Advanced English Conversation Lesson #6: Summer ☀️ (learn real English w/ subtitles)

- Hello, this is Jack from tofluency.com

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است

and this is my wife Kate.

و این همسر من کیت است.

- Hi!

- سلام!

- Now we are back with another conversation

- اکنون با گفتگوی دیگری بازگشته ایم

that will allow you to learn English

که به شما امکان می دهد زبان انگلیسی را

in a very natural way.

به روشی بسیار طبیعی یاد بگیرید.

And in this conversation, we're going to talk about summer.

و در این گفتگو قصد داریم در مورد تابستان صحبت کنیم.

But before we do, be sure to go to tofluency.com/summer

اما قبل از انجام این کار، حتماً برای دریافت ریز نمرات به tofluency.com/summer بروید تا بدانید

to get the transcripts,

to find out how you can get the transcript

که چگونه می توانید رونوشت

and different words and phrases

و کلمات و عبارات

that are taken from this lesson.

مختلفی که از این درس گرفته شده است را دریافت کنید.

So yeah, we're going to talk about summer today.

پس بله، امروز در مورد تابستان صحبت خواهیم کرد.

It was Kate's idea for the topic.

این ایده کیت برای موضوع بود.

So why don't you lead us off.

پس چرا ما را هدایت نمی کنی

- Sure.

- مطمئن.

So summer actually starts next week for us,

بنابراین تابستان در واقع از هفته آینده برای ما شروع می شود،

when we're making this video.

زمانی که ما این ویدیو را می سازیم.

So even though the weather's hot,

بنابراین با وجود اینکه هوا گرم است

it's just about to be summer.

، تازه در آستانه تابستان است.

So my question, if I can kick it off with a question,

بنابراین سوال من، اگر بتوانم آن را با یک سوال شروع کنم

is summer your favorite season?

، آیا تابستان فصل مورد علاقه شماست؟

- No. - Explain your answer.

- نه - پاسخ خود را توضیح دهید.

- Okay, my favorite season is spring.

- باشه، فصل مورد علاقه من بهار است.

It used to be summer.

قبلا تابستان بود

When I was growing up in the UK.

وقتی در بریتانیا بزرگ می شدم.

And that's because that's when we, potentially,

و این به این دلیل است که در آن زمان بود که ما، به طور بالقوه

had the best weather.

، بهترین آب و هوا را داشتیم.

Spring was always chilly,

بهار همیشه سرد بود،

it was never really that warm.

هرگز آنقدر گرم نبود.

But then summer also used to be the time

اما پس از آن تابستان نیز زمانی بود

when you had the break from school.

که شما از مدرسه استراحت می‌کردید.

You had the break from whatever you were doing at that time.

شما از هر کاری که در آن زمان انجام می دادید استراحت داشتید.

Like university, college, well we call it college,

مانند دانشگاه، کالج، خوب ما آن را کالج

and school.

و مدرسه می نامیم.

So I used to love the summer holidays.

بنابراین من قبلاً تعطیلات تابستانی را دوست داشتم.

I used to love them.

من قبلاً آنها را دوست داشتم.

We did so many fun things.

کارهای جالب زیادی انجام دادیم

But now I think it's spring.

اما الان فکر می کنم بهار است.

Because it's a lot fresher, it's not as humid.

چون خیلی تازه تر است، مرطوب نیست.

And you have all the period of

و شما تمام دوره

warm weather ahead of you.

هوای گرم را در پیش دارید.

So you start and you say, "Okay, from now on

بنابراین شروع می‌کنید و می‌گویید: "خوب، از

"we're going to have so many months,

این به بعد" ماه‌های زیادی خواهیم داشت،

"where it's not gonna be cold.

"جایی که هوا سرد نباشد.

"Where we can do things outside,

"

"we can go swimming, et cetera."

- So almost like the anticipation of summer

- پس تقریباً مثل پیش بینی

is better than summer?

تابستان بهتر از تابستان است؟

- Yes.

- آره.

Yeah because every week is another week where

آره چون هر هفته هفته ای دیگر است که در

it's going to get darker earlier.

آن هوا زودتر تاریک می شود.

Not really cooler, but you just have less time

واقعا خنک تر نیست، اما شما فقط زمان کمتری

of that season.

در آن فصل دارید.

And we're getting very close

و ما

to the summer solstice, aren't we?

به انقلاب تابستانی بسیار نزدیک می شویم، اینطور نیست؟

- Mm-hmm, yeah absolutely.

- مممم، بله کاملاً.

- It's gonna be in a week or so.

- یک هفته دیگر می شود.

- Yeah, less than a week.

- آره، کمتر از یک هفته.

- Yeah and this is the time when

- بله و این زمانی

it's the longest day of the year.

است که طولانی ترین روز سال است.

What about you?

تو چطور؟

- To be honest, it's the same.

- راستش هم همینطور است.

Summer has been my favorite season.

تابستان فصل مورد علاقه من بوده است.

I would say right now, it's not my favorite season.

من می گویم در حال حاضر، فصل مورد علاقه من نیست.

Because again, it's just a little bit too hot

زیرا باز هم، هوا

to enjoy the days outside.

برای لذت بردن از روزهای بیرون کمی بیش از حد گرم است.

Because we live in the south of the United States,

از آنجایی که ما در جنوب ایالات متحده زندگی

it gets up into the mid 80s and beyond.

می کنیم، تا اواسط دهه 80 و بعد از آن بالا می رود.

We have a lot of thunder showers in the afternoon.

در بعد از ظهر رگبار و رعد و برق زیاد داریم.

So I think that it's not my favorite season,

بنابراین فکر می کنم که فصل مورد علاقه من نیست،

but there's just something special about summer.

اما فقط یک چیز خاص در مورد تابستان وجود دارد.

All of the light and the outdoor activities, and the food.

تمام نور و فعالیت های خارج از منزل و غذا.

- Yeah, like what I enjoy about it,

- بله، از چیزی که من در مورد آن لذت می برم، خوشم می آید،

and you have to try and make the most of it,

و شما باید سعی کنید و بهترین استفاده را از آن ببرید،

going swimming.

رفتن به شنا.

So to find an outdoor pool,

بنابراین برای پیدا کردن یک استخر روباز،

and just to feel really fresh and cool

و فقط احساس تازگی و خنکی

when it's hot outside.

زمانی که بیرون هوا گرم است.

I also like staying out late, like outdoors.

من همچنین دوست دارم تا دیروقت بیرون بمانم ، مثل بیرون از خانه.

So we don't get the opportunity to do this

بنابراین این روزها فرصت انجام این کار را نداریم

as much these days, but just to sit on the porch,

، بلکه فقط برای نشستن در ایوان

have a cup of tea, or have a beer.

، نوشیدن یک فنجان چای یا نوشیدن آبجو، فرصت انجام این کار را نداریم.

Listen to the insects, the noises that they make

به حشرات گوش کن ، صداهایی که از آنها ایجاد می کنند

and just relax, that's what I like about summer.

و فقط استراحت کن، این چیزی است که در تابستان دوست دارم.

- And around here, we also have lightning bugs.

- و در این اطراف، ما همچنین حشرات رعد و برق داریم.

Do you have lightning bugs in the UK?

آیا در بریتانیا حشرات رعد و برق دارید؟

- It's very rare to see one.

- خیلی نادر است که یکی را ببینی.

I remember one time when I saw one,

من یک بار را به خاطر می آورم که یکی را دیدم،

but that might have been on holiday or something.

اما ممکن است در تعطیلات باشد یا چیز دیگری.

But no we don't.

اما نه ما این کار را نمی کنیم.

Lightning bugs, they're also called fireflies?

حشرات رعد و برق، به آنها کرم شب تاب نیز می گویند؟

- Yes.

- آره.

- You can call them both.

- می توانید هر دو را صدا بزنید.

And they're these little flies that,

و آنها این مگس های کوچک هستند که،

I guess, what category of insect?

حدس می زنم، کدام دسته از حشرات هستند؟

- I'm not sure. - Maybe a beetle?

- مطمئن نیستم. - شاید یک سوسک؟

- Yeah, they look like beetles.

- آره، شبیه سوسک هستند.

- And they light up.

- و آنها روشن می شوند.

And I think about mid-July,

و من به اواسط جولای فکر می کنم،

it's incredible isn't it?

این باور نکردنی است، اینطور نیست؟

- Yeah.

- آره

- So they start in the ground, and then they move up

- بنابراین آنها از زمین شروع می کنند و سپس به سمت درختان حرکت می

into the trees.

کنند.

And then they just flash don't they?

و سپس آنها فقط فلش ​​می کنند، نه؟

- Yeah, it's like a light show.

- آره، مثل یک نمایش نوری است.

Not the most exciting light show,

هیجان انگیزترین نمایش نور

but I think that it's still just incredible to me.

نیست، اما فکر می کنم هنوز برای من باورنکردنی است.

Like even as an adult.

حتی در بزرگسالی.

Just to watch, it's really exciting.

فقط برای تماشا، واقعا هیجان انگیز است.

And that to me, sitting on a porch after dark,

و برای من، نشستن در ایوان پس از تاریک شدن هوا،

watching the fireflies is like the ultimate summer activity.

تماشای کرم شب تاب مانند آخرین فعالیت تابستانی است.

- Yeah, and listening to the crickets at the same time.

- بله، و همزمان به صدای جیرجیرک گوش می کنم .

But then, what can happen is,

اما پس از آن، آنچه می تواند اتفاق بیفتد

that's when the mosquitoes come.

این است که پشه ها می آیند.

- Yes.

- آره.

- So I think summer is one of those times when

- بنابراین فکر می کنم تابستان یکی از آن زمان هایی است

a lot of things improve.

که خیلی چیزها بهتر می شود.

You can do different things outside,

شما می توانید کارهای مختلفی را در خارج از منزل انجام دهید،

but they're also different problems,

اما آنها نیز مشکلات متفاوتی هستند،

with the heat and the mosquitoes.

با گرما و پشه ها.

It's the same for every season.

برای هر فصل یکسان است.

There's always going to be advantages

همیشه مزایا

and disadvantages to it.

و معایبی برای آن وجود دارد.

- So I was thinking too that we could talk about

- پس من هم به این فکر می کردم که بتوانیم در

what are some activities for the summer

مورد فعالیت های تابستانی

that are really unique to where we live

که واقعاً منحصر به جایی است که ما

to Asheville, North Carolina?

در اشویل، کارولینای شمالی زندگی می کنیم، صحبت کنیم؟

- Yeah, splashville? - Splashville.

- آره، اسپلش ویل؟ - اسپلاش ویل.

- Yeah, that's like these fountains downtown,

- آره، مثل این فواره‌های مرکز شهر،

you can see it in movies, don't you?

می‌توانی آن را در فیلم‌ها ببینی، نه؟

They're not as spectacular as movies,

آنها به اندازه فیلم ها دیدنی

but you have like a flat area with these fountains

نیستند، اما شما مانند یک منطقه مسطح با این فواره ها هستید

that spring water out.

که آب از آن بیرون می آید.

Is that the right verb to you, spring water?

آیا این فعل مناسب شماست، آب چشمه؟

- Spring water, shoot water?

- آب چشمه، آب شوت؟

- Yeah, they shoot water out of the fountains.

- آره، از فواره ها آب پرتاب می کنند.

And the kids and some adults as well,

و بچه ها و برخی از بزرگسالان نیز،

they just go around and enjoy it.

آنها فقط به اطراف می روند و از آن لذت می برند.

And it's a really good way to take your kids somewhere

و این یک راه واقعا خوب برای بردن بچه هایتان به جایی

that isn't a pool, but they can still get that water.

است که استخر نیست، اما هنوز هم می توانند آن آب را دریافت کنند.

What else is there around Asheville?

چه چیز دیگری در اطراف اشویل وجود دارد؟

- So river, river activities.

- پس رودخانه، فعالیت های رودخانه.

- Yeah river.

- آره رودخانه

- So you mentioned going out to an out door pool?

- پس به رفتن به یک استخر بیرونی اشاره کردی؟

I think what's even probably more typical around here

من فکر می‌کنم چیزی که در اینجا معمولی‌تر

is to find swimming holes.

است، یافتن سوراخ‌های شنا است.

So if you go out into the woods,

بنابراین، اگر به داخل جنگل بروید،

and there are places where the river's a little bit deeper,

و مکان‌هایی وجود دارد که رودخانه کمی عمیق‌تر است،

because we're in the mountains

زیرا ما در کوه‌ها هستیم

and there's a lot of mountain rivers,

و رودخانه‌های کوهستانی زیادی

there's places where the river is deeper

وجود دارد، مکان‌هایی وجود دارد که رودخانه عمیق‌تر است

and you can actually go swimming

و می‌توانید در واقع شنا کنید.

and waterfalls to swim near too.

آبشار برای شنا در نزدیکی بیش از حد.

So it's always very cold and refreshing.

بنابراین همیشه بسیار سرد و با طراوت است.

And it's just exciting to kind of be out there

و این فقط هیجان انگیز است که

in the middle of nature

در میانه طبیعت باشید

and explore.

و به کاوش بپردازید.

- Yeah, no that's another one yeah,

- آره، نه اون یکی دیگه آره،

the swimming holes.

چاله های شنا.

So it's basically like why the river is very quiet

بنابراین اساساً مانند این است که چرا رودخانه بسیار آرام

it's kind of like a swimming pool within the river system.

است و به نوعی مانند یک استخر شنا در سیستم رودخانه است.

Yeah, they are god fun.

آره، خداییش سرگرم کننده هستند.

And also tubing as well.

و همچنین لوله.

- Yes, tubing.

- بله لوله.

- Which is where you float down the river.

- جایی که شما در پایین رودخانه شناور می شوید.

Are you gonna talk about the last time you did it?

آیا می خواهید در مورد آخرین باری که این کار را انجام دادید صحبت کنید؟

- No, well we can just say in one sentence.

- نه، خوب فقط در یک جمله می توانیم بگوییم.

I got a terrible, terrible sun burn.

من دچار آفتاب سوختگی وحشتناک و وحشتناک شدم.

So always remember sun screen when you're tubing.

بنابراین هنگام لوله کشی همیشه ضد آفتاب را به خاطر بسپارید .

All over.

سراسر.

- Yeah, we were rushing and Kate missed a bit.

- آره، ما عجله داشتیم و کیت کمی از دست داد.

It was really bad, wasn't it?

واقعا بد بود، نه؟

But, it was a lot of fun while we were on the river.

اما، زمانی که ما در رودخانه بودیم، بسیار سرگرم کننده بود.

And my sister was here.

و خواهرم اینجا بود.

And usually it's between two and five hours, I'd say.

و معمولاً بین دو تا پنج ساعت است.

You can get into the river at different points

شما می توانید در نقاط مختلف وارد رودخانه شوید

and you can use any kind of like flotation device,

و می توانید از هر نوع وسیله ای مانند فلوتاسیون استفاده کنید

what's it called, a tube?

که به آن لوله چیست؟

- A tube, yeah.

- یک لوله، آره.

- But there were different kind of things you can have.

- اما چیزهای مختلفی وجود داشت که می توانید داشته باشید.

But the most basic one is like a rubber ring

اما ابتدایی ترین آنها مانند یک حلقه لاستیکی است

where it's like round, it's like a donut.

که در آن مانند گرد است، مانند یک دونات است.

And you sit in it.

و تو در آن بنشینی

But then they realized I think that,

اما بعد متوجه شدند که من فکر می کنم،

"Hey let's make this more comfortable."

"هی بیا این را راحت تر کنیم."

So they'll put something at the bottom, so you can sit on.

بنابراین آنها چیزی را در پایین قرار می دهند تا بتوانید روی آن بنشینید.

Like a back support as well.

مانند پشتیبان نیز.

And then usually people will take another tube

و سپس معمولاً مردم لوله دیگری را می گیرند

and fill it with things to drink and eat

و آن را با چیزهایی برای نوشیدن و خوردن

while you're floating down the river.

در حالی که شما در رودخانه شناور هستید پر می کنند.

And then there are these different bars and restaurants

و سپس این بارها و رستوران های مختلف وجود دارد

that you can stop at, get out the river and just go there.

که می توانید در آنها توقف کنید، از رودخانه خارج شوید و فقط به آنجا بروید.

And it creates a very

و فضایی بسیار

like a really fun atmosphere, doesn't it?

شبیه به یک فضای واقعا سرگرم کننده ایجاد می کند، اینطور نیست؟

Because people, they've been on the river for hours,

چون مردم، ساعت‌ها روی رودخانه بوده‌اند،

then they come into a bar and they're happy.

سپس وارد یک بار می‌شوند و خوشحال می‌شوند.

They're really happy.

آنها واقعا خوشحال هستند.

- And there's other sports too.

- و ورزش های دیگری نیز وجود دارد.

Like paddle boarding is really popular now.

مانند پدل بوردینگ در حال حاضر بسیار محبوب است.

Kayaking, and people going canoes.

کایاک سواری، و مردم قایق رانی.

So it's just nice, it always has a little bit of

بنابراین خیلی خوب است، همیشه کمی از

that festive atmosphere

آن فضای جشن

of people really enjoying getting out

مردمی که واقعاً از بیرون رفتن

in the sun on the river.

در زیر نور خورشید روی رودخانه لذت می برند، دارد.

- Another thing that people do as well

- کار دیگری که مردم انجام می دهند این

is they go on hikes to higher altitudes

است که به ارتفاعات بالا می روند

so that you can escape the heat a little bit.

تا بتوانید کمی از گرما فرار کنید.

So there is one, Mount Mitchell,

بنابراین یکی وجود دارد، کوه میچل،

which I think is the highest peak

که به نظر من بلندترین قله

in the eastern United States.

در شرق ایالات متحده است.

Did you know that?

آیا می دانستید که؟

- I didn't know that.

- من این را نمی دانستم.

I'm sorry, I didn't hide my surprise very well.

متاسفم، تعجبم را به خوبی پنهان نکردم.

- So you can go there and it's a lot cooler.

- پس می تونی بری اونجا و خیلی خنک تره.

You also got incredible views too.

شما همچنین منظره های باورنکردنی دریافت کردید.

- Oh yeah, there's some really beautiful views.

- اوه بله، مناظر واقعا زیبایی وجود دارد.

So there's a road called The Parkway

بنابراین جاده ای به نام پارک وی وجود دارد

that goes through our town

که از شهر ما می گذرد

and you can take it up really far into the mountains

و شما می توانید آن را بسیار دور به سمت کوه ها طی کنید

and just see these incredible vistas

و فقط این مناظر باورنکردنی

of mountains all the way around.

از کوه ها را در اطراف ببینید.

- And there are different stop off points where you can

- و نقاط توقف متفاوتی وجود دارد که می توانید به

go and take in the view.

آنجا بروید و منظره را تماشا کنید.

What are they called?

چه نامیده می شوند؟

Like they call them observation?

مثل اینکه بهشون میگن مشاهده؟

A look out. - look outs, yeah.

نگاهی به بیرون - به بیرون نگاه کن، آره.

- Yeah, look outs.

- آره، به بیرون نگاه کن.

Which just means that you look out

که فقط به این معنی است که شما به

at everything that you see.

هر چیزی که می بینید نگاه می کنید.

But that's a lot of fun to do as well.

اما انجام این کار نیز بسیار سرگرم کننده است.

- And in some of our favorite look outs

- و در برخی از مکان‌های مورد علاقه ما

and places to stop, there are wild blueberries

و مکان‌های توقف، زغال اخته وحشی وجود دارد

that grow in the summer.

که در تابستان رشد می‌کند.

So I think also going out and getting to eat wild berries,

بنابراین فکر می‌کنم بیرون رفتن و خوردن توت‌های وحشی

there's blueberries and black berries.

، زغال اخته و توت سیاه وجود دارد.

It's just that extra little bit of fun.

این فقط کمی سرگرم کننده است.

So we can't wait.

بنابراین ما نمی توانیم صبر کنیم.

We've only been on one big hike

ما از زمان تولد پسرمان فقط در یک پیاده روی بزرگ

with our son since he was born.

با او بوده ایم.

But that's something that's on my summer bucket list.

اما این چیزی است که در لیست سطل تابستانی من است.

What's on your summer bucket list?

چه چیزی در لیست سطل تابستانی شما وجود دارد؟

- I mean just to try and take advantage of things

- منظورم این است که سعی کنم از چیزها استفاده

and to get out earlier.

کنم و زودتر بیرون بیایی.

Because if you wait until 11,

زیرا اگر تا 11 صبر کنید

it's usually a little bit too hot then.

، معمولاً کمی بیش از حد گرم است.

- Yeah, definitely.

-آره حتما

- To get outside and to do things.

- بیرون رفتن و انجام کارها.

But we also really enjoy going to

اما ما واقعاً از رفتن به

different, mainly breweries.

کارخانه‌های مختلف، عمدتاً آبجوسازی، لذت می‌بریم.

Ironically, I think we might have talked about this before

از قضا، فکر می‌کنم ممکن است قبلاً در مورد این موضوع صحبت کرده باشیم،

but one of the best places to go to with kids

اما یکی از بهترین مکان‌ها برای رفتن با

is to the place where they make beer.

بچه‌ها جایی است که آنها آبجو درست می‌کنند.

When you tell people,

وقتی به مردم می گویید،

they get a little bit confused sometimes.

گاهی اوقات کمی گیج می شوند.

Because you think of the place where they make beers

چون فکر می کنید جایی که آبجو درست می

as very industrial

کنند بسیار صنعتی است

and where only adults go.

و فقط بزرگسالان به آنجا می روند.

But they've done a really good job here

اما آنها در اینجا واقعاً کار خوبی انجام داده اند

at trying to make it family friendly.

تا آن را برای خانواده دوستانه کنند.

One of our friends is actually opening up a brewery soon

یکی از دوستان ما در واقع به زودی یک کارخانه آبجو افتتاح

which is going to be probably our choice

می کند که احتمالاً انتخاب ما برای

that the place that we go to.

مکانی است که به آن می رویم.

Usually on a Friday night.

معمولا در یک شب جمعه.

- It's nice, not that we necessarily drink a lot of beer

- خوب است، نه اینکه ما لزوماً زیاد آبجو می نوشیم،

but it's really good to have a good atmosphere

اما واقعاً خوب است که یک فضای خوب داشته باشیم

and just to have a really relaxed place

و فقط یک مکان واقعاً آرام داشته باشیم

where kids can run around and adults can talk.

که بچه ها بتوانند در آنجا بدوند و بزرگسالان بتوانند صحبت کنند.

And usually there's live music.

و معمولاً موسیقی زنده وجود دارد.

So you can hear a band at the same time.

بنابراین شما می توانید یک گروه را در همان زمان بشنوید.

- And they have food trucks too.

- و آنها کامیون مواد غذایی نیز دارند.

- Oh yeah, and food truck.

- اوه بله، و کامیون غذا.

Food trucks are a big part of life in summer

کامیون های مواد غذایی بخش بزرگی از زندگی در تابستان را تشکیل می دهند

where we live too.

که ما نیز در آن زندگی می کنیم.

So usually whenever you go somewhere

بنابراین معمولاً هر زمان که به جایی می روید

where people might be gathering,

که ممکن است مردم در آنجا جمع شوند،

there's some food truck that has parked up

یک کامیون حمل غذا وجود دارد که پارک کرده است

and you can order food from them.

و می توانید از آنها غذا سفارش دهید.

And there's just all sorts of different cuisines

و فقط انواع غذاهای

and different options to eat.

مختلف و گزینه های مختلف برای خوردن وجود دارد.

And they're so delicious.

و خیلی خوشمزه هستند

They do a really good job of putting together

آنها کار بسیار خوبی در کنار هم قرار دادن

really interesting meals that you can order.

غذاهای بسیار جالبی که می توانید سفارش دهید انجام می دهند.

- Yeah, there's a lot of variety.

- آره، تنوع زیاد است.

- Lot of variety.

- تنوع زیاد

- Yeah so, what I wanted to discuss as well was

- آره، پس، چیزی که می خواستم در موردش بحث کنم این بود

what you did in the summer as a kid?

که تو تابستان چه کار می کردی؟

- Okay.

- باشه.

- 'Cause I kind of talked a little bit about that but,

- چون من کمی در مورد آن صحبت کردم، اما،

you know it's obviously different as you grow up.

شما می دانید که با بزرگ شدن، به وضوح متفاوت است.

But I know that summer camps are popular here.

اما می دانم که کمپ های تابستانی اینجا محبوب هستند.

Did you ever go to a summer camp?

آیا تا به حال به کمپ تابستانی رفته اید؟

- I did, I went to a lot of summer camps.

- رفتم، خیلی کمپ های تابستانی رفتم.

I was very fortunate my parents really prioritized

من بسیار خوش شانس بودم که والدینم واقعاً

booking for interesting summer camps

رزرو اردوهای تابستانی جالب را در اولویت قرار دادند

that I could do when I wasn't in school.

که می توانستم در زمانی که مدرسه نبودم انجام دهم.

So I got the opportunity to

بنابراین من این فرصت را پیدا کردم که

really explore the surrounding areas.

واقعاً مناطق اطراف را کشف کنم.

To go out in nature and try different things

بیرون رفتن در طبیعت و امتحان کردن چیزهای مختلف

like rappelling off of cliffs,

مانند راپل کردن از صخره ها

and going into caves.

و رفتن به غارها.

And also, I just did the camp at my local school

و همچنین، من فقط اردو را در مدرسه محلی خود انجام دادم

which was doing slip and slides.

که در حال انجام لغزش و سرسره بود.

So they would put down a big plastic sheet

بنابراین آنها یک ورق پلاستیکی بزرگ را روی زمین می گذاشتند

and run water down it and you would slide down the hill.

و آب را پایین می ریختند و شما از تپه به پایین سر می خوردید.

And kind of more typical summer activities.

و نوعی از فعالیت های معمولی تابستانی.

Probably the most exciting summer camp that I did,

احتمالاً هیجان‌انگیزترین اردوی تابستانی که انجام دادم،

which was also where I worked as a teenager,

جایی که در نوجوانی نیز در آن کار

was a sailing camp.

می‌کردم، یک اردوی قایقرانی بود.

So every summer I would go and take a sailing course

بنابراین هر تابستان می رفتم و دوره قایقرانی می گذراندم

and learn a little bit about sailing.

و کمی در مورد قایقرانی یاد می گرفتم.

And then eventually I worked there as a teenager.

و سرانجام در نوجوانی آنجا کار کردم.

So that will always have a really special place in my heart.

بنابراین همیشه در قلب من جایگاه ویژه ای خواهد داشت.

- That's a really cool summer job.

- این یک کار تابستانی واقعاً باحال است.

- Yeah, it was genuinely, like the ultimate summer job.

- آره، واقعاً مثل بهترین کار تابستانی بود.

- Yeah, I had a couple of summer jobs.

- آره، چند تا کار تابستانی داشتم.

Well mainly I had like year-round jobs,

خوب عمدتاً من کارهایی مانند کارهایی در طول سال داشتم،

paper rounds, milk rounds.

دور کاغذ، دور شیر.

But there's one year, I think I was 15 or 16

اما یک سال است، فکر می کنم 15 یا 16 ساله

and I worked in the hospital.

بودم و در بیمارستان کار می کردم.

- That does not sound like a typical summer job.

- به نظر نمی رسد کار تابستانی معمولی باشد.

- No, it was really rare.

- نه، واقعاً نادر بود.

In fact I think they kind of

در واقع فکر می‌کنم آن‌ها

they kind of forgot about the rules in a little bit

کمی قوانین را فراموش کردند،

because I think you had to be 18 to do it.

زیرا فکر می‌کنم برای انجام این کار باید 18 ساله می‌شوید.

But my mom knew someone at hospital

اما مادرم یکی را در بیمارستان می شناخت

and he said, "Oh, it's going to be okay."

و او گفت: "اوه، خوب می شود."

But oh, it was crazy, it was crazy working at the hospital.

اما اوه، دیوانه بود، کار در بیمارستان دیوانه کننده بود.

- Yeah, I bet you saw a lot of things

- آره، شرط می بندم چیزهای زیادی دیدی

that most 15 year-olds don't get to see.

که اکثر 15 ساله ها نمی توانند ببینند.

- And because the boss knew that I was young,

- و چون رئیس می دانست که من جوان هستم،

they wanted to test the boundaries

آنها می خواستند مرزها را آزمایش کنند

to see what I would do and how I respond.

تا ببینند من چه خواهم کرد و چگونه پاسخ خواهم داد.

And I think we'll talk about that in another episode,

و فکر می کنم در قسمت دیگری در مورد آن صحبت خواهیم کرد،

but it was a very fun month.

اما ماه بسیار سرگرم کننده ای بود.

It was like two or three months of that summer.

انگار دو سه ماه از آن تابستان بود.

- So your mother was a nurse,

- پس مادر شما پرستار بود

and you were working in a hospital,

و شما در بیمارستان کار می کردید،

did that kind of help clarify in your mind

آیا این نوع کمک در

that you didn't want to pursue medicine?

ذهن شما روشن می شد که نمی خواهید دنبال پزشکی بروید؟

Or was that something that you were even considering?

یا این چیزی بود که شما حتی در نظر داشتید؟

- I wasn't, I didn't even think about it.

- من نبودم، اصلا بهش فکر هم نمی کردم.

Yeah, I just thought, wow, I'm earning money.

آره، همین الان فکر کردم، وای، دارم پول در می‌آورم.

That is so much more than my paper round

این خیلی بیشتر از دور کاغذ من است

and I spent it on designer clothes.

و آن را برای لباس های طراح خرج کردم.

- Did you? - Yeah.

- آیا تو؟ - آره

Like a Dragon shirt.

مثل پیراهن اژدها

You know these like gray pants and loafers

شما اینها را مانند شلوارهای خاکستری و کفش های راحتی

and some jackets.

و برخی ژاکت ها می شناسید.

- Stop, and back up a little bit.

- بایست و کمی عقب نشینی کن.

The dragon shirt.

پیراهن اژدها.

Was it like an oriental style dragon?

آیا شبیه اژدهای سبک شرقی بود؟

- Yes, so it was like a blue button shirt

- بله، پس مثل یک پیراهن دکمه آبی بود

with like this dragon part in here.

که مثل این قسمت اژدها در اینجا بود.

It was very fashionable at the time to wear that.

در آن زمان پوشیدن آن بسیار مد بود.

But, you know obviously, a few months later

اما، واضح است که چند ماه بعد

I wasn't wearing any of it.

من هیچ کدام از آن را نپوشیدم.

But I spent a lot of money on it.

اما من برای آن پول زیادی خرج کردم.

- Yeah, that was really important to you.

- آره، واقعا برات مهم بود.

- Yeah and I remember buying different types of shoes

- آره و من یادم هست که انواع مختلف کفش خریدم

and then like a 80-pound jacket.

و بعد مثل یک ژاکت 80 پوندی.

So I was spending a lot of money on this,

بنابراین من به عنوان یک نوجوان 16 ساله پول زیادی برای این کار خرج

you know as a 16-year-old.

می کردم.

That's what I spent my money on.

من پولم را برای همین خرج کردم.

- I wish you still had that dragon shirt.

- کاش هنوز آن پیراهن اژدها را داشتی.

- Hmm, I don't think I do.

- هوم، فکر نکنم داشته باشم.

But I'm sure we have pictures of it because I wore it for

اما مطمئنم که عکس‌هایی از آن داریم، زیرا آن را برای

the school leaving party.

جشن ترک مدرسه پوشیدم.

I'll have to show you a picture,

من باید یک عکس به شما نشان دهم

'cause I did something quite special to my hair.

، زیرا من یک کار کاملاً خاص برای موهایم انجام دادم.

- Yeah, maybe Jack, if we do find it,

- بله، شاید جک، اگر آن را پیدا کنیم،

maybe that will be part of the bonus material.

شاید بخشی از مواد جایزه باشد.

- Yeah, I'll put it in the bonus materials.

- بله، من آن را در مواد جایزه قرار می دهم .

Describe the picture.

تصویر را توصیف کنید.

Well good, anything else to say on summer?

خوب، چیز دیگری برای گفتن در تابستان؟

- I just wanna talk about summer foods,

- من فقط می خواهم در مورد غذاهای تابستانی صحبت کنم،

because as you know, foods are one of my passion.

زیرا همانطور که می دانید غذاها یکی از علایق من هستند.

What are your favorite summer foods?

غذاهای تابستانی مورد علاقه شما چیست؟

- I love salads.

- من عاشق سالاد هستم.

- I love salad too.

- من هم عاشق سالاد هستم.

- Because I don't want to eat it in the winter.

- چون نمی خواهم در زمستان آن را بخورم.

It just doesn't match, does it?

این فقط مطابقت ندارد، اینطور نیست؟

You want more things like stews and hot dishes.

شما چیزهای بیشتری مانند خورش و غذاهای داغ می خواهید.

But the salad in the summer

اما سالاد در تابستان

and also because you can get a lot of it very fresh

و همچنین به دلیل اینکه می توانید مقدار زیادی از آن را بسیار تازه

and local, we go to this party every Wednesday

و محلی تهیه کنید، ما هر چهارشنبه به این مهمانی می رویم

and some of our friends,

و برخی از دوستان ما

they grow all their own produce.

همه محصولات خود را پرورش می دهند.

So they bring a salad that they just picked that day.

بنابراین سالادی را می آورند که همان روز چیده بودند.

It's incredible, isn't it?

باورنکردنی است، اینطور نیست؟

- So good, yeah it's delicious.

- خیلی خوب، آره خوشمزه است.

- So that's what I like about the summer foods

- پس چیزی که من در مورد غذاهای تابستانی دوست دارم این

is that you can get a lot of it fresh

است که می توانید مقدار زیادی از آن را تازه مصرف کنید

and it just feels like the right time to eat salads,

و به نظر می رسد که زمان مناسبی برای خوردن سالاد

for example.

است.

What about you?

تو چطور؟

- I love corn.

- من عاشق ذرت هستم.

- Corn, yeah.

- ذرت، آره.

- Corn on the cob.

- ذرت داخل ظرف.

- And I remember when you first talked about it.

- و من یادم می آید که اولین بار در مورد آن صحبت کردید.

And you would refuse to cook it any other way

و شما از پختن آن به غیر

than to boil it.

از جوشاندن آن خودداری می کنید.

Have you changed your mind on that now?

آیا اکنون نظر خود را در مورد آن تغییر داده اید؟

- Yes and no.

- بله و خیر.

So I feel like I'm very opinionated

بنابراین احساس می‌کنم

about the corn that we get.

در مورد ذرت‌هایی که به دست می‌آوریم بسیار عقیده دارم.

I like it to be extra fresh and really sweet.

من دوست دارم خیلی تازه و واقعا شیرین باشد.

And I think that there is nothing better

و من فکر می کنم هیچ چیز بهتر

than corn that's been boiled for a couple of minutes

از ذرت نیست که برای چند دقیقه

with some fresh butter melted on it.

با مقداری کره تازه آب شده روی آن جوشانده شود.

That's probably my ultimate summer food.

این احتمالاً بهترین غذای تابستانی من است.

And I love watermelon too.

و من عاشق هندوانه هستم.

- Yeah, I don't like watermelon.

- آره، هندوانه دوست ندارم.

I like to eat it sometimes.

من دوست دارم گاهی آن را بخورم.

But it just, I know this sounds silly.

اما فقط می دانم که این احمقانه به نظر می رسد.

But it just takes up so much room.

اما فضای زیادی را اشغال می کند.

And it's hard to cut.

و بریدنش سخته

So when our fridge is full of stuff,

پس وقتی یخچال ما پر از وسایل است،

you bring a watermelon home,

شما یک هندوانه به خانه می آورید،

and I think, oh, where are we gonna put this?

و من فکر می کنم، اوه، این را کجا قرار دهیم؟

And I have to solve that problem normally.

و من باید این مشکل را به طور معمول حل کنم.

Yeah, I'm not a big fan of watermelon.

آره، من زیاد طرفدار هندوانه نیستم.

- It is a big commitment.

- این یک تعهد بزرگ است.

And I feel like I can't look at watermelons the same way

و من احساس می کنم نمی توانم به هندوانه ها به همین شکل نگاه کنم

because you might remember this from last year.

زیرا ممکن است این موضوع را از سال گذشته به یاد بیاورید.

When I was pregnant last year with our daughter

وقتی سال گذشته دخترمان را باردار بودم

and every single week, I would get an email saying,

و هر هفته یک ایمیل دریافت می کردم که

"What size fruit?"

"میوه چه اندازه؟"

There was a comparison,

مقایسه ای انجام شد،

like your baby is the size of a blueberry.

مثل اینکه بچه شما به اندازه یک بلوبری است.

Your baby is the size of a peach.

کودک شما به اندازه یک هلو است.

And then the final fruit was a watermelon.

و سپس میوه نهایی یک هندوانه بود.

And so I would just go to the grocery store

و بنابراین من فقط به خواربار فروشی می رفتم

and look at the watermelons thinking like.

و به هندوانه ها نگاه می کردم و فکر می کردم.

- Yeah, it's a different shape though isn't it?

- آره، شکل دیگری است، اینطور نیست؟

That's what always confused me about those once.

این چیزی است که همیشه من را در مورد آنها یک بار گیج می کرد.

Okay, it's the size of, it would say like a,

خوب، اندازه آن است، می‌گوید مانند

not a sweet potato, but like a peach.

یک سیب‌زمینی شیرین نیست، بلکه مانند هلو است.

- Or it would say like a stalk of celery.

- یا می گویند مثل یک ساقه کرفس.

- Really?

- واقعا؟

- No, it didn't say celery.

- نه، نگفت کرفس.

- But anyway, it never seemed to be like

- اما به هر حال، به نظر می رسید هرگز

the shape of a baby.

شبیه یک نوزاد نیست.

A watermelon is not perfectly round.

هندوانه کاملا گرد نیست.

But I guess they are a little bit when they're inside

اما حدس می‌زنم وقتی داخل هستند کمی

because they're like.

هستند چون شبیه هستند.

- They're like curled up.

- مثل خمیده شدن.

I guess at the end you do have like a watermelon

حدس می‌زنم در پایان شکم شما به اندازه یک هندوانه

size belly.

باشد.

- Well, I think that's a good place to end it on.

- خوب، من فکر می کنم این مکان خوبی برای پایان دادن به آن است.

- Yeah.

- آره

So I'm excited that.

بنابراین من هیجان زده هستم.

- Question. - Question,

- سوال - سوال،

oh what's the question?

اوه سوال چیست؟

- You always have to ask the question.

- همیشه باید سوال بپرسی.

- I think that my question for today

- فکر می کنم سوال امروز من همان سوالی

is gonna be a the same ones that we've been talking about.

باشد که در مورد آن صحبت کردیم.

What is your ultimate summer activity?

آخرین فعالیت تابستانی شما چیست؟

And what is you favorite summer food?

و غذای تابستانی مورد علاقه شما چیست؟

- Yeah, I find that really interesting as well

- آره، به نظر من واقعاً جالب است،

because you'll see it in different countries.

زیرا آن را در کشورهای مختلف خواهید دید.

- And is summer your favorite season?

- و آیا تابستان فصل مورد علاقه شماست؟

Why or why not?

چرا و چرا نه؟

- We've asked three questions.

- ما سه سوال پرسیده ایم.

- Can I ask three questions?

- می توانم سه سوال بپرسم؟

- Yeah, answer them all,

- آره، به همه

answer your favorite one.

جواب بده، به مورد دلخواهت جواب بده.

Yeah and leave a comment below.

بله و در زیر نظر بگذارید.

Like I said before, go to fluency.com/summer

همانطور که قبلاً گفتم، به fluency.com/summer بروید

to learn about how you can get the transcripts,

تا در مورد نحوه دریافت رونوشت‌ها،

some downloadable phrases and other fun stuff

برخی عبارات قابل دانلود و سایر موارد سرگرم کننده

and maybe a picture of me in my dragon shirt,

و شاید تصویری از من در پیراهن اژدهام،

if I can find it.

اگر بتوانم آن را پیدا کنم، بیاموزید.

I think my sister has it somewhere.

فکر کنم خواهرم جایی داره.

- Yeah, is she saving it to blackmail you?

- آره، برای باج خواهی تو ذخیره می کنه؟

- No, she had a different picture for that.

- نه، او یک عکس متفاوت برای آن داشت.

I think you know which one.

فکر کنم میدونی کدوم

The one where, I'll show you later.

اون جایی که بعدا بهت نشون میدم

Anyway, it's not about me and my pictures.

به هر حال به من و عکس هایم مربوط نیست.

Tofluency.com/summer.

Tofluency.com/summer.

If you're new here, please subscribe

اگر در اینجا تازه کار هستید، لطفا مشترک شوید

and we will be very grateful if you shared this

و اگر این مطلب را

with your friends on social media.

با دوستان خود در رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارید بسیار سپاسگزار خواهیم بود.

Okay, so we'll speak to you soon.

خوب، پس به زودی با شما صحبت خواهیم کرد.

Thank you for being here.

متشکرم که در اینجا حضور دارید.

- Happy summer. - Happy summer.

- تابستان شاد. - تابستان شاد.