Learn English Vocabulary: 9 Other Ways to Say "I DON'T KNOW!"

- In this English lesson,

- در این درس انگلیسی،

you're going to learn other ways to say,

شما راه های دیگری برای گفتن،

I don't know.

نمی دانم، یاد خواهید گرفت.

Some of these are specific to work environments,

برخی از این ها مختص محیط های کاری هستند،

but everyone,

اما همه

including you will benefit from taking this lesson.

از جمله شما از این درس سود می برند.

The lesson is going to work like this.

درس قرار است به این صورت عمل کند.

We'll start with an example,

ما با یک مثال شروع می کنیم،

so you can see the phrasing context.

بنابراین می توانید زمینه عبارت را ببینید.

And then I'll explain it a little bit

و سپس کمی توضیح خواهم

so that you fully understand it.

داد تا کاملا متوجه شوید.

We'll also have some more examples too.

همچنین چند نمونه دیگر نیز خواهیم داشت.

If you find this useful,

اگر این را مفید می‌دانید

then please click that like button

، لطفاً روی دکمه لایک کلیک کنید

and share this with a friend.

و آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید.

My name is Jack from To Fluency and let's get started.

اسم من جک از To Fluency است و بیایید شروع کنیم.

(bells chiming)

(زنگ‌ها به صدا در می‌آیند)

Here we're starting with a retraction.

در اینجا ما با یک پس‌گیری شروع می‌کنیم.

So I don't know becomes, I dunno.

بنابراین من نمی دانم تبدیل می شود، نمی دانم.

This is informal,

این غیر رسمی است،

but it is commonly used.

اما معمولا استفاده می شود.

And you're going to hear this all the time.

و شما همیشه این را خواهید شنید.

If you watch movies and TV shows in English,

اگر فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی را به زبان انگلیسی تماشا می‌کنید،

let's actually practice this because by practicing,

بیایید در واقع این را تمرین کنیم زیرا با تمرین، با

you can better understand it when you hear it.

شنیدن آن بهتر می‌توانید آن را درک کنید.

Okay. So let's start at the end.

باشه. پس بیایید از پایان شروع کنیم.

No.

No.

نه.

De,

د،

de,

د،

dunno,

نمی دانم،

dunno.

نمی دانم.

And then with some intonation, repeat after me.

و سپس با کمی لحن، بعد از من تکرار کنید.

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know.

من نمی دانم.

Again, this is more informal and you don't have to use this,

باز هم، این غیر رسمی تر است و شما مجبور نیستید از آن استفاده کنید،

but it's really useful for comprehension

اما واقعا برای درک مطلب مفید است

(bell chiming)

(صدای زنگ)

Jet, who are Preston playing tomorrow?

جت، فردا چه کسی پرستون بازی می کند؟

Hmm.

هوم

To be honest,

راستش را

I'm not sure.

بخواهید مطمئن نیستم.

This is a good one to use

این یک مورد خوب برای استفاده است

because it's not very direct.

زیرا خیلی مستقیم نیست.

When you say I'm not sure

وقتی می گویید مطمئن نیستم

In some cases, this means you're not certain,

در برخی موارد، این به این معنی است که شما مطمئن نیستید،

but in the example I gave,

اما در مثالی که گفتم

it just means, I don't know.

، فقط به این معنی است که نمی دانم.

I'm not sure. You can also say,

مطمئن نیستم. شما همچنین می توانید بگویید،

I'm not sure, but I'll look it up.

من مطمئن نیستم، اما من آن را جستجو می کنم.

Or these days you can simply ask Siri,

یا این روزها می توانید به سادگی از سیری بپرسید،

Hey Siri.

هی سیری.

(phone beeps)

(بوق تلفن)

who are Preston North End play in tomorrow?

که پرستون نورث اند فردا در چه کسانی بازی می کند؟

- [Siri] Preston North End takes on Derby County tomorrow,

- [سیری] پرستون نورث اند فردا ساعت 10 صبح به مصاف دربی کانتی

at 10:00 AM.

می رود.

- Takes on.

- به عهده می گیرد.

That's an interesting phrase of work, to take on,

این یک عبارت جالب از کار است، to take on،

which means to play.

که به معنای بازی کردن است.

And you'll also notice that they pronounced it Derby County,

و همچنین متوجه خواهید شد که آنها آن را Derby County تلفظ کردند،

but the correct pronunciation is Darby County.

اما تلفظ صحیح Darby County است.

Now, did you also notice

حالا، آیا شما هم متوجه شده اید

that I'm using are here instead of is.

که من از are here به جای is استفاده می کنم.

Who are Preston North End playing tomorrow?

پرستون نورث اند فردا با چه کسی بازی می کند؟

Preston North End are playing Darby County.

پرستون نورث اند در حال بازی داربی کانتی است.

In American English,

به انگلیسی آمریکایی

You'll hear Preston is, Preston is Darby County tomorrow.

، فردا خواهید شنید که پرستون است، پرستون شهرستان داربی است.

(Bells chiming)

(زنگ زنگ ها)

- Hello, Diabetes Pizza.

- سلام پیتزای دیابتی.

Hey, are you guys open on Christmas Eve this year?

سلام، بچه ها در شب کریسمس امسال باز هستید؟

Great question. My boss isn't here right now.

سوال عالی رئیس من الان اینجا نیست

Can I get back to you?

آیا می توانم به شما برگردم؟

Now this is a good example

اکنون این نمونه خوبی

of one that is used in business settings.

است که در تنظیمات تجاری استفاده می شود.

And when dealing with customers.

و هنگام برخورد با مشتریان.

You can just say great question.

شما فقط می توانید یک سوال عالی بگویید.

Great question. Which is a very indirect way of saying,

سوال عالی که یک روش بسیار غیرمستقیم برای گفتن است

I just don't know.

، فقط نمی دانم.

Notice that the employee also said,

توجه داشته باشید که کارمند نیز گفت،

can I get back to you?

آیا می توانم با شما تماس بگیرم؟

Can I get back to you?

آیا می توانم به شما برگردم؟

And this means to contact somebody later to give them the

و این بدان معنی است که بعداً با کسی تماس بگیرید تا

information that they asked for.

اطلاعاتی را که آنها خواسته اند به آنها بدهید.

Another example of this is,

مثال دیگری از این موضوع این است

did that guy ever get back to you

که آیا آن مرد هرگز

on the estimate for fixing our roof?

در مورد برآورد تعمیر سقف ما به شما مراجعه کرده است؟

(belling chiming)

(صدای

Excuse me, could you tell me where the library is?

زنگ) ببخشید میشه بگید کتابخانه کجاست؟

Oh, I'm, I'm not the best person to ask that question.

اوه، من بهترین کسی نیستم که این سوال را بپرسم.

Oh, you visiting here too.

اوه، شما هم از اینجا دیدن می کنید.

No, I live here.

نه من اینجا زندگی میکنم

I just hate libraries.

من فقط از کتابخانه متنفرم

Sorry about the strange example.

بابت مثال عجیب متاسفم.

But if you say I'm not the best person to ask that,

اما اگر می گویید من بهترین فردی برای پرسیدن آن

it means again, that you don't know,

نیستم، باز به این معنی است که شما نمی دانید،

but because you're not the right person

اما از آنجایی که شما فرد مناسبی

to ask for that specific situation,

برای درخواست آن موقعیت خاص نیستید

the person presumed that he didn't know where the library

، فرد فرض می کند که او این کار را نکرده است. بدانید کتابخانه کجا

was because he didn't live there.

بود زیرا او در آنجا زندگی نمی کرد.

And therefore he wouldn't know.

و بنابراین او نمی داند.

Sometimes people ask me,

گاهی اوقات مردم از من می پرسند

what should I do to prepare for a job interview?

برای آماده شدن برای مصاحبه شغلی چه باید بکنم؟

And I say, I'm not the best person to ask that

و من می گویم، من بهترین کسی نیستم که این سوال را بپرسم،

because I don't have specific knowledge

زیرا دانش خاصی

about how to get through interviews.

در مورد چگونگی انجام مصاحبه ندارم.

(bells chiming)

(زنگ ها به صدا در می آیند)

- Holy, did you see that?

- مقدس، دیدی؟

the swinger hit a Baltimore chop off the dish

سوئینگر با ریز ریز کردن ظرف بالتیمور

that looked more like a Texas leaguer?

که بیشتر شبیه لیگرهای تگزاس بود برخورد کرد؟

I have no idea what you're talking about.

من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

Now this one is more direct,

حالا این یکی مستقیم‌تر است

to have no idea of what someone is talking about

، اینکه نمی‌دانی کسی در مورد چه چیزی صحبت می‌کند،

means you have zero knowledge of what they're saying,

به این معنی است که شما اطلاعاتی در مورد آنچه می‌گوید ندارید،

and you can't understand anything that they're saying.

و نمی‌توانید چیزی را که آنها می‌گویند درک کنید.

And just for a reference, I'll leave that sentence,

و فقط به عنوان یک مرجع ، آن جمله

the baseball jargon in the description.

، اصطلاح بیسبال را در توضیحات می گذارم.

So you can read more about this,

بنابراین می‌توانید بیشتر در مورد این مطلب بخوانید،

but I don't know what it means

اما نمی‌دانم

now to have no idea can also be used in a different way.

در حال حاضر داشتن ایده‌ای به چه معناست، می‌تواند به روش دیگری نیز استفاده شود.

It can be used for emphasis when talking about an

می توان از آن برای تأکید در هنگام صحبت در مورد یک

experience, whether this is good or bad or hard or amazing,

تجربه استفاده کرد، خواه این خوب باشد یا بد یا سخت یا شگفت انگیز،

for example,

به عنوان مثال،

Oh, hey, how was your marathon?

اوه، هی، ماراتن شما چطور بود؟

Oh, you have no idea how hard that was.

اوه نمیدونی چقدر سخت بود

My body's still aching five days after running it.

بعد از گذشت پنج روز از اجرای آن هنوز بدنم درد می کند.

Before we move on to the next one.

قبل از اینکه به سراغ بعدی برویم.

If you're enjoying this so far,

اگر تاکنون از این کار لذت برده اید،

remember to click that like button.

به یاد داشته باشید که روی دکمه لایک کلیک کنید.

(bells chiming)

(زنگ‌ها به صدا در می‌آیند)

- Oh, I haven't got a clue what I'm going to get her

- اوه، من نمی‌دانم برای تولد او چه چیزی می‌گیرم

for a birthday.

.

Well, what does she like doing?

خوب، او دوست دارد چه کار کند؟

What does she like in general?

به طور کلی چه چیزی را دوست دارد؟

I don't know.

من نمی دانم.

This is similar to, I have no idea.

این شبیه است، من هیچ نظری ندارم.

And again, this is quite direct.

و دوباره، این کاملا مستقیم است.

Let's just practice the sentence. So repeat after me.

بیایید فقط جمله را تمرین کنیم . پس بعد از من تکرار کن

I haven't got a clue.

من سرنخی ندارم

I haven't got a clue.

من سرنخی ندارم

You can also say I haven't a clue,

شما همچنین می توانید بگویید من سرنخی ندارم،

but I think this is a little bit more informal

اما فکر می کنم این کمی غیر رسمی تر است

and it's probably specific to the US.

و احتمالاً مختص ایالات متحده است.

I haven't a clue.

من سرنخی ندارم

I haven't a clue. And another similar phrase is to say,

من سرنخی ندارم و عبارت مشابه دیگر این است که بگوییم

I'm clueless.

من بی خبرم.

I'm clueless about what to get her for her birthday.

من نمی دانم برای تولدش چه چیزی بگیرم.

(bells chiming)

(زنگ ها به صدا در می آیند)

- Oh, hey, do you know where the library is?

- اوه، هی، می دانید کتابخانه کجاست؟

I'm sorry, I don't live here.

متاسفم، من اینجا زندگی نمی کنم.

This is where you apologize for not knowing something.

اینجا جایی است که از چیزی عذرخواهی می کنید.

You say, sorry,

شما می گویید متأسفم،

because you don't have the right information

زیرا اطلاعات درستی ندارید

because people like to apologize

زیرا مردم دوست دارند

if they don't know something

اگر چیزی را نمی دانند عذرخواهی کنند

and you might know this is quite common in the UK to

و ممکن است بدانید که این امر در بریتانیا بسیار رایج است که

apologize for things like, oh, sorry, sorry.

برای چیزهایی مانند، اوه، متاسفم، متاسفم عذرخواهی کنید.

Were you going to go first? Sorry. Sorry.

قرار بود اول بری؟ متاسف. متاسف.

And I noticed this happening in the US too.

و من متوجه این اتفاق در ایالات متحده نیز شدم.

So instead of saying, I don't know, you can just say,

بنابراین به جای اینکه بگویید، نمی دانم، می توانید فقط بگویید،

I'm sorry, I don't work here or I'm sorry,

متاسفم، من اینجا کار نمی کنم یا متاسفم،

I don't live here or I'm sorry, I don't have a clue.

اینجا زندگی نمی کنم یا متاسفم، ندارم یک سرنخ.

(bells chiming)

(زنگ ها به صدا در می آیند)

- I've been meaning to ask you.

- می خواستم از شما بپرسم.

Who's Paul dating at the moment?

پل در حال حاضر با کی قرار است؟

Don't ask me, I don't care.

از من نپرس، برام مهم نیست.

This is the opposite of apologizing,

این برعکس عذرخواهی است،

where you're saying to somebody.

جایی که شما به کسی می گویید.

Well, don't ask me that question.

خب این سوال رو از من نپرس

Why are you asking me?

چرا از من میپرسی؟

And it can often be used when you're irritated

و اغلب زمانی می توان از آن استفاده کرد که از

that someone has asked you this question.

اینکه کسی این سوال را از شما پرسیده است عصبانی می شوید.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Hello? The Diabestes pizza.

سلام؟ پیتزای دیابست.

- [Phone Operator] Hello. Quick question.

- [اپراتور تلفن] سلام. سوال سریع

Why did you get rid of the meat feast pizza.

چرا از شر پیتزای ضیافت گوشت خلاص شدی؟

- Don't ask me it. It wasn't my decision.

- از من نپرس تصمیم من نبود

and I have no idea why they did it.

و من نمی دانم چرا آنها این کار را کردند.

(bells chiming)

(زنگ ها به صدا در می آیند)

- What do you think they're building here?

- فکر می کنید اینجا چه می سازند؟

My best guess is a new apartment complex,

بهترین حدس من یک مجتمع آپارتمانی جدید است،

but I could be wrong.

اما ممکن است اشتباه کنم.

My best guess is. This is when you don't know something,

بهترین حدس من این است. این زمانی است که شما چیزی را نمی دانید،

but you wanna estimate, or you wanna have a guess

اما می خواهید تخمین بزنید، یا می خواهید حدس بزنید

about what the right answer is.

که پاسخ درست چیست.

Another example is,

مثال دیگر این است،

Oh goodness, do you think?

خدایا، فکر می کنی؟

do you think he'll run for president again?

آیا فکر می کنید او دوباره نامزد ریاست جمهوری شود؟

I'm not sure and my best guess is, yeah, he will.

من مطمئن نیستم و بهترین حدس من این است که بله، او خواهد کرد.

Please share my lessons.

لطفا دروس من را به اشتراک بگذارید

Sorry. That's been quite directed there.

متاسف. این کاملاً در آنجا کارگردانی شده است.

What I to say was, if you enjoyed this lesson,

چیزی که باید بگویم این بود که اگر از این درس لذت بردید،

then please share it with a friend again,

لطفاً دوباره آن را با یکی از دوستانتان به اشتراک بگذارید،

just click that little arrow button

فقط کافیست روی دکمه فلش کوچک کلیک کنید

and send it to your friends or post it on social media.

و آن را برای دوستان خود ارسال کنید یا در شبکه های اجتماعی ارسال کنید.

What I want you to do now is to leave a comment

کاری که اکنون می‌خواهم انجام دهید این است که

with other examples of how to say, I don't know,

با مثال‌های

or other examples of the ways that we have used in this

دیگری از روش‌هایی که در این درس استفاده کرده‌ایم، یا مثال‌های دیگری از روش‌هایی که در این درس استفاده کرده‌ایم، نظر بدهید

lesson and then check out the description

و سپس توضیحات را بررسی کنید،

because I'll have some great resources for you,

زیرا این کار را انجام خواهم داد. چند منبع عالی برای شما،

including my free book,

از جمله کتاب رایگان من،

the five step plan for English fluency.

طرح پنج مرحله ای برای تسلط به زبان انگلیسی.

I'll also leave the phrases that we have used today,

همچنین عباراتی را که امروز استفاده کرده‌ایم

and a link to my website,

و پیوندی به وب‌سایت خود می‌گذارم،

where you can read more about this subject.

جایی که می‌توانید در مورد این موضوع بیشتر بخوانید.

Thank you for spending this time with me

از اینکه این زمان را با من صرف کردید تا

while you're here on my channel.

زمانی که در کانال من هستید، سپاسگزارم.

Why not take some more lessons?

چرا درس های بیشتری نگیرید؟

I'll leave some on the screen for you now. Okay.

اکنون مقداری را روی صفحه برای شما می گذارم. باشه.

Thanks again. And I'll speak to you soon.

بازم ممنون و من به زودی با شما صحبت خواهم کرد.

Bye-bye.

خداحافظ.