LEARN ENGLISH PODCAST: PHRASAL VERBS TO TALK ABOUT YOUR DAILY ROUTINE (WITH SUBTITLES)

- In this English lesson,

- در این درس انگلیسی،

you're going to learn really important phrasal verbs

وقتی صحبت از روزتان می شود، افعال عبارتی بسیار مهمی را یاد خواهید

when it comes to talking about your day.

گرفت.

And the lesson is gonna work like this.

و درس به این شکل عمل می کند.

I'm gonna tell you a story about a guy called Sam.

من می خواهم داستانی در مورد پسری به نام سام برای شما تعریف کنم.

And I'm just gonna talk about

و من فقط در مورد

what he did on this particular day.

کاری که او در این روز خاص انجام داد صحبت خواهم کرد.

And to help you with this too,

و برای کمک به شما در این مورد،

I'm going to expand on some of the phrasal verbs,

من قصد دارم برخی از افعال عبارتی

and give you more examples in different tenses.

را گسترش دهم و مثال های بیشتری را در زمان های مختلف برای شما بیاورم.

And this lesson is a little bit different in the sense of,

و این درس از این نظر کمی متفاوت است،

I want you to listen to the end,

می‌خواهم تا آخر گوش کنید

and then take the challenge

و سپس چالشی را

that I'm going to give you later.

که بعداً به شما می‌دهم قبول کنید.

And I think this challenge is really useful,

و من فکر می کنم این چالش واقعا مفید است،

and I'm gonna give you some tips as well,

و من می خواهم به شما نکاتی را نیز ارائه دهم

to help you complete the challenge.

تا به شما در تکمیل چالش کمک کند.

But before we get into everything,

اما قبل از اینکه به همه چیز بپردازیم،

hello, my name is Jack from To Fluency.

سلام، نام من جک از To Fluency است.

It's great to have you here today.

خیلی خوب است که امروز اینجا هستید.

If you do enjoy this lesson, then please like and share it.

اگر از این درس لذت می برید، لطفا آن را لایک و به اشتراک بگذارید.

It really does help me out.

واقعاً به من کمک می کند.

And I appreciate everyone who does this,

و من از همه کسانی که این کار را انجام می دهند،

and also know another couple of things.

و همچنین چند چیز دیگر را می دانم.

Firstly, there are subtitles for this if you're on YouTube,

اولاً، اگر در یوتیوب هستید برای این کار زیرنویس‌هایی وجود دارد،

and also I have left the phrasal verbs,

و همچنین من افعال عبارتی

the list, in the description.

، لیست را در توضیحات گذاشته‌ام.

So what you can do is listen to this once

بنابراین کاری که می توانید انجام دهید این است که یک بار

without focusing too hard on the language.

بدون تمرکز زیاد روی زبان، به آن گوش دهید.

So just try and absorb what I'm saying.

پس فقط سعی کنید آنچه را که می گویم جذب کنید.

Just try to listen and relax, and then listen to it again

فقط سعی کنید گوش کنید و استراحت کنید و بعد از خواندن افعال عبارتی دوباره به آن گوش دهید

after reading the phrasal verbs,

and feel free to turn on the subtitles at any time.

و هر زمان خواستید زیرنویس را روشن کنید.

Turn on is a phrasal verb.

روشن کردن یک فعل عبارتی است.

There we go, okay.

ما برویم، باشه

So again, I'm gonna go through a story of Sam,

بنابراین دوباره، یک داستان از سام

and a typical day.

و یک روز معمولی را مرور می کنم.

I'm gonna explain the phrasal verbs that we use

من افعال عبارتی را که در طول مسیر استفاده می کنیم را توضیح می

along the way, along the way,

دهم

and then I'll have a challenge for you at the end.

و سپس در پایان یک چالش برای شما خواهم داشت.

All right, so let's get started.

بسیار خوب، پس بیایید شروع کنیم.

The night before, Sam turned on his alarm for six o'clock.

شب قبل، سام زنگ ساعتش را برای ساعت شش روشن کرد.

So we can use here turn on,

بنابراین ما می توانیم از اینجا استفاده کنیم که روشن است،

turned on his alarm for six o'clock.

زنگ او را برای ساعت شش روشن کنیم.

Now the alarm woke him up, but he decided to press snooze,

حالا زنگ او را از خواب بیدار کرد، اما او تصمیم گرفت

like a lot of people do,

مانند بسیاری از مردم، Snooze را فشار دهد

and he stayed in bed for an extra 15 minutes.

و 15 دقیقه بیشتر در رختخواب ماند.

So he actually got up 15 minutes after he woke up.

بنابراین او در واقع 15 دقیقه پس از بیدار شدن از خواب بیدار شد.

So that's a key difference here.

بنابراین این یک تفاوت کلیدی در اینجا است.

To wake up is when you go from sleep to being awake,

بیدار شدن زمانی است که از خواب به بیداری

when you open your eyes, basically.

می روید، زمانی که چشمان خود را باز می کنید.

And then get up is when you leave your bed,

و پس از آن بلند شوید زمانی که تخت خود را ترک می کنید

and you say, okay, I'm gonna start the day now.

و می گویید، باشه، من امروز روز را شروع می کنم.

If you're interested,

اگر علاقه دارید،

I usually wake up around six o'clock,

من معمولاً حوالی ساعت شش بیدار می

and usually get up around 6:15 or 6:20.

شوم و معمولاً حدود ساعت 6:15 یا 6:20 بیدار می شوم.

When I was a student,

وقتی دانشجو

I used to wake up sometimes at midday.

بودم گاهی ظهرها از خواب بیدار می شدم.

But these days with children and dogs,

اما این روزها با بچه ها و سگ

I usually get up quite early.

ها معمولا خیلی زود بیدار می شوم.

All right, back to Sam, enough about me, back to Sam.

بسیار خوب، به سام برگرد، در مورد من کافی است، به سام برگردیم.

So Sam immediately jumps in the shower.

بنابراین سام بلافاصله زیر دوش می‌پرد.

To jump in the shower.

برای پریدن زیر دوش.

This suggests that you're doing things quite quickly,

این نشان می‌دهد که شما کارها را خیلی سریع انجام می‌دهید،

to take a shower,

برای دوش گرفتن،

but he jumps in the shower is quick,

اما او زیر دوش می‌پرد سریع است،

doing things quite quickly,

انجام کارها خیلی سریع است،

because most people are rushed in the morning.

زیرا بیشتر مردم صبح‌ها عجله دارند.

They have to rush to get out the door.

آنها باید عجله کنند تا از در خارج شوند.

After the shower, he puts on his suit.

بعد از دوش گرفتن کت و شلوارش را می پوشد.

He has to wear a suit.

او باید کت و شلوار بپوشد.

So he puts this on.

بنابراین او این را می گذارد.

And then he goes downstairs,

و سپس به طبقه پایین می رود

and turns on the coffee machine,

و قهوه ساز را روشن می کند

and then sits down with a coffee.

و بعد با قهوه می نشیند.

Now, if you can get some time in the morning

حالا، اگر بتوانید صبح وقت

to sit down with a coffee, and read,

بگذارید تا با یک قهوه بنشینید و بخوانید،

or maybe just meditate a little bit,

یا شاید فقط کمی مدیتیشن کنید،

or sit outside for some time with a coffee,

یا مدتی بیرون با قهوه بنشینید، به

then I think that's a good morning.

نظر من صبح خوبی است.

It's quite rare for some people to get that time,

به ندرت پیش می‌آید که برخی افراد آن زمان را بدست

because they're always having to rush in the morning,

آورند، زیرا همیشه مجبورند صبح عجله کنند،

but Sam does have this time.

اما سم این زمان را دارد.

He sits down with a coffee, and he enjoys it.

با قهوه می نشیند و از آن لذت می برد.

However, he sits down for too long,

با این حال، او برای مدت طولانی می

and he ends up being late.

نشیند و در نهایت دیر می شود.

So to end up being late.

بنابراین برای اینکه در نهایت دیر شود.

End up as a great phrasal verb to know.

به عنوان یک فعل عبارتی عالی برای دانستن پایان دهید.

We use it all the time,

ما همیشه از آن استفاده می کنیم

and it just means what something happens in the end.

و این فقط به این معنی است که در پایان چه اتفاقی می افتد.

It turns out he's late.

معلوم است که او دیر کرده است.

So he gets in late to work.

بنابراین او دیر سر کار می آید.

Now to get in late means to arrive late.

حالا دیر رسیدن به معنای دیر رسیدن است.

And this is another example of how we use get,

و این مثال دیگری از نحوه استفاده ما از get است،

I made a lesson on this.

من در این مورد درسی ساختم.

So I'll leave a link to that in the description.

بنابراین من پیوندی به آن در توضیحات می گذارم.

I'll just make a note of that.

من فقط آن را یادداشت می کنم.

But yes, Sam gets in late,

اما بله، سام دیر وارد می‌شود،

and he often gets in late,

و او اغلب دیر وارد می‌شود،

luckily his boss doesn't really care too much.

خوشبختانه رئیسش خیلی اهمیت نمی‌دهد .

So he doesn't get in trouble, but he tries to hurry.

بنابراین او دچار مشکل نمی شود، اما سعی می کند عجله کند.

He tries to get in on time, but he usually gets in late.

او سعی می کند به موقع وارد شود، اما معمولاً دیر وارد می شود.

Now why his boss probably doesn't care

حالا چرا رئیسش احتمالاً

about him getting in late

به دیر آمدن او اهمیتی نمی‌دهد

is because Sam is a good worker,

، به این دلیل است که سام کارگر خوبی است

and he knuckles down for the morning.

و او برای صبح زانو می‌زند.

So as soon as he gets in,

بنابراین به محض اینکه وارد می شود

he knuckles down for the morning.

، برای صبح زانو می زند.

Now to knuckle down means

حالا بندکشیدن

just to really focus on the work you have to do.

به معنای تمرکز واقعی روی کاری است که باید انجام دهید.

So to really focus, and not to be distracted,

بنابراین برای اینکه واقعاً تمرکز کنید و حواس خود را پرت نکنید،

not to start looking on your phone, and doing other things.

شروع به نگاه کردن به تلفن خود و انجام کارهای دیگر نکنید.

He knuckles down for the morning.

او برای صبح زانو می زند.

So he's really focused on what he needs to do.

بنابراین او واقعاً روی کاری که باید انجام دهد متمرکز است.

And he gets on with the project that he started yesterday.

و او به پروژه ای که دیروز شروع کرده بود ادامه می دهد.

So to get on with a project

بنابراین ادامه دادن یک پروژه

means to continue doing something, or to work on something.

به معنای ادامه دادن به انجام کاری یا کار روی چیزی است.

So he started the project yesterday,

بنابراین او پروژه را از دیروز شروع کرد

and he's getting on with the project today.

و امروز نیز پروژه را ادامه می دهد.

Now mid-morning, his boss comes in,

حالا اواسط صبح، رئیسش وارد می شود

and says, who would like to take on this new project?

و می گوید، چه کسی دوست دارد این پروژه جدید را به عهده بگیرد؟

Who would like to take on this new project?

چه کسی دوست دارد این پروژه جدید را به عهده بگیرد؟

Now you probably know what that means from context,

اکنون احتمالاً می‌دانید که از زمینه،

to take on,

به عهده گرفتن

but it means to accept,

چه معنایی دارد، اما به معنای پذیرفتن

to get the project, and to make it yours.

، دریافت پروژه و ساختن آن به شماست.

So if you take on a new project at work,

بنابراین اگر پروژه جدیدی را در محل کار انجام دهید، این

you're the one who's going to do the new project.

شما هستید که پروژه جدید را انجام می دهید.

And this is quite specific to business talk,

و این کاملاً مختص صحبت های تجاری است،

to take on a new project.

برای انجام یک پروژه جدید.

In the afternoon, the boss calls a meeting.

بعد از ظهر، رئیس جلسه می گذارد.

Now Sam doesn't really like meetings,

حالا سام واقعاً جلسات را دوست ندارد،

but he goes there, and he doesn't really want to go today,

اما به آنجا می رود و واقعاً نمی خواهد امروز برود،

because he has to bring something up.

زیرا باید چیزی را مطرح کند.

He has to bring something important up in the meeting,

او باید چیز مهمی را در جلسه مطرح کند،

and he knows it's gonna be a little bit tense in there.

و می‌داند که در آن جلسه کمی متشنج خواهد بود.

Now to bring something up means to tell people something.

حالا مطرح کردن چیزی به معنای گفتن چیزی به مردم است.

And usually when we use this,

و معمولاً وقتی از این استفاده می‌کنیم،

it's something serious, or it's not just something,

چیزی جدی است، یا فقط چیزی نیست،

that's some gossip,

شایعه‌ای است

it's something a little bit more serious.

، چیزی کمی جدی‌تر است.

And in Sam's case,

و در مورد سام،

he has to bring up the fact that

او باید این واقعیت را مطرح کند که

results aren't going very well.

نتایج خیلی خوب پیش نمی رود.

So he has to tell his boss,

بنابراین او باید به رئیس خود

and tell his workmates that results at the moment in sales

بگوید و به همکارانش بگوید که نتایج فروش در حال حاضر

just aren't going well.

خوب پیش نمی رود.

Sam puts his head down for the rest of the day,

سام برای بقیه روز سرش را پایین می‌اندازد،

which means that he just focuses again on work.

به این معنی که او دوباره روی کار تمرکز می‌کند.

It's quite similar to knuckle down.

این کاملا شبیه به بند انگشت است.

It's not quite as strong, I don't think.

خیلی قوی نیست، فکر نمی کنم.

But yeah, he puts his head down,

اما آره، او سرش را پایین

and gets on with work,

می‌اندازد و به کارش ادامه می‌دهد،

because he wants to get off work early,

چون می‌خواهد زودتر از کار بیفتد،

to get off work early, which means to finish work early.

زودتر از کار بیفتد، یعنی زود کار را تمام کند.

Now you can ask people, what time do you get off today?

حالا می توانید از مردم بپرسید امروز چه ساعتی پیاده می شوید؟

What time do you get off today?

امروز چه ساعتی پیاده می شوید؟

Or you can say, to talk about the past.

یا می توانید بگویید، در مورد گذشته صحبت کنید.

I got off work late last night.

دیشب دیر از سر کار پیاده شدم.

It was 11:00 PM before I got home.

ساعت 11 شب بود که به خانه رسیدم.

And in fact, when I worked in Spain,

و در واقع، زمانی که در اسپانیا کار می‌کردم،

I used to teach in a company

در شرکتی تدریس می‌کردم

where people worked really long hours, really long hours.

که مردم آن ساعت‌ها، ساعت‌های بسیار طولانی کار می‌کردند.

And then I also worked in a different company

و سپس در شرکت دیگری کار

where most people got off work around 1:30,

کردم که اکثر مردم حوالی ساعت 1:30

or two in the afternoon.

یا دو بعد از ظهر از کار خارج می شدند.

So it really varied when I worked in Spain.

بنابراین زمانی که من در اسپانیا کار می کردم واقعاً متفاوت بود.

But anyway, back to Sam,

اما به هر حال، برگشت به سام،

he wants to get off early,

او می‌خواهد زودتر پیاده شود،

because he's arranged to meet up with friends,

زیرا قرار است با دوستانش

to meet up with friends.

ملاقات کند، تا با دوستانش ملاقات کند.

Now this is a phrasal verb, to meet up,

اکنون این یک فعل عبارتی است، برای ملاقات کردن،

that we use all the time,

که ما همیشه از آن استفاده می کنیم،

especially talking about friends in our daily life.

به خصوص در مورد دوستان در زندگی روزمره خود صحبت می کنیم.

You can say decided to hang out with friends,

می‌توانید بگویید تصمیم گرفتید با دوستان بنشینید،

to meet friends,

دوستان را ملاقات کنید،

but meet up is a little bit more focused

اما ملاقات کمی بیشتر

on the actual meeting and the time.

بر جلسه و زمان واقعی متمرکز است.

So I'm meeting up with friends tonight, for example.

بنابراین ، برای مثال، امشب با دوستان ملاقات خواهم کرد.

But Sam is a little bit nervous,

اما سم کمی عصبی است،

because he's heard that Dave is going,

زیرا شنیده است که دیو می رود،

and well, he doesn't really get on well with Dave.

و خوب، او واقعاً با دیو خوب نیست.

He doesn't get on with Dave.

او با دیو کار نمی کند.

To get on well with, or to get on with.

به خوبی باهاش ​​کنار بیایم یا باهاش ​​کنار بیام.

Now, this just means that he doesn't like Dave,

حالا، این فقط به این معنی است که او دیو را دوست ندارد،

Dave probably doesn't like him.

دیو احتمالا او را دوست ندارد.

They don't connect.

وصل نمیشن

They don't have a good friendly relationship.

آنها رابطه دوستانه خوبی ندارند.

However, he's decided, you know what?

با این حال، او تصمیم گرفته است، می دانید چیست؟

I'm just gonna go.

من فقط می روم

I'm just gonna go, and make the most of it to have fun.

من فقط می روم و از آن نهایت استفاده را می کنم تا لذت ببرم.

But the good news is some has a great time.

اما خبر خوب این است که برخی اوقات بسیار خوبی دارند.

He actually splashes out on a very fancy dinner,

او در واقع در یک شام بسیار شیک می‌پاشد،

which means spends a lot of money,

یعنی پول زیادی خرج می‌کند

to splash out on something.

تا برای چیزی بپاشد.

This means to spend money on,

این بدان معناست که برای خرج کردن پول،

spend more than you normally do on.

بیشتر از آنچه که معمولاً برای آن خرج می کنید، خرج کنید.

And it's a way to treat yourself in a way.

و این راهی برای رفتار با خودتان است.

So someone might say,

بنابراین ممکن است کسی بگوید،

oh, I splashed out on this very expensive suit,

اوه، من این کت و شلوار بسیار گران قیمت را به تن کردم،

but I love it.

اما آن را دوست دارم.

It's what I've wanted for a long time,

این همان چیزی است که برای مدت طولانی می‌خواستم

or to splash out on a fancy dinner,

، یا می‌خواستم در یک شام فانتزی

or to splash out on drinks.

بنوشم یا نوشیدنی بنوشم.

We tend to use it when we're buying something

ما تمایل داریم از آن زمانی استفاده کنیم که در حال خرید چیزی هستیم

that has some luxury to it.

که دارای تجملاتی است.

It's not necessarily something we need,

این لزوما چیزی نیست که ما به آن نیاز داریم،

but it's something we want.

اما چیزی است که ما می خواهیم.

So he splashes out on a very fancy dinner,

بنابراین او در یک شام بسیار شیک می‌پاشد،

but he's cutting back on sugar.

اما شکر را کاهش می‌دهد.

So he didn't get a dessert.

پس دسر نگرفت.

To cut back on sugar.

برای کاهش مصرف شکر

This means to try to reduce

این به این معنی است که سعی

the amount of sugar that you eat, to cut back on something.

کنید مقدار قندی را که می خورید کاهش دهید، چیزی را کاهش دهید.

People say, I'm cutting back on going out at the moment,

مردم می گویند من در حال حاضر بیرون رفتن را کم می

or I'm cutting back on sugar, I'm cutting back on alcohol.

کنم یا قند را کم می کنم، الکل را کم می کنم.

I'm cutting back on coffee,

من قهوه را کم

because they feel these things aren't good for them.

می کنم، چون احساس می کنند این چیزها برایشان خوب نیست.

And if they cut back on them,

و اگر آنها را کاهش دهند،

then they're gonna feel better,

آنگاه احساس بهتری خواهند داشت

and things are going to be better.

و اوضاع بهتر خواهد شد.

So to cut back on something

بنابراین کاهش دادن چیزی

means to reduce your consumption of something,

به معنای کاهش مصرف چیزی

or to reduce doing something.

یا کاهش انجام کاری است.

Now here's where it gets interesting.

حالا اینجاست که جالب می شود.

Sam runs into an old friend from school.

سام با دوست قدیمی مدرسه برخورد می کند.

Her name is Emma.

اسمش اِما است.

So he runs into Emma from school.

بنابراین او از مدرسه با اما برخورد می کند.

Now to run into someone means that you meet them by chance.

حالا برخورد با کسی به این معنی است که به طور اتفاقی او را ملاقات می کنید.

So when you meet it with friends,

بنابراین وقتی با دوستانتان ملاقات می‌کنید،

this is arranged over text, or WhatsApp.

این مورد از طریق پیامک یا WhatsApp مرتب می‌شود.

You say, hey, do you want to meet up tonight?

می گویی، هی، می خواهی امشب همدیگر را ببینیم؟

Sure, let's meet up at six, cool, great.

مطمئناً، بیایید ساعت شش همدیگر را ببینیم، عالی، عالی.

But to run into someone is when you just go,

اما برخورد با کسی زمانی است که می روی،

oh, oh, hi, Emma.

اوه، اوه، سلام، اما.

I haven't seen you for a long time, how's it going?

خیلی وقته ندیدمت، چطوره؟

How are you?

چطور هستید؟

Oh, great.

اوه، عالی

So to run into someone means to meet somebody by chance.

بنابراین برخورد با کسی به معنای ملاقات اتفاقی با کسی است.

And Sam has, let's say a little crush on Emma.

و سام، بیایید بگوییم کمی به اما علاقه دارد.

He's always liked Emma.

او همیشه از اما خوشش می آمد.

And he's at the part of his life

و او در بخشی از زندگی خود است

where he wants to take some risks.

که می خواهد ریسک کند.

So in that moment,

بنابراین در آن لحظه،

he decides to ask her out, and he asks her out, he does it.

او تصمیم می گیرد از او بخواهد، و او از او می خواهد، او این کار را می کند.

He does it.

او این کار را انجام می دهد.

I bet you're wondering, what does she say?

شرط می بندم شما تعجب می کنید، او چه می گوید؟

Well, she says, sure.

خوب، او می گوید، مطمئنا.

So Sam on his way home is on cloud nine.

بنابراین سم در راه خانه روی ابر نهم است.

He decides to walk through the park to go home,

او تصمیم می گیرد از پارک عبور کند تا به خانه برود،

because he needs to sober up a little bit.

زیرا باید کمی هوشیار شود.

So walk through the park is going into the park,

بنابراین قدم زدن از طریق پارک رفتن به داخل پارک

and enjoying the surroundings in this case.

و لذت بردن از محیط اطراف در این مورد است.

And to sober up, this is a great phrasal verb to know.

و برای هوشیار شدن، این یک فعل عبارتی عالی برای دانستن است.

It means to go from the drunk state to the non drunk state.

یعنی رفتن از حالت مستی به حالت غیر مستی.

So if you drink too much, you are drunk.

پس اگر زیاد بنوشید مست هستید.

And to sober up is that time it takes

و هوشیاری آن زمان است که

to go to the non drunk state.

برای رفتن به حالت غیر مست طول می کشد.

So after walking through the park,

بنابراین بعد از قدم زدن در پارک،

he gets home at around eight o'clock,

حدود ساعت هشت به خانه می رسد

and decides to switch on the TV.

و تصمیم می گیرد تلویزیون را روشن کند.

So you can switch on the TV, or turn on the TV,

بنابراین می توانید تلویزیون را روشن کنید، یا تلویزیون را روشن کنید،

two phrasal verbs, they mean the same thing,

دو فعل عبارتی، معنی آنها یکسان است،

but here's an interesting one.

اما در اینجا یک مورد جالب است.

He then flicks through various TV shows, okay?

او سپس برنامه های تلویزیونی مختلف را مرور می کند، خوب؟

So he flicks through TV shows, which means,

بنابراین او برنامه‌های تلویزیونی را مرور می‌کند، به این معنی

you know when you're on Netflix, or Prime,

که می‌دانید چه زمانی در نتفلیکس، یا پرایم،

or whatever app you use to watch TV,

یا هر برنامه‌ای که برای تماشای تلویزیون

to flick through means to just scroll,

از آن استفاده می‌کنید، ورق بزنید، به این معنی است که فقط اسکرول کنید،

and to see what's on, what you want to watch.

و ببینید چه چیزی در آن است، چه چیزی می‌خواهید تماشا کنید. .

And a lot of the time,

و بسیاری از زمان‌ها،

people spend too much time flicking through TV shows,

مردم زمان زیادی را صرف تماشای برنامه‌های تلویزیونی می‌کنند،

not sure what to watch,

نمی‌دانند چه چیزی را تماشا کنند،

but Sam decides to watch something.

اما سام تصمیم می‌گیرد چیزی را تماشا کند.

And he's not really watching it to be honest,

و صادقانه بگویم او واقعاً آن را تماشا نمی کند،

because instead, he just scrolls through Instagram.

زیرا در عوض، فقط در اینستاگرام اسکرول می کند.

So you flick through Netflix and TV shows,

بنابراین شما در نتفلیکس و برنامه های تلویزیونی

but you scroll through Instagram.

ورق می زنید، اما در اینستاگرام اسکرول می کنید.

And that just means when you're just going down,

و این فقط به این معنی است که وقتی فقط پایین می‌روید،

and looking at posts, and looking at pictures,

و به پست‌ها نگاه می‌کنید، و به عکس‌ها نگاه می‌کنید،

and looking at pictures, then you like it.

و به عکس‌ها نگاه می‌کنید، پس آن را دوست دارید.

And then you're on someone else's picture,

و سپس روی عکس شخص دیگری قرار می گیرید،

and then you check that out,

و سپس آن را بررسی می کنید،

and then you see something else to scroll

و سپس چیز دیگری را برای پیمایش می بینید،

So when you're on your phone, you scroll.

بنابراین وقتی در تلفن خود هستید، اسکرول می کنید.

And then when he's doing that, a friend calls,

و بعد وقتی او این کار را انجام می دهد، یکی از دوستانش زنگ می زند،

but he doesn't want to answer.

اما او نمی خواهد پاسخ دهد.

So I don't know if that ever happens to you,

بنابراین نمی‌دانم این اتفاق برای شما افتاده است یا نه،

but then he texts them to say, hey, can I call you back?

اما او به آنها پیامک می‌دهد که بگوید، می‌توانم با شما تماس بگیرم؟

Can I call you back?

آیا می توانم با شما تماس بگیرم؟

So to call back means to return a phone call,

بنابراین تماس مجدد به معنای پاسخ دادن به تماس تلفنی،

call someone back.

تماس مجدد با کسی است.

He watches a little bit more TV.

او کمی بیشتر تلویزیون تماشا می کند.

He's still on Instagram a little bit too.

او هنوز هم کمی در اینستاگرام است.

And then he remembers that he hasn't worked out today.

و بعد به یاد می آورد که امروز ورزش نکرده است.

He hasn't exercised.

ورزش نکرده

So to work out means to exercise.

بنابراین ورزش کردن به معنای ورزش کردن است.

So he warms up on his exercise bike,

بنابراین او با دوچرخه ورزشی خود را گرم می

and works off some extra calories from dinner.

کند و مقداری کالری اضافی را از شام کم می کند.

And then he gives up, because he's feeling lazy.

و سپس تسلیم می شود، زیرا احساس تنبلی می کند.

So those are the three phrasal verbs,

پس اینها سه فعل عبارتی هستند

to warm up on an exercise bike,

، گرم کردن با دوچرخه ورزشی،

means to get your muscles, get blood into your muscles.

به معنای به دست آوردن ماهیچه ها، وارد کردن خون به عضلات است.

So then you can exercise quite hard.

بنابراین می توانید به شدت ورزش کنید.

To work off extra calories means to burn calories

از بین بردن کالری اضافی به معنای سوزاندن کالری

in this case, to work off extra calories.

در این مورد است، یعنی از بین بردن کالری اضافی.

And then he gives up, because he's feeling lazy.

و سپس تسلیم می شود، زیرا احساس تنبلی می کند.

He's had too much food, he's a bit tired.

خیلی غذا خورده، کمی خسته است.

It's a bit late, so he gives up, he stops exercising,

کمی دیر شده است، بنابراین او تسلیم می شود، ورزش را متوقف می کند،

but there's one last thing he does before going to bed.

اما آخرین کاری که قبل از رفتن به رختخواب انجام می دهد وجود دارد.

He puts the kettle on.

کتری را می گذارد.

So put on the kettle, he gets out a cup,

پس کتری را بگذار، او یک فنجان بیرون می آورد،

he gets out his new tea.

او چای جدیدش را بیرون می آورد.

He then tosses in a tea bag.

سپس در یک چای کیسه ای می اندازد.

He pours the hot tea, the hot water, sorry, to make tea.

چای داغ، آب داغ ، ببخشید، می ریزد تا چای درست کند.

And then he waits for it to cool down before drinking it.

و سپس صبر می کند تا قبل از نوشیدن آن خنک شود.

Okay, so get out a teabag, get out a cup.

خوب، پس یک چای کیسه ای بیرون بیاور، یک فنجان بیرون بیاور.

I think you can understand that.

من فکر می کنم شما می توانید آن را درک کنید.

Toss in a teabag, very specific here.

در یک کیسه چای پرتاب کنید، در اینجا بسیار خاص است.

You can put in a teabag, but if you're in the UK,

می‌توانید یک کیسه‌ی چای بگذارید، اما اگر در بریتانیا

you might toss it in, which means to throw it in.

هستید، ممکن است آن را بیندازید، به این معنی که آن را داخل آن بیندازید.

I am not very good at throwing tea bags into cups.

I just can't quite get it in there.

من فقط نمی توانم آن را وارد کنم.

I'm usually quite good at sports,

من معمولاً در ورزش کاملاً خوب هستم،

but when it comes to tossing in tea bags, I can't do it,

اما وقتی نوبت به انداختن چای کیسه ای می شود، نمی توانم این کار را انجام دهم،

but then he waits for it to cool down.

اما او منتظر می ماند تا خنک شود.

So for it to cool down, to go from hot to cold.

بنابراین برای خنک شدن از گرم به سرد.

So you warm things up in the microwave,

بنابراین چیزها را در

you heat things up on the stove,

مایکروویو گرم می کنید، چیزها را روی اجاق گاز گرم

and you wait for things to cool down,

می کنید و منتظر می مانید تا همه چیز خنک شود،

because you don't want to drink boiling hot tea.

زیرا نمی خواهید چای جوشان داغ بنوشید.

You don't want to drink tea that's really hot.

شما نمی خواهید چایی بنوشید که واقعاً داغ است.

Sam then goes to bed,

سام سپس به رختخواب می رود

and turns on his alarm clock for the next day.

و ساعت زنگ دار خود را برای روز بعد روشن می کند.

And then he puts on a podcast.

و سپس پادکست می گذارد.

To put on a podcast.

برای گذاشتن پادکست

And falls asleep listening to it,

و با گوش دادن به آن به خواب می رود، کاری

which you might be doing right now.

که ممکن است در حال حاضر انجام دهید.

All right, so those are the phrasal verbs for today.

بسیار خوب، پس اینها افعال عبارتی برای امروز هستند.

I hope you found that useful.

امیدوارم که مفید بوده باشید

Again, what I recommend you do,

باز هم توصیه می کنم انجام دهید

and I'll talk about the challenge in a second,

و در یک ثانیه در مورد چالش صحبت خواهم کرد

is to go to the description, read these phrasal verbs.

، رفتن به توضیحات، خواندن این افعال عبارتی است.

Okay, and read the sentences as well.

باشه و جملات رو هم بخون

If you have to turn on subtitles,

اگر باید زیرنویس را روشن کنید

and maybe listen to this a few times.

و شاید چند بار به آن گوش دهید.

I'll leave a auto chapter in the description.

من یک فصل خودکار در توضیحات می گذارم.

So you know where to start the story,

بنابراین شما می دانید که داستان را از کجا شروع کنید،

and where to end the story.

و داستان را کجا پایان دهید.

Okay, so then you can just go straight to the story again,

خوب، پس می توانید دوباره مستقیماً به داستان بروید

and just listen to that part

و فقط

without listening to the introduction.

بدون گوش دادن به مقدمه به آن قسمت گوش دهید.

Now, the challenge, are you ready?

اکنون، چالش، آیا شما آماده اید؟

What I recommend you do is this.

کاری که من به شما توصیه می کنم این است.

Go to the description, read the phrasal verbs,

به توضیحات بروید ، افعال عبارتی را بخوانید

and then talk about your own day,

و سپس در مورد روز خود صحبت کنید

and use these phrasal verbs.

و از این افعال عبارتی استفاده کنید.

So use as many of these phrasal verbs as possible.

بنابراین تا حد امکان از این افعال عبارتی استفاده کنید.

So to read these phrasal verbs,

بنابراین برای خواندن این افعال عبارتی،

and to write out your own sentences,

و نوشتن جملات خود،

using the phrasal verbs that you've just learned

با استفاده از افعال عبارتی که به تازگی

in this lesson.

در این درس یاد گرفتید، استفاده کنید.

And then this is the important part as well,

و سپس این بخش مهم نیز است

get feedback on your writing.

، بازخورد در مورد نوشته خود دریافت کنید.

There are various ways to do this,

راه های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد،

and I highly recommend getting the app that I recommend.

و من به شدت توصیه می کنم برنامه ای را که من توصیه می کنم دریافت کنید.

I'll leave a link to it in the description,

من لینک آن را در توضیحات می گذارم،

because it's going to correct your writing for you.

زیرا نوشته شما را برای شما اصلاح می کند.

It's going to tell you if you used the wrong tense,

این به شما می گوید که آیا از زمان اشتباه استفاده کرده اید

if you use the wrong preposition,

، اگر از حرف اضافه اشتباه استفاده می کنید،

if you don't use the correct object, or pronoun, et cetera.

اگر از مفعول یا ضمیر صحیح استفاده نمی کنید ، و غیره.

It is really useful

if you want to practice writing on your own.

اگر می خواهید به تنهایی نوشتن را تمرین کنید، واقعا مفید است.

The other way is to find somebody

راه دیگر این است که کسی را پیدا کنید

who can go through this for you,

که بتواند این کار را برای شما انجام دهد،

and I'll leave some resources for that,

و من منابعی را برای آن می‌گذارم

so that you can try various programs out

تا بتوانید برنامه‌های مختلفی را امتحان کنید

to see if they work for you.

تا ببینید آیا برای شما کار می‌کنند یا خیر.

But the key here is to just practice writing.

اما نکته کلیدی در اینجا فقط تمرین نوشتن است.

I highly recommend that everybody practices writing

من به شدت توصیه می کنم که همه اگر می توانند

as much as possible on a daily basis if they can,

تا آنجا که ممکن است نوشتن را تمرین کنند،

even if it's just writing down some of your thoughts,

حتی اگر فقط برخی از افکار شما

and what you did yesterday.

و کارهایی را که دیروز انجام دادید یادداشت کنید.

But the task for today

اما وظیفه امروز

is to write your own sentences using these phrasal verbs,

این است که جملات خود را با استفاده از این افعال عبارتی بنویسید،

to tell your own story about what you did yesterday,

تا داستان خود را در مورد کاری که دیروز انجام دادید،

or what you normally do,

یا معمولاً انجام می دهید،

or what you're going to do tomorrow,

یا فردا انجام می دهید،

or what you're currently doing today.

یا آنچه در حال حاضر انجام می دهید بگویید. امروز.

Use different tenses, use these phrasal verbs.

از زمان های مختلف استفاده کنید، از این افعال عبارتی استفاده کنید.

That way, you'll know

به این ترتیب، متوجه خواهید شد که

if you truly understand the phrasal verb, and how to use it.

آیا واقعاً فعل عبارتی را درک می کنید و چگونه از آن استفاده کنید.

And then also it's just gonna help your grammar,

و سپس فقط به دستور زبان

and your writing in general.

شما و به طور کلی نوشتن شما کمک می کند.

So again, I hope you found this useful.

پس باز هم امیدوارم که این مورد برای شما مفید بوده باشد.

If you did, then please like, and share it with a friend.

اگر این کار را کردید، پس لطفا لایک کنید و آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید.

It really does help me.

واقعا به من کمک می کند.

And if you're new here on YouTube, then subscribe.

و اگر در اینجا در YouTube تازه کار هستید ، مشترک شوید.

Subscribe, and turn on that notification bell.

مشترک شوید و زنگ اعلان را روشن کنید.

It's great to have you.

خیلی خوبه که تو رو دارم

Okay, thanks again, and I'll speak to you soon, bye bye.

باشه، بازم ممنون و به زودی باهات صحبت می کنم، خداحافظ.