Learn English through Story: The Garage Sale (Powerful English Lesson)

2,185 views ・ 2024-12-27

To Fluency


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
in this English lesson you're going to listen to  a short story called the community garage sale now  
0
120
8280
در این درس انگلیسی، می‌خواهید به داستان کوتاهی به نام فروش در گاراژ محلی گوش دهید.
00:08
this is going to help your English listening  skills greatly and this story is specific to  
1
8400
6760
این به مهارت‌های شنیداری انگلیسی شما کمک زیادی می‌کند و این داستان مختص
00:15
Learners so that you can learn new words and  phrases now to take the lesson I recommend  
2
15160
6960
زبان‌آموزان است تا بتوانید کلمات و عبارات جدیدی را یاد بگیرید. درسی توصیه می‌کنم
00:22
doing this listen to the story while reading  the captions now if you're on Apple podcast  
3
22120
8200
اگر اکنون در پادکست اپل هستید
00:30
or Spotify I'll leave a link to the story or have  the story in the description for you if you're on  
4
30320
7360
یا Spotify این کار را انجام دهید، در حین خواندن زیرنویس‌ها، به داستان گوش دهید، پیوندی به داستان می‌گذارم یا داستان را در آن می‌گذارم. اگر در YouTube هستید، شرح را برای شما
00:37
YouTube turn on captions and the story is right  there then go through the language analysis so  
5
37680
9040
روشن کنید و داستان درست همانجا است، سپس تجزیه و تحلیل زبان را انجام دهید تا
00:46
you can learn new words and phrases again this  is going to be in the description for you and  
6
46720
6560
بتوانید دوباره کلمات و عبارات جدیدی را یاد بگیرید.
00:53
then go back and listen to the story again  my name is Jack from T fluency it is great  
7
53280
6880
به داستان دوباره اسم من جک است از زبان T fluency، خیلی خوب است   اینکه
01:00
to have you here let's go into the story now  called the community garage sale Anna stood in  
8
60160
8880
شما اینجا هستید، بیایید اکنون وارد داستانی به نام فروش گاراژ اجتماعی شویم، آنا در گاراژ ایستاده بود
01:09
her garage hands on her hips staring at the boxes  piled high in the corner they had been sitting  
9
69040
7360
دستانش روی باسنش و به آن خیره شده بود. جعبه‌ها در گوشه‌ای که
01:16
there for years untouched and Gathering dust old  toys broken gadgets clothes that no longer fit  
10
76400
8160
سال‌ها دست‌نخورده آنجا نشسته‌اند روی هم انباشته شده‌اند و گرد و غبار جمع‌آوری می‌کنند اسباب‌بازی‌های قدیمی لباس‌های اسباب‌بازی‌های شکسته که دیگر مناسب نیستند
01:24
each box was like a small Time Capsule filled with  forgotten memories it's time to clear this out  
11
84560
7040
هر جعبه مانند یک کپسول زمان کوچک پر از خاطرات فراموش‌شده بود، وقت آن رسیده که این موضوع را پاک کند.»
01:31
she said to herself her teenage son Max shuffled  in behind her wearing the face of someone who'd  
12
91600
6840
با خودش گفت پسر نوجوان مکس با چهره کسی که
01:38
rather be somewhere else are you serious Mom it's  all junk no one's going to buy this Anna ignored  
13
98440
7200
ترجیح می‌دهد جای دیگری باشد، پشت سر او قاطی کرد. همه چیز آشغال است، کسی قرار نیست این را بخرد آنا
01:45
his complaints as she pulled out a heavy cardboard  box from the stack one person's junk is another  
14
105640
6120
شکایت هایش را نادیده گرفت، درحالی که یک جعبه مقوایی سنگین را از پشته بیرون آورد.
01:51
person's treasure she said brushing off a cloud  of dust you'll see it was Saturday morning the  
15
111760
7560
01:59
day of the annual neighborhood garage sale the sun  was already climbing High and the street buzzed  
16
119320
5520
فروش سالانه گاراژ محله‌ای که خورشید قبلاً بالا می‌رفت و خیابان پر
02:04
with activity neighbors were setting up tables on  their lawns waving at each other as children ran  
17
124840
6400
از فعالیت بود، همسایه‌ها در حال چیدن میز بودند. روی چمن‌هایشان که برای هم دست تکان می‌دادند، وقتی بچه‌ها
02:11
between houses searching for bargains this was  Anna's favorite part of the year the community  
18
131240
5760
بین خانه‌ها می‌دویدند، این قسمت مورد علاقه آنا از سال بود.
02:17
garage sale always brought people together sharing  not just their belongings but their stories Max  
19
137000
7640
فروش گاراژ در جامعه همیشه مردم را گرد هم می‌آورد و نه فقط وسایلشان، بلکه داستان‌هایشان را با هم به اشتراک می‌گذاشتند.
02:24
carried the first few boxes outside dragging  his feet and grumbling under his breath this  
20
144640
5400
زیر لب غرغر کردن این
02:30
is such a waste of time he muttered no one cares  about this stuff Anna smiled to herself as she  
21
150040
7000
قدر اتلاف وقت است او زمزمه کرد هیچ کس به این چیزها اهمیت نمی دهد آنا با خودش لبخند زد.
02:37
started unpacking an old teapot with faded flowers  stacks of books with broken spines and toys Max  
22
157040
8120
شروع به باز کردن یک قوری قدیمی با گل‌های رنگ و رو کرد دسته‌هایی از کتاب‌ها با خارهای شکسته و اسباب‌بازی‌هایی که مکس
02:45
had long outgrown all of it told a story she  carefully placed an old record play on the table  
23
165160
7360
مدت‌ها بود که از همه چیز بزرگتر شده بود، داستانی را تعریف کرد که با دقت یک صفحه ضبط قدیمی را روی میز گذاشت   گرد و
02:52
wiping off the dust she didn't know if it still  worked but it had been her father's back when  
24
172520
5200
غبار را که نمی‌دانست هنوز کار می‌کند یا نه. پدرش برگشته بود که
02:57
records were the center of every home around midm  morning people began to arrive wandering from lawn  
25
177720
7280
رکوردها مرکز هر خانه ای بود حوالی اواسط صبح، مردم شروع به سرگردانی از چمنزار
03:05
to lawn children tugged on their parents sleeves  begging for stuffed animals and elderly couples  
26
185000
6400
به آن چمن کردند بچه‌هایی که آستین‌های والدینشان را می‌کشیدند برای حیوانات عروسکی التماس می‌کردند و زوج‌های مسن   که
03:11
browsed through vintage dishes and forgotten  records Anna chatted cheerfully with everyone  
27
191400
6200
در ظروف قدیمی و سوابق فراموش شده مرور می‌کردند، آنا با خوشحالی با همه صحبت می‌کرد
03:17
who stopped by grateful for the chance to clear  some space in her garage and maybe in her mind  
28
197600
5640
که با سپاسگزاری به خاطر فرصت خالی کردن فضایی در گاراژ و شاید در ذهنش توقف کردند.
03:23
as well that was when she noticed him an elderly  man neatly dressed walked slowly toward her table  
29
203240
9040
متوجه او شد مردی سالخورده که لباس آراسته پوشیده بود به آرامی به سمت میز او رفت
03:32
he moved with care as though each step required  effort his cap shaded his face but his eyes were  
30
212280
6800
با احتیاط حرکت کرد انگار که هر قدم به تلاش نیاز داشت کلاهش روی صورتش سایه انداخت اما چشمانش
03:39
focused on something something he was looking for  in his hand was a small folded list Anna greeted  
31
219080
7520
روی چیزی متمرکز بود که به دنبالش بود در دستش یک لیست کوچک تا شده بود آنا
03:46
him with a warm smile good morning let me know  if there's something you're looking for the man  
32
226600
6760
با لبخندی گرم از او استقبال کرد صبح بخیر به من بگو اگر چیزی هست "به دنبال مردی می‌گردد که انگار
03:53
hesitated as if inure whether to speak finally  he cleared his throat and pointed to the table  
33
233360
6360
نمی‌خواست حرف بزند یا نه، گلویش را صاف کرد و به میز اشاره کرد.
04:01
do you happen to have a record player Anna's face  lit up actually I do she turned and carefully  
34
241000
9240
روشن شد در واقع من چرخید و با احتیاط
04:10
lifted the old record player onto the table it's  been sitting in my garage for years it might  
35
250240
5320
دستگاه ضبط قدیمی را روی میزی که سالها در گاراژ من نشسته بود بلند کرد  شاید
04:15
still work the man stared at it his expression  unreadable for a moment he didn't say anything  
36
255560
8040
هنوز هم کار کند مرد به حالت خود خیره شد برای یک لحظه غیرقابل خواندن چیزی نگفت
04:23
then very quietly he whispered it's just like the  one I had Anna stopped her hand still resting on  
37
263600
9280
سپس خیلی آرام زمزمه کرد که درست مثل همان چیزی است که آنا دستش را نگه داشت که هنوز روی
04:32
the record player the way he looked at it wasn't  like someone browsing at gar sale it was like he'd  
38
272880
6800
دستگاه ضبط قرار گرفته بود، همانطور که به آن نگاه می کرد شبیه کسی نبود. در حال گشت و گذار در گار فروش انگار
04:39
found something he had lost long ago he reached  out and brushed his fingers gently along the  
39
279680
6680
چیزی پیدا کرده بود که مدت ها پیش گم کرده بود، دستش را دراز کرد و انگشتانش را به آرامی در امتداد
04:46
edges my wife and I had one just like this he  said softly his voice shaking slightly we'd sit  
40
286360
8240
لبه های من و همسرم مسواک زد.
04:54
on Sundays and listen to music together she loved  it more than any Ethan he paused then added after  
41
294600
9080
و با هم به موسیقی گوش کنید او بیشتر از هر اتانی آن را دوست داشت. او مکث کرد و بعد از
05:03
she passed I gave it away I thought it would  make things easier but his voice trailed off  
42
303680
7440
گذشت او اضافه کرد، آن را دادم، فکر می‌کردم این کار کار را آسان‌تر می‌کند، اما صدایش پایین آمد خاموش شد
05:11
and for a long moment there was only the sound of  people chatting in the distance Anna felt a lump  
43
311120
7400
و برای لحظه‌ای طولانی فقط صدای مردمی که از دور صحبت می‌کردند شنیده می‌شد آنا توده‌ای را
05:18
in her throat she glanced at Max who had stopped  pretending to be uninterested his usual teenage  
44
318520
6840
در گلویش احساس کرد و به مکس که دیگر تظاهر به بی‌علاقگی نکرده بود نگاهی انداخت.
05:25
impatience was gone replaced by quiet curiosity  without looking at his mom Max disappeared into  
45
325360
7600
مکس
05:32
the garage when he returned he was holding a small  stack of dusty records records Anna hadn't seen in  
46
332960
7320
وقتی برگشت داخل گاراژ ناپدید شد، او دسته کوچکی از رکوردهای گرد و خاکی در دست داشت آنا
05:40
years he handed them to The Man Without saying  a word you'll need something to play on it Max  
47
340280
8040
سال‌ها بود که ندیده بود و آنها را به مرد داد بدون اینکه کلمه‌ای بگوید، برای پخش آن به چیزی نیاز خواهی داشت، مکس
05:48
said simply his voice quieter than usual the man  took the records carefully as though they were  
48
348320
6520
گفت: صدایش آرام‌تر از حد معمول بود، مرد با دقت ضبط‌ها را گرفت، انگار که
05:54
fragile he looked up at Anna his eyes filled  with gratitude how much do you want for all  
49
354840
5640
شکننده بودند و به آنا نگاه کرد. چشمان پر از سپاسگزاری چقدر برای همه اینها می خواهی
06:00
of this Anna shook her head nothing it's a gift  it was just sitting in the garage waiting for  
50
360480
8440
آنا سرش را تکان داد هیچ هدیه ای است فقط در گاراژ نشسته بود و منتظر بود برای
06:08
the right person for a moment the man didn't move  then he nodded his cap cast in a shadow over his  
51
368920
7760
فرد مناسب مرد یک لحظه تکان نخورد سپس کلاه خود را که سایه ای روی صورتش انداخته بود تکان داد
06:16
face thank you he said softly you have no idea how  much this means to me he turned and began walking  
52
376680
8720
متشکرم و به آرامی گفت تو نمی دانی چقدر این برای من معنی دارد برگشت و شروع به راه رفتن
06:25
slowly down the street the record player and the  stack of records held tightly in his arms Anna and  
53
385400
6280
آهسته در خیابان کرد. دستگاه ضبط و دسته‌ای از رکوردها که محکم در آغوشش بود آنا و
06:31
Max watched him go Max broke the silence first  I didn't know people cared so much about stuff  
54
391680
7560
مکس رفتن او را تماشا کردند مکس ابتدا سکوت را شکست. نمی‌دانستم مردم آنقدر به چیزها اهمیت می‌دهند
06:39
like that Anna smiled feeling both proud and a  little emotional it's not the things Max it's  
55
399240
7640
مثل آن آنا لبخند زد و احساس غرور کرد و کمی احساس کرد، این چیزهایی نیست که مکس
06:46
the memories that record player brought him back  to a time when he was happy that's what matters  
56
406880
6920
خاطراتی است که دستگاه ضبط او را به زمانی بازگرداند که خوشحال بود، مهم همین است.
06:53
Max nodded thoughtfully he looked at the half  empty table and then back at his mom maybe garage  
57
413800
5920
مامان شاید
06:59
sales aren't so bad after all can we do this  again next year Anna laughed and ruffled his  
58
419720
5600
فروش گاراژ آنقدرها هم بد نباشد، آیا می‌توانیم سال آینده دوباره این کار را انجام دهیم آنا خندید و موهایش را به هم زد.
07:05
hair you're learning Max you're learning  as they packed up the remaining items Anna  
59
425320
6360
ماکسی که دارید یاد می‌گیری وقتی وسایل باقیمانده را جمع می‌کردند، آنا
07:11
felt lighter as though clearing out the garage  has made space not just in her home but in her  
60
431680
5400
احساس سبک‌تری می‌کرد که انگار پاک کردن گاراژ فضایی را نه فقط در خانه‌اش، بلکه در قلبش ایجاد کرده است.
07:17
heart she glanced down the street one last time  hoping the man was already sitting by a window  
61
437080
5680
او برای آخرین بار به خیابان نگاه کرد به امید اینکه مرد قبلاً کنار پنجره نشسته باشد.
07:22
somewhere letting the soft crackle of the records  bring back the sound of the Sunday he once knew
62
442760
6760
جایی که اجازه می‌دهد صدای ترق آرام صفحه‌ها صدای یکشنبه‌ای را که زمانی می‌دانست
07:31
wow I really enjoyed that story and in that story  we explored several key phrases that help create a  
63
451720
7560
وای من واقعاً از آن داستان لذت بردم، بازگرداند و در آن داستان چند عبارت کلیدی را بررسی کردیم که کمک می‌کند. یک
07:39
vivid and emotional narrative while also focusing  on natural English Expressions so stay with me  
64
459280
8880
روایت واضح و احساسی ایجاد کنید و در عین حال بر روی عبارات طبیعی انگلیسی تمرکز کنید، پس با من همراه باشید
07:48
as I break down as I go through seven of them to  understand their meanings and to see how they can  
65
468160
6320
وقتی هفت مورد از آنها را مرور می‌کنم تا معانی آنها را بفهمم و ببینم چگونه می‌توان آنها را
07:54
be used in different contexts the first phrase is  one person's junk is is another person's treasure  
66
474480
7360
در زمینه‌های مختلف استفاده کرد، اولین عبارت عبارت ناخواسته یک فرد است. است گنج شخص دیگری است
08:01
and it tells Max that one person's junk is another  person's treasure meaning that something you no  
67
481840
6840
و به مکس می‌گوید که آشغال‌های یک نفر گنج شخص دیگری است به این معنی که چیزی که
08:08
longer value might be valuable or meaningful  to someone else this phrase is often used when  
68
488680
6520
دیگر برای شما ارزشی ندارید ممکن است برای شما ارزشمند یا معنادار باشد. شخص دیگری این عبارت اغلب در هنگام
08:15
talking about secondhand items another example  might be I was about to throw out my old chair but  
69
495200
7040
صحبت در مورد وسایل دست دوم استفاده می‌شود. مثال دیگر ممکن است این باشد که من می‌خواستم صندلی قدیمی‌ام را بیرون بیاندازم اما
08:22
the neighbor took it one person's junk is another  person's treasure the second phrase is gathering  
70
502240
7320
همسایه آن را برداشت آشغال یک نفر گنج شخص دیگری است.
08:29
dust Gathering dust the story describes the  boxes in Anna's garage as Gathering dust which  
71
509560
7040
در گاراژ آنا به عنوان گرد و غبار جمع‌آوری می‌کند که
08:36
means they have been sitting there unused for a  long time another example is my guitar has been  
72
516600
7760
به این معنی است که آنها برای مدت طولانی بدون استفاده در آنجا نشسته‌اند، مثال دیگر گیتار من است.
08:44
Gathering dust in the corner for years so imagine  I have a guitar and I haven't played it my guitar  
73
524360
6920
سال‌هاست که در گوشه‌ای گرد و غبار جمع می‌کنم، پس تصور کنید من یک گیتار دارم و آن را ننواختم.
08:51
has been Gathering dust in the corner for years  now the third phrase is all about memories and it  
74
531280
6880
08:58
is this brought brought him back to a Time brought  him back to a time and Anna explains that the  
75
538160
6600
زمان او را به زمانی بازگرداند و آنا توضیح می‌دهد که
09:04
record player brought him back to a time when the  man was happy so this phrase describes how objects  
76
544760
8080
پخش‌کننده ضبط او را به زمانی بازگرداند که مرد خوشحال بود، بنابراین این عبارت توصیف می‌کند که چگونه اشیاء به
09:12
sounds or memories can make someone remember a  particular moment from the past another example is  
77
552840
7240
صدا در می‌آیند یا خاطرات می‌توانند باعث شوند کسی لحظه‌ای خاص از گذشته را به خاطر بیاورد، مثال دیگر
09:20
hearing that song brought me back to a time when  I was a child the fourth phrase is long lost long  
78
560080
7680
شنیدن آن آهنگ مرا به زمانی برگرداند که کودک بودم، عبارت چهارم خیلی وقت است
09:27
lost the man looks for a record player like it's a  long lost friend meaning something he hasn't seen  
79
567760
7080
گم شده است، مرد به دنبال پخش‌کننده‌ی ضبط می‌گردد، مثل دوستی از دست رفته چیزی که او
09:34
in a very long time that once had great importance  to him it's often used for people objects or  
80
574840
7120
مدت‌هاست ندیده است و زمانی برای او اهمیت زیادی داشته است، اغلب برای اشیاء یا
09:41
memories that are rediscovered for example she  found a long lost letter from a childhood tucked  
81
581960
7000
خاطراتی که دوباره کشف می‌شوند استفاده می‌شود، به‌عنوان مثال، نامه‌ای گمشده طولانی از او پیدا کرده است. دوران کودکی که
09:48
into that book she found a long lost letter from  a childhood tucked into that book The Fifth phrase  
82
588960
6680
در آن کتاب فرو رفته بود نامه‌ای گمشده از دوران کودکی را پیدا کرد که در آن کتاب گنجانده شده بود.
09:55
is lump in her throat lump in a throat Anna feels  a lump in her throat while watching the man with  
83
595640
6480
10:02
the record player this phrase describes a  physical feeling of feeling emotional for  
84
602120
7600
احساس فیزیکی احساس عاطفی به
10:09
example when I watched that video I felt a lump  in my throat when I watched that video I felt a  
85
609720
6280
عنوان مثال وقتی آن ویدیو را تماشا کردم وقتی آن ویدیو را تماشا کردم یک توده در گلویم احساس کردم.
10:16
lump in my throat and the next phrase is clearing  space in her heart clearing space in her heart at  
86
616000
8160
توده ای در گلوی من و عبارت بعدی پاک کردن فضایی در قلبش است پاک کردن فضایی در قلبش در
10:24
the end of the story Anna feels that clearing out  the garage made space not just in in her home but  
87
624160
6320
پایان داستان آنا احساس می کند که پاک کردن گاراژ نه تنها در خانه اش بلکه در قلبش نیز فضا ایجاد کرده است.
10:30
also in her heart this is a figurative phrase  that means letting go of physical or emotional  
88
630480
7200
این بدان معناست که از شلوغی‌های فیزیکی یا احساسی رها شوید
10:37
clutter to feel lighter and happier a similar  example is sometimes clearing space in your  
89
637680
6680
تا احساس سبک‌تر و شادتر کنید، مثال مشابه این است که گاهی اوقات خالی کردن فضای
10:44
home helps clear your mind as well clearing space  in your home helps clear your mind as well the  
90
644360
7640
خانه به پاک کردن ذهن و همچنین پاک کردن فضای خانه کمک می‌کند. کمک می کند تا ذهن شما را روشن کنید
10:52
last phrase is unspoken understanding unspoken  understanding when Max silently brings out the  
91
652000
7480
آخرین عبارت ناگفته درک ناگفته است درک ناگفته وقتی مکس در سکوت  رکوردها را بیرون می آورد،
10:59
of Records there's an unspoken understanding  between him and his mom this phrase refers to  
92
659480
7600
یک تفاهم ناگفته بین او و مادرش وجود دارد، این عبارت به   وضعیتی اشاره دارد
11:07
a situation where people understand each other  without needing to say anything another example  
93
667080
6520
که افراد یکدیگر را بدون نیاز به گفتن چیزی می فهمند.
11:13
is when she smiled at him across the room there  was an unspoken understanding between them so  
94
673600
6600
وقتی در اتاق به او لبخند زد، یک تفاهم ناگفته بین آنها وجود داشت، بنابراین
11:20
those are the seven key phrases from the story  what I recommend you do is go back to the story  
95
680200
6920
اینها هفت عبارت کلیدی از داستان کاری که به شما توصیه می‌کنم این است که به داستان برگردید
11:27
and listen to it again it's it's going to really  help you learn English in a natural way and I'll  
96
687120
6480
و دوباره به آن گوش دهید، این واقعاً  به شما کمک می‌کند زبان انگلیسی را به روشی طبیعی یاد بگیرید و من
11:33
leave a note of the timing of the story so you  can just find it very quickly and then go to the  
97
693600
7280
یادداشتی از زمان داستان را می‌گذارم تا بتوانید آن را خیلی پیدا کنید. سریع و سپس به
11:40
description to learn the words and phrases and to  learn about the best English learning resources  
98
700880
6360
توضیحات بروید تا کلمات و عبارات را بیاموزید و با بهترین منابع یادگیری انگلیسی آشنا شوید
11:47
and other episodes and videos I've made that  you're going to find useful be sure to share  
99
707240
5560
و قسمت‌ها و ویدیوهای دیگری که ساخته‌ام و برایتان مفید است، حتماً
11:52
this story and this English lesson with a friend  subscribe to the podcast or the YouTube channel  
100
712800
6040
این داستان را به اشتراک بگذارید. و این درس انگلیسی با یک دوست، اگر می‌خواهید، در پادکست یا کانال YouTube مشترک شوید.
11:58
if you want are new and thank you so much for  being here I'll speak to you soon bye for now
101
718840
8040
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7