Learn English: Can You Understand this Natural Conversation about Pets and Animals?

- Hello, this Jack from tofluency.com.

- سلام، این جک از tofluency.com.

And this is a conversational lesson about pets and animals.

و این یک درس مکالمه در مورد حیوانات خانگی و حیوانات است.

And today we have our favorite guest,

و امروز ما مهمان مورد علاقه خود را داریم

- Kate.

- کیت.

- Kate, who is going to bring some American flair

- کیت، که قرار است کمی استعداد آمریکایی را

to this conversation.

به این گفتگو بیاورد.

And, yeah, we're just gonna have

و، بله، ما فقط در

a conversation about pets.

مورد حیوانات خانگی گفتگو خواهیم کرد.

We're gonna talk about pets that we've had,

ما در مورد حیوانات خانگی صحبت خواهیم کرد که تا به حال داشته ایم،

common command for dogs.

فرمان رایج برای سگ ها.

We're gonna talk about going to the zoo,

ما در مورد رفتن به باغ وحش صحبت خواهیم کرد،

extinct animals.

حیوانات منقرض شده.

We'll think about talking about strange animals

فکر می کنیم در مورد حیوانات عجیبی

we've eaten before, but we might not go there.

که قبلاً خورده ایم صحبت کنیم، اما ممکن است به آنجا نرویم.

We'll see where this conversation goes,

خواهیم دید که این گفتگو به کجا می رسد

and stay to the end because we'll have a question for you.

و تا انتها می مانیم زیرا از شما سوالی خواهیم داشت.

Kate's question.

سوال کیت

Okay. And,

باشه. و،

and just one last thing,

و فقط آخرین مورد،

we're going to have this natural conversation,

ما این مکالمه طبیعی را خواهیم داشت،

but I'll leave some of the key phrases in the description,

اما من برخی از عبارات کلیدی را در توضیحات می گذارم،

and also turn on subtitles.

و همچنین زیرنویس ها را روشن می کنم.

If you want to follow along with the conversation.

اگر می خواهید با گفتگو همراه باشید .

Let's just start with, pets that we had growing up.

بیایید فقط با حیوانات خانگی شروع کنیم که در دوران رشد داشتیم.

We'll keep this segment a little bit short.

ما این بخش را کمی کوتاه نگه می داریم .

We won't go into too much depth,

ما خیلی به عمق نخواهیم پرداخت،

but what animals, what pets did you have growing up

اما چه حیوانات، چه حیوانات خانگی داشتید که

in Connecticut, United States of America?

در کانکتیکات، ایالات متحده آمریکا رشد کرده اید؟

- I had,

- داشتم،

dogs.

سگ ها.

- Uh huh. - So when I was born,

- آهان. - پس وقتی من به دنیا آمدم،

my parents had a golden retriever.

پدر و مادرم یک گلدن رتریور داشتند.

And then when I was a little bit older, we had a poodle,

و بعد وقتی کمی بزرگتر شدم، ما یک سگ پشمالو

We had a cat who was a rescue cat,

داشتیم، یک گربه داشتیم که یک گربه نجات بود،

and she stayed a little bit feral,

و او کمی وحشی

a little bit wild,

، کمی وحشی ماند،

- Hmm. Spider.

- هوم. عنکبوت.

- Spider. Her name was Spider,

- عنکبوت. اسمش عنکبوت بود،

because she had a habit of eating spiders.

چون عادت داشت عنکبوت بخورد.

- I didn't know That's why you called her Spider.

-نمیدونستم واسه همین اسمش رو گذاشتی عنکبوت.

- Yeah, we didn't.

- آره، نداشتیم.

She had that reputation in the animal shelter.

او این شهرت را در پناهگاه حیوانات داشت.

And so that became her name.

و به این ترتیب نام او شد.

And I also had,

و همچنین

parakeets,

طوطی

and betta fish,

و ماهی بتا

and horses.

و اسب داشتم.

- (laughs) and horses.

- (می خندد) و اسب.

- and horses.

- و اسب ها

- Yeah.

- آره

- I was very lucky.

- خیلی خوش شانس بودم.

- Yeah.

- آره

- So, a lot of, a lot of,

- بنابراین، خیلی ها، خیلی ها،

kids want a pony,

بچه ها یک تسویه حساب می خواهند،

but I,

اما من،

I had a pony,

من یک اسب

in my backyard.

در حیاط خانه ام داشتم.

- Yeah, we, so we never had dogs,

- آره، ما، پس هرگز سگ نداشتیم،

but we, I always wanted a dog as a kid,

اما ما، من همیشه از بچگی سگ می خواستم،

but my parents were more interested in cats.

اما پدر و مادرم بیشتر به گربه ها علاقه داشتند.

So we had a cat which died when I was around four.

بنابراین ما یک گربه داشتیم که در حدود چهار سالگی من مرد.

So my parents had that before I was born.

بنابراین پدر و مادر من قبل از تولد من این را داشتند.

And then we had two cats called Tiger and Pepper.

و بعد ما دو گربه داشتیم به نام ببر و فلفل.

We had a bunny called Fluffy,

ما یک اسم حیوان دست اموز داشتیم به نام

and Flooffy.

فلافی و فلوفی.

- Flooffy. (Jack laughs)

- فلوفی (جک می خندد)

and then, I think that's it, really, growing up.

و بعد، من فکر می کنم که واقعاً، بزرگ شدن همین است.

I don't think we had any other pets, growing up,

فکر نمی‌کنم در دوران رشد، حیوان خانگی دیگری داشته

but and, let's just talk about the horse briefly,

باشیم، اما اجازه دهید به طور خلاصه در مورد اسب صحبت

because that's,

کنیم،

I imagine people are interested in that.

زیرا تصور می‌کنم مردم به آن علاقه دارند.

'Cause not a lot of people have a horse.

چون افراد زیادی اسب ندارند.

Was it a lot of work involved,

آیا کار زیادی درگیر بود،

- Yes. - with the horse?

- بله. - با اسب؟

- Yes.

- آره.

So I did all of, when the horse came to live at our house,

بنابراین من همه کارها را انجام دادم، وقتی اسب به خانه ما می آمد

I did all of the work for the horse and when it was boarded,

، همه کارها را برای اسب انجام می دادم و وقتی سوار می شد، در

other places, I would also go and help out.

جاهای دیگر هم می رفتم و کمک می کردم.

So that was hauling water,

بنابراین، آب را می‌کشید

making sure that there were hay bales,

و مطمئن می‌شد که عدل‌های یونجه،

which are big,

که مستطیل‌های بزرگ هستند

rectangles of hay, up in the loft.

، در بالاخانه وجود داشته باشد.

And you know, and every morning you have to do barn chores.

و می دانید، و هر روز صبح باید کارهای انباری را انجام دهید.

So I would put on my boots and go out to the barn

بنابراین چکمه‌هایم را می‌پوشیدم و به انبار می‌رفتم

and just muck out, (laughs)

و هر روز بیرون می‌رفتم (می‌خندد)

every day.

.

- Muck out - Uh-huh.

- ول کن - اوهوم.

- It's a phrasal verb.

- این یک فعل عبارتی است.

- Is is a phrasal verb, and it's one

- Is یک فعل عبارتی است و

that you might not have heard before.

ممکن است قبلاً نشنیده باشید.

- No.

- No, so, - I can understand it

from the context, probably that it means let's clean,

- Yep. - clean it out.

- نه. - پاکش کن

- Uh-huh. - 'Cause horses,

- آهان. - چون اسب ها،

create a lot of waste.

زباله های زیادی ایجاد می کنند.

- They do.

- انجام می دهند.

- Right.

- درست.

- So,

- And combing, brushing the horse.

- پس،

- و شانه زدن، مسواک زدن اسب.

- Uh-huh. A little grooming,

- آهان. اندکی آراستگی،

- Grooming, grooming.

- آراستگی، آراستگی.

- So usually I wouldn't groom,

- پس معمولاً

my horse unless I was planning to ride.

اسبم را اصلاح نمی کنم مگر اینکه قصد سواری داشته باشم.

But well, before I rode,

اما خوب، قبل از اینکه سوار

I had different brushes,

شوم، برس های مختلفی داشتم

and a special tool

و یک ابزار مخصوص

called a hoof pick to scoop out the dirt.

به نام سم پاش برای برداشتن خاک.

- Hoof pick.

- سم زدایی

- A hoof pick.

- یک نعل.

- H-O-O-F.

- H-O-O-F.

- Yeah, 'cause horses have hooves,

- آره، چون اسب ها سم دارند،

and then sometimes they get dirt

و گاهی اوقات

caked in their feet and you have to scoop it out.

در پاهایشان خاک می ریزد و تو باید آن را از بین ببری.

- Wow. So a lot of upkeep.

- وای. پس نگهداری زیاد

- A lot of upkeep. Uh-huh.

- نگهداری زیاد آهان.

- And yeah, I think that's a good thing to talk about,

- و بله، من فکر می کنم این چیز خوبی است که در مورد آن صحبت کنیم،

Which pets need the most amount of maintenance,

کدام حیوانات خانگی به بیشترین میزان نگهداری نیاز دارند

the fish, least amount.

، ماهی، کمترین مقدار.

- Least amount.

- کمترین مقدار.

- Cats next.

- بعد گربه ها

- Yes.

- Dogs.

- آره.

- سگ ها.

- Uh-huh. - Then the horse.

- آهان. - سپس اسب.

- Yes.

- آره.

- Yeah.

- آره

- I would almost say, that,

- تقریباً می توانم بگویم که،

a cat might even be easier than a fish, in some senses,

یک گربه حتی ممکن است از یک نظر ساده تر از یک ماهی باشد،

- Hmm.

- هوم.

because you can go away

چون می توانید

for a few days and leave food for a cat,

چند روزی بروید و برای یک گربه

and a fish, you have to feed them every day.

و یک ماهی غذا بگذارید، باید هر روز به آنها غذا بدهید.

- Oh, yeah.

- اوه، آره

- Uh-huh.

- آهان.

- I wonder if they have like, automatic

- من نمی دانم که آیا آنها در

fish food dispensers now.

حال حاضر دستگاه پخش خودکار غذای ماهی مانند دارند؟

- You would think so.

- شما اینطور فکر می کنید.

- If not, that's an idea, for somebody to introduce.

- اگر نه، این یک ایده است که کسی معرفی کند.

And, so yeah, pets that need the most attention.

و بنابراین بله، حیوانات خانگی که به بیشترین توجه نیاز دارند.

I think a horse is up there. Right?

من فکر می کنم یک اسب آن بالا است. درست؟

- Yes.

- آره.

- Which means a horse has a great contender for a pet

- این بدان معناست که اسب یک رقیب بزرگ برای حیوان خانگی

that needs the most kind of maintenance and attention.

دارد که به بیشترین نوع نگهداری و توجه نیاز دارد.

What other pets need attention more than a horse?

چه حیوانات خانگی دیگری بیش از اسب به توجه نیاز دارند؟

Can you think of anything?

آیا می توانید به چیزی فکر کنید؟

I mean some, you probably need to pay attention to,

منظورم بعضی از آنهاست، احتمالاً باید

a little bit more. - Uh huh.

کمی بیشتر به آنها توجه کنید. - آهان.

For example, we're going to talk about some exotic pets

به عنوان مثال، ما در مورد برخی از حیوانات خانگی عجیب و غریب

that people have.

که مردم دارند صحبت خواهیم کرد.

Which might be venomous spiders,

که ممکن است عنکبوت سمی،

snakes.

مار باشد.

- Okay.

- باشه.

- Like what's happened in Florida, with some snakes.

- مثل اتفاقی که در فلوریدا افتاد، با چند مار.

- Oh, this is a story that you clearly know more about.

- اوه، این داستانی است که شما به وضوح بیشتر در مورد آن می دانید.

I haven't been following it.

من آن را دنبال نکرده ام

- So people had, boa constrictor pets,

- پس مردم حیوانات خانگی بوآ انقباض داشتند

- Uh huh.

- اوه ها.

and they got released into the wild.

و در طبیعت رها شدند.

- Oh no.

- وای نه.

- And they're massive.

- و آنها عظیم هستند.

I think they're from,

من فکر می کنم آنها از

somewhere in Asia,

جایی در آسیا هستند،

I can't remember which country they're really prevalent in,

نمی توانم به خاطر بیاورم که آنها واقعاً در کدام کشور رایج هستند،

but people kept them in as pets in Florida,

اما مردم آنها را به عنوان حیوان خانگی در فلوریدا نگهداری می کردند،

they got too big,

آنها خیلی بزرگ شدند،

And just oh, go to the wild and have taken over,

و فقط آه، به طبیعت بروید و داشته باشید. تصاحب شد،

- Oh no. - The Everglades.

- اوه نه. - اورگلیدز

- Is that dangerous to humans?

- آیا برای انسان خطرناک است؟

- Not necessarily,

- نه لزوما،

but to other animals that are more native to Florida,

اما حیوانات دیگری که بومی‌تر فلوریدا هستند،

they can take over territories, et cetera.

می‌توانند قلمروها و غیره را تصاحب کنند.

- So they're invasive species.

- پس آنها گونه های مهاجم هستند.

- Invasive, yes.

- تهاجمی، بله.

Yeah. And that just reminds me,

آره و این فقط به من یادآوری می‌کند،

I think there's a stat that I think is really cool,

فکر می‌کنم آماری وجود دارد که فکر می‌کنم واقعاً جالب است،

or maybe not cool, but interesting.

یا شاید جالب نباشد، اما جالب است.

That the country with the most amount

اینکه کشوری که بیشترین

of tigers in the world is the US.

تعداد ببر در جهان را دارد، ایالات متحده است.

- Wow.

- Think of Tiger King.

- وای.

- به پادشاه ببر فکر کنید.

- Yeah.

- آره

- And people keep them as pets in certain states.

- و مردم آنها را به عنوان حیوان خانگی در ایالت های خاص نگهداری می کنند.

So, there there's a map I saw as well of where it's legal

بنابراین، نقشه‌ای وجود دارد که من دیدم که در آن

or illegal to keep a kangaroo as a pet,

نگه‌داری کانگورو به‌عنوان حیوان خانگی قانونی یا غیرقانونی است،

because in the US things are really,

زیرا در ایالات متحده

a lot of laws are created state by state.

واقعاً بسیاری از قوانین دولت به ایالت ایجاد می‌شوند.

So in some states you can keep exotic animals, like tigers.

بنابراین در برخی ایالت ها می توانید از حیوانات عجیب و غریب مانند ببر نگهداری کنید.

So people have tigers as pets.

بنابراین مردم ببرها را به عنوان حیوان خانگی دارند.

And there are instances like in Knoxville,

و مواردی مانند ناکسویل،

where our friends live, where that tiger got loose.

جایی که دوستان ما زندگی می کنند، وجود دارد که آن ببر شل شد.

Do you remember that story?

آیا آن داستان را به خاطر دارید؟

- I do.

- انجام میدهم.

- And someone created a fake Twitter account,

- و شخصی یک حساب توییتر جعلی ایجاد کرد و

talking about, "I am the Knoxville tiger."

در مورد "من ببر ناکسویل هستم" صحبت کرد.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

Just like, someone, the authorities said,

درست مثل یک نفر، مقامات گفتند،

we're leaving out chicken traps and stuff like that.

ما تله های مرغ و این چیزها را کنار می گذاریم.

And the tiger would respond saying

و ببر پاسخ می داد و می گفت:

like, "You can't fool me with that."

"تو نمی توانی مرا با آن گول بزنی."

(Both laugh)

(هر دو می خندند)

But it ended up, I think, being a false alarm.

اما من فکر می کنم این یک زنگ خطر اشتباه بود.

- Oh, okay.

- اوه، باشه

- 'Cause our friend who's a vet was part

- چون دوست ما که دامپزشک است بخشی

of that mission to try and find it.

از آن ماموریت بود تا آن را پیدا کند.

- Uh-huh. - He was in the helicopter

- آهان. - او در هلیکوپتر

looking for the tiger

به دنبال ببر بود

and going off leads.

و می رفت.

- Uh huh.

- آهان.

- But this is real, like these pets

- اما این واقعی است، مانند این حیوانات خانگی

can escape.

می توانند فرار کنند.

- Uh huh.

- آهان.

- The thing with tigers,

- چیزی که در مورد ببرها وجود دارد،

it doesn't seem like if they escape,

به نظر نمی رسد اگر آنها فرار کنند،

they will breed and create more baby tigers.

آنها تولید مثل می کنند و بچه ببرهای بیشتری ایجاد می کنند.

But the boa constrictors seem to do that in Florida.

اما به نظر می رسد که سازندگان بوآ این کار را در فلوریدا انجام می دهند.

- I guess, unless you have a significant number

- حدس می زنم، مگر اینکه تعداد قابل توجهی

of tigers escape at the same time,

ببر در همان زمان فرار کنند،

- Uh huh. - which is, unlikely.

- اوه ها. - که بعید است.

- Yeah.

- آره

- Yeah.

- آره

- What was an animal like that,

- این چه حیوانی بود

that you would consider having as a pet.

که به عنوان حیوان خانگی در نظر می گرفتی.

If you had to have,

اگر مجبور بودی،

maybe like a,

شاید مثل

tarantula, or,

رتیل، یا،

- I was going to say, I'll take a koala. (laughs)

- می خواستم بگویم، یک کوالا می گیرم. (می خندد)

- Koala.

- کوالا.

- You're talking about kangaroos,

- شما در مورد کانگوروها صحبت می کنید،

That would be an exotic pet.

این یک حیوان خانگی عجیب و غریب خواهد بود.

- Yeah.

- آره

Everyone loves a koala.

همه عاشق کوالا هستند.

- Yes.

- آره.

- They seem to be very chilled out, relaxed.

- به نظر می رسد آنها بسیار سرد، آرام هستند.

- Yes,

- بله،

- There was some type of,

- نوعی

video where people at the zoo tricked

ویدئو وجود داشت که در آن مردم باغ وحش

a British reporter about the dangers of koalas

یک خبرنگار انگلیسی را در مورد خطرات کوالا فریب

and made up, like a massive armor suit.

دادند و مانند یک لباس زرهی بزرگ آرایش کردند.

- Oh no. - Do you remember that?

- وای نه. - یادت هست؟

- No.

- نه.

- And they just tricked her about like,

- و آنها فقط او را فریب دادند که

how dangerous they are,

چقدر خطرناک هستند،

and she put on this massive suit, just like, tricked her,

و او این کت و شلوار بزرگ را پوشید، درست مثل اینکه او را فریب داد،

so she's reporting for news channel,

بنابراین او برای کانال خبری،

for the UK wearing this,

برای بریتانیا گزارش می دهد که این لباس را پوشیده است،

- Oh, no.

- اوه، نه.

- That's a good prank. - Yeah.

- این شوخی خوبی است. - آره

- I'll leave a link to that in the description.

- من پیوندی به آن در توضیحات می گذارم.

- So, was the tiger escape also a prank?

- پس فرار ببر هم شوخی بود؟

- No, I think it was like someone saw,

- نه، فکر می‌کنم مثل این بود که کسی دید،

it might have been a coyote, or something like that.

شاید یک کایوت یا چیزی شبیه به آن بود.

I can't remember what it was. - Coyote, tiger. (laughs)

یادم نمیاد چی بود - کایوت، ببر. (می خندد)

- Well,

- خوب،

I will tell a story,

من یک داستان تعریف می کنم،

- Okay. - When we got,

- باشه. - وقتی رسیدیم

our first dog together, Lyle.

، اولین سگمان با هم، لایل.

He was very small for a dog and he was a puppy as well,

او برای یک سگ بسیار کوچک بود و همچنین یک توله سگ بود

- Yeah. - so he was tiny.

- آره. - پس او کوچک بود.

And we, I was with him for a few days,

و ما، من چند روز با او

and I hadn't really seen a cat in that time,

بودم و واقعاً در آن مدت گربه ندیده بودم

and we went out, do you remember?

و رفتیم بیرون، یادت هست؟

- I do. - And I said,

- انجام میدهم. - و من گفتم:

"What is that down there?"

"اون پایین چیه؟"

It's huge and it's feline.

بزرگ است و گربه سان است.

And I was thinking, it was either like a tiger, baby tiger,

و من فکر می کردم، یا مثل ببر بود، بچه ببر،

or maybe a coyote.

یا شاید کایوت.

And it was just a house cat.

و این فقط یک گربه خانگی بود.

- Oh, But,

- اوه، اما،

it wasn't just a house cat.

این فقط یک گربه خانگی نبود.

So there,

پس آنجا،

it wasn't any special kind of cat.

گربه خاصی نبود.

- It was,

- این

a house cat, but it was huge.

یک گربه خانگی بود، اما بزرگ بود.

- Right, so it was bigger than normal.

- درسته پس بزرگتر از حد معمولی بود.

- I think it was both bigger than normal.

- فکر می کنم هر دو بزرگتر از حد معمول بود.

And it had a very aggressive personality.

و شخصیت بسیار تهاجمی داشت.

- Oh, This was a different cat.

- اوه، این یک گربه متفاوت بود.

- Oh. - Yeah.

- اوه - آره

- The orange, stripey one?

- نارنجی، راه راه؟

- The one that used to terrorize Lyle,

- اونی که قبلا لایل رو وحشت میکرد

- Yes. - at your house,

- بله. - در خانه شما،

- Yes. - No, different one.

- بله. - نه، متفاوت است.

- Okay. - We went for a walk one day.

- باشه. - یه روز رفتیم پیاده روی.

- We were just used to Lyle, - And it was in the distance.

- ما فقط به لایل عادت کرده بودیم - و در دوردست بود.

being so small,

خیلی کوچولو بودن،

- Yeah - That you're like,

- آره - که مثل

"It's a tiger."

"ببره."

but this one honestly was terrifying.

اما این یکی واقعاً وحشتناک بود.

So the neighbor's cat was this huge orange cat

بنابراین گربه همسایه این گربه نارنجی بزرگ بود

and, it would hide in the bushes near our house,

و در بوته های نزدیک خانه ما پنهان می شد

and wait for me to take little puppy Lyle outside.

و منتظر بود تا توله سگ کوچک لایل را به بیرون ببرم.

- Uh-huh.

- آهان.

- And then the moment that we got onto the porch,

- و بعد لحظه ای که به ایوان می رسیدیم

it would run out and go like,

، تمام می شد و مثل این می رفت،

(Kate hisses like a cat) - Yeah.

(کیت مانند گربه خش خش می کند) - آره.

With its, like, and it would be all like, bristly

با آن، مانند، و آن را خواهد بود همه مانند، bristly

- In that bush. - and its tail would be huge.

- در آن بوته. - و دم آن بزرگ خواهد بود.

And Lyle was terrified and developed a lifelong,

و لایل وحشت داشت و مادام العمر،

fear and hatred of cats.

ترس و نفرت از گربه ها را در خود ایجاد کرد.

- Which is a natural for a dog.

- که برای سگ طبیعی است.

- Yes.

But I think that this cat in particular,

- آره.

اما من فکر می کنم که این گربه به ویژه،

- Yeah. - really,

- بله. - واقعا،

cemented it.

آن را سیمانی کرد.

Although, do you remember?

هرچند، یادت هست؟

- He defeated it.

- او آن را شکست داد.

- He did.

- او انجام داد.

He got big enough that he could bark at it.

او آنقدر بزرگ شد که بتواند در آن پارس کند.

- He chased it out, remember?

- او آن را تعقیب کرد، یادت هست؟

- And he chased it out.

- و او آن را تعقیب کرد.

- And you could just tell it was the proudest moment

- و فقط می توان گفت که این غرور آفرین ترین لحظه

of his life.

- Yeah. - But that cat was a menace.

زندگی او بود.

- آره - اما آن گربه یک تهدید بود.

I was afraid to walk off of our porch.

می ترسیدم از ایوان خود بیرون بروم.

- Really?

- واقعا؟

- Yes,

- بله

(Both laugh)

(هر دو می خندند)

Did you see it? - Yeah,

دیدی؟ - آره

It was a little aggressive. - Did it ever attack you?

، کمی تهاجمی بود. - آیا تا به حال به شما حمله کرده است؟

- It was so aggressive,

- خیلی تهاجمی بود

and it was huge. - Yeah. It was a very,

و بزرگ بود. - آره خیلی خوب بود،

It was really fat and mean.

واقعا چاق و بدجنس بود.

- Yeah,

- آره،

- It's the worst cat ever.

- این بدترین گربه تاریخ است.

- It was, yeah.

- بود، آره.

Which is the reason why, I'm more of a dog person now.

به همین دلیل است که من الان بیشتر یک سگ هستم.

And yeah, So we have two dogs.

و بله، پس ما دو سگ داریم.

And Lyle unfortunately died a couple of years ago,

و Lyle متأسفانه چند سال پیش مرد

and now we have a new dog,

و اکنون ما یک سگ جدید

which we won't talk about too much.

داریم که زیاد در مورد آن صحبت نمی کنیم.

- She's yeah.

- اون آره

- She's, um,

- او، اوم،

- She's special.

- او خاص است.

- Maybe we'll save that for a future episode.

- شاید آن را برای قسمت بعدی ذخیره کنیم.

But there are certain commands that you can give dogs,

اما دستورات خاصی وجود دارد که می توانید به سگ ها بدهید

and they listen, and you can train them.

و آنها گوش می دهند و شما می توانید آنها را آموزش دهید.

- Why don't I give you the command and you model?

-چرا بهت فرمان نمیدم و تو مدلی؟

(both laugh)

(هر دو می خندند)

- No. (Kate laughs)

- نه. (کیت می خندد)

- However,

- با این حال،

- It is worth a try.

- ارزش امتحان کردن را دارد.

- What I find, just from an English teacher point of view,

- چیزی که من پیدا کردم، فقط از دیدگاه معلم انگلیسی

the commands are all in the command imperative.

، دستورات همه در دستور امری هستند.

- Imperative.

- ضروری.

- Yeah.

- آره

So you'll say things like,

بنابراین شما چیزهایی مانند،

sit,

بنشینید،

and you don't say sit down, do you?

و نمی گویید بنشینید، می گویید؟

you say sit. Right, yeah.

میگی بشین درسته، آره

So, sit.

پس بشین

Lie down.

دراز کشیدن.

- Uh huh. - Not lay down, but lie down,

- آهان. - نه دراز بکش، بلکه دراز

- Lie down.

بکش، - دراز بکش.

- And roll over.

- و غلت بزن.

- Uh huh.

- آهان.

- Speak.

- صحبت.

- Uh huh.

- آهان.

- Shake.

- تکان دادن.

- Uh huh. - So they give you their paw,

- آهان. - پس پنجه شان را به شما می دهند

and you shake hands.

و شما دست می دهید.

Is there anything else?

چیز دیگری هست؟

- Leave it?

- ولش کن؟

- Leave it.

- ولش کن.

- Wait.

- صبر کن.

- Wait, yeah.

- صبر کن آره

- Wait, wait.

- صبر کنید صبر کنید.

So those are the main commands that we can think of.

بنابراین این دستورات اصلی هستند که می توانیم به آنها فکر کنیم.

Sit, lie down, roll over,

بنشین، دراز بکش، غلت بزن،

speak,

صحبت کن،

paw,

wait,

پنجه بزن،

صبر کن،

leave it.

رها کن.

- And of course, dogs, especially certain dogs

- و البته، سگ‌ها، به‌ویژه سگ‌های خاص

have a capacity to learn a lot more.

، ظرفیت یادگیری خیلی بیشتر را دارند.

- Uh huh.

- آهان.

- So some dogs are professionally trained,

- پس بعضی از سگ ها به صورت حرفه ای تربیت می شوند،

and you know, become movie stars,

و می دانید، ستاره سینما می شوند،

- Yeah. - and learn all sorts

- آره. - و

of commands.

انواع دستورات را یاد بگیرید.

But we have, one of our dogs,

اما ما یکی از سگ هایمان،

Toby,

توبی را داریم،

he's a beagle mix.

او یک ترکیب بیگل است.

- Uh huh. - He's a hound.

- آهان. - او یک سگ شکاری است.

We adopted him,

ما او را

11 years ago?

11 سال پیش به فرزندی پذیرفتیم؟

- 10.

- 10.

- 10 years ago. - Uh huh.

- 10 سال پیش. - آهان.

- And he,

- و او،

I wouldn't think would be very intelligent,

من فکر نمی کنم که خیلی باهوش باشد،

but he is so food motivated that if you have a treat,

اما او آنقدر با انگیزه غذا است که اگر شما یک غذا دارید،

he is a genius.

او یک نابغه است.

- Yeah.

- آره

He's learned all of those commands and more.

او همه این دستورات و بیشتر را یاد گرفته است.

He's just so motivated to get that treat,

او آنقدر انگیزه دارد که این رفتار را دریافت کند،

that he will do anything if he can figure out

که اگر بتواند بفهمد شما چه می خواهید، هر کاری انجام می دهد

what you want, and he usually can, he will do it.

، و معمولاً می تواند، آن را انجام خواهد داد.

- But he does anything as well

- اما او

to get the food, just generally.

برای به دست آوردن غذا هر کاری انجام می دهد، فقط به طور کلی.

- Yeah. - So we've done days

- آره - پس ما روزهایی

when we've just about to go

to a potluck party,

را پشت سر گذاشته‌ایم که تازه می‌خواستیم به یک مهمانی potluck برویم،

and then we leave out, it was a pigs in blanket, right?

و بعد آن را ترک می‌کنیم، آن یک خوک در پتو بود، درست است؟

- Uh huh. that time we left it out

- آهان. آن بار آن را

on the counter, and he moved the chair.

روی پیشخوان گذاشتیم و او صندلی را حرکت داد.

- He used to move our stools around the corner.

- مدفوع ما را گوشه و کنار حرکت می داد.

- Wait, well, wait quietly until we leave the room.

-صبر کن خب آروم منتظر باش تا از اتاق بریم بیرون.

As soon as we leave the room, move the chair,

به محض خروج از اتاق، صندلی را حرکت دهید

get on the chair, get on the top

، روی صندلی بنشینید، روی آن قرار بگیرید

and just eat as much as he can as quickly as possible.

و فقط تا جایی که می تواند در سریع ترین زمان ممکن غذا بخورید.

- Uh huh.

- آهان.

And then, yeah.

و سپس، بله.

The "leave it" for Toby isn't that strong.

«آن را رها کن» برای توبی چندان قوی نیست.

- No. if it's food.

-نه.اگه غذا باشه.

- Yeah.

- آره

- Uh huh.

- آهان.

- But no he's, dogs that are highly motivated

- اما نه او، سگ هایی که

by food are very trainable.

با غذا انگیزه بالایی دارند بسیار قابل آموزش هستند.

- He's very trainable. - Yeah.

- او بسیار آموزش پذیر است. - آره

- And he is, I mean, he's eaten whole pizzas,

- و او، یعنی، پیتزا

he's eaten whole pies,

کامل خورده، پای کامل خورده است،

- Uh huh.

- اوه ها.

- homemade pies

- کیک های خانگی

for the kids' birthdays.

برای تولد بچه ها.

He's eaten an entire Turkey, - Oh, that.

او کل ترکیه را خورده است، - اوه، آن.

I remember that pie,

من آن پای،

oh, and the turkey. - A Thanksgiving turkey.

اوه، و بوقلمون را به یاد دارم. - یک بوقلمون روز شکرگزاری

- Yeah. - And when he was little,

- آره - و وقتی کوچک بود،

he used to be able to jump from the floor onto the counter.

می توانست از روی زمین روی پیشخوان بپرد.

- Hmm.

- هوم

- And then he learned how to use the stool,

- و بعد یاد گرفت که چگونه از چهارپایه استفاده کند،

but we used to come in and he would just be up there

اما ما وارد می شدیم و او همان

on the counter, tail wagging.

بالای پیشخوان بود و دم تکان می داد.

- And so he does the whole, drag the tablecloth off,

- و به این ترتیب او همه را انجام می دهد، سفره را بکشید،

- Drag the tablecloth off with his mouth.

- سفره را با دهانش بکشید.

- The milk spills everywhere.

- شیر همه جا می ریزد.

- Cereal milk.

- شیر غلات

- And then he'll get the milk.

- و بعد او شیر را می گیرد.

- Hmm. - Uh huh.

- هوم - آهان.

- And,

- و،

- We love him.

- ما او را دوست داریم.

- Yeah, no, he's great.

- آره، نه، او عالی است.

So let's talk about animals where we live.

پس بیایید در مورد حیوانات جایی که زندگی می کنیم صحبت کنیم.

- Okay.

- باشه.

- So growing up in the UK,

- پس وقتی در بریتانیا بزرگ

the way I always talk about it is that we don't really have

می شوم، روشی که من همیشه در مورد آن صحبت می کنم این است که ما واقعاً

any animals that can kill you.

هیچ حیوانی نداریم که بتواند شما را بکشد.

- I mean, there are instances of cows.

- منظورم این است که مواردی از گاو وجود دارد.

- Or dogs.

- یا سگ ها

- Dogs, yeah. Yeah.

- سگ ها، آره. آره

But that type of,

اما این نوع

the joke is always about Australia.

، شوخی همیشه در مورد استرالیا است.

Isn't that where in Australia there's so much that can,

آیا این جایی نیست که در استرالیا چیزهای زیادی وجود دارد،

if the shark doesn't get you,

اگر کوسه شما را نگیرد

then the kangaroo will punch you and then the spider,

، کانگورو شما را مشت می کند و سپس عنکبوت

the snakes, - Box jellyfish.

، مارها، - چتر دریایی جعبه ای.

- Box jellyfish.

- چتر دریایی جعبه ای.

- Do people often die from kangaroo punches?

- آیا مردم اغلب از مشت کانگورو می میرند؟

- I don't, not that I'm aware of.

- نمی دانم، نه این که از آن خبر دارم.

- But I've seen a few, again,

- اما من چند تا را دیدم، باز هم،

I don't know where I get all these,

نمی دانم این همه را از کجا می آورم،

- I know. (chuckles) - these movies from but,

- می دانم. (خنده می خندد) - این فیلم ها از اما،

it's just funny when you see a kangaroo,

وقتی یک کانگورو می بینید خنده دار است،

'cause they actually did look like boxers.

زیرا آنها در واقع شبیه بوکسورها بودند.

- Uh huh. - Have you seen them?

- آهان. - آنها را دیده ای؟

- I have. - When they stand up,

- من دارم. - وقتی آنها بلند

they'll be like, "All right, We're ready to go."

می شوند، می گویند: "بسیار خوب، ما آماده رفتن هستیم."

- Uh huh. - And there's just,

bit, like videos of the guy like,

- آهان. - و فقط،

کمی، ویدیوهایی از آن مرد وجود دارد که می‌گوید،

hooking a kangaroo,

یک کانگورو را قلاب می‌کند،

and then they both look at each other and think,

و سپس هر دو به یکدیگر نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند،

"It's not worth it." - Yeah.

"ارزشش را ندارد." - آره

- "Let's just, let's not fight."

- بیا فقط دعوا نکنیم.

- Let's not fight. (Jack laughs)

- دعوا نکنیم. (جک می خندد)

- It's funny because they say that kangaroo

- خنده دار است زیرا می گویند کانگوروها

are as common as deer.

به اندازه آهو رایج هستند.

- Oh, really?

- اوه، واقعا؟

- Where, yeah, where I grew up.

- کجا، آره، کجا بزرگ شدم.

I grew up in a place with a lot of white tail deer.

من در جایی بزرگ شدم که دم سفید زیادی داشت.

So every morning, at least, we would see

بنابراین حداقل هر روز صبح شاهد

deer walk through our yard.

قدم زدن آهوها در حیاط خانه‌مان بودیم.

It's a little bit dangerous to drive at dusk and dawn

رانندگی در غروب و سحر کمی خطرناک است

because there are deer running across the roads.

زیرا آهوهایی در سراسر جاده ها در حال دویدن هستند.

And so I think kangaroos are that common,

و بنابراین من فکر می کنم کانگوروها بسیار رایج هستند،

but kangaroos can also, punch.

اما کانگوروها همچنین می توانند مشت بزنند.

- Yeah. - It's different.

- آره - متفاوت است.

- And kick.

- و لگد بزن.

- And kick.

- و لگد بزن.

- Yeah. - Yeah, and deer

- آره - آره، و آهو

just run away.

فقط فرار کن.

- Yeah, they do a lot of damage to cars,

- آره، صدمات زیادی به ماشین ها می زنند،

And obviously they get,

و معلوم است که می گیرند،

- Yeah. - You know.

- آره. - میدونی.

- Yeah.

- آره

- They don't usually walk away from those types

- آنها معمولاً از این نوع حوادث دور نمی شوند

of incidents. - No.

. - نه.

- And you see quite a lot on the road.

- و تو جاده چیزهای زیادی می بینی.

- Uh huh.

- آهان.

- And, but yeah, the UK.

- و، اما بله، انگلستان.

So growing up, going out of my house,

بنابراین وقتی بزرگ شدم و از خانه بیرون می‌روم،

I'd never think,

هرگز فکر نمی‌کنم،

oh, there's gonna be a coyote or a bear.

اوه، یک کایوت یا یک خرس وجود دارد.

Or,

یا،

what else we have here, but,

چه چیز دیگری در اینجا داریم، اما،

- Yeah, We have,

- بله، داریم،

So in terms of dangerous animals, we have,

بنابراین از نظر حیوانات خطرناک، ما داریم،

- Yeah. - Coyotes,

- بله. - کایوت ها،

We have bears in our yard quite frequently.

ما اغلب در حیاط خود خرس داریم .

- Bobcats.

- بابکت ها

- Bobcat's more rare.

- بابکت نادرتر است.

- But dangerous for animals too,

- اما برای حیوانات نیز خطرناک است،

for pets. - They're more illusive.

برای حیوانات خانگی. - آنها توهم ترند.

Yeah, dangerous for pets.

بله، برای حیوانات خانگی خطرناک است.

And then we have some venomous animals.

و سپس چند حیوان سمی داریم.

- Hmm.

- هوم

We have black widow spiders,

ما عنکبوت های بیوه سیاه داریم،

- Yeah. - Uh huh.

- آره. - آهان.

and rattlesnakes,

و مار زنگی،

- Copperheads.

- سر مسی.

- Copperheads,

- سر مسی،

- and,

- و،

- Water moccasins.

- مقرنس آبی.

- Is that like, shoes?

- اینجوری کفشه؟

- I know. They're not, they're venomous,

- میدانم. آنها نیستند، آنها سمی هستند،

- Oh, then. - snakes,

- اوه، پس. - مارهایی

that live in the water. - I need to learn about

که در آب زندگی می کنند. - من باید در

the water snakes that are dangerous.

مورد مارهای آبی که خطرناک هستند یاد بگیرم.

- Uh huh.

- آهان.

- But if I see a snake in the water, I just assume,

- اما اگر یک مار در آب ببینم، فقط حدس می زنم،

- Yeah. - It's not good.

- آره. - این خوب نیست.

- Better to be safe and assume that a snake is,

- بهتر است در امان باشیم و فرض کنیم که مار سمی است،

is venomous and get out of the way,

و از سر راه

- Yeah. - and leave it be.

برو، - آره. - و آن را رها کن.

- Yeah.

- آره

- The bear is a big one where we live

- خرس در جایی که ما زندگی می کنیم، یک خرس بزرگ است،

because we see them all the time,

زیرا همیشه آنها را می بینیم،

they're just always in our neighborhood,

آنها فقط همیشه در همسایگی ما هستند،

whether it's the male one, the young male one,

چه خرس، چه نر جوان، چه

a new mum with cubs.

یک مامان جدید با توله ها.

- Yeah.

- آره

- The junior ones.

- جوان ترها

- In the spring, we almost always get,

- در بهار، تقریباً همیشه

a mama bear with at least a couple cubs

یک خرس مادر با حداقل چند توله

that walks through the neighborhood.

که در محله راه می‌رود، می‌بینیم.

- They're so cute. They're tiny.

- آن ها خیلی ناز هستند. آنها کوچک هستند.

- Yeah. - Sometimes they're this big,

- آره - بعضی اوقات آنها اینقدر بزرگ هستند،

well, maybe a bit bigger.

خوب، شاید کمی بزرگتر.

- Yeah. - But,

- آره - اما،

we see them about this big and just, you know,

ما آنها را در مورد این بزرگ و درست می بینیم، می دانید

to try to play on swings and do that kind of thing, but,

، سعی می کنند با تاب بازی کنند و چنین کارهایی را انجام دهند، اما،

- Uh huh.

- اوه ها.

- they're also, they can be quite annoying in a way.

- آنها همچنین هستند، آنها می توانند به نوعی آزار دهنده باشند.

- Uh huh. - For example,

- آهان. - به عنوان مثال،

we can't put out our trash cans

ما نمی توانیم سطل های

or rubbish bins,

زباله یا سطل های زباله خود

the night before,

را شب قبل خاموش کنیم،

because the bears know that and they can smell them.

زیرا خرس ها این را می دانند و آنها را بو می کنند.

- Yeah. - And they'll just,

- آره - و آنها فقط،

topple over your trash can,

روی سطل زباله شما سرنگون می کنند

take everything out, rip everything up,

، همه چیز را بیرون می آورند، همه چیز را پاره می کنند،

usually on the lawn,

معمولاً در چمنزار،

- Uh huh.

- اوه ها.

- and then go through and maybe get bit of chicken here,

- و بعد برو و شاید یه ذره مرغ اینجا بیار

you know, an apple here.

، میدونی، یه سیب اینجا.

- Uh huh. It's not good for the bears.

- آهان. برای خرس ها خوب نیست.

- And it's not good for them.

- و این برای آنها خوب نیست.

And they don't tidy up after.

و بعد از آن هم مرتب نمی شوند.

- Uh, I know. And they also poop in our yard.

- اوه، من می دانم. و همچنین در حیاط ما مدفوع می کنند.

- Yeah. And then they do a big poop in the yard after.

- آره و بعد در حیاط مدفوع بزرگی انجام می دهند.

But they usually do it,

اما آنها معمولاً این کار را می کنند،

if we left the garage door open,

اگر در گاراژ را باز بگذاریم،

when I was packing the car for a beach trip.

زمانی که من ماشین را برای یک سفر ساحلی جمع می کردم.

- Uh huh. - It takes half an hour

- آهان. - نیم ساعت طول می کشد

to clean it all up,

تا همه چیز تمیز شود،

- (laughs) It's such a mess, yeah.

- (می خندد) خیلی به هم ریخته است، آره.

- Such a mess. But then,

- چنین آشفتگی. اما پس از آن،

- And not good for the bears.

- و برای خرس ها خوب نیست.

- No.

- Uh huh. - When they've started

-

نه - اوه ها. - وقتی آنها شروع

to do things like open doors

به انجام کارهایی مانند باز کردن درهای

to people's houses.

خانه مردم کرده اند.

Getting to garages.

رسیدن به گاراژها

Welcome to the story in this house.

به داستان این خانه خوش آمدید.

Going garages, they take,

آنها که به گاراژ می روند،

frozen Indian meals.

غذاهای یخ زده هندی می گیرند.

They'll,

آنها

They killed all our chickens,

همه جوجه های ما را کشتند،

killed all the neighbors chickens.

همه جوجه های همسایه را کشتند.

And recently, I'll let you tell that, but,

و اخیراً این را به شما می گویم، اما،

- So I had gotten a text message,

- پس از همسایه پیامکی دریافت کرده بودم که

from a neighbor that there was a bear in our minivan.

در مینی ون ما یک خرس وجود دارد.

- Yeah, we had just left,

- آره، تازه رفته بودیم،

- We just left. - to go to our friend's house,

- همین الان رفتیم. - برای رفتن به خانه دوستمان،

- Uh huh.

- اوه ها.

- in my car, and then we got a text message saying,

- در ماشین من، و سپس یک پیامک دریافت کردیم که می گفت

there's a bear in your car.

، یک خرس در ماشین شما است.

So we just got interrupted,

بنابراین ما فقط قطع شدیم،

but you were saying how we got texts,

اما شما می گفتید که چگونه پیامک دریافت می کنیم،

And normally they destroy cars.

و معمولاً آنها ماشین ها را خراب می کنند.

- Uh huh. 'Cause they get into a car

- آهان. چون سوار ماشین می شوند

and then they get trapped.

و بعد به دام می افتند.

The door closes and they can't get out,

در بسته می شود و آنها نمی توانند بیرون بیایند

and then they panic and they just, (chuckles)

و بعد وحشت می کنند و فقط می خندند

- "How do I get out? How do I get out?"

- "چطور بیرون بیایم؟ چگونه بیرون بیایم؟"

- And they're so big,

- و آنها خیلی بزرگ هستند

- And strong. - and powerful,

- و قوی هستند. - و قدرتمند،

and they have claws and teeth

و چنگال و دندان دارند

and it's just not good.

و این خوب نیست.

- No.

- نه

- And so we went out, we came back later,

- و ما رفتیم بیرون، بعدا برگشتیم،

I was so worried.

خیلی نگران بودم.

And then I looked in the car and it was fine.

و بعد به ماشین نگاه کردم خوب بود.

- You got me to check the car.

-تو مجبورم کردی ماشینو چک کنم.

- I got you to check the car in case there's still a bear

- من از شما خواستم ماشین را بررسی کنید که اگر هنوز یک خرس

trapped in it. And it was fine.

در آن گیر افتاده باشد. و خوب بود

- Yeah. - It was cleaner. You know,

- آره - تمیزتر بود. می دونی،

maybe a couple of things were not in the right place,

شاید یکی دو چیز در جای درستی

but I couldn't remember.

نبود، اما من نمی توانستم به خاطر بیاورم.

- No.

- نه

- And so, and so we went home and I thought,

- و فلان و فلان به خانه رفتیم و من

for awhile that our neighbor, that it was a prank.

مدتی فکر کردم که همسایه ما یک شوخی است.

That they just thought,

این که فقط فکر کردند،

oh, we'll say that there was a bear in her car,

اوه، ما می گوییم که یک خرس در ماشینش بود،

because it was so clean. It was normal.

چون خیلی تمیز بود. عادی بود

The doors were shut. Nothing was strange.

درها بسته شد. هیچ چیز عجیبی نبود.

And then a couple of days later,

و چند روز بعد،

a neighbor sent me a picture,

یکی از همسایه ها عکسی

of the bear,

از خرس

in my car. - Yeah.

در ماشینم برایم فرستاد. - آره

- So right where I sit every day and drive my minivan around

- پس درست همان جایی که من هر روز می نشینم و مینی ونم را دور می رانم

and you know, listen to the radio, drive my car,

و می دانی، به رادیو گوش کن ، ماشین من را بران

There was, a like, 200 pound bear just,

، یک خرس 200 پوندی

right there on my seat.

فقط همان جا روی صندلی من بود.

- Yeah.

- آره

Are they 200 pounds? More?

آیا آنها 200 پوند هستند؟ بیشتر؟

- Oh, more than that.

- اوه، بیشتر از این.

- More than that.

- بیشتر از آن.

- That bear was more like three to 400, I think.

- فکر کنم اون خرس سه تا 400 تا بود.

- It was a big bear. It was a very big bear.

- خرس بزرگی بود. خرس خیلی بزرگی بود.

And it was just there.

و فقط آنجا بود.

- And sometimes you think, oh, that bear is quite small.

- و گاهی فکر می کنی، اوه، آن خرس بسیار کوچک است.

But the day we were leaving for our recent trip,

اما روزی که برای سفر اخیرمان حرکت می کردیم،

- Uh huh.

- اوه ها.

- We got a text message saying,

- یه پیامک گرفتیم

"Oh, the bear's in the neighborhood."

که آخه خرس همسایه.

Cause we tell each other,

چون ما به همدیگر می گوییم،

so we know not to let the dogs out or like children out.

بنابراین می دانیم که سگ ها را بیرون ندهیم یا دوست نداریم بچه ها بیرون بروند.

And these are called, these are black bears,

و به اینها می گویند، اینها خرس سیاه هستند

which generally, touch wood, is this wood? (laughs)

که عموماً چوب را لمس می کنند ، این چوب است؟ (می خندد)

- Mmm.

- ممم.

This is. - Yeah, this is.

این هست. - آره اینه

And they're not as aggressive as the grizzly brown bears

و آنها به اندازه خرس های قهوه ای گریزلی

like in Alaska,

مانند آلاسکا تهاجمی نیستند،

- Yeah. or polar bears.

- بله. یا خرس های قطبی

- We both had a bear stand up to us,

- هر دوی ما یک خرس داشتیم که جلوی ما ایستاد

- Yeah. It looked huge. - and growl

- آره. بزرگ به نظر می رسید. - و غرغر کردن

and it's terrifying. - Yeah.

و این وحشتناک است. - آره

- But in both cases it was a mama bear with cubs.

- اما در هر دو مورد خرس مامان با توله ها بود.

- Uh huh. - And so they always,

- آهان. - و بنابراین آنها همیشه،

we always talk about mama bear as being like,

ما همیشه در مورد خرس مادر به عنوان شبیه،

aggressive and protective.

تهاجمی و محافظ صحبت می کنیم.

And that's been true.

و این درست بوده است.

So when the mama bear comes through the neighborhood,

پس وقتی مامان خرس از محله می‌آید،

she'll come with the cubs running behind her

با توله‌هایی که پشت سرش می‌دوند می‌آید

and she'll make a noise like, (growls)

و صدایی مانند (غرغر می‌کند) در می‌آورد

- Yeah. - and the cubs will go

- آره. - و توله ها

up into a tree and wait,

به بالای درخت می روند و منتظر می مانند،

and then she'll call them back, but,

و سپس او آنها را دوباره صدا می کند،

- But she never wants to get in a conflict,

- اما او هرگز نمی خواهد وارد درگیری شود، به

it's because then her cubs are at danger.

این دلیل است که توله هایش در خطر هستند.

- Uh huh.

- آهان.

- So they seem more aggressive,

- بنابراین آنها تهاجمی تر به نظر می رسند،

but they don't act out as aggressive.

اما پرخاشگر عمل نمی کنند.

- Oh, really? - Someone was,

- اوه، واقعا؟ - یکی بود،

Eli, our friend who works

الی، دوست ما که

at the nature center,

در مرکز طبیعت کار می کند،

he says that any bear attack,

او می گوید که هر خرس حمله کند،

and we need to, I need to look this up.

و ما نیاز داریم، باید این را بررسی کنم.

But this is what I was told, by an expert,

اما این چیزی است که توسط یک متخصص به من گفته شد

- By an expert.

- توسط یک متخصص.

- that it's always a single male,

- که همیشه یک مرد مجرد است

- Oh yeah.

- who's hungry and wants a momma bear.

- اوه بله.

- کسی که گرسنه است و مامان خرس می خواهد.

Usually that's the case, because, think about that,

معمولاً اینطور است، زیرا، به این فکر کنید،

They don't have as much to lose,

آنها چیز زیادی برای از دست دادن ندارند،

but the momma bear, she gets injured,

اما مامان خرس، او زخمی می شود،

she can't look after her cubs.

او نمی تواند از بچه هایش مراقبت کند.

- Oh yeah. - But they're more aggressive

- اوه بله. - اما آنها به معنای تهاجمی تر

in the sense of, (imitates bear growl)

هستند (از غرغر خرس تقلید می کند)

- They're more confrontational.

- آنها بیشتر متخاصم هستند.

- Yeah. Like, "Don't you mess with me."

- آره مانند "با من قاطی نکن."

- "Don't mess with me."

- "با من قاطی نکن."

But then they don't actually,

اما آنها در واقع این کار را نمی کنند

- That's what I heard. - follow through.

- این چیزی است که من شنیدم. - چیزی را تا اخر دنبال کردن.

- I mean, it's,

- یعنی اینطور است،

so when I,

پس وقتی من،

- But the same time, - I didn't know

- اما در همان زمان، - نمی دانستم

- [Both] When I,

- [هر دو] وقتی من،

- went out in the middle of the night,

- نیمه شب بیرون رفتم،

because I heard our chicken squawking,

چون صدای جیغ مرغ ما را

and I suspected it was a bear, was,

شنیدم و به آن شک کردم. خرس بود، بود،

and I came down the stairs and the mama bear was over here,

و من از پله ها پایین آمدم و مامان خرس اینجا بود

and I looked around and I didn't see anything.

و من به اطراف نگاه کردم و چیزی ندیدم.

And she kept rushing

و او به عجله ادامه داد

- Yeah. - back at me and growling.

- آره. - به من برگشت و غرغر کرد.

- And I don't know what I was doing just full of adrenaline

- و نمی‌دانم فقط پر از آدرنالین

yelling and,

فریاد می‌زدم و

probably like banging on something,

احتمالاً مثل کوبیدن چیزی،

like a pot. - Yeah.

مثل یک قابلمه، داشتم چه می‌کردم. - آره

And, then I started after a few minutes of her rushing back

و بعد از چند دقیقه ای که او با عجله برگشت

and making this noise, I heard way up in the tree.

و این صدا را ایجاد کرد شروع کردم، صدای بلندی را در درخت شنیدم.

These other little noises were responding and it was,

این صداهای کوچک دیگر جواب می‌داد و این بود،

I chased off the mama,

من مادر را بدرقه کردم،

but there was still baby bears up in a tree.

اما هنوز بچه خرس روی درخت بود.

- And so they came down and ran away together.

- و بنابراین آنها پایین آمدند و با هم فرار کردند.

But it was, I'd come between a mama bear

اما این بود، من بین یک خرس مامان

and her babies, - Yeah.

- And I had no idea.

و بچه هایش می آمدم، - آره.

- و من هیچ نظری نداشتم.

- And the mama bear puts the babies in the tree

- و مامان خرس بچه ها را در درخت می گذارد

because it's the safe place for them

زیرا

while she kills the chickens.

در حالی که مرغ ها را می کشد مکان امنی برای آنهاست.

- Yeah. - and gets chickens for,

- آره - و جوجه می گیرد،

- Uh huh. - I don't know

- اوه ها. - نمی دانم

if they eat them that much,

آنها را اینقدر می خورند یا نه،

maybe they eat one and then,

شاید یکی بخورند و بعد،

- Yeah, I,

- آره، من،

- it's just it's coyotes do that,

- فقط کایوت ها این کار را می کنند،

they'll just kill the flock of chickens.

آنها فقط گله مرغ ها را می کشند.

- Uh huh.

- آهان.

- And maybe eat one.

- و شاید یکی بخوره.

- Yeah, I mean, some animals like,

- آره، منظورم این است که بعضی از حیوانات دوست دارند

is it cache, or cache'

، آیا آن را در حافظه پنهان نگه می دارند یا

the bodies for later.

اجساد را برای بعد ذخیره می کنند.

- Right. - If they're also

- درست. - اگر آنها هم

kind of scavenger animals,

نوعی حیوانات لاشخور هستند

- Right.

- درست است.

- So that it's like a food supply for later.

- به طوری که آن را مانند یک منبع غذایی برای بعد.

- And help out their vulture friends, and,

- و به دوستان کرکسشان کمک کنند، و

- Yeah. And there are lots of vultures around

- آره. و تعداد زیادی کرکس در اطراف

our neighborhood. - Opossums.

محله ما وجود دارد. - صوفیان.

- We really do have like a whole Appalachian forest,

- ما واقعاً مثل یک جنگل آپالاشی کامل داریم

- Uh huh.

- اوه ها.

of wild animals in our neighborhood.

حیوانات وحشی در محله ما

- Yeah.

- آره

- Yeah. No, I think it was the same bear that,

- آره نه، فکر می‌کنم همان خرسی بود

it stood up to me last week.

که هفته پیش مقابل من ایستاد.

- Uh huh.

- آهان.

- 'Cause I was saying there's,

- چون می‌گفتم

there's a bear in the neighborhood, I got a text.

یک خرس در همسایگی هست، یک پیامک دریافت کردم.

- So I went to close my car doors 10 minutes later,

- پس 10 دقیقه بعد رفتم درهای ماشینم را ببندم

but I didn't check before I went and they're so quiet.

اما قبل از رفتن چک نکردم و آنها خیلی ساکت هستند.

- They're so quiet.

- اونا خیلی ساکتن

- It's unbelievable.

- باور نکردنی است.

They're just like very stealthy.

آنها دقیقاً مانند بسیار مخفی هستند.

And even when they're running,

و حتی وقتی آنها در حال دویدن هستند،

you can't hear them,

شما نمی توانید آنها را بشنوید

- Uh uh. - unless they're near a bush.

- اوه اوه. - مگر اینکه نزدیک یک بوته باشند.

And then, yeah, I went and I turned around

و بعد، آره، رفتم و برگشتم

and it was 10 feet away and he just stood up

و 10 فوت دورتر بود و او فقط ایستاد

and then he got back down and it ran off

و بعد برگشت پایین و

with the babies,

با بچه ها فرار کرد،

- Uh huh.

- اوه ها.

- I said "Yeah, yeah, come back here, Bear."

- گفتم آره آره برگرد اینجا خرس.

(Kate laughs)

(کیت می خندد)

- You know, chased after it. I didn't.

- می دانی، تعقیبش کردم. من این کار را نکردم.

No, I just,

نه، من فقط،

- Yeah. I just,

- آره. فقط

froze a little bit and it went off.

کمی یخ زدم و خاموش شد.

- We have a healthy respect,

- ما احترام سالمی داریم

- Oh, yeah. - for bears.

- اوه، آره. - برای خرس ها

- Although there's someone feeding them,

- اگرچه کسی هست که به آنها غذا می دهد

- Oh yeah. - in our neighborhood.

- اوه بله. - در همسایگی ما

- Another story.

- داستانی دیگر.

- Yeah.

- آره

- And so let's just do a quick fire question.

- و بنابراین اجازه دهید فقط یک سوال آتش سریع انجام دهیم.

Favorite animal?

حیوان مورد علاقه؟

- Uh huh, What,

- اوه ها، چی،

- What's your favorite animal?

- حیوان مورد علاقه ات چیه؟

- What's my favorite animal? - Yeah,

- حیوان مورد علاقه من چیست؟ - آره،

what's your favorite animal? - Oh gosh.

حیوان مورد علاقه شما چیست؟ - ای خدا.

- Quick. - Can I say the top three?

- سریع - می توانم سه نفر برتر را بگویم؟

- Yeah.

- آره

- I think I like turtles, goats, and horses.

- فکر می کنم لاک پشت ، بز و اسب را دوست دارم.

- Yeah, - What's your favorite animal?

- آره، - حیوان مورد علاقه شما چیست؟

- It's a goat isn't it?

- این یک بز است، اینطور نیست؟

- What's your favorite animal?

- حیوان مورد علاقه شما چیست؟

- Probably a llama.

- احتمالا یک لاما.

- Oh! - No?

- اوه! - نه؟

- (chuckles) Plot twist! - So though,

- (خنده می زند) پیچش طرح! - بنابراین،

llama, and, llamas in Ecuador.

لاما، و لاماها در اکوادور.

- They were funny weren't they?

- آنها بامزه بودند، نه؟

(Both laugh)

(هر دو می خندند)

We bonded over a llama.

ما با یک لاما پیوند خوردیم.

We were both a little bit scared of it,

هر دوی ما کمی از آن ترسیده بودیم

in case it was gonna spit.

، اگر قرار بود تف کند.

- Uh huh. - Do you remember?

- آهان. - یادت میاد؟

- I vaguely remember, but I do like llamas.

- من به طور مبهم به یاد دارم، اما من لاما را دوست دارم.

- Llamas are cool.

- لاماها باحالن.

- Uh huh. - Yeah.

- آهان. - آره

A lot in Peru as well.

در پرو نیز زیاد است.

And, favorite thing or favorite animal

و وقتی به باغ وحش می روید، چیز مورد علاقه یا حیوان مورد علاقه

when you go to the zoo?

؟

- Elephants.

- فیل ها

- Elephants, yeah.

- فیل ها، آره.

- I don't like seeing them in zoos but,

- من دوست ندارم آنها را در باغ وحش ببینم،

- No. - I, you know,

- نه. - من، می دانید،

they're one of those animals

آنها از آن حیواناتی هستند

that you get close to them and they just have such presence,

که به آنها نزدیک می شوید و آنها فقط چنین حضوری دارند،

- Uh huh. - and they're so impressive,

- اوه ها. - و آنها بسیار چشمگیر هستند،

they're huge.

آنها بزرگ هستند.

And like, you can tell that they're intelligent

و مانند، شما می توانید بگویید که آنها باهوش

and social,

و اجتماعی هستند،

- Yeah. - and,

- بله. - و،

really, you know, special.

واقعا، می دانید، خاص است.

They have personality.

آنها شخصیت دارند.

- Yeah. We don't have a zoo in Asheville.

- آره ما در اشویل باغ وحش نداریم.

We have a nature center,

ما یک مرکز طبیعت داریم

which, it takes injured animals generally,

که به طور کلی حیوانات آسیب دیده

or animals that people have kept

یا حیواناتی را می گیرد که مردم نگه داشته اند

and they don't want anymore.

و دیگر نمی خواهند.

And then they look after them at the nature center.

و سپس در مرکز طبیعت از آنها مراقبت می کنند.

It's a fun place to go. Isn't it?

این یک مکان سرگرم کننده برای رفتن است. اینطور نیست؟

- Uh huh.

- آهان.

- And, Kate's question.

- و، سوال کیت.

- Okay.

- باشه.

My question from today's conversation,

سوال من از گفتگوی امروز این

is what pets do you have?

است که شما چه حیوانات خانگی دارید؟

and what wild animals are in your neighborhood?

و چه حیوانات وحشی در همسایگی شما هستند؟

- Yeah.

- آره

- What pets do you have

- چه حیوانات خانگی دارید

and what wild animals are in your neighborhood?

و چه حیوانات وحشی در محله شما هستند؟

Yeah, and we, maybe we'll save the Ice Age,

بله، و ما، شاید عصر یخبندان،

extinct animals,

حیوانات منقرض شده را نجات دهیم،

for, before the time, - I love,

زیرا، قبل از زمان ، -

I love megafauna,

من عاشق جانوران بزرگ هستم،

- We both do. - and we will another time.

- هر دوی ما این کار را می کنیم. - و ما یک بار دیگر خواهیم کرد.

- Yeah

- آره

- I love that era.

- من آن دوران را دوست دارم.

So favorite pets and also in your neighborhood.

بنابراین حیوانات خانگی مورد علاقه و همچنین در محله شما.

We also had a question before. I think?

قبلا هم یه سوال داشتیم من فکر می کنم؟

I can't remember what it was now,

الان یادم نمی‌آید چه بود،

but you might've answered that already.

اما شاید قبلاً به آن پاسخ داده باشید.

Leave a comment below with your answer,

با پاسخ خود در زیر نظر بگذارید

and also share this,

و همچنین

this video or podcast episode,

این قسمت ویدیو یا پادکست را به اشتراک

If you're listening with a friend, you know.

بگذارید، اگر با یکی از دوستانتان گوش می دهید، می دانید

Send it by WhatsApp, Messenger, anywhere, really.

آن را با واتس اپ، مسنجر، در هر کجا، واقعاً ارسال کنید.

So just share it with a friend.

پس فقط آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید.

Okay, so thank you so much for watching

بسیار خوب، پس از تماشای شما بسیار سپاسگزارم

and I'll speak to you soon. Buh-bye.

و به زودی با شما صحبت خواهم کرد. خداحافظ.