Advanced Conversation: Can You Understand this Conversation about Goals?

(upbeat electronic music)

(موسیقی الکترونیک شاد)

- Hello, this is Jack from tofluency.com,

- سلام، این جک از tofluency.com است،

along with? - Kate.

همراه با؟ - کیت

- And we are back with another English conversation.

- و ما با یک مکالمه انگلیسی دیگر برگشتیم.

Today, we're going to talk about goals.

امروز قصد داریم در مورد اهداف صحبت کنیم.

We're going to talk about New Year's resolutions,

ما در مورد تصمیمات سال نو

and just about what we want to achieve

و فقط در مورد آنچه که می خواهیم در 12 ماه آینده به دست آوریم صحبت خواهیم کرد

over the next 12 months.

.

Now, if you are new here, then know that we make

حالا، اگر تازه اینجا هستید ، بدانید که ما

these conversations so that you can learn real English.

این مکالمات را انجام می دهیم تا بتوانید انگلیسی واقعی را یاد بگیرید.

And I'm going to leave some of the key phrases

و من برخی از عبارات کلیدی

in the description for you.

در توضیحات را برای شما می گذارم.

And also, go over to my website,

و همچنین، به وب‌سایت من بروید

'cause I'll give you information

، زیرا من اطلاعاتی

on the type of language we use and also some information

در مورد نوع زبانی که استفاده می‌کنیم و همچنین اطلاعاتی

on how you can get premium resources.

در مورد نحوه دریافت منابع برتر به شما می‌دهم.

Okay, that was quite the introduction.

خوب، این کاملا مقدمه بود.

- It was, mmhmm.

- بود، مممم.

- Now, there is a little bit of a structure

- حالا این گفتگو کمی ساختار

to this conversation. - Okay.

دارد. - باشه.

- And I've written down some questions

- و من چند سوال را یادداشت کرده ام

that you can ask yourself. - Uh-huh, okay.

که می توانید از خود بپرسید. - اوه، باشه

- And we're going to answer those questions.

- و ما به این سوالات پاسخ خواهیم داد.

But also, answer the questions in the comments too.

اما همچنین، به سوالات در نظرات نیز پاسخ دهید.

- Oh, yeah, I love going through

- اوه، آره، من عاشق سر زدن

and reading people's answers,

و خواندن پاسخ های مردم هستم،

mmhmm. - Yeah.

مممم. - آره

So feel free just to take

پس با خیال راحت به

any of these questions and do that.

هر یک از این سوالات پاسخ دهید و آن را انجام دهید.

And we also have finish the sentence, a task on this,

و ما همچنین جمله پایانی را داریم ، یک کار در این مورد،

where, again, this is a great way to learn natural English,

که در آن، دوباره، این یک راه عالی برای یادگیری زبان انگلیسی طبیعی است،

because you're going to learn the types of phrases

زیرا شما می خواهید انواع عباراتی را

that people use at this time of year.

که مردم در این زمان از سال استفاده می کنند، یاد بگیرید.

Oh, one last thing.

اوه، آخرین چیز.

If you want to achieve your English learning goals,

اگر می‌خواهید به اهداف یادگیری زبان انگلیسی خود

then get my book, Five Step Plan for English Fluency.

برسید، کتاب پنج مرحله‌ای من برای تسلط به زبان انگلیسی را دریافت کنید.

It's free to download.

دانلود رایگان است.

Okay, so it's New Year's Eve. - It is!

خوب، پس شب سال نو است. - این است!

- And we are recording this before our big

- و ما این را قبل از

New Year's Eve party. - Mmhmm.

جشن بزرگ سال نو خود ضبط می کنیم. -مممم

- Small party. - Small party.

- مهمانی کوچک - مهمانی کوچک

- So let's just start with some questions.

- پس بیایید با چند سوال شروع کنیم.

- Sure. - Are you ready for this one?

- مطمئن. - برای این یکی آماده ای؟

- Yeah.

- آره

- What would you try if you knew you could not fail?

- اگر می دانستید که نمی توانید شکست بخورید، چه تلاشی می کنید؟

- Ooh, that's a great question.

- اوه، این یک سوال عالی است.

I don't know any of these questions

اتفاقاً من هیچ یک از این سؤالات

ahead of time, by the way.

را از قبل نمی دانم.

- No. - Since it's a surprise.

- نه. - چون جای تعجب دارد.

- And I haven't really thought about answers.

- و من واقعاً به پاسخ ها فکر نکرده ام.

- I think that, if I knew that I wouldn't fail,

- فکر می کنم اگر می دانستم شکست

I would probably try something

نمی خورم، احتمالاً چیزی را امتحان می کردم

that seems a little bit risky or dangerous.

که کمی خطرناک یا خطرناک به نظر می رسد .

Like, I would try hang gliding, for example.

به عنوان مثال، من می‌توانم پرواز با هواپیما را امتحان کنم.

- Mmhmm.

-مممم

- Because I don't often try something that seems

- چون اغلب چیزی را امتحان نمی کنم که به

like it would be risky or dangerous, because in my mind,

نظر می رسد خطرناک یا خطرناک باشد، زیرا در ذهنم

I'm thinking about the worst case scenario.

به بدترین حالت فکر می کنم .

And so, I would try something like an extreme sport maybe.

و بنابراین، شاید چیزی شبیه به یک ورزش شدید را امتحان کنم.

- An extreme sport? - Mmhmm.

- ورزش شدید؟ -مممم

- Yeah, it's a strange question in a way, isn't it?

- آره، یه جورایی سوال عجیبیه، نه؟

- Mmhmm.

-مممم

- Because if you try something that you can't fail,

- زیرا اگر چیزی را امتحان کنید که نمی‌توانید شکست بخورید،

then it takes away any element of the surprise outcome,

هر عنصری از نتیجه غافلگیرکننده

or it takes away the whole fact that we do fail at things.

را از بین می‌برد یا این واقعیت را از بین می‌برد که ما در کارها شکست می‌خوریم.

- Absolutely, mmhmm.

- کاملاً، مممم.

- So it's an interesting question in that sense.

- پس از این نظر سوال جالبی است .

- Yeah, yeah.

- آره آره.

I guess to me, anything where.

من حدس می زنم، هر چیزی که در آن.

- Because you could choose anything.

- چون می توانستی هر چیزی را انتخاب کنی.

- True.

- You could say to run for president in 2020.

- درست است، واقعی.

- می توان گفت در سال 2020 نامزد ریاست جمهوری شوید.

- Mmhmm, yeah.

- مممم، بله.

- You know, you could choose anything in there.

- می دانی، می توانی هر چیزی را در آنجا انتخاب کنی.

- Absolutely.

- کاملا.

- What would you try if you couldn't fail?

- اگر نمی توانستی شکست بخوری چه تلاشی می کنی؟

Let us know below.

در زیر به ما اطلاع دهید.

- Did you wanna answer that one too?

- می خواستی به اون یکی هم جواب بدی؟

- So, again, it just takes away a bit of the fun for me,

- بنابراین، دوباره، این فقط کمی از لذت را برای من کم می کند

'cause I'd say, become a professional soccer manager.

، زیرا می توانم بگویم، یک مدیر حرفه ای فوتبال شو.

- Yeah, absolutely.

- بله، قطعا.

- Or apply for the England soccer job, football job.

- یا برای شغل فوتبال انگلیس، شغل فوتبال درخواست دهید.

- Sure. - Because you can't fail.

- مطمئن. - چون نمی توانی شکست بخوری.

- There you go.

- شما برو.

- Now, what new type of exercise

- حالا، چه نوع ورزش جدیدی

would you like to try this year?

را دوست دارید امسال امتحان کنید؟

- Ooh.

- اوه

- Or activity. - Or activity, okay.

- یا فعالیت. - یا فعالیت، باشه.

- I know what your answer is.

- میدونم جوابت چیه

- You do? - Mmhmm.

- شما انجام می دهید؟ -مممم

Paddle boarding.

پارو سواری.

- Yes!

- آره!

Sorry, I didn't even know that that was my answer,

متاسفم، من حتی نمی دانستم که این پاسخ من است،

but that's my answer.

اما این پاسخ من است.

I really have wanted to try paddle boarding for a long time.

خیلی وقت بود که می خواستم پارو سواری را امتحان کنم .

- You tried it!

- تو امتحان کردی!

- I know, but, you know, in a more,

- می دانم، اما، می دانید، در ادامه،

I tried it briefly for a few minutes.

برای چند دقیقه آن را به طور خلاصه امتحان کردم.

I'd like to do more of it.

من می خواهم بیشتر آن را انجام دهم.

And it's where you stand up kind of on a stable surfboard,

و این جایی است که شما به نوعی روی یک تخته موج سواری پایدار می

and you use a paddle to move around.

ایستید و از یک پارو برای حرکت در اطراف استفاده می کنید.

It was really fun.

واقعا سرگرم کننده بود.

I really liked the little bit that I tried.

کمی که امتحان کردم خیلی دوست داشتم.

But I would like to do it more and try different conditions.

اما من دوست دارم این کار را بیشتر انجام دهم و شرایط مختلف را امتحان کنم.

- Mmhmm. - Mmhmm.

- It's become popular.

-مممم -مممم

- محبوب شده است.

- Oh, yeah, it's really popular right now.

- اوه، بله، در حال حاضر واقعاً محبوب است.

- Do you know what mine would be?

- میدونی مال من چی میشه؟

- No, tell me. - Rock climbing.

- بهم نگو. - صخره نوردی.

- Rock climbing? - Yeah.

- صخره نوردی؟ - آره

- Wow, okay. - Yeah.

-وای باشه - آره

I'd just love to try it.

من فقط دوست دارم آن را امتحان کنم.

Maybe we should do these things.

شاید باید این کارها را انجام دهیم.

- Yeah. (Kate laughs)

- آره (کیت می خندد)

- If we're actually saying we want to do them.

- اگر واقعاً بگوییم که می خواهیم آنها را انجام دهیم.

- Yeah, I'd say like, now we're here.

- بله، من می خواهم بگویم، حالا ما اینجا هستیم.

We're talking to each other.

داریم با هم حرف میزنیم

We're telling everybody about it.

ما در مورد آن به همه می گوییم.

We should try it and then report back.

ما باید آن را امتحان کنیم و سپس گزارش دهیم.

- Yeah, at the end of the year.

- آره، آخر سال.

- Yeah, or maybe even before then.

- بله، یا شاید حتی قبل از آن.

- I'm gonna ask one more question,

- من می خواهم یک سوال دیگر بپرسم،

and I'm gonna give a quote that somebody gave yesterday

و می خواهم نقل قولی را ارائه کنم که دیروز یک نفر

that I've been thinking about. - Sure.

گفت که من در مورد آن فکر می کردم. - مطمئن.

- But last question for now is, what musical artist

- اما آخرین سوال در حال حاضر این است که

would you like to see live in concert this year?

دوست دارید امسال چه هنرمندی را در کنسرت زنده ببینید؟

- Ooh.

- اوه

Hmm.

هوم

There are so many.

خیلی زیاد هستند.

This one's really hard.

این یکی واقعا سخته

- Well, you have to choose one.

-خب باید یکی رو انتخاب کنی.

- This is gonna be out of left field for you.

- این برای شما خارج از میدان سمت چپ است.

- Okay.

- باشه.

- But I think that Lizzo is so popular right now.

- اما من فکر می کنم که لیزو در حال حاضر بسیار محبوب است.

- Oh yeah, yeah.

- اوه آره آره

- And I've heard she's really good live,

- و من شنیده ام که او واقعاً زنده است،

and that there's a really good atmosphere.

و جو واقعاً خوبی وجود دارد.

I think I would like to see Lizzo.

فکر می کنم دوست دارم لیزو را ببینم.

- Although she did steal that tune.

- اگرچه او آن آهنگ را دزدید.

- You know.

- I actually looked it up the other day,

- میدونی.

- من در واقع آن روز را جستجو کردم،

and so many people are saying the same thing.

و بسیاری از مردم همین را می گویند.

- That it sounds like?

- به نظر می رسد؟

- What's that song called, Lizzo's song?

- اسم اون آهنگ چیه، آهنگ لیزو؟

Is it Bad Boy or something?

آیا این پسر بد است یا چیزی؟

- I'm not sure which one you mean.

- من مطمئن نیستم که منظورت کدام است.

- Something like that. - Yeah.

- یه چیزی شبیه اون. - آره

- But it sounds exactly like Black Beatles.

- اما دقیقا شبیه بلک بیتلز به نظر می رسد.

(Kate laughs) - Yeah, I don't mind.

(کیت می خندد) - آره، مهم نیست.

I think that she's an interesting performer.

من فکر می کنم که او یک مجری جالب است.

I think that she's been a little bit controversial

من فکر می کنم که او امسال کمی بحث برانگیز

this year. - Has she?

بوده است. - او دارد؟

She's talking about things that other artists aren't.

او در مورد چیزهایی صحبت می کند که هنرمندان دیگر نیستند.

- You know she released that song in 2017.

- می دانی که او آن آهنگ را در سال 2017 منتشر کرد.

- Wow.

- وای.

- And it only became really popular this year.

- و فقط امسال واقعاً محبوب شد.

- So she just kept going and working at it,

- پس او فقط به رفتن و کار کردن ادامه داد

and she got there. - Yeah, and then,

و به آنجا رسید. - بله، و بعد،

that old song just suddenly became popular again.

آن آهنگ قدیمی به طور ناگهانی دوباره محبوب شد.

- That's amazing.

- این شگفت انگیز است.

- Yeah, for me, I think probably the Arctic Monkeys.

- آره، برای من، فکر می کنم احتمالا میمون های قطبی هستند.

- Mmhmm.

-مممم

- I've seen them twice. - Mmhmm.

- دوبار دیدمشون -مممم

- And I'd love to see them again.

- و من دوست دارم دوباره آنها را ببینم.

- Yeah. - It's been a long time.

- آره - خیلی وقته.

- Yeah, the last time that we saw them

- آره، آخرین باری که آنها را دیدیم

was about 10 years ago, right?

حدود 10 سال پیش بود، درست است؟

- No. - No?

- نه نه؟

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

(both laughing)

(هر دو می خندند)

- Nine years ago.

- نه سال پیش.

Well, it will be 10 years in February.

خوب، در فوریه 10 سال می شود.

- Yeah. - Wow!

- آره - وای!

- Uh-huh. - That's incredible.

- آهان. - این باور نکردنی است.

- Are they still touring?

- آیا آنها هنوز در حال تور هستند؟

- No, they just did a tour.

- نه، آنها فقط یک تور انجام دادند.

- Okay.

- باشه.

- So maybe they'll tour again next year.

- پس شاید سال بعد دوباره تور برگزار کنند.

I've always had this thing in my mind

من همیشه این موضوع را در ذهنم

where I just think, they're going to do a show

داشتم، جایی که فکر می‌کردم، آنها می‌خواهند نمایشی را

where we live, and we'll suddenly just find out

در جایی که ما زندگی می‌کنیم اجرا کنند، و ما ناگهان

they're doing it, and we'll get tickets to it.

متوجه می‌شویم که دارند این کار را انجام می‌دهند و بلیت آن را می‌گیریم.

- I mean, stranger things.

- منظورم چیزهای عجیب تر است.

- They've never come here.

- No?

- آنها هرگز به اینجا نیامده اند.

- نه؟

Maybe we should campaign. - Yeah.

شاید باید کمپین کنیم. - آره

I mean, it's a good campaign. - Mmhmm.

منظورم این است که کمپین خوبی است. -مممم

- Okay, so, this is a really interesting thing that,

- خوب، پس، این یک چیز واقعا جالب است که

one of my favorite people to follow is called Eddie Hearn.

یکی از افراد مورد علاقه من برای دنبال کردن، ادی هرن نام دارد.

- Okay.

- Do you know who Eddie Hearn is?

- باشه.

- آیا می دانید ادی هرن کیست؟

- No, tell me.

- بهم نگو.

- He's a boxing promoter.

- او یک مروج بوکس است.

(Kate laughs) - Okay, okay.

(کیت می خندد) - باشه، باشه.

- And I've followed his career for nine years now,

- و من اکنون نه سال است که حرفه او را دنبال می کنم،

when he started out being a boxing promoter,

زمانی که او شروع به ترویج بوکس کرد،

which is a very hard business to be in.

که کار بسیار سختی است

- Sure.

- مطمئنا.

- And he had no fighters in his stable.

- و او هیچ مبارزی در اصطبل خود نداشت.

And now he's grown into the biggest promoter in the world.

و اکنون او به بزرگترین تبلیغ کننده در جهان تبدیل شده است.

So I've seen his progress over the years.

بنابراین من پیشرفت او را در طول سال ها دیده ام.

- Mmhmm.

-مممم

- And he often talks about goals and motivation

- و او اغلب در مورد اهداف و انگیزه

and things like that. - Mmhmm.

و چیزهایی از این قبیل صحبت می کند. -مممم

- And he said for 2020,

- و او برای سال 2020 گفت،

keep it simple and make 2020 better than 2019.

آن را ساده نگه دارید و سال 2020 را بهتر از سال 2019 کنید.

- Okay.

- بسیار خوب.

- Like, that's his mantra at the moment,

- مثلاً، این شعار او در حال حاضر

is to say, instead of saying, I'm gonna this,

است، به جای اینکه بگوییم، من این کار را می کنم،

I'm gonna do all these amazing things,

همه این کارهای شگفت انگیز را انجام می دهم،

I'm gonna completely change my life,

زندگی ام را کاملاً تغییر می دهم،

make 2020 better than 2019.

سال 2020 را بهتر از سال 2019 می کنم.

- Okay.

- باشه.

- What are your first thoughts on that?

- اولین نظر شما در این مورد چیست؟

- I think that, yeah.

- من فکر می کنم که، بله.

I think it sounds kind of inspiring,

من فکر می کنم که به نظر الهام بخش به نظر می رسد،

because a lot of times, we set goals that are too radical.

زیرا در بسیاری از مواقع، ما اهدافی را تعیین می کنیم که خیلی رادیکال هستند.

- Mmhmm.

-مممم

- And then we feel, you know, we feel guilty,

- و بعد احساس می کنیم، می دانید، احساس گناه می کنیم،

or we feel. - Stressed.

یا احساس می کنیم. - استرس داشت

- Frustrated when we can't reach those goals.

- وقتی نمی توانیم به آن اهداف برسیم، ناامید می شویم.

But if we just try to make, you know,

اما اگر فقط سعی کنیم

keep doing what we're doing but do it better,

کاری را که انجام می دهیم ادامه دهیم، اما آن را بهتر انجام دهیم،

then that seems much more achievable.

به نظر دست یافتنی تر است.

Yeah. - Mmhmm.

آره -مممم

- That's exciting. - Yeah.

- این هیجان انگیز است. - آره

So my thoughts on that are that,

بنابراین افکار من در مورد آن این است که،

if you feel like you've got a good foundation now,

اگر احساس می کنید اکنون پایه خوبی دارید

that's good. - Mmhmm.

، خوب است. -مممم

- But I also think that, there's a term here I want to use,

- اما من همچنین فکر می کنم که، یک اصطلاح در اینجا وجود دارد که می خواهم استفاده کنم،

but something like reach for the star goal.

اما چیزی مانند رسیدن به هدف ستاره.

- Yeah.

- آره

So, that's an expression, right?

بنابراین، این یک بیان است، درست است؟

Reach for the stars,

به ستاره ها

and if you don't make it, at least you'll land on the moon.

برسید و اگر موفق نشدید حداقل روی ماه فرود خواهید آمد.

- Yeah. (Jack laughs)

- آره (جک می خندد)

- Or something like that.

- یا چیزی شبیه به آن.

- Yeah, reach for the stars, you'll land on the moon.

- آره، به ستاره ها برسید، روی ماه فرود خواهید آمد.

- You'll land on the moon. - Something like that.

- روی ماه فرود خواهی آمد. - یه چیزی شبیه اون.

- Yeah.

- آره

But, I mean, I could also see how you could land on the moon

اما منظورم این است که من همچنین می‌توانستم ببینم چگونه می‌توانی روی ماه فرود بیایی

and then feel, you know, land on the moon,

و بعد احساس کنی، می‌دانی،

in this metaphor, and then just feel

در این استعاره روی ماه فرود بیایی، و بعد فقط احساس کنم

still kind of like you haven't achieved anything.

که انگار چیزی به دست نیاورده‌ای.

- Yeah. - Mmhmm.

- آره -مممم

- And we can think about this in terms of learning English.

- و ما می توانیم در مورد یادگیری زبان انگلیسی به این موضوع فکر کنیم.

So for example, a lot of people watching this,

به عنوان مثال، بسیاری از افرادی که این را تماشا می کنند،

they have a B1 or maybe a B2 level of English.

سطح زبان انگلیسی B1 یا شاید B2 دارند.

And their goal might be to say, okay, C1 in three months.

و هدف آنها ممکن است این باشد که بگویند، خوب، C1 در سه ماه دیگر.

And that's one of those goals which is radical,

و این یکی از آن اهدافی است که رادیکال است،

where you have to really just change your life

که در آن باید واقعاً زندگی خود را تغییر دهید

in order to reach it. - Mmhmm.

تا به آن برسید. -مممم

- Whereas the goal where you make it better

- در حالی که هدف از جایی که شما آن را بهتر می کنید

is to say, okay, I'm just gonna stay consistent

این است که بگویید، خوب، من فقط

throughout the year. - Mmhmm.

در طول سال ثابت می مانم. -مممم

- Commit the amount of time that's sustainable to doing it.

- مدت زمانی را که برای انجام آن پایدار است اختصاص دهید.

And then by the end of the year,

و سپس تا پایان سال،

I'll go from B1 to B2. - Mmhmm.

من از B1 به B2 خواهم رفت. -مممم

- Which is a great thing to do.

- کار بسیار خوبی است.

So it's interesting, because you want to have

بنابراین جالب است، زیرا شما می خواهید

that motivation to do something extraordinary.

این انگیزه را برای انجام یک کار خارق العاده داشته باشید.

But at the same time, is it always possible?

اما در عین حال ، آیا همیشه امکان پذیر است؟

And it depends on the person,

و این به شخص

depends on their life situation.

بستگی دارد، به وضعیت زندگی او بستگی دارد.

So, in a way, I want to say, go for it!

پس به نوعی می خواهم بگویم برو!

Do something extraordinary.

یه کار خارق العاده انجام بده

But at the same time, stay consistent and do things.

اما در عین حال ثابت قدم باشید و کارها را انجام دهید.

I'm gonna make a video on this, actually,

من یک ویدیو در این مورد می‌سازم، در واقع،

talking about the daily commitment to something

در مورد تعهد روزانه به چیزی

for the minimal time, but if you do more, you do more.

برای حداقل زمان صحبت می‌کنم، اما اگر بیشتر انجام دهید، کارهای بیشتری انجام می‌دهید.

- Yeah.

- آره

- But the goal is to just do something every day.

- اما هدف این است که فقط هر روز کاری انجام دهیم.

- Mmhmm.

-مممم

Yeah, I find that it's often easier to keep going

بله، من متوجه می شوم که وقتی قبلاً آنجا هستید ادامه دادن یا انجام کمی بیشتر آسان تر است

or to do a little bit more once you're already there.

.

Like, for example, going to the gym.

مثلاً رفتن به باشگاه.

If I go and I tell myself,

اگر من بروم و به خودم بگویم،

oh, I'm just gonna do an easy workout for 15 minutes,

اوه، من فقط می خواهم یک تمرین آسان برای 15 دقیقه انجام دهم،

often, when I'm there,

اغلب، وقتی آنجا هستم،

I feel like I can push a little bit harder,

احساس می کنم می توانم کمی بیشتر فشار

and I end up doing a harder 45-minute workout, for example.

بیاورم، و در نهایت 45 دقیقه سخت تر انجام می دهم. برای مثال، تمرین دقیقه ای

But if I think like, oh, I need to go to the gym,

اما اگر فکر کنم، اوه ، باید به باشگاه بروم

do a really hard workout for 45 minutes,

، یک تمرین واقعاً سخت را به مدت 45 دقیقه

it's a lot easier to not do that.

انجام دهم، انجام ندادن آن بسیار آسان‌تر است.

- Yeah, getting started is usually, in a lot of cases,

- بله، شروع کردن معمولاً، در بسیاری از موارد

the hardest part, just to start something.

، سخت ترین قسمت است، فقط شروع کاری.

- Yeah.

- And there's a method called like, the one-page method,

- آره

- و روشی به نام لایک وجود دارد، روش تک صفحه ای،

where if you want to commit to reading more,

که در آن اگر می خواهید متعهد به خواندن بیشتر باشید،

just, okay, at this time, just read one page.

فقط، خوب، در این زمان، فقط یک صفحه را بخوانید.

It's all you have to do.

این تنها کاری است که باید انجام دهید.

If you do more, great.

اگه بیشتر کار کنی عالیه

If you don't, don't worry about it.

اگر این کار را نکردید، نگران آن نباشید.

But often, you'll read one page,

اما اغلب، یک صفحه را می خوانید،

and that commitment isn't so difficult,

و این تعهد چندان دشوار

but once you do it, you want to read more and more.

نیست، اما زمانی که آن را انجام دادید، می خواهید بیشتر و بیشتر بخوانید.

- So there's two different things.

- پس دو چیز متفاوت است.

There's goals, and then there's habits.

اهداف وجود دارد و سپس عادت ها.

But they're really intertwined.

اما آنها واقعاً در هم تنیده هستند.

- Yeah. - Mmhmm, they go together.

- آره -مممم با هم میرن.

- 'Cause you need a goal

- چون

in order to create the habit, right?

برای ایجاد عادت به هدف نیاز دارید، درست است؟

(Kate laughs) - Right, absolutely.

(کیت می خندد) - درست است.

- Because if you say, just anything, really.

- چون اگر شما بگویید، فقط هر چیزی، واقعا.

If you wanna get fitter, then that's your goal,

اگر می‌خواهید تناسب اندام‌تر شوید، پس این هدف شماست

to then create a habit of getting fitter.

تا عادت به تناسب اندام را ایجاد کنید.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

- Now we're getting all tangled up.

- حالا همه ما در هم پیچیده ایم.

- Get the book Five Step Plan for English Fluency.

- کتاب Five Step Plan for English Fluency را دریافت کنید.

It goes through it step by step.

قدم به قدم آن را طی می کند.

- Step by step, nice.

- قدم به قدم خوبه

- Yeah.

- آره

And then also, a good thing

و همچنین، یک چیز خوب

to think about with this is, or two things.

برای فکر کردن با این، یا دو چیز است.

One, people talk about going through periods of sprints,

یکی، مردم در مورد گذراندن دوره‌های دوی سرعت

and then periods of walking.

و سپس دوره‌های پیاده‌روی صحبت می‌کنند.

- Okay.

So a sprint is when you run just as fast as you can.

- باشه.

بنابراین اسپرینت زمانی است که شما به همان سرعتی که می توانید بدوید.

- Intensive. - Uh-huh.

- متمرکز. - آهان.

- So for me, let's just say you're making videos.

- پس برای من، بیایید بگوییم که شما در حال ساخت ویدیو هستید.

It's where I'll spend a month making videos

اینجا جایی است که من یک ماه را صرف ساختن ویدیو می‌کنم

and really being intensive with it,

و واقعاً با آن فشرده می‌شوم،

and then after that, just relaxing a little bit

و بعد از آن، فقط کمی استراحت می‌کنم و استراحت

and easing off and doing something else.

می‌کنم و کار دیگری انجام می‌دهم.

- Okay.

- باشه.

- And the same with, you can think about exercise,

- و همینطور، می‌توانید به ورزش فکر کنید،

where you work out intensively for two weeks,

جایی که به مدت دو هفته به شدت ورزش می‌کنید،

you do something and push yourself,

کاری انجام می‌دهید و به خودتان فشار می‌آورید،

but then stay consistent when you're not sprinting.

اما زمانی که دوی سرعت ندارید ثابت بمانید.

- Okay.

- باشه.

- You know, literally and figuratively sprinting.

- می دانید، به معنای واقعی و مجازی دوی سرعت.

- Mmhmm. - Yeah.

-مممم - آره

And then the other thing I thought about with this

و بعد چیز دیگری که در این مورد به آن فکر کردم این

is that there are different areas of your life too,

است که بخش‌های مختلفی از زندگی شما نیز وجود دارد،

and you can focus on one intensively

و می‌توانید به شدت روی یکی تمرکز کنید در

while keeping the others ticking over.

حالی که بقیه را ادامه دهید.

Explain that.

آن را توضیح دهید.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

- That's actually not an expression that we use.

- این در واقع عبارتی نیست که ما استفاده کنیم.

- Is it not?

- نه؟

(Kate laughs) - No.

(کیت می خندد) - نه.

- You know what it means?

- می دانی یعنی چه؟

- Yeah, I do, from talking to you for, you know,

- بله، من، از صحبت کردن با شما برای

more than a decade. - What would you say?

بیش از یک دهه. - تو چی میگفتی؟

- So, to keep something ticking over

- بنابراین، تداوم یک چیزی

is just to keep it going.

فقط ادامه دادن آن است.

- Keep it going.

- ادامه بده

- Uh-huh. - Yeah.

- آهان. - آره

So, for example, if you wanna focus on your English,

بنابراین، برای مثال، اگر می‌خواهید روی زبان انگلیسی‌تان تمرکز کنید،

but you still wanna stay fit, and you can't really give

اما همچنان می‌خواهید تناسب اندام بمانید، و واقعاً نمی‌توانید

that attention to both in an intensive way,

این توجه را به صورت فشرده به هر دوی آن‌ها معطوف کنید ،

you can just do 15 minutes of exercise a day while you're.

می‌توانید فقط 15 دقیقه ورزش در روز در حالی که هستید انجام دهید. .

- Working on your English.

- روی زبان انگلیسی خود کار کنید.

- Yeah. - Okay.

- آره - باشه.

Yeah, but make 2020 better than 2019.

بله، اما سال 2020 را بهتر از 2019 کنید.

- Yeah, if you're happy.

- بله، اگر خوشحال هستید.

- Mmhmm, yeah. - With where you are.

- مممم، آره - با جایی که هستی

But I also just think that radical change

اما من فقط فکر می کنم که تغییر بنیادی

can be incredible, you know?

می تواند باورنکردنی باشد، می دانید؟

- Yeah, I agree with both things, mmhmm.

- آره، من با هر دو مورد موافقم، مممم.

- Good.

- خوب

Okay.

باشه.

(upbeat electronic music)

(موسیقی الکترونیکی شاد)

Oh, this is a good one.

اوه، این یک موسیقی خوب است.

You'll love this question.

این سوال را دوست خواهید داشت

- Uh-oh.

- اوه اوه

- How would you like your style to be different this year?

- دوست داری استایلت امسال متفاوت باشه؟

- Ooh.

- اوه

- It's hard for you to improve your style.

- بهبود استایل برای شما سخت است.

(Kate laughs) - Thank you.

(کیت می خندد) - ممنون.

I think that in the next year,

فکر می‌کنم در سال آینده،

I would like my style to be more eclectic.

دوست دارم استایلم بیشتر التقاطی باشد.

- Mmhmm.

-مممم

- And more unique.

- و منحصر به فرد تر.

- Eclectic?

- التقاطی؟

- So, if something is eclectic,

- پس اگر چیزی التقاطی است،

it's not the same as everyone else.

مثل بقیه نیست.

It's a little bit more off-beat, a little bit different.

کمی متفاوت تر است ، کمی متفاوت است.

- You wanna be a hipster?

- میخوای هیپستر بشی؟

- I mean, I would say more that I would like to feel

- منظورم این است که بیشتر بگویم که دوست دارم احساس

like I am comfortable,

راحتی کنم،

but also maybe wearing things

اما شاید هم چیزهایی بپوشم

that aren't the same as everyone else.

که مثل بقیه نیست.

Maybe shopping more vintage.

شاید خریدهای قدیمی تر.

Maybe even from my mom's closet.

شاید حتی از کمد مامانم.

(Kate laughs) Versus going to the mall

(کیت می خندد) در مقابل رفتن به مرکز خرید

and getting the same things that everyone else has.

و گرفتن همان چیزهایی که بقیه دارند.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

Be a little bit more daring.

کمی جسورتر باش

- But comfortable.

- اما راحت.

- I'm always comfortable. (Kate laughs)

- من همیشه راحت هستم. (کیت می خندد)

- It's so important.

- خیلی مهم است.

- It's so important, mmhmm.

- خیلی مهمه مممم

- I can't buy pants that don't have stretch in them anymore.

- من دیگر نمی توانم شلواری بخرم که کشش نداشته باشد.

- I know.

- میدانم.

- I don't know how I lived wearing normal jeans.

- نمی دانم با پوشیدن شلوار جین معمولی چگونه زندگی کردم.

- I know.

- میدانم.

So, women's fashion has had spandex

بنابراین، مد زنان مدت زیادی است که اسپندکس

in the fabric for a long time.

در پارچه دارد.

Our pants have been tighter, but more comfortable.

شلوار ما تنگ تر، اما راحت تر است.

I think that that's just happening for men.

من فکر می کنم که این فقط برای مردان اتفاق می افتد.

- And for women, over the last five years,

- و برای زنان، در طول پنج سال گذشته،

it's just all about leggings. - Yeah.

همه چیز فقط در مورد ساق است. - آره

- Isn't it? - I like leggings, mmhmm.

- اینطور نیست؟ - من شلوار لی دوست دارم، مممم.

- That was a good question.

- سوال خوبی بود.

- Yeah, how about you?

- آره، تو چطور؟

- I guess a little bit smarter.

- حدس می زنم کمی باهوش تر.

- Mmhmm.

-مممم

- A little bit more formal,

- کمی رسمی تر،

which I did in the backend of the year.

که در پایان سال انجام دادم.

- Yeah.

- آره

- And not to wear my sweatpants every day.

- و نه اینکه هر روز شلوار گرمکنم را بپوشم.

(both laughing)

(هر دو می خندند)

They're so comfortable.

آنها خیلی راحت هستند.

- I know, I know.

- میدونم میدونم.

I have a very comfortable pair of sweatpants

من یک شلوار گرمکن خیلی راحت

that I wear as often as I can, mostly at home.

دارم که تا جایی که بتوانم بیشتر در خانه می پوشم.

Mmhmm. (both laughing)

مممم (هر دو می خندند)

- But I also like going straight from work to the gym

- اما من همچنین دوست دارم مستقیم از سر کار به باشگاه بروم

and not having to change.

و مجبور نباشم عوض کنم.

It's like, I just wanna be able

مثل این است که من فقط می خواهم

to wear the same shoes at work and at the gym.

بتوانم همان کفش ها را در محل کار و در باشگاه بپوشم.

If you could throw a themed party for yourself,

اگر بتوانید یک مهمانی موضوعی برای خود ترتیب دهید،

what would the theme be in 2020?

موضوع در سال 2020 چه خواهد بود؟

- Ooh.

- اوه

- The roaring 20s, right?

- دهه 20 خروشان، درست است؟

- Yeah, the roaring 20s, mmhmm.

- آره، 20s خروشان، مممم.

- For me, it would be a 90s dance party.

- برای من، این یک مهمانی رقص دهه 90 است.

- Okay.

- باشه.

- Yeah, like a British 90s party.

- آره، مثل یک مهمانی دهه 90 بریتانیا.

- Uh-huh.

- آهان.

- So, I'd be like, throwing some Oasis in through, you know?

- پس، من دوست دارم مقداری Oasis را به داخل بیندازم، می‌دانی؟

- Uh-huh. - So like, dance parties.

- آهان. - پس مانند مهمانی های رقص.

- We could make a playlist.

- ما می توانیم یک لیست پخش بسازیم.

But I think that the roaring 20s

اما من فکر می‌کنم که دهه

are just so exciting to revisit as a theme

20 بسیار هیجان‌انگیز است که دوباره به عنوان موضوع مورد بررسی قرار گیرد،

because it was a time that was kind of daring,

زیرا زمانی بود که به نوعی جسورانه بود،

when people were doing things

زمانی که مردم کارهایی را انجام می‌دادند

that were a little bit more extravagant.

که کمی ولخرج‌تر بود.

- Mmhmm.

-مممم

- Or more decadent. - Decadent?

- یا منحط تر. - منحط؟

- Mmhmm.

-مممم

So, that's like, more luxurious.

بنابراین، این مانند، لوکس تر است.

- Yeah, like treat yourself.

- آره، مثل خودت رفتار کن.

- Treat yourself, mmhmm. (both laughing)

- خودت رو درمان کن، مممم. (هر دو می خندند)

- She's from Parks and Recreation.

- او از پارک ها و تفریحات است.

I think that's a great show

من فکر می کنم این یک نمایش عالی

for people learning English, right?

برای افرادی است که انگلیسی را یاد می گیرند، درست است؟

- Yeah, I think it would be a really good show.

- آره، من فکر می کنم واقعا نمایش خوبی خواهد بود.

I wonder if the sense of humor would translate.

نمی دانم آیا حس شوخ طبعی ترجمه می شود؟

- That's, well, that's always an issue, isn't it?

- این، خوب، این همیشه یک مسئله است، اینطور نیست؟

- Yeah.

- آره

- And I do find though

- و من متوجه

that it does more than I thought it would.

شدم که بیشتر از آنچه فکر می کردم انجام می دهد.

That's a great little structure.

این یک ساختار کوچک عالی است.

It does more than I thought it would.

بیشتر از چیزی که فکر می کردم انجام می دهد.

- Mmhmm.

-مممم

- Where a lot of people, when I ask them,

- جایی که خیلی ها وقتی از آنها می پرسم

what shows do you like, comedies.

چه برنامه های کمدی را دوست دارید.

- Yeah, that's true,

- آره، این درست است،

and the better that you get at a language,

و هر چه در یک زبان بهتر صحبت کنید،

the easier it is to understand the humor too.

درک طنز نیز آسان تر است.

- And you understand the characters.

- و شما شخصیت ها را درک می کنید.

That's the great thing about TV shows with lots of seasons.

این چیز خوبی در مورد برنامه های تلویزیونی با فصل های زیاد است.

You understand the characters

شما شخصیت‌ها را می‌فهمید و می‌فهمید

and what that joke comes from, what place it comes from.

که آن شوخی از کجا می‌آید، از کجا می‌آید.

- True.

- درست است، واقعی.

- What time-waster are you willing to let go of?

- حاضرید از چه اتلاف وقت رها شوید؟

- Ooh.

- اوه

- To let go of something

- رها کردن چیزی

means to stop doing it, I guess, in this case.

به معنای دست کشیدن از انجام آن است، حدس می زنم، در این مورد.

Facebook.

فیس بوک.

- I'm not sure, yeah, Facebook.

- مطمئن نیستم، آره، فیسبوک.

And Instagram.

و اینستاگرام

Not Zillow.

نه زیلو

(Jack laughs) - Zillow is a property app.

(جک می خندد) - Zillow یک برنامه املاک است.

- Yeah, it's like where people buy and sell houses.

- آره، مثل جایی است که مردم خانه می‌خرند و می‌فروشند.

You can see the real estate listings, and for some reason,

شما می توانید لیست املاک و مستغلات را ببینید ، و به دلایلی،

I have always liked to look at houses for sale.

من همیشه دوست داشته ام به خانه های فروشی نگاه کنم.

But, I do spend too much time on my phone,

اما، من زمان زیادی را صرف تلفن خود می کنم،

and there's actually a book that I'm interested in reading

و در واقع کتابی وجود دارد که من علاقه مند به خواندن

that a few people have recommended to me

آن هستم و چند نفر به من توصیه کرده اند به

called How to Break Up with Your Phone,

نام چگونه با تلفن خود قطع رابطه کنم،

like you're ending a relationship with your phone,

مثل اینکه شما در حال پایان دادن به یک رابطه با تلفن خود هستید. تلفن،

and I haven't read it yet,

و من هنوز آن را نخوانده ام،

but I'm interested in doing that a little bit more.

اما علاقه مندم که این کار را کمی بیشتر انجام دهم.

This is going to be strange, but I miss being bored.

این عجیب خواهد بود، اما دلم برای بی حوصلگی تنگ شده است.

- Mmhmm.

-مممم

- Because since we have smartphones, I'm never bored.

- چون از آنجایی که ما گوشی هوشمند داریم، هیچ وقت حوصله ام سر نمی رود.

At any moment that I'm not doing something,

هر لحظه که کاری انجام نمی دهم،

I can entertain myself. - Yeah.

می توانم خودم را سرگرم کنم. - آره

- And I think that sometimes,

- و من فکر می کنم که گاهی اوقات

the greatest things that we do come out of boredom.

، بزرگترین کارهایی که ما انجام می دهیم از خستگی ناشی می شود.

Like, in order to be really creative

مثلاً برای اینکه واقعاً خلاق باشید

or to start something new,

یا کاری جدید شروع کنید،

first you have to have that state

ابتدا باید این حالت را داشته باشید

of just not really knowing what to do.

که واقعاً نمی دانید چه کاری انجام دهید.

- Yeah.

- آره

I like that. - Yeah.

من آن را دوست دارم. - آره

So I feel like my phone is kind of a time filler,

بنابراین احساس می‌کنم تلفن من نوعی پرکننده زمان است،

but if I didn't have it,

اما اگر آن

I would be doing more exciting things.

را نداشتم، کارهای هیجان‌انگیزتری انجام می‌دادم.

- Yeah, I think that's a good one to have.

- آره، من فکر می کنم که داشتن آن خوب است.

Yeah, we recently went on a vacation

آره، ما اخیراً به تعطیلات

where there was no wifi, and it was nice, wasn't it?

رفتیم که وای فای نداشت، و خوب بود، اینطور نیست؟

- It's like a luxury, yeah.

- مثل یک لوکس است، آره.

- Although we got very excited once we got connected again.

- اگرچه یک بار که دوباره وصل شدیم خیلی هیجان زده شدیم.

- Yes. - Yeah.

- آره. - آره

- Another thing, which I don't know if I'm ready for,

- یه چیز دیگه که نمی دونم برایش آمادگی

I don't even wanna tell you this.

دارم یا نه، حتی نمی خوام اینو بهت بگم.

Maybe less chocolate?

شاید شکلات کمتر؟

- Yeah, is that a time waster?

- آره، وقت تلف کردنه؟

I guess, well, something to give up.

من حدس می زنم، خوب، چیزی برای رها کردن.

- It's something to give up, mmhmm.

- این چیزی است که باید از دستش داد، مممم.

- Yeah, to give up, stop doing.

- آره، برای تسلیم شدن، دست از این کار بردار.

Yeah, chocolate. - To quit.

آره شکلات - ترک کردن

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

- I like that.

- من آن را دوست دارم.

- Save it for really special occasions.

- آن را برای موقعیت های واقعا خاص ذخیره کنید.

- That'd be nice.

-خیلی خوبه

- I kind of eat a little bit of chocolate every day.

- من هر روز یه جورایی شکلات میخورم.

- Yeah, yeah, I like that.

- آره، آره، من این را دوست دارم.

For me, I think it is,

برای من، فکر می‌کنم اینطور است

a time waster for me is not necessarily the phone,

، برای من اتلاف وقت لزوماً تلفن

but it's the checking on the phone, if that makes sense.

نیست، اما چک کردن تلفن است، اگر منطقی باشد.

So it's to go and see if I've got any new emails,

بنابراین باید بروم و ببینم آیا ایمیل جدیدی دارم یا نه،

to see the price of the stock market,

برای دیدن قیمت بورس،

or just to update stuff, updating, swiping down.

یا فقط برای به‌روزرسانی، به‌روزرسانی، کشیدن انگشت به پایین.

- Mmhmm.

-مممم

- To update things, to see if something new has happened.

- برای به روز رسانی چیزها، برای دیدن اینکه آیا اتفاق جدیدی افتاده است.

- Yeah.

- آره

- So when we were without connection for two or three days,

- پس وقتی دو سه روز بدون ارتباط بودیم،

I was thinking, oh my goodness, I bet so much has happened.

داشتم فکر می کردم وای خدای من، شرط می بندم خیلی اتفاق افتاده.

Nothing had changed. - Yeah.

هیچ چیز تغییر نکرده بود. - آره

- Right?

- درست؟

My fantasy football scores

امتیازات فوتبال فانتزی من

were exactly what I calculated in my head.

دقیقاً همان چیزی بود که در ذهنم محاسبه کردم.

- Uh-huh.

- آهان.

- Twitter was just the same.

- توییتر هم همینطور بود.

There were a few posts on Instagram, but still, it's like,

چند پست در اینستاگرام بود، اما با این حال، مثل این است که

if I miss them, it's not the end of the world.

اگر آنها را از دست بدهم، آخر دنیا نیست.

- Yeah you can catch up later.

- آره می تونی بعداً پیگیری کنی.

- And my email, I only had about 20 emails,

- و ایمیل من، من فقط حدود 20 ایمیل داشتم

'cause it was over Christmas.

، چون در پایان کریسمس بود.

- Yeah.

- آره

- So it was fine.

- پس خوب بود.

- How many emails do you get a day?

- روزی چند ایمیل دریافت می کنید؟

- About 50. - That aren't spam?

- حدود 50. - اینها اسپم نیستند؟

- No.

- نه.

- Like, people are emailing you?

- مثل اینکه، مردم به شما ایمیل می زنند؟

- These people. - Yeah.

- این مردم. - آره

(both laughing)

(هر دو می خندند)

- Not just random people.

- نه فقط افراد تصادفی.

(both laughing) Yeah.

(هر دو می خندند) بله.

So, I read every one. - Yeah.

بنابراین، من همه را خواندم. - آره

- I respond to most of them. - Cool.

- من به اکثر آنها پاسخ می دهم. - سرد.

- But on my other channel,

- اما در کانال دیگرم

I made a video on how to respond to emails quickly,

، ویدیویی در مورد نحوه پاسخ سریع به ایمیل ها

and I'll link to that, actually.

ساختم و در واقع به آن لینک خواهم داد.

It's really useful.

واقعا مفید است.

It's like, keyboard shortcuts,

این مانند میانبرهای صفحه کلید است

being able to give the same response

که می

to common questions you have using text expander.

توانند با استفاده از بسط دهنده متن به سؤالات رایج شما پاسخ یکسانی بدهند.

- Okay.

- باشه.

- Where I just put ;levelty,

- جایی که من فقط سطح را قرار می دهم،

and it expands the text into a response that I often give.

و متن را به پاسخی که اغلب می دهم گسترش می دهد.

And then, yeah, just the keyboard shortcuts,

و سپس، بله، فقط میانبرهای صفحه کلید،

to go like, archive and open next email with one button.

برای لایک کردن، آرشیو کردن و باز کردن ایمیل بعدی با یک دکمه.

- Wow.

- وای.

- Reply, R, and then Control + Enter, send.

- پاسخ، R و سپس Control + Enter، ارسال.

- Neat! - So I can batch emails.

- تمیز! - بنابراین می توانم ایمیل ها را دسته بندی کنم.

- You're a machine. - I'm a ninja.

- تو یه ماشینی - من یک نینجا هستم.

(Kate laughs)

I'm a ninja.

(کیت می خندد)

من یک نینجا هستم.

- Yes, you are.

- بله، شما هستید.

(upbeat electronic music)

(موسیقی الکترونیکی شاد)

- Now, let's do a few favorite things.

- حالا، بیایید چند کار مورد علاقه انجام دهیم.

- Okay.

- باشه.

- We'll do this quickly, quick fire round.

- ما این کار را به سرعت انجام خواهیم داد.

Favorite TV show of the year, 2019?

برنامه تلویزیونی مورد علاقه سال 2019؟

- Ooh, a show on Netflix called Schitts Creek.

- اوه، یک نمایش در نتفلیکس به نام Schitts Creek.

- That was good. - It was good.

- خوب بود. - خوب بود.

It's funny. - Yeah.

جالبه. - آره

Yeah. - Mmhmm.

آره -مممم

- I didn't really watch anything, TV shows.

- من واقعاً چیزی نگاه نکردم، برنامه های تلویزیونی.

- What about, was Game of Thrones?

- بازی تاج و تخت چطور بود؟

- Yeah, but it was the last season.

- بله، اما فصل آخر بود.

- Yeah, you had mixed feelings.

- آره، تو احساسات متفاوتی داشتی.

But that was probably the one that you watched.

اما احتمالاً این همان چیزی بود که شما تماشا کردید.

- That was the one I was most into, interested in.

- این چیزی بود که من بیشتر به آن علاقه داشتم.

Best accomplishment in 2019?

بهترین موفقیت در سال 2019؟

- Hmm.

- هوم

- Should I go first?

- اول برم؟

- Mmhmm.

-مممم

- 250,000 subscribers on this channel.

- 250000 مشترک در این کانال.

- Woot, woot, yeah.

- ووت، ووت، آره.

- A quarter of a million.

- ربع میلیون

- A quarter of a million?

That sounds.

- ربع میلیون؟

به نظر میاد.

- It sounds better, doesn't it?

- That does sound better, yeah.

- به نظر بهتر است، اینطور نیست؟

- صداش بهتره، آره.

- A quarter of a million subscribers.

- یک چهارم میلیون مشترک.

Thank you for subscribing.

با تشکر از شما برای اشتراک.

- Uh-huh. - And for you?

- آهان. - و برای تو؟

- So, I think that probably, my biggest accomplishment was

- بنابراین، فکر می کنم که احتمالاً بزرگترین دستاورد

I worked on kind of starting a real estate business.

من این بود که روی شروع یک تجارت املاک و مستغلات کار کردم.

- Yeah.

- آره

- To remodel houses, so that took,

- برای بازسازی خانه ها، به طوری که طول کشید،

you know, I have a lot to learn, but I also feel

می دانید، من چیزهای زیادی برای یادگیری دارم، اما همچنین احساس

like just starting something was the right step.

می کنم که شروع کاری قدم درستی بود.

- Yeah, something you love.

- آره، چیزی که دوست داری.

- Something I loved.

- چیزی که دوست داشتم.

I loved it.

من آن را دوست داشتم.

Mmhmm.

مممم

- Movie of the year? - Oh, gosh.

- فیلم سال؟ - ای خدا.

- Frozen II? - Frozen II.

- منجمد II؟ - منجمد II.

(both laughing)

(هر دو می خندند)

- It's the only one we've watched.

- این تنها چیزی است که ما تماشا کرده ایم.

- Yeah, we're laughing and we're joking about it, but.

- آره، داریم می خندیم و با این موضوع شوخی می کنیم، اما.

- Oh, what about the Secret Life of Pets 2?

- اوه، در مورد زندگی مخفی حیوانات خانگی 2 چطور؟

- That was also good, mmhmm.

- این هم خوب بود، مممم.

- These children movies. - Yeah.

- این بچه ها فیلم. - آره

- Now, what's the song that people sing on New Year's Eve?

- حالا این چه آهنگی است که مردم در عید نوروز می خوانند؟

- Auld Lang Syne?

- Auld Lang Syne؟

- Yeah, it wasn't a trick question.

- آره، سوال حقه ای نبود.

- Okay, I didn't know.

- باشه نمیدونستم

- Do you remember what that means, auld lang syne?

- یادت هست یعنی چی؟

- Oh, I forgot.

- آخ، یادم رفت.

- Times gone by.

- زمانها گذشته

- Oh, man, yeah. - Scottish song, Burns.

- اوه مرد، آره. - آهنگ اسکاتلندی، برنز.

- I feel like, I'm feeling very nostalgic right now.

-احساس می کنم الان خیلی حس نوستالژیک دارم.

Like, I'm thinking a lot about the past.

مثل اینکه من خیلی به گذشته فکر می کنم.

It's kind of making me feel like sad,

این به نوعی باعث می‌شود که من احساس غمگینی

a little bit wistful, like, wishing for the past.

، کمی غمگین ، مانند آرزوی گذشته داشته باشم.

- Yeah, sentimental. - Sentimental, mmhmm.

- آره، احساساتی. - احساساتی، ممممم.

I wonder if it's also because we're not just ending a year,

نمی‌دانم که آیا این هم به این دلیل است که ما فقط یک سال را به پایان نمی‌رسانیم،

but we're ending a decade.

بلکه یک دهه را به پایان می‌رسانیم.

- Yeah. - You know?

- آره - میدونی؟

We'll look back, and we'll be like, these were the,

ما به گذشته نگاه خواهیم کرد، و اینطور خواهیم بود که اینها همان 20 نوجوانان بودند،

I don't know what we'll call them,

نمی دانم چه می نامیم

the 20-teens or something.

.

- Yeah.

- آره

- It was an important decade in our lives.

- دهه مهمی در زندگی ما بود.

A lot changed and happened. - Oh, yeah.

خیلی چیزها تغییر کرد و اتفاق افتاد. - اوه، آره

And we'll probably release this video next decade, right?

و ما احتمالاً این ویدیو را دهه آینده منتشر خواهیم کرد، درست است؟

- Yeah.

- آره

- Do you remember my joke from before?

- شوخی من از قبل یادت هست؟

- Oh my gosh, go ahead.

- اوه خدای من، برو جلو.

- So, I said, I'd like to predict what's gonna happen

- بنابراین، من گفتم، من می خواهم پیش بینی کنم که سال آینده چه اتفاقی می افتد

next year, but I don't have 20/20 vision.

، اما دید 20/20 ندارم.

Now, jokes aren't really funny if you have to explain them,

اکنون، اگر بخواهید آنها را توضیح دهید، جوک ها واقعا خنده دار

but 20/20 vision, next year's 2020,

نیستند، اما بینایی 20/20، سال آینده 2020

and 20/20 vision means perfect eyesight.

و بینایی 20/20 به معنای بینایی کامل است.

And it's true in my case, or in our cases.

و این در مورد من یا در مورد ما صادق است.

- Yeah, we don't have perfect vision

- آره، ما بینایی کامل

or the ability to predict what will happen.

یا توانایی پیش بینی اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد نداریم.

- Although, why don't we try?

- هر چند، چرا ما تلاش نمی کنیم؟ سال

What's gonna happen next year, just generally?

آینده چه اتفاقی می افتد ، فقط به طور کلی؟

- Oh my gosh. - Give me a prediction.

- وای خدای من. - یه پیش بینی بده

- Okay, all right.

- باشه، باشه.

- We won't get too political.

- ما زیاد سیاسی نخواهیم شد.

- Yeah, no, I think more pop culture predictions.

- بله، نه، من فکر می کنم بیشتر پیش بینی فرهنگ پاپ است.

- Yeah, or like, the zeitgeist, like, what the feel is.

- آره، یا شبیه به این که چه احساسی دارد.

- What the feeling of the times is.

- احساس روزگار چیست.

Oh, this is so hard.

اوه این خیلی سخته

I think that honestly, our whole kind of working world

من فکر می کنم که صادقانه بگویم، کل نوع دنیای

will keep shifting onto online platforms.

کاری ما همچنان به سمت سیستم عامل های آنلاین تغییر خواهد کرد.

- Mmhmm.

-مممم

- I think that already,

- من فکر می کنم که در حال حاضر،

people are learning and teaching online.

مردم در حال یادگیری و آموزش آنلاین هستند.

I think that other businesses will find ways to move online.

من فکر می کنم که سایر مشاغل راه هایی برای حرکت آنلاین پیدا خواهند کرد.

I mean, they already have.

منظورم این است که آنها قبلا دارند.

I think that the process will just keep going

من فکر می کنم که این روند فقط

in ways that might surprise us.

به روشی ادامه خواهد داد که ممکن است ما را شگفت زده کند.

- Yeah.

- آره

It both creeps, but then also, over a year,

هر دو خزش می کند، اما پس از یک سال،

you notice things are radically different.

متوجه می شوید که همه چیز کاملاً متفاوت است.

- Mmhmm. - Yeah.

-مممم - آره

Some people have talked about,

برخی از مردم در مورد آن صحبت کرده اند،

I was reading somebody's post about business stuff,

من پست کسی را در مورد مسائل تجاری می خواندم،

and he was saying that voice and things like Alexa,

و او می گفت که صدا و چیزهایی مانند الکسا،

they're just going to explode to another level next year,

سال آینده به سطح دیگری منفجر می شوند،

where most people are using those devices.

جایی که اکثر مردم از آن دستگاه ها استفاده می کنند.

And just from a business online point of view,

و فقط از نقطه نظر کسب و کار آنلاین،

people are searching more through their voice.

مردم بیشتر از طریق صدای خود جستجو می کنند.

- Oh, wow, interesting. - And asking questions.

- اوه، وای، جالب است. - و سوال پرسیدن

- Yeah, that's really neat.

- آره، واقعاً خوب است.

And I think artificial intelligence in general

و من فکر می کنم هوش مصنوعی به طور کلی

will come into play, things like self-driving cars.

وارد بازی خواهد شد، چیزهایی مانند ماشین های خودران.

- We made a video on that.

- ما یک ویدیو در مورد آن ساختیم.

- Yes.

- آره.

- They're gonna explode. - They're gonna explode.

- آنها منفجر خواهند شد. - آنها منفجر خواهند شد.

That's just our prediction, but the technology is there,

این فقط پیش‌بینی ما است، اما فناوری وجود دارد،

and it keeps getting better.

و بهتر می‌شود.

Right now, our house is probably being vacuumed by a robot.

در حال حاضر، احتمالاً خانه ما توسط یک ربات جاروبرقی می شود.

- Oh, it's the best thing I've ever bought.

- اوه، این بهترین چیزی است که تا به حال خریده ام.

- So good, yeah,

-خیلی خوبه آره

it's so good. (Kate laughs)

خیلی خوبه (کیت می خندد)

- A robot vacuum.

- یک ربات جاروبرقی.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

I really want new products like that to come out,

من واقعاً می خواهم محصولات جدیدی مانند آن بیرون بیایند،

like a laundry machine

مانند یک ماشین لباسشویی

that washes, dries, and folds for you.

که برای شما شسته، خشک می شود و تا می شود.

- Yeah, oh, that's the easy part.

- آره، اوه، این بخش آسان است.

It's the putting away

این کنار گذاشتن است

that is hard. (Kate laughs)

که سخت است. (کیت می خندد)

(Jack sigh) - Yeah, yeah.

(جک آه می کشد) - آره، آره.

- At least for us. - Mmhmm.

- حداقل برای ما. -مممم

- And, yeah, it's interesting.

- و، بله، جالب است.

I would say that you are more of an early adapter than I am.

می توانم بگویم که شما بیشتر از من یک آداپتور اولیه هستید.

- Yeah, I'd say so.

- آره، من می گویم.

- Like, you know more about new technology.

- مانند، شما بیشتر در مورد فن آوری جدید می دانید.

You're more excited to invest in it,

شما هیجان بیشتری دارید که روی آن سرمایه گذاری کنید،

bring it into our lives, use it.

آن را وارد زندگی ما کنید، از آن استفاده کنید.

I'm a little bit more conservative about that kind of stuff.

من در مورد این نوع چیزها کمی محافظه کارتر هستم.

- Yeah.

- آره

- I like things to kind of be simple.

- من دوست دارم همه چیز به نوعی ساده باشد.

If there's a hard way to do something,

اگر راه سختی برای انجام کاری وجود داشته باشد،

I usually wanna do it the long, hard way.

من معمولاً می خواهم آن را در راه طولانی و سخت انجام دهم.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

You're like, oh, there's this technology

شما انگار، اوه، این فناوری وجود دارد

that will save you all this time and effort.

که شما را در این همه وقت و تلاش صرفه جویی می کند.

I'm like, I kind of wanna use the time and effort.

من به نوعی می خواهم از زمان و تلاش استفاده کنم.

- Yeah, there's a good word that I just can't think of,

- بله، یک کلمه خوب وجود دارد که من نمی توانم به آن فکر کنم،

but you're skeptical. - Yeah.

اما شما شک دارید. - آره

- When I got the robot vacuum,

- وقتی ربات را جارو برقی گرفتم،

(Jack sighs) you know, skeptical.

(جک آه می کشد) می دانی که شک دارم.

But now, it's the best thing.

اما حالا، این بهترین چیز است.

It's the best thing ever.

این بهترین چیز است.

It was $100 on offer.

100 دلار در پیشنهاد بود.

It's changed our lives.

زندگی ما را تغییر داده است

- It cleans our house every day, mmhmm.

- هر روز خونه ما رو تمیز میکنه مممم.

We also have animals and children.

ما حیوانات و بچه ها هم داریم.

- Yeah, yeah, it just gets up all the dog hair.

- آره، آره، فقط موی سگ بلند میشه.

- Although. - Go on.

- با اينكه. - ادامه دادن.

- It did.

- شد.

(Jack groans) - Oh, right.

(جک ناله می کند) - اوه، درست است.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

Our dog didn't get outside enough one morning,

سگ ما یک روز صبح به

and it pooped on the floor.

اندازه کافی بیرون نرفت و روی زمین مدفوع کرد.

- Yeah.

- آره

- And then our robot vacuum went off automatically.

- و سپس جاروبرقی ربات ما به طور خودکار خاموش شد.

It was an absolute disaster.

این یک فاجعه مطلق بود.

- Just like, poop everywhere.

- درست مثل اینکه همه جا مدفوع کن.

- Luckily, luckily, it got jammed in that vicinity,

- خوشبختانه، خوشبختانه، در آن مجاورت گیر کرده است،

so it didn't actually go all over the house.

بنابراین در واقع کل خانه را نبرده است .

- Yeah.

- آره

- So it was confined to one little area.

- پس به یک منطقه کوچک محدود شد.

But, well, cleaning the floor was one thing.

اما، خوب، تمیز کردن زمین یک چیز بود.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

I think it took me 45 minutes to clean that vacuum.

فکر می کنم 45 دقیقه طول کشید تا آن جاروبرقی را تمیز کنم.

- Thank you for doing that. (Kate laughs)

- تشکر از این که آن را انجام دادید. (کیت می خندد)

- Yeah.

- آره.

Well, I thought I'd got away of it,

خوب، من فکر کردم که از آن دور شدم

'cause you cleaned the floor,

، چون شما زمین را تمیز کردید،

and I thought, oh, good, I don't have to clean up the poop.

و فکر کردم، اوه، خوب، من مجبور نیستم مدفوع را تمیز کنم.

And it was one of those nights where we were so busy

و یکی از اون شبهایی بود که خیلی شلوغ

and I had so much to do,

بودیم و خیلی کار داشتم

and it was nine o'clock, and I noticed it.

و ساعت نه بود و من متوجه شدم.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

I had to take all the wheels apart and unscrew things.

مجبور شدم همه چرخ ها را از هم جدا کنم و پیچ ها را باز کنم.

- I know. - It was horrible.

- میدانم. - وحشتناک بود.

- Mmhmm, it was really bad.

-مممم خیلی بد بود.

But worth it.

اما ارزشش را داشت.

- I've taken off automatic go now.

- من الان اتومات رو برداشتم.

- Okay, so now we can kind of survey the floor,

- باشه، حالا می تونیم یه جورایی کف رو بررسی کنیم،

make sure it's good. - Have a look, yeah.

مطمئن بشیم که خوبه. - نگاه کن آره

- Sorry, I know that's not funny,

- ببخشید، می دانم که خنده دار نیست،

but it was a little funny. - It was a little funny.

اما کمی خنده دار بود. - کمی خنده دار بود.

I might post a picture of it on Instagram.

شاید عکسش را در اینستاگرام بگذارم.

- Whoo! - If people wanna see it.

- اووو! - اگر مردم بخواهند آن را ببینند.

- Yeah, I don't know if anyone would wanna see that.

- آره، نمی‌دانم کسی دوست دارد آن را ببیند.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

- If you would like to see that,

let me know in the comments.

- اگر دوست دارید آن را ببینید،

در نظرات به من اطلاع دهید.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

So yeah, it's great,

پس بله، عالی است،

but make sure that your floor is not too dirty.

اما مطمئن شوید که کف شما خیلی کثیف نباشد.

- But it also creates unanticipated challenges.

- اما چالش های پیش بینی نشده ای نیز ایجاد می کند.

- Yeah. - Mmhmm.

- آره -مممم

- How long have we been going for?

- چند وقته رفتیم؟

- I don't know. - Can't tell.

- من نمی دانم. - نمیشه گفت

- Well, should we just do a couple more quick fire?

- خوب، آیا باید یک دو آتش سریع دیگر انجام دهیم؟

- Sure, mmhmm.

- حتما، مممم.

- I want to gain, complete the sentence.

- من می خواهم به دست بیاورم، جمله را کامل کن.

- Weight.

- وزن.

- I want to lose.

-میخوام ببازم

(both laughing)

(هر دو می خندند)

- Okay, no, I wanna gain more,

- باشه، نه، می خواهم بیشتر به دست

oh my gosh.

It's awkward to use. - It's a weird verb, isn't it?

بیاورم، خدای من.

استفاده از آن ناخوشایند است. - فعل عجیبی است، اینطور نیست؟

- Yeah.

- آره

- That's why I introduced it, in a way,

- برای همین یه جورایی معرفیش کردم

because you would say gain weight.

چون میگی چاق کن.

That's what you said there.

اونجا هم همینو گفتی

- But you would say earn money.

- اما شما می گویید درآمد کسب کنید.

- Earn money, make friends.

- درآمد کسب کنید، دوست پیدا کنید.

- You would say make friends.

- شما می گویید دوست شوید.

- These are collocations.

- اینها کالوکیشن هستند.

- Yeah.

- آره

So, words I'd use with gain.

بنابراین، کلماتی که من با سود استفاده می کنم.

You can gain experience.

می توانید تجربه کسب کنید.

- Yeah! - I wanna gain experience in.

- آره! - من می خواهم در آن تجربه کسب کنم

- Real estate?

- املاک و مستغلات؟

- Yeah, real estate, writing, photography, mmhmm.

- آره، املاک، نوشتن، عکاسی، مممم.

- I want to repeat.

- می خواهم تکرار کنم.

- Ooh.

- اوه

- That's a tough one again, isn't it?

- Yeah, that's a tough one too.

- بازم سخته، اینطور نیست؟

- آره، این هم سخت است.

Second grade?

کلاس دوم؟

(both laughing)

(هر دو می خندند

'Cause it's another one.

) چون یکی دیگر است.

- Yeah, I'm working in a second grade classroom right now.

- آره، الان در کلاس دوم دبستان کار می کنم.

I wanna repeat, you can't really repeat vacations.

من می خواهم تکرار کنم، شما واقعاً نمی توانید تعطیلات را تکرار کنید.

- No, this is a gray thing.

- نه، این یک چیز خاکستری است.

'Cause you say I want to go on vacation again.

چون تو می گویی من می خواهم دوباره به تعطیلات بروم.

We want to go to Spain again. - Again.

می خواهیم دوباره به اسپانیا برویم. - از نو.

I want to repeat.

می خواهم تکرار کنم.

- You don't have to answer. - Okay, sorry.

- لازم نیست جواب بدی. - باشه ببخشید

- I want to, no, I need more.

- من می خواهم، نه، من نیاز بیشتری دارم.

- Sleep.

- خواب.

(Jack laughs)

(جک می خندد)

- We made a conversation lesson on sleep.

- ما یک درس مکالمه در مورد خواب ساختیم.

- It's gotten a lot better since then.

- از اون موقع خیلی بهتر شده.

We're getting much, much better sleep.

ما خیلی خیلی بهتر می خوابیم.

But I feel like I could always use an extra hour.

اما احساس می کنم همیشه می توانم از یک ساعت اضافی استفاده کنم.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

- I need more help. - Mmhmm.

- من به کمک بیشتری نیاز دارم. -مممم

- Around with cleaning, with my business.

- در اطراف با تمیز کردن، با کسب و کار من.

- Mmhmm.

-مممم

- And we'll talk a little bit about plans in a second.

- و ما در یک ثانیه کمی در مورد برنامه ها صحبت خواهیم کرد.

- I was about to say I need more chocolate, but that.

- می خواستم بگویم شکلات بیشتری نیاز دارم، اما این.

- No, that's I want to lose.

- نه، این را می خواهم ببازم.

- You can't lose chocolate. (Kate laughs)

- شما نمی توانید شکلات را از دست بدهید. (کیت می خندد)

- I need to say that.

- باید این را بگویم.

- Oh, I need to say that.

- اوه، من باید این را بگویم.

- These are strange, aren't they?

- اینها عجیب هستند، نه؟

- That my friends are really important to me,

- اینکه دوستانم واقعاً برای من مهم هستند

and I need to say that the people that I care about

و باید بگویم افرادی که

are important to me and I love them more.

به آنها اهمیت می دهم برای من مهم هستند و آنها را بیشتر دوست دارم.

- Good. - Mmhmm.

- خوب -مممم

- Now, 2020, what's your overall theme for the year?

- اکنون، 2020، موضوع کلی شما برای سال چیست؟

And if you want me to go first.

و اگه میخوای اول برم

- Yeah, go first, 'cause you've had a.

- آره، اول برو، چون تو گرفتی.

- 'Cause I've thought about this.

- چون به این موضوع فکر کرده ام.

- You've thought about it, mmhmm.

- بهش فکر کردی، مممم.

- So, my theme for next year is to delegate more.

- بنابراین، موضوع من برای سال آینده این است که بیشتر تفویض اختیار کنم.

- Mmhmm.

-مممم

- Now, this year, the second part,

- حالا، امسال، قسمت دوم،

I've hired a couple of people to help with To Fluency.

چند نفر را برای کمک به To Fluency استخدام کرده ام.

So, I have a video editor and two writers,

بنابراین، من یک ویرایشگر ویدیو و دو نویسنده،

two content writers. - Neat.

دو نویسنده محتوا دارم. - مرتب

- Yeah, or just like admin stuff.

- بله، یا فقط مانند موارد مدیریت.

- Yeah.

- آره

- But I want someone to help me with emails next year,

- اما من از کسی می خواهم که در مورد ایمیل ها در سال آینده به من کمک کند،

and then I want to delegate

و سپس می خواهم در صورت امکان،

more stuff around the house to people, if we can.

چیزهای بیشتری را در خانه به مردم واگذار کنم.

- Mmhmm, yeah. - Yeah.

- مممم، آره - آره

And then also, just to get ahead.

و سپس، فقط برای جلو افتادن.

It's always been my goal,

همیشه هدف من بوده

and I got ahead for a while, and I'm still ahead.

و مدتی جلو افتادم و هنوز هم جلو هستم.

But it just means to make videos in advance,

اما این فقط به این معنی است که از قبل فیلم بسازید، از

to create lessons in advance.

قبل درس ایجاد کنید.

- Yeah.

- آره

- So, going back to that theme of sprinting,

- بنابراین، بازگشت به موضوع دوومیدانی،

doing something intensive for a while

انجام کاری فشرده برای مدتی

and then, you know, letting go of it.

و سپس، می دانید، آن را رها کنید.

- Nice.

- خوب.

- Yeah.

- آره

And what about you?

و شما چطور؟

- So, mine is a little bit more abstract.

- پس مال من کمی انتزاعی تر است.

I think that my, how did we phrase it, the theme?

من فکر می کنم که چگونه آن را بیان کردیم، موضوع؟

My theme for the year is gonna be wonder.

موضوع من برای سال شگفت انگیز خواهد بود.

I would like to just have a lot of curiosity about things.

من فقط می خواهم در مورد چیزها کنجکاوی زیادی داشته باشم.

I think that I'm interested in a lot of things,

فکر می‌کنم به خیلی چیزها علاقه دارم ،

but I don't pursue them, and I want to be curious

اما آنها را دنبال نمی‌کنم و می‌خواهم کنجکاو باشم و بیشتر بدانم

and find out more, ask more questions,

، سؤالات بیشتری بپرسم،

and hopefully just really like, immerse myself,

و امیدوارم واقعاً دوست داشته باشم، در خودم غوطه‌ور شوم،

really get into things that I think

واقعاً وارد چیزهایی شوم که فکر می کنم

are just interesting and fascinating, you know?

فقط جالب و جذاب هستند، می دانید؟

- I love that. - Just to be open to things.

- من آن را دوست دارم. - فقط برای اینکه در مورد چیزها باز باشم.

- That is my theme as well.

- موضوع من هم همین است.

- Mmhmm.

-مممم

- And delegating is gonna help do that.

- و تفویض اختیار به این کار کمک می کند.

(Kate laughs) - Yeah.

(کیت می خندد) - آره.

The practical things are gonna help you pursue that, yeah.

چیزهای عملی به شما کمک می کند تا آن را دنبال کنید، بله.

- Yeah, 'cause just before Christmas,

- آره، چون درست قبل از کریسمس،

I was looking at the world map, and I just tested myself.

داشتم به نقشه جهان نگاه می کردم و همین الان خودم را آزمایش کردم.

We were doing it together, weren't we?

ما با هم این کار را می کردیم، نه؟

- Yeah, yeah, we were quizzing each other.

- آره، آره، داشتیم از هم سوال می پرسیدیم.

It was kind of dorky.

یه جورایی کثیف بود

- Yeah, like, to name all the states in the USA,

- بله، می خواهم نام همه ایالت های ایالات متحده

or to name, in your case, counties in the UK.

، یا در مورد شما، شهرستان های بریتانیا را نام ببرم.

- Oh, yeah, I don't know them very well.

- اوه، آره، من آنها را خوب نمی شناسم.

They're hard. - They're really hard.

آنها سخت هستند. - واقعاً سخت هستند.

- They all end in -ich, like Norwich.

- همه آنها مانند نوریچ به -ich ختم می شوند.

- That's a city. - Yeah.

- اون یه شهره - آره

- But what do they all end in?

- اما همه آنها به چه ختم می شوند؟

- Shire.

- شایر

- Shire, they were all -shires.

- شایر، همه آنها شایر بودند.

Lancashire, Cheshire, Berkshire.

لنکاوی، چشایر، برکشایر.

- Made a lesson on how to pronounce those.

- یک درس در مورد نحوه تلفظ آنها ساخته شده است.

- The shires?

- شیرها؟

- Yeah, "shire."

- آره، "شایر."

(both laughing)

(هر دو می خندند)

But I found myself like, just going through the process

اما من خودم را به این شکل دیدم که در حال گذراندن

of learning where every country is in the world.

فرآیند یادگیری هر کشوری در جهان هستم.

And I can do it.

و من می توانم آن را انجام دهم.

I can name every country in the world.

من می توانم همه کشورهای جهان را نام ببرم.

- Cool.

- سرد.

- On a map, and then every state in the US.

- روی نقشه، و سپس هر ایالت در ایالات متحده.

And this is the kind of stuff I used to do, I used to love.

و این همان کارهایی است که من انجام می‌دادم، دوست داشتم.

I could remember a pack of cards shuffled.

می توانستم به یاد بیاورم که یک بسته کارت به هم ریخته شده بود.

I trained myself to do it.

من خودم را برای انجام آن آموزش دادم.

And I love doing stuff like that.

و من عاشق انجام چنین کارهایی هستم.

So it's about creating the space and time

بنابراین در مورد ایجاد فضا و

in order to do that guilt-free.

زمان برای انجام این کار بدون گناه است.

- Mmhmm.

-مممم

- Because we can constantly be doing stuff.

- چون دائماً می توانیم کارهایی انجام دهیم.

- Yeah.

- آره

- For family, house, and work.

- برای خانواده، خانه و کار.

- Uh-huh.

- But to try and find that space

- آهان.

- اما سعی کنید آن فضا را

just to do stuff you wanna do.

فقط برای انجام کارهایی که می خواهید انجام دهید پیدا کنید.

Like just go take a hike.

مثل اینکه برو پیاده روی.

- Yeah.

- آره

- That sounds. - No, I know.

- به نظر میاد. - نه من میدونم.

(both laughing)

(هر دو می خندند)

- Like, take a hike. - Take a hike is an expression

- مانند، پیاده روی کنید. - Take a hike تعبیری است

that means get out of here. - Get outta here.

که به معنای از اینجا برو بیرون. - گمشو بیرون.

Take a hike. - Take a hike.

یک پیاده روی. - یک پیاده روی.

(both laughing) - Not that way.

(هر دو می خندند) - اینطور نیست.

But yeah, take a hike, go explore nature.

اما بله، پیاده روی کنید، به گشت و گذار در طبیعت بروید.

I would like to take a class or two,

من می‌خواهم یک یا دو کلاس شرکت کنم،

because it's such a wonderful thing to go into a class

زیرا رفتن به یک کلاس

or an experience or even an online course,

یا تجربه یا حتی یک دوره آنلاین چیز فوق‌العاده‌ای است

and you can just see how much you can learn and get exposed

و شما فقط می‌توانید ببینید چقدر می‌توانید یاد بگیرید و در

to new things that you wouldn't have thought of.

معرض چیزهای جدیدی قرار بگیرید که نمی‌خواهید. فکر نکرده ام

Somebody has created this experience and this knowledge

کسی این تجربه و این دانش را ایجاد کرده است

that you can just consume.

که شما فقط می توانید آن را مصرف کنید.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

I wanna take like, a cooking class.

من می خواهم در کلاس آشپزی شرکت کنم.

I wanna take writing classes, photography classes.

من می خواهم در کلاس های نویسندگی، کلاس های عکاسی شرکت کنم.

- That would be cool. - Yeah.

- خیلی خوبه - آره

- So there we go.

- پس ما برویم.

Let's see how well we do by the end of the year.

ببینیم تا پایان سال چقدر خوب عمل می کنیم .

- Mmhmm.

-مممم

- Yeah, we'll end it there.

-آره همینجا تمومش می کنیم.

So, again, if you've enjoyed this,

بنابراین، دوباره، اگر از این لذت بردید،

then please like and share it.

لطفاً آن را لایک و به اشتراک بگذارید.

Kate's question. - Ooh.

سوال کیت - اوه

I mean, the obvious one.

منظورم همون واضحه

- Yeah? - Yeah!

- آره؟ - آره!

What are your New Year's goals or resolutions?

اهداف یا تصمیمات سال نو شما چیست؟

- Yeah, what are your,

- آره، شما چی هستید،

and if you're watching this in July,

و اگر در ماه جولای این فیلم را تماشا می کنید،

what are your goals right now?

در حال حاضر چه اهدافی دارید؟

- Yeah. - What are you working on?

- آره - بر روی چه مسئله ای کار می کنید؟

What kind of things do you like to do?

دوست دارید چه نوع کارهایی انجام دهید؟

- Yeah.

- آره

- And then yeah, head over to the website, tofluency.com.

- و سپس بله، به وب سایت tofluency.com بروید.

I'll leave a link in the description,

من پیوندی را در توضیحات می‌گذارم

and go check out the notes on this lesson,

و می‌روم یادداشت‌های این درس

and also, how to get premium resources.

و همچنین نحوه دریافت منابع برتر را بررسی کنم.

All right, thank you for watching.

بسیار خوب، ممنون که تماشا کردید.

- Happy New Year. - Happy New Year.

- سال نو مبارک. - سال نو مبارک.

Bye-bye for now.

فعلا خداحافظ

- Or anytime. - Just happy, happen anytime.

- یا هر زمان. - فقط خوشحالم، هر زمان اتفاق بیفتد.

- Happy anytime. - Bye-bye.

- در هر زمان خوشحال باشید. - خداحافظ.

(upbeat electronic music)

(موسیقی الکترونیکی شاد)