.

- اوه آره، من عاشق ساحل هستم.

That is my favorite place on earth, wherever we go.

این مکان مورد علاقه من روی زمین است، هر کجا که می رویم.

- Yeah.

- آره

We spent all day there one day.

یک روز تمام روز را آنجا گذراندیم.

And then we saw friends, we did other things.

و بعد دوستان را دیدیم، کارهای دیگری انجام دادیم.

- We had to be bundled up though.

- با این حال، ما باید بسته می شدیم.

So we were all bundled up in towels and rain jackets

بنابراین همه ما با حوله و کت بارانی جمع شده بودیم

and eating ice cream.

و بستنی می خوردیم.

- Mainly because of the wind.

- بیشتر به خاطر باد.

- Yes, it was very windy.

- بله، خیلی باد می آمد.

I kinda like that though.

هر چند من آن را دوست دارم

Like I like a windswept, kind of dramatic beach.

مثل اینکه من یک ساحل دراماتیک و بادگیر را دوست دارم .

- Well, and cold.

- خوب، و سرد.

- And cold.

- و سرد.

Coldish. - Yeah.

سرد. - آره

Was there anything else that stood out for you?

آیا چیز دیگری برای شما متمایز بود؟

- Hm mm.

- هوم میلی متر

I'm trying to think.

دارم سعی میکنم فکر کنم

I think I just love seeing

فکر می‌کنم دوست دارم ببینم

Thomas was able to make really good friends

توماس توانست

with a family friend that we saw while we were on vacation,

با یکی از دوستان خانوادگی‌اش که در تعطیلات دیدیم، دوستان بسیار خوبی پیدا کند،

and they just got to play together everyday

و آنها فقط باید هر روز با هم بازی

and kind of talk about their different lives,

کنند و درباره زندگی‌های متفاوتشان

in two different countries,

در دو کشور مختلف

and that was probably the highlight of the trip for me.

صحبت کنند. این احتمالاً نقطه برجسته سفر برای من بود.

It's to feel like we're raising our kids in a way

احساس می کنیم بچه هایمان را طوری بزرگ

that they get to see another country and experience it.

می کنیم که کشور دیگری را ببینند و آن را تجربه کنند.

And that also that we're trying to make them aware

و همچنین این که ما سعی می کنیم آنها را

of growing up in a world that's bigger

از رشد در جهانی که بزرگتر

than just the town and the region

از شهر و منطقه

and the part of the country that we live in.

و بخشی از کشوری است که در آن زندگی می کنیم آگاه کنیم.

- Yeah, that's great.

- بله، عالی است.

- What about for you?

- برای تو چی؟

- Anything else that stood out?

- چیز دیگری که برجسته بود؟

- Hm mm.

- هوم میلی متر

- I think that's it 'cause

- فکر می کنم دلیلش این است که

I just keep thinking about the cheese.

فقط به پنیر فکر می کنم.

(laughing)

(با خنده)

- If we had a like thought bubble over your head

- اگر در کل مکالمه یک حباب فکری مشابه روی سر شما داشتیم

the whole conversation,

،

it would just be Lancashire cheese, Lancashire cheese.

آن فقط پنیر لنکاوی، پنیر لنکاوی بود.

- Yeah.

- آره

It's very good.

خیلی خوبه

Okay. - It's an acquired taste.

باشه. - این یک سلیقه اکتسابی است.

Oh, we'll talk later.

اوه بعدا حرف میزنیم

So thank you so much for watching this conversation.

پس از تماشای این گفتگو بسیار سپاسگزارم.

If you have found it interesting,

اگر آن را جالب دیدید

then please leave a comment

، لطفاً نظر

with suggestions for topics for us to talk about.

خود را با پیشنهادهایی برای موضوعاتی که در مورد آنها صحبت می کنیم، بگذارید.

And then also definitely go into the description,

و سپس حتماً به توضیحات بروید،

go download that book,

آن کتاب را دانلود کنید،

the 5 Step Plan for English Fluency.

برنامه 5 مرحله ای برای تسلط به زبان انگلیسی.

Have a look at the phrases

به عباراتی

that we've used here and then learn about

که در اینجا استفاده کرده ایم نگاهی بیندازید و سپس در

how you can get premium resources as well.

مورد نحوه دریافت منابع ممتاز نیز بیاموزید.

But before we go,

اما قبل از رفتن،

Kate's question.

سوال کیت.

- Ooh my question is,

- اوه سوال من این است

would you prefer to travel to the UK or America?

که آیا ترجیح می دهید به انگلستان سفر کنید یا آمریکا؟

- Very good. - USA.

- خیلی خوب. - ایالات متحده آمریکا.

- Yeah. - Hm mm.

- All right, so thanks again for watching.

- آره - هوم میلی متر

- بسیار خوب، پس باز هم از تماشای شما متشکرم.

And we'll speak to you soon.

و ما به زودی با شما صحبت خواهیم کرد.

Bye bye. - Thanks for having me.

خداحافظ. - ممنون از اینکه من رو دارید

- Bye. - Bye.

- خدا حافظ. - خدا حافظ.

(lively music)

(موسیقی زنده)