Advanced Natural English: Can You Understand This Conversation about Online Shopping? (Subtitles)

- Hello, this is Jack from tofluency.com along with Kate.

- سلام، این جک از سایت tofluency.com به همراه کیت است.

And today we're going to talk about,

و امروز قرار است در مورد آن صحبت کنیم،

well, you introduced the topic today.

خوب، شما امروز موضوع را معرفی کردید.

- Yes, so today's topic is going to be.

- بله، بنابراین موضوع امروز قرار است باشد.

one that I came up with.

یکی که به ذهنم رسید

It's Online Shopping.

این خرید آنلاین است.

- Online shopping. - Mm-hmm.

- خرید آنلاین. - مممم

- Yeah, and we've made a list

- بله، و ما فهرستی

of a few different topics around this

از چند موضوع مختلف در این مورد تهیه کرده‌ایم

where I'm going to talk about a couple of my recent orders.

که می‌خواهم در مورد چند سفارش اخیرم صحبت کنم.

- Mm-hmm

- Mm-hmm

- The a trending online shopping.

- خرید آنلاین پرطرفدار.

And also things like meal delivery services, too.

و همچنین مواردی مانند خدمات تحویل غذا.

- Mm-hmm. - Okay.

- مممم - باشه.

- Before we get started too much,

- قبل از اینکه خیلی شروع کنیم

I had these on but there is a little bit too much glare.

، اینها را می پوشیدم اما نور خیره کننده کمی زیاد است.

This is where the conversation came from.

این گفتگو از اینجا شروع شد.

These are my new glasses.

اینم عینک جدیدم

- Mm-hmm

- مممم

- I ordered them online.

- من آنها را آنلاین سفارش دادم.

I just picked out the style, uploaded my subscription.

من فقط سبک را انتخاب کردم، اشتراک خود را آپلود کردم.

And a week later I had some glasses.

و یک هفته بعد من چند عینک خوردم.

- Oh your prescription. - Mm-hmm.

- اوه نسخه شما. - مممم

Yeah, not subscription. - Yeah, yeah.

بله، نه اشتراک. - آره آره.

- Prescription

- So, yeah, glasses prescription is basically telling how

- نسخه

- بنابراین، بله، نسخه عینک اساساً نشان می دهد که چقدر

strong you need them.

قوی به آنها نیاز دارید.

What kind of lenses to make.

چه نوع لنزهایی درست شود.

- Mm-hmm. - Yeah.

- مممم - آره

And I think that's an interesting place to start

و من فکر می‌کنم که این مکان جالبی برای شروع است،

because if you think back 10 years

زیرا اگر به ۱۰

the thought of getting glasses online.

سال قبل فکر می‌کنید به خرید آنلاین عینک فکر می‌کنید.

- Yeah

- Because when online shopping started

- بله

- چون وقتی خرید آنلاین شروع شد،

people thought, okay, it's gonna be

مردم فکر می کردند، بسیار خوب، این

for items that you don't need to try on.

برای اقلامی است که نیازی به امتحان کردن آنها ندارید.

- Mm-hmm.

- مممم

- But companies that got around this

- اما شرکت‌هایی که

by allowing you to try things on for free

به شما اجازه می‌دهند تا زمانی که جزئیات کارت اعتباری خود را به آن‌ها می‌دهید، چیزهایی را به صورت رایگان امتحان کنید، این مشکل

as long as you give them your credit card details.

را حل کردند .

So, just today, I'm going to get some new glasses.

بنابراین، همین امروز، من قصد دارم چند عینک جدید بگیرم.

So I've ordered five pairs

بنابراین من پنج جفت سفارش دادم

and they're going to deliver these to our house.

و آنها اینها را به خانه ما تحویل می دهند.

I'm gonna try them on, choose my favorite one,

من آنها را امتحان می کنم، مورد مورد علاقه ام را انتخاب می کنم،

send them all back,

همه آنها را پس می فرستم،

and then they'll put the right lenses in.

و سپس آنها لنزهای مناسب را در آن قرار می دهند.

- Mm-hmm.

- But I think that's a good example

- اما من فکر می کنم این نمونه خوبی

of something that you just never thought was gonna happen.

از چیزی است که هرگز فکر نمی کردی اتفاق بیفتد.

- Yeah, no way. - Yeah.

- آره، به هیچ وجه. - آره

- Yeah, all sorts of things.

- آره، همه چیز.

Like we bought a mattress online a few years ago.

مثل اینکه چند سال پیش یک تشک آنلاین خریدیم.

- Mm-hmm

- Mm-hmm

They had an amazing refund policy.

آنها سیاست بازپرداخت شگفت انگیزی داشتند.

- Uh-huh. - Do you remember?

- آهان. - یادت میاد؟

- Yeah, so they took all the risk out,

- آره، پس همه ریسک رو انجام دادند،

so you could get the mattress

تا تو بتونی تشک رو بگیری

and then if you didn't like it, you could return it.

و بعد اگه دوست نداشتی، برگردونی.

- Mm-hmm.

- مممم

- No questions asked.

- هیچ سوالی پرسیده نشد.

- Yeah. - Or donate it.

- آره - یا آن را اهدا کنید.

- No, you could donate it to charity.

- نه، شما می توانید آن را به خیریه اهدا کنید.

- Uh-huh. - And you get your money back.

- آهان. - و پولت را پس می گیری.

- Yep.

- بله

- I wonder if they still do that?

- من نمی دانم آیا آنها هنوز هم این کار را می کنند؟

- I think so.

- من هم اینچنین فکر میکنم.

I think that's a pretty key part of their model

من فکر می‌کنم این بخش بسیار کلیدی مدل آن‌ها است،

because you don't want to spend hundreds of dollars,

زیرا شما نمی‌خواهید صدها دلار،

or even now a larger mattresses, a thousand.

یا حتی اکنون یک تشک بزرگ‌تر، هزاران هزینه کنید.

Give or take- - Yeah.

بده یا بگیر - آره.

- And not know if you'll like it.

- و نمی دانم که آیا آن را دوست خواهید داشت یا خیر.

- Yeah, so do you do a lot of online shopping?

- بله، پس آیا شما خرید آنلاین زیادی انجام می دهید؟

- Do you? (chuckles)

- آیا تو؟ (می خندد)

- We both do, don't we? - Yeah.

- هر دوی ما این کار را می کنیم، نه؟ - آره

- Yeah. - We do.

- آره - ما انجام می دهیم.

- And it's just become such a convenience now.

- و الان خیلی راحت شده.

- Mm-hmm.

- مممم

- With fast shipping times, refund policies.

- با زمان حمل و نقل سریع، سیاست های بازپرداخت.

I think I might've this before,

فکر می‌کنم ممکن است قبلاً این کار را کرده باشم،

but what if my new year's resolution

اما چه می‌شد اگر تصمیم سال جدید من

for 2020 was not to go to the grocery store more

برای سال 2020 این بود که بیش

than five times a year.

از پنج بار در سال به خواربار فروشی نروم.

- Mm-hmm.

- مممم

- Because I got used to grocery shopping online

- چون به خرید آنلاین مواد غذایی

and getting it delivered.

و تحویل گرفتن آن عادت کردم.

And then the Corona virus hit.

و سپس ویروس کرونا وارد شد.

And everyone was online shopping anyway.

و به هر حال همه خرید آنلاین داشتند.

And you couldn't get any times available.

و شما نمی توانید هر زمان در دسترس را دریافت کنید.

- Yeah, so you were ahead of the curve, but then the curve-

- آره، پس تو از منحنی جلوتر بودی ، اما بعد از

- The curve did something incredible.

منحنی - - منحنی کار باورنکردنی انجام داد.

Yeah, so there's so many things you can get online now,

بله، بنابراین چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید اکنون آنلاین دریافت کنید،

but I think we need to talk about the one website

اما من فکر می کنم ما باید در مورد یک وب سایت صحبت کنیم

that's really taken over here in the US.

که واقعاً اینجا در ایالات متحده تسخیر شده است.

- Mm-hmm.

- مممم

- Probably I think in the UK and other parts of Europe.

- احتمالاً فکر می کنم در انگلستان و سایر نقاط اروپا.

- I think in the world- - In the world.

- من در دنیا فکر می کنم - در دنیا.

- Really.

- واقعا.

Yeah, actually that's a great question for today.

بله، در واقع این یک سوال عالی برای امروز است.

Is amazon.com popular where you live?

آیا amazon.com در محل زندگی شما محبوب است؟

And do you use this website to buy things online?

و آیا از این وب سایت برای خرید کالاهای آنلاین استفاده می کنید؟

I remember they started out by just having books, right?

به یاد دارم که آنها با داشتن کتاب شروع کردند، درست است؟

- Mm-hmm.

- مممم

- So it was an online bookstore.

- پس یک کتابفروشی آنلاین بود.

- It was.

- بود.

- And do you remember one of their tactics

- و آیا یکی از تاکتیک های آنها

to increase their customer base?

برای افزایش مشتریان خود را به خاطر دارید؟

- I don't.

- من نه.

- So, I think it was the bookstore Borders.

- پس فکر کنم کتابفروشی مرزها بود.

- Uh-huh.

- آهان.

- Which used to be very popular.

- که قبلا بسیار محبوب بود.

- Yes.

- آره.

- And they said to Borders,

- و آنها به Borders گفتند،

"okay we can ship your books around the US

"باشه، اگر اطلاعات مشتری را دریافت کنیم، می توانیم کتاب های شما را با قیمت بسیار پایین در سراسر ایالات متحده ارسال

for a very low price if we get the customer data".

کنیم".

And Borders said, "yes, that sounds amazing".

و Borders گفت: "بله، این شگفت انگیز به نظر می رسد".

And they thought, "I think this is right".

و آنها فکر کردند: "به نظر من این درست است".

I'll leave a link to an article about this.

من پیوندی به مقاله ای در این مورد می گذارم.

So you can read about it.

بنابراین می توانید در مورد آن مطالعه کنید.

And Borders thought,

و Borders فکر کرد،

"yeah, this is great. We're getting a great deal"

"آره، این عالی است. ما در حال بدست آوردن یک معامله عالی هستیم"

because Amazon's taking care of all of this for us.

زیرا آمازون از همه اینها برای ما مراقبت می کند.

But little by little that customer list went to Amazon.

اما کم کم این لیست مشتریان به آمازون رفت.

Amazon sent them emails, follow-ups,

آمازون برای آنها ایمیل فرستاد، پیگیری هایی را انجام داد،

then people were buying from the Amazon store.

سپس مردم از فروشگاه آمازون خرید می کردند.

- That makes sense, yeah.

- منطقی است، آره.

- I'm sort of done stuff like that all the time.

- من همیشه در حال انجام چنین کارهایی هستم.

But I was thinking about Amazon as well

اما من به آمازون نیز فکر می‌کردم،

because there's a push back

زیرا مخالفت‌هایی

against it because it's a big store.

با آن وجود دارد، زیرا فروشگاه بزرگی است.

- Mm-hmm.

- مممم

- It takes over, and it's killing independent stores,

- آن را به دست می گیرد، و فروشگاه های مستقل، کتابفروشی های مستقل را می کشد

independent bookstores.

.

But I was thinking about this because we also

اما من به این فکر می‌کردم، زیرا ما

know people who create stuff and they use Amazon

افرادی را نیز می‌شناسیم که چیزهایی می‌سازند و از آمازون استفاده

and they love Amazon.

می‌کنند و آمازون را دوست دارند.

- Mm-hmm. - To sell that items

- مممم - برای فروش آن اقلام

around the country.

در سراسر کشور.

- Yeah.

- آره

- So it also supports people who want

- بنابراین از افرادی که می

to use a fully integrated logistical system.

خواهند از یک سیستم لجستیکی کاملا یکپارچه استفاده کنند نیز پشتیبانی می کند.

- Mm-hmm.

- مممم

- To sell stuff and deliver stuff online.

- برای فروش کالا و تحویل کالا به صورت آنلاین.

- Yeah, we have a few friends who have opened Amazon stores,

- بله، ما چند دوست داریم که فروشگاه های آمازون را باز کرده اند و

selling various things.

چیزهای مختلفی می فروشند.

Some of them have broken even,

برخی از آنها شکست خورده اند،

some of them have been really successful with it.

برخی از آنها واقعاً با آن موفق بوده اند.

- Mm-hmm. - A few people have not,

- مممم - تعداد کمی از مردم این کار را نکرده اند،

but it is definitely a force to be reckoned with,

اما

especially after last year.

به خصوص بعد از سال گذشته قطعاً یک نیروی قابل حساب است.

- Yeah, oh yeah.

- آره، آره.

Last year, well, I mean,

سال گذشته، خوب، منظورم

we know people in our neighborhood and ourselves-

این است که ما مردم محله خود و خودمان را می شناسیم

- Mm-hmm.

- ممممم.

- When everyone was stuck at home,

- وقتی همه در خانه گیر کرده بودند،

people ordered things that maybe they didn't need,

مردم چیزهایی سفارش می دادند که شاید آنها نیازی نداشتند،

we didn't need, but thinking if we were gonna be

ما به آنها نیاز نداشتیم، اما به این فکر می کردند که آیا قرار است

at home all this time, then let's make it fun.

تمام این مدت در خانه باشیم، پس بیایید آن را سرگرم کننده کنیم.

Let's make it exciting and have good stuff to do.

بیایید آن را هیجان انگیز کنیم و کارهای خوبی برای انجام دادن داشته باشیم.

- Yeah, what was one example of that?

- آره، یک نمونه از آن چه بود؟

- Like, well, we know people who got hot tubs?

- خوب، ما افرادی را می شناسیم که جکوزی دارند؟

- Mm-hmm.

- مممم

- Swimming pools. - Mm-hmm.

- استخرهای شنا. - مممم

- Or, you know, we got a little paddling pool.

- یا، می دانید، ما یک استخر پارویی کوچک داریم.

- I think that actually was from beforehand.

- من فکر می کنم که در واقع از قبل بود.

- A paddle pool. - But we did...

- استخر پارویی - اما ما ...

I did get a lot of books.

من کتابهای زیادی گرفتم.

- Yeah. (chuckles)

- آره (خنده می زند)

- You got chickens in a chicken coop.

- شما جوجه ها را در یک مرغداری گرفتید.

- I did, but I did not get those from Amazon.

- من انجام دادم، اما آنها را از آمازون دریافت نکردم.

- No, but you got it online, right?

- نه، اما شما آن را آنلاین دریافت کردید، درست است؟

- I did. - Yeah.

- من کردم. - آره

So everyone was buying things online-

بنابراین همه چیزهایی را آنلاین می‌خریدند

- Mm-hmm.

--مممممم.

- And then there was a shortage of certain items, too.

- و پس از آن کمبود اقلام خاص نیز وجود داشت.

- Yeah.

- آره

- But yeah, Amazon is definitely taken over here,

- اما بله، آمازون قطعاً در اینجا تصاحب شده است،

and people have that, "ugh, I don't want to use it

و مردم این را دارند، "اوه، من نمی خواهم از آن استفاده کنم

because such a big company is taken over".

زیرا چنین شرکت بزرگی تصاحب شده است".

But the convenience seems to win out.

اما به نظر می رسد که راحتی برنده است.

- Mm-hmm. - Yeah.

- مممم - آره

- It does.

- می کند.

- Yeah, online shopping.

- آره، خرید اینترنتی.

So, in the past it used to be books.

بنابراین، در گذشته کتاب بود.

We used to buy books online.

ما قبلا از اینترنت کتاب می خریدیم.

Also, Netflix just used to be DVDs delivery, right?

همچنین، نتفلیکس قبلاً تحویل دی وی دی بود، درست است؟

- Yes, I remember you got to order, was it five?

- بله، یادم می آید شما باید سفارش دهید، پنج بود؟

- Yeah.

- آره

- I think five sticks in my head as a number,

- فکر می کنم پنج عدد به سرم می چسبد

and they would come, and you could watch the DVDs,

و می آمدند و می توانستی دی وی دی ها را ببینی

and then return them.

و بعد برگردانی.

- Mm-hmm, instead of going to your local store-

- مممم، به جای رفتن به فروشگاه محلی خود

- Yes

- بله

- And getting the DVDs from there.

- و دی وی دی ها را از آنجا تهیه کنید.

- Uh-huh.

- آهان.

- So, there is this move towards people buying things

- بنابراین، این حرکت به سمت خرید کالاهای

at home online and they can get it delivered.

آنلاین در خانه وجود دارد و می توانند آن را تحویل بگیرند.

So Amazon has taken over.

بنابراین آمازون کنترل را در دست گرفته است.

I've just bought a new cap, which I'm very excited about.

من به تازگی یک کلاه جدید خریدم که بسیار هیجان زده هستم.

(both chuckles)

(هر دو می خندند)

- You're probably gonna get to see this cap.

- احتمالاً این کلاه را خواهید دید.

Because I think once it arrives,

چون فکر می کنم وقتی رسید،

well, either you're gonna love it,

خوب، یا دوستش خواهید داشت

or you're gonna hate it.

یا از آن متنفر خواهید شد.

- Yeah - But if you love it,

- آره - اما اگر دوستش داری،

I don't think you're gonna take it off.

فکر نمی‌کنم آن را حذف کنی.

- I'm doing Instagram, or go to Fluency on Instagram.

- من اینستاگرام را انجام می دهم یا به Fluency در اینستاگرام بروید.

- Uh-huh.

- آهان.

- And then you can see the new cap once it arrives.

- و بعد از رسیدن کلاهک جدید را می توانید ببینید.

- It's something else.

- چیز دیگری است.

- It's a little bit different.

- کمی متفاوت است.

- Yeah, it's very, very style...

- آره، خیلی خیلی

Bold stylishly.

سبکه... جسورانه شیک.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

- But it was something that I wanted to treat myself,

- اما این چیزی بود که می خواستم خودم را درمان کنم،

and that's the one thing...

و این یک چیز است ...

But it was more expensive than I'm willing to spend.

اما گرانتر از آن چیزی بود که حاضرم خرج کنم.

But you were laughing a little bit

اما شما کمی می خندید

because in terms of, you know, the overall prices.

زیرا از نظر قیمت های کلی می دانید.

- Well, for how much you wanted this hat and, how...

- خوب، چقدر این کلاه را می خواستی و، چقدر...

So, can I say the price of it or-

خب، می توانم قیمت آن را بگویم یا

- No. - No, okay.

- نه. - نه، باشه.

- No, they'll have to go on Instagram to find out.

- نه، آنها باید به اینستاگرام بروند تا بفهمند.

- To find out.

- برای فهمیدن

For the price of the hat,

با توجه به قیمت کلاه

you have been agonizing about this for weeks.

، هفته ها است که در این مورد عذاب می کشید.

- I would say agonizing.

- من می گویم عذاب آور.

- I would say agonizing.

- من می گویم عذاب آور.

(both chuckles)

(هر دو می خندند)

- I just won today. - I was just...

- من امروز برنده شدم. - من فقط...

Sometimes I see you looking at your phone-

گاهی می بینم که به گوشیت نگاه می کنی-

- They keep targeting me on Instagram.

- مدام در اینستاگرام مرا هدف قرار می دهند.

- Oh, that's the other thing.

- اوه، این چیز دیگری است.

- Yes. - Instagram shopping.

- آره. - خرید اینستاگرام

- Yep, Instagram shopping has become very popular now.

- بله، خرید اینستاگرام در حال حاضر بسیار محبوب شده است.

- Uh-huh.

- Yeah, so this is where you get targeted

- آهان.

- بله، پس اینجا جایی است که شما

with ads for certain things.

با تبلیغات برای چیزهای خاصی هدف قرار می گیرید.

And for example, I'll buy a shirt like this,

و به عنوان مثال، من یک پیراهن مانند این را می خرم،

or look up a shirt like this,

یا یک پیراهن شبیه به این را جستجو می کنم،

and then suddenly every other ad is,

و ناگهان هر آگهی دیگری این است:

"hey, what about this shirt?", "what about this shirt?",

"هی، در مورد این پیراهن؟"، "در مورد این پیراهن؟"،

from all different companies.

از همه مختلف شرکت ها

Not just the company I was looking at.

نه فقط شرکتی که من دنبالش بودم.

- Mm-hmm, you know what I find really annoying?

- مممم، میدونی چی به نظرم واقعا آزاردهنده است؟

- Go on.

- ادامه دادن.

- Have you ever been looking

- آیا تا به حال

for something for a really long time?

برای مدت طولانی به دنبال چیزی بوده اید؟

- Mm-hmm. - You finally decided

- مممم - بالاخره تصمیم گرفتی

to buy it.

بخری.

You pull the trigger. - Mm-hmm.

ماشه را می کشی. - مممم

- So you actually buy it online.

- بنابراین شما در واقع آن را آنلاین می خرید.

- And yeah, pull the trigger, that's a good one.

- و بله، ماشه را بکش، این خوب است.

- And then you keep on seeing ad, after ad,

- و سپس به دیدن آگهی، بعد از آگهی،

after ad for that same thing, only better,

بعد از تبلیغ برای همان چیز ادامه می دهید، فقط بهتر

and less expensive - Mm-hmm.

و کم هزینه تر - ممممم.

- And better reviewed and it'll come faster and you just...

- و بهتر است بررسی شود و سریعتر بیاید و شما فقط...

- Yeah. = It's really frustrating.

- آره. = واقعاً خسته کننده است.

- Well, you can't win it all-

- خوب، نمی توانی همه را ببری

- No - Win them all.

- نه - همه را ببر.

But, yeah, I mean, it's not like we buy too much on them.

اما، بله، منظورم این است که اینطور نیست که ما زیاد از آنها بخریم.

We go through phases, don't we, really?

ما مراحلی را پشت سر می گذاریم، اینطور نیست؟

- Yeah.

- آره

- Like how we go through a phase

- مثل اینکه چگونه در فصل بهار فازی را پشت سر می گذاریم

in spring when I get my summer clubs out

که باشگاه های تابستانی خود را بیرون

and think, "I didn't really wear that last year,

می آورم و فکر می کنم، "من واقعاً پارسال آن

I didn't wear this,

را نپوشیدم، این را نپوشیدم،

I didn't wear that".

آن را نپوشیدم".

And I'll donate those clothes,

و من آن لباس ها را اهدا خواهم کرد

and maybe buy three or four new T-shirts for the year.

و شاید سه یا چهار تی شرت جدید برای سال بخرم.

But I do have a little bit of a problem

اما من فعلاً با یک چیز کمی مشکل دارم

at the moment with something.

.

- What? - Books?

- چی؟ - کتاب؟

- Oh yeah, mm-hmm?

- اوه آره، مم-هم؟

- And there's a meme isn't there that I showed you?

- و یه میمی هست مگه بهت نشون دادم؟

- Yeah.

- آره

- What a person's looking at,

- چیزی که یک نفر به آن نگاه می کند،

or the the woman is looking at the guy to say like,

یا زن به آن مرد نگاه می کند تا بگوید:

"all the books that I've bought recently",

"همه کتاب هایی که اخیرا خریده ام"

and then a guy... "and not read".

و بعد یک پسر ... "و نخوانده".

And then the guy's looking at "oh, new book".

و سپس آن مرد به "اوه، کتاب جدید" نگاه می کند.

- Yep. - Yeah.

- بله - آره

- I think it's called like your, "to be read pile"?

- فکر می کنم اسمش مثل شماست، "خواندن شمع"؟

- Yeah, I've got a big pile, and the big thick books.

- آره، من یک انبوه بزرگ، و کتاب های ضخیم بزرگ دارم.

- I know.

- میدانم.

- And the hard books to read.

- و کتاب های سخت برای خواندن.

(both chuckles)

(هر دو می خندند)

- They're like college books are classics.

- آنها مانند کتاب های دانشگاهی کلاسیک هستند.

So, yeah.

پس آره.

- But I'm using thrift books for that.

- اما من از کتاب های صرفه جویی برای آن استفاده می کنم.

- Well, you...

-خب تو...

I've always had a book.

من همیشه یه کتاب داشتم.

- Just leave it down.

- فقط ولش کن

- I've always had a lot of books,

- من همیشه کتاب های زیادی داشتم

and had a really hard time getting rid of books.

و خلاص شدن از شر کتاب ها خیلی سخت بود.

- Yes, and I go through phases as well thinking,

- بله، و همچنین مراحلی را طی می‌کنم که فکر

"I should get digital books

می‌کنم «باید کتاب‌های دیجیتال بگیرم

because they don't take up space and it's more minimalist",

چون فضا را اشغال نمی‌کنند و مینیمالیستی‌تر هستند»،

but trying to reduce screen time, therefore...

اما سعی می‌کنم زمان نمایش را کاهش دهم، بنابراین...

And I don't like...

و دوست ندارم. ..

I prefer a proper book to read

من یک کتاب مناسب را برای خواندن ترجیح می دهم

rather than a digital one.

تا کتاب دیجیتالی.

- Mm-hmm. - Yeah.

- مممم - آره

- I got really hooked on digital books though.

- با این حال من واقعاً به کتاب های دیجیتال علاقه مند شدم.

Especially when the kids were little.

مخصوصاً وقتی بچه ها کوچک بودند.

- Mmmm.

- ممم

- And they would fall asleep in my lap,

- و آنها در دامان من می خوابیدند

and I couldn't really move,

و من واقعاً نمی توانستم حرکت

or I was taking care of them.

کنم یا از آنها مراقبت می کردم.

And so it was so easy to pull out my phone

و بنابراین بیرون آوردن گوشی

and pull up a book- - It wasn't easy.

و برداشتن یک کتاب بسیار آسان بود - آسان نبود.

- And just scroll like this

- و فقط همینجوری اسکرول کن

- Because with our first child,

- چون با بچه اولمون،

- Mm-hmm. - You only had a laptop.

- مممم. - تو فقط لپ تاپ داشتی.

- That's true.

- درست است.

- We didn't have phones.

- ما گوشی نداشتیم.

- Oh my gosh, did I read on my laptop?

- وای خدای من تو لپتاپم خوندم؟

- Yes.

- آره.

- I've read them on my laptop.

- من آنها را در لپ تاپم خوانده ام.

- Do you remember that?

- یادت هست؟

- So it must've been like balancing my laptop,

- پس باید مثل این بود که لپ تاپم را بالانس کرده بودم،

and Thomas and...

و توماس و...

- Because we got a phone when I think Thomas was about one.

- چون وقتی فکر می کنم توماس حدوداً یک گوشی بود، گوشی گرفتیم .

- Yeah.

- آره

- Because it would just put it off, and put it off.

- چون آن را به تعویق می انداخت، و آن را به تعویق می انداخت.

- Yeah, we didn't bother. - Because we knew this world.

- آره مزاحم نشدیم. - چون ما این دنیا را می شناختیم.

- We knew it was gonna take over, and it has.

- ما می دانستیم که قرار است آن را تصاحب کند، و همینطور هم شده است.

- Yeah.

- آره

- And that's the podcast episode you can listen to.

- و این قسمت پادکستی است که می توانید به آن گوش دهید.

I'll leave a link in the description.

من یک لینک در توضیحات می گذارم.

Where I talk about social media, and phones,

جایی که من در مورد رسانه‌های اجتماعی و تلفن‌ها صحبت می‌کنم

and how they've taken over.

و اینکه چگونه آنها را تحت کنترل خود درآورده‌اند.

And there's no going back.

و راه برگشتی نیست

There's no going button now.

اکنون دکمه رفتن وجود ندارد.

- I don't know, that's a little bit...

- نمی دانم، این کمی است...

I mean, there's no completely going back,

منظورم این است که به طور کامل بازگشتی وجود ندارد،

but I think that there's a way

اما فکر می کنم راهی

to get some more healthy boundaries-

برای رسیدن به مرزهای سالم تری وجود دارد-

- Yes, - Around using a phone.

- بله، - با استفاده از تلفن.

- But the trend is gonna be more and more.

- اما روند بیشتر و بیشتر خواهد شد.

Like phones, wearables, voice, you know, everything else.

مثل تلفن‌ها، پوشیدنی‌ها، صدا ، همه چیز دیگر.

- Mm-hmm.

- Face recognition.

- مممم

- تشخیص چهره

- I talked to someone today who gave me a phone number,

- امروز با شخصی صحبت کردم که شماره تلفنی به من داد

and she wrote it down on a scrap of paper

و او به دلیل نداشتن تلفن هوشمند آن را روی یک کاغذ یادداشت کرد

because she didn't have a smartphone.

.

- Oh, really?

- اوه، واقعا؟

- Uh-huh, and that is so uncommon where we are.

- اوه، و این جایی که ما هستیم خیلی غیر معمول است.

- Well, it was uncommon when we didn't have them.

- خوب، زمانی که ما آنها را نداشتیم غیر معمول بود.

- Yeah, like- - Everyone couldn't believe...

- آره، مثل - - همه باور نمی کردند...

No one can...

هیچ کس نمی تواند...

- Everyone had a smartphone - Six years ago.

- همه یک گوشی هوشمند داشتند - شش سال پیش.

- Uh-huh. - And we didn't, did we?.

- آهان. - و ما نکردیم، نه؟

- Yeah, and then we were so busy.

- آره، و بعد ما خیلی مشغول بودیم.

I didn't know how to use mine.

من نمیدونستم چطوری از مال خودم استفاده کنم

(chuckles)

(می خندد)

I was teaching 13 year olds and 14 year olds.

من به بچه های 13 و 14 ساله درس می دادم .

And I would make videos

و

of their class presentations, or assignments.

از سخنرانی ها یا تکالیف آنها در کلاس فیلم می ساختم .

And they would have to show me how to use my phone.

و آنها باید به من نشان دهند که چگونه از تلفنم استفاده کنم.

They told me like, "you can rotate your phone".

آنها به من گفتند " می توانی تلفنت را بچرخانی".

And I had no idea. I had no idea.

و من هیچ ایده ای نداشتم. من هیچ ایده ای نداشتم.

- Yeah. - Mm-hmm.

- آره - مممم

- So, anyway, so yeah, the books I got at the moment are

- پس، به هر حال، پس آره، کتاب هایی که من در حال حاضر

from thrift books, which are secondhand,

به دست آوردم از کتاب های صرفه جویی است، که دست دوم هستند،

which I feel better about. (chuckles)

که من در مورد آنها احساس بهتری دارم. (می خندد)

And I'm trying also clothes.

و من هم لباس را امتحان می کنم.

I tried to get them from eBay

سعی کردم از eBay

second hand too. - Oh yeah?

هم دست دوم بگیرم. - اوه آره؟

- I try to buy second hand clothes.

- سعی می کنم لباس دست دوم بخرم.

- Yeah, especially because...

- آره، مخصوصاً چون... موضوع

That's the thing, isn't it?

همین است، اینطور نیست؟

Because with clothes shopping, bored on online

زیرا با خرید لباس، حوصله

you don't know if it's gonna fit you.

آنلاین، نمی‌دانید که مناسب شماست یا نه.

- Mm-hmm.

- مممم

- And I think they'd know that a certain percentage

- و فکر می‌کنم آنها می‌دانند که درصد معینی

of people, or a certain percentage of orders,

از مردم، یا درصد مشخصی از سفارش‌ها، برنمی‌گردند،

won't come back because people miss the date,

زیرا مردم تاریخ را از دست می‌دهند،

mainly us, too - Yep.

عمدتاً ما نیز - بله.

- We're not good at sending things back-

- ما در پس فرستادن چیزها خوب نیستیم - نه.

- No. - Are we?

- Not at all.

- ما هستیم؟

- اصلا.

- But with eBay, if you know your size, you know the item,

- اما با eBay، اگر اندازه خود را می دانید، آیتم را می شناسید،

then you can go on eBay and save 50%.

سپس می توانید به eBay بروید و 50٪ پس انداز کنید.

- Yeah. - True.

- آره - درست است، واقعی.

- And then I want to talk about meal delivery services.

- و بعد می خواهم در مورد خدمات تحویل غذا صحبت کنم.

- Mm-hmm.

- مممم

- Because I never thought, I would never ever thought

- چون هرگز فکر نمی کردم، هرگز فکر نمی کردم

that this would have happened.

که این اتفاق بیفتد.

(chuckles)

(می خندد)

Where you just get food delivered to your door.

جایی که فقط غذا را درب منزل تحویل می گیرید.

- Yeah. - We use a local company now.

- آره - ما در حال حاضر از یک شرکت محلی استفاده می کنیم.

- Uh-huh. - And-

- آهان. - و

- Called Mother Earth Produce.

- به نام مادر زمین تولید.

- Yeah.

- آره

- Cure in the Asheville area. - Mm-hmm.

- درمان در منطقه اشویل. - مممم

- And they deliver from local produce companies,

- و از شرکت های تولیدی داخلی تحویل می دهند

and different...

و متفاوت...

Like, you can get milk, you can get other things,

مثل اینکه می توانید شیر بگیرید، چیزهای دیگر هم می توانید تهیه کنید،

but mainly vegetables at the moment.

اما در حال حاضر عمدتا سبزیجات.

- Mm-hmm.

- مممم

- But there's also nationwide ones

- اما مواردی در سراسر کشور نیز وجود دارند

that are now doing very, very well.

که اکنون بسیار بسیار خوب کار می کنند.

Meal delivery is huge.

تحویل غذا بسیار زیاد است.

And also just ordering from a restaurant

و همچنین فقط سفارش دادن از یک رستوران

on an app is so popular now.

در یک برنامه در حال حاضر بسیار محبوب است.

- Oh yeah.

- اوه بله.

And people have kind of like,

و مردم به نوعی مانند

there's a personal shopper.

، یک خریدار شخصی وجود دارد.

Do you know what I'm talking about?

میدونی چی میگم؟

- So people- - For clothes?

- پس مردم - برای لباس؟

- Or for groceries.

- یا برای مواد غذایی.

- For groceries?

- برای مواد غذایی؟

- As well. - Oh yeah, yeah.

- همچنین. - اوه آره آره

That's massive.

این عظیم است.

It's unbelievable.

این غیر قابل باور است.

- That was very rare,

- این خیلی نادر بود،

but for last year. - But that's what I was using.

اما برای سال گذشته. - اما من از همین استفاده می کردم.

- Uh-huh.

- آهان.

And it used to be my little secret.

و این راز کوچک من بود.

(chuckles)

(خنده می خندد)

- I personally liked the experience

- من شخصاً تجربه

of going grocery shopping.

خرید مواد غذایی را دوست داشتم.

I like to look at the tomatoes.

من دوست دارم به گوجه فرنگی نگاه کنم.

I like to smell them. - Mm-hmm.

من دوست دارم آنها را بو کنم. - مممم

- I like to... (chuckles)

- من دوست دارم ... (خنده می زند)

- I mean, not too much, but you know, enough,

- یعنی نه زیاد، اما می دانی، بس است،

waft, waft them, you know, pick them up and look at them.

وات کن، می دانی، بلندشان کن و نگاهشان کن.

Find the best ones.

بهترین ها را پیدا کنید.

- No wonder you take so long. - I can have, like...

- جای تعجب نیست که اینقدر طول می کشی. - می تونم داشته باشم، مثل...

I know, I go into the grocery store and it's like,

می دونم، می رم تو خواربارفروشی و مثل

I'm going into like hunting, and gathering mode.

این است که، مثل شکار، و حالت جمع آوری می روم.

- Mm-hmm.

- Like I'm completely in the zone.

- مممم

- مثل اینکه من کاملا در منطقه هستم.

- Yeah, I think we're different now

- آره، فکر می کنم الان با هم فرق داریم

because I just like to know what I want.

چون فقط دوست دارم بدانم چه می خواهم.

Have the list already done. - Mm-hmm.

لیست را قبلاً انجام دهید. - مممم

- And just go da, da, da, da, da, da.

- و فقط برو دا، دا، دا، دا، دا، دا.

It takes like three minutes.

تقریباً سه دقیقه طول می کشد.

- That's nice. - Yeah, it is nice.

- خوبه. - آره خوبه

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

- I don't know, I have like a map of the grocery store

- نمی دونم، من مثل نقشه خواربار فروشی

in my head though. - Mm-hmm.

در ذهنم دارم. - مممم

And so, you know, I could probably go grocery shopping

و بنابراین، می دانید، من احتمالاً می

in my sleep. - Mm-hmm.

توانم در خواب به خرید مواد غذایی بروم. - مممم

- Except Trader Joe's, changes it up a lot.

- به جز Trader Joe ، آن را بسیار تغییر می دهد.

- Do they? - Mm-hmm.

- آیا آنها؟ - مممم

- Oh, they do quite often, don't they?

- اوه، آنها اغلب انجام می دهند، اینطور نیست؟

- Mm-hmm.

- مممم

- I don't like it when they change it up.

- وقتی عوضش می کنند دوست ندارم.

- I've started to crave that excitement.

- من شروع به هوس کردن آن هیجان کرده ام.

I used to highly dislike it, and they haven't-

من قبلاً به شدت از آن متنفر بودم، و آنها این را دوست نداشتند

(chuckles) - Crave that excitement.

.

- I know, I'm also a little bit addicted to Trader Joe's.

- می دانم، من هم کمی به Trader Joe معتاد هستم.

The grocery store. - Yeah.

خواربارفروشی - آره

- I used to resist it.

- قبلاً در برابر آن مقاومت می کردم.

They would come out with like,

با لایک بیرون می‌آمدند، مثلاً ماکارونی

they would take away my favorite pasta, for example, and put

مورد علاقه‌ام را می‌گرفتند و یک پاستا

out a new one, and I would be so disappointed and upset.

جدید بیرون می‌آوردند و من خیلی ناامید و ناراحت می‌شدم.

But now I'm like, "oh, what kind of pasta do we have now?"

اما حالا من می گویم: "اوه، ما چه نوع پاستا داریم؟"

- Mm-hmm. - Like...

- مممم - مثل...

I get really excited about that.

من واقعاً از این بابت هیجان زده می شوم.

- Yeah, good.

- آره خوبه.

Well, yeah, I prefer just to do it online

خوب، بله، من ترجیح می دهم این کار را به صورت آنلاین انجام دهم

and then also get the meat from the local farm here.

و سپس گوشت را از مزرعه محلی اینجا تهیه کنم.

- Mm-hmm. - And they...

- مممم - و اونا...

I used to like go into the store

من دوست داشتم برم تو مغازه

but now they're doing the whole,

اما الان دارن کل کار رو انجام میدن،

wait in your car,

تو ماشینت صبر کن

do the order the day before,

، سفارش رو روز قبل انجام بده،

and they'll just put it in your trunk,

و فقط تو صندوق عقبت میذارن،

but you have to go to the...

اما تو باید برو به ...

And they do delivery too, yeah.

و آنها هم تحویل می دهند، بله.

- Now- - Go on, you've got something,

- حالا - برو، یه چیزی داری،

- Yeah. - you got...

- آره. - تو فهمیدی...

- Well, I have a question. - Uh-huh.

- خب من یه سوال دارم. - آهان.

- Because one thing about online shopping,

- زیرا یک چیز در مورد خرید آنلاین

are subscriptions. - Mm-hmm.

، اشتراک است. - مممم

- So a lot of times when you are buying something

- بنابراین بسیاری از مواقع زمانی که در حال خرید

you're not just buying one item.

چیزی هستید، فقط یک کالا را نمی خرید.

A very common business model for online shopping,

یک مدل کسب و کار بسیار رایج برای خرید آنلاین،

is that the stores have you get a subscription

این است که فروشگاه ها اشتراکی دارند

where every single month, or week,

که در آن هر ماه، یا هفته،

or after a period of time, maybe a season.

یا بعد از مدتی، شاید یک فصل، اشتراکی دریافت می کنید.

- Yep.

- بله

- You get a new item delivered.

- شما یک مورد جدید تحویل می گیرید.

- Yeah, they're doing this for...

- آره، این کار را برای...

I mean Wine clubs are really popular now.

منظورم این است که باشگاه های شراب الان واقعاً محبوب هستند.

- Mm-hmm.

- مممم

- Yeah, our friend just started one.

- آره، دوست ما به تازگی یکی را شروع کرده است.

So, check it out in the description.

بنابراین، آن را در توضیحات بررسی کنید.

We'll leave a link to it.

ما پیوندی به آن می گذاریم.

And they do other things too.

و کارهای دیگری نیز انجام می دهند.

- What? (chuckles)

- چی؟ (می خندد)

- I just...

- Oh, he's fine, he's just fine.

- من فقط...

- اوه، او خوب است، او خوب است.

- So, the Wine clubs,

- بنابراین، باشگاه های شراب،

yet subscription is for everything, like meat.

اما اشتراک برای همه چیز است، مانند گوشت.

There's a big one for me as well.

یک مورد بزرگ برای من نیز وجود دارد.

I think it's called Butcher Box.

فکر کنم اسمش قصابی باشه.

There is, oh you go on, couldn't you?

وجود دارد، اوه شما ادامه دهید، نمی توانید؟

I'm struggling for examples.

من در حال تقلا برای مثال هستم.

- Okay, so there's anything that you want.

- باشه پس هر چیزی که بخوای هست.

There's book

of the month club. - Tea

باشگاه کتاب ماه وجود دارد. - چای

- There's tea.

- چای هست.

- There's chocolate. - Coffee.

- شکلات هست. - قهوه.

- Coffee.

- قهوه.

Yeah, and just buying a product,

بله، و فقط با خرید یک محصول،

like if you buy it through a store,

مثلاً اگر آن را از طریق یک فروشگاه بخرید

a lot of times they'll have it in

، اغلب آنها آن را به

as an automatic recurring payment.

عنوان پرداخت مکرر خودکار دریافت می کنند.

- Yeah. - For awhile I was trying,

- آره - یه مدتی داشتم سعی میکردم

like a... Not a sleeping pill,

مثل یه... قرص خواب آور نبودم

but like a vitamin for sleeping.

مثل ویتامینی برای خواب.

- Mm-hmm.

- مممم

- And so they put me on a monthly subscription.

- و بنابراین آنها من را در یک اشتراک ماهانه قرار دادند.

- Oh yeah. They're expensive too,

- اوه بله. آنها هم گرون

aren't they?

هستند، اینطور نیست؟

- Oh yeah, most of the things like they really sell you

- اوه بله، بیشتر چیزهایی مثل اینکه واقعاً

on the product, you really believe in the product.

روی محصول به شما می فروشند، شما واقعاً به محصول اعتقاد دارید.

They do have really good marketing.

آنها واقعاً بازاریابی خوبی دارند.

You see somebody on Instagram and they were so happy.

شما یک نفر را در اینستاگرام می بینید و آنها خیلی خوشحال بودند.

- Yeah. - They're endorsing it.

- آره - آنها آن را تایید می کنند.

And you click subscribe - Yeah.

و شما روی اشتراک کلیک کنید - بله.

- And then six months later,

- و سپس شش ماه بعد،

(chuckles)

(می خندد)

- Yeah, it happens. - You have to try

- بله، این اتفاق می افتد. -

to figure out how to unsubscribe.

باید سعی کنید نحوه لغو اشتراک را بیابید.

- Yeah, I got rid of a lot of subscriptions recently.

- بله، اخیراً از شر بسیاری از اشتراک ها خلاص شدم.

And it's also happening with apps as well.

و همچنین با برنامه ها نیز اتفاق می افتد.

So, entertainment, upstream and services.

بنابراین، سرگرمی، بالادست و خدمات.

It used to be just either you watch cable,

قبلاً یا فقط کابلی تماشا می کردید

or satellite.

یا ماهواره.

What'd you call it here, satellite too?

اینجا هم اسمش را گذاشتی، ماهواره هم؟

- I guess so.

- حدس می زنم اینطور باشد.

- Yeah, and then Netflix was your stream in one.

- بله، و سپس نتفلیکس یک جریان شما بود.

That was the only one.

این تنها یکی بود.

And then Amazon Prime, now Disney Plus,

و سپس آمازون پرایم، اکنون دیزنی پلاس،

and everyone's doing it.

و همه این کار را انجام می دهند.

HBO. - Yeah.

HBO. - آره

So many of them are just coming in now.

خیلی از آنها الان وارد می شوند.

And then the issue...

و بعد مسئله...

And again, YouTube TV and different ones came in

و دوباره، تلویزیون یوتیوب و تلویزیون های مختلف در

where you didn't have to have cable.

جایی که لازم نبود کابل داشته باشید وارد شدند.

And cable used to be,

و کابل قبلا وجود داشت،

or it still is around like between 80 and $120.

یا هنوز بین 80 تا 120 دلار است.

And then you had these ones coming like,

و سپس شما باید اینها را

with it, to choose which ones you want.

همراه با آن بیایند تا انتخاب کنید کدام یک را می خواهید.

Like quite about all right, price is up next month to 40.

مثل تقریباً خوب، قیمت در ماه آینده به 40 افزایش

You know, it's still cheaper.

می یابد. می دانید، هنوز هم ارزان تر است.

And then YouTube TV is like 65, 70 now.

و سپس YouTube TV اکنون مانند 65، 70 است.

- A month? - Yeah.

- یک ماه؟ - آره

- Holy moly. - That's why I canceled it.

- مولی مقدس. -به همین دلیل لغوش کردم.

- How much are Netflix, or Amazon right now?

- قیمت نتفلیکس یا آمازون در حال حاضر چقدر است؟

- Well Netflix is the same as well.

- خب نتفلیکس هم همینطور است.

So Netflix went from, I think it was 10 to 15,

بنابراین، نتفلیکس از 10 به 15،

10 to 20 for the one we were using.

10 به 20 برای نتفلیکس که استفاده می کردیم، تغییر کرد.

But then I got on the lower service.

اما بعد وارد سرویس پایین تر شدم.

Yeah, I feel like we're doing our admin here.

بله، من احساس می کنم که ما در حال انجام مدیریت خود در اینجا هستیم.

- I know, we're like, we're having a conversation

- می دانم، ما در حال گفتگو

about all this subscriptions that we need to cancel.

در مورد این همه اشتراکی هستیم که باید لغو کنیم.

- But yeah, you talk to the families too.

- اما بله، شما با خانواده ها هم صحبت می کنید.

And they're saying,

و آنها می گویند،

"yeah, we're on all these subscriptions".

"آره، ما در تمام این اشتراک ها هستیم".

And this is the thing, it's just,

و این موضوع است، فقط

everything is subscription-based.

همه چیز مبتنی بر اشتراک است.

And they'll try and get you in,

و آنها سعی می کنند شما را وارد کنند،

and people think I've got to do it,

و مردم فکر می کنند که من باید این کار را انجام دهم،

and it just becomes expensive.

و فقط گران می شود.

And you can probably get rid of it all.

و احتمالاً می توانید از شر همه آن خلاص شوید.

- I think we're always looking for shortcuts

- من فکر می کنم ما همیشه به دنبال میانبرهایی هستیم

as people looking for things to be easier.

زیرا افرادی که به دنبال آسان تر شدن کارها هستند.

And you know, and I think that's the appeal

و می دانید، و من فکر می کنم این

of getting subscriptions, or these services

جذابیت دریافت اشتراک یا این خدمات است،

but it kind of takes away

from the spontaneous feel of things,

اما به نوعی

احساس خود به خودی چیزها را از بین می برد،

you know? - Yeah, oh it does.

می دانید؟ - آره، اوه.

- And you don't think about every purchase.

- و به هر خریدی فکر نمی کنید.

You don't really like, you know, choose what movie to watch.

شما واقعاً دوست ندارید، می دانید، انتخاب کنید چه فیلمی را تماشا کنید.

For example, you're just like, "ah something"

به عنوان مثال، شما دقیقاً مانند "آه چیزی" هستید

- Yeah. - You know.

- بله. - میدونی.

- That's the other thing.

- چیز دیگه همینه

If I'm online food shopping and something's on offer

اگر خرید آنلاین غذا داشته باشم و چیزی پیشنهاد

I will get 10 of it, whatever it is,

شود، 10 تا از آن را می‌گیرم، مثلاً هر چه باشد

for example. - That's probably smart.

- But then I go to the shop

. - احتمالاً هوشمندانه است.

- اما بعد به مغازه می روم

and there putting 10 in your cart

و گذاشتن 10 عدد در سبد خرید شما

feels a little bit too much. - Yeah,

کمی بیش از حد به نظر می رسد.

- Do you know what I mean? - Oh, I know what you mean.

- آره - میدونی منظورم چیه؟ - اوه میدونم منظورت چیه

- Yeah. - Uh-huh.

- آره - آهان.

- You know what I mean?

- I know, I always like, so probably my biggest advice-

- شما می دانید منظورم چیست؟

- می دانم، من همیشه دوست دارم، بنابراین احتمالاً بزرگترین توصیه من

- Sorry, I'll just say I would never go

- - متأسفم، فقط می گویم که هرگز

to a store and spend that much money on a cap.

به فروشگاه نمی روم و آنقدر پول خرج نمی کنم.

(chuckles) Seriously though.

(خنده می زند) هرچند جدی.

I would never go to a store, - The hat.

من هرگز به یک فروشگاه نمی روم، - کلاه.

- See a cap, and think, - Uh-huh.

- یه کلاه ببین، و فکر کن، - اوهوم.

- I'm gonna buy that for that price.

- من به اون قیمت می خرم.

- Oh man, when you see it, it'll be like,

- اوه مرد، وقتی ببینی، مثل

"ooooh". - Yeah?

"اووو" می شود. - آره؟

I better change my life.

بهتره زندگیمو عوض کنم

- I mean, I think it's definitely

- منظورم این است که من فکر می کنم قطعاً

gonna change your life hopefully in a positive way.

زندگی شما را به شکل مثبتی تغییر خواهد داد.

- Yeah, maybe you'll just send me

- آره، شاید منو بفرستی تو

into a different personality, and...

یه شخصیت دیگه، و...

- There you go. - Yeah, negatively.

- برو. - آره، منفی.

(both chuckles)

(هر دو می خندند)

- The cap that turns Jack evil.

- کلاهی که جک را شیطانی می کند.

- I'm gonna annoy everybody.

- من همه رو اذیت میکنم

- Be like, flushing these out, you know, wassup bro.

- میدونی اینا رو ول کن برادر.

Wassup bro. - Not much bro, nice hat.

واسپ داداش - نه داداش، کلاه قشنگی.

- Yeah, just to go back to meal delivery,

- آره، فقط برای اینکه به تحویل غذا برگردیم، پارسال از

we enjoyed that this time last year, didn't we?

این موقع لذت بردیم، نه؟

- Mm-hmm, well, I did. - That was pretty good.

- مممم، خوب، کردم. - خیلی خوب بود.

- I think I might've mentioned - I enjoyed it, too.

- فکر می کنم شاید اشاره کرده باشم - من هم از آن لذت بردم.

- That in the last...

- در آخر...

- Yeah. - Did you?

- آره. - آیا تو؟

- No, you were getting the meal delivery

- نه، تو تحویل غذا می

and I didn't want it, - Mm-hmm.

گرفتی و من نمی خواستم، - مممم.

- But then you ended up cooking most evenings.

- اما بعد از آن بیشتر عصرها آشپزی کردی.

So I was happy about that and it turned out fine

بنابراین از این بابت خوشحال شدم و خوب شد

- But the problem was that I was a little stressed

- اما مشکل این بود که سال گذشته کمی استرس داشتم

out last year, - Mm-hmm, mm-hmm.

- ممممممممممم.

- Everything was shutting down.

- همه چیز داشت خاموش می شد.

I didn't know what was gonna happen.

نمیدونستم قراره چی بشه

I mean, nobody did, right? - Yeah.

یعنی هیچ کس این کار را نکرد، درست است؟ - آره

And so when I got the meal delivery service,

و بنابراین وقتی سرویس تحویل غذا

I didn't get just one.

را دریافت کردم، فقط یکی را دریافت نکردم.

I got like several and...

من مثل چند تا شدم و...

- Yeah, oh you got all those veggies, too.

- آره، اوه، تو هم این همه سبزیجات رو گرفتی.

Yeah, and I, and I also had subscribed to Mother Earth,

بله، و من و من نیز مشترک Mother Earth شده

which we still love and use,

بودیم، که ما هنوز آن را دوست داریم و استفاده می کنیم،

but also like a different vegetable subscription.

اما همچنین مانند یک اشتراک سبزیجات متفاوت است.

- Mm-hmm. - Yeah, it was bad.

- مممم - آره بد بود

- I also got like, 350 pounds of meat.

- منم 350 پوند گوشت گرفتم.

- Yep. - Which was amazing.

- بله - که شگفت انگیز بود.

It was on super sale.

فوق العاده فروشی بود

Because what happened was...

چون اتفاقی که افتاد این بود

Because all the restaurants closed down,

که... چون همه رستوران ها تعطیل شدند،

the local farms lost all there orders.

مزارع محلی تمام سفارشات آنجا را از دست دادند.

So they said,

"look we've got all this meat that we have to get rid of".

بنابراین آنها گفتند:

"ببین ما این همه گوشت داریم که باید از شر آنها خلاص شویم".

It's 60, 70% off. - Yeah.

60، 70 درصد تخفیف دارد. - آره

- And I was like, pop, pop, pop, pop.

- و من مثل پاپ، پاپ، پاپ، پاپ بودم.

And it was the same with beer,

و در مورد آبجو هم همینطور بود

- Oh yeah. - All delivered, right?

- اوه بله. - همه تحویل داده شد، درست است؟

It was 25 cents a can.

هر قوطی 25 سنت بود.

- Yeah, and for like really-

- آره، و واقعاً

- Free delivery.

- Really, you know, good craft beer.

- - تحویل رایگان.

- واقعاً، می دانی، آبجو دستی خوب است.

- Oh yeah, local craft beer.

- اوه بله، آبجو صنایع دستی محلی.

- And you know, they'd just been in production,

- و می دانید، آنها به تازگی در حال تولید بودند،

and had all of these cases and cases,

و همه این موارد و کیس ها

and cases of beer.

و موارد آبجو را داشتند.

- Again, because restaurants closed down.

- باز هم چون رستوران ها تعطیل شدند.

- Mm-hmm, yeah.

- مممم، آره.

- I think we did quite well at that time, actually.

- فکر می کنم در آن زمان خیلی خوب کار کردیم، در واقع.

- I mean, it was a strange time,

- یعنی روزگار عجیبی بود،

but there were some silver linings to it.

اما چیزهای نقره ای در آن وجود داشت.

- Yeah, but I think a good summary here is that,

- بله، اما من فکر می کنم یک خلاصه خوب در اینجا این است که،

subscriptions and online shopping, you know,

اشتراک ها و خریدهای آنلاین، می دانید،

and it's obviously, like we can, if we have some type

و بدیهی است که ما می توانیم، اگر

of disposable income to afford that kind of thing.

نوعی درآمد قابل تصرف داشته باشیم، بتوانیم از عهده چنین چیزهایی برآییم.

But at the same time,

اما در عین حال

it can take over and before you know,

، می تواند تسلط یابد و قبل از اینکه متوجه شوید

it's like a creep.

، مانند یک خزش است.

And it's not just us.

و این فقط ما نیستیم.

I know of the people talk about this all the time,

من افرادی را می شناسم که دائماً در مورد این موضوع صحبت می کنند،

but it seems like there is this trend now toward...

اما به نظر می رسد که اکنون این روند به سمت ... وجود دارد،

Just as a little bit of a tangent,

درست به اندازه کمی مماس،

but I remember reading that a lot of millennials

اما یادم می آید که خواندم بسیاری از هزاره

weren't getting cars because their expenses now,

ها ماشین نمی گرفتند زیرا آنها هزینه ها در حال حاضر

are of the things.

، از چیزهایی هستند.

The mobile phone, it's like a hundred dollars a month.

تلفن همراه، آن را مانند صد دلار در ماه است.

Then internet service.

سپس سرویس اینترنت.

- So they can't afford cars,

- یعنی نمی توانند ماشین بخرند،

or it's not part of the lifestyle?

یا بخشی از سبک زندگی نیست؟

- In terms of, if they can afford or not,

- از نظر اینکه آیا آنها می توانند هزینه کنند یا نه،

it's not a priority over the other stuff

این اولویت نسبت به چیزهای دیگر نیست

that they would have to budget for.

که باید برای آنها بودجه بپردازند.

- Oh yeah. - Does that make sense?

- اوه بله. - فرقی میکنه؟

- It does.

- می کند.

- And obviously people are living

- و بدیهی است که مردم

in cities where they can get around

در شهرهایی زندگی می کنند که می توانند در آنجا رفت و آمد کنند

which is my latest podcast episode.

که آخرین قسمت پادکست من است.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- Talks about sidewalks, lack of sidewalks in the US.

- صحبت در مورد پیاده روها، عدم وجود پیاده رو در ایالات متحده.

- We used to not have a car.

- ما قبلا ماشین نداشتیم.

- No, I love to walk in every...

- نه، من عاشق قدم زدن در هر ...

This is what I was saying, it's what I miss.

این چیزی بود که می گفتم، این چیزی است که دلم تنگ شده است.

You walk everywhere.

همه جا قدم میزنی

In Spain when we were taking groceries

در اسپانیا، زمانی که ما از

up seven flights of stairs.

هفت طبقه از پله ها بالا می رفتیم.

And water, because you couldn't drink the tap water.

و آب، چون نمی توانستی آب لوله کشی را بنوشی.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- Or at least people said we couldn't.

- یا حداقل مردم می گفتند ما نمی توانیم.

- I mean, I trust them.

- یعنی من به آنها اعتماد دارم.

(chuckles) - Yeah.

(می خندد) - آره.

- Whenever somebody says don't drink the water.

- هر وقت یکی گفت آب را ننوش.

I think it's usually a good policy.

من فکر می کنم معمولاً سیاست خوبی است.

- Remember what I told you that when we came on holiday

- یادت هست وقتی برای تعطیلات به آمریکا آمدیم به شما چه گفتم

to the US? - Mm-hmm.

؟ - مممم

- Everyone in the UK don't drink no water.

- همه در بریتانیا آب نمی نوشند.

- They did. - Yeah.

- انجام دادند. - آره

- Why?

- چرا؟

- Well, they said that it's just not good for you, it's bad.

-خب گفتند فقط برای تو خوب نیست، بد است.

I think every country I've been to on a holiday,

فکر می‌کنم هر کشوری که در تعطیلات به

it's like, "Oh, don't drink no water, it's bad water".

آن سفر کرده‌ام، مثل این است که "اوه، آب ننوش، آب بدی است".

Spain was one-

اسپانیا یکی بود

- I mean that was Spanish people were talking like that.

- منظورم این است که اسپانیایی ها اینطور صحبت می کردند.

- Do you ask? - Uh-huh.

- می پرسی؟ - آهان.

- Yeah.

- آره

- But I wouldn't say don't drink the water.

- اما من نمی گویم آب را نخورید.

- The tap water.

- آب لوله کشی

- Uh-huh. - Yeah.

- آهان. - آره

- Is that because of the flood?

- این به خاطر سیل است؟

- Well back in the day, probably not.

- خوب در آن روز، احتمالاً نه.

But now it's probably a good reason not to.

اما اکنون احتمالاً دلیل خوبی برای این نیست.

- I think Florida has been a part of city water

- فکر می کنم فلوریدا برای مدت طولانی بخشی از آب شهر

for that long.

بوده است.

- Maybe that's why then.

- شاید به همین دلیل است.

Because I don't think they put that in the tap water.

چون فکر نمی کنم آن را در آب لوله کشی کنند.

- They put fluoride, which is a mineral?

- فلوراید می گذارند که یک ماده معدنی است؟

- A mineral.

- یک ماده معدنی

- Mineral that, like strengthens your teeth,

- ماده معدنی که مانند دندان های شما را محکم می کند،

but in excess can have negative.

اما بیش از حد می تواند منفی داشته باشد.

- One also did, well, we're not gonna talk about it here,

- یکی هم همینطور، خوب، ما اینجا در موردش صحبت نمی کنیم،

but I prefer if they didn't put fluoride in the water.

اما ترجیح می دهم فلوراید در آب نریزند.

- Mm-hmm. - Yeah.

- مممم - آره

- But, online shopping.

- اما، خرید آنلاین.

Yeah, I'll get my new cap, my new glasses.

آره، کلاه جدیدم، عینک جدیدم را می گیرم.

And I'll do a nice little Instagram post for your all.

و من یک پست اینستاگرامی کوچک برای همه شما خواهم گذاشت.

- Your accent sounds particularly strong today.

- لهجه شما امروز بسیار قوی به نظر می رسد.

- Is it? - Mm-hmm.

- آیا؟ - مممم

- Because I just had a coffee.

- چون تازه یک قهوه خوردم.

- Mm-hmm, it might be your cap.

- mm-hmm ، ممکن است کلاه شما باشد.

- Oh yeah, if people...

- اوه آره، اگه مردم

I gave up coffee this time last year.

... پارسال همین موقع قهوه رو کنار گذاشتم.

- Mm-hmm.

- And I have succumbed to the caffeine again,

- مممم

- و من دوباره به کافئین تسلیم

and I feel so much better.

شدم و احساس خیلی بهتری دارم.

(chuckles)

- No, don't go back.

(میخندد)

- نه، برنگرد.

- Two cups a day, maximum, won't have any more.

- دو فنجان در روز، حداکثر، دیگر نخواهد داشت.

- Oh no, it was a half a cup.

- اوه نه، نصف فنجان بود.

- Yeah, but when you make coffee in the morning

- آره، اما صبح که قهوه درست

you refuse to make me like a decaf or a half caff.

می کنی، از درست کردن من مثل یک قهوه بدون کافه یا نیم کافه امتناع می کنی.

So, it depends...

بنابراین، بستگی دارد...

(both chuckles)

(هر دو می خندند)

Because when I wake up but I'm like the half caff

چون وقتی بیدار می شوم اما مثل نیمه کافه هستم،

then you always say like at work,

آن وقت شما همیشه مثل سر کار می گویید

"wait a minute, why am I still tired?"

"یک دقیقه صبر کنید، چرا هنوز خسته ام؟"

- "Why am I still asleep?"

- "چرا من هنوز خوابم؟"

- Cool, well, we'll end it there.

- خوب، خب، همینجا تمامش می کنیم.

- Okay.

- باشه.

- Yeah, oh, yes.

- آره، اوه، بله.

If you're here on YouTube...

اگر اینجا در یوتیوب هستید...

This is both on YouTube and the podcast on Apple...

این هم در یوتیوب است و هم پادکست اپل...

I know. - What?

می دانم. - چی؟

So like talking to people at the same time.

بنابراین مانند صحبت با مردم در همان زمان.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- So if you're on YouTube, then check out...

- بنابراین اگر در یوتیوب هستید، پس بررسی کنید...

Well, if you're anywhere, check out the description

خب، اگر جایی هستید، توضیحات را بررسی کنید

cause I'll have links for you.

زیرا من برای شما پیوندهایی خواهم داشت.

And we'll see if we can leave some key phrases

و خواهیم دید که آیا می‌توانیم عبارات کلیدی را

for you there as well, but we'll have links

برای شما در آنجا نیز بگذاریم، اما پیوندهایی

to the story about Amazon and that whole,

به داستان آمازون و کل آن خواهیم داشت،

how they took over.

که چگونه آنها را تصاحب کردند.

Links to our friend's subscription, you know,

پیوندهایی به اشتراک دوست ما ، می دانید،

and some other things in Asheville, Asheville Tea company.

و برخی چیزهای دیگر در آشویل، شرکت چای آشویل.

- Yeah, well, I am also, you know,

- آره، خب، من هم هستم، می دانی،

I hope that we weren't speaking too quickly.

امیدوارم که ما خیلی سریع صحبت نکرده باشیم.

This time we've clearly had a lot of coffee and done a lot

این بار به وضوح قهوه نوشیده ایم و خریدهای آنلاین زیادی انجام داده ایم

of online shopping, so we're really energized.

، بنابراین واقعاً انرژی داریم.

- Yeah, well, and we don't spend that much time together.

- آره، خوب، و ما زمان زیادی را با هم نمی گذرانیم.

(both chuckles)

(هر دو می خندند)

We're kind of excited about it.

ما به نوعی در مورد آن هیجان زده ایم.

- Did you buy the cap?

- کلاه را خریدی؟

- Yeah. - When's it coming?

- آره - کی میاد؟

- I don't know, I don't know.

- نمی دونم، نمی دونم.

- Can I do a Kate's question?

- آیا می توانم یک سوال کیت را انجام دهم؟

- Yeah, do a Kate's question.

- آره، یه سوال کیت بکن.

- So my question is,

- بنابراین سوال من این است که

if you shop online,

اگر آنلاین خرید می کنید،

what makes you want to buy something?

چه چیزی باعث می شود که بخواهید چیزی بخرید؟

- Yeah, I think also, I've think about if advertising works

- بله، من هم فکر می‌کنم، به این فکر کرده‌ام که آیا تبلیغات روی شما کار می‌کند یا خیر

on you.

.

- Well, that's kind of my question.

- خب، این یک جور سوال من است.

Like, what makes you buy online?

مثلاً چه چیزی باعث می‌شود شما آنلاین بخرید؟

What do you buy online?

آنلاین چی میخری؟

If anything.

اگر چیزی.

- And yeah, we asked the question

- و بله، ما این سوال را

before about Amazon as well.

قبلا در مورد آمازون نیز پرسیدیم.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- But you can link it together.

- اما شما می توانید آن را به هم پیوند دهید.

Yeah, if you're on YouTube, subscribe.

بله، اگر در یوتیوب هستید، مشترک شوید.

If you're on Apple Podcasts,

اگر از پادکست های اپل

or other podcast ones, then subscribe as well.

یا سایر پادکست ها استفاده می کنید ، همچنین مشترک شوید.

You can subscribe.

می توانید مشترک شوید.

- Subscribe.

- اشتراک در.

- Leave a positive review as well

- در

if you have the time to do so.

صورت داشتن زمان برای انجام این کار، یک بررسی مثبت نیز بنویسید.

Kate, have you done that yet on your Podcast app?

کیت، آیا تا به حال این کار را در برنامه پادکست خود انجام داده اید؟

- Not yet. - Not yet?

- نه هنوز. - نه هنوز؟

- No. - Okay.

- نه - باشه.

Well Kate needs to go on it as well, but yeah,

خوب، کیت نیز باید آن را ادامه دهد، اما بله،

and share it with a friend.

و آن را با یک دوست به اشتراک بگذارد.

Just share this episode with a friend

فقط کافی است این قسمت را با یکی از دوستان

and we look forward to reading your comments.

خود به اشتراک بگذارید و ما مشتاقانه منتظر خواندن نظرات شما هستیم.

All right.

Thank you for being here.

خیلی خوب.

متشکرم که در اینجا حضور دارید.

I'll speak to you soon.

من به زودی با شما صحبت خواهم کرد.

Ba-bye.

بابا خداحافظ