Advanced English Conversation: WOULD YOU RATHER...? 🇬🇧 🇺🇸

- Hello, this is Jack from tofluency.com.

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است.

And today, Kate and I are going to ask each other

و امروز، من و کیت قصد داریم از یکدیگر

some would you rather questions.

چند سوال بپرسیم.

Now.

اکنون.

What does it mean if someone's asked you,

اگر کسی از

would you rather this, or that?

شما بپرسد این را ترجیح می دهید یا آن را به چه معناست؟

- So, to be honest,

- خب، راستش را بخواهید،

this is not a game that I have played--

این بازی ای نیست که من بازی کرده باشم

- You've never played it? - Since,

-- - شما هرگز آن را بازی نکرده اید؟ -

I was about 13 years old.

من حدود 13 ساله بودم.

- It's a very popular game to play.

- این یک بازی بسیار محبوب برای بازی است.

When you're at university, too.

وقتی تو دانشگاه هم هستی

- Oh really? - Yeah.

- اوه واقعا؟ - آره

- Okay.

- It's known as a drinking game.

- باشه.

- به بازی نوشیدن معروف است.

- Okay.

- باشه.

- And the questions you ask at university.

- و سوالاتی که در دانشگاه می پرسی.

We are not going to ask today.

امروز قرار نیست بپرسیم.

- Okay.

- باشه.

- We're gonna keep this somewhat PG.

- ما این را تا حدودی PG نگه می داریم.

Which means suitable,

که به معنی مناسب

for children.

برای کودکان است.

- Yes.

- But we are going to ask each other some tough questions.

- آره.

- اما ما قرار است چند سوال سخت از یکدیگر بپرسیم.

So if you ask a question, for example,

بنابراین، اگر مثلاً سؤالی بپرسید،

would you rather spend your entire life at the beach,

ترجیح می‌دهید کل زندگی خود را در ساحل بگذرانید

or in a city?

یا در یک شهر؟

- Ooh.

- اوه

I am

من

100% a beach girl.

100% یک دختر ساحلی هستم.

And I love the ocean,

و من اقیانوس را دوست دارم، آنجاست

it's where I feel happiest

که من شادترین و آرام ترین احساس را دارم

and calmest.

.

And I love a lot of different ocean sports,

و من عاشق بسیاری از ورزش های مختلف اقیانوس

so I would have to choose the beach.

هستم، بنابراین باید ساحل را انتخاب کنم.

- Yeah, so. - What about you?

- آره پس - تو چطور؟

- Just to

- فقط برای

go into the game a little bit more.

اینکه کمی بیشتر وارد بازی شویم.

What you're saying, this is your preference.

آنچه شما می گویید، این ترجیح شماست.

- Yes. - So the question is,

- آره. - پس سوال اینجاست

would you rather live here or here?

که ترجیح می دهید اینجا زندگی کنید یا اینجا؟

You're asking for the preference.

شما اولویت را می خواهید.

And you have to choose one.

و شما باید یکی را انتخاب کنید.

- Okay.

- باشه.

- So this is

- پس

how difficult this game can be,

این بازی چقدر می تواند سخت باشد،

because it's not an easy option.

زیرا گزینه آسانی نیست.

So, you would rather live at the beach.

بنابراین، شما ترجیح می دهید در ساحل زندگی کنید.

I think I think I would rather live in a big city.

فکر می کنم ترجیح می دهم در یک شهر بزرگ زندگی کنم.

- Okay.

- باشه.

- Yeah.

- آره

For the rest of my life.

برای بقیه عمرم.

The rest of my life.

بقیه عمرم

Because, hammering home,

از آنجا که، چکش خانه،

that this is the difficulty of the game.

که این سختی بازی است.

- Stakes are high.

- مخاطرات زیاد است.

- Yeah, very high. (chuckles)

- آره، خیلی بالا. (خنده می زند)

I think, yeah, I'd choose the city because,

فکر می کنم، بله، شهر را انتخاب می کنم،

there's a lot more you can do there.

زیرا کارهای بسیار بیشتری می توانید در آنجا انجام دهید.

Now, there's always gonna be someone who says,

حالا، همیشه کسی پیدا می شود که بگوید،

"Oh, I'd prefer to live in a big city by the beach."

"اوه، ترجیح می دهم در یک شهر بزرگ کنار ساحل زندگی کنم."

But, the idea is that you can only--

اما، ایده این است که شما فقط می توانید

- You can only choose one. - You can't change,

--- فقط می توانید یکی را انتخاب کنید. - نمی تونی عوضش کنی، نمی تونی

you can't change it.

عوضش کنی.

- Okay. - But I knew,

- باشه. - اما میدونستم

I knew that you would say the beach.

، میدونستم که میگی ساحل.

- Why did you know that?

- چرا اینو میدونستی؟

- Because you love the beach.

- چون عاشق ساحل هستی.

- I do love the beach.

- من عاشق ساحل هستم.

- Yeah.

- آره

But it's a difficult choice.

اما انتخاب سختی است.

Because the beach is fun,

از آنجایی که ساحل سرگرم کننده است،

you can do so many cool things at the beach.

می توانید کارهای جالب زیادی در ساحل انجام دهید.

It's very relaxing.

خیلی آرامش بخشه

- It's very relaxing,

- خیلی آرامش بخش است

and I think that's what I based my decision on.

و فکر می کنم این همان چیزی است که تصمیمم را بر اساس آن قرار دادم.

- Yeah.

- آره

- Because no matter how interesting and neat

- چون هر چقدر هم که

the things that you can do in a city are,

کارهایی که در یک شهر می توانید انجام دهید جالب و مرتب باشد،

I feel like the entire time that I'm in a city,

احساس می کنم تمام مدتی که در یک شهر

I'm just a little bit stressed out.

هستم، فقط کمی استرس دارم.

- Yeah.

- آره

- And every time that I'm at the beach,

- و هر بار که در ساحل

I'm just a lot more relaxed.

هستم، خیلی راحت تر هستم.

- Yeah. - I'm the best version

- آره - من بهترین

of myself at the beach.

نسخه خودم در ساحل هستم.

- When you meet people who live at the beach,

- وقتی با افرادی که در ساحل زندگی می کنند ملاقات می کنید،

they always seem very relaxed.

همیشه بسیار آرام به نظر می رسند.

But then if you meet people randomly in New York City.

اما اگر به طور تصادفی با مردم در شهر نیویورک ملاقات کنید.

I wouldn't describe them

من آنها را آرام توصیف نمی کنم

as relaxed. - As relaxed.

. - به عنوان آرام.

They're a little bit

آنها کمی

faster-paced. - Yeah.

سریعتر هستند. - آره

Everything is hectic and stressful.

همه چیز شلوغ و پر استرس است.

But the beach, everyone is chilled out and relaxed.

اما ساحل، همه آرام و آرام هستند.

- That's a good question.

- سوال خوبی است.

- What about you?

- تو چطور؟

Would you rather live in a big city, or at the beach?

آیا ترجیح می دهید در یک شهر بزرگ زندگی کنید یا در ساحل؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Number two is, and I'm reading from a screen here.

شماره دو است، و من از صفحه نمایش اینجا را می خوانم.

Would you rather be able to detect any lie you hear,

آیا ترجیح می دهید هر دروغی را که می شنوید تشخیص دهید یا از هر دروغی که می گویید

or get away with any lie you tell?

خلاص شوید؟

- You get to answer this one first.

- اول باید به این یکی جواب بدی.

- Okay, so, I'll just explain a couple of things here.

- باشه، پس من فقط چند مورد را اینجا توضیح می دهم.

Detect any lie you hear, which means,

هر دروغی که می شنوید را تشخیص دهید، به این معنی

be able to know when someone is lying.

که بتوانید متوجه شوید که کسی دروغ می گوید.

So if somebody lies to you, to detect that they're lying,

بنابراین اگر کسی به شما دروغ بگوید ، برای اینکه بفهمید دروغ می‌گوید،

means you know that they're lying.

به این معنی است که می‌دانید که او دروغ می‌گوید.

And to get away with something,

و فرار از چیزی

means that they won't know that you're lying.

به این معنی است که آنها نمی دانند که شما دروغ می گویید.

Hopefully that makes sense.

امیدوارم که منطقی باشد.

- Yeah. - Hopefully.

- آره - خوشبختانه.

This is a hard one, because

این کار سختی است، زیرا

if you detect every lie someone says,

اگر هر دروغی را که کسی می گوید تشخیص دهید

then you're never going to trust anyone.

، هرگز به کسی اعتماد نخواهید کرد.

And its going to be,

و این خواهد شد،

you're constantly going to just think,

شما دائماً فقط فکر می کنید

"Everyone lies."

"همه دروغ می گویند."

Like Dr. House says.

همانطور که دکتر هاوس می گوید.

- That everybody lies.

- اینکه همه دروغ می گویند.

- You're not going to ever feel comfortable, I feel.

- احساس می کنم تو هیچ وقت احساس راحتی نمی کنی.

But then you might meet that one person

اما در این صورت ممکن است با آن فردی

who never lies.

آشنا شوید که هرگز دروغ نمی گوید.

- (chuckles) That's me.

- (می خندد) این من هستم.

- This is, yeah.

- اینه، آره

Or get away with any lie you tell.

یا هر دروغی که می گویید فرار کنید.

Now that one's difficult too, because

حالا آن یکی هم سخت است،

that might make you wanna lie all the time.

زیرا ممکن است باعث شود همیشه بخواهید دروغ بگویید.

Because if you can get away with lying,

زیرا اگر بتوانید از دروغگویی خلاص شوید،

then you can, think of the possibilities.

پس می توانید به احتمالات فکر کنید.

- Oh I am*

- اوه من هستم*

(Jack laughs)

(جک می خندد)

- For example,

- مثلاً

what's a possibility?

چه احتمالی وجود دارد؟

- This reminds me of the film with Leonardo Dicaprio.

- این من را به یاد فیلم لئوناردو دیکاپریو می اندازد.

- I was thinking the exact same thing.

- من هم داشتم دقیقا به همین موضوع فکر میکردم.

- Yeah.

- آره

- Catch Me If You Can. - Catch Me If You Can.

- اگه می تونی منو بگیر. - اگه می تونی منو بگیر.

And he lies his way into all of these situations.

و او راه خود را در تمام این موقعیت ها دروغ می گوید.

- So he gets away with the lie of being a pilot,

- پس او با دروغ خلبان بودن،

for a long time.

برای مدت طولانی فرار می کند.

He is somebody who says he's a pilot.

او کسی است که می گوید خلبان است.

(mumbles) It snowballs, doesn't it?

(زمزمه می کند) گلوله های برفی می ریزد، اینطور نیست؟

- So it's kind of like, would you rather be a sociopath,

- پس به نوعی شبیه این است که آیا ترجیح می دهید یک جامعه شناس باشید

or would you rather be

یا ترجیح می دهید

a bitter and deeply suspicious person?

فردی تلخ و عمیقا مشکوک باشید؟

- That's one way to look at it.

- این یک راه برای نگاه کردن به آن است.

I'd say,

من می گویم،

get away with any lie I tell.

هر دروغی که می گویم دست بردارید.

And then,

و بعد،

I wouldn't lie.

من دروغ نمی گویم.

(laughing)

(با خنده)

- I also would choose to get away with any lie that I tell,

- من هم ترجیح می دهم از هر دروغی که می گویم فرار کنم

but, for different reasons.

، اما به دلایل مختلف.

- To take advantage of it.

- برای استفاده از آن.

- Well, I wouldn't wanna think

- خب، نمی‌خواهم فکر کنم

that I would take advantage of it,

که از آن سوء استفاده می‌کنم،

but I would like to think, first of all that

اما می‌خواهم فکر کنم، اولاً

there aren't too many people that are lying to me.

افراد زیادی نیستند که به من دروغ می‌گویند.

- Yeah.

- آره

- And usually I can tell, when someone is lying.

- و معمولاً وقتی کسی دروغ می گوید می توانم بگویم .

- Right.

- درست.

- And that, conversely,

- و برعکس،

I feel like,

من احساس

if I had the power

می‌کنم اگر این قدرت

to make anything that I said seem so convincing,

را داشتم که هر چیزی را که می‌گویم قانع‌کننده جلوه

I would be able to use that power for good.

دهم، می‌توانستم از آن قدرت برای همیشه استفاده کنم.

- Okay.

- باشه.

What about you?

تو چطور؟

Leave your answers below.

پاسخ های خود را در زیر بگذارید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Okay, number three.

باشه، شماره سه.

Would you rather get a paper cut between you finger

آیا ترجیح می‌دهید

every time you touch paper,

هر بار که کاغذ را لمس می‌کنید، بین انگشت خود کاغذی برش دهید

or bite your tongue every time you eat something?

یا هر بار که چیزی می‌خورید، زبان خود را گاز بگیرید؟

It's easy.

آسان است.

- Yeah.

- آره

Well, I would say that,

خوب، من می گویم که

a couple years ago,

، چند سال پیش، به

it would not have been as easy.

این راحتی ها نبود.

- Well, what's your answer?

-خب جوابت چیه؟

- My answer is the paper cut, every time I touch paper.

- جواب من برش کاغذ است، هر بار که کاغذ را لمس می کنم.

- Yeah. - Because we are living

- آره - چون ما

in a paperless world.

در دنیای بدون کاغذ زندگی می کنیم.

(laughing)

(با خنده)

Where you can now get-- - Yeah.

اکنون می توانید به کجا برسیم -- - آره.

- Everything on your phone.

- همه چیز در تلفن شما.

And for a while, it was really difficult for me

و برای مدتی،

to transition from reading print.

انتقال از خواندن چاپ برای من واقعاً دشوار بود.

- Yeah. - 'Cause I love

- آره - چون

the feel of books, and I love to read.

من احساس کتاب را دوست دارم و عاشق خواندن هستم.

To a kindle,

به یک کیندل

or a reading device.

یا دستگاه خواندن.

But now that I've transitioned,

اما اکنون که تغییر کرده‌ام،

I'm not looking back, and I love to eat way too much,

به گذشته نگاه نمی‌کنم، و دوست دارم بیش از حد غذا بخورم،

to get burned every time that I ate.

تا هر بار که خوردم بسوزم.

- Yeah.

I think that's an obvious one.

- آره

من فکر می کنم که این یک امر بدیهی است.

But papercuts do hurt.

اما کاغذ برش صدمه می زند.

- They do hurt.

- آنها صدمه می زنند.

- They do hurt. - Yeah.

- آنها صدمه می زنند. - آره

- And, it just means that you will never touch paper again.

- و این فقط به این معنی است که دیگر هرگز کاغذ را لمس نخواهید کرد.

Because you don't want to get a paper cut.

چون نمی خواهید کاغذ بریده شود.

- Nope.

- جواب منفی.

- Biting your tongue

-

every time you eat something-- - Yeah.

هر بار که چیزی می خورید، زبان خود را گاز می گیرید - آره.

As a teacher, I would have to say,

به عنوان یک معلم، باید بگویم:

"Students, please, pick up the papers." (chuckles)

"دانش آموزان، لطفاً اوراق را بردارید." (می خندد)

- Yeah.

- آره.

- Which I do anyway.

- کاری که به هر حال انجام می دهم.

- Yeah, you can just

- بله، شما فقط می توانید

delegate that task. - Delegate that (laughs).

آن کار را محول کنید. - واگذار کنید (می خندد).

- But then, yeah,

to bite your tongue every time you eat something,

- ولی خب، آره، هر بار که چیزی می خوری،

زبانت را گاز بگیری ،

this is painful and, well you know, we eat all the time.

این دردناک است و خوب می دانی، ما همیشه می خوریم.

- We eat all the time. - Yeah.

- ما همیشه غذا می خوریم. - آره

So, that one's easy.

بنابراین، آن یکی آسان است.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Would you rather be allergic to chocolate

آیا ترجیح می دهید به شکلات

or allergic to smartphones?

حساسیت داشته باشید یا به گوشی های هوشمند؟

(chuckles)

(خنده

- (exclaims) That is a tough one.

می زند) - (با تعجب) این کار سختی است.

- This is specific to you.

- این مخصوص شماست.

- This is, it seems like this question

- این است، به نظر می رسد این سوال

was designed to

برای من طراحی شده است

stump me.

.

- Should I go first?

- اول برم؟

- Yeah. - Alright.

- آره - بسیار خوب.

Definitely, chocolate.

حتما شکلاتی.

(Kate exclaims)

(کیت فریاد می زند)

Easy.

آسان است.

It's easy.

آسان است.

- It's not easy-- - Chocolate.

- آسون نیست - شکلات.

- It's not, it is not easy.

- اینطور نیست، آسان نیست.

It's not easy.

کار آسانی نیست.

- Chocolate.

- شکلات.

- Yeah, oh, I'm gonna have to

- آره، اوه، من باید

go with chocolate-- - Come on.

با شکلات برم - - بیا.

- I'm gonna have to-- - There you go.

- من باید ... - شما برو.

- Go with chocolate too.

- با شکلات هم برو.

- This is when it gets difficult,

- این زمانی است که کار سخت می شود،

but you have to make a decision.

اما باید تصمیم بگیرید.

- Yes.

- آره.

I think that I love chocolate,

من فکر می کنم که من عاشق شکلات

I have chocolate everyday.

هستم، من هر روز شکلات می خورم.

- Yeah.

- آره

Me too, more or less.

من هم کم و بیش

- More or less.

- کم و بیش، تقریبا.

But

اما

in these days like,

در این روزها،

a smartphone has so many things.

یک گوشی هوشمند چیزهای زیادی دارد.

But chocolate just has one role,

اما شکلات فقط یک نقش دارد،

and I think you could find other things to fill in,

و من فکر می کنم می توانید چیزهای دیگری برای پر کردن،

for chocolate. - Yeah.

برای شکلات پیدا کنید. - آره

Definitely.

قطعا.

But, (exclaims).

اما، (با تعجب).

- I can see why you are struggling.

- من می توانم ببینم که چرا شما در حال مبارزه هستید.

- Uh-huh.

- آهان.

- But at the same time, it's an easy choice.

- اما در عین حال انتخاب آسانی است.

- Yeah, yeah it's-- - If you actually

- آره، آره اینه --- اگه واقعا

have to make the choice.

باید انتخاب کنی.

- Yes.

- Just because, for me anyway,

- آره.

- فقط به این دلیل که، به هر حال، برای من،

we use them so much, probably so much

ما از آنها بسیار استفاده می کنیم، احتمالاً

probably too much.

احتمالاً بیش از حد.

And that's

و این

another conversation.

یک گفتگوی دیگر است.

- Yes. - For another time.

- آره. - برای یه وقت دیگه

But they're just so practical.

اما آنها بسیار کاربردی هستند.

As you were saying before, you now read books on there,

همانطور که قبلاً می‌گفتید ، اکنون کتاب‌هایی در آنجا می‌خوانید،

et cetera.

و غیره.

And remember what we were talking about the other day?

و یادتان هست که روز گذشته در مورد چه چیزی صحبت می کردیم؟

This is interesting.

جالب است.

That people talk about how

اینکه مردم در مورد اینکه چگونه

smartphones are taking all these natural resources,

گوشی های هوشمند این همه منابع طبیعی را از بین می برند

and they're bad for the environment.

و برای محیط زیست مضر هستند صحبت می کنند.

But when they actually looked at

اما زمانی که آنها در واقع به این موضوع نگاه کردند

what smartphones have replaced,

که گوشی‌های هوشمند چه چیزهایی را جایگزین کرده‌اند،

when it comes to books,

وقتی صحبت از کتاب می‌شود،

so they don't have to produce books anymore.

دیگر نیازی به تولید کتاب ندارند.

Calculators,

ماشین حساب،

torches,

مشعل،

- Flashlights.

- چراغ قوه.

- (chuckles) Recording devices, cameras,

- (خنده می زند) دستگاه های ضبط، دوربین ها،

all these apps have now taken away the need

همه این برنامه ها اکنون نیاز

for those stand alone products to be made.

به ساخت آن محصولات مستقل را از بین برده اند.

And they say,

و آنها می گویند،

I read this article,

من این مقاله را خواندم،

with the headline

با عنوانی

where they said, (laughs)

که گفتند، (می خندد)

I did read y'all.

من همه شما را خواندم.

Well, they said,

خوب، آنها گفتند،

because of that,

به همین دلیل

it's actually better for the environment

، در واقع برای محیط زیست بهتر است

to create smartphones. - Smartphones.

گوشی های هوشمند ایجاد کند. - گوشی های هوشمند

- Found that very interesting. - very interesting.

- خیلی جالب بود. - بسیار جالب.

- So in my case,

- پس در مورد

I would rather be allergic to chocolate.

من ترجیح می دهم به شکلات حساسیت داشته باشم.

I wonder...

تعجب می کنم ...

Allergic to smartphones.

حساسیت به گوشی های هوشمند.

So you touched it

بنابراین شما آن را لمس

and you get a rash. - Maybe.

کردید و دچار جوش شدید. - شاید.

- Maybe.

- شاید.

Okay, what about you?

باشه، تو چی؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد

The last one is,

) آخرین مورد این است

would you rather eat the food prepared by your mom

که آیا ترجیح می دهید غذاهایی را که مادرتان تهیه کرده است بخورید

or by your partner?

یا همسرتان؟

- You didn't say that one first.

-اولش نگفتی.

(Jack laughs)

(جک می خندد)

I just realized how difficult this is (chuckles)

من تازه فهمیدم چقدر سخت است (خنده می زند)

and I have to answer as well.

و من هم باید جواب بدهم.

It's very difficult. - Yeah.

خیلی سخت است. - آره

- This is (chuckles) mainly because you are both

- این (می خندد) عمدتاً به این دلیل است که شما هر دو

fantastic chefs.

سرآشپز فوق العاده ای هستید.

You both excellent in the kitchen

شما هم در آشپزخانه عالی هستید

and you make delicious food.

و هم غذاهای خوشمزه درست می کنید.

- And we will both be aware of this video.

- و ما هر دو از این ویدیو آگاه خواهیم شد.

- Yeah, exactly.

- بله دقیقا.

Yeah, and you both don't cook that often,

بله، و هر دوی شما مرتب آشپزی نمی کنید،

but when you do, it's excellent.

اما وقتی این کار را می کنید، عالی است.

Yeah, that's my answer.

بله، این پاسخ من است.

What about you?

تو چطور؟

- You haven't answered. (Jack laughs)

-جواب ندادی (جک می خندد)

Nice try.

تلاش خوبی بود.

Nice try, try again.

تلاش خوبی بود، دوباره امتحان کنید.

- Okay I will do five seconds.

- باشه پنج ثانیه انجام میدم.

If I had to decide one,

اگر قرار باشد تصمیم بگیرم،

I'd rather eat food prepared by my mom.

ترجیح می‌دهم غذای آماده شده توسط مادرم را بخورم.

She makes an excellent hot pot,

او یک قابلمه داغ عالی درست می کند،

a very good chili,

یک فلفل دلمه ای بسیار خوب،

and she also makes more of the kind of food that I like.

و همچنین بیشتر از غذاهایی که من دوست دارم درست می کند.

- Pause.

- مکث

Last week,

هفته گذشته

my Thai beef stew.

خورش گوشت گاو تایلندی من.

- It was good.

- خوب بود.

It was good.

- My Mexican sweet potato soup.

خوب بود.

- سوپ سیب زمینی شیرین مکزیکی من.

- Yeah, decent good.

- آره خوبه

- The coconut soup.

- سوپ نارگیل

- I know it was good.

- میدونم خوب بود

I thought you're saying, if I had to decide.

فکر کردم می گویی، اگر من تصمیم بگیرم.

Now when you answer this question,

حالا وقتی به این سوال پاسخ می دهید،

Forget my answer.

پاسخ من را فراموش کنید.

Don't use what I answered too influential your answer.

از چیزی که من پاسخ دادم خیلی تاثیرگذار از پاسخ خود استفاده نکنید.

- My answer was already my mom.

- جواب من قبلاً مادرم بود.

(Jack laughs)

(جک می خندد)

- Is she a good cook?

- آیا او آشپز خوبی است؟

- Better than you.

- بهتر از تو.

- Good chef.

- آشپز خوب

(laughing)

(با خنده)

- Well, some of my favorite foods

- خب،

I think he'd said I've grown up with.

فکر می کنم او گفته بود که با آنها بزرگ شده ام.

- Yeah.

- آره

- And

- و

I am still reeling by the way

من هنوز در حال چرخش

but I'm trying to answer my question.

هستم اما سعی می کنم به سوالم پاسخ دهم.

I love vegetables.

من عاشق سبزیجات هستم.

and my mom really prepares vegetables well--

و مادر من واقعاً سبزیجات را به خوبی آماده می کند --

- Yeah. - And salad.

- بله. - و سالاد.

She also,

او همچنین،

I mean everything that I grew up eating

منظورم این است که همه چیزهایی که من با خوردن آن بزرگ شدم

really was through my mom--

واقعاً از طریق مادرم بود

- Yeah and I...

--- آره و من...

- And you--

- و شما

- (mumbles) things.

--- چیزها را (زمزمه می کند).

- Yeah just like meat and potato.

- آره درست مثل گوشت و سیب زمینی.

- Meat, potato and a little bit of vegetable.

- گوشت، سیب زمینی و کمی سبزی.

- No vegetable. - On the decide.

- سبزی نیست - در تصمیم گیری.

- No vegetable.

- سبزی نیست

- (laughs) Potato and vegetables. (chuckles)

- (می خندد) سیب زمینی و سبزیجات. (می خندد)

And pasta sauce is a vegetable.

و سس پاستا یک سبزی است.

- Pasta sauce is not a vegetable.

- سس پاستا سبزی نیست.

- Yes it is, it has tomatoes...

- بله گوجه دارد...

But it has onions and it has peppers.

اما پیاز دارد و فلفل هم دارد.

There is tomatoes...

گوجه فرنگی وجود دارد ... به

Anyway, so we got interrupted. (laughs)

هر حال، بنابراین ما قطع شد. (می خندد) حرف

We got interrupted.

ما قطع شد.

I don't know where we were up to on that,

نمی‌دانم در این مورد به کجا رسیده‌ایم، حافظه

we run out of memory

کارت حافظه ما تمام می‌شود

on the memory card.

.

And we had to just start again.

و ما مجبور شدیم دوباره شروع کنیم.

But

اما

Kate was asking. (laughing)

کیت می پرسید. (با خنده)

Kate had a few questions about my answer.

کیت در مورد پاسخ من چند سوال داشت.

The way I interpret this question is, right now,

روشی که من این سوال را تفسیر می کنم این است که در حال حاضر

would you prefer to eat the foods prepared by your mum

ترجیح می دهید غذاهایی را که مادرتان تهیه کرده است بخورید

or your partner?

یا شریک زندگیتان؟

I know that my mom is going to make, okay, Shepherd's Pie,

من می دانم که مادرم قرار است، خوب، شپردز پای

or hot pork.

یا گوشت خوک داغ درست کند.

Or something like that.

یا چیزی شبیه به آن.

Maybe like the lamb and potatoes.

شاید مثل گوشت بره و سیب زمینی.

And then in my head you would make

و سپس در ذهن من

a smoked salmon salad, which is good,

یک سالاد ماهی قزل آلا دودی درست می کنید، که خوب است،

but I prefer to eat (mumbles)

اما من ترجیح می دهم بخورم (زمزمه می کند)

- Have you ever heard the expression

- آیا تا به حال این جمله را شنیده اید که

of digging yourself a hole? - Yeah.

برای خودتان چاله حفر کنید؟ - آره

- In the conversation? - Yeah.

- در گفتگو؟ - آره

- That's when you say something

- آن وقت است که چیزی نامناسب می گویید

inappropriate or just playing wrong.

یا فقط اشتباه بازی می کنید.

- Yeah.

- And then you try to fix it by saying more things.

- آره

- و بعد سعی می کنی با گفتن چیزهای بیشتر درستش کنی.

And every time you say something,

و هر بار که چیزی می گویید،

it just makes the situation worse.

اوضاع را بدتر می کند.

- But do you have to insert same answer?

- اما آیا شما باید همان پاسخ را درج کنید؟

- I know, but mine...

- می دانم، اما مال من...

- So if you want to learn more about the phrases

- پس اگر می خواهید در مورد عباراتی

that we (chuckles)

که ما (خنده می زند)

that we use in this video,

در این ویدیو استفاده می کنیم، بیشتر بدانید،

then go to go to (laughs) the description.

به ادامه (می خندد) به توضیحات بروید.

We'll leave those phrases for you.

ما آن عبارات را برای شما می گذاریم.

And then check out the other conversations that we've had.

و سپس گفتگوهای دیگری را که داشتیم بررسی کنید.

I've made a great playlist.

من یک لیست پخش عالی ساخته ام.

I think this is maybe episode 15.

من فکر می کنم این شاید قسمت 15 باشد.

- Okay.

- باشه.

- It might be the last one. - No.

- شاید آخرین مورد باشد. - نه

- And I hope you enjoyed it.

- و امیدوارم از آن لذت برده باشید.

And if you did enjoy it,

و اگر از آن لذت بردید

then please like and share this video

، لطفاً این ویدیو

with your friends, your partner,

را لایک کنید و با دوستان، همسرتان

and your mom.

و مادرتان به اشتراک بگذارید.

Anything else?

چیز دیگری مد نظر دارید؟

- I would like for Kate's question

- من می خواهم هر روز سوال کیت را بپرسم

every day-- - Oh yeah.

- اوه بله.

- To be for people to answer.

- برای اینکه مردم جواب بدهند.

Would you rather eat the food prepared

آیا ترجیح می دهید از غذایی که

by your mother and by your partner?

توسط مادر و همسرتان تهیه شده است بخورید؟

- Thank you again for watching.

- باز هم از تماشای شما متشکرم.

Speak to you soon, bye.

به زودی با شما صحبت کنم، خداحافظ

- Bye.

(upbeat music)

- خدا حافظ.

(موسیقی شاد)